بهائیت فرقه ای انشعاب یافته از فرقه (بابیه) است که اصول، مبانی اعتقادی و احکام آن را در بر می گیرد. بنیان گذار فرقه بابیه (علی محمد شیرازی) از طریق آشنائی با فرقه (شیخیه) اطلاعات محدودی پیرامون مسائل عرفانی، تفسیر آیات و احادیث اسلامی کسب نمود. پس از مرگ سید کاظم رشتی، سید علی محمد در ابتدا خود را (باب) و نایب خاص امام زمان (عج) و واسطه فیض رسانی و ارتباط آن حضرت با مردم معرفی می نماید و پس از اندک زمانی در بالای منبر به مردم اعلام می دارد: (من خود امام زمان هستم!)1. به مرور زمان و پس از آن که گروهی از پیروانش با جسارت اساس اسلام را منسوخ دانستند، علی محمد باب با حمایت علنی و تلویحی سفارت روس در تهران، پا را فراتر نهاده و از ادعای مهدویت به ادعای نبوت تغییر شکل می دهد و سپس با نوشتن کتاب (بیان) به نسخ احکام شریعت اسلام می پردازد. سرانجام باب در آخرین نوشته اش به نام (لوح هیکل الدین) مدعی مقام الوهیت نیز می شود.2 هر چند نامبرده در مناظراتی که با علمای ایران در شیراز، اصفهان و تبریز انجام داد،3 نتوانست از عهده اثبات مدعیات سنگین خویش برآید و این امر، به همراه وجود خطاهای بسیار ادبی و علمی در آثار و الواح وی، و مهمتر از آن ظلم و جنایاتی که پیروان او در مناطق مختلف کشور مرتکب می شدند، باعث گردید چندین بار توسط حکومت وقت دستگیر و هر دفعه از گذشته خود ابراز ندامت نماید؛4 لکن هربار توبه را می شکست و دوباره تبلیغ و آشوب را شروع می نمود تا اینکه سرانجام در تبریز به جرم ارتداد (طبق فتوای علمای تبریز) به فرمان امیرکبیر تیرباران شد. عقائد بهائیت پس از مرگ باب از آنجا که وی به ظهور فردی پس از خود با مقام (من یظهره اللّه ) نوید داده بود افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند که توسط حسینعلی و همکاری یحیی، یا کشته شدند یا از ادعای خود دست برداشتند. سپس میرزا حسینعلی مقام پیامبری را برای خود ادعا کرد و از اینجا نزاع اصلی در میان بابیان آغاز شد. بابی هایی که ادعای حسینعلی را نپذیرفتند و بر جانشینی یحیی باقی ماندند (ازلی) نام گرفتند و پیروان حسینعلی (بهاءاللّه ) (بهائی) خوانده شدند. او با ارسال نامه هایی به اطراف رسما آیین جدید را اعلام و عده ای از بابیان به او ایمان آوردند. بهاءاللّه مقامات زیادی برای خود ادعا کرد که مهمترین آنها مقام (الوهیت و ربوبیت) بود.5 او همچنین ادعای شریعت جدیدی نمود و با نگارش کتاب هایی نظیر (ایقان)، (اقدس)، (لوح اشراقات)، (بدیع)، (مجموعة الالواح) - که براساس تفکر، اعتقادات و تعالیم باب تنظیم یافته - عقاید و احکام فرقه خود را بیان می نماید.6 منابع اعتقادی و احکام بهائیان، نوشته های سید علی محمد باب، میرزا حسینعلی بهاءاللّه ، عبدالبهاء و تا حدی نیز شوقی افندی است که از نظر بهائیان مقدس بوده و در مجالس ایشان قرائت می شود؛ هرچند کتب باب عموماً در دسترس بهائیان قرار نمی گیرد7 و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلی نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار است. بیشتر عقاید بهائیت در محور میرزا حسینعلی (بهاءاللّه ) است که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود: 1. نسخ اسلام؛ با ظهور سید علی محمد باب اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگی بهائی شوند.8 2. شناخت بهاءاللّه ؛ اولین چیزی که بر بندگان واجب شده است شناخت محل تابش وحی و طلوع امراللّه است، یعنی معرفت به میرزا حسینعلی بهاءاللّه که در اثر این شناخت اعمال قبول می شود.9 3. بهاءاللّه دارای مقام الوهیت و ربوبیت است.10 4. بهاء مژده انبیاء گذشته و باب است11، یعنی سید علی محمد شیرازی باب هم پیامبر و هم مژده رسان بهاءاللّه بود و با ظهور او قیامت برپا شده است.12 5. علاوه بر عقایدی از این قبیل، امروزه بهائیت به آموزه های دوازده گانه ای پرداخته و آنها را تبلیغ می نماید. اموری از قبیل؛ تحری حقیقت، ترک تقلید، تطابق دین با علم و عقل، وحدت اساس ادیان، وحدت عالم انسانی، ترک تعصبات، الفت و محبت میان افراد بشر، تعدیل معیشت عمومی، تساوی حقوق رجال و نساء، تعلیم و تربیت اجباری، صلح عمومی و تحریم جنگ از جمله اصول دوازده گانه بهائیت به شمار می رود.13 احکام بهائیت منبع اصلی احکام در میان بهائیان کتاب اقدس است.14 احکام اعلام شده از جانب حسینعلی بهاء بر اساس احکامی است که علی محمد باب در کتاب بیان آورده است هر چند در فلسفه و فروع تفاوت هایی بین این دو می باشد. برخی از احکام این فرقه عبارتند از: 1. نماز: بهائیان موظف به نماز روزانه اند. این فریضه از اول بلوغ واجب شود و بر سه نوع (صغیر، وسطی و کبیر) است. و هر بهائی مخیر به انجام یکی باشد.15 قبله شان قبر میرزا حسینعلی (بهاء) در شهر عکا است. و کسی که آب ندارد به جای وضو، پنج بار می گوید: (بسم اللّه الاطهر الاطهر)16. 2. روزه: به عقیده بهائیت، هر سال 19 ماه دارد و هر ماه نوزده روز. روزه 19 روز در آخرین ماه سال واجب است که عید نوروز، عید فطرشان می شود.17 3. حج: زیارت محل تولد باب در شیراز و خانه حسینعلی میرزا در بغداد در همه ایام به جای زیارت کعبه قرار داده شده است.18 4. ازدواج و زنا: ازدواج با بیش از دو زن حرام است.19 - هر چند خود بهاء و بسیاری بهائیان بیش از دو زن گرفته اند! - همچنین ازدواج با محارم در این آیین مگر با زن پدر، منع نشده است20 و مابقی مانند: دختران، خواهران، خاله ها، عمه ها و... برای ازدواج حلالند! حد زنا در مرحله اول 9 مثقال طلا و در مرحله بعد 18 مثقال به بیت العدل پرداخته می شود.21 5. حجاب: حجاب زنان ملغی گردیده و بی حجابی آزاد می باشد.22 6. مطهرات پنج چیز است؛ آتش، هوا، آب، خاک و کتاب بیان و در صورت تطهیر با هرکدام ازعناصراربعه، باید آیه تطهیر (اللّه اطهر) خوانده شود.23 7. نجاسات: بهائیت چیزهائی را که در دین اسلام، نجس شمرده شده اند پاک و طاهر گردانیده است. مانند: بول، غائط، منی، فضله موش، سگ. و این موهبت بهاء به بندگان اوست24. 8. ربا: معاملات ربوی آزاد و رباخواری حلال است.25 9. سیاست: در کتاب های مذهبی بهائیان به شدت از دخالت در سیاست منع شده اند.26 بدین گونه عوامل استعماری جریان انحرافی بهائیت به مرور و در مراحل مختلف، به منسوخ اعلام نمودن دین اسلام و نفی و انکار نبوت، امامت، معاد و تعالیم و قوانین و احکام مقدس و نورانی قرآن می پردازند. سپس ابتدا ادعای نیابت خاص حضرت حجت(عج) و در مرحله دوم ادعای مهدویت و پس از آن ادعای نبوت و مرحله آخر ادعای الوهیت و خدایی می نمایند! آنگاه به هدم و نابودی آثار اسلام یعنی کعبه و قبور انبیاء و امامان و مساجد فرمان می دهند و سپس به ساختن کعبه جدید! در شیراز اهتمام می ورزند و با آداب و ادعیه و ذکر و زیارتنامه های استعمار ساخته به طواف به گرد آن می پردازند! احکام دین جدید را صادر و مطابق با خواست و اهداف استعمار، به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان می دهند و دخالت در سیاست را - که آرزوی دیرینه قدرت های سلطه جهانی در مناطق اسلامی ایست که همواره از اصل ورود و دخالت در سیاست به عنوان یک تکلیف و وظیفه اسلامی ضربه خورده اند - ممنوع اعلام می نمایند! بدین ترتیب همه زمینه ها آماده و مهیا می شود تا مبانی و ارکان اعتقادی و ارزش های اخلاقی و پایبندی های معنوی جامعه اسلامی متزلزل شده، وحدت و یکپارچگی مسلمانان در ایران به تفرقه و تشتت تبدیل گردد و از قدرت بی نظیر مذهب تشیع و مراکز علم و فقاهت و مراجع و فقها و علمای بیدار و آگاه که مدافعان راستین اسلام و سنگرهای مستحکم دفاع از هویت دینی و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان می باشند، کاسته شود و راه های تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجی همواره گردد.27 پی نوشت: 1. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی، تهران: نشر سخن، 1371، ص 51. 2. در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت، به بررسی این ادعاها و مستندات آنها پرداخته شود. به عنوان نمونه علی محمد باب در وصیتنامه خود به یحیی صبح ازل چنین می نویسد (ترجمه): (این نامه ای از طرف خدای مهیمن و قیوم به سوی خدای مهیمن و قیوم است،...) (ر.ک: نقطة الکاف، میرزا جانی کاشانی، ضمیمه کتاب، به همّت ادوارد براون). 3. در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت نمونه ای از این مناظرات ارائه گردیده است. 4. متن توبه نامه باب در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت ارائه گردیده است. 5. نکته ای که خوانندگان گرامی در زمینه عقاید و احکام بهائیت لازم است توجه داشته باشند این است که مقامات بهائی به دلیل وجود مشکلات متعددی که در بسیاری از این آموزه ها وجود داردهمواره اقدام به کتمان، تحریف یا توجیه آن برای پیروان خویش نموده اند. و حال آنکه - همانگونه در ادامه و بخش نقد عقاید بهائیت ملاحظه می نمائید - کاملاً مستند و غیر قابل انکار می باشد. 6. تاریخ جامع بهائیت، ص 271 و 298 و 323 و 563. ر.ک: فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی، قم: امیر، 1377 شمسی، ص 341؛ شلبی، احمد، مقارنة الادیان الیهودیه، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، سوم، 1973 میلادی، ص 336. لازم به ذکر است (الواح) که در نزد بابیان و بهائیان بسیار (مقدس)! و حکم وحی! را دارد، همان مجموعه (اصول) و (احکام) نوشته شده در دو کتاب مقدس! بهائیان است. کتاب اول (بیان) نام دارد که توسط سیدعلی محمدباب تنظیم شده است، و کتاب دوم را (کتاب اقدس) می گویند که به وسیله میرزا حسینعلی بهاءاللّه رهبر بهائیت تنظیم و آماده شده است. 7. دلیل آن این است که بهائیان از حقایق اعتقادات خود آگاه نگردندبه همین دلیل بیت العدل مانع چاپ وانشار کتب باب می گردد. 8. بیان، علی محمد باب، واحد اول، باب 15؛ واحد دوم، باب اول؛ واحد سوم، باب 14؛ همچنین ر.ک: شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء، کتاب (الایات البینات)، به کوشش: احمد بهشتی، کانون نشر اندیشه اسلامی، ص 109. 9. کتاب اقدس، میرزا حسینعلی نوری، ص 1؛ مجموعه الواح، میرزا حسینعلی نوری، قاهره: مطبعه سعادت، 1338، ص 36؛ مفتاح باب الابواب، محمدمهدی خان زعیم الدوله تبریزی، ترجمه حسن فرید گلپایگانی، تهران: کتابخانه شمس، 1349. 10. کتاب اقدس، میرزا حسینعلی نوری، ص 77؛ کتاب مبین، میرزا حسینعلی نوری، چاپ 1308 قمری، ص 286؛ جامعه جعفریه، خندق آبادی، کتابفروشی و چاپخانه پامنار، 1335ه.، ص 28 و 36. 11. بیان فارسی، علی محمد باب، ص 163 و باب نوزدهم، واحد 2. 12. بیان، واحد ششم، باب سیزدهم؛ واحد دوم، باب اول، دوم و چهارم و یازدهم، سیزدهم شانزدهم. 13. در صفحات آینده نقد و بررسی اصول اعتقادی و ادعاهای فرقه بهائیت ارائه می گردد. 14. این کتاب، متممی نیز دارد که به رسالة سؤال و جواب معروف است. 15. ادعیه محبوب، میرزا حسینعلی نوری، ص 46؛ لازم به ذکر است از نماز دیگری که 9 رکعت است نیز در منابع بهائیت نام برده می شود که بنا به اعای بهائیان، به دلیل اختلافات ناشی از جانشینی بهاء، این نماز نه رکعتی بهائیت به همراه احکام متمم کتاب اقدس تا کنون مفقود می باشد. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینة حدود و احکام، ص 31. 16. گنجینه حدود و احکام، گردآوری: عبدالحمید اشراق خاوری، تهران: مؤسسه لجنه ملی نشر آثار، 1327، ص 45 ج 11. 17. همان. 18. ریاض قدیمی، گلزار تعالیم بهائی، به نقل از رساله سؤال و جواب، ص 147. 19. اقدس، میرزا حسینعلی، ص 38. 20. اقدس، میرزا حسینعلی، ص 74؛ لازم به ذکر است در رساله سؤال و جواب، نیز بهاء در پاسخ به سؤالی درباره حرمت ازدواج با اقارب چنین می گوید: (این امور به امنای بیت العدل راجع است.) حسینعلی نوری، رسالة سؤال و جواب، سؤال 50 و در پیام 15 ژانویه 1981بیت العدل چنین آمده است: (شما راجع به محدودیت های حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را ممنوع می سازد، سؤال کرده اید بیت العدل همچنین خواسته اند به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی!، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب، مقتضی نمی داند بنابر این در حال حاضر تصمیم گیری در این مورد بعهده خود نفوس مومنه محول شده). (به نقل از: انوار هدایت، ص487، حکم 1289 در موضوع ازدواج بین فامیلی.) که در حقیقت محول کردن آن به جامعه بهائی خود به منزله تأیید چنین موضوعی است که با اصول انسانی در تعارض است. 21. همان، ص 31. 22. همان، ص 94. 23. همان، ص 5. 24. همان، ص 73. 25. بیان، باب 18؛ مجموعه الواح، 78. 26. گنجینه احکام، حسینعلی میرزا؛ عبدالبهاء، رساله السیاسیه؛ نظر اجمالی در دیانت بهائی، صص50-49؛ جهت آگاهی بیشتر با احکام و عقاید بهائیت ر.ک: فرق و مذاهب کلامی، پیشین، ص 343؛ بهائیت در ایران، پیشین، صص 110 -114. 27. بهائیت، مذهب استعمار ساخته برای مقابله با اسلام -4، روزنامه جمهوری اسلامی 26/11/1382، صفحه عقیدتی. منبع: www.porseman.org
بهائیت فرقه ای انشعاب یافته از فرقه (بابیه) است که اصول، مبانی اعتقادی و احکام آن را در بر می گیرد. بنیان گذار فرقه بابیه (علی محمد شیرازی) از طریق آشنائی با فرقه (شیخیه) اطلاعات محدودی پیرامون مسائل عرفانی، تفسیر آیات و احادیث اسلامی کسب نمود.
پس از مرگ سید کاظم رشتی، سید علی محمد در ابتدا خود را (باب) و نایب خاص امام زمان (عج) و واسطه فیض رسانی و ارتباط آن حضرت با مردم معرفی می نماید و پس از اندک زمانی در بالای منبر به مردم اعلام می دارد: (من خود امام زمان هستم!)1.
به مرور زمان و پس از آن که گروهی از پیروانش با جسارت اساس اسلام را منسوخ دانستند، علی محمد باب با حمایت علنی و تلویحی سفارت روس در تهران، پا را فراتر نهاده و از ادعای مهدویت به ادعای نبوت تغییر شکل می دهد و سپس با نوشتن کتاب (بیان) به نسخ احکام شریعت اسلام می پردازد.
سرانجام باب در آخرین نوشته اش به نام (لوح هیکل الدین) مدعی مقام الوهیت نیز می شود.2 هر چند نامبرده در مناظراتی که با علمای ایران در شیراز، اصفهان و تبریز انجام داد،3 نتوانست از عهده اثبات مدعیات سنگین خویش برآید و این امر، به همراه وجود خطاهای بسیار ادبی و علمی در آثار و الواح وی، و مهمتر از آن ظلم و جنایاتی که پیروان او در مناطق مختلف کشور مرتکب می شدند، باعث گردید چندین بار توسط حکومت وقت دستگیر و هر دفعه از گذشته خود ابراز ندامت نماید؛4 لکن هربار توبه را می شکست و دوباره تبلیغ و آشوب را شروع می نمود تا اینکه سرانجام در تبریز به جرم ارتداد (طبق فتوای علمای تبریز) به فرمان امیرکبیر تیرباران شد.
عقائد بهائیت
پس از مرگ باب از آنجا که وی به ظهور فردی پس از خود با مقام (من یظهره اللّه ) نوید داده بود افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند که توسط حسینعلی و همکاری یحیی، یا کشته شدند یا از ادعای خود دست برداشتند. سپس میرزا حسینعلی مقام پیامبری را برای خود ادعا کرد و از اینجا نزاع اصلی در میان بابیان آغاز شد.
بابی هایی که ادعای حسینعلی را نپذیرفتند و بر جانشینی یحیی باقی ماندند (ازلی) نام گرفتند و پیروان حسینعلی (بهاءاللّه ) (بهائی) خوانده شدند. او با ارسال نامه هایی به اطراف رسما آیین جدید را اعلام و عده ای از بابیان به او ایمان آوردند.
بهاءاللّه مقامات زیادی برای خود ادعا کرد که مهمترین آنها مقام (الوهیت و ربوبیت) بود.5 او همچنین ادعای شریعت جدیدی نمود و با نگارش کتاب هایی نظیر (ایقان)، (اقدس)، (لوح اشراقات)، (بدیع)، (مجموعة الالواح) - که براساس تفکر، اعتقادات و تعالیم باب تنظیم یافته - عقاید و احکام فرقه خود را بیان می نماید.6
منابع اعتقادی و احکام بهائیان، نوشته های سید علی محمد باب، میرزا حسینعلی بهاءاللّه ، عبدالبهاء و تا حدی نیز شوقی افندی است که از نظر بهائیان مقدس بوده و در مجالس ایشان قرائت می شود؛ هرچند کتب باب عموماً در دسترس بهائیان قرار نمی گیرد7 و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلی نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.
بیشتر عقاید بهائیت در محور میرزا حسینعلی (بهاءاللّه ) است که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود:
1. نسخ اسلام؛ با ظهور سید علی محمد باب اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگی بهائی شوند.8
2. شناخت بهاءاللّه ؛ اولین چیزی که بر بندگان واجب شده است شناخت محل تابش وحی و طلوع امراللّه است، یعنی معرفت به میرزا حسینعلی بهاءاللّه که در اثر این شناخت اعمال قبول می شود.9
3. بهاءاللّه دارای مقام الوهیت و ربوبیت است.10
4. بهاء مژده انبیاء گذشته و باب است11، یعنی سید علی محمد شیرازی باب هم پیامبر و هم مژده رسان بهاءاللّه بود و با ظهور او قیامت برپا شده است.12
5. علاوه بر عقایدی از این قبیل، امروزه بهائیت به آموزه های دوازده گانه ای پرداخته و آنها را تبلیغ می نماید. اموری از قبیل؛ تحری حقیقت، ترک تقلید، تطابق دین با علم و عقل، وحدت اساس ادیان، وحدت عالم انسانی، ترک تعصبات، الفت و محبت میان افراد بشر، تعدیل معیشت عمومی، تساوی حقوق رجال و نساء، تعلیم و تربیت اجباری، صلح عمومی و تحریم جنگ از جمله اصول دوازده گانه بهائیت به شمار می رود.13
احکام بهائیت
منبع اصلی احکام در میان بهائیان کتاب اقدس است.14 احکام اعلام شده از جانب حسینعلی بهاء بر اساس احکامی است که علی محمد باب در کتاب بیان آورده است هر چند در فلسفه و فروع تفاوت هایی بین این دو می باشد. برخی از احکام این فرقه عبارتند از:
1. نماز: بهائیان موظف به نماز روزانه اند. این فریضه از اول بلوغ واجب شود و بر سه نوع (صغیر، وسطی و کبیر) است. و هر بهائی مخیر به انجام یکی باشد.15 قبله شان قبر میرزا حسینعلی (بهاء) در شهر عکا است. و کسی که آب ندارد به جای وضو، پنج بار می گوید: (بسم اللّه الاطهر الاطهر)16.
2. روزه: به عقیده بهائیت، هر سال 19 ماه دارد و هر ماه نوزده روز. روزه 19 روز در آخرین ماه سال واجب است که عید نوروز، عید فطرشان می شود.17
3. حج: زیارت محل تولد باب در شیراز و خانه حسینعلی میرزا در بغداد در همه ایام به جای زیارت کعبه قرار داده شده است.18
4. ازدواج و زنا: ازدواج با بیش از دو زن حرام است.19 - هر چند خود بهاء و بسیاری بهائیان بیش از دو زن گرفته اند! - همچنین ازدواج با محارم در این آیین مگر با زن پدر، منع نشده است20 و مابقی مانند: دختران، خواهران، خاله ها، عمه ها و... برای ازدواج حلالند! حد زنا در مرحله اول 9 مثقال طلا و در مرحله بعد 18 مثقال به بیت العدل پرداخته می شود.21
5. حجاب: حجاب زنان ملغی گردیده و بی حجابی آزاد می باشد.22
6. مطهرات پنج چیز است؛ آتش، هوا، آب، خاک و کتاب بیان و در صورت تطهیر با هرکدام ازعناصراربعه، باید آیه تطهیر (اللّه اطهر) خوانده شود.23
7. نجاسات: بهائیت چیزهائی را که در دین اسلام، نجس شمرده شده اند پاک و طاهر گردانیده است. مانند: بول، غائط، منی، فضله موش، سگ. و این موهبت بهاء به بندگان اوست24.
8. ربا: معاملات ربوی آزاد و رباخواری حلال است.25
9. سیاست: در کتاب های مذهبی بهائیان به شدت از دخالت در سیاست منع شده اند.26
بدین گونه عوامل استعماری جریان انحرافی بهائیت به مرور و در مراحل مختلف، به منسوخ اعلام نمودن دین اسلام و نفی و انکار نبوت، امامت، معاد و تعالیم و قوانین و احکام مقدس و نورانی قرآن می پردازند. سپس ابتدا ادعای نیابت خاص حضرت حجت(عج) و در مرحله دوم ادعای مهدویت و پس از آن ادعای نبوت و مرحله آخر ادعای الوهیت و خدایی می نمایند! آنگاه به هدم و نابودی آثار اسلام یعنی کعبه و قبور انبیاء و امامان و مساجد فرمان می دهند و سپس به ساختن کعبه جدید! در شیراز اهتمام می ورزند و با آداب و ادعیه و ذکر و زیارتنامه های استعمار ساخته به طواف به گرد آن می پردازند! احکام دین جدید را صادر و مطابق با خواست و اهداف استعمار، به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان می دهند و دخالت در سیاست را - که آرزوی دیرینه قدرت های سلطه جهانی در مناطق اسلامی ایست که همواره از اصل ورود و دخالت در سیاست به عنوان یک تکلیف و وظیفه اسلامی ضربه خورده اند - ممنوع اعلام می نمایند!
بدین ترتیب همه زمینه ها آماده و مهیا می شود تا مبانی و ارکان اعتقادی و ارزش های اخلاقی و پایبندی های معنوی جامعه اسلامی متزلزل شده، وحدت و یکپارچگی مسلمانان در ایران به تفرقه و تشتت تبدیل گردد و از قدرت بی نظیر مذهب تشیع و مراکز علم و فقاهت و مراجع و فقها و علمای بیدار و آگاه که مدافعان راستین اسلام و سنگرهای مستحکم دفاع از هویت دینی و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان می باشند، کاسته شود و راه های تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجی همواره گردد.27
پی نوشت:
1. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی، تهران: نشر سخن، 1371، ص 51.
2. در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت، به بررسی این ادعاها و مستندات آنها پرداخته شود. به عنوان نمونه علی محمد باب در وصیتنامه خود به یحیی صبح ازل چنین می نویسد (ترجمه): (این نامه ای از طرف خدای مهیمن و قیوم به سوی خدای مهیمن و قیوم است،...) (ر.ک: نقطة الکاف، میرزا جانی کاشانی، ضمیمه کتاب، به همّت ادوارد براون).
3. در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت نمونه ای از این مناظرات ارائه گردیده است.
4. متن توبه نامه باب در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت ارائه گردیده است.
5. نکته ای که خوانندگان گرامی در زمینه عقاید و احکام بهائیت لازم است توجه داشته باشند این است که مقامات بهائی به دلیل وجود مشکلات متعددی که در بسیاری از این آموزه ها وجود داردهمواره اقدام به کتمان، تحریف یا توجیه آن برای پیروان خویش نموده اند. و حال آنکه - همانگونه در ادامه و بخش نقد عقاید بهائیت ملاحظه می نمائید - کاملاً مستند و غیر قابل انکار می باشد.
6. تاریخ جامع بهائیت، ص 271 و 298 و 323 و 563. ر.ک: فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی، قم: امیر، 1377 شمسی، ص 341؛ شلبی، احمد، مقارنة الادیان الیهودیه، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، سوم، 1973 میلادی، ص 336. لازم به ذکر است (الواح) که در نزد بابیان و بهائیان بسیار (مقدس)! و حکم وحی! را دارد، همان مجموعه (اصول) و (احکام) نوشته شده در دو کتاب مقدس! بهائیان است. کتاب اول (بیان) نام دارد که توسط سیدعلی محمدباب تنظیم شده است، و کتاب دوم را (کتاب اقدس) می گویند که به وسیله میرزا حسینعلی بهاءاللّه رهبر بهائیت تنظیم و آماده شده است.
7. دلیل آن این است که بهائیان از حقایق اعتقادات خود آگاه نگردندبه همین دلیل بیت العدل مانع چاپ وانشار کتب باب می گردد.
8. بیان، علی محمد باب، واحد اول، باب 15؛ واحد دوم، باب اول؛ واحد سوم، باب 14؛ همچنین ر.ک: شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء، کتاب (الایات البینات)، به کوشش: احمد بهشتی، کانون نشر اندیشه اسلامی، ص 109.
9. کتاب اقدس، میرزا حسینعلی نوری، ص 1؛ مجموعه الواح، میرزا حسینعلی نوری، قاهره: مطبعه سعادت، 1338، ص 36؛ مفتاح باب الابواب، محمدمهدی خان زعیم الدوله تبریزی، ترجمه حسن فرید گلپایگانی، تهران: کتابخانه شمس، 1349.
10. کتاب اقدس، میرزا حسینعلی نوری، ص 77؛ کتاب مبین، میرزا حسینعلی نوری، چاپ 1308 قمری، ص 286؛ جامعه جعفریه، خندق آبادی، کتابفروشی و چاپخانه پامنار، 1335ه.، ص 28 و 36.
11. بیان فارسی، علی محمد باب، ص 163 و باب نوزدهم، واحد 2.
12. بیان، واحد ششم، باب سیزدهم؛ واحد دوم، باب اول، دوم و چهارم و یازدهم، سیزدهم شانزدهم.
13. در صفحات آینده نقد و بررسی اصول اعتقادی و ادعاهای فرقه بهائیت ارائه می گردد.
14. این کتاب، متممی نیز دارد که به رسالة سؤال و جواب معروف است.
15. ادعیه محبوب، میرزا حسینعلی نوری، ص 46؛ لازم به ذکر است از نماز دیگری که 9 رکعت است نیز در منابع بهائیت نام برده می شود که بنا به اعای بهائیان، به دلیل اختلافات ناشی از جانشینی بهاء، این نماز نه رکعتی بهائیت به همراه احکام متمم کتاب اقدس تا کنون مفقود می باشد. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینة حدود و احکام، ص 31.
16. گنجینه حدود و احکام، گردآوری: عبدالحمید اشراق خاوری، تهران: مؤسسه لجنه ملی نشر آثار، 1327، ص 45 ج 11.
17. همان.
18. ریاض قدیمی، گلزار تعالیم بهائی، به نقل از رساله سؤال و جواب، ص 147.
19. اقدس، میرزا حسینعلی، ص 38.
20. اقدس، میرزا حسینعلی، ص 74؛ لازم به ذکر است در رساله سؤال و جواب، نیز بهاء در پاسخ به سؤالی درباره حرمت ازدواج با اقارب چنین می گوید: (این امور به امنای بیت العدل راجع است.) حسینعلی نوری، رسالة سؤال و جواب، سؤال 50 و در پیام 15 ژانویه 1981بیت العدل چنین آمده است: (شما راجع به محدودیت های حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را ممنوع می سازد، سؤال کرده اید بیت العدل همچنین خواسته اند به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی!، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب، مقتضی نمی داند بنابر این در حال حاضر تصمیم گیری در این مورد بعهده خود نفوس مومنه محول شده). (به نقل از: انوار هدایت، ص487، حکم 1289 در موضوع ازدواج بین فامیلی.) که در حقیقت محول کردن آن به جامعه بهائی خود به منزله تأیید چنین موضوعی است که با اصول انسانی در تعارض است.
21. همان، ص 31.
22. همان، ص 94.
23. همان، ص 5.
24. همان، ص 73.
25. بیان، باب 18؛ مجموعه الواح، 78.
26. گنجینه احکام، حسینعلی میرزا؛ عبدالبهاء، رساله السیاسیه؛ نظر اجمالی در دیانت بهائی، صص50-49؛ جهت آگاهی بیشتر با احکام و عقاید بهائیت ر.ک: فرق و مذاهب کلامی، پیشین، ص 343؛ بهائیت در ایران، پیشین، صص 110 -114.
27. بهائیت، مذهب استعمار ساخته برای مقابله با اسلام -4، روزنامه جمهوری اسلامی 26/11/1382، صفحه عقیدتی.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] در مورد احکام و اصول اعتقادی دین یهود کمی توضیح دهید ضمنا چرا این دین این قدر قوم گرا است؟
- [سایر] اصول اعتقادی علویه چیست؟
- [آیت الله بهجت] آثار بی اعتقادی به اصول ایمان چیست؟
- [آیت الله بهجت] در این عصر مستضعف اعتقادی (در اصول اسلام و در اصول ایمان) به چه کسی اطلاق می شود؟
- [سایر] لطفا یک سیر مطالعاتی خوب در زمینه اصول عقاید، احکام اخلاق، تاریخ منطق و فلسفه اصول فقه پیشنهاد بدهید. کتاب ها متقن و جامع باشد کتاب های ساده و از نویسندگان بی تجربه نباشد.
- [آیت الله بهجت] آیا به نظر حضرتعالی زمان مکلف شدن به اصول دین همان زمان مکلف شدن به احکام شرعی است؟ یا تفاوتی بین این دو وجود دارد؟
- [آیت الله بهجت] انکار اصول اسلام چه آثار شرعی به دنبال دارد؟
- [سایر] می خواستم بدانم که فرقه های چهارگانه اهل سنت اختلاف اعتقادی دارند یا اینکه اختلاف فقهی یا درهردو اختلاف دارند اگر اخنلاف فقط در فقه باشد چرا با اسم فرقه یاد میشود؟
- [سایر] اصول اعتقادی نصیریه چیست؟ نظر آنها راجع به شیعه امامیه چه می باشد؟ دیدگاه شیعه راجع به پیروان این مکتب چه می باشد؟
- [آیت الله بهجت] کسی که در پی تحقیق از اصول دین است و هنوز اعتقادی به دین اسلام پیدا نکرده است، آیا نماز بر او واجب است؟
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدّس به آن اهمیّت زیاد میدهد، مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروری اسلام، باید ملاحظه این اهمیّت بشود و مجرّدِ خوف ضرر، موجب سقوط وجوب آن نمیشود؛ پس اگر حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروری اسلام بر بذل جان و مال توقّف داشته باشد، بذل آن واجب است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد پیدا کند و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید؛ یعنی بدون سؤال از دلیل گفته کسی را قبول کند. ولی در احکام دین در غیر ضروریات باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد؛ یا از مجتهد تقلید کند؛ یعنی به دستور او رفتار نماید؛ یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است؛ مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست؛ آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند؛ آن را به جا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند؛ لازم است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله بروجردی] عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفتهی کسی را قبول کند؛ ولی در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفهی خود عمل نماید که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّهی دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.