ائمه اطهار علیهم السلام در زندگی خود اصولی را مد نظر داشتند که آن ما اصول را متذکر می شویم: 1. اصل حفظ حدود الله: حضرت علی علیه السلام می فرمایند[1]: اگر شب را بر خارهای سعدان بیدار به سر برم و یا در غلها و زنجیرها بسته و کشیده شوم برایم محبوبتر است از این که خداوند و رسولش را در قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم کرده و چیزی از اموال دنیا را غصب نموده باشم. چگونه به کسی ستم روا دارم آن هم برای جسمی که تاروپودش به سرعت سوی کهنگی پیش می رود و مدتهای طولانی در میان خاکها می ماند. امام حسین علیه السلام گوید[2]: از پدرم از سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله در خارج از منزل پرسیدم که چگونه بود، فرمود: ... درباره حق کوتاهی نداشت و از آن تجاوز نمی کرد. 2. اصل کیفیت استخدام وسیله: ائمه اطهار علیهم السلام در تمام طول زندگی پر برکتشان هیچ گاه از اجرای این اصل غفلت نورزیدند حضرت علی علیه السلام می فرماید[3]: پس مرا نیافریده اند که خوردن خوراکهای گوارا سرگرمم سازد. مانند چارپای بسته که به علف پردازد. در اسلام همانگونه که هدف ها مقدس هستند و انسان باید در انتخاب اهدافش رعایت اصول را بکند. در استخدام وسیله ای برای رسیدن به آن هدفها نیز باید رعایت اصول مد نظر داشته باشد. 3. اصل میانه روی: امام علی علیه السلام درباره پیامبر می فرماید[4] سیره آن حضرت میانه روی بود. متأسفانه انسانها و بسیاری از جوامع فاقد این اصل در حیات خود بوده لذا یا به دامن افراط افتاده و یا در دام تفریط غلطیده اند و از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت خارج شده اند. 4. اصل زهد: امام صادق علیه السلام می فرماید[5]: زهد کلید درب جهان آخرت و کلید خلاص شدن از آتش جهنم است. 5. اصل ساده زیستی: امام صادق علیه السلام می فرماید[6]: به درستی که اهل تقوا کم خرج ترین مردم دنیا و پرکار ترین آنها هستند. امام علی علیه السلام از توصیف خباب بن ارت می فرماید[7]: خداوند خباب بن ارت را رحمت کند که او از روی دلیل اسلام آورد و از روی اطاعت خدا هجرت کرد و به زندگی ساده قناعت نمود و از خدا خشنود و در تمام دوران زندگی مجاهد بود. 6. اصل تفکر و تدبر: امام حسن علیه السلام می فرماید[8]: که از هند بن ابی هاله خواستم که پیامبر را برایم توصیف کند گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله با غصه ها قرین و دائما متفکر بود تفکر کلید روشنایی ها و مبدأ کسب بصیرت و دام علم و وسیله کسب معارف و حقایق است[9]. 7. اصل استقلال: استقلال یعنی ایستادگی بر پای خویش و استواری به وجود خدا بدون وابستگی به غیر. فضل بن ابی قره گوید[10]: به مزرعه امام صادق علیه السلام رفتیم و او در حال کارکردن بود. گفتیم فدایت شوم اجازه بدهید ما برایت کار کنیم، فرمود: خیر بگذارید خودم کار کنم زیرا دوست دارم خداوند مرا ببیند که به دست خود کار می کنم و در جستجوی حلال با رنج و کوشش خود هستم. 8. اصل عزت: عزت به معنای آن حالت است که نمی گذارد انسان مغلوب گردد و شکست بخورد. 9. اصل عدم تکلف: ائمه اطهار علیهم السلام ظاهر و باطن آنها یکی بود. خود را به آن چه که بودند می نمودند. امری را خلاف واقع نشان نمی دادند[11] و در هیچ موردی ظاهرسازی نمی کردند. 10. اصل نظم و انضباط: امام حسین علیه السلام می فرماید[12]: از پدرم از وضع داخلی پیامبر سؤال کردم فرمود: چون به منزل می رفت اوقات خویش را به سه جزء تقسیم می کرد، قسمتی برای عبادت. قسمتی برای اهل بیت و قسمتی را برای خود اختصاص می داد. 11. اصل صبر و استقامت: صبر به معنای صیقل روح است و انسانی که استقامت می ورزد به میزان صبرش روحش صیقل می خورد. و در او زمینه ترقی به کمالات و مقامات عالیه فراهم می شود. 12. اصل رفق و مدارا: پروردگارم مرا به مدارا با مردم امر کرد آن سان که مرا به انجام واجبات امر کرد. در سیره عملی ائمه علیهم السلام پر است از این اصل که آن ها نسبت به پیروان خود انجام می دادند[13]. 13. اصل تکریم: سیره ائمه اطهار علیهم السلام در برخورد با انسانها این بود که آن ها کریم بودند و در برخوردهایشان کریمانه، آنها صاحب کرامت بودند و اصل تکریم مردم؛ انسان تا کرامت نداشته باشد نمی تواند تکریم کند. 14. اصل عدم سازش: یعنی همرنگ جماعت نشدن و پیرو و همراه جریانها نبودن و تن به باطل ندادن، این اصل در سیره عملی ائمه اطهار علیهم السلام بسیار تأکید شده است. 15. اصل عدم استرحام: استرحام یعنی طلبیدن، خود را خرد کردن، زاری کردن در پیش مخلوق. و این به این معنی نیست که انسانها بی نیاز از یکدیگرند و کسی به کسی حاجتی ندارد بلکه به این معنا است که در مناسبات اجتماعی و در برخوردها عزت انسانها حفظ و تن به استرحام ندهند[14]. 16. اصل عدم انظلام: یعنی زیر بار ستم نرفتن هرگز ائمه اطهار علیهم السلام تن به ظلم نداده اند و این امر به روشنی در سراسر حیات آ نها مشاهده می شود. 17. اصل عدالت اجتماعی: انسان تشنه عدالت است و فطرت او خواهان آن و وجودش آشنا به آن است. امام صادق علیه السلام می فرماید: عدالت شیرین تر از آبی است که به لب تشنه رسد، امام علی علیه السلام نمونه کامل عدالت بود[15]. 18. اصل شورا: رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) با وجود آنکه معصوم بودند و نیازی به مشورت نداشتند با این حال مشورت می کردند[16]. 19. اصل اهتمام برای مستضعفان: اهتمام ائمه علیهم السلام برای مستضعفان است یعنی با آن ها بودن و ایستادن در جبهه ایشان فقط کرامت آنها و تلاش برای زدودن محرومیت ها و سیر دادن آن ها به عزت حقیقی شان. 20. اصل مقابله با مستکبران: سیره ائمه اطهار علیهم السلام مقابله با هرگونه تکبر و برتری جویی است. برخورد ائمه علیهم السلام با ستمگران زمان خود نمونه مقابله آنها با ستمگران است. 21. اصل مساوات: مردم چون دانه های شانه مساویند[17]، امیر مؤمنان بر موضع تقسیم بیت المال به مساوات ایستاد و آن مخالفت ها به همین سبب بود. [18] 22. اصل اخوت: در واقع مؤمنان برادر یکدیگرند پس میان برادرانتان اصلاح کنید[19]. عقد اخوت حضرت علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه وآله پس از ورود به مدینه[20]. 23. اصل تعاون و مواسات: امام حسن[21] علیه السلام در سیره و روش شبیه ترین مردم به پیامبر بود سه بار در زندگی هر چه داشت حتی کفش و پای افزار خود را به دو نیم تقسیم کرد و نیمی از آن را در راه خدا بخشید. 24. اصل برپاداشتن حق و عدل: ابن عباس گوید: در ذی قار بر امام علی علیه السلام وارد شدم آن حضرت مشغول پینه زدن کفش خود بود چون مرا دید فرمود قیمت این کفش چند است؟ من گفتم بهایی ندارد. حضرت فرمودند به خدا سوگند این کفش من محبوبتر است از حکومت بر شما مگر آنکه حقی را به پا دارم یا باطلی را دفع کنم[22]. 25. اصل نصیحت و انتقاد: ائمه اطهار علیهم السلام همیشه یاران خود را نصیحت می کردند. و اصول دیگری مثل توجیه الامور، پای بندی به عهد و پیمان، توکل بر خدا در کارها، شرح صدر، رحمت و محبت، انضباط و جدیت، رابطه با خدا و جلوگیری از سوء استفاده اطرافیان و وابستگان و...، که در این نوشتار تنها به بخشی از این اصول اشاره شد. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . نهج البلاغه، کلام 224. [2] . طبقات کبری، ابن سور، ج 1، ص 424. [3] . نهج البلاغه، نامه 45. [4] . نهج البلاغه: خطبه 94. [5] . غررالحکم، ج 1، ص 29. [6] . تحف العقول، ص 282. [7] . تاریخ طبری، ج 4، ص 44 و 45. [8] . طبقات الکبری، این سعد، ج 1، ص 424. [9] . تاریخ دول و ملل اسلامی، ترجمه دکتر هادی جزایری بنگاه نشر کتاب، ص 54. [10] . وسایل الشیعه، ج 12، ص 24. [11] . البیان و التبین، ج 2، ص 13. [12] . اناب الاشراف، ج 1، ص 388. [13] . کافی دار الکتاب الاسلامیه، 1388، ج 2، ص 117. [14] . مستدرک الوسائل، ج 7، ص 230. [15] . عدل الهی، انتشارات حکمت، 1375، ص 38. [16] . بحار الانوار، ج 10، ص 416. [17] . تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 100. [18] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی حدید، ج 7، ص 27. [19] . سوره حجرات، آیه 10. [20] . سیره ابن هشام، ج 2، ص 124. [21] . اناب الاشراف، بلاذری، ج2، ص 9. [22] . نهج البلاغه، خطبه 33.
ائمه اطهار علیهم السلام در زندگی خود اصولی را مد نظر داشتند که آن ما اصول را متذکر می شویم:
1. اصل حفظ حدود الله: حضرت علی علیه السلام می فرمایند[1]: اگر شب را بر خارهای سعدان بیدار به سر برم و یا در غلها و زنجیرها بسته و کشیده شوم برایم محبوبتر است از این که خداوند و رسولش را در قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم کرده و چیزی از اموال دنیا را غصب نموده باشم. چگونه به کسی ستم روا دارم آن هم برای جسمی که تاروپودش به سرعت سوی کهنگی پیش می رود و مدتهای طولانی در میان خاکها می ماند. امام حسین علیه السلام گوید[2]: از پدرم از سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله در خارج از منزل پرسیدم که چگونه بود، فرمود: ... درباره حق کوتاهی نداشت و از آن تجاوز نمی کرد.
2. اصل کیفیت استخدام وسیله: ائمه اطهار علیهم السلام در تمام طول زندگی پر برکتشان هیچ گاه از اجرای این اصل غفلت نورزیدند حضرت علی علیه السلام می فرماید[3]: پس مرا نیافریده اند که خوردن خوراکهای گوارا سرگرمم سازد. مانند چارپای بسته که به علف پردازد. در اسلام همانگونه که هدف ها مقدس هستند و انسان باید در انتخاب اهدافش رعایت اصول را بکند. در استخدام وسیله ای برای رسیدن به آن هدفها نیز باید رعایت اصول مد نظر داشته باشد.
3. اصل میانه روی: امام علی علیه السلام درباره پیامبر می فرماید[4] سیره آن حضرت میانه روی بود. متأسفانه انسانها و بسیاری از جوامع فاقد این اصل در حیات خود بوده لذا یا به دامن افراط افتاده و یا در دام تفریط غلطیده اند و از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت خارج شده اند.
4. اصل زهد: امام صادق علیه السلام می فرماید[5]: زهد کلید درب جهان آخرت و کلید خلاص شدن از آتش جهنم است.
5. اصل ساده زیستی: امام صادق علیه السلام می فرماید[6]: به درستی که اهل تقوا کم خرج ترین مردم دنیا و پرکار ترین آنها هستند. امام علی علیه السلام از توصیف خباب بن ارت می فرماید[7]: خداوند خباب بن ارت را رحمت کند که او از روی دلیل اسلام آورد و از روی اطاعت خدا هجرت کرد و به زندگی ساده قناعت نمود و از خدا خشنود و در تمام دوران زندگی مجاهد بود.
6. اصل تفکر و تدبر: امام حسن علیه السلام می فرماید[8]: که از هند بن ابی هاله خواستم که پیامبر را برایم توصیف کند گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله با غصه ها قرین و دائما متفکر بود تفکر کلید روشنایی ها و مبدأ کسب بصیرت و دام علم و وسیله کسب معارف و حقایق است[9].
7. اصل استقلال: استقلال یعنی ایستادگی بر پای خویش و استواری به وجود خدا بدون وابستگی به غیر. فضل بن ابی قره گوید[10]: به مزرعه امام صادق علیه السلام رفتیم و او در حال کارکردن بود. گفتیم فدایت شوم اجازه بدهید ما برایت کار کنیم، فرمود: خیر بگذارید خودم کار کنم زیرا دوست دارم خداوند مرا ببیند که به دست خود کار می کنم و در جستجوی حلال با رنج و کوشش خود هستم.
8. اصل عزت: عزت به معنای آن حالت است که نمی گذارد انسان مغلوب گردد و شکست بخورد.
9. اصل عدم تکلف: ائمه اطهار علیهم السلام ظاهر و باطن آنها یکی بود. خود را به آن چه که بودند می نمودند. امری را خلاف واقع نشان نمی دادند[11] و در هیچ موردی ظاهرسازی نمی کردند.
10. اصل نظم و انضباط: امام حسین علیه السلام می فرماید[12]: از پدرم از وضع داخلی پیامبر سؤال کردم فرمود: چون به منزل می رفت اوقات خویش را به سه جزء تقسیم می کرد، قسمتی برای عبادت. قسمتی برای اهل بیت و قسمتی را برای خود اختصاص می داد.
11. اصل صبر و استقامت: صبر به معنای صیقل روح است و انسانی که استقامت می ورزد به میزان صبرش روحش صیقل می خورد. و در او زمینه ترقی به کمالات و مقامات عالیه فراهم می شود.
12. اصل رفق و مدارا: پروردگارم مرا به مدارا با مردم امر کرد آن سان که مرا به انجام واجبات امر کرد. در سیره عملی ائمه علیهم السلام پر است از این اصل که آن ها نسبت به پیروان خود انجام می دادند[13].
13. اصل تکریم: سیره ائمه اطهار علیهم السلام در برخورد با انسانها این بود که آن ها کریم بودند و در برخوردهایشان کریمانه، آنها صاحب کرامت بودند و اصل تکریم مردم؛ انسان تا کرامت نداشته باشد نمی تواند تکریم کند.
14. اصل عدم سازش: یعنی همرنگ جماعت نشدن و پیرو و همراه جریانها نبودن و تن به باطل ندادن، این اصل در سیره عملی ائمه اطهار علیهم السلام بسیار تأکید شده است.
15. اصل عدم استرحام: استرحام یعنی طلبیدن، خود را خرد کردن، زاری کردن در پیش مخلوق. و این به این معنی نیست که انسانها بی نیاز از یکدیگرند و کسی به کسی حاجتی ندارد بلکه به این معنا است که در مناسبات اجتماعی و در برخوردها عزت انسانها حفظ و تن به استرحام ندهند[14].
16. اصل عدم انظلام: یعنی زیر بار ستم نرفتن هرگز ائمه اطهار علیهم السلام تن به ظلم نداده اند و این امر به روشنی در سراسر حیات آ نها مشاهده می شود.
17. اصل عدالت اجتماعی: انسان تشنه عدالت است و فطرت او خواهان آن و وجودش آشنا به آن است. امام صادق علیه السلام می فرماید: عدالت شیرین تر از آبی است که به لب تشنه رسد، امام علی علیه السلام نمونه کامل عدالت بود[15].
18. اصل شورا: رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) با وجود آنکه معصوم بودند و نیازی به مشورت نداشتند با این حال مشورت می کردند[16].
19. اصل اهتمام برای مستضعفان: اهتمام ائمه علیهم السلام برای مستضعفان است یعنی با آن ها بودن و ایستادن در جبهه ایشان فقط کرامت آنها و تلاش برای زدودن محرومیت ها و سیر دادن آن ها به عزت حقیقی شان.
20. اصل مقابله با مستکبران: سیره ائمه اطهار علیهم السلام مقابله با هرگونه تکبر و برتری جویی است. برخورد ائمه علیهم السلام با ستمگران زمان خود نمونه مقابله آنها با ستمگران است.
21. اصل مساوات: مردم چون دانه های شانه مساویند[17]، امیر مؤمنان بر موضع تقسیم بیت المال به مساوات ایستاد و آن مخالفت ها به همین سبب بود. [18]
22. اصل اخوت: در واقع مؤمنان برادر یکدیگرند پس میان برادرانتان اصلاح کنید[19]. عقد اخوت حضرت علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه وآله پس از ورود به مدینه[20].
23. اصل تعاون و مواسات: امام حسن[21] علیه السلام در سیره و روش شبیه ترین مردم به پیامبر بود سه بار در زندگی هر چه داشت حتی کفش و پای افزار خود را به دو نیم تقسیم کرد و نیمی از آن را در راه خدا بخشید.
24. اصل برپاداشتن حق و عدل: ابن عباس گوید: در ذی قار بر امام علی علیه السلام وارد شدم آن حضرت مشغول پینه زدن کفش خود بود چون مرا دید فرمود قیمت این کفش چند است؟ من گفتم بهایی ندارد. حضرت فرمودند به خدا سوگند این کفش من محبوبتر است از حکومت بر شما مگر آنکه حقی را به پا دارم یا باطلی را دفع کنم[22].
25. اصل نصیحت و انتقاد: ائمه اطهار علیهم السلام همیشه یاران خود را نصیحت می کردند.
و اصول دیگری مثل توجیه الامور، پای بندی به عهد و پیمان، توکل بر خدا در کارها، شرح صدر، رحمت و محبت، انضباط و جدیت، رابطه با خدا و جلوگیری از سوء استفاده اطرافیان و وابستگان و...، که در این نوشتار تنها به بخشی از این اصول اشاره شد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نهج البلاغه، کلام 224.
[2] . طبقات کبری، ابن سور، ج 1، ص 424.
[3] . نهج البلاغه، نامه 45.
[4] . نهج البلاغه: خطبه 94.
[5] . غررالحکم، ج 1، ص 29.
[6] . تحف العقول، ص 282.
[7] . تاریخ طبری، ج 4، ص 44 و 45.
[8] . طبقات الکبری، این سعد، ج 1، ص 424.
[9] . تاریخ دول و ملل اسلامی، ترجمه دکتر هادی جزایری بنگاه نشر کتاب، ص 54.
[10] . وسایل الشیعه، ج 12، ص 24.
[11] . البیان و التبین، ج 2، ص 13.
[12] . اناب الاشراف، ج 1، ص 388.
[13] . کافی دار الکتاب الاسلامیه، 1388، ج 2، ص 117.
[14] . مستدرک الوسائل، ج 7، ص 230.
[15] . عدل الهی، انتشارات حکمت، 1375، ص 38.
[16] . بحار الانوار، ج 10، ص 416.
[17] . تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 100.
[18] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی حدید، ج 7، ص 27.
[19] . سوره حجرات، آیه 10.
[20] . سیره ابن هشام، ج 2، ص 124.
[21] . اناب الاشراف، بلاذری، ج2، ص 9.
[22] . نهج البلاغه، خطبه 33.
- [سایر] من میخواستم روابط میان کارگر و کارفرما را در اسلام و زندگی ائمه علیهم السلام بدونم؟
- [سایر] چگونه باید زندگی کرد که شفاعت ائمه اطهار(علیهم السلام) شامل حالمان شود؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا برپا کردن مسابقات فرهنگی از زندگی ائمه (علیهم السلام) و احکام شرعی یا قرآن و نهج البلاغه جایز است؟
- [آیت الله مظاهری] با توجّه به این که اعمال و رفتار ائمّه اطهار علیهم السلام برای ما حجّت است و باید آن را برای خود الگو قرار دهیم. سؤال این است که کیفیّت و نحوه برگزاری مجلس جشن و عروسی حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام از نظر شادی و سرور چگونه بوده است؟
- [سایر] آیا زندگی حضرت علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) که در 1400 سال قبل زندگی می کرده اند ، می تواند الگو باشد ؟
- [سایر] آیات و روایاتی دربارة لعن بر دشمنان ائمّة اهل بیت علیهم السلام وجود دارد بیان بفرمایید؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [آیت الله بهجت] نقّالی و پرده خوانی های مذهبی که زندگی پیامبران و ائمه معصومین علیهم السّلام را از روی شمایل نقاشی شده ایشان توضیح می دهند ، چه حکمی دارد؟
- [آیت الله سیستانی] کف زدن در مجالس اعیاد برای بزرگداشت اهل بیت (علیهم السلام) در غیر حسینیه و مسجد اگر موجب وهن ائمه (علیهم السلام) نباشد چه حکمی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است علاوه بر رعایت مسائل مربوط به طهارت و نجاست، نظافت و پاکیزگی در بدن و لباس و خانه و مسکن و مرکب و تمام محیط زندگی رعایت شود ، همان گونه که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام) رعایت می فرمودند.
- [آیت الله سیستانی] اگر بخواهد خبری را که دلیلی بر حجیت او ندارد و نمیداند راست است یا دروغ نقل کند بنا بر احتیاط واجب باید به نحو نقل بگوید، و آن را به پیامبر و ائمه علیهم السلام مستقیماً نسبت ندهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمداً به خدا و پیغمبر و ائمه علیهم السلام نسبت دهد بنا بر احتیاط لازم روزهاش باطل میشود، ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خبری را به اعتقاد این که راست است به خدا یا پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم یا ایمه علیهم السلام نسبت بدهد و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش باطل نمی شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا نسبت دهد بنابر احتیاط کفاره جمع که تفصیل ان در مساله پیش گذشت بر او واجب می شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا خبری را به دروغ نسبت بدهد اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است و نسبت دادن به دروغ به سایر پیغمبران و اوصیای انان علی نبینا و اله و علیهم السلام بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می کند مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال که در این صورت روزه اش باطل است و همچنین است نسبت دادن به دروغ به حضرت زهراء علیها السلام مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال و حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و ایمه علیهم السلام که در این صورت روزه اش باطل است
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله مظاهری] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال و اسم مبارک پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام و حضرت زهرا علیها السلام را به هر زبانی که نوشته شده باشد اگر هتک و بیاحترامی باشد مس نماید.