پنجمین امام شیعه، محمّد بن علی بن الحسین علیه السّلام است که به باقر شهرت یافته است. مادر آن حضرت، فاطمه دختر امام حسن بن علی علیه السّلام است، فلذا امام باقر از دو طرف نسبش به هاشم و امام علی علیه السّلام میرسد. امام در سال 57 هجرت در مدینه متولّد شد و در سال 114 در سنّ 57 سالگی در مدینه به شهادت رسید.[1] شرایط سیاسی و اجتماعی که برای امام محمّد باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام به وجود آمد، برای هیچ یک از ائمه به وجود نیامد، زیرا سالهای امامت امام محمّد باقر علیه السّلام با نشانههایی از خشم و نفرت همگانی علیه سیاست امویها و حرکتهای رهایی از ایشان در نقاط مختلف همزمان شده بود و رفتار زشت و ناپسندشان نسبت به علویها، از جمله قویترین سلاحی بود که دشمنان و رقیبان آنها از آن استفاده میکردند، که این مسئله آنان را واداشته بود تا رفتار معتدلانهتری نسبت به گذشته با ائمة شیعه علیهم السّلام و خود شیعیان، در پیش گیرند، و در هنگامی که زمان امامت امام صادق علیه السّلام رسید، حکومت اموی نفسهای آخر حیات خود را میکشید و شاهد پیروزیهای عباسیها در نقاط مختلف بود و در چنین شرایط ویژهای بود که امام محمّد باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام به ایفای رسالت خود پرداختند. این شرایط میان دو دورهای پدید آمد که سرشار از بدبختی و شکستها (برای امویان) و نوید بخش پیروزی و دستیابی به قدرت برای (عباسیها) بود، دانشگاه اهل بیت علیهم السّلام به هنگامی تأسیس شد که حکومت اموی از همه سو، دچار خطر شده بود، این دانشگاه چهار هزار تن دانشجو را دربر میگرفت که در مدّتی محدود، در امن و امان به کار خود مشغول شد.[2] اقدامات علمی امام باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام سبب پیدایش مکتبی با فرهنگی غنی گردید که بعدها به مکتب جعفری شهرت یافت. چون عملاً در زمان امام صادق علیه السّلام به بار نشست. این مکتب فکری که در تمام زمینهها، علوم اهل بیت را به طور منظم ارائه میدهد نتیجة بیش از نیم قرن (از سال 94 148) تلاشهای پیگیرانة این دو امام شیعه میباشد. انتخاب چنین موضعی در جامعة سیاسی آن روز، که امویها بعد از آن عباسیها برای بقای حکومت خویش هر مخالف و مخالفتی را به شدّت سرکوب میکردند، طبعاً نمیتوانست همراه با شرکت در اقدامات سیاسی مهم باشد، موضع اصلی امام در این برهه بیان معارف اسلام و تدوین فرهنگ مذهبی بود، و در عین امام خلافت را حق خود و پدرانش میدانست که قریش آن را به زور غصب کرده بودند و مخالفت با حکّام جور و دعوت به عدم همکاری و مبارزة منفی با آنها از مواضع، روشن و مشخص امام بود.[3] و امام در این برهه از زمان از تقیه به عنوان سپری برای حفاظت تشیع استفاده مینمودند، چنانکه از پدر بزرگوارشان نقل فرمودهاند: (تقیه دین من و دین پدران من است، کسی که تقیه ندارد دین ندارد.)[4] در دوران امام باقر علیه السّلام حکّام اموی نسبت به اهل بیت علیهم السّلام سختگیری میکردند و این سختگیری به جهت ادّعای امامت و زعامت دینی آنها بود که در دوران اموی بیشترین فشارها از ناحیة هشام بن عبدالملک به اهل بیت علیهم السّلام وارد میشد، و بنا به گزارش تاریخ که صحت و سقم آن روشن نیست، از خلفای اموی تنها عمر بن عبد العزیز رفتار نسبتاً ملایمی با اهل بیت علیهم السّلام داشت.[5] در دوران امامت خود حضرت مجبور به رعایت تقیه بود و بسیاری از شیعیان عراق در اثر فشار و اختناق موجود، انتظار داشتند که امام به عراق آمده و بر علیه حاکم جور دست به شمشیر ببرد، امام نسبت به استواری و ایمان آنها چندان اعتمادی نداشت. اگر چه آنان در برخی موارد به شدت اظهار علاقه می کردند اما این اظهار وفاداری نمی توانست قطعی تلقی شود به دلایلی که پاره ای از آنها مسبوق به سوابق تاریخی مردم کوفه و عراق بود. گروهی از شیعیان که اطلاعات کافی به آنها نمی رسید، در میان امام و برادرش زید مردد شدند و این امر موجب پیدایش انشعاباتی در شیعه گشت و در زمان امام ریشه های گرایش به زید بوجود آمد. [6] در این دوره شیعیان تحت فشار بودند و امام آنها را بخ خویشتن داری فرا می خواند روایت مفصلی از امام باقر علیه السّلام دربارة تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفا از آغاز تا زمان آن حضرت نقل شده که دیدگاههای امام در این زمینه را تبیین می کند آن حضرت می فرمایند: (ما اهل بیت ، از سقم قریش و صف بندی آنان در مقابلمان چه ها کشیدیم و شیعیان و دوستان ما از مردم چه ها کشیدند... و پس از آن، ما بطور مداوم مورد تحقیر و قهر و ستم قرار گرفتیم و از شهر و خانه مان رانده و از حقوقمان محروم شدیم و مورد قتل و تهدید قرار گرفتیم، ... عرصه بر پیروان ما چنان تنگ شد و کار به جایی رسید که اگر کسی را با صفت زندیق یا کافر وصف می کردند برایش بهتر از آن بود که او را شیعه (امیرالمؤمنین) علیه السّلام بخوانند....)[7] در زمان امام محمّد باقر علیه السّلام از جمله گروههای خطرناکی که در جامعه آنروز حضور داشتند، یهودیان بودند که شماری از احبار یهود به ظاهر مسلمان شده بودند و گروهی از آنها مرجعیّت علمی قشری از سادهلوحان را به عهده داشتند. تأثیری که آنها برجای گذاشتند به صورت احادیث جعلی به نام اسرائیلیات پدیدار گشت، و یکی از افرادی که بیشترین روایات را از یهود در تألیفات خود وارد کرده است، طبری است. مبارزة با یهود القائات سوء آنها در فرهنگ اسلامی، بخش مهمّی از برنامة ائمه طاهرین علیهم السّلام بود. زراره نقل میکند: در خدمت امام باقر علیه السّلام نشسته بودم و امام در حالی که در مقابل کعبه نشسته بود فرمود: نگاه کردن به خانة خدا عبادت است. در همان عاصم بن عمر از قبیلة بجیله نزد امام آمد و گفت: کعب الاحبار میگوید: کعبه هر صبحگاهان برابر بیت المقدس سجده میکند، امام فرمود: نظر تو در مورد گفتة کعب الاحبار چیست؟ آن مرد گفت: کعب صحیح است، امام فرمودند: تو و کعب الاحبار هر دو دروغ میگویید. آنگاه در حالی که به شدّت ناراحت بود، فرمود: خداوند بقعهای محبوبتر از کعبه روی زمین نیافریده است، میبینیم یهود میکوشیدند بیت المقدس را با جعل حدیث بر مسلمانان بقبولانند و امامان شیعه با تعابیری نظیر لا تشبیهوا بالیهود میکوشیدند این رابطة فرهنگی نامطلوب را که میان مسلمانان و یهود به وجود آمده بود قطع کنند و این در حالی بود که راویان دیگر فرق اسلامی از این احادیث استقبال میکردند و آنها را در کتب خودشان نقل نموده و فرهنگ خود را با آن آلوده کردند.[8] مسئلهای که در این زمان برای امام و شیعیان وی پیدا شده بود، مشکل غلات بود که شمار آنها در آن روزگار رو به فزونی گذاشته بود، آنها با سوء استفاده از روایات امام و نسبت دادن احادیث جعلی به آن حضرت میکوشیدند از حیثیت امامان و شیعیان برخوردار شده و با کشاندن شیعة سادهلوح به دنبال خود، به اهداف خود برسند. زمانی که امام در مدینه بود این فرصت طلبیها هر چه بیشتر شدّت گرفت. وقتی که امام آنها را از خود طرد کردند، اصحاب آن حضرت نیز غلات را از جمع خود بیرون راندند، مغیرة بن سعید و بیان بن سمعان که از رهبران غالیان بودند، توسط اصحاب امام باقر علیه السّلام تکفیر شدند. غلات با توسّل به اطاعت امام علیه السّلام خود را از عمل به وظایف اسلامی معاف دانسته و شناخت و معرفت امام را برای فلاح و رسیدن به اهداف عالیه اسلامی کافی میشمردند و در برابر امام باقر علیه السّلام مکرّر به لزوم تکیه بر عمل صالح تأکید میفرمودند و تأکید امام بر عمگرایی شیعیان، به طور غیر مستقیم در برابر تمامی فرقههایی بود که به عمل صالح اعتنایی نداشتند. بنابراین این گونه میتوان نتیجه گرفت: که در دوران امامت امام باقر علیه السّلام شرایط سیاسی و اجتماعی خاصّی به وجود آمد که این فرصت را در اختیار امام قرار گرفت که دانشگاه اهل بیت علیهم السّلام را پایهگذاری و تأسیس کند و با برنامهریزی علمی و فرهنگی با حکّام جور و فرقههای انحرافی و غلات به مبارزه بپردازند. منابع جهت کسب اطلاعات بیشتر: 1. زندگی معصومان علیهم السّلام ، نوشتة محمود استعلامی. 2. امام باقر علیه السّلام ، نوشتة احمد ترابی. 3. زندگانی دوازده امام، نوشتة هاشم معروف الحسینی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمة هاشم رسولی محلاتی، چاپ دوم، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بیتا، ص 155 و 156. [2] . الحسین، هاشم المعروف، سیرة الائمه اثنی عشر، ترجمة محمّد رخشنده، ج2، چاپ دوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، سال 1373، ص 208. [3] . جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، چاپ ششم، قم، انصاریان، 1381، ص 317 316. [4] . شیخ مفید، الاختصاص، قم، انتشارات اسلامی، بیتا، ص 261. [5] . جعفریان، همان، ص 320. [6] . جعفریان،رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، چاپ ششم، قم، انصاریان، 1381، ص 310. [7] . همان، ص 212 و 213. [8] . همان، ص 300 الی 302.
پنجمین امام شیعه، محمّد بن علی بن الحسین علیه السّلام است که به باقر شهرت یافته است. مادر آن حضرت، فاطمه دختر امام حسن بن علی علیه السّلام است، فلذا امام باقر از دو طرف نسبش به هاشم و امام علی علیه السّلام میرسد.
امام در سال 57 هجرت در مدینه متولّد شد و در سال 114 در سنّ 57 سالگی در مدینه به شهادت رسید.[1] شرایط سیاسی و اجتماعی که برای امام محمّد باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام به وجود آمد، برای هیچ یک از ائمه به وجود نیامد، زیرا سالهای امامت امام محمّد باقر علیه السّلام با نشانههایی از خشم و نفرت همگانی علیه سیاست امویها و حرکتهای رهایی از ایشان در نقاط مختلف همزمان شده بود و رفتار زشت و ناپسندشان نسبت به علویها، از جمله قویترین سلاحی بود که دشمنان و رقیبان آنها از آن استفاده میکردند، که این مسئله آنان را واداشته بود تا رفتار معتدلانهتری نسبت به گذشته با ائمة شیعه علیهم السّلام و خود شیعیان، در پیش گیرند، و در هنگامی که زمان امامت امام صادق علیه السّلام رسید، حکومت اموی نفسهای آخر حیات خود را میکشید و شاهد پیروزیهای عباسیها در نقاط مختلف بود و در چنین شرایط ویژهای بود که امام محمّد باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام به ایفای رسالت خود پرداختند. این شرایط میان دو دورهای پدید آمد که سرشار از بدبختی و شکستها (برای امویان) و نوید بخش پیروزی و دستیابی به قدرت برای (عباسیها) بود، دانشگاه اهل بیت علیهم السّلام به هنگامی تأسیس شد که حکومت اموی از همه سو، دچار خطر شده بود، این دانشگاه چهار هزار تن دانشجو را دربر میگرفت که در مدّتی محدود، در امن و امان به کار خود مشغول شد.[2]
اقدامات علمی امام باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام سبب پیدایش مکتبی با فرهنگی غنی گردید که بعدها به مکتب جعفری شهرت یافت. چون عملاً در زمان امام صادق علیه السّلام به بار نشست. این مکتب فکری که در تمام زمینهها، علوم اهل بیت را به طور منظم ارائه میدهد نتیجة بیش از نیم قرن (از سال 94 148) تلاشهای پیگیرانة این دو امام شیعه میباشد.
انتخاب چنین موضعی در جامعة سیاسی آن روز، که امویها بعد از آن عباسیها برای بقای حکومت خویش هر مخالف و مخالفتی را به شدّت سرکوب میکردند، طبعاً نمیتوانست همراه با شرکت در اقدامات سیاسی مهم باشد، موضع اصلی امام در این برهه بیان معارف اسلام و تدوین فرهنگ مذهبی بود، و در عین امام خلافت را حق خود و پدرانش میدانست که قریش آن را به زور غصب کرده بودند و مخالفت با حکّام جور و دعوت به عدم همکاری و مبارزة منفی با آنها از مواضع، روشن و مشخص امام بود.[3]
و امام در این برهه از زمان از تقیه به عنوان سپری برای حفاظت تشیع استفاده مینمودند، چنانکه از پدر بزرگوارشان نقل فرمودهاند: (تقیه دین من و دین پدران من است، کسی که تقیه ندارد دین ندارد.)[4] در دوران امام باقر علیه السّلام حکّام اموی نسبت به اهل بیت علیهم السّلام سختگیری میکردند و این سختگیری به جهت ادّعای امامت و زعامت دینی آنها بود که در دوران اموی بیشترین فشارها از ناحیة هشام بن عبدالملک به اهل بیت علیهم السّلام وارد میشد، و بنا به گزارش تاریخ که صحت و سقم آن روشن نیست، از خلفای اموی تنها عمر بن عبد العزیز رفتار نسبتاً ملایمی با اهل بیت علیهم السّلام داشت.[5]
در دوران امامت خود حضرت مجبور به رعایت تقیه بود و بسیاری از شیعیان عراق در اثر فشار و اختناق موجود، انتظار داشتند که امام به عراق آمده و بر علیه حاکم جور دست به شمشیر ببرد، امام نسبت به استواری و ایمان آنها چندان اعتمادی نداشت. اگر چه آنان در برخی موارد به شدت اظهار علاقه می کردند اما این اظهار وفاداری نمی توانست قطعی تلقی شود به دلایلی که پاره ای از آنها مسبوق به سوابق تاریخی مردم کوفه و عراق بود.
گروهی از شیعیان که اطلاعات کافی به آنها نمی رسید، در میان امام و برادرش زید مردد شدند و این امر موجب پیدایش انشعاباتی در شیعه گشت و در زمان امام ریشه های گرایش به زید بوجود آمد. [6]
در این دوره شیعیان تحت فشار بودند و امام آنها را بخ خویشتن داری فرا می خواند روایت مفصلی از امام باقر علیه السّلام دربارة تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفا از آغاز تا زمان آن حضرت نقل شده که دیدگاههای امام در این زمینه را تبیین می کند آن حضرت می فرمایند: (ما اهل بیت ، از سقم قریش و صف بندی آنان در مقابلمان چه ها کشیدیم و شیعیان و دوستان ما از مردم چه ها کشیدند... و پس از آن، ما بطور مداوم مورد تحقیر و قهر و ستم قرار گرفتیم و از شهر و خانه مان رانده و از حقوقمان محروم شدیم و مورد قتل و تهدید قرار گرفتیم، ... عرصه بر پیروان ما چنان تنگ شد و کار به جایی رسید که اگر کسی را با صفت زندیق یا کافر وصف می کردند برایش بهتر از آن بود که او را شیعه (امیرالمؤمنین) علیه السّلام بخوانند....)[7]
در زمان امام محمّد باقر علیه السّلام از جمله گروههای خطرناکی که در جامعه آنروز حضور داشتند، یهودیان بودند که شماری از احبار یهود به ظاهر مسلمان شده بودند و گروهی از آنها مرجعیّت علمی قشری از سادهلوحان را به عهده داشتند. تأثیری که آنها برجای گذاشتند به صورت احادیث جعلی به نام اسرائیلیات پدیدار گشت، و یکی از افرادی که بیشترین روایات را از یهود در تألیفات خود وارد کرده است، طبری است. مبارزة با یهود القائات سوء آنها در فرهنگ اسلامی، بخش مهمّی از برنامة ائمه طاهرین علیهم السّلام بود.
زراره نقل میکند: در خدمت امام باقر علیه السّلام نشسته بودم و امام در حالی که در مقابل کعبه نشسته بود فرمود: نگاه کردن به خانة خدا عبادت است. در همان عاصم بن عمر از قبیلة بجیله نزد امام آمد و گفت: کعب الاحبار میگوید: کعبه هر صبحگاهان برابر بیت المقدس سجده میکند، امام فرمود: نظر تو در مورد گفتة کعب الاحبار چیست؟ آن مرد گفت: کعب صحیح است، امام فرمودند: تو و کعب الاحبار هر دو دروغ میگویید. آنگاه در حالی که به شدّت ناراحت بود، فرمود: خداوند بقعهای محبوبتر از کعبه روی زمین نیافریده است، میبینیم یهود میکوشیدند بیت المقدس را با جعل حدیث بر مسلمانان بقبولانند و امامان شیعه با تعابیری نظیر لا تشبیهوا بالیهود میکوشیدند این رابطة فرهنگی نامطلوب را که میان مسلمانان و یهود به وجود آمده بود قطع کنند و این در حالی بود که راویان دیگر فرق اسلامی از این احادیث استقبال میکردند و آنها را در کتب خودشان نقل نموده و فرهنگ خود را با آن آلوده کردند.[8]
مسئلهای که در این زمان برای امام و شیعیان وی پیدا شده بود، مشکل غلات بود که شمار آنها در آن روزگار رو به فزونی گذاشته بود، آنها با سوء استفاده از روایات امام و نسبت دادن احادیث جعلی به آن حضرت میکوشیدند از حیثیت امامان و شیعیان برخوردار شده و با کشاندن شیعة سادهلوح به دنبال خود، به اهداف خود برسند. زمانی که امام در مدینه بود این فرصت طلبیها هر چه بیشتر شدّت گرفت. وقتی که امام آنها را از خود طرد کردند، اصحاب آن حضرت نیز غلات را از جمع خود بیرون راندند، مغیرة بن سعید و بیان بن سمعان که از رهبران غالیان بودند، توسط اصحاب امام باقر علیه السّلام تکفیر شدند. غلات با توسّل به اطاعت امام علیه السّلام خود را از عمل به وظایف اسلامی معاف دانسته و شناخت و معرفت امام را برای فلاح و رسیدن به اهداف عالیه اسلامی کافی میشمردند و در برابر امام باقر علیه السّلام مکرّر به لزوم تکیه بر عمل صالح تأکید میفرمودند و تأکید امام بر عمگرایی شیعیان، به طور غیر مستقیم در برابر تمامی فرقههایی بود که به عمل صالح اعتنایی نداشتند.
بنابراین این گونه میتوان نتیجه گرفت: که در دوران امامت امام باقر علیه السّلام شرایط سیاسی و اجتماعی خاصّی به وجود آمد که این فرصت را در اختیار امام قرار گرفت که دانشگاه اهل بیت علیهم السّلام را پایهگذاری و تأسیس کند و با برنامهریزی علمی و فرهنگی با حکّام جور و فرقههای انحرافی و غلات به مبارزه بپردازند.
منابع جهت کسب اطلاعات بیشتر:
1. زندگی معصومان علیهم السّلام ، نوشتة محمود استعلامی.
2. امام باقر علیه السّلام ، نوشتة احمد ترابی.
3. زندگانی دوازده امام، نوشتة هاشم معروف الحسینی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمة هاشم رسولی محلاتی، چاپ دوم، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بیتا، ص 155 و 156.
[2] . الحسین، هاشم المعروف، سیرة الائمه اثنی عشر، ترجمة محمّد رخشنده، ج2، چاپ دوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، سال 1373، ص 208.
[3] . جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، چاپ ششم، قم، انصاریان، 1381، ص 317 316.
[4] . شیخ مفید، الاختصاص، قم، انتشارات اسلامی، بیتا، ص 261.
[5] . جعفریان، همان، ص 320.
[6] . جعفریان،رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، چاپ ششم، قم، انصاریان، 1381، ص 310.
[7] . همان، ص 212 و 213.
[8] . همان، ص 300 الی 302.
- [سایر] دوران امامت امام باقر علیه السّلام چگونه بود؟ اوضاع سیاسی تحت چه شرایطی بود؟
- [سایر] مواضع امام باقر علیه السّلام دربارهی قیامها و امور سیاسی چگونه بود؟
- [سایر] در دوره امامت امام صادق علیه السّلام اوضاع سیاسی جهان اسلام چگونه بود ؟
- [سایر] چرا در زمان امامت امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) معارف شیعه شکوفا گردید؟
- [سایر] چرا به امام باقر (ع) شکافنده علم (باقر العلوم) می گویند؟
- [سایر] چرا به امام باقر (ع) شکافنده علم (باقر العلوم) می گویند؟
- [سایر] زندگی امام باقر (ع) چگونه بود؟
- [سایر] داستانی از امام باقر(ع) بیان کنید؟
- [سایر] زندگی امام باقر (ع) چگونه بود؟
- [سایر] امام باقر(ع) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [آیت الله سبحانی] کلیه شرایطی که در امام جماعت معتبر است در امام جمعه نیز معتبر می باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است، بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلَّا اللَّهُ وأَنَّ محمَّداً رَسُولُ اللَّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أَللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول، بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالحَقِّ بشیراً ونَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ). و بعد از تکبیر دوم، بگوید: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ وبارِکْ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ، وارْحَمْ محمَّداً و آلَ محمَّد، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وبارَکْتَ و رَحِمْتَ عَلی إبْرَاهیمَ و آلِ إبْراهیمَ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وصَلِّ عَلی جَمیعِ الْأنبیاءِ و الْمُرْسَلینَ، و الشُّهداءِ و الصِّدِّیقینَ، وجَمیعِ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالحین). و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمنینَ و الْمُؤْمِناتِ و المُسْلِمِینَ و المُسْلِماتِ، الْأَحیاءِ مِنْهُمْ و الْأَمْواتِ، تَابِعِ اللّهُمَّ بَیْنَنَا وبَیْنَهُمْ بالخَیْراتِ، إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ، إنَّکَ علی کلِّ شیءٍ قَدیرٌ). و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذا عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أَمَتِکَ، نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ به مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِهِ، وإِنْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عنْهُ واغْفِرْ له، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِهِ فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ) ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذه أَمَتُکَ وابْنَةُ عَبْدِکَ وابْنَةُ أَمَتِکَ، نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ بها مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَتْ مُحْسِنةً فَزِدْ فی إِحْسَانِها، وإِنْ کانت مُسِیئةً فَتَجاوَزْ عنْها واغْفِرْ لها، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِها فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
- [آیت الله بهجت] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فورا نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنا بر احتیاط واجب به نحو مأثور بگوید : ( بسم اللّه و بِاللّه و صَلَّی اللّه عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد ) یا ( بسم اللّه و باللّه اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ) ، ولی بهتر است بگوید : ( بسم اللّه و باللّه السّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ و رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه ) ، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنا بر اظهر وقتی سر از سجده برداشت تشهد بخواند سپس سلام بدهد .
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.