سرگذشت حضرت موسی علیه السّلام ، که به صورت داستانها و حکایات در دو کتاب از اسفار پنجگانه تورات (سفر خروج و سفر اعداد) مندرج است، سیصد یا چهار صد سال بعد از زمان وفات او به رشته تحریر در آمده است[1]، فلذا با توجه به تحریفات موجود در تورات مطالب مندرج در آن در خصوص حضرت موسی علیه السّلام ، قابل پذیرش و استدلال نمی باشند. قرآن کریم، بنی اسرائیل را به جهت تحریف تورات مذمت و توبیخ می کند. و تاریخ هم مؤید گفتار قرآن است، زیرا بخت النصر بعد از آنکه فلسطین را فتح کرد و هیکل (معبد یهود) را ویران ساخت، و تورات را سوزانید، در سال 588 ق.م، یهود را از فلسطین به سوی بابل کوچ داد، در سال 530 ق.م، یعنی 50 سال بعد، کورش، بابِل را فتح نمود و به یهود اجازه داد تا به سرزمین خود، بروند، و در آنجا (عزرای کاهن) تورات را برایشان نوشت، پس تورات اصلی منقرض شده و آنچه مانده محفوظات (عزرا) می باشد.[2] اما زندگینامه حضرت موسی علیه السّلام بر طبق متون اسلامی این طور بیان شده است که بعضی از کاهنان، به فرعون خبر داده بودند که فرزندی در بنی اسرائیل متولد می شود، که زوال ملک او به دست وی صورت می گیرد، ناگزیر فرعون دستور داد تا هر طفل پسری که در بنی اسرائیل متولد می شود، به قتل برسانند، تا بتواند عدم زوال ملک خود را بیمه کند. امّا مدّتی نگذشته بود که اراده خداوند لایزال عملی شد، پسری به دنیا آمد. مادر بچه نگران حال بچه اش بود؛ خداوند وحی فرمود: تا آن را در صندوقچه ای بگذارد و به رود نیل بیاندازد، مادر موسی به بچه اش شیر داد و چنین کرد تا از خطر جلادان فرعون نجات یابد. آب، موسی را به طرف قصر فرعون برد، مادر موسی دختر خود را که همان خواهر موسی بود فرستاد تا از سرنوشت برادرش خبردار شود، خواهر، پیرامون قصر گردش می کرد که دید چند نفر به دنبال زن شیردهی می گردند، آن خواهر دلباخته برادر، آنان را به مادرش راهنمایی کرد و سرانجام وعده بازگشت موسی به مادرش تحقق یافت و خداوند به دل نگران و مظطرب مادر آرامش بخشید. خداوند قادر در دامان فرعون ستمگر موسای مصلح را بزرگ کرد و با اظهار قدرت خویش نگذاشت فرعون طاغی نور خدا را خاموش نموده و هدف پلیدش را عملی سازد.[3] موسی سرانجام بعد از کشتن مرد قبطی، که درباریان قبط به کشتن وی رأی داده بودند بار دیگر با منت و لطف الهی نجات یافت و هراسان راه مدین را در پیش گرفت و پس از تحمل رنج و زحمت راه به کنار چاهی رسید که مردم را در حال آب دادن به گوسفندانشان دید، روح ضعیف نوازی موسی به وی اجازه نداد از مشاهده حادثه ای بی تفاوت بماند. فلذا اقدام به یاری ضعیف کرد و گوسفندان دختران شعیب را آب داد و به خاطر همین عمل نیک، به خانه شعیب دعوت شد، در آنجا با یکی از دختران عفیفهء وی ازدواج کرد و پس از مدت ده سال کار در خانه شعیب علیه السّلام ، همراه خانواده اش راه مصر را در شب بسیار سرد، در پیش می گیرد که راه را گم می کنند. و در چنین شرایطی، موسی از کوه طور که در آن نزدیکی ها بوده نور آتشی را می بیند، او از خانواده خود می خواهد همانجا بمانند، تا برود از آتش خبری بیاورد. هنگامی که وارد آن مکان می شود، ندای (من پروردگار عالمیان هستم)[4] گوش او را می نوازد، و بدین ترتیب موسی مأمور به دعوت فرعون ستمگر می شود.[5] و خداوند حکیم، هارون را به عنوان وزیر و یاور موسی، همراه او می کند تا دو برادر به انجام امر الهی همت گمارده و مبارزه خویش را با طاغی آن زمان آغاز کنند، تا پس از سالها تلاش وکوشش، و مبارزه طلبی بی امان موفق به فرو نشاندن طغیان و سرکشی فرعون نمی شوند و خداوند با اراده خویش طومار زندگی فرعون را می پیچد و همراه لشگریانش در آب غرق می کند تا درسی باشد برای ستمگران تاریخ. خداوند متعال برای اثبات حقانیت موسی، به انجام معجزاتی، او را توانا کرده بود که تبدیل کردن عصای او به اژدها، نور دادن دستش، ایجاد طوفان، مسلط کردن ملخ، شپش، قورباغه و خون بر معاندین، شکافته شدن دریا، نازل کردن منّ (=شیره مخصوص و لذیذ درختان) و سلوی (=مرغان مخصوص شبیه کبوتران)، جوشاندن 12 چشمه از یک سنگ با زدن عصا، زنده کردن مردگان، بلند کردن کوه بالای سر مردم و انزال الواح ... از جمله آن معجزات بودند.[6] زندگی حضرت عیسی علیه السّلام هم، با اختلافاتی که در اناجیل موجود است ثابت نمی شود بلکه خصوصیات زندگی او باید از طریق قرآن تبیین شود. خلقت عیسی یکی از شگفتی های عالم آفرینش است، زیرا مادرش به اراده مستقیم خداوند و با بشارت روح خدا، که به صورت انسانی بر مریم تمثیل یافت و در حواس بینایی مریم به صورت انسان محسوس شد. به وی خطاب کرد: (من فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو جوان پر نمو و شایسته ای را ببخشم)[7] فلذا مریم(س) باردار گردید تا آیت و نشانه ای برای همگان باشد. چگونگی تولد عیسی علیه السّلام طبق نقل قرآن چنین است. مادر او هنگامی که باردار می شود خداوند او را به نقطه دور دستی می برد و درد زایمان، او را به کنار تنة درخت خرمای خشک کشاند و بعد از تولد حضرت عیسی علیه السّلام ، آنقدر ناراحت شد، که گفت: (ای کاش پیش از این مرده بودم، و به کلّی فراموش می شدم) ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که (غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمة آب گوارا قرار داده است. این تنة درخت خرما را به طرف خود تکان بده، خرمای تازه ای بر تو فرو می ریزد. و فرمود: از این غذای لذیذ بخور، و از آن آب گوارا بنوش، و چشمت را به این مولود جدید روشن دار! و هرگاه کسی از انسانها را دیدی، با اشاره بگو: من برای خداوند رحمان روزه ای نذر کرده ام و با کسی سخن نمی گویم.[8] امّا این نوزاد مبارک در برابر نسبت های ناروای مردم آرام نشد و به دفاع از مادر پاکش لب به سخن گشود و در گهواره فرمود: (من بنده خدا هستم! به من کتاب داده و مرا پیامبر خویش قرار داده است).[9] و با این بیان حزن و اندوه را از چهره مادر مهربانش بر طرف کرد و تلخی های گفتار مردم با معجزه الهی تبدیل به شیرینی گردید. اینکه عیسی علیه السّلام ، در گهواره زبان به سخن گشود گرچه معجزه است ولی از آن شگفت انگیز تر کلام اوست که خویشتن را در اولین گفتار، بنده خدا معرفی می کند و با اعتراف به عبودیت خود در برابر خدا، از غلو، غلوّکنندگان جلوگیری کرده و حجت را بر آنان تمام می کند. و سپس نبوت خویش را اعلام نموده و با کلمه (مبارکاً) با با برکت، دفاع از منافع و حقوق مردم را اعلان می دارد و از وجود برخی اعمال مانند نماز و روزه، مهربانی و نیکی به مادر خبر می دهد و خویشتن را از ظلم و جور مبرا می سازد.[10] و در طول زندگی همواره به ارشاد و موعظه مردم می پردازد و با تربیت شاگردان و انجام معجزاتی به اذن خدا مانند: شفا دادن کور مادر زاد، ساختن پرنده از گل، بهبودی به مبتلایان پیسی، زنده کردن مردگان، خبر دادن از خوراک مردم و آنچه ذخیره می کنند و سیر کردن پنچ هزار تن با چند قرص نان و تعدادی ماهی ...[11] در رساندن پیام خدا دریغ نمی ورزد. و سرانجام به سبب خیانت برخی از رسولان، از میان بنی اسرائیل گرفته می شود، و خدا او را به سوی خود، بالا می برد گرچه آنان می گویند ما عیسی مسیح را کشته ایم و به دار آویخته ایم ولی حقیقت مطلب آنست که آنان نه عیسی را کشته اند و نه به دار کشیده اند بلکه این کار بر آنان مشتبه شده است، او را به یقین نکشته اند بلکه خدا او را به آسمان برده است[12] که پس از ظهور حضرت مهدی (عج) برای یاری اش نزول خواهد کرد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. آر چیبالد رابرتسون، عیسی اسطوره تاریخ، ترجمة حسین توفیقی. 2. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1 و 6 و 7 و 16. [1] . جان. بی. ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، نهم، 1377، ص 491. [2] . طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، دفترانتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، ج 16، ص 58،. [3] . المیزان، ج 4، ص 206-208. [4] . قصص/30. [5] . تفسیر المیزان، ج 16، ص 43-45. [6] . تفسیر المیزان، ج 16، ص 58. [7] . مریم/19. [8] . مریم/17-30. [9] . مریم/31. [10] . تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج 14، ص 47-3،. [11] . آل عمران/49. [12] . نساء/157 و 158. ( اندیشه قم )
برای آشنایی بیشتر با زندگی حضرت موسی و عیسی علیهما السّلام خلاصه ای از زندگی این دو پیامبر بزرگ را بیان کنید؟
سرگذشت حضرت موسی علیه السّلام ، که به صورت داستانها و حکایات در دو کتاب از اسفار پنجگانه تورات (سفر خروج و سفر اعداد) مندرج است، سیصد یا چهار صد سال بعد از زمان وفات او به رشته تحریر در آمده است[1]، فلذا با توجه به تحریفات موجود در تورات مطالب مندرج در آن در خصوص حضرت موسی علیه السّلام ، قابل پذیرش و استدلال نمی باشند. قرآن کریم، بنی اسرائیل را به جهت تحریف تورات مذمت و توبیخ می کند. و تاریخ هم مؤید گفتار قرآن است، زیرا بخت النصر بعد از آنکه فلسطین را فتح کرد و هیکل (معبد یهود) را ویران ساخت، و تورات را سوزانید، در سال 588 ق.م، یهود را از فلسطین به سوی بابل کوچ داد، در سال 530 ق.م، یعنی 50 سال بعد، کورش، بابِل را فتح نمود و به یهود اجازه داد تا به سرزمین خود، بروند، و در آنجا (عزرای کاهن) تورات را برایشان نوشت، پس تورات اصلی منقرض شده و آنچه مانده محفوظات (عزرا) می باشد.[2]
اما زندگینامه حضرت موسی علیه السّلام بر طبق متون اسلامی این طور بیان شده است که بعضی از کاهنان، به فرعون خبر داده بودند که فرزندی در بنی اسرائیل متولد می شود، که زوال ملک او به دست وی صورت می گیرد، ناگزیر فرعون دستور داد تا هر طفل پسری که در بنی اسرائیل متولد می شود، به قتل برسانند، تا بتواند عدم زوال ملک خود را بیمه کند. امّا مدّتی نگذشته بود که اراده خداوند لایزال عملی شد، پسری به دنیا آمد.
مادر بچه نگران حال بچه اش بود؛ خداوند وحی فرمود: تا آن را در صندوقچه ای بگذارد و به رود نیل بیاندازد، مادر موسی به بچه اش شیر داد و چنین کرد تا از خطر جلادان فرعون نجات یابد.
آب، موسی را به طرف قصر فرعون برد، مادر موسی دختر خود را که همان خواهر موسی بود فرستاد تا از سرنوشت برادرش خبردار شود، خواهر، پیرامون قصر گردش می کرد که دید چند نفر به دنبال زن شیردهی می گردند، آن خواهر دلباخته برادر، آنان را به مادرش راهنمایی کرد و سرانجام وعده بازگشت موسی به مادرش تحقق یافت و خداوند به دل نگران و مظطرب مادر آرامش بخشید. خداوند قادر در دامان فرعون ستمگر موسای مصلح را بزرگ کرد و با اظهار قدرت خویش نگذاشت فرعون طاغی نور خدا را خاموش نموده و هدف پلیدش را عملی سازد.[3]
موسی سرانجام بعد از کشتن مرد قبطی، که درباریان قبط به کشتن وی رأی داده بودند بار دیگر با منت و لطف الهی نجات یافت و هراسان راه مدین را در پیش گرفت و پس از تحمل رنج و زحمت راه به کنار چاهی رسید که مردم را در حال آب دادن به گوسفندانشان دید، روح ضعیف نوازی موسی به وی اجازه نداد از مشاهده حادثه ای بی تفاوت بماند. فلذا اقدام به یاری ضعیف کرد و گوسفندان دختران شعیب را آب داد و به خاطر همین عمل نیک، به خانه شعیب دعوت شد، در آنجا با یکی از دختران عفیفهء وی ازدواج کرد و پس از مدت ده سال کار در خانه شعیب علیه السّلام ، همراه خانواده اش راه مصر را در شب بسیار سرد، در پیش می گیرد که راه را گم می کنند. و در چنین شرایطی، موسی از کوه طور که در آن نزدیکی ها بوده نور آتشی را می بیند، او از خانواده خود می خواهد همانجا بمانند، تا برود از آتش خبری بیاورد. هنگامی که وارد آن مکان می شود، ندای (من پروردگار عالمیان هستم)[4] گوش او را می نوازد، و بدین ترتیب موسی مأمور به دعوت فرعون ستمگر می شود.[5]
و خداوند حکیم، هارون را به عنوان وزیر و یاور موسی، همراه او می کند تا دو برادر به انجام امر الهی همت گمارده و مبارزه خویش را با طاغی آن زمان آغاز کنند، تا پس از سالها تلاش وکوشش، و مبارزه طلبی بی امان موفق به فرو نشاندن طغیان و سرکشی فرعون نمی شوند و خداوند با اراده خویش طومار زندگی فرعون را می پیچد و همراه لشگریانش در آب غرق می کند تا درسی باشد برای ستمگران تاریخ.
خداوند متعال برای اثبات حقانیت موسی، به انجام معجزاتی، او را توانا کرده بود که تبدیل کردن عصای او به اژدها، نور دادن دستش، ایجاد طوفان، مسلط کردن ملخ، شپش، قورباغه و خون بر معاندین، شکافته شدن دریا، نازل کردن منّ (=شیره مخصوص و لذیذ درختان) و سلوی (=مرغان مخصوص شبیه کبوتران)، جوشاندن 12 چشمه از یک سنگ با زدن عصا، زنده کردن مردگان، بلند کردن کوه بالای سر مردم و انزال الواح ... از جمله آن معجزات بودند.[6]
زندگی حضرت عیسی علیه السّلام هم، با اختلافاتی که در اناجیل موجود است ثابت نمی شود بلکه خصوصیات زندگی او باید از طریق قرآن تبیین شود.
خلقت عیسی یکی از شگفتی های عالم آفرینش است، زیرا مادرش به اراده مستقیم خداوند و با بشارت روح خدا، که به صورت انسانی بر مریم تمثیل یافت و در حواس بینایی مریم به صورت انسان محسوس شد. به وی خطاب کرد: (من فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو جوان پر نمو و شایسته ای را ببخشم)[7] فلذا مریم(س) باردار گردید تا آیت و نشانه ای برای همگان باشد.
چگونگی تولد عیسی علیه السّلام طبق نقل قرآن چنین است. مادر او هنگامی که باردار می شود خداوند او را به نقطه دور دستی می برد و درد زایمان، او را به کنار تنة درخت خرمای خشک کشاند و بعد از تولد حضرت عیسی علیه السّلام ، آنقدر ناراحت شد، که گفت: (ای کاش پیش از این مرده بودم، و به کلّی فراموش می شدم) ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که (غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمة آب گوارا قرار داده است. این تنة درخت خرما را به طرف خود تکان بده، خرمای تازه ای بر تو فرو می ریزد. و فرمود: از این غذای لذیذ بخور، و از آن آب گوارا بنوش، و چشمت را به این مولود جدید روشن دار! و هرگاه کسی از انسانها را دیدی، با اشاره بگو: من برای خداوند رحمان روزه ای نذر کرده ام و با کسی سخن نمی گویم.[8]
امّا این نوزاد مبارک در برابر نسبت های ناروای مردم آرام نشد و به دفاع از مادر پاکش لب به سخن گشود و در گهواره فرمود: (من بنده خدا هستم! به من کتاب داده و مرا پیامبر خویش قرار داده است).[9] و با این بیان حزن و اندوه را از چهره مادر مهربانش بر طرف کرد و تلخی های گفتار مردم با معجزه الهی تبدیل به شیرینی گردید.
اینکه عیسی علیه السّلام ، در گهواره زبان به سخن گشود گرچه معجزه است ولی از آن شگفت انگیز تر کلام اوست که خویشتن را در اولین گفتار، بنده خدا معرفی می کند و با اعتراف به عبودیت خود در برابر خدا، از غلو، غلوّکنندگان جلوگیری کرده و حجت را بر آنان تمام می کند. و سپس نبوت خویش را اعلام نموده و با کلمه (مبارکاً) با با برکت، دفاع از منافع و حقوق مردم را اعلان می دارد و از وجود برخی اعمال مانند نماز و روزه، مهربانی و نیکی به مادر خبر می دهد و خویشتن را از ظلم و جور مبرا می سازد.[10]
و در طول زندگی همواره به ارشاد و موعظه مردم می پردازد و با تربیت شاگردان و انجام معجزاتی به اذن خدا مانند: شفا دادن کور مادر زاد، ساختن پرنده از گل، بهبودی به مبتلایان پیسی، زنده کردن مردگان، خبر دادن از خوراک مردم و آنچه ذخیره می کنند و سیر کردن پنچ هزار تن با چند قرص نان و تعدادی ماهی ...[11] در رساندن پیام خدا دریغ نمی ورزد. و سرانجام به سبب خیانت برخی از رسولان، از میان بنی اسرائیل گرفته می شود، و خدا او را به سوی خود، بالا می برد گرچه آنان می گویند ما عیسی مسیح را کشته ایم و به دار آویخته ایم ولی حقیقت مطلب آنست که آنان نه عیسی را کشته اند و نه به دار کشیده اند بلکه این کار بر آنان مشتبه شده است، او را به یقین نکشته اند بلکه خدا او را به آسمان برده است[12] که پس از ظهور حضرت مهدی (عج) برای یاری اش نزول خواهد کرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آر چیبالد رابرتسون، عیسی اسطوره تاریخ، ترجمة حسین توفیقی.
2. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1 و 6 و 7 و 16.
[1] . جان. بی. ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، نهم، 1377، ص 491.
[2] . طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، دفترانتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، ج 16، ص 58،.
[3] . المیزان، ج 4، ص 206-208.
[4] . قصص/30.
[5] . تفسیر المیزان، ج 16، ص 43-45.
[6] . تفسیر المیزان، ج 16، ص 58.
[7] . مریم/19.
[8] . مریم/17-30.
[9] . مریم/31.
[10] . تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج 14، ص 47-3،.
[11] . آل عمران/49.
[12] . نساء/157 و 158.
( اندیشه قم )
- [سایر] خداوند در قرآن مسأله مسخ قوم حضرت موسی و عیسی علیهما السلام را چگونه مطرح کرده است؟
- [سایر] چرا به حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام)، شاهچراغ می گویند؟
- [سایر] زندگی نامه امام زاده احمد بن موسی الکاظم علیهما السلام چیست؟ چرا معروف به (شاهچراغ) است؟
- [سایر] آیا بعد از حضرت موسی و عیسی پیامبری مفسر آمده است؟
- [سایر] دلیلی که ثابت کند حضرت علی(علیه السلام) از حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام برتر است، چیست؟
- [سایر] احترامات تقدیم است. سوال: نام کدام پیغمبر در قرآن کریم زیاد تر ذکر شده است؟ 1. حضرت ابراهیم 2. حضرت عیسی 3. حضرت موسی 4. حضرت ادریس
- [سایر] پیامبر قرآن را (وقتی که تازه به دنیا آمده بود مثل حضرت عیسی علیه السلام)، میدانست؟
- [سایر] آیا حضرت خضر پیامبر بوده است و چرا حضرت موسی -علیه السلام- که پیامبر اوالوالعزم بود، باید راهنمایش غیر اولوالعزم باشد؟
- [سایر] حضرت خضر کیست و کجاست و آیا او پیامبر و مرشد حضرت موسی(علیه السلام) بوده است؟
- [سایر] با وجودی که حضرت عیسی (علیه السلام) پیامبر است چرا ریاست حکومت جهانی برای حضرت مهدی (علیه السلام) است ؟
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام باید به عربی گفته شود و در حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام و دعوت مردم به تقوا و خواندن یک سوره کامل در دو خطبه، باید ترتیب مراعات شود.
- [آیت الله سبحانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است، بلکه در حدیث آمده نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب بلکه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.