آیا در دین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریننده باشد پرستش می شود؟
اکثر ادیان به خصوص ادیان ابراهیمی خود را موظف می دانند تا به سه سوال اساسی انسان، پاسخ دهند به همین دلیل در جواب سوال از کجا آمده ایم؟ مباحث مربوط به خالق هستی و صفات او را بیان می کنند و در جواب سوال چه باید بکنیم؟ بحث نبوت و وساطت پیامبر بین خالق و انسان که برای سعادت انسان از سوی خالق، شریعتی آورده را مطرح می سازند و در پاسخ به سوال، به کجا خواهیم رفت بحث معاد را مطرح می کنند، به همین دلیل گفته شده که محور اشتراک ادیان ابراهیمی بحث های توحید، نبوت و معاد است هر چند در تبیین آنها با هم اختلافات زیادی دارند. در این میان برخی از آیین ها نیز وجود دارند که یا خود را موظف به پاسخ گویی به سه سوال از کجا آمده ایم؟ چه کاری انجام دهیم؟ و به کجا می رویم؟ نمی دانند و به همه آنها پاسخ نمی دهند، یا به دلیل حوادث تاریخی پاسخ های آنها به برخی از این سوال ها به دست ما نرسیده است. از جمله این آیین ها دین بودا می باشد که ساختاری متفاوت با ادیان ابراهیمی دارد و روش خاصی را برای پاسخ دادن به سوالات فوق در پیش گرفته است. آنگونه که در منابع موجود بودایی آمده، بودا در پاسخ به این سوال که این جهان را چه کسی آفریده است و آفریدگار جهان چه صفات و ویژگی هایی دارد، دو راه در پیش گرفته است: راه اول- روش سکوت: در برخی از منابع ذکر شده که هنگامی که از بودا در مورد خداوند سوال می شد وی از پاسخ دادن طفره رفته و می گفت: (من در باب قدمت عالم و ازلیت جهان توضیحی نداده و همچنین در باب محدودیت و تناهی وجود تفسیری نکرده ام و در باب وحدت روح و جسم سخنی نگفته ام و از بقای روح بعد از وصول به درجه کمال، بیانی ننموده ام... چرا در این مقوله بحثی نکرده ام و شرح و تفسیری نداده ام؟ زیرا بحث در این امور فایدتی را متضمن نیست و این مسائل پایه و بنیان دین نمی باشند. از این رو از بحث درباره آنها در گذشتیم.)[1] از دیدگاه بودا (پارسایی و رضا در شناختن جهان و خدا نیست، بلکه تنها در زیستن نیک خواهانه و دور از خود پرستی است... )[2] به همین دلیل عده ای معتقدند (مفهوم ذهنی او (بودا) از دین مفهومی کاملا اخلاقی بوده و او در همه چیز به رفتار و سلوک توجه داشت نه به مراسم و آیینی با پرستش مابعد الطبیعه یا خداشناسی... )[3] با توجه به این سیره بودا ما، نه می توانیم وی را منکر خدا و خالق هستی بدانیم و نه می توانیم وی را خداشناس و اثبات کنندة خالق هستی بشماریم یعنی او را نمی توان خدا پرست نامید و نه می توان ملحد و منکر خدا. راه دوم: روش انکار: برخی دیگر از شواهد تاریخی نشان می دهد که بودا فقط به سکوت در مورد خالق هستی و صفات او اکتفا نکرده، بلکه به انکار وجود خالق و خدا پرداخته است و معتقد بوده این عالم قدیم و ازلی است و اصلا نیازی به خالق نامحدود و واجب الوجود ندارد تا ما در جستجوی او باشیم. او وقتی که به مقام بودایی رسید در اولین اقدام برای تبلیغ آیین خود در پاسخ راهبانی که از او پرسیده بودند، تو می گویی (برهما) هنگام آفریدن جهان مردم را به طبقات گوناگون تقسیم نکرده است، پاسخ داد: (اصلا من باور ندارم برهما چیزی را آفریده باشد تا جهان آفریده او باشد. آنان پرسیدند: پس جهان ساخته کیست؟ بودا پاسخ داد: به نظر من جهان ابدی است و آغاز و انجامی ندارد.)[4] در جمع بندی دو روش فوق می توان چنین نتیجه گرفت که بودا به عنوان موسس آیین بودیسم هرگز نخواسته در مورد آفرینندة جهان و خالق هستی سخن بگوید او نه به این که عالم چگونه به وجود آمده توجه دارد و نه آفرینش و آفریننده را مورد کنکاش قرار می دهد او تنها چهار حقیقت از دیدگاه خود را که رکن اصلی آنها درد و رنج بودن زندگی دنیا است. محور اصلی آیین خود قرار می دهد و با معرفی هشت راه می خواهد انسان را از این درد و رنج رهایی دهد[5] و غیر از این سخنی دربارة آفرینندة جهان معرفی نمی کند. بنابراین بایدگفت: در آیین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریینده و خالق جهان باشد معرفی نشده و در اصول تعلیمی وی پرستش هیچ موجودی تعلیم داده نشده، هر چند واقعیت غیر از این است و در عمل برخی از فرقه های بودایی انسان هایی را که به عقیده آنها روح بودا در آنها نسخ پیدا کرده و بوداهای زمان خود هستند می پرستند و برخی دیگر در معابد خود خاکستر تن بودا، درخت بُدی (درخت بیداری) که به یاد درختی که بودا در زیر آن به مقام نوریافتگی و بیداری نائل شد و تندیس و مجسمة بودا را تقدیس کرده و در حقیقت می پرستند.[6] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. بودا، ع. پاشایی. 2. چنین گفت بودا، هاشم رجب زاده. 3. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی. [1] . جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370، ص 188. [2] . ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمة گروهی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1378، ج1، ص497. [3] . همان. [4] . توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، قم، انتشارات سمت، چاپ اول، 1379، ص 47. [5] . ر. ک: سادها تیسنا، بودا و اندیشه های او، ترجمة محمد تقی بهرامی حرّان، تهران، انتشارات جامی، چاپ اول، 1382، ص41 تا 45. [6] . ر. ک: بودا و اندیشه های او، ص 180. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

آیا در دین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریننده باشد پرستش می شود؟


پاسخ:

اکثر ادیان به خصوص ادیان ابراهیمی خود را موظف می دانند تا به سه سوال اساسی انسان، پاسخ دهند به همین دلیل در جواب سوال از کجا آمده ایم؟ مباحث مربوط به خالق هستی و صفات او را بیان می کنند و در جواب سوال چه باید بکنیم؟ بحث نبوت و وساطت پیامبر بین خالق و انسان که برای سعادت انسان از سوی خالق، شریعتی آورده را مطرح می سازند و در پاسخ به سوال، به کجا خواهیم رفت بحث معاد را مطرح می کنند، به همین دلیل گفته شده که محور اشتراک ادیان ابراهیمی بحث های توحید، نبوت و معاد است هر چند در تبیین آنها با هم اختلافات زیادی دارند. در این میان برخی از آیین ها نیز وجود دارند که یا خود را موظف به پاسخ گویی به سه سوال از کجا آمده ایم؟ چه کاری انجام دهیم؟ و به کجا می رویم؟ نمی دانند و به همه آنها پاسخ نمی دهند، یا به دلیل حوادث تاریخی پاسخ های آنها به برخی از این سوال ها به دست ما نرسیده است. از جمله این آیین ها دین بودا می باشد که ساختاری متفاوت با ادیان ابراهیمی دارد و روش خاصی را برای پاسخ دادن به سوالات فوق در پیش گرفته است.
آنگونه که در منابع موجود بودایی آمده، بودا در پاسخ به این سوال که این جهان را چه کسی آفریده است و آفریدگار جهان چه صفات و ویژگی هایی دارد، دو راه در پیش گرفته است:
راه اول- روش سکوت: در برخی از منابع ذکر شده که هنگامی که از بودا در مورد خداوند سوال می شد وی از پاسخ دادن طفره رفته و می گفت: (من در باب قدمت عالم و ازلیت جهان توضیحی نداده و همچنین در باب محدودیت و تناهی وجود تفسیری نکرده ام و در باب وحدت روح و جسم سخنی نگفته ام و از بقای روح بعد از وصول به درجه کمال، بیانی ننموده ام... چرا در این مقوله بحثی نکرده ام و شرح و تفسیری نداده ام؟ زیرا بحث در این امور فایدتی را متضمن نیست و این مسائل پایه و بنیان دین نمی باشند. از این رو از بحث درباره آنها در گذشتیم.)[1]
از دیدگاه بودا (پارسایی و رضا در شناختن جهان و خدا نیست، بلکه تنها در زیستن نیک خواهانه و دور از خود پرستی است... )[2] به همین دلیل عده ای معتقدند (مفهوم ذهنی او (بودا) از دین مفهومی کاملا اخلاقی بوده و او در همه چیز به رفتار و سلوک توجه داشت نه به مراسم و آیینی با پرستش مابعد الطبیعه یا خداشناسی... )[3] با توجه به این سیره بودا ما، نه می توانیم وی را منکر خدا و خالق هستی بدانیم و نه می توانیم وی را خداشناس و اثبات کنندة خالق هستی بشماریم یعنی او را نمی توان خدا پرست نامید و نه می توان ملحد و منکر خدا.
راه دوم: روش انکار: برخی دیگر از شواهد تاریخی نشان می دهد که بودا فقط به سکوت در مورد خالق هستی و صفات او اکتفا نکرده، بلکه به انکار وجود خالق و خدا پرداخته است و معتقد بوده این عالم قدیم و ازلی است و اصلا نیازی به خالق نامحدود و واجب الوجود ندارد تا ما در جستجوی او باشیم. او وقتی که به مقام بودایی رسید در اولین اقدام برای تبلیغ آیین خود در پاسخ راهبانی که از او پرسیده بودند، تو می گویی (برهما) هنگام آفریدن جهان مردم را به طبقات گوناگون تقسیم نکرده است، پاسخ داد: (اصلا من باور ندارم برهما چیزی را آفریده باشد تا جهان آفریده او باشد. آنان پرسیدند: پس جهان ساخته کیست؟ بودا پاسخ داد: به نظر من جهان ابدی است و آغاز و انجامی ندارد.)[4]
در جمع بندی دو روش فوق می توان چنین نتیجه گرفت که بودا به عنوان موسس آیین بودیسم هرگز نخواسته در مورد آفرینندة جهان و خالق هستی سخن بگوید او نه به این که عالم چگونه به وجود آمده توجه دارد و نه آفرینش و آفریننده را مورد کنکاش قرار می دهد او تنها چهار حقیقت از دیدگاه خود را که رکن اصلی آنها درد و رنج بودن زندگی دنیا است. محور اصلی آیین خود قرار می دهد و با معرفی هشت راه می خواهد انسان را از این درد و رنج رهایی دهد[5] و غیر از این سخنی دربارة آفرینندة جهان معرفی نمی کند.
بنابراین بایدگفت: در آیین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریینده و خالق جهان باشد معرفی نشده و در اصول تعلیمی وی پرستش هیچ موجودی تعلیم داده نشده، هر چند واقعیت غیر از این است و در عمل برخی از فرقه های بودایی انسان هایی را که به عقیده آنها روح بودا در آنها نسخ پیدا کرده و بوداهای زمان خود هستند می پرستند و برخی دیگر در معابد خود خاکستر تن بودا، درخت بُدی (درخت بیداری) که به یاد درختی که بودا در زیر آن به مقام نوریافتگی و بیداری نائل شد و تندیس و مجسمة بودا را تقدیس کرده و در حقیقت می پرستند.[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بودا، ع. پاشایی.
2. چنین گفت بودا، هاشم رجب زاده.
3. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی.


[1] . جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370، ص 188.
[2] . ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمة گروهی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1378، ج1، ص497.
[3] . همان.
[4] . توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، قم، انتشارات سمت، چاپ اول، 1379، ص 47.
[5] . ر. ک: سادها تیسنا، بودا و اندیشه های او، ترجمة محمد تقی بهرامی حرّان، تهران، انتشارات جامی، چاپ اول، 1382، ص41 تا 45.
[6] . ر. ک: بودا و اندیشه های او، ص 180.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین