اگر تاریخ صدراسلام و خصوصا 10 سال مدینه را بشناسیم و تنوع کارها و مشاغل پیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) از قبیل غزوه‌هاسریه‌ها معاهدات و حجم عظیم آن را مشاهده کنیم انتظار نخواهیم داشت که پیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) هرمساله‌ای را برای عموممردم بازگو نماید. بسیاری از سخن‌ها و دستورات آن حضرت را جز چند نفر نمی‌شنیدند ولی وقتی برای دیگران نقلمی‌شد می‌پذیرفتند. جریان فدک نیز از همین مقوله است و مسلمانان صدراسلام نیز این حقیقت را قبول داشتند حتیدرزمان برخی از خلفای بنی‌امیه فدک را به خاندان علوی بازگرداندند آنچه که مسائل پس از رحلت پیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) را پیشآورد انگیزه‌های سیاسی برای جلوگیری از فعالیت اهل بیت (علیه السّلام) و سد کردن راه آنان بود. اگر به حادثه غدیر خم کهپیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) در ملا عام و درحضور آن همه شاهد ولایت علی(علیه السّلام) را اعلام نمود توجه کنیم ابعاد مساله برای ما تاحدودی روشن خواهد شد. منبع: نرم افزار معمای هستی
چرا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) به طور علنی در ملاء عام موضوع بخشیدن فدک به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را مطرح نکردند؟
اگر تاریخ صدراسلام و خصوصا 10 سال مدینه را بشناسیم و تنوع کارها و مشاغل پیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) از قبیل غزوههاسریهها معاهدات و حجم عظیم آن را مشاهده کنیم انتظار نخواهیم داشت که پیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) هرمسالهای را برای عموممردم بازگو نماید. بسیاری از سخنها و دستورات آن حضرت را جز چند نفر نمیشنیدند ولی وقتی برای دیگران نقلمیشد میپذیرفتند. جریان فدک نیز از همین مقوله است و مسلمانان صدراسلام نیز این حقیقت را قبول داشتند حتیدرزمان برخی از خلفای بنیامیه فدک را به خاندان علوی بازگرداندند آنچه که مسائل پس از رحلت پیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) را پیشآورد انگیزههای سیاسی برای جلوگیری از فعالیت اهل بیت (علیه السّلام) و سد کردن راه آنان بود. اگر به حادثه غدیر خم کهپیامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) در ملا عام و درحضور آن همه شاهد ولایت علی(علیه السّلام) را اعلام نمود توجه کنیم ابعاد مساله برای ما تاحدودی روشن خواهد شد.
منبع: نرم افزار معمای هستی
- [سایر] چرا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به طور علنی در ملاء عام موضوع بخشیدن فدک به حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را مطرح نکردند؟
- [سایر] بر فرض این که پیامبر صلّی الله علیه و آله فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، چرا بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر صلّی الله علیه و آله بود چرا فاطمه زهرا، آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [سایر] بر فرض این که پیامبر صلّی الله علیه و آله فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، چرا بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم فدک را به حضرت زهرا داد؟
- [سایر] در قرآن کریم آیهای وجود دارد که نشان دهد که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را دوست میداشتند؟
- [سایر] حکمت بخشش فدک به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چیست؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر بود، چرا فاطمه زهرا آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر بود، چرا فاطمه زهرا آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).