گریه ظاهر و باطنی دارد. ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است.باید تأثیرات روانی، از طریق محرکهای بیرونی یا درونی مثل تفکر شکل بگیرد.سپس این تأثرات، وارد چرخة فیزیولوژی مغز و اعصاب بشود، بخش خاصی از مغز فعالشده و غدد اشکی چشم را فرمان فعالیت بدهد و در نهایت قطرات اشک جریان پیدا کند. بسیاری می پندارند که گریه نشان‌دهنده تألّم و عواطف آدمی است. عده‌ای دیگر منتقدانه میگویند: گریه جز خمودی، چیز دیگری به ارمغان نمیآورد و حال آن که دنیای امروز، دنیای تحرّک و نشاط است و انسان طالب شادی است؛ نه گریه . اما همیشه گریه حاکی از غم ونشانه ضعف و زبونی نیست . گریه کردن غیر از غمِ نابهنجار و غمگین بودنِ بیمار گونه است که ازآن منفی تعبیر می‌شود. از دیدگاه علمی - به ویژه بر اساس رویکرد روان شناختی - هر نوع غمگینی و غمگین بودنی، بیماری و نابهنجاری تلقی نمی‌شود. غمگینی هنگامی بیماری محسوب می‌شود که از لحاظ شدت و طول مدت، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد (رنج آور) جنبه افراطی پیدا کند؛ به خصوص وقتی که بدون علت ظاهری آشکار شود. ماتم و غمگینی نابهنجار، هنگامی ایجاد می‌شود که شدت ماتم به اندازه‌ای باشد که فرد را تحت فشار قرار دهد. به بیانی دیگر اگر غمگین بودن و عزاداری با علایمی مانند: 1. افول سلامتی، 2. کناره‌گیری اجتماعی، 3. احساس بی ارزشی، 4. احساس گناه، 5. ایده خود کشی، 6. بیش فعالی بدون هدف، 7. طولانی بودن نشانگان غم و 8. بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی؛ همراه باشد، باید آن را یک غم بیمار گونه تلقی کرد. حال باید دید که آیا غمگین بودن شیعیان در عزای سرور شهیدان، با علائم جسمی و روحی فوق همراه است یا نه؟ آیا عزاداری برای امام حسین(ع) با از دست دادن سلامتی ، گوشه‌گیری، احساس بی ارزشی و عدم کفایت، افکار خود کشی و احساس گناه همراه است؟ گریه تجسم عینی تأثرات درونی و عاطفی است و دارای اقسام گوناگونی میباشد که هر یک آثار و نتایج ویژه‌ای دارند. اشک چشم سوپاپ اطمینانی برای روح و جسم آدمی است که در اوضاع بحرانی (اندوه و یا شادمانی فراوان) موجب تعادل منبع میگردد. از نظرعرفا گریه زیباترین و پرشکوه‌ترین جلوه بندگی و اظهار عجز و تسلیم و عبودیت در پیشگاه معبود قادر متعال است. گریه انواع و اقسامی دارد(1) که مهم‌ترین آن با شرحی مختصر چنین است: 1. گریه ترس و هراس: این نوع گریه غالباً در اطفال وجود دارد و کودک به این وسیله، ترس خویش را نمایان میکند. 2. گریه جلب ترحّم: که بر دو قسم است: (طبیعی) که بسیار مؤثر و برانگیزاننده است؛ مانند گریه کودکی که پدر و مادر خویش را از دست داده است. (ساختگی) که در ظاهر به دیگران میخواهد بباوراند که ناراحت و اندوهگین است. 3. گریه غم و اندوه: این گریه انعکاس غمی است که درون را فرا گرفته است. جنبه مثبت این نوع گریه تنها تخلیه درون است، و به همین جهت پس از آن، آدمی احساس آرامش میکند. 4. گریه شوق و شادی: این نوع گریه ناشی از رقّت قلبی است که غالباً پس از دوره‌ای از یأس و ناامیدی درباره موضوعی نمودار میگردد. 5. گریه تقوا و رشد روحانی: این نوع گریه مختص مردان و زنان الهی است و بیان سوز درون و ابراز عجز و پشیمانی، پریشانی، توبه و عشق به معبود است. این گریه، موجب پالایش روح و زمینه‌ساز قرب به خداوند است. گریه تقوا و پرهیزگاری، اشکی است که اگر از سوز دل، بر گونه‌ها جاری گردد، توجه حضرت حق را به بنده جلب کرده، بستر رحم و فضل او را فراهم میسازد. تا نگرید ابر، کی خندد چمن‌ تا نگرید طفل، کی جوشد لبن‌ طفل یک روزه همی داند طریق‌ که بگریم تا رسد دایه شفیق‌ تو نمیدانی که دایه دایگان‌ کم دهد بیگریه شیر او را رایگان‌ گفت: فلیبکوا کثیراً گوش‌دار تا بریزد شیر فضل کردگار(2) برای این گریه عواملی شمارش کرده‌اند: ندامت از گناهان؛ شوق و محبت؛ خشیت؛ فقدان دوستان حقیقی؛ نداشتن فضایل و اوصاف راستین. آنچه که در آموزه‌های قرآنی و روایی بر آن تأکید شده است،گریه تقوا و رشد روحانی است. گریه‌ای که در این سوی پرده، (سوز دل) و در آن سوی پرده (آرامش، لذت، ابتهاج و کرامت) است. از سوی دیگر، نگاه روان شناختی و داوری ما در باب پیامدهای گریه نیز دایر مدار تأثرات عاطفی است. اگر در روایات آمده است که گریه کردنو گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن، در مراسم عزای حسینی، منشأ اثر دنیوی و اخرویاست، به تأثرات درونی نظر دارد و گرنه میشود به صورت مصنوعی ،چشمانی گریان داشت. باطن گریه به چهار نوع تقسیم می شود، کهفقط نوع اوّل آن، معطوف به خود و نیازهای سرکوب شده است و میتواند با افسردگی همبستگی مثبت داشته باشد، اما سه نوع دیگر، امید بخش است و حرکت آفرین و رابطة معکوس با افسردگی دارد. نوع اوّل، ناشی از مرگ واقعی است اما سه نوع دیگر، سوگ واقعی نیستند، اگر چه در مراسم سوگواری حاصلمیشوند. أ) گریه ناشی از علاقة طبیعی انسان به خود و متعلقات خویش: این گریه به هنگامغم و مصیبت و داغدیدگی حاصل میشود و اختیاری نیست و معمولاً بی اراده، اشکجاری میشود. تأثرات فرد ناظر به گذشته است، مصیبتی رخ داده و آثاری گذاشته و اکنونبه اصطلاح عامیانه، عقدهها گشوده میشود و اشک میریزد. این گریه به اصطلاح روانشناسان و روان درمان گران، تخلیه روانی - هیجانی است و به فرد و نیازهای او بر میگردد. ب) گریهای که ریشه در اعتقادات دارد، مثل آنچه در حال مناجات دیده میشود.فرد خود را در محضر خدا مییابد و رفتار و کردار خود را ضبط شده میداند و خود را گناهکارو... دعای امام سجاد (ع) در وداع با ماه رمضان و یادآوری رحمتهایخداوندی از این نوع است. این گریه ریشه دراعتقادات دارد. مربوط به ترسهای دنیایی و زندگی روزمره نیست. اکثر گریهها درمناجاتهای امامان معصوم (ع) از این نوع است. ج) گریهای که از فضیلتطلبی و کمال خواهی ناشی میشود، مثل گریهای که در نبود معلم و مربی اخلاق و پیامبر و امام و... رخ میدهد. این گریه از این روی است که ما در عمق وجودمان کمال و رشد را تحسین میکنیم و از بودن آن کمالات، ذوق زده میشویم و از فقدان آنها ناراحت. گاهی در مراسم عزاداری، گریههایی از این نوع نیز وجود دارد، مثلاً در باب شجاعت و وفاداری حضرت عباس (ع) بسط سخن داده میشود، و ما با شنیدن آن، اشک میریزیم. د) گریه بر مظلوم: مانند گریه رسول خدا بر علی و حسین علیهم السلام، پیش ازشهادت آنها و مثل گریه و عزاداری مسلمانان در شهادت ائمة که به صورتمظلومانه شهید شدند؛ مثل گریه به هنگام روضه خوانی حضرت رقیه و حضرت علی اکبر و حضرت فاطمه و دیگر مصایب اهل بیت و... . گریه در مراسم عزاداری، از هر کدام از انواع چهارگانه که باشد، کارکردهایی دارد و از چند جهت موجب از بین رفتن تمام پیامدهای منفی داغ غم بر سینه نشسته می‌گردد: 1. مرور خاطرات و ذکر حادثه جانگداز کربلا ، یکی از راه‌های کاهش آلام و تسکین درد جانکاه شهادت و اسارت اهل بیت(ع) است. آن گونه که صحبت کردن درباره شخص مورد علاقه و بیان ویژگی‌های خوب او - که چگونه انسانی بود و چه خصایل پسندیده‌ای داشت و برای چه جان شریفش را از دست داد و ... - جملگی در تسکین داغدیدگی بسیار مؤثر است.هر چند زنده نگه داشتن حادثه کربلا در اندیشه دینی، تنها به‌این سبب نیست. 2. آیین عزاداری و سوگواری برای امام حسین(ع)که از دو منبع (سنت‌های الهی و آیین‌های مذهبی) و (آداب و رسوم بومی و ملی) شکل می‌گیرد، از تمام رفتارهای بی هدف و کنش‌های افراطی شیون گونه به دور است و خود یکی از راه‌های التیام بر دل‌های شکسته از غم امام حسین(ع) می‌باشد. البته آن دلی که بند در گرو حسین(ع) دارد و اسیر محبت او و بسته به ریسمان اهل بیت(ع) است، چنین می‌باشد. 3. در محفل سوگواران اباعبدالله حسین(ع) نشستن و احساس اندوه و غم نمودن و دل محزون را در فضای غم آلود وارد کردن، برای کاهش درد داغدیدگی است. شخصی که غم دیده است، از حضور در محفل اهل غم، احساس آرامش بیشتری می‌کند تا حضور در جمع انسان‌های شاد و یا افرادی که با احساسات وی بیگانه و بی‌تفاوت‌اند. 4- مراسم عزاداری یک گروه اجتماعی را شکل می دهد. انسان موجودی اجتماعی است و بخش بسیاری از زندگی خود را در گروهها میگذراند. گروههای خانواده، مدرسه، همبازیها، همسالان، همکاران، گروههایمذهبی، سیاسی، اجتماعی و...، از گروههایی هستند که معمولاً بخش قابل توجهی اززندگی خود را با آنها میگذرانیم. گروههای مذهبی نیز در همین ردیف است و به عنوانیک گروه بررسی میشود. عزاداری مسلمانان بر اساس شناختی که عزاداران از حسین بن علی(ع) و اهداف عالی آن حضرت و حرکت منتهی به شهادت ایشان دارند، انجام می‌پذیرد. ازاین رو در حین مرثیه سرایی، سوگواری روشنگرانه دارند، نه شیون بی هدف. آنان با عزاداری به تمام زندگی خود هدف می‌بخشند و حیات خود را حسینی می‌سازند و کسب نشاط می‌کنند و به سمت زندگی با عزّت و فرار از مرگ ذلّت آفرین و احساس ارزشمندی گام برمی دارند. این افراد در دایره وصف امام صادق(ع) می‌گنجند که می‌فرماید: (شیعیان از سرشت ما خلق شده‌اند و به نور ولایت ما آمیخته‌اند و به امامت ما دل خوش دارند و ما نیز به پیروی و دوستی آنان راضی هستیم. مصیبت‌های ما به آنان سرایت می‌کند و رنج و گرفتاری ما آنان را می‌گریاند و اندوه ماآنان را اندوهگین می‌سازد و نیز شادمانی ما آنان را شادمان می‌کند. ما نیز از حال آنان با خبر و با آنها هستیم و رنج و پریشانی آنان ما را رنجیده خاطر می‌سازد و آنان از ما جدا نمی‌شوند و ما نیز از آنان جدا نمی‌شویم ...).(3) پس غمگین بودن برای امام حسین(ع) نشان سلامت است، نه بیماری و نه حالتی منفی و نابهنجار . چه بسا غمگین نبودن و سوگواری نکردن برای یک فرد مسلمان، نشان بیماری و یا رفتاری نابهنجار تلقی ‌گردد. افزون بر آن که سوگواری نشانه سلامت و تأمین کننده سلامت است؛ چه اینکه گریستن برای شخص مصیبت زده و غم دیده، اثر شفا بخشی دارد. گریستن موجب رهایی از فشارهای هیجانی می‌گردد؛ در حالی که فشارهای (روحی و روانی ناشی از داغدیدگی) موجب به هم خوردن تعادل شیمیایی در بدن می‌گردد. گریستن این تعادل شیمیایی را به او باز می‌گرداند. برخی معتقدند: گریستن موجب خروج مواد سمی از بدن می‌شود و تعادل حیاتی را برقرار می‌کند. گریه و عزاداری گاه جنبه عاطفی دارد.انسان با عاطفه زنده است، آنچه در درونقفسه سینه او قرار دارد، قلب است نه سنگ. اگر قلبی با شنیدن مناظر تکان دهنده کربلا به درد آید،احساسش جریحهدار گردد و شرارههای آتشین خود را به صورت قطرههایاشک به خارج پرتاب کند. این نشانه قوّت و سلامت دل است، نه علامت ضعف. درمجالس عزاداری، صحرای رنگین کربلا، بدنهای قطعه قطعه شده شهیدان، سرهایعزیزان پیامبر خدا بر نیزهها و خیمههای سوخته،بدنهای تازیانه خورده،خرابة شام، تازیانه و لبهای مبارک امام حسین(ع)، هلهله و شادمانی مردم کوفه و شام،جسارت به خاندان عصمت و طهارت، قد خمیده زینب، و مصائبامام سجاد(ع)... باز سازی و یادآوری میگردد. امکان ندارد انسانی از شنیدن این مصائب به شور و هیجان نیاید و بر یزیدیان نفرین نکند و عملکرد آنان را مورد اعتراض قرار ندهد. به این ترتیب، گریه بر امامحسین(ع) ویارانش در نهایت تبدیل به گریه و اعتراض میگردد؛ گریهای که تجسم اهداف کربلا بر گونههاست. تأثیر این گریهها به مراتب بیشتر از حرف و ساز وکارهای امروزی است. پیروانمکتب عاشورا میتوانند از طریق شعار دادن، سرود خواندن، برگزاریهمایشها و... پیوندشان را با اهداف عاشورا ابراز نمایند، اما عزاداری و سوگواری،صادقانهتر میتواند بیانگر این پیوند باشد زیرا مجالس عزاداری بازسازی مصائب کربلا و تجسم افتخارات عاشورائیان است.اگر همه مردم بدانند در کربلا چه گذشت، دانستن تأثیر دارد، اما اگرصحنههای عاشورا بازسازی شود، شهر سیاهپوش گردد، دستههای عزاداری راه بیفتد، بهمراتب تأثیر بیشتری دارد.این اقدامات اعلام وفاداری به اهداف والای امام حسین است. حال میدانیم چرا امام حسین از حلقوم بریده فریاد کرد (او سمعتم بغریبٍ اوشهیدٍ فاندبونی؛ اگر خبر غریب یا شهیدی را شنیدید بر من گریه کنید) چون گریه برشهید هماهنگی با روح او، شرکت در حماسه، و حرکت در موج اوست. عزاداری بازسازیصحرای خاطرهآلود کربلاست.یادآوری آن در اعماق قلب خونسردترین افراد ،جوش وخروش برمیانگیزد؛ حزن و اندوه و هیجان شدید پدید میآورد و روح را در معارج کمالچنان پرواز میدهد که همة دنیا در برابر آن ناچیز جلوه میکند. آری، عزاداری رمز محبت است. هیچ قدرتی نمیتواند این محبت خالص و ارادات بیشائبه را که شیعیان به ساحت پیشوای امام شهیدان تاریخ ابراز میدارند از دلآنان بیرون کند. این محبت ما را زنده میدارد و امید میدهد، زیرا این نماد(الگو) راه را به دوستدارانش نشان میدهد و وجود آنان را از آرمانهای والا سرشار میسازد. عزاداری عرضتسلیت به محضر پیامبر گرامی اسلام است چون به گفته سید رضی(ره) اگر پیامبر خدا پس از روز عاشورا زنده بود همواره دراین روز به عنوان صاحب عزا مینشست تا همه بیایند و به او تسلیت بگویند. گریستن در سوگ شهدای کربلا،تجدید بیعت‌با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیة ‌فکری و روحی با این مکتب است و اشک ریختن،نوعی امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشهدا است. ائمه شیعه،گریستن بر مظلومیت اهل بیت و عزای حسینی راتاکید کرده ، شهادت اشک را بر صداقت عشق،پذیرفته‌اند.امام صادق‌(ع‌)فرموده: (نزد هر کس که ما یاد شویم و چشمانش اشک‌آلود شود،حتی اگر به اندازه بال مگسی‌باشد،خداوند گناهانش را می‌بخشاید،هر چند چون کف دریا فراوان باشد.)(4) به گفته صائب: در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر،این قافله دارد دستور امامان به گریستن بر امام حسین بسیاراست. امام رضا به ریان بن‌شبیب در حدیث مفصلی فرمود: (یابن شبیب! ان کنت ‌باکیا لشی‌ء فابک للحسین بن علی بن‌ابی طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش...؛(5) اگر بر چیزی گریه می‌کنی،بر حسین بن علی گریه‌کن،که او را همچون گوسفند،سر بریدند).در حدیث دیگری فرموده:(محرم، ماهی‌است که مردم دوره جاهلیت جنگ در آن را ناروا می‌دانستند، ولی در این ماه،دشمنان، خون ما را بناحق ریختند و هتک حرمت ما نمودند و فرزندان و بانوان ما را به اسارت‌گرفتند و به خیمه‌های ما آتش زدند وآنها را غارت کردند و برای رسول خدا هیچ‌حرمتی را رعایت نکردند. روز حسین( عاشورا)پلک های ما را مجروح و اشک هایمان راجاری کرد و ما از سرزمین کربلا،گرفتاری و رنج‌به میراث بردیم.پس باید بر کسی‌همچون حسین،گریه‌کنندگان بگریند،که گریه بر او، گناهان بزرگ را هم فرو می‌ریزد.)(6) امام صادق فرمود:(هر ناله و گریه‌ای ناپسند ومکروه است، مگر نالیدن و گریستن بر حسین‌).(7) هم گریستن، هم گریاندن، هم خود را شبیه گریه‌کنندگان در آوردن(تباکی)پسندیده‌است و اجر دارد.این همه فضیلت که برای گریه بر حسین(ع)بیان شده و اینکه اشک‌ چشم،آتش دوزخ را فرو می‌نشاند و غمگین شدن در سوگ شهیدان کربلا ایمنی از عذاب‌است، در صورتی است که گناه و فسق و آلودگی انسان در حدی نباشد که مانع رسیدن این‌فیض الهی گردد. اشکی که بیانگر پیوند عاطفی و رابطه مکتبی و اتصال روحی با راه و فکرو خط ائمه و سیدالشهداست، حتما زمینه‌ساز پرهیز از گناه می‌گردد. به تعبیر شهید مطهری: (گریه بر شهید،شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت‌با نشاط اوو حرکت اوست...امام حسین به واسطه شخصیت عالیقدرش، به واسطه شهادت ‌قهرمانانه‌اش، مالک قلب ها و احساسات صدها میلیون انسان است.اگر کسانی که بر این‌مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند، یعنی سخنرانان مذهبی، بتوانند ازاین مخزن عظیم در جهت همشکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روح ها باروح عظیم حسینی بهره‌برداری صحیح کنند، جهانی اصلاح خواهد شد.)(8) پس مهم، شناخت فلسفه گریه در راستای احیای عاشورا و زنده نگهداشتن مراسم حسینی و فرهنگ کربلاست، نه گناه کردن و آلودگی، به امید پاک شدن با چند قطره اشک! معلوم‌نیست که دل و جان آلوده،آن همسویی را با امام داشته باشد که با یاد مصائبش گریه کند. گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه بُرنده ای است که فریاد اعتراض به ستمگران رادارد.(اشک‌)،زبان دل است و گریه،فریاد عصر مظلومیت.رسالت اشک نیز پاسداری از(خون شهید)است.امام خمینی‌(ره‌)فرمود:(هر مکتبی،تا پایش سینه‌زن نباشد،تا پایش‌گریه‌کن نباشد،تا پایش توی سر و سینه‌زن نباشد حفظ نمی‌شود...)،(9) (گریه کردن برشهید،نگهداشتن، زنده نگهداشتن نهضت است‌)،(10) (گریه کردن بر عزای امام حسین،زنده‌نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنی است که یک جمعیت کمی در مقابل یک‌امپراطور بزرگ ایستاد...،آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند،برای اینکه گریه‌ای است که گریه‌بر مظلوم است،فریاد مقابل ظالم است).(11) هر چند نیست درد دل ما نوشتنی از اشک خود، دو سطر به ایما نوشته‌ایم (12) اشک، سر فصل محبت و مودت است و برخاسته از عشقی است که خداوند در دلها قرار داده که نسبت‌به حسین بن علی‌(ع)مجذوب می‌شود.(13) به فرموده رسول خدا: (ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا؛(14) برای شهادت حسین‌ حرارت و گرمایی در دل های مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود)(15). --------------------------------------------------------------------------------------------------- پی‌نوشت ها : 1. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج 2، دفتر 2، ص 263 – 272. 2. مثنوی، ج 3، دفتر 5. 3.بحار الانوار، ج‌51، ص‌151. 4.وسائل الشیعه،ج 10،ص 391. 5.بحار الانوار،ج 44،ص 286. 6.همان،ص 283. 7.همان،ج 45،ص 313. 8.شهید(ضمیمه قیام و انقلاب مهدی)،ص 124 و 125. 9.صحیفه نور،ج 8،ص 70. 10.همان،ج 10،ص 31. 11.همان،ص 31. 12.صائب تبریزی. 13.جواد محدثی، فرهنگ عاشورا ص381 14.جامع احادیث الشیعه،ج 12،ص 556. 15.در پاسخ به این سوال ازکتاب پرسش هاوپاسخ دانسجویی،ج 13گروه مولفان دفتر نشر معارف استفاده شده است.
در روانشناسی جدید از گریه نکوهش شده و آن را نشانه ضعف و زبونی دانستهاند، پس چگونه در عزاداری امام حسین(ع) به آن توصیه میشود؟
گریه ظاهر و باطنی دارد. ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است.باید تأثیرات روانی، از طریق محرکهای بیرونی یا درونی مثل تفکر شکل بگیرد.سپس این تأثرات، وارد چرخة فیزیولوژی مغز و اعصاب بشود، بخش خاصی از مغز فعالشده و غدد اشکی چشم را فرمان فعالیت بدهد و در نهایت قطرات اشک جریان پیدا کند.
بسیاری می پندارند که گریه نشاندهنده تألّم و عواطف آدمی است. عدهای دیگر منتقدانه میگویند: گریه جز خمودی، چیز دیگری به ارمغان نمیآورد و حال آن که دنیای امروز، دنیای تحرّک و نشاط است و انسان طالب شادی است؛ نه گریه .
اما همیشه گریه حاکی از غم ونشانه ضعف و زبونی نیست . گریه کردن غیر از غمِ نابهنجار و غمگین بودنِ بیمار گونه است که ازآن منفی تعبیر میشود.
از دیدگاه علمی - به ویژه بر اساس رویکرد روان شناختی - هر نوع غمگینی و غمگین بودنی، بیماری و نابهنجاری تلقی نمیشود. غمگینی هنگامی بیماری محسوب میشود که از لحاظ شدت و طول مدت، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد (رنج آور) جنبه افراطی پیدا کند؛ به خصوص وقتی که بدون علت ظاهری آشکار شود. ماتم و غمگینی نابهنجار، هنگامی ایجاد میشود که شدت ماتم به اندازهای باشد که فرد را تحت فشار قرار دهد.
به بیانی دیگر اگر غمگین بودن و عزاداری با علایمی مانند: 1. افول سلامتی، 2. کنارهگیری اجتماعی، 3. احساس بی ارزشی، 4. احساس گناه، 5. ایده خود کشی، 6. بیش فعالی بدون هدف، 7. طولانی بودن نشانگان غم و 8. بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی؛ همراه باشد، باید آن را یک غم بیمار گونه تلقی کرد.
حال باید دید که آیا غمگین بودن شیعیان در عزای سرور شهیدان، با علائم جسمی و روحی فوق همراه است یا نه؟ آیا عزاداری برای امام حسین(ع) با از دست دادن سلامتی ، گوشهگیری، احساس بی ارزشی و عدم کفایت، افکار خود کشی و احساس گناه همراه است؟
گریه تجسم عینی تأثرات درونی و عاطفی است و دارای اقسام گوناگونی میباشد که هر یک آثار و نتایج ویژهای دارند. اشک چشم سوپاپ اطمینانی برای روح و جسم آدمی است که در اوضاع بحرانی (اندوه و یا شادمانی فراوان) موجب تعادل منبع میگردد. از نظرعرفا گریه زیباترین و پرشکوهترین جلوه بندگی و اظهار عجز و تسلیم و عبودیت در پیشگاه معبود قادر متعال است.
گریه انواع و اقسامی دارد(1) که مهمترین آن با شرحی مختصر چنین است:
1. گریه ترس و هراس: این نوع گریه غالباً در اطفال وجود دارد و کودک به این وسیله، ترس خویش را نمایان میکند.
2. گریه جلب ترحّم: که بر دو قسم است: (طبیعی) که بسیار مؤثر و برانگیزاننده است؛ مانند گریه کودکی که پدر و مادر خویش را از دست داده است. (ساختگی) که در ظاهر به دیگران میخواهد بباوراند که ناراحت و اندوهگین است.
3. گریه غم و اندوه: این گریه انعکاس غمی است که درون را فرا گرفته است. جنبه مثبت این نوع گریه تنها تخلیه درون است، و به همین جهت پس از آن، آدمی احساس آرامش میکند.
4. گریه شوق و شادی: این نوع گریه ناشی از رقّت قلبی است که غالباً پس از دورهای از یأس و ناامیدی درباره موضوعی نمودار میگردد.
5. گریه تقوا و رشد روحانی: این نوع گریه مختص مردان و زنان الهی است و بیان سوز درون و ابراز عجز و پشیمانی، پریشانی، توبه و عشق به معبود است. این گریه، موجب پالایش روح و زمینهساز قرب به خداوند است.
گریه تقوا و پرهیزگاری، اشکی است که اگر از سوز دل، بر گونهها جاری گردد، توجه حضرت حق را به بنده جلب کرده، بستر رحم و فضل او را فراهم میسازد.
تا نگرید ابر، کی خندد چمن تا نگرید طفل، کی جوشد لبن
طفل یک روزه همی داند طریق که بگریم تا رسد دایه شفیق
تو نمیدانی که دایه دایگان کم دهد بیگریه شیر او را رایگان
گفت: فلیبکوا کثیراً گوشدار تا بریزد شیر فضل کردگار(2)
برای این گریه عواملی شمارش کردهاند:
ندامت از گناهان؛ شوق و محبت؛ خشیت؛ فقدان دوستان حقیقی؛ نداشتن فضایل و اوصاف راستین.
آنچه که در آموزههای قرآنی و روایی بر آن تأکید شده است،گریه تقوا و رشد روحانی است. گریهای که در این سوی پرده، (سوز دل) و در آن سوی پرده (آرامش، لذت، ابتهاج و کرامت) است.
از سوی دیگر، نگاه روان شناختی و داوری ما در باب پیامدهای گریه نیز دایر مدار تأثرات عاطفی است. اگر در روایات آمده است که گریه کردنو گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن، در مراسم عزای حسینی، منشأ اثر دنیوی و اخرویاست، به تأثرات درونی نظر دارد و گرنه میشود به صورت مصنوعی ،چشمانی گریان داشت.
باطن گریه به چهار نوع تقسیم می شود، کهفقط نوع اوّل آن، معطوف به خود و نیازهای سرکوب شده است و میتواند با افسردگی همبستگی مثبت داشته باشد، اما سه نوع دیگر، امید بخش است و حرکت آفرین و رابطة معکوس با افسردگی دارد. نوع اوّل، ناشی از مرگ واقعی است اما سه نوع دیگر، سوگ واقعی نیستند، اگر چه در مراسم سوگواری حاصلمیشوند.
أ) گریه ناشی از علاقة طبیعی انسان به خود و متعلقات خویش: این گریه به هنگامغم و مصیبت و داغدیدگی حاصل میشود و اختیاری نیست و معمولاً بی اراده، اشکجاری میشود. تأثرات فرد ناظر به گذشته است، مصیبتی رخ داده و آثاری گذاشته و اکنونبه اصطلاح عامیانه، عقدهها گشوده میشود و اشک میریزد. این گریه به اصطلاح روانشناسان و روان درمان گران، تخلیه روانی - هیجانی است و به فرد و نیازهای او بر میگردد.
ب) گریهای که ریشه در اعتقادات دارد، مثل آنچه در حال مناجات دیده میشود.فرد خود را در محضر خدا مییابد و رفتار و کردار خود را ضبط شده میداند و خود را گناهکارو... دعای امام سجاد (ع) در وداع با ماه رمضان و یادآوری رحمتهایخداوندی از این نوع است. این گریه ریشه دراعتقادات دارد. مربوط به ترسهای دنیایی و زندگی روزمره نیست. اکثر گریهها درمناجاتهای امامان معصوم (ع) از این نوع است.
ج) گریهای که از فضیلتطلبی و کمال خواهی ناشی میشود، مثل گریهای که در نبود معلم و مربی اخلاق و پیامبر و امام و... رخ میدهد. این گریه از این روی است که ما در عمق وجودمان کمال و رشد را تحسین میکنیم و از بودن آن کمالات، ذوق زده میشویم و از فقدان آنها ناراحت. گاهی در مراسم عزاداری، گریههایی از این نوع نیز وجود دارد، مثلاً در باب شجاعت و وفاداری حضرت عباس (ع) بسط سخن داده میشود، و ما با شنیدن آن، اشک میریزیم.
د) گریه بر مظلوم: مانند گریه رسول خدا بر علی و حسین علیهم السلام، پیش ازشهادت آنها و مثل گریه و عزاداری مسلمانان در شهادت ائمة که به صورتمظلومانه شهید شدند؛ مثل گریه به هنگام روضه خوانی حضرت رقیه و حضرت علی اکبر و حضرت فاطمه و دیگر مصایب اهل بیت و... .
گریه در مراسم عزاداری، از هر کدام از انواع چهارگانه که باشد، کارکردهایی دارد و از چند جهت موجب از بین رفتن تمام پیامدهای منفی داغ غم بر سینه نشسته میگردد:
1. مرور خاطرات و ذکر حادثه جانگداز کربلا ، یکی از راههای کاهش آلام و تسکین درد جانکاه شهادت و اسارت اهل بیت(ع) است. آن گونه که صحبت کردن درباره شخص مورد علاقه و بیان ویژگیهای خوب او - که چگونه انسانی بود و چه خصایل پسندیدهای داشت و برای چه جان شریفش را از دست داد و ... - جملگی در تسکین داغدیدگی بسیار مؤثر است.هر چند زنده نگه داشتن حادثه کربلا در اندیشه دینی، تنها بهاین سبب نیست.
2. آیین عزاداری و سوگواری برای امام حسین(ع)که از دو منبع (سنتهای الهی و آیینهای مذهبی) و (آداب و رسوم بومی و ملی) شکل میگیرد، از تمام رفتارهای بی هدف و کنشهای افراطی شیون گونه به دور است و خود یکی از راههای التیام بر دلهای شکسته از غم امام حسین(ع) میباشد. البته آن دلی که بند در گرو حسین(ع) دارد و اسیر محبت او و بسته به ریسمان اهل بیت(ع) است، چنین میباشد.
3. در محفل سوگواران اباعبدالله حسین(ع) نشستن و احساس اندوه و غم نمودن و دل محزون را در فضای غم آلود وارد کردن، برای کاهش درد داغدیدگی است. شخصی که غم دیده است، از حضور در محفل اهل غم، احساس آرامش بیشتری میکند تا حضور در جمع انسانهای شاد و یا افرادی که با احساسات وی بیگانه و بیتفاوتاند.
4- مراسم عزاداری یک گروه اجتماعی را شکل می دهد. انسان موجودی اجتماعی است و بخش بسیاری از زندگی خود را در گروهها میگذراند. گروههای خانواده، مدرسه، همبازیها، همسالان، همکاران، گروههایمذهبی، سیاسی، اجتماعی و...، از گروههایی هستند که معمولاً بخش قابل توجهی اززندگی خود را با آنها میگذرانیم. گروههای مذهبی نیز در همین ردیف است و به عنوانیک گروه بررسی میشود.
عزاداری مسلمانان بر اساس شناختی که عزاداران از حسین بن علی(ع) و اهداف عالی آن حضرت و حرکت منتهی به شهادت ایشان دارند، انجام میپذیرد. ازاین رو در حین مرثیه سرایی، سوگواری روشنگرانه دارند، نه شیون بی هدف. آنان با عزاداری به تمام زندگی خود هدف میبخشند و حیات خود را حسینی میسازند و کسب نشاط میکنند و به سمت زندگی با عزّت و فرار از مرگ ذلّت آفرین و احساس ارزشمندی گام برمی دارند.
این افراد در دایره وصف امام صادق(ع) میگنجند که میفرماید: (شیعیان از سرشت ما خلق شدهاند و به نور ولایت ما آمیختهاند و به امامت ما دل خوش دارند و ما نیز به پیروی و دوستی آنان راضی هستیم. مصیبتهای ما به آنان سرایت میکند و رنج و گرفتاری ما آنان را میگریاند و اندوه ماآنان را اندوهگین میسازد و نیز شادمانی ما آنان را شادمان میکند. ما نیز از حال آنان با خبر و با آنها هستیم و رنج و پریشانی آنان ما را رنجیده خاطر میسازد و آنان از ما جدا نمیشوند و ما نیز از آنان جدا نمیشویم ...).(3)
پس غمگین بودن برای امام حسین(ع) نشان سلامت است، نه بیماری و نه حالتی منفی و نابهنجار . چه بسا غمگین نبودن و سوگواری نکردن برای یک فرد مسلمان، نشان بیماری و یا رفتاری نابهنجار تلقی گردد.
افزون بر آن که سوگواری نشانه سلامت و تأمین کننده سلامت است؛ چه اینکه گریستن برای شخص مصیبت زده و غم دیده، اثر شفا بخشی دارد.
گریستن موجب رهایی از فشارهای هیجانی میگردد؛ در حالی که فشارهای (روحی و روانی ناشی از داغدیدگی) موجب به هم خوردن تعادل شیمیایی در بدن میگردد. گریستن این تعادل شیمیایی را به او باز میگرداند. برخی معتقدند: گریستن موجب خروج مواد سمی از بدن میشود و تعادل حیاتی را برقرار میکند.
گریه و عزاداری گاه جنبه عاطفی دارد.انسان با عاطفه زنده است، آنچه در درونقفسه سینه او قرار دارد، قلب است نه سنگ. اگر قلبی با شنیدن مناظر تکان دهنده کربلا به درد آید،احساسش جریحهدار گردد و شرارههای آتشین خود را به صورت قطرههایاشک به خارج پرتاب کند. این نشانه قوّت و سلامت دل است، نه علامت ضعف. درمجالس عزاداری، صحرای رنگین کربلا، بدنهای قطعه قطعه شده شهیدان، سرهایعزیزان پیامبر خدا بر نیزهها و خیمههای سوخته،بدنهای تازیانه خورده،خرابة شام، تازیانه و لبهای مبارک امام حسین(ع)، هلهله و شادمانی مردم کوفه و شام،جسارت به خاندان عصمت و طهارت، قد خمیده زینب، و مصائبامام سجاد(ع)... باز سازی و یادآوری میگردد.
امکان ندارد انسانی از شنیدن این مصائب به شور و هیجان نیاید و بر یزیدیان نفرین نکند و عملکرد آنان را مورد اعتراض قرار ندهد. به این ترتیب، گریه بر امامحسین(ع) ویارانش در نهایت تبدیل به گریه و اعتراض میگردد؛ گریهای که تجسم اهداف کربلا بر گونههاست. تأثیر این گریهها به مراتب بیشتر از حرف و ساز وکارهای امروزی است.
پیروانمکتب عاشورا میتوانند از طریق شعار دادن، سرود خواندن، برگزاریهمایشها و... پیوندشان را با اهداف عاشورا ابراز نمایند، اما عزاداری و سوگواری،صادقانهتر میتواند بیانگر این پیوند باشد زیرا مجالس عزاداری بازسازی مصائب کربلا و تجسم افتخارات عاشورائیان است.اگر همه مردم بدانند در کربلا چه گذشت، دانستن تأثیر دارد، اما اگرصحنههای عاشورا بازسازی شود، شهر سیاهپوش گردد، دستههای عزاداری راه بیفتد، بهمراتب تأثیر بیشتری دارد.این اقدامات اعلام وفاداری به اهداف والای امام حسین است.
حال میدانیم چرا امام حسین از حلقوم بریده فریاد کرد (او سمعتم بغریبٍ اوشهیدٍ فاندبونی؛ اگر خبر غریب یا شهیدی را شنیدید بر من گریه کنید) چون گریه برشهید هماهنگی با روح او، شرکت در حماسه، و حرکت در موج اوست. عزاداری بازسازیصحرای خاطرهآلود کربلاست.یادآوری آن در اعماق قلب خونسردترین افراد ،جوش وخروش برمیانگیزد؛ حزن و اندوه و هیجان شدید پدید میآورد و روح را در معارج کمالچنان پرواز میدهد که همة دنیا در برابر آن ناچیز جلوه میکند.
آری، عزاداری رمز محبت است. هیچ قدرتی نمیتواند این محبت خالص و ارادات بیشائبه را که شیعیان به ساحت پیشوای امام شهیدان تاریخ ابراز میدارند از دلآنان بیرون کند. این محبت ما را زنده میدارد و امید میدهد، زیرا این نماد(الگو) راه را به دوستدارانش نشان میدهد و وجود آنان را از آرمانهای والا سرشار میسازد. عزاداری عرضتسلیت به محضر پیامبر گرامی اسلام است چون به گفته سید رضی(ره) اگر پیامبر خدا پس از روز عاشورا زنده بود همواره دراین روز به عنوان صاحب عزا مینشست تا همه بیایند و به او تسلیت بگویند.
گریستن در سوگ شهدای کربلا،تجدید بیعتبا عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیة فکری و روحی با این مکتب است و اشک ریختن،نوعی امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشهدا است. ائمه شیعه،گریستن بر مظلومیت اهل بیت و عزای حسینی راتاکید کرده ، شهادت اشک را بر صداقت عشق،پذیرفتهاند.امام صادق(ع)فرموده:
(نزد هر کس که ما یاد شویم و چشمانش اشکآلود شود،حتی اگر به اندازه بال مگسیباشد،خداوند گناهانش را میبخشاید،هر چند چون کف دریا فراوان باشد.)(4) به گفته صائب:
در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر،این قافله دارد
دستور امامان به گریستن بر امام حسین بسیاراست. امام رضا به ریان بنشبیب در حدیث مفصلی فرمود: (یابن شبیب! ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین بن علی بنابی طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش...؛(5) اگر بر چیزی گریه میکنی،بر حسین بن علی گریهکن،که او را همچون گوسفند،سر بریدند).در حدیث دیگری فرموده:(محرم، ماهیاست که مردم دوره جاهلیت جنگ در آن را ناروا میدانستند، ولی در این ماه،دشمنان، خون ما را بناحق ریختند و هتک حرمت ما نمودند و فرزندان و بانوان ما را به اسارتگرفتند و به خیمههای ما آتش زدند وآنها را غارت کردند و برای رسول خدا هیچحرمتی را رعایت نکردند. روز حسین( عاشورا)پلک های ما را مجروح و اشک هایمان راجاری کرد و ما از سرزمین کربلا،گرفتاری و رنجبه میراث بردیم.پس باید بر کسیهمچون حسین،گریهکنندگان بگریند،که گریه بر او، گناهان بزرگ را هم فرو میریزد.)(6) امام صادق فرمود:(هر ناله و گریهای ناپسند ومکروه است، مگر نالیدن و گریستن بر حسین).(7) هم گریستن، هم گریاندن، هم خود را شبیه گریهکنندگان در آوردن(تباکی)پسندیدهاست و اجر دارد.این همه فضیلت که برای گریه بر حسین(ع)بیان شده و اینکه اشک چشم،آتش دوزخ را فرو مینشاند و غمگین شدن در سوگ شهیدان کربلا ایمنی از عذاباست، در صورتی است که گناه و فسق و آلودگی انسان در حدی نباشد که مانع رسیدن اینفیض الهی گردد. اشکی که بیانگر پیوند عاطفی و رابطه مکتبی و اتصال روحی با راه و فکرو خط ائمه و سیدالشهداست، حتما زمینهساز پرهیز از گناه میگردد. به تعبیر شهید مطهری: (گریه بر شهید،شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقتبا نشاط اوو حرکت اوست...امام حسین به واسطه شخصیت عالیقدرش، به واسطه شهادت قهرمانانهاش، مالک قلب ها و احساسات صدها میلیون انسان است.اگر کسانی که بر اینمخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند، یعنی سخنرانان مذهبی، بتوانند ازاین مخزن عظیم در جهت همشکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روح ها باروح عظیم حسینی بهرهبرداری صحیح کنند، جهانی اصلاح خواهد شد.)(8) پس مهم، شناخت فلسفه گریه در راستای احیای عاشورا و زنده نگهداشتن مراسم حسینی و فرهنگ کربلاست، نه گناه کردن و آلودگی، به امید پاک شدن با چند قطره اشک! معلومنیست که دل و جان آلوده،آن همسویی را با امام داشته باشد که با یاد مصائبش گریه کند.
گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه بُرنده ای است که فریاد اعتراض به ستمگران رادارد.(اشک)،زبان دل است و گریه،فریاد عصر مظلومیت.رسالت اشک نیز پاسداری از(خون شهید)است.امام خمینی(ره)فرمود:(هر مکتبی،تا پایش سینهزن نباشد،تا پایشگریهکن نباشد،تا پایش توی سر و سینهزن نباشد حفظ نمیشود...)،(9) (گریه کردن برشهید،نگهداشتن، زنده نگهداشتن نهضت است)،(10) (گریه کردن بر عزای امام حسین،زندهنگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنی است که یک جمعیت کمی در مقابل یکامپراطور بزرگ ایستاد...،آنها از همین گریهها میترسند،برای اینکه گریهای است که گریهبر مظلوم است،فریاد مقابل ظالم است).(11)
هر چند نیست درد دل ما نوشتنی از اشک خود، دو سطر به ایما نوشتهایم (12)
اشک، سر فصل محبت و مودت است و برخاسته از عشقی است که خداوند در دلها قرار داده که نسبتبه حسین بن علی(ع)مجذوب میشود.(13) به فرموده رسول خدا:
(ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا؛(14) برای شهادت حسین حرارت و گرمایی در دل های مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمیشود)(15).
---------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشت ها :
1. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج 2، دفتر 2، ص 263 – 272.
2. مثنوی، ج 3، دفتر 5.
3.بحار الانوار، ج51، ص151.
4.وسائل الشیعه،ج 10،ص 391.
5.بحار الانوار،ج 44،ص 286.
6.همان،ص 283.
7.همان،ج 45،ص 313.
8.شهید(ضمیمه قیام و انقلاب مهدی)،ص 124 و 125.
9.صحیفه نور،ج 8،ص 70.
10.همان،ج 10،ص 31.
11.همان،ص 31.
12.صائب تبریزی.
13.جواد محدثی، فرهنگ عاشورا ص381
14.جامع احادیث الشیعه،ج 12،ص 556.
15.در پاسخ به این سوال ازکتاب پرسش هاوپاسخ دانسجویی،ج 13گروه مولفان دفتر نشر معارف استفاده شده است.
- [سایر] وقتی دلم می شکند ، اشک هایم سرازیر می شود و شوهرم بدش می آید و این را نشانه ضعف می داند . آیا گریه های خانم ، نشانه ضعف او است ؟
- [سایر] چرا اهل سنت در عزاداری امام حسین علیه السلام گریه را بدعت می شمارند؟
- [آیت الله سیستانی] می خواستم بدانم که اگر انسانی فقط در مراسم عزاداری و یا بوسیله نوارهای عزاداری گریه اش بگیرد اینکه در خلوت و تنهایی خودش نمیتواند گریه کند نشانه کم بودن درجه اخلاص وی است؟ لطفاً توضیح بفرمایید.
- [سایر] اهمیت و فلسفه عزاداری امام حسین(ع) چیست؟
- [سایر] اهمیت و فلسفۀ عزاداری امام حسین (ع) چیست؟
- [سایر] چگونه عزاداری امام حسین(ع) باعث تعظیم شعائر میشود؟
- [سایر] چه کنم که بتوانم برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری و گریه کنم؟ راه آمادگی روحی و روانی گریه بر امام حسین(ع) چیست؟
- [سایر] آیا امام حسین (ع) به عزاداری ما احتیاج دارد؟ یعنی به گریه کردن یا لبیک گفتن ما احتیاج دارند؟
- [سایر] آیا نماز جماعت اول وقت مهم تر است یا ادامه عزاداری امام حسین(ع)؟
- [سایر] چرا مراسم عزاداری امام حسین(ع) پیش از شهادت ایشان صورت میگیرد؟