خداوند متعال از بدو خلقت زمین، هیچ گاه آن را حجّت خالی از نگذاشته و همیشه در تاریخ افرادی بودند که در قالب پیامبر، رسول و امام و... به هدایت مردمان پرداخته اند. پیامبرانی که خداوند برای هدایت بشریّت مبعوث نموده به دو گروه الوالعزم و مفسّر تقسیم می شوند. پیامبران الوالعزم پنج نفرند. حضرت نوح علیه السلام ابراهیم علیه السلام موسی و عیسی علیهما السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله که هر کدام دارای کتاب و شریعت مستقلی بودند. بعد از چهار پیامبر اول که نام آنها ذکر شد پیامبران دیگری از طرف خداوند مبعوث گردیدند تا به بیان و تشریح و تفسیر آن شریعت بپردازند. نام این پیامبران که مردم را به وحدانیت و یگانگی خداوند و اجتناب از معصیت او که نتیجه اش عذاب و غضب الهی است، دعوت نموده اند به طور مبسوط در کتاب بحارالانوار علامه مجلسی آمده است و ما در اینجا به سئوال مورد بحث که پیامبران تشریحی پس از حضرت موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام است به طور خلاصه می پردازیم. البته این را هم باید در نظر گرفت که پیامبران مفسر، سلسله وار و پشت سر هم یکی پس از دیگری نیامده اند، چه بسا در یک زمان و یک دوره هفتاد پیامبر بوده و با هم میزیسته اند و مردم را هدایت می کردند. الف) پیامبران مفسر پس از حضرت موسی علیه السلام یکی از پیامبران بزرگ پس از حضرت موسی علیه السلام حضرت یوشع بن نون است. وی در سن 97 سالگی وصی حضرت موسی علیه السلام شد و خداوند او را به پیامبری برگزید. و خطاب نمود که آنچه حضرت موسی علیه السّلام در طریقت و شریعت نهاده بدان روش بنی اسرائیل را هدایت نمائی. حضرت یوشع به امر الهی گردن نهاد و در مدت 23 سال مردم را به شریعت حضرت موسی علیه السلام دعوت نمود. هر چند که در اواخر عمرش به امر الهی پسرش (فینحاس) را جانشین خود نمود و ودایع نبوت و اسرار و آثار نبوت را به او داد، با این حال در این ایام پیامبران دیگری نیز بودند که سلسله وار به نشر آئین حضرت موسی علیه السّلام می پرداختند از جمله کالب بن یوفنا، حزقیل، اسماعیل صادق الوعد، الیاس، الیا و یسع و....[1] و اما (فینحاس) فرزند یوشع بن نون از مؤمنین بنی اسرائیل بود، ولی یاران و انصار زیادی نداشت و پس از مرگ وی 6 تن دیگر از اولاد و احفادش به پیامبری رسیدند که عبارتند از: 1. بشیر بن فینحاس 2. جبرئیل بن بشیر 3. ابلث بن جبرئیل 4. اجر بن ابلث 5. قحتان بن اجر 6. عوق بن قحتان[2] در طول 356 سال پس از حضرت موسی، بنی اسرائیل مشغول جنگ بودند و با عمالقه عرب، مدینی ها، فلسطینی ها و ابابین به زد و خورد می پرداختند. گاهی مغلوب و زمانی غالب می شدند و پیامبران آنها در طول این سالها هر چند موعظه و نصیحت می کردند، اثر نمی بخشید تا در قرن چهارم پس از حضرت موسی در عصر سموئیل جنگ دامنه داری با مردم فلسطین درگرفت و در این جنگ ها زمان پیامبری حضرت داود رسید که فتح نهایی و پیروزی با او بود و در سوره های بقره، نساء، مائده، و انعام در رابطه با آن بحث شده است.[3] حضرت داود از پیغمبران بزرگ بنی اسرائیل بود که هم مقام پیغمبری و رهبری داشت و هم سلطنت و پس از او نبوت به فرزندش حضرت سلیمان رسید. در قرآن در رابطه با آن حضرت 56 آیه از جمله آیاتی از سوره انبیاء و انعام نازل شده است.[4] ب) پیامبران مفسّر پس از حضرت عیسی علیه السلام حضرت عیسی علیه السّلام 12 حواری داشت و از بین آنها وصی بلا فصلش شمعون بود[5] که مردم را در اورشلیم به دین حضرت عیسی علیه السّلام دعوت می کرد و پس از عروج حضرت عیسی به روم رفت و 25 سال مردم را به مسیحیت دعوت کرد تا امپراطور روم، حکم کشتن وی را صادر کرد و در همانجا مدفون شد. دیگر حواریون حضرت مسیح هر کدام به منطقه ای رفته و مردم نقاط مختلف دنیا را به عیسویت دعوت نمودند. از جمله پیامبرانی که مردم را به شریعت حضرت عیسی علیه السلام دعوت می کردند حضرت جرجیس نبی بود که در سن 16 سالگی در سال 329 میلادی به مرتبه پیامبری رسید. گفته شده که بعد از وی نیز پیامبران بسیاری برای ترویج دین حضرت عیسی علیه السّلام از طرف خداوند متعال برانگیخته شدند که می توان به این اسم ها اشاره کرد: 1.مردخای 2. نسطورس بن ریشخا 3. وعیدبن نسطورس 4. بخیرابن وعید 5. منذربن شمعون 6. سلمة بن منذر 7. برزبن سلمة 8. ابی بن برزه 9. و نیز یکی از پیغمبرانی که مردم را به شریعت حضرت عیسی علیه السلام دعوت می نمود خالدبن سنان بود که نسبش به حضرت اسماعیل ذبیح می رسد.[6] نتیجه اینکه بر اساس قواعد کلامی خداوند در هر زمان حتی برای هدایت مردم فرستاده است که برخی از آنان پیامبر اولوالعزم بوده اند برخی پیامبران مفسر که تنها وظیفه تبلیغ شریعت پیامبران سابق را داشته اند، هر چند اطلاعات ما در زمینه نام و تعداد و زندگی پیامبران مفسر بعد از حضرت موسی و حضرت عیسی کم است، ولی همان گونه که گذشت در کتاب هایی روایی ما به نام برخی از آنها اشاره شده است. [1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403 ه ق، ج 13، ص383. [2] . عمادزاده، حسین، قصص الانبیاء (تاریخ پیامبران از آدم تا خاتم) انتشارات اسلام، چاپ سی و سوم، 1370ه ش، ج 2، ص580 583. [3] . همان، قصص الانبیاء (تاریخ پیامبران از آدم تا خاتم) ج 2، ص593. [4] . انعام/78، 79، 81 و انبیاء/ 15، 16، 18، 20، 36، 44. [5] . مجلسی، محمدباقر، حیوة القلوب، سازمان انتشارات جاویدان، ج 1، ص438 ، 439. [6] . قصص الانبیاء (تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم) ج 2، ص752، 755.
خداوند متعال از بدو خلقت زمین، هیچ گاه آن را حجّت خالی از نگذاشته و همیشه در تاریخ افرادی بودند که در قالب پیامبر، رسول و امام و... به هدایت مردمان پرداخته اند.
پیامبرانی که خداوند برای هدایت بشریّت مبعوث نموده به دو گروه الوالعزم و مفسّر تقسیم می شوند. پیامبران الوالعزم پنج نفرند. حضرت نوح علیه السلام ابراهیم علیه السلام موسی و عیسی علیهما السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله که هر کدام دارای کتاب و شریعت مستقلی بودند. بعد از چهار پیامبر اول که نام آنها ذکر شد پیامبران دیگری از طرف خداوند مبعوث گردیدند تا به بیان و تشریح و تفسیر آن شریعت بپردازند. نام این پیامبران که مردم را به وحدانیت و یگانگی خداوند و اجتناب از معصیت او که نتیجه اش عذاب و غضب الهی است، دعوت نموده اند به طور مبسوط در کتاب بحارالانوار علامه مجلسی آمده است و ما در اینجا به سئوال مورد بحث که پیامبران تشریحی پس از حضرت موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام است به طور خلاصه می پردازیم. البته این را هم باید در نظر گرفت که پیامبران مفسر، سلسله وار و پشت سر هم یکی پس از دیگری نیامده اند، چه بسا در یک زمان و یک دوره هفتاد پیامبر بوده و با هم میزیسته اند و مردم را هدایت می کردند.
الف) پیامبران مفسر پس از حضرت موسی علیه السلام
یکی از پیامبران بزرگ پس از حضرت موسی علیه السلام حضرت یوشع بن نون است. وی در سن 97 سالگی وصی حضرت موسی علیه السلام شد و خداوند او را به پیامبری برگزید. و خطاب نمود که آنچه حضرت موسی علیه السّلام در طریقت و شریعت نهاده بدان روش بنی اسرائیل را هدایت نمائی. حضرت یوشع به امر الهی گردن نهاد و در مدت 23 سال مردم را به شریعت حضرت موسی علیه السلام دعوت نمود.
هر چند که در اواخر عمرش به امر الهی پسرش (فینحاس) را جانشین خود نمود و ودایع نبوت و اسرار و آثار نبوت را به او داد، با این حال در این ایام پیامبران دیگری نیز بودند که سلسله وار به نشر آئین حضرت موسی علیه السّلام می پرداختند از جمله کالب بن یوفنا، حزقیل، اسماعیل صادق الوعد، الیاس، الیا و یسع و....[1]
و اما (فینحاس) فرزند یوشع بن نون از مؤمنین بنی اسرائیل بود، ولی یاران و انصار زیادی نداشت و پس از مرگ وی 6 تن دیگر از اولاد و احفادش به پیامبری رسیدند که عبارتند از:
1. بشیر بن فینحاس 2. جبرئیل بن بشیر 3. ابلث بن جبرئیل
4. اجر بن ابلث 5. قحتان بن اجر 6. عوق بن قحتان[2]
در طول 356 سال پس از حضرت موسی، بنی اسرائیل مشغول جنگ بودند و با عمالقه عرب، مدینی ها، فلسطینی ها و ابابین به زد و خورد می پرداختند. گاهی مغلوب و زمانی غالب می شدند و پیامبران آنها در طول این سالها هر چند موعظه و نصیحت می کردند، اثر نمی بخشید تا در قرن چهارم پس از حضرت موسی در عصر سموئیل جنگ دامنه داری با مردم فلسطین درگرفت و در این جنگ ها زمان پیامبری حضرت داود رسید که فتح نهایی و پیروزی با او بود و در سوره های بقره، نساء، مائده، و انعام در رابطه با آن بحث شده است.[3]
حضرت داود از پیغمبران بزرگ بنی اسرائیل بود که هم مقام پیغمبری و رهبری داشت و هم سلطنت و پس از او نبوت به فرزندش حضرت سلیمان رسید.
در قرآن در رابطه با آن حضرت 56 آیه از جمله آیاتی از سوره انبیاء و انعام نازل شده است.[4]
ب) پیامبران مفسّر پس از حضرت عیسی علیه السلام
حضرت عیسی علیه السّلام 12 حواری داشت و از بین آنها وصی بلا فصلش شمعون بود[5] که مردم را در اورشلیم به دین حضرت عیسی علیه السّلام دعوت می کرد و پس از عروج حضرت عیسی به روم رفت و 25 سال مردم را به مسیحیت دعوت کرد تا امپراطور روم، حکم کشتن وی را صادر کرد و در همانجا مدفون شد. دیگر حواریون حضرت مسیح هر کدام به منطقه ای رفته و مردم نقاط مختلف دنیا را به عیسویت دعوت نمودند.
از جمله پیامبرانی که مردم را به شریعت حضرت عیسی علیه السلام دعوت می کردند حضرت جرجیس نبی بود که در سن 16 سالگی در سال 329 میلادی به مرتبه پیامبری رسید.
گفته شده که بعد از وی نیز پیامبران بسیاری برای ترویج دین حضرت عیسی علیه السّلام از طرف خداوند متعال برانگیخته شدند که می توان به این اسم ها اشاره کرد:
1.مردخای 2. نسطورس بن ریشخا 3. وعیدبن نسطورس 4. بخیرابن وعید
5. منذربن شمعون 6. سلمة بن منذر 7. برزبن سلمة 8. ابی بن برزه
9. و نیز یکی از پیغمبرانی که مردم را به شریعت حضرت عیسی علیه السلام دعوت می نمود خالدبن سنان بود که نسبش به حضرت اسماعیل ذبیح می رسد.[6]
نتیجه اینکه بر اساس قواعد کلامی خداوند در هر زمان حتی برای هدایت مردم فرستاده است که برخی از آنان پیامبر اولوالعزم بوده اند برخی پیامبران مفسر که تنها وظیفه تبلیغ شریعت پیامبران سابق را داشته اند، هر چند اطلاعات ما در زمینه نام و تعداد و زندگی پیامبران مفسر بعد از حضرت موسی و حضرت عیسی کم است، ولی همان گونه که گذشت در کتاب هایی روایی ما به نام برخی از آنها اشاره شده است.
[1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403 ه ق، ج 13، ص383.
[2] . عمادزاده، حسین، قصص الانبیاء (تاریخ پیامبران از آدم تا خاتم) انتشارات اسلام، چاپ سی و سوم، 1370ه ش، ج 2، ص580 583.
[3] . همان، قصص الانبیاء (تاریخ پیامبران از آدم تا خاتم) ج 2، ص593.
[4] . انعام/78، 79، 81 و انبیاء/ 15، 16، 18، 20، 36، 44.
[5] . مجلسی، محمدباقر، حیوة القلوب، سازمان انتشارات جاویدان، ج 1، ص438 ، 439.
[6] . قصص الانبیاء (تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم) ج 2، ص752، 755.
- [سایر] اسامی 12 نفر حواریون حضرت عیسی و 12 فرقه حضرت موسی چیست ؟ آیا در قرآن نامی از آنها آمده است ؟
- [سایر] خداوند در قرآن مسأله مسخ قوم حضرت موسی و عیسی علیهما السلام را چگونه مطرح کرده است؟
- [سایر] احترامات تقدیم است. سوال: نام کدام پیغمبر در قرآن کریم زیاد تر ذکر شده است؟ 1. حضرت ابراهیم 2. حضرت عیسی 3. حضرت موسی 4. حضرت ادریس
- [سایر] پیامبر قرآن را (وقتی که تازه به دنیا آمده بود مثل حضرت عیسی علیه السلام)، میدانست؟
- [سایر] برای آشنایی بیشتر با زندگی حضرت موسی و عیسی علیهما السّلام خلاصه ای از زندگی این دو پیامبر بزرگ را بیان کنید؟
- [سایر] آیا پیامبرانی همچون حضرت موسی و عیسی ع در طول عمر شان گناه کردهاند؟
- [سایر] (وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَیٰ أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ)؛ (وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ) چه معنایی دارد و تفسیر این عبارت چیست؟
- [سایر] در تفسیر نمونه آیه 34 آمده بنا بر روایتی حضرت موسی(علیه السلام) از فرزندان حضرت یوسف است، آیا صحت دارد؟
- [سایر] در داستان حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع) است که حضرت خضر مسائلی را میداند که حضرت موسی از آنها مطلع نیست در صورتی که موسی(ع) پیامبر اولوالعزم است و حضرت خضر نه!
- [سایر] به فرموده پیامبر آشکار کننده باطن و تفسیر قرآن کیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر روزهدار با گفتن یا با نوشتن یا با اشاره و مانند آنها به خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و جانشینان آن حضرت علیهمالسلام عمدا نسبت دروغ بدهد، اگرچه فورا بگوید: (دروغ گفتم) یا توبه کند، روزه او بنابر احتیاط واجب باطل است و اگر دروغ بستن به حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر پیامبران و جانشینان آنان علیهمالسلام موجب دروغ بستن به خدا یا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم یا جانشینان آن حضرت علیهمالسلام گردد نیز همین حکم را دارند.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله بهجت] کسی که منکر خدا یا برای خدا شریک قائل است یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله وسلم را قبول ندارد و همین طور کسی که ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نداشته باشد، کافر و نجس می باشد . همچنین کسی که یکی از ضروریّات دین اسلام مثل نماز یا روزه را با علم به اینکه ضروری دین است انکار نماید ، نجس می باشد . و اگر از روی تقصیر نداند و انکار نماید ، احتیاطا باید از او اجتناب کرد .
- [آیت الله جوادی آملی] .سیّدی که مستحقِ سهم سادات است , باید از طرف پدر به هاشم انتساب دا شته باشد و لازم نیست که از نسل حضرت پیامبر(ع) باشد؛ اما اگر کسی از طرف مادر انتساب به هاشم داشته باشد، کافی نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر روزهدار دروغی را به خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یا جانشینان آن حضرت علیهمالسلام نسبت دهد، بنابر احتیاط کفاره جمع، به تفصیلی که در مسأله پیش گفته شد، بر او واجب میشود.
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)