گسترش رهبانیت آثار منفی متعددی بر جای گذاشته است. پیدایش شکل اجتماعی رهبانیت، فرصتی برای کلیسای حاکم فراهم آورد تا با جذب راهبان به مناصب کلیسایی، بر اعتبار خود بیفزاید. راهبان به مقامات عالی نایل شدند و نزد پادشاهان، مردم و اسقف ها منزلتی والا یافتند و مورد احسان فراوان قرار گرفتند. همین نکته موجب شد که تساهل و سستی به نهضت رهبانیت راه یابد. تاریخ مملو از اخبار کسانی است که بر اعمالی که رهبانیت را کم ارزش می سازد و امور ناپسند را رواج می دهد، تأسف می خورند.[1] از سوی دیگر، جذب شدن مخالفان سیاست ها و روش های حاکم بر کلیسا به صومعه های مناطق بیابانی، به طور طبیعی کلیسای حاکم و دستگاه سیاسی کشورها را از مزاحمت آنان آسوده می کرد و این پیامد برای حاکمان ناپسندیده نبود. نویسنده ای مسیحی در مورد جهات منفی رهبانیت می نویسد: بسیاری از مهم ترین زنان و مردان امپراطوری جذب صومعه ها شدند و جامعه درست در زمانی که به چنین رهبرانی نیاز مبرم داشت، از استعدادها و توانایی های آنان محروم می شد. به علاوه، زندگی مجردانه ی این گونه افراد، مانع ازدواج و پرورش کودکان قابل می شد... بسیاری از اوقات نیز راهبانی که برای اعتلای روح خود ریاضت می کشیدند، دچار غرور می شدند؛ و هنگامی که بر اثر امساک و مالکیت گروهی، ثروتمند می شدند، خصایصی نظیر کاهلی، خست و طمع در آنان نفوذ می کرد. رهبانیت موجب رشد و توسعه ی سریع سلسله مراتب و تمرکز در سازمان کلیسا گردید؛ زیرا راهبان مطیع روحانیون ارشد خود و اینان نیز به نوبه ی خود مطیع و تابع پاپ بودند.[2] نقش گروه های راهب و مبشّر دربسط سلطه ی بیگانگان، خصوصاً در مشرق زمین و قاره ی آسیا کم نبود. پیوند خوردن روحانیت مسیحی با قدرت های سلطه گر، پیامدهای تأسف انگیزی برای کلیسا در پی داشته است. اقدامات رفاهی و بهداشتی و ایجاد امکانات تحصیلی در مناطق محروم و صرف مبالغ هنگفت، از رایج ترین وسایل تبلیغاتی (راهبان) برای تحت سلطه در آوردن ملل مختلف بود؛ به طور مثال، اولین گروه سفیدپوستانی که پای به (زیمبابوه) گذاشتند، کاشفان پرتغالی در قرن 16 م. بودند و نخستین انگلیسی وارد شده در آن سرزمین، میسیونری به نام (دیوید لیوینگستون) بود که در سال 1855 م. آبشار (ویکتوریا) را کشف کرد، و پس از انجام (وظایف مذهبی) به انگلستان برگشت و در گزارشی اعلام کرد: (در خاک این سرزمین ذرات طلا به بزرگی دانه ی گندم وجود دارد).[3] پی نوشتها: [1]. ر.ک: پطرس باستانی، دایرة المعارف بستانی، ج 8، ص 659، به نقل از: مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص 115. [2]. محمد رضا زیبایی نژاد، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 127. [3]. مرتضی نظری، بررسی شیوه های تبلیغاتی مسیحیت، ص 73. منبع: مسیحیت، سید محمد ادیب آل علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
گسترش رهبانیت آثار منفی متعددی بر جای گذاشته است. پیدایش شکل اجتماعی رهبانیت، فرصتی برای کلیسای حاکم فراهم آورد تا با جذب راهبان به مناصب کلیسایی، بر اعتبار خود بیفزاید. راهبان به مقامات عالی نایل شدند و نزد پادشاهان، مردم و اسقف ها منزلتی والا یافتند و مورد احسان فراوان قرار گرفتند. همین نکته موجب شد که تساهل و سستی به نهضت رهبانیت راه یابد. تاریخ مملو از اخبار کسانی است که بر اعمالی که رهبانیت را کم ارزش می سازد و امور ناپسند را رواج می دهد، تأسف می خورند.[1]
از سوی دیگر، جذب شدن مخالفان سیاست ها و روش های حاکم بر کلیسا به صومعه های مناطق بیابانی، به طور طبیعی کلیسای حاکم و دستگاه سیاسی کشورها را از مزاحمت آنان آسوده می کرد و این پیامد برای حاکمان ناپسندیده نبود.
نویسنده ای مسیحی در مورد جهات منفی رهبانیت می نویسد:
بسیاری از مهم ترین زنان و مردان امپراطوری جذب صومعه ها شدند و جامعه درست در زمانی که به چنین رهبرانی نیاز مبرم داشت، از استعدادها و توانایی های آنان محروم می شد. به علاوه، زندگی مجردانه ی این گونه افراد، مانع ازدواج و پرورش کودکان قابل می شد... بسیاری از اوقات نیز راهبانی که برای اعتلای روح خود ریاضت می کشیدند، دچار غرور می شدند؛ و هنگامی که بر اثر امساک و مالکیت گروهی، ثروتمند می شدند، خصایصی نظیر کاهلی، خست و طمع در آنان نفوذ می کرد.
رهبانیت موجب رشد و توسعه ی سریع سلسله مراتب و تمرکز در سازمان کلیسا گردید؛ زیرا راهبان مطیع روحانیون ارشد خود و اینان نیز به نوبه ی خود مطیع و تابع پاپ بودند.[2]
نقش گروه های راهب و مبشّر دربسط سلطه ی بیگانگان، خصوصاً در مشرق زمین و قاره ی آسیا کم نبود. پیوند خوردن روحانیت مسیحی با قدرت های سلطه گر، پیامدهای تأسف انگیزی برای کلیسا در پی داشته است.
اقدامات رفاهی و بهداشتی و ایجاد امکانات تحصیلی در مناطق محروم و صرف مبالغ هنگفت، از رایج ترین وسایل تبلیغاتی (راهبان) برای تحت سلطه در آوردن ملل مختلف بود؛ به طور مثال، اولین گروه سفیدپوستانی که پای به (زیمبابوه) گذاشتند، کاشفان پرتغالی در قرن 16 م. بودند و نخستین انگلیسی وارد شده در آن سرزمین، میسیونری به نام (دیوید لیوینگستون) بود که در سال 1855 م. آبشار (ویکتوریا) را کشف کرد، و پس از انجام (وظایف مذهبی) به انگلستان برگشت و در گزارشی اعلام کرد: (در خاک این سرزمین ذرات طلا به بزرگی دانه ی گندم وجود دارد).[3]
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: پطرس باستانی، دایرة المعارف بستانی، ج 8، ص 659، به نقل از: مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص 115.
[2]. محمد رضا زیبایی نژاد، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص 127.
[3]. مرتضی نظری، بررسی شیوه های تبلیغاتی مسیحیت، ص 73.
منبع: مسیحیت، سید محمد ادیب آل علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
- [سایر] علل و آثار رهبانیت مسیحی چیست؟
- [سایر] آثار منفی تنبیه بدنی کدامند؟
- [سایر] مشاهده روابط جنسی والدین، چه آثار منفی بر کودک میگذارد؟
- [سایر] دفاع مقدس و آثار مثبت منفی آن را بنویسید؟
- [سایر] آثار مثبت و منفی دوستان و همسالان کودکان و نوجوانان کدامند؟
- [سایر] آیا مشاهده روابط جنسی والدین، آثار منفی بر کودک می گذارد؟
- [سایر] آثار مثبت و منفی دوستان و همسالان کودکان و نوجوانان کدامند؟
- [سایر] پسر 9 سالهام را فراوان کتک زدهام. آیا برای از بین بردن آثار منفی این رفتار، راهی هست؟
- [سایر] پسر 9ساله ام را زیاد کتک زده ام. آیا برای از بین بردن آثار منفی این رفتار، راهی هست؟
- [آیت الله نوری همدانی] درج تصاویر غیر متعارف و مهیّج زنان در نشریات که آثار منفی هم در پی دارد شرعاً چه حکمی دارد؟
- [آیت الله سیستانی] آثار بجا مانده پس از ویران کردن مسجد مانند سنگ و چوب و آهن، و وسایل آن مانند لوازم روشنایی، گرمایشی و سرمایشی، اگر وقف بر مسجد باشد، واجب است که صرف مسجد دیگری شود، و اگر این کار ممکن نباشد، در مصالح عمومی مصرف گردد، و اگر نتوان جز با فروششان از آنها استفاده کرد، باید متولّی یا آن که مانند او حق تصرف دارد آنها را بفروشد و صرف مسجد دیگری بکند. و در صورتی که آثار بجا مانده مسجد، ملک آن باشد، مثل آنکه از منافع عینِ وقف شده بر مسجد خریداری شده باشد، واجب نیست که خود این آثار صرف مسجد دیگری شود، بلکه جایز است که متولّی یا آن که مانند او حق تصرف دارد در صورت صلاحدید آنها را بفروشد، و بهای آنها را صرف مسجد دیگری کند. و حکم تفصیلی که گذشت درباره آثار بجا مانده اوقاف عام، مانند مدارس و حسینیهها که در راهها قرار میگیرند، نیز جاری است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که اجازه احیا دارد، لازم نیست شخصا اقدام به کارهای مقدّماتی و احیا نماید، بلکه اگر دیگری را اجیر یا وکیل کند، کافی است و آثار عمل برای کسی است که اجیر یا وکیل گرفته است.
- [آیت الله اردبیلی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر غیر اهل کتاب یهودی، مسیحی و زرتشتی ازدواج کند، ولی ازدواج دائم یا موقّت با زنهای اهل کتاب مانعی ندارد؛ البته چنانچه مردی همسر مسلمان داشته باشد، بدون اجازه او نمیتواند با زن کتابی ازدواج نماید مگر آن که او را متعه نماید و مدّت ازدواجش بسیار کوتاه باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند و نیز اگر ماموم مرد است امام او هم باید مرد باشد و اقتدا کردن بچه ممیز که خوب و بد را می فهمد به بچه ممیز دیگر مانعی ندارد اگرچه آثار جماعت بر او مترتب نمی شود.
- [آیت الله نوری همدانی] امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل حلال زاده باشد و نماز را بطور صحیح بخواند و نیز اگر ماموم مرد است امام اوهم باید مرد باشد و اقتدا کردن بچة ممیز که خوب وبد را می فهمد به بچة ممیز دیگر مانعی ندارد اگر چه آثار جماعت بر او مترتب نمی شود .
- [امام خمینی] جایز نیست برای طلاب علوم دینیه دخول در مدارس که بعض معممین و ائمه جماعت از طرف دولت جائر و یا با اشاره دولت تصدی نمودهاند چه برنامه تحصیلی از طرف دولت جائر باشد یا از طرف این نحو متصدیان که عمّال دولت جائر هستند، زیرا در این امور نقشه محو آثار اسلام و احکام قرآن کریم کشیده شده است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نبش قبر مسلمان یعنی شکافتن قبر او حرام است، هر چند طفل یا دیوانه باشد و منظور از نبش قبر آن است که آن را طوری بشکافند که آثار بدن میت ظاهر شود و اگر بدن ظاهر نشود اشکال ندارد، مگر این که موجب هتک و بی احترامی باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی شک داشته باشد که سرود یا آهنگی عرفا مناسب با مجالس فساد و از مصادیق غنای حرام میباشد یا نه، لازم نیست از آن اجتناب نماید، اگرچه احتیاط خوب است، اما اگر از آن آثار سوء مشاهده شود، این احتیاط واجب است.
- [آیت الله خوئی] امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل و حلالزاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند، و نیز اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد و اقتدا کردن بچه ممیز که خوب و بد را میفهمد به بچه ممیز دیگر مانعی ندارد اگرچه آثار جماعت بر او مترتب نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] در حرمت داخل شدن جُنب به مسجد، فرقی نمیکند که مسجد آباد باشد و یا خراب، اگرچه هیچ کس در آن نماز نخواند و یا آثار مسجد باقی نمانده باشد و حتی اگر از عنوان مسجد نیز خارج شده باشد، بنابر احتیاط واجب جُنب نباید به آن داخل شود.