اولاً؛ پیامبر چنین کاری را به دستور خدا و برای سعادت مردم انجام داده است و ظالمانه خواندن این کار به معنای تقدم بخشیدن به رأی مردم در برابر حکم سعادت آفرین الهی است و چنین چیزی نه از نظر عقل سلیم مورد قبول است و نه در منطق دین. آیا به راستی خدا که نسبت به سعادت انسان خیرخواه و از خود بشر داناتر است، نمی‌تواند در جهت خیر و سعادت بشر امامانی را نصب کند؟ آیا نعوذ بالله این کار خدا ظالمانه است؟ مگر خداوند قبل از این نیز چنین نکرده و در قرآن مجید نسبت به حضرت ابراهیم نفرموده است که: إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً؛ من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم‌). این اندیشه ناشی از تفکر غربی است که رأی مردم را بر جعل و نصب الهی مقدم می‌دارد، و یک مسلمان هرگز نباید به خاطر نپذیرفتن یک حقیقت، دست به دامان این حرف‌ها شود. ثانیاً؛ نصب الهی و معرفی از سوی پیامبر به معنای گرفتن حق رأی مردم نیست. زمانی این مسأله موجب گرفتن حق رأی می‌شود که شخص منصوب و معرفی شده در هر شرایطی و به هر شکلی، حتی با زور سر نیزه بتواند سلطه خود را بر مردم تحمیل کند. در حالی که در عقیده امامت چنین چیزی وجود ندارد؛ ولی در سلطه جابرانه بر مردم از سوی حکام اموی و عباسی انجام گرفته است و روزبهان خنجی - که از علمای اهل سنت می‌باشد - حکومت از طریق زور و غلبه را مشروع دانسته است. در اعتقاد به امامت، ائمه معصومین(ع) از سوی خداوند و از طریق معرفی پیامبر، به امامت نصب شده‌اند و مردم موظف به حمایت و پیروی از ایشان می‌باشند؛ ولی اگر مردم از این وظیفه شرعی خود تخطی کنند، آنان موظف و مجاز نیستند که به هر وسیله ممکن سلطه خود را تحمیل کنند؛ بلکه اگر مردم از آنان بخواهند عملاً رهبری را در دست می‌گیرند و در غیر این صورت به وظایف دیگر در جهت هدایت و ارشاد مردم می‌پردازند. حضرت علی(ع) در ضمن یک روایت طولانی نقل می‌کنند: ( و کان رسول الله‌صلی الله علیه و آله و سلم عهد الی فقال: یا بن ابی طالب لک ولاء امتی من بعدی، فان و لوک فی عافیة و اجتمعوا علیک بالرضی فقم بأمرهم، و ان اختلفوا علیک فدعهم و ما هم فیه‌؛پیامبر(ص) با من عهد کرده و فرمودند: ای پسر ابوطالب ولایت امت من بر عهده تو است؛ لیکن اگر مردم با خشنودی و بدون درگیری حکومت را به تو دادند زعامت ایشان را برعهده گیر، اگر درباره تو اختلاف کردند، آنان را رها کن و به حال خود واگذار، (المسترشد، ص 474 و نیز کشف المهجه (ابن طاووس)، ص 180). اکنون سؤال می‌شود که آیا این گونه امامت و نصب، معرفی ظلم و نادیده گرفتن رأی مردم است یا حکومت غاصبانه امثال معاویه و...؟ ثالثاً؛ مگر ابوبکر برای پس از خود عمر را به خلافت تعیین نکرد؟ و یا عثمان به وسیله شورای شش نفره انتصابی از ناحیه عمر تعیین نشد؟ پس رأی مردم کجا رفت؟ واقعیت آن است که اگر هم کسی بخواهد دمکراتیک فکر کند بهترین و سالم‌ترین نمونه آن را در تفکر اسلامی شیعه می‌توان یافت. ازاین‌رو حضرت امام خمینی فرمودند: (اسلام دمکراتیک نیست ولی از همه دمکراسی‌ها بالاتر است)، (صحیفه نور، ج 1، ص 130). www.payambarazam.ir
اهل سنت قائلند که اگر حدیث جابر صحیح باشد پیامبر اکرم(ص) یک حکومت ظالمانه ایجاد کرده چون حق رای از مردم گرفته شده. پاسخ این شبهه چیست؟
اولاً؛ پیامبر چنین کاری را به دستور خدا و برای سعادت مردم انجام داده است و ظالمانه خواندن این کار به معنای تقدم بخشیدن به رأی مردم در برابر حکم سعادت آفرین الهی است و چنین چیزی نه از نظر عقل سلیم مورد قبول است و نه در منطق دین. آیا به راستی خدا که نسبت به سعادت انسان خیرخواه و از خود بشر داناتر است، نمیتواند در جهت خیر و سعادت بشر امامانی را نصب کند؟ آیا نعوذ بالله این کار خدا ظالمانه است؟ مگر خداوند قبل از این نیز چنین نکرده و در قرآن مجید نسبت به حضرت ابراهیم نفرموده است که:
إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً؛ من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم). این اندیشه ناشی از تفکر غربی است که رأی مردم را بر جعل و نصب الهی مقدم میدارد، و یک مسلمان هرگز نباید به خاطر نپذیرفتن یک حقیقت، دست به دامان این حرفها شود.
ثانیاً؛ نصب الهی و معرفی از سوی پیامبر به معنای گرفتن حق رأی مردم نیست. زمانی این مسأله موجب گرفتن حق رأی میشود که شخص منصوب و معرفی شده در هر شرایطی و به هر شکلی، حتی با زور سر نیزه بتواند سلطه خود را بر مردم تحمیل کند. در حالی که در عقیده امامت چنین چیزی وجود ندارد؛ ولی در سلطه جابرانه بر مردم از سوی حکام اموی و عباسی انجام گرفته است و روزبهان خنجی - که از علمای اهل سنت میباشد - حکومت از طریق زور و غلبه را مشروع دانسته است. در اعتقاد به امامت، ائمه معصومین(ع) از سوی خداوند و از طریق معرفی پیامبر، به امامت نصب شدهاند و مردم موظف به حمایت و پیروی از ایشان میباشند؛ ولی اگر مردم از این وظیفه شرعی خود تخطی کنند، آنان موظف و مجاز نیستند که به هر وسیله ممکن سلطه خود را تحمیل کنند؛ بلکه اگر مردم از آنان بخواهند عملاً رهبری را در دست میگیرند و در غیر این صورت به وظایف دیگر در جهت هدایت و ارشاد مردم میپردازند. حضرت علی(ع) در ضمن یک روایت طولانی نقل میکنند: (
و کان رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم عهد الی فقال: یا بن ابی طالب لک ولاء امتی من بعدی، فان و لوک فی عافیة و اجتمعوا علیک بالرضی فقم بأمرهم، و ان اختلفوا علیک فدعهم و ما هم فیه؛پیامبر(ص) با من عهد کرده و فرمودند: ای پسر ابوطالب ولایت امت من بر عهده تو است؛ لیکن اگر مردم با خشنودی و بدون درگیری حکومت را به تو دادند زعامت ایشان را برعهده گیر، اگر درباره تو اختلاف کردند، آنان را رها کن و به حال خود واگذار، (المسترشد، ص 474 و نیز کشف المهجه (ابن طاووس)، ص 180). اکنون سؤال میشود که آیا این گونه امامت و نصب، معرفی ظلم و نادیده گرفتن رأی مردم است یا حکومت غاصبانه امثال معاویه و...؟
ثالثاً؛ مگر ابوبکر برای پس از خود عمر را به خلافت تعیین نکرد؟ و یا عثمان به وسیله شورای شش نفره انتصابی از ناحیه عمر تعیین نشد؟ پس رأی مردم کجا رفت؟ واقعیت آن است که اگر هم کسی بخواهد دمکراتیک فکر کند بهترین و سالمترین نمونه آن را در تفکر اسلامی شیعه میتوان یافت. ازاینرو حضرت امام خمینی فرمودند: (اسلام دمکراتیک نیست ولی از همه دمکراسیها بالاتر است)، (صحیفه نور، ج 1، ص 130).
www.payambarazam.ir
- [سایر] اهل سنت معتقدند که پیامبر اکرم(ص) لقب فاروق را به عمر داده است آیا این مطلب صحیح است؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد، چرا اهل سنت عصمت پیامبراکرم(ص) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] علتهای اختلاف دیدگاه شیعه و اهل سنّت نسبت به زمان تولد پیامبر اسلام(ص) چیست؟
- [سایر] نظر دانشمندان اهل سنت در مورد پرداختن پیامبراکرم(ص) به مسأله امامت در زمان حیاتش و نقد آن چیست ؟
- [سایر] حضرت خدیجه(س) در چه سنی به همسری پیامبر اکرم(ص) برگزیده شدند و چند سال بچه دار نشدند و در چند سالگی فاطمه(س) را به دنیا آوردند و در چه سنی رحلت نمودند؟
- [سایر] آیا در زمان پیامبر اسلام(ص) حکومت عدل تشکیل شد؟
- [سایر] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در چه سنی با عایشه ازدواج کردو هدف از این ازدواج چه بود؟
- [سایر] آیا در منابع اهل تسنن،برتری حضرت خدیجه بر دیگر زنان پیامبر اکرم، و شیعه بودن ام سلمه موجود است؟
- [سایر] ادله عقلی و نقلی بر معصومیت پیامبر اسلام (ص) در غیر مورد تلقی وحی و ابلاغ آن چیست؟ (از منابع اهل سنت)
- [سایر] آیا روایاتی از اهل سنت داریم که پیامبر اسلام(ص) و یا ائمه(ع) «مبیّن قرآن» یا «حامل علم الهی» معرّفی کرده باشند؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخواند کافی است ولی بهتر است این دعا را بخواند اللهم اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمه و اهل التقوی و المغفره اسألک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد (ص) ذخرا و شرفا و کرامه و مزیدا ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تدخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و آل محمد و ان تخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد صلواتک علیه و علیهم اللهم انی اسألک خیر ما سألک به عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک المخلصون.
- [آیت الله بروجردی] در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافی است، ولی بهتر است این دعا را بخوانند:(اَلّلهُمَّ اَهْلَ الْکِبْریاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اَهْلَ الْعَفوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوی وَ الْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذا الْیومِ الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ (ص) ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَةً وَ مَزیداً اَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُدْخِلَنِی فی کُلِّ خَیرٍ اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمّداً و آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ اَلّلهُمَّ اِنّی اَسْئلُکَ خَیرَ ما سَئلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصَّالِحوُنَ وَ اَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الْمُخْلِصُونَ).
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .