اندک مدتی پس از فتح فدک، پیامبر از جانب خداوند مأموریت یافت تا حق اقربای خویش را بدیشان بپردازد: و ءات ذا القربی حقه. [ اسراء (17): 25. ] در پی نزول این آیه، پیامبر از جبرئیل پرسید: منظور از (ذاالقربی) چه کسانی می باشد و حق ایشان چیست؟! جبرئیل از جانب خداوند عرضه داشت: (فدک را به فاطمه عطا کن!) [ فنزل: (و آت ذا القربی حقه). قال: و ما هو؟! قال: اعط فاطمة فدکا و هی من میراثها من امها خدیجة... فحمل الیها النبی صلی الله علیه و آله ما اخذ منه و اخبرها بالآیه. بحارالانوار: ج 29، ص 118. المناقب: ج 1، ص 142. ] پیامبر بلافاصله حضرت زهرا علیهاالسلام را فراخواند و فرمود: خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد و چون لشکر اسلام آن جا را فتح نکرده اند، هیچ سهم و نصیبی از آن نمی برند و مالکیت آن به اذن خداوند از آن من است تا خواست خداوند را درباره ی آن اجرا گردانم. هم اکنون دستور خداوند بر عطای فدک بر تو نازل شده و از سوی دیگر، مهریه ی مادرت، خدیجه، بر عهده ی پدرت مانده است. پدرت به دستور خداوند و در قبال مهریه ی مادرت، فدک را به تو عطا می کند. آن را برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش! [ فقال (ص) یا بنی ان الله قد افاء علی ابیک بفدک واختصه بها، فهی له خاصة دون المسلمین افعل بها مااشاء و انه قد کان لامک خدیجة علی ابیک مهر و ان أباک قد جعلها لک و انحلتکها لک و لولدک بعدک. بحارالانوار: ج 29، ص 116. الخرائج: ص 25. ] فاطمه ی زهرا (س) به پدر عرضه داشت: شما بر جان و مال من صاحب اختیارید و تا شما زنده اید، نمی خواهم در آن تصرفی داشته باشم. پیامبر فرمود ترس من از آن است که نااهلان، تصرف نکردن تو را در زمان حیاتم بهانه ای قرار دهند و بعد از من، آن را از تو منع نمایند. فاطمه عرضه داشت: پس آن گونه که صلاح می دانید، عمل نمایید. [ فقالت: لست احدث فیها حدثا و انت حی انت اولی بی من نفسی و مالی لک. فقال: اکره ان یجعلوها الیک سبه فیمنعوک ایاها من بعدی فقالت: انفذ فیها امرک. بحارالانوار: ج 29، ص 118، حدیث 11. المناقب: ج 8، ص 142. ] پیامبر، ورقه ای خواست و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواند و از او خواست تا سند مالکیت فدک را برای حضرت زهرا (س)، به عنوان اعطایی پیامبر، تنظیم نماید. و آن گاه پیامبر (ص)، علی علیه السلام و ام ایمن را بر این امر شاهد گرفت و پس از شهادت دهی ام ایمن، در شأن او فرمود: (ام ایمن زنی از زنان اهل بهشت است). [ فدعا بادیم و دعا علی ابن ابی طالب فقال: اکتب لفاطمة علیهاالسلام بفدک نحلة من رسول الله، فشهد علی ذلک علی ابن ابی طالب (ع) و مولا لرسول الله و ام ایمن. فقال رسول الله: ان ام ایمن امرأة من اهل الجنة. بحارالانوار: ج 29، ص 116. الخرائج: ص 25. ] سپس پیامبر، مردم را به منزل حضرت زهرا فراخواند و به آنان خبر داد که فدک از آن فاطمه است و در همان جا اولین درآمد فدک را به عنوان اهدایی فاطمه علیهاالسلام بین مردم تقسیم فرمودند و بدین صورت مالکیت فاطمه علیهاالسلام بر فدک را رسمیت بخشیدند. [ فجمع الناس الی منزلها و اخبرهم أن هذا المال لفاطمة. ففرقه فیهم و کان کل سنة کذلک و تأخذ منه قوتها.... بحارالانوار: ج 29، ص 118. المناقب: ج 1، ص 142. ] در پی این بخشش حضرت زهرا علیهاالسلام نماینده ای از جانب خویش برای فدک تعیین نمود و کارمندانی را تحت فرمان او سپرد تا پس از محاسبه ی دقیق و پرداخت حق الزحمه ی کارگران، سود خالص آن را خدمت آن حضرت تقدیم نمایند. در طول چهار سال مالکیت پر افتخار حضرت زهرا علیهاالسلام تمام درآمد سالیانه ی فدک که بالغ بر 120000 سکه ی طلا می شد [ و جاء اهل فدک الی النبی، فقاطعهم علی اربعه و عشرین الف دینار فی کل سنه. بحارالانوار: ج 29، ص 116، حدیث 10 و ج 17، ص 378، حدیث 46. اثبات الهدات: ج 2، ص 116، حدیث 515. ] ،به دست سخاوتمند آن حضرت در امور خیر و سامان بخشی به زندگی نیازمندان مصرف می گشت. www.eporsesh.com
اندک مدتی پس از فتح فدک، پیامبر از جانب خداوند مأموریت یافت تا حق اقربای خویش را بدیشان بپردازد: و ءات ذا القربی حقه. [ اسراء (17): 25. ] در پی نزول این آیه، پیامبر از جبرئیل پرسید: منظور از (ذاالقربی) چه کسانی می باشد و حق ایشان چیست؟!
جبرئیل از جانب خداوند عرضه داشت: (فدک را به فاطمه عطا کن!) [ فنزل: (و آت ذا القربی حقه). قال: و ما هو؟! قال: اعط فاطمة فدکا و هی من میراثها من امها خدیجة... فحمل الیها النبی صلی الله علیه و آله ما اخذ منه و اخبرها بالآیه. بحارالانوار: ج 29، ص 118. المناقب: ج 1، ص 142. ] پیامبر بلافاصله حضرت زهرا علیهاالسلام را فراخواند و فرمود: خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد و چون لشکر اسلام آن جا را فتح نکرده اند، هیچ سهم و نصیبی از آن نمی برند و مالکیت آن به اذن خداوند از آن من است تا خواست خداوند را درباره ی آن اجرا گردانم. هم اکنون دستور خداوند بر عطای فدک بر تو نازل شده و از سوی دیگر، مهریه ی مادرت، خدیجه، بر عهده ی پدرت مانده است. پدرت به دستور خداوند و در قبال مهریه ی مادرت، فدک را به تو عطا می کند. آن را برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش! [ فقال (ص) یا بنی ان الله قد افاء علی ابیک بفدک واختصه بها، فهی له خاصة دون المسلمین افعل بها مااشاء و انه قد کان لامک خدیجة علی ابیک مهر و ان أباک قد جعلها لک و انحلتکها لک و لولدک بعدک. بحارالانوار: ج 29، ص 116. الخرائج: ص 25. ]
فاطمه ی زهرا (س) به پدر عرضه داشت: شما بر جان و مال من صاحب اختیارید و تا شما زنده اید، نمی خواهم در آن تصرفی داشته باشم. پیامبر فرمود ترس من از آن است که نااهلان، تصرف نکردن تو را در زمان حیاتم بهانه ای قرار دهند و بعد از من، آن را از تو منع نمایند. فاطمه عرضه داشت: پس آن گونه که صلاح می دانید، عمل نمایید. [ فقالت: لست احدث فیها حدثا و انت حی انت اولی بی من نفسی و مالی لک. فقال: اکره ان یجعلوها الیک سبه فیمنعوک ایاها من بعدی فقالت: انفذ فیها امرک. بحارالانوار: ج 29، ص 118، حدیث 11. المناقب: ج 8، ص 142. ]
پیامبر، ورقه ای خواست و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواند و از او خواست تا سند مالکیت فدک را برای حضرت زهرا (س)، به عنوان اعطایی پیامبر، تنظیم نماید. و آن گاه پیامبر (ص)، علی علیه السلام و ام ایمن را بر این امر شاهد گرفت و پس از شهادت دهی ام ایمن، در شأن او فرمود: (ام ایمن زنی از زنان اهل بهشت است). [ فدعا بادیم و دعا علی ابن ابی طالب فقال: اکتب لفاطمة علیهاالسلام بفدک نحلة من رسول الله، فشهد علی ذلک علی ابن ابی طالب (ع) و مولا لرسول الله و ام ایمن. فقال رسول الله: ان ام ایمن امرأة من اهل الجنة. بحارالانوار: ج 29، ص 116. الخرائج: ص 25. ] سپس پیامبر، مردم را به منزل حضرت زهرا فراخواند و به آنان خبر داد که فدک از آن فاطمه است و در همان جا اولین درآمد فدک را به عنوان اهدایی فاطمه علیهاالسلام بین مردم تقسیم فرمودند و بدین صورت مالکیت فاطمه علیهاالسلام بر فدک را رسمیت بخشیدند. [ فجمع الناس الی منزلها و اخبرهم أن هذا المال لفاطمة. ففرقه فیهم و کان کل سنة کذلک و تأخذ منه قوتها.... بحارالانوار: ج 29، ص 118. المناقب: ج 1، ص 142. ]
در پی این بخشش حضرت زهرا علیهاالسلام نماینده ای از جانب خویش برای فدک تعیین نمود و کارمندانی را تحت فرمان او سپرد تا پس از محاسبه ی دقیق و پرداخت حق الزحمه ی کارگران، سود خالص آن را خدمت آن حضرت تقدیم نمایند. در طول چهار سال مالکیت پر افتخار حضرت زهرا علیهاالسلام تمام درآمد سالیانه ی فدک که بالغ بر 120000 سکه ی طلا می شد [ و جاء اهل فدک الی النبی، فقاطعهم علی اربعه و عشرین الف دینار فی کل سنه. بحارالانوار: ج 29، ص 116، حدیث 10 و ج 17، ص 378، حدیث 46. اثبات الهدات: ج 2، ص 116، حدیث 515. ] ،به دست سخاوتمند آن حضرت در امور خیر و سامان بخشی به زندگی نیازمندان مصرف می گشت.
www.eporsesh.com
- [سایر] آیا فدک ارث حضرت زهرا(س) بود؟
- [سایر] قضیه فدک چه بود و عمر چگونه با حضرت زهرا(سلام الله علیها) برخورد کرد؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم فدک را به حضرت زهرا داد؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر بود، چرا فاطمه زهرا آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به طور علنی در ملاء عام موضوع بخشیدن فدک به حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را مطرح نکردند؟
- [سایر] شبهه: بنابر اعتقاد شیعه، پیامبر اسلام(ص) که فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند.
- [سایر] فدک چه بوده و حضرت زهرا(س) چگونه مالک آن بودند؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر بود، چرا فاطمه زهرا آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [سایر] آیا اسنادی جهت اثبات هبه بودن فدک به حضرت زهرا سلاماللهعلیها وجود دارد؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).