تعدد زوجات، همسرانی مثل عایشه، حفصه، بخشیدن ابوسفیان چه تناسبی با عصمت دارد؟
در پاسخ به این پرسش چنین گفته می شود که عصمت از مختصات پیامبران می‌باشد.[1] یعنی مصونیت از گناه و اشتباه یعنی پیامبران نه تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار می‌گیرند و مرتکب گناه می‌شوند و نه در کار خود دچار خطا و اشتباه می‌شوند. امّا آیا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در مورد تعدد زوجات خود از حد و مرز عصمت خارج شدند؟ (نعوذ بالله) تحت تأثیر هواهای نفسانی همسران متعدد اختیار نمود؟ از طرفی ازدواج متعدد پیامبر صلّی الله علیه و آله به هر دلیل و علتی که باشد (چه ازدواج دایمی آن حضرت که این حکم استثناء برای پیامبر می‌باشد و چه ازدواج غیر دایمی با برخی زنان) این از قبیل گناه و معصیت حتی گناه صغیره محسوب نمی‌شود تا بگوییم که این کارها منافات با عصمت او دارد. خیر این مسأله علاوه بر این که هیچ ایراد و گناهی نداشته، بلکه حکم خداست و یک امتیاز و رجحانی و ثوابی داشته است. از طرفی اولاً فرهنگ جامعة آن روز این مسألة تعدد زوجات برای آنها حساسیتی که امروز در آن هست وجود نداشته و برای آنها قابل هضم بوده و ثانیاً: پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به گواه نقلی متواتر و تاریخی عادل بوده و توانسته است عدالت را به طور کاملی در میان زنان خود برقرار کند. با دقت و تأمل در زندگی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله روشن می‌گردد که پیامبر در طول زندگی و حیاتش هر یک از زنان را که اختیار می‌کرده، به طرز خاصی بوده است. اولین ازدواج آن حضرت با خدیجه کبرا علیها السلام بوده و حدود بیست سال و اندی از عمر شریفیش را (که تقریبا یک ثلث از عمر آن جناب بود) تنها با این یک همسر گذراند و به او اکتفا نمود، که سیزده سال از این مدت بعد از نبوت و قبل از هجرتش (از مکه به مدینه) بوده، آن گاه در حالی که هیچ همسری نداشت از مکه به مدینه هجرت نموده و به نشر دعوت و اعلای کلمه دین پرداخت و آن گاه با زنانی که بعضی از آنها باکره و بعضی بیوه و هم چنین بعضی جوان و بعضی دیگر عجوزه و سالخورده بودند، ازدواج کرد و همة این ازدواج‌ها در مدت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شد مگر همان چند نفری که در حباله نکاحش بودند و معلوم است که چنین عملی با این خصوصیات ممکن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود، چون نزدیکی و معاشرت با این گونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از کسی که در اوان عمرش ولع و عطش برای این کار نداشته، نمی‌تواند انگیزه آن باشد.[2] ازدواج پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله ازدواجش با زینب دختر جحش به این منظور بوده که چون او نخست همسر زید بن حارثه پسر خوانده رسول خدا صلّی الله علیه و آله بود و زید او را طلاق داد و از نظر رسوم جاهلیت ازدواج با همسر پسرخوانده ممنوع بود، چون پسرخوانده در نظر عرب جاهلی حکم پسر داشت، همانطور که یک مرد نمی‌تواند همسر پسر صلبی خود را بگیرد، از نظر عرب ازدواج با همسر پسر خوانده نیز ممنوع بود. رسول خدا صلّی الله علیه و آله با زینب ازدواج کرد تا این رسم غلط را براندازد و آیاتی از قرآن در این باب نازل شد. و ازدواجش با سوده دختر زمعه بن این جهت بود که وی بعد از بازگشت از هجرت دوّم از حبشه همسر خود را از دست داد و اقوام او همه کافر بوند و او اگر به میان اقوامش بر می‌گشت یا به قتلش می‌رساندند و یا شکنجه‌اش می‌کردند و یا بر گرویدن به کفر مجبورش می‌کردند. لذا رسول خدا صلّی الله علیه و آله برای حفظ او از این مخاطره با او ازدواج نمود. و ازدواجش با زینب دختر خزیمه این بود که همسر وی عبدالله بن جحش در جنگ احد کشته شد و او زنی بود که در جاهلیت به فقرا و مساکین بسیار انفاق و مهربانی می‌کرد و به همین جهت یکی از بانوان آبرومند و سرشناس آن دوره بود و او را مادر مساکین نامیده بودند، رسول خدا صلّی الله علیه و آله خواست با ازدواج با وی آبروی او را حفظ کند. (و فضیلت او را تقدیر کند) و انگیزه‌ ازدواجش با ام سلمه این بود که نام اصلیش هند بود و قبلا همسر عبدالله بن ابی سلمه پسر عمه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و برادر شیری آن جناب بود و اولین کسی بود که به حبشه هجرت کرد. زنی زاهده و فاضله و دین دار و خردمند بود. بعد از اینکه همسرش از دنیا رفت، رسول خدا صلّی الله علیه و آله به این جهت با او ازدواج کرد که زنی پیر و دارای ایتام بود و نمی‌توانست یتیمان خود را اداره کند. و ازدواجش با صفیه دختر حی بن اخطب بزرگ یهودیان بنی النضیر به این علت صورت گرفت که پدرش ابن اخطب در جنگ بنی النضیر کشته شد و شوهرش درجنگ خیبر به دست مسلمانان به قتل رسیده بود و در همین جنگ در بین اسیران قرار گرفته بود. رسول خدا او را آزاد کرد وسپس به ازدواج خودش در آورده بود. تا به این وسیله هم او را از ذلت اسارت حفظ کند و هم داماد یهودیان شده باشد و یهود به این خاطر دست از توطئه علیه او بردارد. و سبب ازدواجش با جویریه که نام اصلیش برة و دختر حارث بزرگ یهودیان بنی المصطلق بود، بدین جهت بود که در جنگ بنی المصطلق مسلمانان دویست خانه‌وار از زنان و کودکان قبیله را اسیر گرفته بودند، رسول خدا صلّی الله علیه و آله با جویریه ازدواج کرد تا با همه آنها خویشاوند شوند. مسلمانان چون اوضاع را چنین دیدند، گفتند: همه اینها خویشاوندان رسول خدا صلّی الله علیه و آله هستند و سزاوار نیست اسیر شوند، ناگزیر همه را آزاد کردند و مردان بنی المصطلق نیز چون این رفتار را دیدند تا آخرین نفر مسلمان شده و به مسلمین پیوستند و در نتیجه جمعیت بسیار زیادی به نیروی اسلام اضافه شد و این عمل رسول خدا صلّی الله علیه و آله و آن عکس العمل قبیله بنی المصطلق اثر خوبی در دل عرب به جای گذاشت و ازدواجش با میمونه که نامش بره و دختر حارث هلالیه بود به این خاطر بود که بعد از مرگ شوهر دومش ابی رهم پسر عبدالعزی خود را به رسول خدا صلّی الله علیه و آله بخشید تا کنیز او باشد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله در برابر این اظهار محبت او را آزاد کرد و با او ازدواج نمود و این بعد از نزول آیه‌ای بود که در این باره نازل شد. و سبب ازدواجش با ام حبیبه (رمله) دختر ابی سفیان این بود که وقتی با همسرش عبید الله جحش در دومین بار به حبشه مهاجرت نمود شوهرش در آنجا به دین نصرانیت درآمد و خود او در دین اسلام ثبات قدم به خرج داد (البته برخی از اقوال تاریخی می‌گویند پدرش در حبشه فوت کرد و ام حبیبه بی‌سرپرست ماند. در این هنگام رسول خدا کسی را به حبشه فرستاد و از او خواستگاری کرد و در سال هفتم هجری با او ازدواج کرد چون این خبر به ابوسفیان رسید، سخنی گفت که کاشف از این بود که ابوسفیان در مقابل عصمت روحی و اخلاقی رسول خدا به زانو در آمده است.[3] و این عملی است که باید از ناحیه اسلام قدردانی شود. از سوی دیگر پدرش از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام بود و همواره برای جنگیدن با مسلمین لشکر جمع می‌کرد. رسول خدا با او ازدواج کرد تا هم از عمل نیکش قدردانی شود و هم پدر او دست از دشمنی با او بردارد. و هم خود او از خطر محفوظ بماند. ازدواج با حفصه دختر عمر نیز بدین جهت بود که شوهر او خنیس بن خداقه در جنگ بدر کشته شد و او بیوه زن ماند و تنها همسری که در دختریش با آن جناب ازدواج کرد عایشه دختر ابی بکر بود.[4] بنابراین ازدواج‌های پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله را می‌توان در 4 شاخه زیر مورد بررسی قرار داد: 1. محافظت از یتیمان و درماندگان و حفظ آبروی آنها؛ 2. وضع قوانین شرعی و از بین بردن سنّت‌های غلط جاهلی؛ 3. تبلیغ دین و تالیف قلوب دشمنان؛ 4. اهداف سیاسی اسلام. اما در خصوص ازدواج با حفصه و عایشه علاوه بر آنچه در مورد آنها بیان شد، بنظر می‌رسد ازدواج با این دو زن از جهت تثبیت و بقاء دین اسلام اهمیت فراوانی داشته، چرا که انچه در کتب تاریخی مذکور است، پدران آن دو زن که عبارتند از خلیفه اول و دوم که از نفوذ زیاد در میان مهاجران برخوردار بوده‌اند، و از شواهد مختلف تاریخی بدست می‌آید که اگر آندو در هنگام بعثت که ظاهرا مسلمان شدند ایمان آنها ایمان واقعی نبوده است.[5] حتی در مواردی دست به توطئه در زمان پیامبر اسلام بر علیه پیامبر زدند. لذا اگر به گونه‌ای آنها مهار نمی‌شدند ممکن بود توطئه‌های آنها شدیدتر و شکننده‌تر بر علیه پیامبر و دین نوپای او باشد. لذا به سبب ازدواج پیامبر صلّی الله علیه و آله با دختران آنها به نظر می‌رسد که آنها به گمان باطل خود آینده دین اسلام را متعلق به خود می‌دانستند. لذا ارتباط خویشاوندی آنها با پیامبر اسلام‌ صلّی الله علیه و آله سبب شد که از توطئه‌های آنها در زمان حیات پیامبر کاسته شود و پیامبر نیز تسلط بیشتری بر اعمال و رفتار آنها داشته باشد. امّا در مورد عفو بخشش و ابوسفیان باید گفت که اگر چه ابوسفیان در محیط رعب و ترس ایمان آورد و این طرز ایمان هیچ گاه مورد نظرو هدف پیامبر اسلام و آیین وی نبود، ولی مصالحی ایجاب می‌کرد که به هر نحوی باشد ابوسفیان در سلک مسلمانان در آید، تا بزرگترین مانع از سر راه گرایش مردم مکه به اسلام برداشته شود. زیرا افرادی مانند ابوسفیان و ابوجهل و عکرمه و صفوان بن امیه و... سالیان درازی بود که محیطی پر از رعب و وحشت به وجود آورده بودند که کسی جرأت نمی‌کرد دربارة اسلام فکر کند، و یا تمایلات خود را ابراز کند. اگر اسلام ظاهری ابوسفیان برای او مفید نبود برای پیامبر اسلام و افراد دیگری که تحت سیطرة او قرار گرفته و رابطة خویشاوندی با او داشتند بسیار مفید وسودمند بود).[6] برای مطالعه بیشتر به تفسیر المیزان ج 4، ص 307 تا 314، نشر جامعه مدرسین، تفسیر نمونه، ج 17، ص 381 تا 390 و پژوهشی در عصمت معصومان،نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه مراجعه کنید. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . استاد شهید مطهری، مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی، ج 3، (وحی و نبوت) ص 11. [2] . ترجمه المیزان، ج 4، ص 307. [3] . نقش عایشه در تاریخ اسلام، تالیف علامه عسگری، ترجمه و نگارش عطا محمد سردارینه، ص 61. [4] . ترجمه المیزان، ج 4، ص 301، تا 308، نشر جامعه مدرسین. [5] . مراجعه شود به اللهیات استاد سبحانی، ج 4، ص 99. [6] . فروغ ابدیت، استاد سبحانی، ج دوّم، ص 326 و 327.
عنوان سوال:

تعدد زوجات، همسرانی مثل عایشه، حفصه، بخشیدن ابوسفیان چه تناسبی با عصمت دارد؟


پاسخ:

در پاسخ به این پرسش چنین گفته می شود که عصمت از مختصات پیامبران می‌باشد.[1] یعنی مصونیت از گناه و اشتباه یعنی پیامبران نه تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار می‌گیرند و مرتکب گناه می‌شوند و نه در کار خود دچار خطا و اشتباه می‌شوند. امّا آیا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در مورد تعدد زوجات خود از حد و مرز عصمت خارج شدند؟ (نعوذ بالله) تحت تأثیر هواهای نفسانی همسران متعدد اختیار نمود؟
از طرفی ازدواج متعدد پیامبر صلّی الله علیه و آله به هر دلیل و علتی که باشد (چه ازدواج دایمی آن حضرت که این حکم استثناء برای پیامبر می‌باشد و چه ازدواج غیر دایمی با برخی زنان) این از قبیل گناه و معصیت حتی گناه صغیره محسوب نمی‌شود تا بگوییم که این کارها منافات با عصمت او دارد. خیر این مسأله علاوه بر این که هیچ ایراد و گناهی نداشته، بلکه حکم خداست و یک امتیاز و رجحانی و ثوابی داشته است. از طرفی اولاً فرهنگ جامعة آن روز این مسألة تعدد زوجات برای آنها حساسیتی که امروز در آن هست وجود نداشته و برای آنها قابل هضم بوده و ثانیاً: پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به گواه نقلی متواتر و تاریخی عادل بوده و توانسته است عدالت را به طور کاملی در میان زنان خود برقرار کند.
با دقت و تأمل در زندگی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله روشن می‌گردد که پیامبر در طول زندگی و حیاتش هر یک از زنان را که اختیار می‌کرده، به طرز خاصی بوده است. اولین ازدواج آن حضرت با خدیجه کبرا علیها السلام بوده و حدود بیست سال و اندی از عمر شریفیش را (که تقریبا یک ثلث از عمر آن جناب بود) تنها با این یک همسر گذراند و به او اکتفا نمود، که سیزده سال از این مدت بعد از نبوت و قبل از هجرتش (از مکه به مدینه) بوده، آن گاه در حالی که هیچ همسری نداشت از مکه به مدینه هجرت نموده و به نشر دعوت و اعلای کلمه دین پرداخت و آن گاه با زنانی که بعضی از آنها باکره و بعضی بیوه و هم چنین بعضی جوان و بعضی دیگر عجوزه و سالخورده بودند، ازدواج کرد و همة این ازدواج‌ها در مدت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شد مگر همان چند نفری که در حباله نکاحش بودند و معلوم است که چنین عملی با این خصوصیات ممکن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود، چون نزدیکی و معاشرت با این گونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از کسی که در اوان عمرش ولع و عطش برای این کار نداشته، نمی‌تواند انگیزه آن باشد.[2]
ازدواج پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله ازدواجش با زینب دختر جحش به این منظور بوده که چون او نخست همسر زید بن حارثه پسر خوانده رسول خدا صلّی الله علیه و آله بود و زید او را طلاق داد و از نظر رسوم جاهلیت ازدواج با همسر پسرخوانده ممنوع بود، چون پسرخوانده در نظر عرب جاهلی حکم پسر داشت، همانطور که یک مرد نمی‌تواند همسر پسر صلبی خود را بگیرد، از نظر عرب ازدواج با همسر پسر خوانده نیز ممنوع بود. رسول خدا صلّی الله علیه و آله با زینب ازدواج کرد تا این رسم غلط را براندازد و آیاتی از قرآن در این باب نازل شد.
و ازدواجش با سوده دختر زمعه بن این جهت بود که وی بعد از بازگشت از هجرت دوّم از حبشه همسر خود را از دست داد و اقوام او همه کافر بوند و او اگر به میان اقوامش بر می‌گشت یا به قتلش می‌رساندند و یا شکنجه‌اش می‌کردند و یا بر گرویدن به کفر مجبورش می‌کردند. لذا رسول خدا صلّی الله علیه و آله برای حفظ او از این مخاطره با او ازدواج نمود. و ازدواجش با زینب دختر خزیمه این بود که همسر وی عبدالله بن جحش در جنگ احد کشته شد و او زنی بود که در جاهلیت به فقرا و مساکین بسیار انفاق و مهربانی می‌کرد و به همین جهت یکی از بانوان آبرومند و سرشناس آن دوره بود و او را مادر مساکین نامیده بودند، رسول خدا صلّی الله علیه و آله خواست با ازدواج با وی آبروی او را حفظ کند. (و فضیلت او را تقدیر کند)
و انگیزه‌ ازدواجش با ام سلمه این بود که نام اصلیش هند بود و قبلا همسر عبدالله بن ابی سلمه پسر عمه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و برادر شیری آن جناب بود و اولین کسی بود که به حبشه هجرت کرد. زنی زاهده و فاضله و دین دار و خردمند بود. بعد از اینکه همسرش از دنیا رفت، رسول خدا صلّی الله علیه و آله به این جهت با او ازدواج کرد که زنی پیر و دارای ایتام بود و نمی‌توانست یتیمان خود را اداره کند.
و ازدواجش با صفیه دختر حی بن اخطب بزرگ یهودیان بنی النضیر به این علت صورت گرفت که پدرش ابن اخطب در جنگ بنی النضیر کشته شد و شوهرش درجنگ خیبر به دست مسلمانان به قتل رسیده بود و در همین جنگ در بین اسیران قرار گرفته بود. رسول خدا او را آزاد کرد وسپس به ازدواج خودش در آورده بود. تا به این وسیله هم او را از ذلت اسارت حفظ کند و هم داماد یهودیان شده باشد و یهود به این خاطر دست از توطئه علیه او بردارد.
و سبب ازدواجش با جویریه که نام اصلیش برة و دختر حارث بزرگ یهودیان بنی المصطلق بود، بدین جهت بود که در جنگ بنی المصطلق مسلمانان دویست خانه‌وار از زنان و کودکان قبیله را اسیر گرفته بودند، رسول خدا صلّی الله علیه و آله با جویریه ازدواج کرد تا با همه آنها خویشاوند شوند. مسلمانان چون اوضاع را چنین دیدند، گفتند: همه اینها خویشاوندان رسول خدا صلّی الله علیه و آله هستند و سزاوار نیست اسیر شوند، ناگزیر همه را آزاد کردند و مردان بنی المصطلق نیز چون این رفتار را دیدند تا آخرین نفر مسلمان شده و به مسلمین پیوستند و در نتیجه جمعیت بسیار زیادی به نیروی اسلام اضافه شد و این عمل رسول خدا صلّی الله علیه و آله و آن عکس العمل قبیله بنی المصطلق اثر خوبی در دل عرب به جای گذاشت و ازدواجش با میمونه که نامش بره و دختر حارث هلالیه بود به این خاطر بود که بعد از مرگ شوهر دومش ابی رهم پسر عبدالعزی خود را به رسول خدا صلّی الله علیه و آله بخشید تا کنیز او باشد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله در برابر این اظهار محبت او را آزاد کرد و با او ازدواج نمود و این بعد از نزول آیه‌ای بود که در این باره نازل شد. و سبب ازدواجش با ام حبیبه (رمله) دختر ابی سفیان این بود که وقتی با همسرش عبید الله جحش در دومین بار به حبشه مهاجرت نمود شوهرش در آنجا به دین نصرانیت درآمد و خود او در دین اسلام ثبات قدم به خرج داد (البته برخی از اقوال تاریخی می‌گویند پدرش در حبشه فوت کرد و ام حبیبه بی‌سرپرست ماند. در این هنگام رسول خدا کسی را به حبشه فرستاد و از او خواستگاری کرد و در سال هفتم هجری با او ازدواج کرد چون این خبر به ابوسفیان رسید، سخنی گفت که کاشف از این بود که ابوسفیان در مقابل عصمت روحی و اخلاقی رسول خدا به زانو در آمده است.[3]
و این عملی است که باید از ناحیه اسلام قدردانی شود. از سوی دیگر پدرش از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام بود و همواره برای جنگیدن با مسلمین لشکر جمع می‌کرد. رسول خدا با او ازدواج کرد تا هم از عمل نیکش قدردانی شود و هم پدر او دست از دشمنی با او بردارد. و هم خود او از خطر محفوظ بماند. ازدواج با حفصه دختر عمر نیز بدین جهت بود که شوهر او خنیس بن خداقه در جنگ بدر کشته شد و او بیوه زن ماند و تنها همسری که در دختریش با آن جناب ازدواج کرد عایشه دختر ابی بکر بود.[4]
بنابراین ازدواج‌های پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله را می‌توان در 4 شاخه زیر مورد بررسی قرار داد:
1. محافظت از یتیمان و درماندگان و حفظ آبروی آنها؛ 2. وضع قوانین شرعی و از بین بردن سنّت‌های غلط جاهلی؛ 3. تبلیغ دین و تالیف قلوب دشمنان؛ 4. اهداف سیاسی اسلام.
اما در خصوص ازدواج با حفصه و عایشه علاوه بر آنچه در مورد آنها بیان شد، بنظر می‌رسد ازدواج با این دو زن از جهت تثبیت و بقاء دین اسلام اهمیت فراوانی داشته، چرا که انچه در کتب تاریخی مذکور است، پدران آن دو زن که عبارتند از خلیفه اول و دوم که از نفوذ زیاد در میان مهاجران برخوردار بوده‌اند، و از شواهد مختلف تاریخی بدست می‌آید که اگر آندو در هنگام بعثت که ظاهرا مسلمان شدند ایمان آنها ایمان واقعی نبوده است.[5]
حتی در مواردی دست به توطئه در زمان پیامبر اسلام بر علیه پیامبر زدند. لذا اگر به گونه‌ای آنها مهار نمی‌شدند ممکن بود توطئه‌های آنها شدیدتر و شکننده‌تر بر علیه پیامبر و دین نوپای او باشد. لذا به سبب ازدواج پیامبر صلّی الله علیه و آله با دختران آنها به نظر می‌رسد که آنها به گمان باطل خود آینده دین اسلام را متعلق به خود می‌دانستند. لذا ارتباط خویشاوندی آنها با پیامبر اسلام‌ صلّی الله علیه و آله سبب شد که از توطئه‌های آنها در زمان حیات پیامبر کاسته شود و پیامبر نیز تسلط بیشتری بر اعمال و رفتار آنها داشته باشد.
امّا در مورد عفو بخشش و ابوسفیان باید گفت که اگر چه ابوسفیان در محیط رعب و ترس ایمان آورد و این طرز ایمان هیچ گاه مورد نظرو هدف پیامبر اسلام و آیین وی نبود، ولی مصالحی ایجاب می‌کرد که به هر نحوی باشد ابوسفیان در سلک مسلمانان در آید، تا بزرگترین مانع از سر راه گرایش مردم مکه به اسلام برداشته شود. زیرا افرادی مانند ابوسفیان و ابوجهل و عکرمه و صفوان بن امیه و... سالیان درازی بود که محیطی پر از رعب و وحشت به وجود آورده بودند که کسی جرأت نمی‌کرد دربارة اسلام فکر کند، و یا تمایلات خود را ابراز کند. اگر اسلام ظاهری ابوسفیان برای او مفید نبود برای پیامبر اسلام و افراد دیگری که تحت سیطرة او قرار گرفته و رابطة خویشاوندی با او داشتند بسیار مفید وسودمند بود).[6]
برای مطالعه بیشتر به تفسیر المیزان ج 4، ص 307 تا 314، نشر جامعه مدرسین، تفسیر نمونه، ج 17، ص 381 تا 390 و پژوهشی در عصمت معصومان،نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه مراجعه کنید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . استاد شهید مطهری، مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی، ج 3، (وحی و نبوت) ص 11.
[2] . ترجمه المیزان، ج 4، ص 307.
[3] . نقش عایشه در تاریخ اسلام، تالیف علامه عسگری، ترجمه و نگارش عطا محمد سردارینه، ص 61.
[4] . ترجمه المیزان، ج 4، ص 301، تا 308، نشر جامعه مدرسین.
[5] . مراجعه شود به اللهیات استاد سبحانی، ج 4، ص 99.
[6] . فروغ ابدیت، استاد سبحانی، ج دوّم، ص 326 و 327.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین