الف ) برخورد عمر بن خطاب با ((فاطمه زهرا))(سلام الله علیها) و حفظ احترام فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) دو مسائله جداگانه است . شرایط و موقعیت این دو مسائله فرق می کند. برخورد عمربن خطاب با ((حضرت زهرا)) در زمانی بود که می خواست حکومت و خلافت ابوبکر را تثبیت کند و حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخالف و مانع جدی به حساب می آمد, ولی احترام عمر به فرزندان آن حضرت مربوط به زمانی است که خود عمر خلافت را به دست گرفته بود و تهدیدی از طرف امام علی (علیه السلام) و اولادش احساس نمی کرد. جناب ((هاشم معروف الحسینی )) نیز در کتاب ((دوازده امام )) موضوع احترام عمر به فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در دوران حکومت خلیفه دانسته است . ب ) اصل برخورد عمر بن خطاب با علی بن ابیطالب و حضرت زهرا(سلام الله علیها) در تاریخ مضبوط و ثابت و بین محدثان شیعه و سنی مورد اتفاق است . برخی از علمای اهل سنت ; از جمله ((صلاح الدین خلیل بن ابیک صفدی شافعی )) در کتاب ((الوافی بالوفیات )) در ترجمه ((نظام معتزلی )) این مطلب را آورده است , (ج 6, ص 17, دارالنشر فرانزشتانیر, چاپ سوم ). همچنین ((مسعودی )) در کتاب ((اثبات الوصیه )) جریان آتش زدن عمر بر در خانه فاطمه (سلام الله علیها) را نقل کرده است , (ص 146, انتشارات انصاریان ). محمد بن عبدالکریم احمد شهرستانی در کتاب ((الملل والنحل )) آورده است که ((ابراهیم بن سیار بن هانی نظام )) گوید: عمر در روز بیعت , طوری به شکم فاطمه کوبید که جنین از شکمش افتاد و فریاد می زد: خانه اش را با تمام افراد خانه آتش بزنید. در حالی که در خانه , کسی غیر از علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السّلام) نبود, (شهرستانی , الملل والنحل , ج 1, ص 57, چاپ بیروت ) منبع: نرم افزار معمای هستی
چرا عمر از سویی با حضرت زهرا(سلام الله علیها) عداوت می ورزید و از سوی دیگر به فرزندان ایشان احترام می گذاشت ؟
الف ) برخورد عمر بن خطاب با ((فاطمه زهرا))(سلام الله علیها) و حفظ احترام فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) دو مسائله جداگانه است . شرایط و موقعیت این دو مسائله فرق می کند. برخورد عمربن خطاب با ((حضرت زهرا)) در زمانی بود که می خواست حکومت و خلافت ابوبکر را تثبیت کند و حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخالف و مانع جدی به حساب می آمد, ولی احترام عمر به فرزندان آن حضرت مربوط به زمانی است که خود عمر خلافت را به دست گرفته بود و تهدیدی از طرف امام علی (علیه السلام) و اولادش احساس نمی کرد. جناب ((هاشم معروف الحسینی )) نیز در کتاب ((دوازده امام )) موضوع احترام عمر به فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در دوران حکومت خلیفه دانسته است . ب ) اصل برخورد عمر بن خطاب با علی بن ابیطالب و حضرت زهرا(سلام الله علیها) در تاریخ مضبوط و ثابت و بین محدثان شیعه و سنی مورد اتفاق است . برخی از علمای اهل سنت ; از جمله ((صلاح الدین خلیل بن ابیک صفدی شافعی )) در کتاب ((الوافی بالوفیات )) در ترجمه ((نظام معتزلی )) این مطلب را آورده است , (ج 6, ص 17, دارالنشر فرانزشتانیر, چاپ سوم ). همچنین ((مسعودی )) در کتاب ((اثبات الوصیه )) جریان آتش زدن عمر بر در خانه فاطمه (سلام الله علیها) را نقل کرده است , (ص 146, انتشارات انصاریان ). محمد بن عبدالکریم احمد شهرستانی در کتاب ((الملل والنحل )) آورده است که ((ابراهیم بن سیار بن هانی نظام )) گوید: عمر در روز بیعت , طوری به شکم فاطمه کوبید که جنین از شکمش افتاد و فریاد می زد: خانه اش را با تمام افراد خانه آتش بزنید. در حالی که در خانه , کسی غیر از علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السّلام) نبود, (شهرستانی , الملل والنحل , ج 1, ص 57, چاپ بیروت )
منبع: نرم افزار معمای هستی
- [سایر] شبهه: از آنجایی که اصحاب پیامبر تا آخر عمر همواره حرمت حضرت زهرا (س) را نگه داشتند، غضب فاطمه (س) چه ربطی به عمر و ابوبکر دارد؟
- [سایر] ابوبکر و عمر بعد از اطلاع از دفن شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه کردند؟
- [سایر] آیا قضیه کتک خوردن حضرت زهرا(سلام الله علیها) توسط عمر صحت دارد ؟
- [سایر] اهل سنت می گویند ضارب فاطمه (سلام الله علیها) عمر ابن هشام می باشد نه عمر بن خطاب آیا صحیح است ؟
- [سایر] قضیه فدک چه بود و عمر چگونه با حضرت زهرا(سلام الله علیها) برخورد کرد؟
- [سایر] آیا شکستن پهلوی حضرت فاطمه و سیلی خوردن آن حضرت از خلیفه دوم صحت دارد؟
- [سایر] لطفا تعدادی از مدارک که وابسته به اهل سنت است که گفته عمر حضرت زهرا را کشته بیاورید.
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت به لگد زدن خلیفه دوم به پهلوی حضرت زهرا(س) اشاره شده است؟
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] فاطمه زهرا (س) از اولین بیعتکنندگان با ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) بود و تا آخر عمر هیچگونه مخالفتی با او نداشته است!؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).