من دانشجوی سال اول هستم و تمایل دارم در یکی از تشکلهای دانشجویی( بسیج – انجمن اسلامی – جامعه اسلامی ...) فعالیت داشته باشم، لطفا مرا راهنمایی بفرمایید تا در تشکلهایی باشم که در راستای اهداف نظام اسلامی باشند . مهترین هدف از فعالیت تشکیلاتی خدمت به جامعه اسلامی و اهداف نظام اسلامی است از این رو باید با این معیار به سراغ تشکل های موجود در دانشگاه رفت و با بررسی مبانی ، اهداف ، پیشینه و نوع عملکرد و جهت گیری اعضای آنان در قبال مسائل جامعه و اهداف متعالی نظام اسلامی و انقلاب و رهبری ، به انتخاب بهترین تشکلی که در راستای این اهداف مقدس همت می گمارد پرداخت . البته در کنار فعالیت تشکیلاتی ، باید به سایر وظایف مهمی که یک دانشجو بر عهده دارد توجه داشت ؛ 1. وظیفه اول و اولویت کاری شما همان تحصیل و پیشرفت تحصیلی است و در اوقات برنامه ریزی شده و در حد توان به مطالعه در زمینه های مورد نیاز بپردازید. و باید دقت داشته باشید که اگر توان علمی ما بالا نباشد نمی توانیم خدمت اساسی و بنیادین به جامعه اسلامی خویش داشته باشیم . 2. با برنامه ریزی متناسب با توانتان به امور فرهنگی دانشگاه و جامعه رسیدگی نمائید . 3. به تقویت بعد دینی و معرفتی خود بپردازید. 4. به افراد دیگر و همفکر خود میدان بیشتری داده و برخی کارها و فعالیت ها و مسؤولیت ها را به آنها واگذار کرده و نخواسته باشید تمام کارها را خود مستقیما انجام داده که هم خارج از توان شماست و هم لطمه به درستان بزند . 5. سلامت فرهنگی خود در حال حاضر از هر امر دیگری لازم تر و ضروری تر است. بنابراین اگر هر فعالیتی که سلامت شما را تهدید می کند را کنار بگذارید و مسؤولیت و دینی که نسبت به آن احساس وظیفه می کنید در حد توانتان انجام دهید . مقام معظم رهبری در زمینه وظایف مختلف دانشجویان می فرمایند : (به نظر من، جوانان انقلابی دانشگاه - چون بحث دانشجو را داریم - سعی کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند؛ سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارنند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روی محیط خودشان، اثر فکری و روانی بگذارند؛ این شدنی است. یک جوان گاهی اوقات میتواند مجموعهی پیرامونی خودش را - کلاس را، استاد را، حتّی دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار بدهد. البته این کار با سیاسیکاری بهدست نمیآید؛ با معنویت بهدست میآید؛ با صفا بهدست میآید؛ با استحکام رابطه با خدا بهدست میآید. عزیزان من! رابطهی با خدا را جدی بگیرید. شماها جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجه، برای شما خیلی لازم است؛ مبادا اینها را به حاشیه برانید.) در ادامه مناسب دیدیم تا (بخشهائی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور ) (مورخه31/ 02/ 86) که حاوی مطالب بسیار ارزشمندی پیرامون تبیین بسیج دانشجویی و ضرورت و محدوده فعالیت سیاسی دانشجویان و...در شرایط حاضر می باشد ، ارائه گردد : ( ... آن چیزی که همیشه من آرزو داشتم، از خدا میخواستم و برای آن تلاش میکردم، در بیانات شما جوانان عزیز بسیجی بهطور مجسم مشاهده کردم و آن عبارتست از: وجود یک ذهنیت شفاف و روشن، یک درک متعالی از مسائل کشور و مسائل جهان، اهمیت بسیج و اهمیت حضور جوان در محیط علمی و در محیط سیاسی. نقطهنظرهایی که من همیشه تلاش میکردم که جامعهی جوانِ مؤمن و انقلابی ما، به آنها توجه کنند و در آنها پیشرفت کنند، در بیانات عزیزانی که صحبت کردند، فیالجمله مشاهده کردم. مطمئنم اگر تعداد بیشتری هم صحبت میکردند، این باور و این احساس بیشتر میشد. ابتدا اشارهای کوتاه به برخی از مطالبی که برادران و خواهرمان در اینجا بیان کردند میکنم؛ بعد هم چند جملهای در جمعبندی مسائل بسیج و بسیج دانشجویی و مسائل کلی کشور عرض خواهم کرد. اولاً این که جوان بسیجی بیاید و دربارهی اینکه: (خوب است دولت مشکلات صنفی دانشجویان را - که به آسانی قابل حل است - حل بکند) صحبت کند یا از این که: (کار علمی در میان بسیج، حمایت و پشتیبانی لازم را پیدا نمیکند) گلایه بکند، این من را خوشحال میکند؛ این همان توقعی است که ما از بسیج داریم. بسیج یعنی آن عنصر دلسوزی که کشور را متعلق به خود و آینده را وابستهی به تلاش خود میداند؛ نگران است،چون صاحبخانه است. اگر در خانه یک شیشه بشکند، ممکن است مهمانها و تماشاکنها خیلی اهمیتی ندهند، اما برای صاحبخانه فرق نمیکند که شیشهی کدام اتاق بوده و نگران میشود؛ صاحبخانه است دیگر. این نگرانی را من در شما مجموعهی جوان بسیجی، قدر میدانم. راجع به مسألهی ورود در سیاست بحث شد. من حالا مطالبی عرض خواهم کرد و امیدوارم که این معنا روشن بشود. به نظر من سئوال ندارد! مگر مجموعهی بسیجی - آن هم بسیجی انقلاب و دانشجوی انقلاب - میتواند نسبت به مسائل سیاسی کشور بیتفاوت یا بدون موضع و بدون نظر باشد؟! مگر چنین چیزی ممکن است؟! من، شما دانشجوهای بسیجی را توصیه میکنم به این که محافظهکار نشوید و همواره دانشجو و بسیجی - به همان معنای مثبت و پُرخون و پُرتپش - باقی بمانید. البته دنبالهی این که میگوئیم (محافظهکار نشوید) این است که (ولی هوشیار هم باشید). کاملاً هوشیار باشید. شعار میدهید: دانشجو بیدار است! بله، همین توقع هست؛ من میخواهم به شما عرض بکنم: بیدار باشید. بیداری دانشجو هم فقط بیزاری از امریکا نیست. امریکا چیست؟ امریکا به معنای یک منطقهی جغرافیایی یا یک ملت مطرح است؟ یا نه، به عنوان یک حجم و هویت سیاسی، امنیتی، تشکیلاتی، فرهنگی که به چشم دیده نمیشود؟ آن هم تشکیلاتی با پشتوانهی عظیم مالی و تجربهی فراوان در کار تبلیغات و جنگ روانی. بیزاری از این، بیداری مضاعف لازم دارد. مثل بیداری در میدان جنگ نظامی نیست که شما اگر در سنگر بیدار باشید، به مجردی که دشمن کوچکترین تحرکی نشان داد، او را هدف قرار بدهید. در جنگ فرهنگی، در جنگ سیاسی، در جنگ امنیتی، تحرک دشمن را درست نمیتوان دید. گاهی اوقات، دشمن کار را به گونهای ترتیب میدهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا میخواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون میخواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعهاش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است. چهطور دشمن را بشناسیم؟ چهطور تمایلات او را کشف کنیم؟ چهطور بفهمیم که این کار به نفع دشمن یا به ضرر دشمن است؟ این همان نقطهی اساسی است. این همان جایی است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهلانگاری نکردن و هوشیاری و بیداری کامل احتیاج دارد. اگر هم در جایی برای انسان مطلب روشن نیست، آن جا نباید حرکت کند. اگر دیدید زیر پا محکم است، پا بگذارید؛ اگر دیدید مشکوک است، پا نگذارید. بنابراین محافظهکار نباشید، اما هوشیار باشید؛ این، آن خط سیاسی است. البته سخت است و آسان نیست؛ اما شما هم مرد کارِ سختید؛ بسیجی هستید و باید این کار سخت را به عهده بگیرید. ممکن است فلان تشکل دیگر دانشگاهی این ظرفیت را نداشته باشد که حتّی این حرف را بشنود؛ اما شما بعنوان بسیج، باید این ظرفیت را داشته باشید که این کار را بکنید؛ تفاوت شما اینقدر است. ... شما باید بروید و عرصههای علمی را، عرصههای فناوری را، نوآوریهای علمی و آفاق شناختهنشدهی علم را تصرف کنید. البته درسنخوانده و کارنکرده نمیشود؛ ... البته جوانها حواسشان باشد، من هیچ توصیه نمیکنم که شما اولِ درس خواندن بروید و عضو عالی فلان اداره - مشاور وزیر یا غیر آن - بشوید؛ نه، این طور چیزها را اصلاً من قبول ندارم؛ اسم و عنوانی که انسان را از لحاظ اعتبار بالا بیاورد، اما از لحاظ واقعیت در آن چیزی نباشد، فایدهای ندارد. ...بسیج دانشجویی نیازهائی دارد؛ نیازهای اصلی و عنصری و اساسی: نیاز اولش به فکر و تحلیل و روشنبینی است. فکر، تفکر، اندیشهپردازی - یا به قول شماها کارِ تئوریک - در زمینهی مسائل اسلام، در زمینهی مسائل انقلاب، در زمینهی مسائل بینالمللی و در زمینهی مسائل جاری؛ به طوری که دانشجوی بسیجی، در هر جمع دانشجویی، ذهن روشنتر، زبان گویاتر و ابتکار بیشتری داشته باشد. همان طوری که گفتم و اشاره کردم، حقایق را از ورای جناحبندیهای سیاسی نگاه کنید و ببینید؛ از بالا نگاه کنید و جبهه را ببینید. در یک جبههی گستردهای که ممکن است طول آن صد کیلومتر باشد، واحدهای گوناگونی هستند؛ یک نفر در یک واحد، فقط خودش را میبیند. اما آن کسی که با هلیکوپتر از بالا عبور میکند، آرایش جنگی مجموعهی این واحدها را میبیند. از بالا اوضاع کشور را نگاه کنید؛ آن وقت جای خودتان را درست پیدا میکنید که کجا باید باشید، چه کار باید بکنید، به چه چیز باید حساسیت نشان بدهید، به چه چیز باید حساسیت نشان ندهید. همان طور که گفتم گاهی یک حرف حق را نباید زد؛ چون گفتن این حرف، پازل دشمن را تکمیل میکند. مواظب باشید در هیچ مرحلهای، شما تکمیلکنندهی پازل دشمن نباشید. یک نیاز دیگر عبارت است از جهاد علمی. جهاد علمی برای شما لازم است. باید در میدانهای علم وارد بشوید؛ وزارتخانهها هم باید کمک کنند؛ معاونتهای تحقیقاتی هم باید کمک کنند؛ معاونتهای اداری مالی دانشگاهها و وزارتخانهها هم باید کمک مالی کنند؛ خود سازمان مقاومت بسیج هم در بخشهایی باید کمک و پشتیبانی کند. یکی دیگر از نیازهای عمدهی شما مسألهی اخلاق و معنویت است. شماها جوانهای خوبی هستید؛ این را بدون تعارف میگویم؛ انصافاً جوانهای بسیجی ما، جوانهای خوبی هستند. اما خوبی مراتبی دارد. هیچ وقت در خوب بودن و خوب شدن حد نشناسید؛ مرتب در حال بالاتر رفتن باشید. سعیتان این باشد که گناه نکنید. فرائض را با شوق و رغبت انجام بدهید. از یاد خدا غفلت نکنید. با قرآن انس پیدا کنید. در محیطهای گوناگون که با همدیگر هستید، سعی کنید به دینداری و معنویتِ یکدیگر کمک کنید. اگر رفیقی در جایی پایی کج میگذارد، او را برادرانه و مشفقانه باز بدارید. عزیزان من! از لحاظ اخلاق خودسازی کنید. انسان با تمرین، همهی کارها را، همهی خلقیات و خویها را میتواند به خودش بدهد؛ بخصوص در فصل جوانی که شما هستید. در فصل ما - فصل پیری - محال نیست، اما خیلی سخت است. در فصل شما نه، خیلی آسان است. اگر بینظمید و بخواهید به خودتان نظم بدهید، آسان است. اگر بخیلید و بخواهید به خودتان سخاوت بدهید، آسان است. اگر بداخلاق و اخمرو و ترشرو و بهانهگیرید و بخواهید به خودتان خوشاخلاقی بدهید، آسان است. اگر غیبتکننده و ایرادگیرندهی از این و آنید و بخواهید خودتان را نگه دارید، آسان است. با تمرین! با تمرین حقیقتاً میتوانید به سمت تعالی حرکت کنید؛ به این احتیاج دارید. این جوانهایی که اول وارد دانشگاه میشوند، غالباً دلهای پاکی دارند و دلشان هم میخواهد که یک کانون معنویتی پیدا کنند و به او بپیوندند؛ بسیج مورد نظر آنهاست و از بسیج توقع دارند. شما به یک معنا، شبیه ما طلبهها هستید: مردم از طلبهها انتظار بیشتری دارند؛ از بسیج هم انتظار بیشتری دارند. پس اخلاق و معنویت هم از نیازهای عمدهی شماست! درسهای اخلاقی را در بین خودتان رائج کنید. از اساتید اخلاق و موعظهگرها استفاده کنید. البته مواظب باشید در دام عنکبوتهای دنیادار و دکاندار گرفتار نشوید؛ این روزها از این چیزها هم زیاد است: دکاندارهایی که به اسم معنویت، ادعا میکنند که امام دیدیم و ...! هیچ واقعیتی هم ندارد. حواستان باشد که اسیر آنها نشوید. از جملهی نیازهای شما، یک مجموعهی اندیشهورز است. من دلم میخواهد ما گرتهبرداری از لغات خارجی را کمتر کنیم. متأسفانه کمکاریهای ما موجب شده که گرتهبرداری کنیم. اتاق فکر، درست ترجمهای از انگلیسی است. من دلم نمیخواهد کلمهی (اتاق فکر) را به کار ببرم، اما چارهای نیست. یک مجموعهی فکری درست کنید - همان اتاق فکر در مراکز - اینها بنشینند فکر کنند، فکرهای عالی بکنند. از افراد مطمئن، خاطرجمع و خوشفکر استفاده کنید. نشریات بسیج دانشجویی جزو پُرمایهترین و غنیترین نشریات باشد که هر دانشجویی یا هر استادی یا هر کسی بیرون از محیط دانشگاه آن را نگاه کرد، از آن استفاده کند؛ این جزو نیازهای شماست. یکی از نیازها، گزینش افراد باصلاحیت در بخشهای مختلف این تشکیلات بزرگ است. امام (رضواناللَّهتعالیعلیه) همیشه به همه - از جمله به دانشجوها - توصیه میکردند که از نفوذیها بپرهیزید؛ واقعش هم همین بود. آن اوایل جزو مجموعههای ماهر در نفوذ، اعضای حزب توده بودند که با چاپلوسی و ظاهرفریبی و ریاکاری، خودشان را جا میزدند. بعد البته یک عدهی دیگر هم از آنها یاد گرفتند و وارد تشکیلاتهای گوناگون و بخشهای مختلف نظام شدند و کار را به جایی رساندند که حاکمیت دوگانه را هم ادعا کردند. شماها که یادتان هست؛ مال چهار پنج سال پیش است. حاکمیت دوگانه، انشقاق، انشقاق در رأس! خیلی چیز عجیبی است! به این جا هم رسیدند. حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دودسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعهای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالی که این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را به خاطر آن به هم بزند. بنده که عرض کردم اتحاد ملی، خوب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع میشود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی. نگذارید شما را تکهتکه و پارهپاره کنند. و یک توصیه هم که واقعاً به آن احتیاج دارید - با اینکه شماها بسیجی هستید و تحرک شما زیاد است - این است که مراقب باشید تحرک خود را از دست ندهید و از تنبلی بپرهیزید؛ این چیز مهمی است. تنآسایی نکردن، چیز مهمی است ...) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100116536)
من دانشجوی سال اول هستم و تمایل دارم در یکی از تشکلهای دانشجویی( بسیج – انجمن اسلامی – جامعه اسلامی ...) فعالیت داشته باشم، لطفا مرا راهنمایی بفرمایید تا در تشکلهایی باشم که در راستای اهداف نظام اسلامی باشند .
من دانشجوی سال اول هستم و تمایل دارم در یکی از تشکلهای دانشجویی( بسیج – انجمن اسلامی – جامعه اسلامی ...) فعالیت داشته باشم، لطفا مرا راهنمایی بفرمایید تا در تشکلهایی باشم که در راستای اهداف نظام اسلامی باشند .
مهترین هدف از فعالیت تشکیلاتی خدمت به جامعه اسلامی و اهداف نظام اسلامی است از این رو باید با این معیار به سراغ تشکل های موجود در دانشگاه رفت و با بررسی مبانی ، اهداف ، پیشینه و نوع عملکرد و جهت گیری اعضای آنان در قبال مسائل جامعه و اهداف متعالی نظام اسلامی و انقلاب و رهبری ، به انتخاب بهترین تشکلی که در راستای این اهداف مقدس همت می گمارد پرداخت . البته در کنار فعالیت تشکیلاتی ، باید به سایر وظایف مهمی که یک دانشجو بر عهده دارد توجه داشت ؛ 1. وظیفه اول و اولویت کاری شما همان تحصیل و پیشرفت تحصیلی است و در اوقات برنامه ریزی شده و در حد توان به مطالعه در زمینه های مورد نیاز بپردازید. و باید دقت داشته باشید که اگر توان علمی ما بالا نباشد نمی توانیم خدمت اساسی و بنیادین به جامعه اسلامی خویش داشته باشیم . 2. با برنامه ریزی متناسب با توانتان به امور فرهنگی دانشگاه و جامعه رسیدگی نمائید . 3. به تقویت بعد دینی و معرفتی خود بپردازید. 4. به افراد دیگر و همفکر خود میدان بیشتری داده و برخی کارها و فعالیت ها و مسؤولیت ها را به آنها واگذار کرده و نخواسته باشید تمام کارها را خود مستقیما انجام داده که هم خارج از توان شماست و هم لطمه به درستان بزند . 5. سلامت فرهنگی خود در حال حاضر از هر امر دیگری لازم تر و ضروری تر است. بنابراین اگر هر فعالیتی که سلامت شما را تهدید می کند را کنار بگذارید و مسؤولیت و دینی که نسبت به آن احساس وظیفه می کنید در حد توانتان انجام دهید .
مقام معظم رهبری در زمینه وظایف مختلف دانشجویان می فرمایند : (به نظر من، جوانان انقلابی دانشگاه - چون بحث دانشجو را داریم - سعی کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند؛ سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارنند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روی محیط خودشان، اثر فکری و روانی بگذارند؛ این شدنی است. یک جوان گاهی اوقات میتواند مجموعهی پیرامونی خودش را - کلاس را، استاد را، حتّی دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار بدهد. البته این کار با سیاسیکاری بهدست نمیآید؛ با معنویت بهدست میآید؛ با صفا بهدست میآید؛ با استحکام رابطه با خدا بهدست میآید. عزیزان من! رابطهی با خدا را جدی بگیرید. شماها جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجه، برای شما خیلی لازم است؛ مبادا اینها را به حاشیه برانید.) در ادامه مناسب دیدیم تا (بخشهائی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور ) (مورخه31/ 02/ 86) که حاوی مطالب بسیار ارزشمندی پیرامون تبیین بسیج دانشجویی و ضرورت و محدوده فعالیت سیاسی دانشجویان و...در شرایط حاضر می باشد ، ارائه گردد : ( ... آن چیزی که همیشه من آرزو داشتم، از خدا میخواستم و برای آن تلاش میکردم، در بیانات شما جوانان عزیز بسیجی بهطور مجسم مشاهده کردم و آن عبارتست از: وجود یک ذهنیت شفاف و روشن، یک درک متعالی از مسائل کشور و مسائل جهان، اهمیت بسیج و اهمیت حضور جوان در محیط علمی و در محیط سیاسی. نقطهنظرهایی که من همیشه تلاش میکردم که جامعهی جوانِ مؤمن و انقلابی ما، به آنها توجه کنند و در آنها پیشرفت کنند، در بیانات عزیزانی که صحبت کردند، فیالجمله مشاهده کردم. مطمئنم اگر تعداد بیشتری هم صحبت میکردند، این باور و این احساس بیشتر میشد. ابتدا اشارهای کوتاه به برخی از مطالبی که برادران و خواهرمان در اینجا بیان کردند میکنم؛ بعد هم چند جملهای در جمعبندی مسائل بسیج و بسیج دانشجویی و مسائل کلی کشور عرض خواهم کرد. اولاً این که جوان بسیجی بیاید و دربارهی اینکه: (خوب است دولت مشکلات صنفی دانشجویان را - که به آسانی قابل حل است - حل بکند) صحبت کند یا از این که: (کار علمی در میان بسیج، حمایت و پشتیبانی لازم را پیدا نمیکند) گلایه بکند، این من را خوشحال میکند؛ این همان توقعی است که ما از بسیج داریم. بسیج یعنی آن عنصر دلسوزی که کشور را متعلق به خود و آینده را وابستهی به تلاش خود میداند؛ نگران است،چون صاحبخانه است. اگر در خانه یک شیشه بشکند، ممکن است مهمانها و تماشاکنها خیلی اهمیتی ندهند، اما برای صاحبخانه فرق نمیکند که شیشهی کدام اتاق بوده و نگران میشود؛ صاحبخانه است دیگر.
این نگرانی را من در شما مجموعهی جوان بسیجی، قدر میدانم. راجع به مسألهی ورود در سیاست بحث شد. من حالا مطالبی عرض خواهم کرد و امیدوارم که این معنا روشن بشود. به نظر من سئوال ندارد! مگر مجموعهی بسیجی - آن هم بسیجی انقلاب و دانشجوی انقلاب - میتواند نسبت به مسائل سیاسی کشور بیتفاوت یا بدون موضع و بدون نظر باشد؟! مگر چنین چیزی ممکن است؟! من، شما دانشجوهای بسیجی را توصیه میکنم به این که محافظهکار نشوید و همواره دانشجو و بسیجی - به همان معنای مثبت و پُرخون و پُرتپش - باقی بمانید. البته دنبالهی این که میگوئیم (محافظهکار نشوید) این است که (ولی هوشیار هم باشید). کاملاً هوشیار باشید. شعار میدهید: دانشجو بیدار است! بله، همین توقع هست؛ من میخواهم به شما عرض بکنم: بیدار باشید.
بیداری دانشجو هم فقط بیزاری از امریکا نیست. امریکا چیست؟ امریکا به معنای یک منطقهی جغرافیایی یا یک ملت مطرح است؟ یا نه، به عنوان یک حجم و هویت سیاسی، امنیتی، تشکیلاتی، فرهنگی که به چشم دیده نمیشود؟ آن هم تشکیلاتی با پشتوانهی عظیم مالی و تجربهی فراوان در کار تبلیغات و جنگ روانی. بیزاری از این، بیداری مضاعف لازم دارد. مثل بیداری در میدان جنگ نظامی نیست که شما اگر در سنگر بیدار باشید، به مجردی که دشمن کوچکترین تحرکی نشان داد، او را هدف قرار بدهید. در جنگ فرهنگی، در جنگ سیاسی، در جنگ امنیتی، تحرک دشمن را درست نمیتوان دید.
گاهی اوقات، دشمن کار را به گونهای ترتیب میدهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا میخواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون میخواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعهاش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند.
این، اصل اول و یک خط قرمز است. چهطور دشمن را بشناسیم؟ چهطور تمایلات او را کشف کنیم؟ چهطور بفهمیم که این کار به نفع دشمن یا به ضرر دشمن است؟ این همان نقطهی اساسی است. این همان جایی است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهلانگاری نکردن و هوشیاری و بیداری کامل احتیاج دارد. اگر هم در جایی برای انسان مطلب روشن نیست، آن جا نباید حرکت کند. اگر دیدید زیر پا محکم است، پا بگذارید؛ اگر دیدید مشکوک است، پا نگذارید. بنابراین محافظهکار نباشید، اما هوشیار باشید؛ این، آن خط سیاسی است.
البته سخت است و آسان نیست؛ اما شما هم مرد کارِ سختید؛ بسیجی هستید و باید این کار سخت را به عهده بگیرید. ممکن است فلان تشکل دیگر دانشگاهی این ظرفیت را نداشته باشد که حتّی این حرف را بشنود؛ اما شما بعنوان بسیج، باید این ظرفیت را داشته باشید که این کار را بکنید؛ تفاوت شما اینقدر است. ... شما باید بروید و عرصههای علمی را، عرصههای فناوری را، نوآوریهای علمی و آفاق شناختهنشدهی علم را تصرف کنید. البته درسنخوانده و کارنکرده نمیشود؛ ... البته جوانها حواسشان باشد، من هیچ توصیه نمیکنم که شما اولِ درس خواندن بروید و عضو عالی فلان اداره - مشاور وزیر یا غیر آن - بشوید؛ نه، این طور چیزها را اصلاً من قبول ندارم؛ اسم و عنوانی که انسان را از لحاظ اعتبار بالا بیاورد، اما از لحاظ واقعیت در آن چیزی نباشد، فایدهای ندارد. ...بسیج دانشجویی نیازهائی دارد؛ نیازهای اصلی و عنصری و اساسی: نیاز اولش به فکر و تحلیل و روشنبینی است. فکر، تفکر، اندیشهپردازی - یا به قول شماها کارِ تئوریک - در زمینهی مسائل اسلام، در زمینهی مسائل انقلاب، در زمینهی مسائل بینالمللی و در زمینهی مسائل جاری؛ به طوری که دانشجوی بسیجی، در هر جمع دانشجویی، ذهن روشنتر، زبان گویاتر و ابتکار بیشتری داشته باشد. همان طوری که گفتم و اشاره کردم، حقایق را از ورای جناحبندیهای سیاسی نگاه کنید و ببینید؛ از بالا نگاه کنید و جبهه را ببینید. در یک جبههی گستردهای که ممکن است طول آن صد کیلومتر باشد، واحدهای گوناگونی هستند؛ یک نفر در یک واحد، فقط خودش را میبیند. اما آن کسی که با هلیکوپتر از بالا عبور میکند، آرایش جنگی مجموعهی این واحدها را میبیند.
از بالا اوضاع کشور را نگاه کنید؛ آن وقت جای خودتان را درست پیدا میکنید که کجا باید باشید، چه کار باید بکنید، به چه چیز باید حساسیت نشان بدهید، به چه چیز باید حساسیت نشان ندهید. همان طور که گفتم گاهی یک حرف حق را نباید زد؛ چون گفتن این حرف، پازل دشمن را تکمیل میکند. مواظب باشید در هیچ مرحلهای، شما تکمیلکنندهی پازل دشمن نباشید. یک نیاز دیگر عبارت است از جهاد علمی. جهاد علمی برای شما لازم است.
باید در میدانهای علم وارد بشوید؛ وزارتخانهها هم باید کمک کنند؛ معاونتهای تحقیقاتی هم باید کمک کنند؛ معاونتهای اداری مالی دانشگاهها و وزارتخانهها هم باید کمک مالی کنند؛ خود سازمان مقاومت بسیج هم در بخشهایی باید کمک و پشتیبانی کند. یکی دیگر از نیازهای عمدهی شما مسألهی اخلاق و معنویت است.
شماها جوانهای خوبی هستید؛ این را بدون تعارف میگویم؛ انصافاً جوانهای بسیجی ما، جوانهای خوبی هستند. اما خوبی مراتبی دارد. هیچ وقت در خوب بودن و خوب شدن حد نشناسید؛ مرتب در حال بالاتر رفتن باشید. سعیتان این باشد که گناه نکنید. فرائض را با شوق و رغبت انجام بدهید. از یاد خدا غفلت نکنید. با قرآن انس پیدا کنید. در محیطهای گوناگون که با همدیگر هستید، سعی کنید به دینداری و معنویتِ یکدیگر کمک کنید.
اگر رفیقی در جایی پایی کج میگذارد، او را برادرانه و مشفقانه باز بدارید. عزیزان من! از لحاظ اخلاق خودسازی کنید. انسان با تمرین، همهی کارها را، همهی خلقیات و خویها را میتواند به خودش بدهد؛ بخصوص در فصل جوانی که شما هستید. در فصل ما - فصل پیری - محال نیست، اما خیلی سخت است. در فصل شما نه، خیلی آسان است. اگر بینظمید و بخواهید به خودتان نظم بدهید، آسان است.
اگر بخیلید و بخواهید به خودتان سخاوت بدهید، آسان است. اگر بداخلاق و اخمرو و ترشرو و بهانهگیرید و بخواهید به خودتان خوشاخلاقی بدهید، آسان است. اگر غیبتکننده و ایرادگیرندهی از این و آنید و بخواهید خودتان را نگه دارید، آسان است. با تمرین! با تمرین حقیقتاً میتوانید به سمت تعالی حرکت کنید؛ به این احتیاج دارید. این جوانهایی که اول وارد دانشگاه میشوند، غالباً دلهای پاکی دارند و دلشان هم میخواهد که یک کانون معنویتی پیدا کنند و به او بپیوندند؛ بسیج مورد نظر آنهاست و از بسیج توقع دارند. شما به یک معنا، شبیه ما طلبهها هستید: مردم از طلبهها انتظار بیشتری دارند؛ از بسیج هم انتظار بیشتری دارند. پس اخلاق و معنویت هم از نیازهای عمدهی شماست! درسهای اخلاقی را در بین خودتان رائج کنید.
از اساتید اخلاق و موعظهگرها استفاده کنید. البته مواظب باشید در دام عنکبوتهای دنیادار و دکاندار گرفتار نشوید؛ این روزها از این چیزها هم زیاد است: دکاندارهایی که به اسم معنویت، ادعا میکنند که امام دیدیم و ...! هیچ واقعیتی هم ندارد. حواستان باشد که اسیر آنها نشوید.
از جملهی نیازهای شما، یک مجموعهی اندیشهورز است. من دلم میخواهد ما گرتهبرداری از لغات خارجی را کمتر کنیم. متأسفانه کمکاریهای ما موجب شده که گرتهبرداری کنیم. اتاق فکر، درست ترجمهای از انگلیسی است. من دلم نمیخواهد کلمهی (اتاق فکر) را به کار ببرم، اما چارهای نیست. یک مجموعهی فکری درست کنید - همان اتاق فکر در مراکز - اینها بنشینند فکر کنند، فکرهای عالی بکنند. از افراد مطمئن، خاطرجمع و خوشفکر استفاده کنید. نشریات بسیج دانشجویی جزو پُرمایهترین و غنیترین نشریات باشد که هر دانشجویی یا هر استادی یا هر کسی بیرون از محیط دانشگاه آن را نگاه کرد، از آن استفاده کند؛ این جزو نیازهای شماست. یکی از نیازها، گزینش افراد باصلاحیت در بخشهای مختلف این تشکیلات بزرگ است. امام (رضواناللَّهتعالیعلیه) همیشه به همه - از جمله به دانشجوها - توصیه میکردند که از نفوذیها بپرهیزید؛ واقعش هم همین بود.
آن اوایل جزو مجموعههای ماهر در نفوذ، اعضای حزب توده بودند که با چاپلوسی و ظاهرفریبی و ریاکاری، خودشان را جا میزدند. بعد البته یک عدهی دیگر هم از آنها یاد گرفتند و وارد تشکیلاتهای گوناگون و بخشهای مختلف نظام شدند و کار را به جایی رساندند که حاکمیت دوگانه را هم ادعا کردند. شماها که یادتان هست؛ مال چهار پنج سال پیش است. حاکمیت دوگانه، انشقاق، انشقاق در رأس! خیلی چیز عجیبی است! به این جا هم رسیدند. حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دودسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعهای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالی که این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را به خاطر آن به هم بزند. بنده که عرض کردم اتحاد ملی، خوب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع میشود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی. نگذارید شما را تکهتکه و پارهپاره کنند. و یک توصیه هم که واقعاً به آن احتیاج دارید - با اینکه شماها بسیجی هستید و تحرک شما زیاد است - این است که مراقب باشید تحرک خود را از دست ندهید و از تنبلی بپرهیزید؛ این چیز مهمی است.
تنآسایی نکردن، چیز مهمی است ...) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100116536)
- [سایر] دختر 5 ساله ای دارم که کمی ترسواست هنوز عادت به خوابیدن تنها در اتاقش پیدا نکرده است وحتی دستشویی هم تنها نمیرود باینکه دستشویی در داخل منزل هم میباشد . با توجه به اینکه سال بعد هم مدرسه میرود راهنمایی بفرمایید ویا کتابی جهت مطالعه ویا مرکز مشاوره ای را معرفی کنید که مرا در این خصوص راهنمایی نماید . با تشکر
- [سایر] سلام با تبریک میلاد رحمه للعالمین و امام جعفر صادق(ع)و تبریک سال نو مدت 8سال که به دختر عمه ام علاقه دارم همدیگر را دوست داریم همه غیر از پدرشون در خانواده مطلع هستند. من دانشجوی سال آخر نرم افزار و ایشان دانشجوی سال سوم حسابداری هستند.ایشان ه م من را دوست دارند ولی چون هنوز خدمت نرفته ام و کاری ندارم تردید دارند. ازطرفی از اینکه خدایی نکرده به گناه بیفتیم هردو میترسیم و مانده ایم چه کنیم در ضمن هنوز هیچ حرفی مبنی برخواستگاری زده نشده است لطفا مرا راهنمایی کنید پیشاپیش سال نو مبارک التماس دعا حاجی غریبه اشنا
- [سایر] سلام خدمت جناب آقای مرادی؛ من اهل یکی از روستاهای شمال غرب کشور و سنّی مذهب می باشم در یکی از شهرهای جنوبی کشور دانشجوی تحصیلات تکمیلی می باشم و از نظر شغل و درآمد هم، مشکلی خدا را شکر ندارم. راجع به ازدواج با خانمی با اصالت یزدی و ساکن مشهد مقدس و شیعه از خدمتون راهنمائی می خواستم: با ایشان کاملاً هم رشته می باشم فقط دو سال به لحاظ تحصیلی از من عقب تر می باشند. از نظر سن هم، من 37 سالمه و ایشان 26 سالشون است. تنها دغدغه مان مشترک نبودن مذهب می باشد، لطفاً مرا در امر راهنمائی بفرمائید. متشکرم... حمید
- [سایر] سلام من یک مشکل دارم لطفا مرا راهنمایی بفرمایید به مدت چند سال است که بعد از ظهر ها اصلا تمرکز ندارم و درس را نمیتوانم بخوانم همش احساس خستگی ذهنی می کنم و دیگه مطالبو نمی فهمم و سریع از پشت میز درس میروم و این باعث از دست رفتن زمان من و کلا عقب ماندن من در درس شده است. با تشکر
- [آیت الله بهجت] چند سال قبل با کسی ازدواج کردم و بعد از مدّتی در حال حیض، طلاق گرفتم. بعد از گذشت عدّه، چون نمی دانستم طلاق در حال حیض صحیح نیست، دو مرتبه ازدواج کردم و فعلاً یک بچّه دارم. لطفا مرا راهنمایی کنید و حکم شرعی را بیان بفرمایید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجّه به حرمت گرفتن ربا در جامعه اسلامی، و با عنایت به این که ارزش پول در نظام اقتصادی کنونی هر روز رو به کاهش است، و مثلاً اگر کسی مقدار قابل توجّهی پول به کسی قرض دهد در سال آینده این مقدار پول دیگر ارزش موقع دریافت خود را ندارد، حکم پولی که در ازای ما به التفاوت پول قرض گرفته شده و ارزش کنونی پول، گرفته میشود چیست؟
- [سایر] باعرض سلام خدمت اقای مرادی 1.دختری 22 ساله پوشش چادری در خانواده مذهبی 2.دانشجوی سال سوم روانشناسی از تهران 3.پسری به خواستگاری من امده که بیشتر معیارهای مرا دارد 4.من با ایشان در 3 جلسه خواستگاری رسمی که به صحبت پرداختیم به تفاهم نسبتا خوبی رسیدیم 5.من در ایشان هیچ مشکلی از لحاظ اعتقادی اخلاقی خانوادگی شغلی در این 3 جلسه ندیدم 6.تنها مشکلی که مرا بر سر دو راهی قرار داده است مشکل نمره ی بالای چشم ایشان است 7.ما با دکترشان صحبت کردیم ایشان هیچ مشکلی برای عمل لیزیک ندارد ولی دکترشان به ما گوشزد کردند این مشکل ارثی است 8.فقط مشکل من ارثی بودن این قضیه است که مبادا در اینده فرزندانمان به مشکل ضعف بینایی دچار شوند 9.ضمنا من و خانواده ام هیچ مشکلی از لحاظ ضعف بینایی نداریم. 10.اقای مرادی خواهشان در اسرع وقت مرا راهنمایی بفرمایید
- [سایر] با سلام و احترام بنده 28 سال دارم و دانشجوی دکترا هستم و نامزدم فوق لیسانسه. با توجه به شناختی که نسبت به هم پیدا کردیم به نظر میرسه از همه نظر برای هم مناسب باشیم ولی 6 ماه ازم بزرگتره (با این توضیح که از لحاظ قیافه کوچکتر از سنش نشون میده جوری که اوایل من فکر میکردم 24 پنج سالش باشه) و میترسم همین اختلاف سنیمون در آینده مشکل ساز بشه لطفا راهنمایی بفرمائید. با تشکر فراوان
- [سایر] با سلام من دانشجوی کارشناسی ارشد رشته کلام هستم یک سوالی از محضر شما داشتم که امیدوارم حتما مرا راهنمایی کنید . بنده اصلا از رشته ای که در آن تحصیل می کنم راضی نیستم چون فکر می کنم هیچ جایی برای نوآوری وجود ندارد لذا از همان سال اول کارشناسی که در رشته علوم حدیث درس می خواندم این احساس در من وجود داشت ( من دیپلم رشته ریاضی هستم )اولش با استادان زیادی مشورت کردم یک مدتی این احساس از من دور می شد اما دوباره این احساس سرخوردگی به من باز می گشت . الان با اینکه من خیلی به درسهای دینی علاقه مندم ( طلبه غیر حضوری جامعه الزهرا) اما این احساس مرا خیلی آزار می دهد اما وقتی امثال شما روحانیون توانمند را می بینم از خودم می پرسم آیا می شود مثل شما ها بشوم و از این احساس نجات یابم. خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید.
- [سایر] باسلام من 27 سال سن دارم و حدود 1.5 است که ازدواج کردم و تصمیم به بارداری دارم ولی احساس میکنم جدیدا دچار اضطراب شده ام قبلا هم در دوران دانشجویی دچار این مشکل شدم چون خودم دانشجوی رشته مطالعات خوانواده بودم و از علایم این اختلال اطلاع داشتم با مراجعه به پزشک و مصرف دارو این مشکل برطرف شد اما دوباره دچار این مشکل شده ام و با توجه به اینکه میخواهم بچه دار شوم و نمی توانم دارو مصرف کنم خواهش میکنم من را راهنمایی کنید.