حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام پیغمبر برگزیدة خداوند چهارمین از پیامبران اولوالعزم که به امر خدا از مریم بنت عمران در سال 622 پیش از هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله در شهر بیت اللحم فلسطین که همان ناصره باشد متولد شد قرآن کریم او را روح و کلمة خدا و قول الحق و وجیه در دنیا و آخرت خوانده (و ایدناه بروح القدس). قرآن علاوه بر آنچه که دربارة عظمت و رفعت رتبه و ولادت خارق العاده حضرت عیسی علیه السلام گفته بدو امر مهم را دربارة این پیغمبر تذکر داده است: 1. عقیدة خرافی الحادی مسیحیان دربارة او که برخی از آنها او را خدا و برخی پسر خدا و برخی دیگر او را سومین خدا خواندند آیات سوره های مائده، توبه و نساء به بطلان این عقاید اشاره دارد.[1] 2. مسئله به صلیب کشیدن حضرت عیسی علیه السلام که قرآن صرفاً آن را نفی می کند و می فرماید: (و قولهم انا قتلنا عیسی بن مریم رسول الله و ما قتوله و ما صلبوه و لکن شبه لهم...)[2] این موضوع (به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی علیه السّلام ) از نظر مکتب اسلام چنان که در قرآن بدان تصریح شده امری بی اساس است و به تعبیر قرآن امر بر آن ها مشتبه شده و داستان برحسب تواریخ وتفاسیر و احادیث از این قرار بوده که: چون جهودان که همواره با حضرت مسیح علیه السّلام سر دشمنی داشتند بر قتل او تصمیم گرفتند و در آن حال عیسی علیه السلام با حواریون در میان باغی بود سپاه امپراطوری روم چون به باغ درآمدند همه شاگردان عیسی علیه السلام پراکنده شدند و فرار کردند یکی از حواریون به نام یهودا که شبیه عیسی علیه السّلام بود به دست آن ها افتاد و چون مجال تحقیق بیشتری نبود او را به دار زدند امّا عیسی را خداوند در آن حال به آسمان برد، خلاصه قرآن در این باره می فرماید: (بل رفعه الله الیه) و یا در آیة دیگر (اذ قال الله یا عیسی ...)[3] از مضمون این آیات چنین برمی آید که حضرت عیسی علیه السّلام زنده به آسمان رفت و این با معنی توفی منافات ندارد زیرا توفی به معنی دریافت است و اگر در مواردی از قرآن میراندن از آن استفاده می شود آن نیز به معنی دریافت خداوند یا ملائکه است روح را از بدن نه این که معنی توفی اماته باشد. از امام صادق(ع) روایت شده که حضرت عیسی(ع) سی و سه سال در این دنیا زندگی کرد و پس از آن خداوند او را به آسمان برد و روزگاری به زمین فرود آید و اوست که دجال را به قتل رساند.[4] حضرت علی(ع) در یکی از خطبه های خود در نهج البلاغه می فرماید: اگر بخواهی شمه ای از حالات عیسی(ع) بگویم او هنگام خواب سنگ به زیر سر می نهاد و لباس خشن به تن می کرد و غذای نامطبوع می خورد و نان خورش او گرسنگی بود و چراغ شبش مهتاب و پناهگاهش از سرمای زمستان شرق و غرب جهان دمیده و گل بوئیدنش گیاهانی بود که خوراک حیوانات است همسری نداشت که وی را به فتنه افکند فرزندی نداشت که او را اندوهگین سازد و مالی نداشت که دلش را به خود جذب نماید و طمعی نه که او را خوار سازد مرکبش دوپایش و خدمتکارش دست هایش بود.[5] امّا چرا حضرت عیسی(ع) ازدواج نکرد منابع به تفصیل به آن نپرداخته اند و در یک روایت از امام صادق(ع) به این مطلب اشاره شده است بدین نحو که به عیسی گفتند چرا ازدواج نمی کنی؟ فرمود: محصول ازدواج چه باشد؟ گفتند فرزندی برای تو آورد. فرمود: فرزند به چه کار آید اگر زنده بماند آدمی را معرض آزمایش خدا قرار دهد و اگر بمیرد باعث غم و اندوه باشد.[6] به طور کلی می توان گفت که ازدواج نکردن حضرت عیسی از ویژگی های خاص آن جناب بوده است، چنانکه پیامبر اکرم نیز در مورد ازدواج ویژگی خاص خود را داشت و می توانست برخلاف سایر مردم ده زن عقدی همزمان داشته باشد. در مورد حضرت عیسی نیز چنین ویژگی خاص آن حضرت بود و شاید این مطلب از کیفیت خلقت غیرطبیعی او ناشی شده باشد و مصلحتی در این کار بوده که احتمالاً از روحیه غلوی که مسیحیان درباره آن حضرت داشتند ناشی می شده است یعنی اگر فرزند یا فرزندانی برای آن حضرت متولد می شد چنین غلوی درباره او نیز ابراز می کردند. نتیجه ای که از بحث می گیریم طبق آنچه که قرآن دربارة حضرت فرموده و احادیث و روایات بر آن تأکید دارند حضرت در سن سی و سه سالگی از نظرها غایب و ازدواج نکرد زیرا ازدواج را مایة آزمایش می دید. معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر: تاریخ انبیاء، عماد الدین اصفهانی. ---------------------------------------- [1] . آیات 17 سورة مائده، 30 سورة توبه، 171 سورة نساء. [2] . سورة نساء، آیة 157. [3] . سورة آل عمران، آیة 57. [4] . بحارالانوار، ج 14، ص 219، مؤسسة الوفاء بیروت. [5] . نهج البلاغه، خطبة 160. [6] . بحارالانوار، ج 14، ص 287، مؤسسة الوفاء، بیروت. ( اندیشه قم )
حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام پیغمبر برگزیدة خداوند چهارمین از پیامبران اولوالعزم که به امر خدا از مریم بنت عمران در سال 622 پیش از هجرت پیامبر صلّی الله علیه و آله در شهر بیت اللحم فلسطین که همان ناصره باشد متولد شد قرآن کریم او را روح و کلمة خدا و قول الحق و وجیه در دنیا و آخرت خوانده (و ایدناه بروح القدس).
قرآن علاوه بر آنچه که دربارة عظمت و رفعت رتبه و ولادت خارق العاده حضرت عیسی علیه السلام گفته بدو امر مهم را دربارة این پیغمبر تذکر داده است:
1. عقیدة خرافی الحادی مسیحیان دربارة او که برخی از آنها او را خدا و برخی پسر خدا و برخی دیگر او را سومین خدا خواندند آیات سوره های مائده، توبه و نساء به بطلان این عقاید اشاره دارد.[1]
2. مسئله به صلیب کشیدن حضرت عیسی علیه السلام که قرآن صرفاً آن را نفی می کند و می فرماید: (و قولهم انا قتلنا عیسی بن مریم رسول الله و ما قتوله و ما صلبوه و لکن شبه لهم...)[2]
این موضوع (به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی علیه السّلام ) از نظر مکتب اسلام چنان که در قرآن بدان تصریح شده امری بی اساس است و به تعبیر قرآن امر بر آن ها مشتبه شده و داستان برحسب تواریخ وتفاسیر و احادیث از این قرار بوده که: چون جهودان که همواره با حضرت مسیح علیه السّلام سر دشمنی داشتند بر قتل او تصمیم گرفتند و در آن حال عیسی علیه السلام با حواریون در میان باغی بود سپاه امپراطوری روم چون به باغ درآمدند همه شاگردان عیسی علیه السلام پراکنده شدند و فرار کردند یکی از حواریون به نام یهودا که شبیه عیسی علیه السّلام بود به دست آن ها افتاد و چون مجال تحقیق بیشتری نبود او را به دار زدند امّا عیسی را خداوند در آن حال به آسمان برد، خلاصه قرآن در این باره می فرماید: (بل رفعه الله الیه) و یا در آیة دیگر (اذ قال الله یا عیسی ...)[3]
از مضمون این آیات چنین برمی آید که حضرت عیسی علیه السّلام زنده به آسمان رفت و این با معنی توفی منافات ندارد زیرا توفی به معنی دریافت است و اگر در مواردی از قرآن میراندن از آن استفاده می شود آن نیز به معنی دریافت خداوند یا ملائکه است روح را از بدن نه این که معنی توفی اماته باشد.
از امام صادق(ع) روایت شده که حضرت عیسی(ع) سی و سه سال در این دنیا زندگی کرد و پس از آن خداوند او را به آسمان برد و روزگاری به زمین فرود آید و اوست که دجال را به قتل رساند.[4]
حضرت علی(ع) در یکی از خطبه های خود در نهج البلاغه می فرماید: اگر بخواهی شمه ای از حالات عیسی(ع) بگویم او هنگام خواب سنگ به زیر سر می نهاد و لباس خشن به تن می کرد و غذای نامطبوع می خورد و نان خورش او گرسنگی بود و چراغ شبش مهتاب و پناهگاهش از سرمای زمستان شرق و غرب جهان دمیده و گل بوئیدنش گیاهانی بود که خوراک حیوانات است همسری نداشت که وی را به فتنه افکند فرزندی نداشت که او را اندوهگین سازد و مالی نداشت که دلش را به خود جذب نماید و طمعی نه که او را خوار سازد مرکبش دوپایش و خدمتکارش دست هایش بود.[5]
امّا چرا حضرت عیسی(ع) ازدواج نکرد منابع به تفصیل به آن نپرداخته اند و در یک روایت از امام صادق(ع) به این مطلب اشاره شده است بدین نحو که به عیسی گفتند چرا ازدواج نمی کنی؟ فرمود: محصول ازدواج چه باشد؟ گفتند فرزندی برای تو آورد. فرمود: فرزند به چه کار آید اگر زنده بماند آدمی را معرض آزمایش خدا قرار دهد و اگر بمیرد باعث غم و اندوه باشد.[6]
به طور کلی می توان گفت که ازدواج نکردن حضرت عیسی از ویژگی های خاص آن جناب بوده است، چنانکه پیامبر اکرم نیز در مورد ازدواج ویژگی خاص خود را داشت و می توانست برخلاف سایر مردم ده زن عقدی همزمان داشته باشد. در مورد حضرت عیسی نیز چنین ویژگی خاص آن حضرت بود و شاید این مطلب از کیفیت خلقت غیرطبیعی او ناشی شده باشد و مصلحتی در این کار بوده که احتمالاً از روحیه غلوی که مسیحیان درباره آن حضرت داشتند ناشی می شده است یعنی اگر فرزند یا فرزندانی برای آن حضرت متولد می شد چنین غلوی درباره او نیز ابراز می کردند.
نتیجه ای که از بحث می گیریم طبق آنچه که قرآن دربارة حضرت فرموده و احادیث و روایات بر آن تأکید دارند حضرت در سن سی و سه سالگی از نظرها غایب و ازدواج نکرد زیرا ازدواج را مایة آزمایش می دید.
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
تاریخ انبیاء، عماد الدین اصفهانی.
----------------------------------------
[1] . آیات 17 سورة مائده، 30 سورة توبه، 171 سورة نساء.
[2] . سورة نساء، آیة 157.
[3] . سورة آل عمران، آیة 57.
[4] . بحارالانوار، ج 14، ص 219، مؤسسة الوفاء بیروت.
[5] . نهج البلاغه، خطبة 160.
[6] . بحارالانوار، ج 14، ص 287، مؤسسة الوفاء، بیروت.
( اندیشه قم )
- [سایر] جایگاه حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان از دیدگاه اهل سنت و شیعه را بیان نمایید؟
- [سایر] شنیدم حضرت عیسی مسیح(ع) ازدواج نکرد چون جانشینی نداشته باشد؟
- [سایر] آیا بین تفاوت سنی زن و شوهر و موفقیت آنها در امور زندگی و زناشویی ارتباطی وجود دارد؟ و تفاوت سنی تا چه اندازه مناسب است؟
- [سایر] بسیاری از روانشناسان و مشاوران ازدواج، اختلاف سنی مناسب بین زوجین را حداکثر 4 سال اعلام میکنند. پس چرا اختلاف سنی پیامبر(ص) با حضرت خدیجه (س) 15 سال بوده است ؟ آیا این اختلاف سنی اشکالی در زندگی ایشان وارد نمیکرد؟
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنی چه طور؟
- [سایر] بهترین موقع برای ازدواج چه سنی است؟بهترین تفاوت سنی چقدر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] چه سنی برای ازدواج آقا و خانم مناسب است و تفاوت سنی چقدر باید باشد؟
- [سایر] بهترین موقع برای ازدواج چه سنی است؟بهترین تفاوت سنی چقدر است ؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام (ع) واجب است و باید به جماعت خوانده شود و در زمان ما که امام (ع) غائب است مستحب می باشد و می شود آن را به جماعت یا فرادی خواند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز مستحب را نمیشود به جماعت خواند، مگر نماز استسقا که برای آمدن باران میخوانند و نیز کودک غیر بالغ که نماز بر وی مستحب است، میتواند آن را به جماعت بخواند؛ ولی نمازی که واجب بوده و به جهتی مستحب است؛ مانند نماز عید فطر و قربان که در زمان حضور امام علیهالسلام واجب بوده و به واسطه غایب شدن آن حضرت، مستحب میباشد، بنا بر احتیاط به جماعت نخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز مستحب را نمی شود به جماعت خواند؛ مگر نماز استسقاء - که برای آمدن باران می خوانند - و نمازی که واجب بوده و به جهتی مستحب شده است؛ مانند نماز عید فطر و قربان که در زمان امام (ع) واجب بوده و به واسطه غائب شدن ایشان مستحب می باشد.
- [آیت الله خوئی] نمازهای مستحبی را هم نمیشود با جماعت خواند، مگر نماز استسقاء- که برای آمدن باران میخوانند- ونمازی که واجب بوده و به جهتی مستحب شده است، مانند نماز عید فطر و قربان که در زمان امام (ع) واجب بوده و به واسط غائب شدن ایشان مستحب میباشد. ((مسأله 1417)- موقعی که امام جماعت نماز یومیه میخواند، هر کدام از نمازهای یومیه را میشود به او اقتدا کرد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز مستحب را نمی شود به جماعت خواند، مگر نماز استسقاء که برای آمدن باران می خوانند. و نمازی که واجب بوده و به جهتی مستحب شده است، مانند نماز عید فطر و قربان که در زمان امام علیه السلام واجب بوده، و به واسطه غایب شدن آن حضرت مستحب می باشد.