پاسخ از آیت الله العظمی مظاهری دامت برکاته: خصوصیات امر رجعت معلوم نیست؛ ولی در اینکه اهل بیت (ع) و بسیاری از شیعیان راستین زنده شده و رجعت می کنند و اهل بیت (ع) حکومت جهانی طولانی خواهند داشت، مسأله ای است که مستفاد از ده ها روایت صادر شده است. (بحار ج 53 ص 143) [جنایت سقیفه بنی ساعده چگونه رقم خورد: پس از آن که پیامبر اکرم(ص)، طبق ماموریت الهی خویش، امیرالمؤمنین علی(ع) را به عنوان ولی و خلیفه و جانشین بعد از خود معرفی کرد، دیگر خلافت هیچ شخصی اگر بنا بر انتخاب و گزینش باشد مشروعیت ندارد. پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و در همان روز نخست در حالی که هنوز جسد پیامبر گوشه اتاق بود و بزرگان صحابه مشغول تجهیز بدن پیامبر اکرم بودند؛ تعدادی از انصار در محل سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند. تا بر سر بیعت با سعد بن عباده که بزرگ قبیله خزرج از انصار بود، بیعت کنند؛ به ابوبکر خبر داند. ابوبکر و عمر و ابوعبیده خود را به سقیفه رساندند. آنان هنگامی رسیدند که سعد بن عباده در حال سخن گفتن بود. او ضمن برشمردن فضایل و خدمات انصار به اسلام گفت: هر چه زودتر پس از پیامبر زمام کار را در دست بگیرید. در این هنگام ابوبکر برخاست و به ذکر فضائل مهاجرین پرداخت و گفت مهاجرین به جانشینی پیامبر شایسته ترند، و سپس سخنان متعددی بین مهاجر و انصار ردو بدل شد؛ که هر کدام خلافت را برای خود می خواستند. ابوبکر گفت: به نظر من یا با عمر و یا ابوعبیده بیعت کنید که هر دو شایسته اند. سپس عمر و ابوعبیده برخاستند و رو به ابوبکر گفتند: تو شایسته تری و دست او را به عنوان بیعت فشردند، بشیر بن سعد از انصار هم دست ابوبکر را فشرده، بدین ترتیب ابوبکر به بیعت دو نفر از مهاجرین و بشیر بن سعد خزرجی و رئیس قبیله اوس و پیروان وی، اکتفا نمود و سقیفه را ترک کرد و به سوی مسجد آمد در حالی که سعد بن عباده رئیس قبیله خزرج و پیروان او یادآور شدند که ما جز با علی(ع) با کسی بیعت نمی کنیم بدین ترتیب با آمدن ابوبکر به مسجد و این که مهاجر و انصار با وی بیعت کرده اند از عده ای بیعت گرفتند؛ اما عده زیادی از بیعت سرباز زدند. همچنین پس از حادثه سقیفه، بنی هاشم و گروهی از مهاجرین به عنوان اعتراض در خانه فاطمه(س) که در حیات رسول اکرم از احترام خاصی برخوردار بود، متحصن شدند و تن به بیعت نداند که بزرگانی از صحابه چون: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار یاسر، عباس بن عبدالمطلب و طلحه بن عبیدالله از آن جمله بودند. برای اطلاع از حوادث سقیفه بنی ساعده به کتاب (پیشوایی از نظر اسلام) آیت الله جعفر سبحانی مراجعه نمایید.] منبع: حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری از آسمان، آقا شریفیان و احمدیان
پاسخ از آیت الله العظمی مظاهری دامت برکاته:
خصوصیات امر رجعت معلوم نیست؛ ولی در اینکه اهل بیت (ع) و بسیاری از شیعیان راستین زنده شده و رجعت می کنند و اهل بیت (ع) حکومت جهانی طولانی خواهند داشت، مسأله ای است که مستفاد از ده ها روایت صادر شده است. (بحار ج 53 ص 143)
[جنایت سقیفه بنی ساعده چگونه رقم خورد:
پس از آن که پیامبر اکرم(ص)، طبق ماموریت الهی خویش، امیرالمؤمنین علی(ع) را به عنوان ولی و خلیفه و جانشین بعد از خود معرفی کرد، دیگر خلافت هیچ شخصی اگر بنا بر انتخاب و گزینش باشد مشروعیت ندارد. پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و در همان روز نخست در حالی که هنوز جسد پیامبر گوشه اتاق بود و بزرگان صحابه مشغول تجهیز بدن پیامبر اکرم بودند؛ تعدادی از انصار در محل سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند. تا بر سر بیعت با سعد بن عباده که بزرگ قبیله خزرج از انصار بود، بیعت کنند؛ به ابوبکر خبر داند. ابوبکر و عمر و ابوعبیده خود را به سقیفه رساندند. آنان هنگامی رسیدند که سعد بن عباده در حال سخن گفتن بود. او ضمن برشمردن فضایل و خدمات انصار به اسلام گفت: هر چه زودتر پس از پیامبر زمام کار را در دست بگیرید. در این هنگام ابوبکر برخاست و به ذکر فضائل مهاجرین پرداخت و گفت مهاجرین به جانشینی پیامبر شایسته ترند، و سپس سخنان متعددی بین مهاجر و انصار ردو بدل شد؛ که هر کدام خلافت را برای خود می خواستند. ابوبکر گفت: به نظر من یا با عمر و یا ابوعبیده بیعت کنید که هر دو شایسته اند. سپس عمر و ابوعبیده برخاستند و رو به ابوبکر گفتند: تو شایسته تری و دست او را به عنوان بیعت فشردند، بشیر بن سعد از انصار هم دست ابوبکر را فشرده، بدین ترتیب ابوبکر به بیعت دو نفر از مهاجرین و بشیر بن سعد خزرجی و رئیس قبیله اوس و پیروان وی، اکتفا نمود و سقیفه را ترک کرد و به سوی مسجد آمد در حالی که سعد بن عباده رئیس قبیله خزرج و پیروان او یادآور شدند که ما جز با علی(ع) با کسی بیعت نمی کنیم بدین ترتیب با آمدن ابوبکر به مسجد و این که مهاجر و انصار با وی بیعت کرده اند از عده ای بیعت گرفتند؛ اما عده زیادی از بیعت سرباز زدند. همچنین پس از حادثه سقیفه، بنی هاشم و گروهی از مهاجرین به عنوان اعتراض در خانه فاطمه(س) که در حیات رسول اکرم از احترام خاصی برخوردار بود، متحصن شدند و تن به بیعت نداند که بزرگانی از صحابه چون: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار یاسر، عباس بن عبدالمطلب و طلحه بن عبیدالله از آن جمله بودند.
برای اطلاع از حوادث سقیفه بنی ساعده به کتاب (پیشوایی از نظر اسلام) آیت الله جعفر سبحانی مراجعه نمایید.]
منبع: حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری از آسمان، آقا شریفیان و احمدیان
- [سایر] آیا خشنودی حضرت زهرا(س) و اهلبیت (ع) در جشن نهم ربیع الاول صحت است؟
- [سایر] چرا به حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) فقط می گویند اهل بیت پیغمبر آیا دیگر همسران پیغمبر جزء اهل بیت پیغمبر نبودند ؟
- [سایر] چرا به حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) فقط می گویند اهل بیت پیغمبر آیا دیگر همسران پیغمبر جزء اهل بیت پیغمبر نبودند ؟
- [سایر] آیا شهادت به حقانیت و عظمت اهلبیت و حضرت زهرا (س) در اذان و اقامه، صحیح می باشد؟
- [سایر] چرا مزار حضرت زهرا(س) علیها مخفی مانده و توسط اهلبیت(ع) آشکار نشده است؟ به نظر حضرتعالی مزار حضرت کجاست؟
- [سایر] دیدگاه وهابیت در مورد اهل بیت به خصوص امیرمونان و حضرت زهرا و امام زمان(علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] سنی ها چقدر به اهل بیت (علیهم السلام)و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و هم چنین وجود مصلح آخرالزمان اعتقاد دارند؟
- [سایر] چرا به هنگام حمله دشمنان به خانه اهل بیت (ع)، حضرت زهرا (س) پشت درب خانه رفت؟ چرا امام علی (ع) در را باز نکرد؟
- [سایر] چرا در پایان خطبهی فدکیه، حضرت زهرا(س) گفتار خود را اختصاصاً خطاب به انصار ایراد میفرمایند؟ و اینکه میفرمایند (برگزیدگانی هستید که برای ما اهل بیت اختیار گشتهاید ) مگر مهاجرین گوش به فرمان اهل بیت نبودهاند؟
- [سایر] اینکه فرموده اند «سلمان از ما اهلبیت است» آیا موجب محرمیت سلمان با حضرت زهرا (س) می باشد؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.