در مورد انجمن حجتیه و فعالیت های آن در مقابل بهائیت توضیح دهید؟ علت برخی انتقادات بر عملکرد آن چیست؟
الف. پیدایش و عملکرد از اواسط دهه 1330، یک تشکل مذهبی ویژه با هدف مبارزه با بهائیت در تهران و سپس سایر شهرها پدید آمد. این تشکل که (انجمن خیریه حجتیه مهدویه) نامیده می شد در سال 1332 به تلاش حاج شیخ محمود تولائی مشهور به حلبی فعالیت خود را آغاز کرد. به دلیل پیچیدگی رفتار و شیوه عملکرد جریان بهائیت، انجمن نیز برای مقابله مؤثر با این فرقه، تدابیر خاصی را در نظر گرفته بود و با ساماندهی تشکیلاتی منظم و کادرسازی نیرو، همه توان خود را برای خنثی سازی تبلیغات بهائیت به کار می بست.آن چیزی که بیش از همه در این ساماندهی اهمیت داشت، فکر تشکیلاتی شیخ محمود حلبی بود. در این راستا وی از شیوه های گوناگونی بهره می گرفت؛ تشکیل کلاس های آموزشی و تدریس مباحث اعتقادی، انتشار کتب، راه اندازی جلسات بحث و گفت وگو و مناظره، برپایی کنفرانس هایی درباره معارف اسلامی، عقاید شیعی و بطلان معتقدات بهائیت از جمله اقدامات او بود. انجمن حجتیه به موازات فعالیت در تهران، دایره عملکرد خود را در سایر شهرستان هایی که محل تجمع بهائیان بود - و آنان بنا به دلایل مختلف، فرصت تکاپوی اقتصادی و اعتقادی بهتری پیدا کرده بودند - وسعت بخشید. انجمن در زمینه کادرسازی و تربیت نیروهای لازم برای مبارزه، به جذب نیرو از میان جوانان مستعد و باهوش می پرداخت و اغلب از طریق هواداران خود در مدارس، دانش آموزان درسخوان را شناسایی کرده و با برقراری ارتباط، زمینه جذب و آموزش آنان را در انجمن فراهم می آورد؛ در ابتدای امر، به تازه واردین تاریخچه بهائیت را آموزش می دادند. در این مرحله نوآموز با چگونگی شکل گیری فرقه باب و بهاء آشنا می شد. در مرحله دوم، مربیان با شیوه های گوناگون به شبهات بی اساس و غیرمنطقی بهائیان در مورد حضرت مهدی(عج) پاسخ می دادند. در مرحله سوم، استادان انجمن با ارایه دلایل و استدلالات فراوان، به ابطال نظریات بهائیان، در مورد خاتمیت می پرداختند. بالاترین رتبه در آموزش، مرحله ای بود که در آن نقد کتاب (ایقان) - کتاب مهم بهائیان نوشته حسینعلی بهاء - صورت می گرفت که به طور معمول زیر نظر شیخ محمود حلبی بود و نقد ایشان بر کتاب ایقان در حدود هزار صفحه نگارش یافته بود. انجمن علاوه بر آموزش، کمیته های اصلی دیگری نیز از قبیل تحقیق و پژوهش، ارتباط با خارج و ارشاد داشت.1 ب. نقد عملکردها از دیدگاه برخی محققین، (بدون تردید انجمن، سهم بزرگی در آموزش های دینی برای نسل جدید داشته و... جوانان با شرکت در جلسات تدریس و آموزش، طوری آماده می شدند که در برابر اندیشه های الحادی دیگر از جمله مارکسیسم نیز می توانستند بایستند).2 اما در عین حال بسیاری از مذهبیون خصوصاً جریان های اسلامی مبارز، انتقادات اساسی به عملکرد انجمن داشتند زیرا؛ (اولاً، ریشه نشر بهائیت خود رژیم پهلوی است و ثانیاً، این که مبارزه با بهائیت، نوعی انحراف از مسیر مبارزه بر ضد رژیم پهلوی و جایگزینی معلول ها به جای علت هاست).3 اختلاف مبارزان مذهبی و انجمن حجتیه در این بود که مبارزان دیدگاهی وسیع و عمیق به جریان بهائیت و شیوه برخورد با آن داشتند؛ آن ها معتقد بودند که بهائیت زیر مجموعه ایی از حکومت وقت است و اگر حکومت نابود شود، بهائیت هم خود به خود از بین خواهد رفت. اما انجمن تنها تکلیف را در مبارزه با بهائیت منحصر می کرد و حتی این پندار غلط را ترویج می کرد که علما و مسلمان ها باید برای رویارویی با خطر بهائیت نه تنها با رژیم شاه همدست و همراه گردند، بلکه باید به ابرقدرت غرب نیز دست همکاری دراز کرده و از پیشرفت سرطانی بهائیت جلوگیری کنند!4 و حال آنکه علت تقویت و رشد بهائیت، شاه و رژیم اسرائیل و آمریکا بود و به صورت طبیعی اگر شاه از بین می رفت، بهائیت و بسیاری از مفاسد هم از بین می رفت. از دیدگاه منتقدین، چگونه است که وزرای بهائی شاه هیچگاه مورد نقد و برخورد و مبارزه انجمن قرار نگرفت؟ در زمانی بیش از نیمی از وزرای کابینه پهلوی، بهائی بودند آنگاه انجمن حجتیه جهت مبارزه با بهائیت از همین رژیم اجازه می گیرد.5 سازش برای چه؟ با کی؟ و تا کجا؟ اگر بهائیت ریشه اش اسرائیل، آمریکا و انگلیس بود، چگونه است که انجمن هیچ گاه با علت بهائیت یعنی آمریکا و اسرائیل مبارزه ننموده است.6 حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی درباره مواضع و عملکرد انجمن می گوید: (گروهی سال ها پیش به فکر افتادند که مبارزه با بهائی ها بکنند و انجمن را تشکیل دادند و کارشان این بود که بهائی ها را شناسایی می کردند و در جلسات شان می رفتند و این ها را محکوم می کردند و جلوی جذب شدن مسلمان ها را به آن ها می گرفتند، به طور کلی با بهائیت مبارزه می کردند. رژیم از این گونه کارها خوشش می آمد چون این کارها خیلی به رژیم برخورد نمی کرد و یک مقدار از نیروها را مشغول می کرد.... در سراسر کشور هم شبکه این ها باز شده بود، مزاحمتی هم نداشتند اما چون مبارزه را قبول نداشتند و یک سری از نیروهای مبارز را جذب می کردند ما با این ها مخالف بودیم... مسئله مهم ما پیش از پیروزی این بود که چرا این ها به مسئله جنایات رژیم بی تفاوتند؟ ما می گفتیم خوب این که رژیم به شما اجازه می دهد مبارزه کنید (با بهائیت) این سرگرمی است و الا خود رژیم، بهائی ها را دارد تقویت می کند. آن موقع وزیر جنگ بهائی بود، پزشک مخصوص شاه بهائی بود، پست های حساس را به بهائی ها می دادند. وزرای دیگر هم بهائی بودند. وزیر آب و برق و... این بود که وضع بدی پیش آمده بود. مبارزه را قبول نداشتند و... نوعی بازی بچه گانه می دانستند).7 شهید رجایی نیز در این باره می گوید: (آن موقعی که برادران و خواهران مان زیر شکنجه فریاد می کشیدند اینها می رفتند ثابت کنند که بهائیت بر حق است، یا باطل است. و دقیقا در مقابل با مبارزه قرار گرفته بودند...).8 غفلت از مبارزه اصلی یکی از نکات بسیار با اهمیت در نقد عملکرد انجمن حجتیه، مسئله غفلت از مبارزه اصلی و پرداختن به مسائل فرعی و حاشیه ای بود. مبارزه هایی بی ثمر و یا کم ثمر که نه به شاه و ایادی او لطمه ای جدی وارد می ساخت و نه برای آنان دردسر جدی فراهم می ساخت. مبارزه با بهائیت در پیش از انقلاب و نیز مبارزه با برخی مظاهر بسیار ناچیز و فرعی تمدن غربی که شاه مروج آنها بود، همگی نحوه مبارزاتی بود که همگان را از توجه به طاغوت اصلی و بیماری اصلی جامعه ایران دور می داشت. به عنوان نمونه مبارزه با (پپسی کولا) یکی از این قبیل فعالیت های انجمن حجتیه بود؛ پپسی مذموم و تحریم شده بود و برخی علمای وقت آشامیدن آن را حرام اعلام کرده بودند9 و انجمن نیز اعضای خود را بسیج کرده بود تا مغازه داران را با روش تشویق و تهدید، از فروش این نوشابه منع کنند؛ زیرا صاحب و امتیازدار کارخانه پپسی کولا (ثابت پاسال) بهائی بود. لکن آنها ثابت پاسال و دیگر سرکردگان و زمامداران بهائیت و پشتوانه اصلی آن یعنی شاه را رهاکرده و این چنین به مسائل جزئی می پرداختند.10 شهید هاشمی نژاد در مقام نقد شیوه انجمن حجتیه می گوید: (این جور نبود که رژیم بگوید بروید با بهائیت مطلقاً مبارزه کنید. اگراین آقایان هم ادعا می کنند با بهائیت مبارزه می کردیم کم لطفی می کنند. بهائیت سه بُعد داشت: بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد فکری، که انجمنی ها در بعد سیاسی و اقتصادی یک قدم هم اجازه مبارزه نداشتند؛ زیرا رژیم قرص و محکم جلوی آن ها را می گرفت و این ها می توانستند راجع به پپسی کولا صحبت کنند که مال ثابت پاسال بود؟ این می توانستند راجع به شرکت هایی که از نظر اقتصادی در اختیار بهائیت بود حرف بزنند؟ ابداً؛ این جا رژیم چراغ قرمز داده بود و آقایان هم براساس دیدشان - گوییم خیانت - با رژیم درگیری پیدا نمی کردند. دیدشان این بود که باید آهسته رفت تا گربه شاخ نزند! بنابراین در بعد اقتصادی مبارزه ای با بهائیت نداشتند و نمی توانستند هم داشته باشند، در بعد سیاسی هم به همین ترتیب. پس کجا مبارزه می کردند و رژیم اجازه می داد به آنها؟ فقط در بعد فکری).11 و حتی قیام 15 خرداد 1342 که هزاران مسلمان مبارز توسط رژیم ستم شاهی به شهادت رسیدند، انجمن همراه با اعتراضات شدید، حضرت امام (ره) را مورد قرار مواخذه قرار داده و با هماهنگی با رژیم پهلوی، حرکت اسلامی را محکوم نماید.12 شاه و انجمن حجتیه اتفاقاً شاه و عوامل او نیز نه تنها از این نوع مبارزه بیمی و حراسی به دل راه نمی دادند، بلکه بر اساس تحلیل های دقیق اجتماعی و روانی، آنان نیز می دانستند که این گونه مبارزات فرعی و حاشیه ای، در واقع سوپاپ اطمینانی برای حرکات آنان محسوب می شود. سران رژیم ستمشاهی به خوبی می دانستند که مبارزات خنثی به خوبی انرژی و شور انقلابی جوانان مذهبی را به تحلیل خواهد برد و جوانان مذهبی با این نوع فعالیت ها، هم به لحاظ روحی اغنا خواهد شد و هم به لحاظ سیاسی و اجتماعی فرصت و مجال توجه به غده اصلی مشکلات را نخواهد داشت. و حتی در صورت توجه به رژیم که ام الفساد و ریشه تمامی نابسامانی های اجتماعی و مذهبی محسوب می شد، دیگر احساس تکلیفی در برخورد با رژیم نخواهد کرد و تعهدات خود را در قبال مذهب و جامعه انجام شده می یابد. بنابراین برخورد رژیم ستمشاهی با انجمن حجتیه یک برخورد ملایمت آمیز و دوگانه بود؛ هم به انجمن میدان می داد، چون فعالیت های انجمن را در راستای منافع خود می دید و هم برای آن محدودیت قائل می شد. آن هم از این جهت که مبادا همین مبارزات خنثی روزی به مبارزات جدی علیه اصل رژیم منجر شود. لذاست که می بینیم ساواک کاملاً بر فعالیت های انجمن اشراف داشت؛ از بسیاری از آنان جلوگیری بعمل نمی آورد و سعی می کرد با فشارهای معین و محدود از گسترش کادر فعالیت های انجمن جلوگیری به عمل آورد تا هواداران این مجموعه هرگز از مبارزات خنثی و حاشیه ای پایشان را فراتر نگذارند.13 و از طرف دیگر، شاه به انجمن حجتیه اجازه فعالیت می داد تا هر وقت خواست بتواند به وسیله آنان بهائی ها را سرکوب کند تا خطری برای رژیمش نباشند.14 پی نوشت: 1. 60 سال فراز و نشیب، روایتی تازه از انجمن حجتیه، فتاح غلامی، گزارش حجتیه، گروه تألیف باشگاه اندیشه، تهران: باشگاه اندیشه، 1384؛ عماد الدین باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان، نشر دانش اسلامی، 1362، ص 186. 2. سازمان های مذهبی - سیاسی ایران، پیشین، صص 368-378. 3. همان، ص 377. 4. جریان شناسی انجمن حجتیه، همان، ص 118. 5. نکته قابل تأمل، تأکید اساسنامه انجمن حجتیه بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود. به گونه ای که قید گشته بود: (انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسؤلیت هرنوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.) از سایر نکات مهم در اساسنامه که بعدها به شدت مورد انتقاد انقلابیون قرار گرفت؛ پذیرش رژیم حاکم و تأکید بر این نکته که تمام فعالیت ها در چهارچوب قوانین کشور انجام می پذیرد بوده است. تقریباَ در تمامی بندهای اساسنامه به گونه ای بر این بحث تأکید شده است. 6. بازشناسی مبانی فکری انجمن حجتیه، مرتضی فیروزآبادی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 7. مجله مصاحبه های زبان گویای انقلاب، شماره 19، عروه الوثقی شماره 85، پنجشنبه 22/7/1366. 8. در شناخت حزب قاعدین زمان، پیشین، ص 33. 9. طبعاً در این سال ها مبارزه با بهائیت منحصر به انجمن حجتیه نبود. در اطلاعیه هایی که گاه از سوی مراجع انتشار می یافت، با نفوذ اقتصادی بهائیان مبارزه می شد. نمونه آن اطلاعیه آیه اللّه شریعتمداری بود که در شوال 1392 آذر 51 در این باره صادر کرده، نوشت: (خرید و فروش و تبلیغ و آشامیدن پپسی و... که مربوط به فرقه ضاله و مضله بهائی است و سهمی از منافع آن در راه تخریب اسلام و تقویت کفر مصرف می شود، جایز نیست. مسلمانان باید غیرت و حمیت اسلامی داشته باشند و جبهه ی کفر را تقویت ننمایند.) 10. در شناخت حزب قاعدین زمان، پیشین، ص 55. 11. نشریه خراسان وابسته به بنیاد مستضعفان، 30/8/1360. 12. جریان شناسی انجمن حجتیه، سید ضیاءالدین علیانسب، قم: زلال کوثر، 1385، ص 24. 13. انجمن حجتیه و انحرافات آن، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1 بهمن 1384. 14. بهائیت در ایران، سعید زاهد زاهدانی گفت وگو، فصلنامه موعود شماره 38. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

در مورد انجمن حجتیه و فعالیت های آن در مقابل بهائیت توضیح دهید؟ علت برخی انتقادات بر عملکرد آن چیست؟


پاسخ:

الف. پیدایش و عملکرد
از اواسط دهه 1330، یک تشکل مذهبی ویژه با هدف مبارزه با بهائیت در تهران و سپس سایر شهرها پدید آمد. این تشکل که (انجمن خیریه حجتیه مهدویه) نامیده می شد در سال 1332 به تلاش حاج شیخ محمود تولائی مشهور به حلبی فعالیت خود را آغاز کرد.
به دلیل پیچیدگی رفتار و شیوه عملکرد جریان بهائیت، انجمن نیز برای مقابله مؤثر با این فرقه، تدابیر خاصی را در نظر گرفته بود و با ساماندهی تشکیلاتی منظم و کادرسازی نیرو، همه توان خود را برای خنثی سازی تبلیغات بهائیت به کار می بست.آن چیزی که بیش از همه در این ساماندهی اهمیت داشت، فکر تشکیلاتی شیخ محمود حلبی بود. در این راستا وی از شیوه های گوناگونی بهره می گرفت؛ تشکیل کلاس های آموزشی و تدریس مباحث اعتقادی، انتشار کتب، راه اندازی جلسات بحث و گفت وگو و مناظره، برپایی کنفرانس هایی درباره معارف اسلامی، عقاید شیعی و بطلان معتقدات بهائیت از جمله اقدامات او بود. انجمن حجتیه به موازات فعالیت در تهران، دایره عملکرد خود را در سایر شهرستان هایی که محل تجمع بهائیان بود - و آنان بنا به دلایل مختلف، فرصت تکاپوی اقتصادی و اعتقادی بهتری پیدا کرده بودند - وسعت بخشید.
انجمن در زمینه کادرسازی و تربیت نیروهای لازم برای مبارزه، به جذب نیرو از میان جوانان مستعد و باهوش می پرداخت و اغلب از طریق هواداران خود در مدارس، دانش آموزان درسخوان را شناسایی کرده و با برقراری ارتباط، زمینه جذب و آموزش آنان را در انجمن فراهم می آورد؛ در ابتدای امر، به تازه واردین تاریخچه بهائیت را آموزش می دادند. در این مرحله نوآموز با چگونگی شکل گیری فرقه باب و بهاء آشنا می شد.
در مرحله دوم، مربیان با شیوه های گوناگون به شبهات بی اساس و غیرمنطقی بهائیان در مورد حضرت مهدی(عج) پاسخ می دادند.
در مرحله سوم، استادان انجمن با ارایه دلایل و استدلالات فراوان، به ابطال نظریات بهائیان، در مورد خاتمیت می پرداختند. بالاترین رتبه در آموزش، مرحله ای بود که در آن نقد کتاب (ایقان) - کتاب مهم بهائیان نوشته حسینعلی بهاء - صورت می گرفت که به طور معمول زیر نظر شیخ محمود حلبی بود و نقد ایشان بر کتاب ایقان در حدود هزار صفحه نگارش یافته بود. انجمن علاوه بر آموزش، کمیته های اصلی دیگری نیز از قبیل تحقیق و پژوهش، ارتباط با خارج و ارشاد داشت.1
ب. نقد عملکردها
از دیدگاه برخی محققین، (بدون تردید انجمن، سهم بزرگی در آموزش های دینی برای نسل جدید داشته و... جوانان با شرکت در جلسات تدریس و آموزش، طوری آماده می شدند که در برابر اندیشه های الحادی دیگر از جمله مارکسیسم نیز می توانستند بایستند).2 اما در عین حال بسیاری از مذهبیون خصوصاً جریان های اسلامی مبارز، انتقادات اساسی به عملکرد انجمن داشتند زیرا؛ (اولاً، ریشه نشر بهائیت خود رژیم پهلوی است و ثانیاً، این که مبارزه با بهائیت، نوعی انحراف از مسیر مبارزه بر ضد رژیم پهلوی و جایگزینی معلول ها به جای علت هاست).3
اختلاف مبارزان مذهبی و انجمن حجتیه در این بود که مبارزان دیدگاهی وسیع و عمیق به جریان بهائیت و شیوه برخورد با آن داشتند؛ آن ها معتقد بودند که بهائیت زیر مجموعه ایی از حکومت وقت است و اگر حکومت نابود شود، بهائیت هم خود به خود از بین خواهد رفت. اما انجمن تنها تکلیف را در مبارزه با بهائیت منحصر می کرد و حتی این پندار غلط را ترویج می کرد که علما و مسلمان ها باید برای رویارویی با خطر بهائیت نه تنها با رژیم شاه همدست و همراه گردند، بلکه باید به ابرقدرت غرب نیز دست همکاری دراز کرده و از پیشرفت سرطانی بهائیت جلوگیری کنند!4 و حال آنکه علت تقویت و رشد بهائیت، شاه و رژیم اسرائیل و آمریکا بود و به صورت طبیعی اگر شاه از بین می رفت، بهائیت و بسیاری از مفاسد هم از بین می رفت.
از دیدگاه منتقدین، چگونه است که وزرای بهائی شاه هیچگاه مورد نقد و برخورد و مبارزه انجمن قرار نگرفت؟ در زمانی بیش از نیمی از وزرای کابینه پهلوی، بهائی بودند آنگاه انجمن حجتیه جهت مبارزه با بهائیت از همین رژیم اجازه می گیرد.5 سازش برای چه؟ با کی؟ و تا کجا؟ اگر بهائیت ریشه اش اسرائیل، آمریکا و انگلیس بود، چگونه است که انجمن هیچ گاه با علت بهائیت یعنی آمریکا و اسرائیل مبارزه ننموده است.6
حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی درباره مواضع و عملکرد انجمن می گوید: (گروهی سال ها پیش به فکر افتادند که مبارزه با بهائی ها بکنند و انجمن را تشکیل دادند و کارشان این بود که بهائی ها را شناسایی می کردند و در جلسات شان می رفتند و این ها را محکوم می کردند و جلوی جذب شدن مسلمان ها را به آن ها می گرفتند، به طور کلی با بهائیت مبارزه می کردند. رژیم از این گونه کارها خوشش می آمد چون این کارها خیلی به رژیم برخورد نمی کرد و یک مقدار از نیروها را مشغول می کرد.... در سراسر کشور هم شبکه این ها باز شده بود، مزاحمتی هم نداشتند اما چون مبارزه را قبول نداشتند و یک سری از نیروهای مبارز را جذب می کردند ما با این ها مخالف بودیم... مسئله مهم ما پیش از پیروزی این بود که چرا این ها به مسئله جنایات رژیم بی تفاوتند؟ ما می گفتیم خوب این که رژیم به شما اجازه می دهد مبارزه کنید (با بهائیت) این سرگرمی است و الا خود رژیم، بهائی ها را دارد تقویت می کند. آن موقع وزیر جنگ بهائی بود، پزشک مخصوص شاه بهائی بود، پست های حساس را به بهائی ها می دادند. وزرای دیگر هم بهائی بودند. وزیر آب و برق و... این بود که وضع بدی پیش آمده بود. مبارزه را قبول نداشتند و... نوعی بازی بچه گانه می دانستند).7
شهید رجایی نیز در این باره می گوید: (آن موقعی که برادران و خواهران مان زیر شکنجه فریاد می کشیدند اینها می رفتند ثابت کنند که بهائیت بر حق است، یا باطل است. و دقیقا در مقابل با مبارزه قرار گرفته بودند...).8
غفلت از مبارزه اصلی
یکی از نکات بسیار با اهمیت در نقد عملکرد انجمن حجتیه، مسئله غفلت از مبارزه اصلی و پرداختن به مسائل فرعی و حاشیه ای بود. مبارزه هایی بی ثمر و یا کم ثمر که نه به شاه و ایادی او لطمه ای جدی وارد می ساخت و نه برای آنان دردسر جدی فراهم می ساخت. مبارزه با بهائیت در پیش از انقلاب و نیز مبارزه با برخی مظاهر بسیار ناچیز و فرعی تمدن غربی که شاه مروج آنها بود، همگی نحوه مبارزاتی بود که همگان را از توجه به طاغوت اصلی و بیماری اصلی جامعه ایران دور می داشت. به عنوان نمونه مبارزه با (پپسی کولا) یکی از این قبیل فعالیت های انجمن حجتیه بود؛ پپسی مذموم و تحریم شده بود و برخی علمای وقت آشامیدن آن را حرام اعلام کرده بودند9 و انجمن نیز اعضای خود را بسیج کرده بود تا مغازه داران را با روش تشویق و تهدید، از فروش این نوشابه منع کنند؛ زیرا صاحب و امتیازدار کارخانه پپسی کولا (ثابت پاسال) بهائی بود. لکن آنها ثابت پاسال و دیگر سرکردگان و زمامداران بهائیت و پشتوانه اصلی آن یعنی شاه را رهاکرده و این چنین به مسائل جزئی می پرداختند.10
شهید هاشمی نژاد در مقام نقد شیوه انجمن حجتیه می گوید: (این جور نبود که رژیم بگوید بروید با بهائیت مطلقاً مبارزه کنید. اگراین آقایان هم ادعا می کنند با بهائیت مبارزه می کردیم کم لطفی می کنند. بهائیت سه بُعد داشت: بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد فکری، که انجمنی ها در بعد سیاسی و اقتصادی یک قدم هم اجازه مبارزه نداشتند؛ زیرا رژیم قرص و محکم جلوی آن ها را می گرفت و این ها می توانستند راجع به پپسی کولا صحبت کنند که مال ثابت پاسال بود؟ این می توانستند راجع به شرکت هایی که از نظر اقتصادی در اختیار بهائیت بود حرف بزنند؟ ابداً؛ این جا رژیم چراغ قرمز داده بود و آقایان هم براساس دیدشان - گوییم خیانت - با رژیم درگیری پیدا نمی کردند. دیدشان این بود که باید آهسته رفت تا گربه شاخ نزند! بنابراین در بعد اقتصادی مبارزه ای با بهائیت نداشتند و نمی توانستند هم داشته باشند، در بعد سیاسی هم به همین ترتیب. پس کجا مبارزه می کردند و رژیم اجازه می داد به آنها؟ فقط در بعد فکری).11 و حتی قیام 15 خرداد 1342 که هزاران مسلمان مبارز توسط رژیم ستم شاهی به شهادت رسیدند، انجمن همراه با اعتراضات شدید، حضرت امام (ره) را مورد قرار مواخذه قرار داده و با هماهنگی با رژیم پهلوی، حرکت اسلامی را محکوم نماید.12
شاه و انجمن حجتیه
اتفاقاً شاه و عوامل او نیز نه تنها از این نوع مبارزه بیمی و حراسی به دل راه نمی دادند، بلکه بر اساس تحلیل های دقیق اجتماعی و روانی، آنان نیز می دانستند که این گونه مبارزات فرعی و حاشیه ای، در واقع سوپاپ اطمینانی برای حرکات آنان محسوب می شود. سران رژیم ستمشاهی به خوبی می دانستند که مبارزات خنثی به خوبی انرژی و شور انقلابی جوانان مذهبی را به تحلیل خواهد برد و جوانان مذهبی با این نوع فعالیت ها، هم به لحاظ روحی اغنا خواهد شد و هم به لحاظ سیاسی و اجتماعی فرصت و مجال توجه به غده اصلی مشکلات را نخواهد داشت. و حتی در صورت توجه به رژیم که ام الفساد و ریشه تمامی نابسامانی های اجتماعی و مذهبی محسوب می شد، دیگر احساس تکلیفی در برخورد با رژیم نخواهد کرد و تعهدات خود را در قبال مذهب و جامعه انجام شده می یابد. بنابراین برخورد رژیم ستمشاهی با انجمن حجتیه یک برخورد ملایمت آمیز و دوگانه بود؛ هم به انجمن میدان می داد، چون فعالیت های انجمن را در راستای منافع خود می دید و هم برای آن محدودیت قائل می شد. آن هم از این جهت که مبادا همین مبارزات خنثی روزی به مبارزات جدی علیه اصل رژیم منجر شود. لذاست که می بینیم ساواک کاملاً بر فعالیت های انجمن اشراف داشت؛ از بسیاری از آنان جلوگیری بعمل نمی آورد و سعی می کرد با فشارهای معین و محدود از گسترش کادر فعالیت های انجمن جلوگیری به عمل آورد تا هواداران این مجموعه هرگز از مبارزات خنثی و حاشیه ای پایشان را فراتر نگذارند.13 و از طرف دیگر، شاه به انجمن حجتیه اجازه فعالیت می داد تا هر وقت خواست بتواند به وسیله آنان بهائی ها را سرکوب کند تا خطری برای رژیمش نباشند.14
پی نوشت:
1. 60 سال فراز و نشیب، روایتی تازه از انجمن حجتیه، فتاح غلامی، گزارش حجتیه، گروه تألیف باشگاه اندیشه، تهران: باشگاه اندیشه، 1384؛ عماد الدین باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان، نشر دانش اسلامی، 1362، ص 186.
2. سازمان های مذهبی - سیاسی ایران، پیشین، صص 368-378.
3. همان، ص 377.
4. جریان شناسی انجمن حجتیه، همان، ص 118.
5. نکته قابل تأمل، تأکید اساسنامه انجمن حجتیه بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود. به گونه ای که قید گشته بود: (انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسؤلیت هرنوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.) از سایر نکات مهم در اساسنامه که بعدها به شدت مورد انتقاد انقلابیون قرار گرفت؛ پذیرش رژیم حاکم و تأکید بر این نکته که تمام فعالیت ها در چهارچوب قوانین کشور انجام می پذیرد بوده است. تقریباَ در تمامی بندهای اساسنامه به گونه ای بر این بحث تأکید شده است.
6. بازشناسی مبانی فکری انجمن حجتیه، مرتضی فیروزآبادی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
7. مجله مصاحبه های زبان گویای انقلاب، شماره 19، عروه الوثقی شماره 85، پنجشنبه 22/7/1366.
8. در شناخت حزب قاعدین زمان، پیشین، ص 33.
9. طبعاً در این سال ها مبارزه با بهائیت منحصر به انجمن حجتیه نبود. در اطلاعیه هایی که گاه از سوی مراجع انتشار می یافت، با نفوذ اقتصادی بهائیان مبارزه می شد. نمونه آن اطلاعیه آیه اللّه شریعتمداری بود که در شوال 1392 آذر 51 در این باره صادر کرده، نوشت: (خرید و فروش و تبلیغ و آشامیدن پپسی و... که مربوط به فرقه ضاله و مضله بهائی است و سهمی از منافع آن در راه تخریب اسلام و تقویت کفر مصرف می شود، جایز نیست. مسلمانان باید غیرت و حمیت اسلامی داشته باشند و جبهه ی کفر را تقویت ننمایند.)
10. در شناخت حزب قاعدین زمان، پیشین، ص 55.
11. نشریه خراسان وابسته به بنیاد مستضعفان، 30/8/1360.
12. جریان شناسی انجمن حجتیه، سید ضیاءالدین علیانسب، قم: زلال کوثر، 1385، ص 24.
13. انجمن حجتیه و انحرافات آن، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1 بهمن 1384.
14. بهائیت در ایران، سعید زاهد زاهدانی گفت وگو، فصلنامه موعود شماره 38.
منبع: www.porseman.org





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین