اصول اعتقادی علویه چیست؟ علوی منسوب به علی(علیه السلام) است و در اصطلاح به کسی گفته می شود که آن حضرت را بر سه خلیفه دیگر ترجیح داده و پیرو اوست. علویان حدود هشت قرن پیش به سرزمین آناتولی آمدند و اکنون حدود یک سوم جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند و 20 الی 25 میلیون جمعیت دارند. علویان در تمام مناطق ترکیه زندگی می کنند، ولی بیشتر آنها در غرب ترکیه هستند. هماکنون علویان در سواحل سوریه و استان ختای در ترکیه (که مورد ادعای سوریهاست) تمرکز دارند. به طور تقریبی سیزده درصد جمعیت سوریه علوی هستند. علویان از حیث ادب و هنر بسیار غنی اند و از زمانی که به آناتولی آمدند صدها تن شاعر و متفکر تربیت کردند. فشارهای عثمانی باعث شد که آنان از منابع و ارزش های خود دور بمانند. از زمان تشکیل حکومت ترکیه نیز چون تمام مراکز دینی بسته شد، مراکز علویان هم تعطیل شد و این نیز تأثیر بسزایی در دور ماندن آنها ازارزش های خود داشته است. علویان از حیث اعتقاد، شیعه دوازده امامی و از حیث مذهب، جعفری هستند. این را هم در کتاب های خود ذکر کرده اند و هم بزرگان آنها در تحقیقات میدانی ما بیان کرده اند. بشار اسد نیز از شیعیان علوی به شمار می آید. دیدگاه ها در باب علویون 1. علوی در کل شامل فرزندان پاک امیر المومنین علیه السّلام و اصحاب و دوستداران آن حضرت می باشد و نیز به کسانی اطلاق می شود که در روز غدیر خم، با حضرت بیعت کرده و نسبت به آن پایدار ماندند. (سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مرکز مدیریت حوزة علمیة قم، ج 8، ص 405) 2. شیعه نام عمومی کسانی است که به امامت امیر المومنین علیه السّلام گرویده اند. به این گروه در آغاز شیعة علی علیه السّلام می گفتند. پس از ظهور راوندیه که اهل خراسان بوده و به امامت عباس عموی پیامبر صلّی الله علیه و آله بعد از ایشان معتقد بودند یعنی شیعة آل عباس، بنا به امتیازی که به طرفداران امیر المومنین علی علیه السّلام قائل بودند علویه می گفتند. (تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، همان، ص 149) 3. برخی از کتب فرق و مذاهب، علویه را جزو نصیریه آورده اند و تمام عقاید آنان را به علویه تعمیم داده اند. در نتیجه از یک دیدگاه کلی و اصطلاح عام می توان به تمامی پیروان امیر المومنین علیه السّلام علوی گفت و از دیدگاه خاص و اصطلاح خاص ، علویان فرقه ای هستند که به نام نصیریه شناخته می شوند. واژه و اصطلاح نصیریه و علویان خود نصیریه این نام را مشتق از نام پیشوایشان محمد بن نصیر میدانند. در متون اسلامی این نام قبل از تأسیس این فرقه در لاذقیه در قرن پنجم، ثبت نشده است. اولین بار در اوایل قرن پنجم قمری در اثری از حمزة بن علی یکی از موسسان مذهب دروزی، به نام (الرسالة الدامغة فی الرد علی الفاسق النصیری) و نیز در دو اثر (رسالة الغفران) و (اللزومات) از ابوالعلاء معری این نام به کار رفته است (ربانی گلپایگانی، 1377ش، ص186). در مورد واژه علوی که امروزه در سوریه خطاب به نصیریه به کار میرود، در تاریخ اسلام به معنای منتسب به علی(علیه السلام) آمده است و اشاره به شیعیان و پیروان آن امام دارد. همچنین علویان در متون اسلامی اشاره به علویان طبرستان نیز دارد. اختصاص این نام به پیروان نصیریه پس از انتشار کتاب محمدامین غالب الطویل نویسنده علوی راجع به تاریخ علویان و در اوایل قرن بیستم بوده است. خاستگاه علویه یا نصیریه علویه یا نصیریه یکی از فرقههای مذهب شیعه است که بزرگترین اقلیت دینی را در سوریه تشکیل میدهند و حافظ اسد و بسیاری از رهبران حزب حاکم این کشور از پیروان آن هستند. سکونتگاه اصلی علویها در غرب سوریه است. پیروان این مذهب را علویان یا نصیریون یا الانصاریة مینامند. آنها در سوریه قدرت سیاسی قابل توجهی را به دست آوردهاند و از زمان سرپرستی فرانسه بر سوریه مقامات مهمی در ارتش به دست آورده و با به قدرت رسیدن حزب بعث در سال 1963 موقعیت بهتری کسب کردند. اما پس از رسیدن حافظ اسد به قدرت بود که جایگاه آنها کاملاً مستحکم شد. از بین 33 افسر نظامی ارشد منتخب حافظ اسد برای فرماندهی نیروهای مسلح، و سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی بین سالهای 1970 تا 1997 حداقل 19 نفر علوی بودهاند. با این حال به نظر نمیرسد وضعیت سیاسی اجتماعی علویان در جامعه سوریه به طور کلی بهبود قابل توجهی کرده باشد. علوی در کل شامل فرزندان پاک امیر المومنین علیه السّلام و اصحاب و دوستداران آن حضرت می باشد و نیز به کسانی اطلاق می شود که در روز غدیر خم، با حضرت بیعت کرده و نسبت به آن پایدار ماندند. ریشه تاریخی این فرقه نصیریه (علویان) که با بیداری و قدرتگیری خود در منطقه غرب آسیا در یکی دو قرن اخیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. در قرن سوم قمری و در زمان امام حسن عسکری و دوران غیبت صغری در عراق شکل گرفت. محمد بن نصیر نمیری با استفاده از بحران عقیدتی دوران غیبت صغری و ادعای بابیت موفق شد جماعتی را گرد خود جمع کند. نیم قرن پس از او حسین بن حمدان خصیبی دومین موسس نصیریه توانست با تعالیم بسیار و تبلیغ گسترده در مناطق جهان اسلام و آمیختن آموزههای نصیری با تصوف و همچنین با حمایت دولت حمدانی به ویژه سیفالدوله پایههای نصیریه را محکم سازد. تسلط فاطمیان بر شام و تأثیر و تأثرات اسماعیلیه و نصیریه بر یکدیگر، چالشهایی را برای نصیریه به وجود آورد. هرچند این فضای شیعی به آنان کمکهایی کرد. پس از آن با حمله دولت بیزانس به شمال شام و درگیریهای مذهبی در این منطقه، نصیریه با رهبری شیخ طبرانی به جبال و سواحل لاذقیه رفتند و در آنجا در مناطقی چون: طرسوس، انطاکیه، لاذقیه، جبله، طرطوس، جبل لکام (که به جبال علویان مشهور است) و ... مستقر شدند. قرن ششم قمری آغاز افول علویان در سوریه در سایه درگیریهای قومی و مذهبی زنگیان، ایوبیان، ممالیک و صلیبیان است. در قرن نهم و پس از آن حکومت عثمانی موانع و مشکلات فراوانی برای این فرقه به وجود آورد. پس از فروپاشی عثمانی، مناطق علوینشین مدتی مستعمره فرانسه بود، که توانستند به استقلال برسند و اکنون در سوریه شاهد حکومت علوی هستیم. مذهب علویون در واقع انشعابی از مذهب شیعه امامیه است که تاریخ جدایی آن به دوران پس از غیبت صغری میرسد. اخیرا در اثر تماس و نزدیکی برخی علمای امامیه با علمای علوی سوریه و ایجاد تفاهم و دوستی دانشمندان این مذهب اعلامیهای رسمی صادر کردند که مبین اعلام عقاید و مواضع عقیدتی شان در اصول و فروع دین میباشد که بخشی از آن ذیلا خواهد آمد. 1- هر فرد علوی مسلمان است، شهادتین را گفته و به آن ایمان دارد و ارکان پنج گانه اسلام را بر پا میدارد. 2- علویون مسلمان و شیعه مذهب هستند ... علویون پیروان و یاران امام علی هستند. کتاب آسمانی علویون قرآن کریم است، مذهب ما مذهب امام صادق (ع) میباشد. 3- علویون در عبادت و معاملات و دیگر احکام دارای مذهب مستقلی نیستند. در همه این موضوعات بر مذهب امامیه اعتماد و عمل میکنند. مذهب جعفری ریشه مذهب علوی است و علویون فرع مذهب جعفری میباشند. عقاید مذهب علوی 1- اسلام: دین ما اسلام است، اسلام عبارت است از اقرار به شهادتین و ایمان و اعتقاد به آنچه پیامبر اسلام آورده است. 2- ایمان: اعتقاد راستین به خداوند و ملائکه و کتب آسمانی و پیامبران با اقرار به شهادتین. 3- اصول دین: توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد. 4- توحید: خداوند بیمثل و مانند و شریک است. 5- عدل: خداوند عادل است و به احدی ظلم نمیکند. 6- نبوت: خداوند به منظور لطف به بندگان پیامبرانی را برگزیده است و آنان را با معجزات مدد کرده. 7- امامت: یک منصب الهی که خداوند برای مصالح بندگان لازم دانسته، ما اعتقاد داریم که لطف الهی اقتضا دارد که با نص قاطع و صریح امام را تعیین کند، معتقدیم امام نیز مانند پیامبر باید معصوم باشد و اشتباه و گناه از او سر نزند. امامان در نظر ما دوازده نفر هستند که پیامبر به نام یکا یک آن ها تصریح کرده است. ( از امام علی تا امام دوازدهم حجت بن الحسن ) 8-معاد: خداوند پس از مرگ بندگان آنان را زنده میکند تا در قیامت به حساب اعمال آنان رسیدگی نماید. ادله احکام شرعی چهارتا است: 1- قرآن کریم. 2- سنت پیامبر. 3- اجماع. 4- عقل. مرجع تقلید در نظر ما همان گونه است که امام زمان (ع) فرمود: آن کس از فقها که خویشتندار باشد، دین خود را حفظ نماید، مخالف هوای نفسانی خود باشد و مطیع امر مولای خویش باشد، مردم عامی باید از او تقلید کنند. فروع دین: 1- نماز واجب است. 2- اذان و اقامه مستحب است. 3- روزه یکی از ارکان دین است. 4- زکات یکی دیگر از ارکان دین است. 5- خمس. 6- جهاد. 7- حج. 8- امر به معروف و نهی از منکر. 9- تولی و تبری. ما علویون در بقیه احکام و موضوعات اسلامی طبق فقه جعفری عمل میکنیم . فقهای ما به کتب اربعه شیعه امامیه کافی، تهذیب، استبصار و من لا یحضر الفقیه مراجعه میکنند. عوام ما به رسالههای عملیه مراجع تقلید رجوع مینمایند. همه اقاریر را هشتاد نفر از علما در سوریه و لبنان امضا کردهاند. (1) یکی از ردههای علویان، محرم ناجی اورهال، چنین میگوید: علویگری نه یک دین است و نه یک مذهب، و نه یک طریقت، بلکه علویگری مجموعه اعتقاداتی است؛ همان دین اسلام و مذهب جعفری است. (2) علویگری در قسمت معنویات بیش تر رنگ تصوف دارد، آن ها در موضوع رسیدن به خدا و کمالات یک تعبیر (چهار در، چهل مقام) دارند، این موضوع در بیش تر کتاب هایی که در مورد علویگری و بکتاشیگری نوشته شده و در سایت اینترنتی علویان و در مصاحبههایی که با دهها و علمای علویان انجام دادیم آمده و توضیح داده شده، اخلاق: ریشه علویگری آناتومی اسلام است، ولی منبعی که از آن رشد کرده، افکار حاج بکتاش ولی و مولوی و پیر سلطان ابدال و خطایی و امثال این ها است. در این میان بیش ترین تاثیر را حاج بکتاش ولی گذاشته است. (3) توضیح پنج اصل از اصول عقاید علویان در عقاید علویگری پنج اساس وجود دارد: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. الف) توحید وقتی به منابع اصلی، اشعار، زندگینامه و مناقب بزرگان علویان در کتابهای قدیم و جدید نگاه کنیم، در مورد اعتقاد آنان به توحید تردید نخواهیم کرد. توحید اعتقاد به یکی بودن خداوند و شناختن او و بندگی اوست. الله تعالی یکی است، همتا ندارد، قدیم است، اول و آخر ندارد و کیفیت خلقتش هر آن ادامه دارد. آیه (و او هر روز در شأن و کاری است)،همه چیز به او نیازمند است و او به هیچ چیز نیازمند نیست. علویان اعتقاد دارند که خداوند یگانه است، همتا و شریکی ندارد، مادی و غیرمادی را خلق کرده و حاکم و قادر بر همه چیز است. مولف کتاب بویروک توحید را دو قسمت میکند: توحید خواص و توحید عوام. توحید عوام، این اعتقاد است که معبودی جز خدا وجود ندارد. توحید خواص، پذیرفتن این حقیقت با یقین است. از همین رو شاه اسماعیل خطائی در شعری چنین میگوید: شاه خطائیم توحید یک دریاست از پیرم شیخ صافی سرمایه ماست کسی که توحید ندارد از ما نیست توحیدی که ارکان دوازده امام است یک مطلب مهم این است که در اصول اعتقادات علویان تعبیری هست که به آن تکیه میشود و آن (حق محمد علی) و یا (الله محمد علی) است. این فقط یک شعار نیست، بلکه از یک شعور قوی دینی برخاسته است. در اساس بکتاشیها و علویها خدا، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیهالسلام) را خیلی دوست میدارند و با عشق عمیق به آنها محبت دارند. این فلسفه اساسی اصول اعتقادات علویگری بکتاشیگری است. معاد در دیدگاه علویان اعتقاد داشتن به روز قیامت و حساب و بهشت و جهنم است ب) عدل در حقیقت یکی از صفات الهی عدالت است. در دیدگاه علویان عدل اعتقاد به عدالت الهی و عادل شدن است. کسی که عادل نیست نمیتواند مسلمان شود. خداوند نیز ظلم و ظالم را رد میکند. عدالت به معنای لغوی گذاشتن هر چیز به جای خود است. عدالت دو جهت دارد: عدالت الهی و عدالت اجتماعی. عدل الهی به این معناست که خداوند مطلقاً عادل است و هیچ وقت ظلم نمیکند. اما عدالت اجتماعی نیز به معنای تأسیس عدالت در جامعه و اجرای قوانین خداوند است. ج) نبوت 1. نبوت عامه علویگری در مورد نبوت، چه نبوت عامه و چه نبوت خاصه، هیچ شکی ندارد. و ما در اینجا نمونههایی از آن منابع را نقل میکنیم: نبوت وظیفه الهی و نمایندگی ربانی است. خداوند برای اینکه به بندگان خود، راه راست را نشان دهد و احکامی را که سعادت آنها را تأمین میکند انبیا را مبعوث نمود. از حیث وظیفه میان پیامبران فرقی نیست و همه آنها موظف به تبلیغ هستند. درویش محمد از شعرای قرن هفدهم چنین میگوید: صد و بیست و چهار هزار پیامبر حق است ولی هیچکدام آنها مانند محمد نیست ارواح آنها هم از ازل پاک است انجیل، زبور، تورات، قرآن نازل شد پیامبران اولوالعزم 2. پیامبران اولوالعزم؛ صاحبان شریعت برخی از پیامبران نسبت به برخی دیگر از حیث مقام و منزلت برترند. به این پیامبران کتاب داده شده و صاحبان شریعتاند. اینان پنج تن از پیامبران خدا، حضرت محمد و عیسی و موسی و ابراهیم و نوح(صلواتاللهعلیهم) میباشند. 3. نبوت خاصه در ولایتنامه حاج بکتاش ولی، بعد از حمد و ثنای خداوند به پیغمبر و نسل او صلوات و سلام فرستاده میشود.در مقالاتی که منسوب به حاج بکتاش ولی است، چنین آمده است: خداوند وقتی که حضرت آدم را خلق کرد، امر فرمود که به عرش نگاه کند. وقتی که نگاه کرد، دید که آنجا نوشته شده: (لا اله الا الله محمد رسول الله). از خداوند پرسید: خدایا محمد که رسول توست کیست؟ خداوندی که حی و قیوم است چنین جواب داد: (او حبیب من است). د) امامت 1. معنای امام و امامت عقاید علوی بر اساس امامت استوار است. مقام امامت بعد از مقام خدا و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) مهمترین مقام است. امامت حضرت علی(علیهالسلام) الهی است. از این جهت دوست داشتن خدا، دوست داشتن حضرت علی(علیهالسلام) است و دوست داشتن حضرت علی(علیهالسلام) دوست داشتن خداست. بعد از حضرت علی(علیهالسلام)، امامت به فرزند او انتقال یافته است. امامان حقیقی دوازده تن هستند. امام نخست حضرت علی(علیهالسلام) و آخرین امام از نوادگان علی(علیهالسلام)، حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است. امامت یعنی اعتقاد به اینکه بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، امامان جانشینهای آن حضرت هستند و دوازده امام جانشینهای واقعی هستند. 2. ادله امامت ائمه اهلبیت(علیهمالسلام) که وارث این مقام هستند یکی از نویسندگان علوی در کتاب خود روایتی را به این مضمون نقل کرده است: کسی که دعا میکند، اگر به حضرت محمد و به اهلبیت او صلوات و سلام نفرستد، دعای او قبول نمیشود. بیشترین نامی که علویان بر بچههای خودشان میگذارند، نام علی است. عقاید علوی بر اساس امامت استوار است. مقام امامت بعد از مقام خدا و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) مهمترین مقام است. امامت حضرت علی(علیهالسلام) الهی است. از این جهت دوست داشتن خدا، دوست داشتن حضرت علی(علیهالسلام) است و دوست داشتن حضرت علی(علیهالسلام) دوست داشتن خداست. در کتاب بویروک هم در مورد اینکه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیهالسلام) از یک نور خلق شدهاند، چنین نقلی آمده است :حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) چنین فرمود: ما با علی از یک نور هستیم. من شهر علم هستم و علی در آن است. و علی در دنیا و آخرت برادر من است و ما با او از یک گوشت و خون و روح هستیم و تمام اسرار ما یکی است و هر کس من ولی او هستم علی هم ولی اوست. در قرآن کریم، آیه سوم سوره مائده، چنین آمده است: ...امروز کسانی که کافر شدند از دین شما نومید گردیدهاند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما برگزیدم.... از روایات استفاده میشود که این آیه در روز غدیرخم نازل شده است. به این آیه در کتابهای علویان هم استشهاد کردهاند که نشاندهنده شناخت عمیق آنان درباره ادله امامت است. ه) معاد در علوی گری اعتقاد به معاد هم از مسلّمات است. با پژوهش در تمام کتابها و اشعار و در تحقیقات میدانی و مصاحبه با دده ها و علما و تحصیل کرده های آنها، به این نتیجه رسیده اند که اعتقاد به معاد و زندگی بعد از مرگ، از اصول دین علوی گری محسوب می شود. معاد در دیدگاه علویان اعتقاد داشتن به روز قیامت و حساب و بهشت و جهنم است. پی نوشت ها: 1. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1355، ر،ک: آیة ا.. سید حسن شیرازی، شهید انقلاب اسلامی عراق، ترجمه علی کاظمی، ص 245 -260. 2. علویان ترکیه، نوری دونموز، پایگاه اطلاع رسانی مطالعات شیعه شناسی، www.shiastudies.com . 3. همان.
اصول اعتقادی علویه چیست؟
اصول اعتقادی علویه چیست؟
علوی منسوب به علی(علیه السلام) است و در اصطلاح به کسی گفته می شود که آن حضرت را بر سه خلیفه دیگر ترجیح داده و پیرو اوست. علویان حدود هشت قرن پیش به سرزمین آناتولی آمدند و اکنون حدود یک سوم جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند و 20 الی 25 میلیون جمعیت دارند. علویان در تمام مناطق ترکیه زندگی می کنند، ولی بیشتر آنها در غرب ترکیه هستند. هماکنون علویان در سواحل سوریه و استان ختای در ترکیه (که مورد ادعای سوریهاست) تمرکز دارند. به طور تقریبی سیزده درصد جمعیت سوریه علوی هستند. علویان از حیث ادب و هنر بسیار غنی اند و از زمانی که به آناتولی آمدند صدها تن شاعر و متفکر تربیت کردند. فشارهای عثمانی باعث شد که آنان از منابع و ارزش های خود دور بمانند. از زمان تشکیل حکومت ترکیه نیز چون تمام مراکز دینی بسته شد، مراکز علویان هم تعطیل شد و این نیز تأثیر بسزایی در دور ماندن آنها ازارزش های خود داشته است. علویان از حیث اعتقاد، شیعه دوازده امامی و از حیث مذهب، جعفری هستند. این را هم در کتاب های خود ذکر کرده اند و هم بزرگان آنها در تحقیقات میدانی ما بیان کرده اند. بشار اسد نیز از شیعیان علوی به شمار می آید.
دیدگاه ها در باب علویون
1. علوی در کل شامل فرزندان پاک امیر المومنین علیه السّلام و اصحاب و دوستداران آن حضرت می باشد و نیز به کسانی اطلاق می شود که در روز غدیر خم، با حضرت بیعت کرده و نسبت به آن پایدار ماندند. (سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، مرکز مدیریت حوزة علمیة قم، ج 8، ص 405)
2. شیعه نام عمومی کسانی است که به امامت امیر المومنین علیه السّلام گرویده اند. به این گروه در آغاز شیعة علی علیه السّلام می گفتند. پس از ظهور راوندیه که اهل خراسان بوده و به امامت عباس عموی پیامبر صلّی الله علیه و آله بعد از ایشان معتقد بودند یعنی شیعة آل عباس، بنا به امتیازی که به طرفداران امیر المومنین علی علیه السّلام قائل بودند علویه می گفتند. (تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، همان، ص 149)
3. برخی از کتب فرق و مذاهب، علویه را جزو نصیریه آورده اند و تمام عقاید آنان را به علویه تعمیم داده اند.
در نتیجه از یک دیدگاه کلی و اصطلاح عام می توان به تمامی پیروان امیر المومنین علیه السّلام علوی گفت و از دیدگاه خاص و اصطلاح خاص ، علویان فرقه ای هستند که به نام نصیریه شناخته می شوند.
واژه و اصطلاح نصیریه و علویان
خود نصیریه این نام را مشتق از نام پیشوایشان محمد بن نصیر میدانند. در متون اسلامی این نام قبل از تأسیس این فرقه در لاذقیه در قرن پنجم، ثبت نشده است. اولین بار در اوایل قرن پنجم قمری در اثری از حمزة بن علی یکی از موسسان مذهب دروزی، به نام (الرسالة الدامغة فی الرد علی الفاسق النصیری) و نیز در دو اثر (رسالة الغفران) و (اللزومات) از ابوالعلاء معری این نام به کار رفته است (ربانی گلپایگانی، 1377ش، ص186).
در مورد واژه علوی که امروزه در سوریه خطاب به نصیریه به کار میرود، در تاریخ اسلام به معنای منتسب به علی(علیه السلام) آمده است و اشاره به شیعیان و پیروان آن امام دارد. همچنین علویان در متون اسلامی اشاره به علویان طبرستان نیز دارد. اختصاص این نام به پیروان نصیریه پس از انتشار کتاب محمدامین غالب الطویل نویسنده علوی راجع به تاریخ علویان و در اوایل قرن بیستم بوده است.
خاستگاه علویه یا نصیریه
علویه یا نصیریه یکی از فرقههای مذهب شیعه است که بزرگترین اقلیت دینی را در سوریه تشکیل میدهند و حافظ اسد و بسیاری از رهبران حزب حاکم این کشور از پیروان آن هستند. سکونتگاه اصلی علویها در غرب سوریه است. پیروان این مذهب را علویان یا نصیریون یا الانصاریة مینامند.
آنها در سوریه قدرت سیاسی قابل توجهی را به دست آوردهاند و از زمان سرپرستی فرانسه بر سوریه مقامات مهمی در ارتش به دست آورده و با به قدرت رسیدن حزب بعث در سال 1963 موقعیت بهتری کسب کردند. اما پس از رسیدن حافظ اسد به قدرت بود که جایگاه آنها کاملاً مستحکم شد.
از بین 33 افسر نظامی ارشد منتخب حافظ اسد برای فرماندهی نیروهای مسلح، و سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی بین سالهای 1970 تا 1997 حداقل 19 نفر علوی بودهاند. با این حال به نظر نمیرسد وضعیت سیاسی اجتماعی علویان در جامعه سوریه به طور کلی بهبود قابل توجهی کرده باشد.
علوی در کل شامل فرزندان پاک امیر المومنین علیه السّلام و اصحاب و دوستداران آن حضرت می باشد و نیز به کسانی اطلاق می شود که در روز غدیر خم، با حضرت بیعت کرده و نسبت به آن پایدار ماندند.
ریشه تاریخی این فرقه
نصیریه (علویان) که با بیداری و قدرتگیری خود در منطقه غرب آسیا در یکی دو قرن اخیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. در قرن سوم قمری و در زمان امام حسن عسکری و دوران غیبت صغری در عراق شکل گرفت. محمد بن نصیر نمیری با استفاده از بحران عقیدتی دوران غیبت صغری و ادعای بابیت موفق شد جماعتی را گرد خود جمع کند. نیم قرن پس از او حسین بن حمدان خصیبی دومین موسس نصیریه توانست با تعالیم بسیار و تبلیغ گسترده در مناطق جهان اسلام و آمیختن آموزههای نصیری با تصوف و همچنین با حمایت دولت حمدانی به ویژه سیفالدوله پایههای نصیریه را محکم سازد.
تسلط فاطمیان بر شام و تأثیر و تأثرات اسماعیلیه و نصیریه بر یکدیگر، چالشهایی را برای نصیریه به وجود آورد. هرچند این فضای شیعی به آنان کمکهایی کرد. پس از آن با حمله دولت بیزانس به شمال شام و درگیریهای مذهبی در این منطقه، نصیریه با رهبری شیخ طبرانی به جبال و سواحل لاذقیه رفتند و در آنجا در مناطقی چون: طرسوس، انطاکیه، لاذقیه، جبله، طرطوس، جبل لکام (که به جبال علویان مشهور است) و ... مستقر شدند.
قرن ششم قمری آغاز افول علویان در سوریه در سایه درگیریهای قومی و مذهبی زنگیان، ایوبیان، ممالیک و صلیبیان است. در قرن نهم و پس از آن حکومت عثمانی موانع و مشکلات فراوانی برای این فرقه به وجود آورد. پس از فروپاشی عثمانی، مناطق علوینشین مدتی مستعمره فرانسه بود، که توانستند به استقلال برسند و اکنون در سوریه شاهد حکومت علوی هستیم.
مذهب علویون در واقع انشعابی از مذهب شیعه امامیه است که تاریخ جدایی آن به دوران پس از غیبت صغری میرسد. اخیرا در اثر تماس و نزدیکی برخی علمای امامیه با علمای علوی سوریه و ایجاد تفاهم و دوستی دانشمندان این مذهب اعلامیهای رسمی صادر کردند که مبین اعلام عقاید و مواضع عقیدتی شان در اصول و فروع دین میباشد که بخشی از آن ذیلا خواهد آمد.
1- هر فرد علوی مسلمان است، شهادتین را گفته و به آن ایمان دارد و ارکان پنج گانه اسلام را بر پا میدارد.
2- علویون مسلمان و شیعه مذهب هستند ... علویون پیروان و یاران امام علی هستند. کتاب آسمانی علویون قرآن کریم است، مذهب ما مذهب امام صادق (ع) میباشد.
3- علویون در عبادت و معاملات و دیگر احکام دارای مذهب مستقلی نیستند. در همه این موضوعات بر مذهب امامیه اعتماد و عمل میکنند. مذهب جعفری ریشه مذهب علوی است و علویون فرع مذهب جعفری میباشند.
عقاید مذهب علوی
1- اسلام: دین ما اسلام است، اسلام عبارت است از اقرار به شهادتین و ایمان و اعتقاد به آنچه پیامبر اسلام آورده است.
2- ایمان: اعتقاد راستین به خداوند و ملائکه و کتب آسمانی و پیامبران با اقرار به شهادتین.
3- اصول دین: توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد.
4- توحید: خداوند بیمثل و مانند و شریک است.
5- عدل: خداوند عادل است و به احدی ظلم نمیکند.
6- نبوت: خداوند به منظور لطف به بندگان پیامبرانی را برگزیده است و آنان را با معجزات مدد کرده.
7- امامت: یک منصب الهی که خداوند برای مصالح بندگان لازم دانسته، ما اعتقاد داریم که لطف الهی اقتضا دارد که با نص قاطع و صریح امام را تعیین کند، معتقدیم امام نیز مانند پیامبر باید معصوم باشد و اشتباه و گناه از او سر نزند.
امامان در نظر ما دوازده نفر هستند که پیامبر به نام یکا یک آن ها تصریح کرده است. ( از امام علی تا امام دوازدهم حجت بن الحسن )
8-معاد: خداوند پس از مرگ بندگان آنان را زنده میکند تا در قیامت به حساب اعمال آنان رسیدگی نماید.
ادله احکام شرعی چهارتا است:
1- قرآن کریم.
2- سنت پیامبر.
3- اجماع.
4- عقل.
مرجع تقلید در نظر ما همان گونه است که امام زمان (ع) فرمود: آن کس از فقها که خویشتندار باشد، دین خود را حفظ نماید، مخالف هوای نفسانی خود باشد و مطیع امر مولای خویش باشد، مردم عامی باید از او تقلید کنند.
فروع دین:
1- نماز واجب است.
2- اذان و اقامه مستحب است.
3- روزه یکی از ارکان دین است.
4- زکات یکی دیگر از ارکان دین است.
5- خمس.
6- جهاد.
7- حج.
8- امر به معروف و نهی از منکر.
9- تولی و تبری.
ما علویون در بقیه احکام و موضوعات اسلامی طبق فقه جعفری عمل میکنیم . فقهای ما به کتب اربعه شیعه امامیه کافی، تهذیب، استبصار و من لا یحضر الفقیه مراجعه میکنند. عوام ما به رسالههای عملیه مراجع تقلید رجوع مینمایند.
همه اقاریر را هشتاد نفر از علما در سوریه و لبنان امضا کردهاند. (1)
یکی از ردههای علویان، محرم ناجی اورهال، چنین میگوید:
علویگری نه یک دین است و نه یک مذهب، و نه یک طریقت، بلکه علویگری مجموعه اعتقاداتی است؛ همان دین اسلام و مذهب جعفری است. (2)
علویگری در قسمت معنویات بیش تر رنگ تصوف دارد، آن ها در موضوع رسیدن به خدا و کمالات یک تعبیر (چهار در، چهل مقام) دارند، این موضوع در بیش تر کتاب هایی که در مورد علویگری و بکتاشیگری نوشته شده و در سایت اینترنتی علویان و در مصاحبههایی که با دهها و علمای علویان انجام دادیم آمده و توضیح داده شده،
اخلاق:
ریشه علویگری آناتومی اسلام است، ولی منبعی که از آن رشد کرده، افکار حاج بکتاش ولی و مولوی و پیر سلطان ابدال و خطایی و امثال این ها است. در این میان بیش ترین تاثیر را حاج بکتاش ولی گذاشته است. (3)
توضیح پنج اصل از اصول عقاید علویان
در عقاید علویگری پنج اساس وجود دارد: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد.
الف) توحید
وقتی به منابع اصلی، اشعار، زندگینامه و مناقب بزرگان علویان در کتابهای قدیم و جدید نگاه کنیم، در مورد اعتقاد آنان به توحید تردید نخواهیم کرد. توحید اعتقاد به یکی بودن خداوند و شناختن او و بندگی اوست.
الله تعالی یکی است، همتا ندارد، قدیم است، اول و آخر ندارد و کیفیت خلقتش هر آن ادامه دارد. آیه (و او هر روز در شأن و کاری است)،همه چیز به او نیازمند است و او به هیچ چیز نیازمند نیست. علویان اعتقاد دارند که خداوند یگانه است، همتا و شریکی ندارد، مادی و غیرمادی را خلق کرده و حاکم و قادر بر همه چیز است. مولف کتاب بویروک توحید را دو قسمت میکند: توحید خواص و توحید عوام. توحید عوام، این اعتقاد است که معبودی جز خدا وجود ندارد. توحید خواص، پذیرفتن این حقیقت با یقین است. از همین رو شاه اسماعیل خطائی در شعری چنین میگوید:
شاه خطائیم توحید یک دریاست
از پیرم شیخ صافی سرمایه ماست
کسی که توحید ندارد از ما نیست
توحیدی که ارکان دوازده امام است
یک مطلب مهم این است که در اصول اعتقادات علویان تعبیری هست که به آن تکیه میشود و آن (حق محمد علی) و یا (الله محمد علی) است. این فقط یک شعار نیست، بلکه از یک شعور قوی دینی برخاسته است. در اساس بکتاشیها و علویها خدا، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیهالسلام) را خیلی دوست میدارند و با عشق عمیق به آنها محبت دارند. این فلسفه اساسی اصول اعتقادات علویگری بکتاشیگری است.
معاد در دیدگاه علویان اعتقاد داشتن به روز قیامت و حساب و بهشت و جهنم است
ب) عدل
در حقیقت یکی از صفات الهی عدالت است. در دیدگاه علویان عدل اعتقاد به عدالت الهی و عادل شدن است. کسی که عادل نیست نمیتواند مسلمان شود. خداوند نیز ظلم و ظالم را رد میکند. عدالت به معنای لغوی گذاشتن هر چیز به جای خود است. عدالت دو جهت دارد: عدالت الهی و عدالت اجتماعی.
عدل الهی به این معناست که خداوند مطلقاً عادل است و هیچ وقت ظلم نمیکند. اما عدالت اجتماعی نیز به معنای تأسیس عدالت در جامعه و اجرای قوانین خداوند است.
ج) نبوت
1. نبوت عامه
علویگری در مورد نبوت، چه نبوت عامه و چه نبوت خاصه، هیچ شکی ندارد. و ما در اینجا نمونههایی از آن منابع را نقل میکنیم:
نبوت وظیفه الهی و نمایندگی ربانی است. خداوند برای اینکه به بندگان خود، راه راست را نشان دهد و احکامی را که سعادت آنها را تأمین میکند انبیا را مبعوث نمود.
از حیث وظیفه میان پیامبران فرقی نیست و همه آنها موظف به تبلیغ هستند. درویش محمد از شعرای قرن هفدهم چنین میگوید:
صد و بیست و چهار هزار پیامبر حق است
ولی هیچکدام آنها مانند محمد نیست
ارواح آنها هم از ازل پاک است
انجیل، زبور، تورات، قرآن نازل شد
پیامبران اولوالعزم
2. پیامبران اولوالعزم؛ صاحبان شریعت
برخی از پیامبران نسبت به برخی دیگر از حیث مقام و منزلت برترند. به این پیامبران کتاب داده شده و صاحبان شریعتاند. اینان پنج تن از پیامبران خدا، حضرت محمد و عیسی و موسی و ابراهیم و نوح(صلواتاللهعلیهم) میباشند.
3. نبوت خاصه
در ولایتنامه حاج بکتاش ولی، بعد از حمد و ثنای خداوند به پیغمبر و نسل او صلوات و سلام فرستاده میشود.در مقالاتی که منسوب به حاج بکتاش ولی است، چنین آمده است:
خداوند وقتی که حضرت آدم را خلق کرد، امر فرمود که به عرش نگاه کند. وقتی که نگاه کرد، دید که آنجا نوشته شده: (لا اله الا الله محمد رسول الله). از خداوند پرسید: خدایا محمد که رسول توست کیست؟ خداوندی که حی و قیوم است چنین جواب داد: (او حبیب من است).
د) امامت
1. معنای امام و امامت
عقاید علوی بر اساس امامت استوار است. مقام امامت بعد از مقام خدا و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) مهمترین مقام است. امامت حضرت علی(علیهالسلام) الهی است. از این جهت دوست داشتن خدا، دوست داشتن حضرت علی(علیهالسلام) است و دوست داشتن حضرت علی(علیهالسلام) دوست داشتن خداست.
بعد از حضرت علی(علیهالسلام)، امامت به فرزند او انتقال یافته است. امامان حقیقی دوازده تن هستند. امام نخست حضرت علی(علیهالسلام) و آخرین امام از نوادگان علی(علیهالسلام)، حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) است. امامت یعنی اعتقاد به اینکه بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، امامان جانشینهای آن حضرت هستند و دوازده امام جانشینهای واقعی هستند.
2. ادله امامت
ائمه اهلبیت(علیهمالسلام) که وارث این مقام هستند یکی از نویسندگان علوی در کتاب خود روایتی را به این مضمون نقل کرده است: کسی که دعا میکند، اگر به حضرت محمد و به اهلبیت او صلوات و سلام نفرستد، دعای او قبول نمیشود. بیشترین نامی که علویان بر بچههای خودشان میگذارند، نام علی است.
عقاید علوی بر اساس امامت استوار است. مقام امامت بعد از مقام خدا و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) مهمترین مقام است. امامت حضرت علی(علیهالسلام) الهی است. از این جهت دوست داشتن خدا، دوست داشتن حضرت علی(علیهالسلام) است و دوست داشتن حضرت علی(علیهالسلام) دوست داشتن خداست.
در کتاب بویروک هم در مورد اینکه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیهالسلام) از یک نور خلق شدهاند، چنین نقلی آمده است :حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) چنین فرمود: ما با علی از یک نور هستیم. من شهر علم هستم و علی در آن است. و علی در دنیا و آخرت برادر من است و ما با او از یک گوشت و خون و روح هستیم و تمام اسرار ما یکی است و هر کس من ولی او هستم علی هم ولی اوست. در قرآن کریم، آیه سوم سوره مائده، چنین آمده است:
...امروز کسانی که کافر شدند از دین شما نومید گردیدهاند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما برگزیدم.... از روایات استفاده میشود که این آیه در روز غدیرخم نازل شده است. به این آیه در کتابهای علویان هم استشهاد کردهاند که نشاندهنده شناخت عمیق آنان درباره ادله امامت است.
ه) معاد
در علوی گری اعتقاد به معاد هم از مسلّمات است. با پژوهش در تمام کتابها و اشعار و در تحقیقات میدانی و مصاحبه با دده ها و علما و تحصیل کرده های آنها، به این نتیجه رسیده اند که اعتقاد به معاد و زندگی بعد از مرگ، از اصول دین علوی گری محسوب می شود. معاد در دیدگاه علویان اعتقاد داشتن به روز قیامت و حساب و بهشت و جهنم است.
پی نوشت ها:
1. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1355، ر،ک: آیة ا.. سید حسن شیرازی، شهید انقلاب اسلامی عراق، ترجمه علی کاظمی، ص 245 -260.
2. علویان ترکیه، نوری دونموز، پایگاه اطلاع رسانی مطالعات شیعه شناسی، www.shiastudies.com .
3. همان.
- [آیت الله بهجت] آثار بی اعتقادی به اصول ایمان چیست؟
- [آیت الله بهجت] در این عصر مستضعف اعتقادی (در اصول اسلام و در اصول ایمان) به چه کسی اطلاق می شود؟
- [سایر] اصول اعتقادی و احکام فرقه بهائیت چگونه است؟
- [سایر] در مورد احکام و اصول اعتقادی دین یهود کمی توضیح دهید ضمنا چرا این دین این قدر قوم گرا است؟
- [سایر] اصول اعتقادی نصیریه چیست؟ نظر آنها راجع به شیعه امامیه چه می باشد؟ دیدگاه شیعه راجع به پیروان این مکتب چه می باشد؟
- [آیت الله بهجت] کسی که در پی تحقیق از اصول دین است و هنوز اعتقادی به دین اسلام پیدا نکرده است، آیا نماز بر او واجب است؟
- [سایر] امامت از اصول اعتقادی است یا فروع عملی؟ نظر شیعه و سنی در این باره چیست و چه نتایجی در پی دارد؟
- [سایر] لطف کنید در خصوص اصول اعتقادی(توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت) توضیحاتی ارائه نمایید و یا جهت یادگیری این مسائل چند کتاب معرفی می نمایید؟
- [سایر] تفاوت اصول عملیه با اصول لفظیه در چیست؟ چگونه میتوان اصول عملیه را با مسائل مبتلابه تطبیق نمود؟
- [سایر] مراد از تقلیدی نبودن اصول دین چیست و چگونه میتوان با تحقیق به این اصول رسید؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [آیت الله مظاهری] (اصالة الصحة) اصلی از اصول اسلامی است و معنای آن این است که اگر عملی را از مسلمانی دیدیم که از جهت ظاهر خوب نیست، آن را خوب بدانیم و کار او را به صورت صحیح و خوب توجیه کنیم، حتّی امام صادق(سلاماللهعلیه) فرمودهاند: هفتاد توجیه برای آن بکن تا سوءظن برای تو پیدا نشود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.