عرفان سرخ پوستی دارای یک سری اعمال مخصوصی است و طبق آموزههای مرشد به سالک انجام میگیرد، تا سالک خوی مورد نظر مرشد را پیدا کرده و به اصطلاح آنان (مقدس) گردد.[1] این مسلک هیچ سند و مدرک معتبری ندارد. بلکه بیشتر از طریق خاطرات و گزارشهایی است که بعضی افراد از طریق سرخ پوستان نقل میکنند، که بعضاً خود آنان وجود خارجی نداشته، یا حداقل خیلیها انکار نمودهاند. این عرفان از خرافات شکل گرفته تا واقعیت و حداقل این که رازآلود بوده و دارای یک سری ویژگیهای مثبت و منفی است که در ذیل به آنها اشاره میکنیم: الف ویژگیهای مثبت: بعضی ویژگیهای مثبت را میتوان در این عرفان یافت که در زندگی مادی و معنوی، میتواند مؤثر باشد. 1. نیاز به مرشد: نیاز به مرشد در این عرفان حتّی شدیدتر از عرفانهای دیگر است. در عرفان های دیگر مرشد تنها راهنمایی و ارائه طریق میکند، ولی در این عرفان مرشد همراه با روح سالک است و از ابتدا تا رسیدن به مقصد او را همراهی میکند. 2. نزدیکی مرگ به انسان: یکی از تفکرات آنان این است که مرگ در شانهی چپ انسان است و مرگ انسان وقتی فرا میرسد که او انسان را لمس کند، در آن وقت است که انسان میمیرد و این نزدیکی مرگ به انسان دلبستگی او را به دنیا کم و رسیدن به (واکان تانکا) به اصطلاح آنان پدربزرگ و جد را آسانتر میکند، که در عرفان اسلامی یاد مرگ، آخرت انسان را به یاد میآورد و انسان به فکر ساختن آن میافتد. البته در عرفان سرخ پوستی به طور اجمال برگشتن به خاک و یا بازگشت به سوی (واکان تانکا) وارد شده و از آخرت سخن زیادی وجود ندارد.[2] 3. تصور هر عمل آخرین نبرد: سالک باید بداند که برای هر عمل قدرت دارد، لذا هیچ گاه احساس شکست و ناامیدی نمیکند و همیشه به نتیجهی کار خویش امیدوار خواهد بود و کار خویش را با قدرت تمام دنبال میکند و این روحیه انسان را در شرایط مختلف زندگی مادی و معنوی مقاوم میکند.[3] 4. ترک عادت نکردن: در این عرفان میگویند ما عادت کردهایم که طبق آن زندگی را پیش ببریم ( منظور همان فرامین و اعمالی است که در این عرفان عمل میشود) عادت کردن در همه جا مثبت نیست، ولی در عرفان عادت به کارهای مثبت تأیید شده است.[4] 5. عمل بدون چشمداشت فایده: آنان برای عمل فایده را دنبال نمیکنند، لذا ممکن است خیلی از اعمال را که مرشد میگوید و سالک انجام میدهد، فایدهای هم نداشته باشد، ولی سالک به عاقبت تمرینات که به (اصطلاح) به معرفت برسد، فکر میکند. 6. ویژگیهای سالک: در این عرفان سالک باید ویژگیهایی مانند: نترس بودن، کهولت، و قدرت و ... را داشته باشد. یعنی ترس نداشته، کهولت مانع کار، و قدرت، شرط انجام است و در مورد کهولت که چارهای از آن نیست راه چاره را این میدانند که در جوانی سختیها و دشواریها را طی کند، که در کهولت به مشکل نیافتد، این ویژگیها در عرفانهای دیگر نیز وجود دارد که باید خود را در جوانی ساخت و الاّ در پیری مشکل است، لذا از این لحاظ و همچنین ترس نداشتن (داشتن شجاعت) و قدرت را میتوان از ویژگیهای مثبت این عرفان برشمرد.[5] 7. اصول اقتدار در این عرفان: اقتدار که از شرایط سالک بُوَد دارای اصولی است مانند: شناسایی درست میدان مبارزه، خو گرفتن به سادگی، حذف غیر ضروریها از زندگی، تمرکز بر تصمیم جدی به مبارزه یا ترک آن فکر خود را از چیزهای عجیب و غریب منصرف ساختن وقت خود را فشرده و به لحظهها اهمیت دادن و میانهروی و اعتدال و ... که اینها را میتوان ویژگی مثبت به شمار آورد که در بقیهی عرفانها هم کما بیش اشاره کردهاند.[6] 8. نیاز کم سالک به مسائل مادی و رضایت او به مواهب اندک دنیایی: زیرا او مقصدی والا دارد و منتظر، و تا زمانی که انتظار میکشد چیزی نمیخواهد و این انتظار موجب میشود، خیلی از سختیها مانند: گرسنگی و تشنگی و غیره را تحمل کند و به تعبیر دیگر عشق رسیدن به مقصد، این امور را برای او آسان میگرداند.[7] 9. احترام به دو پایان و همهی موجودات روی زمین:[8] آنان اعتقاد به تقدس زمین و بعضی موجودات دارند، لذا انسان، حیوانات و اشیاء مادی دیگر همگی محترماند. 10. ارتباط نداشتن با آدمهای ناپاک: یکی از فرامین آنان این است که سالکی که میخواهد به مقصد برسد، نباید با انسانهای ناپاک ارتباط داشته باشد، و اختلاف و نزاع و درگیری را کنار بگذارد، زیرا یکی از شرایط رسیدن به مقصد همدلی است.[9] 11. مقدس بودن: چشم، دست، دهان، گوش و ... و باید از طریق آنها گناهی صورت نگیرد، و اگر کسی این ها را رعایت کند، واکان تانکا (موجود متعالی) او را دوست خواهد داشت.[10] 12. دائم الذکر بودن، نجنگیدنی، سرمشق مردم بودن، و خدمت به مردم. 13. رسیدن به شهود و عرفان اختصاص به سنین خاصی ندارد، و هر کسی میتواند سالک این طریق باشد.[11] با این که ویژگیهایی برای عرفان سرخ پوستی از حیث مثبت بودن شمرده شد، ولی با این حال ویژگیهای منفی دارد که به برخی اشاره میکنیم: ب: ویژگیهای منفی: 1. اعتقاد به شهودهای صخره، سایه، حیوان گورکن، اسب جفتک زن، عقاب خال خالی، جهات چهارگانهی عالم، چپق، گاومیش، گاو نر و ... که هیچ کدام از اینها نه تنها مبنایی ندارند، بلکه خرافه بوده و جنبه شرکآلود و طبیعت پرستی آن رسیدن به وجود متعالی را ناممکن میکند.[12] 2. اصل این عرفان ثابت نیست بلکه صرفاً گزارش چند نفر است که با افرادی از سرخ پوستان تماس داشتهاند، با این همه عدهای در وجود چنین انسانهایی تشکیک کردهاند و گفتهاند چنین افرادی وجود خارجی ندارند و بعضی از آنان مانند کاستاندا، خود اعتراف میکند که در نوشتههای موجود به یادداشتهای حین آموزش مراجعه نکرده است،[13] بنابراین در اصل وجود این نوع عرفان تردید است و بیشتر به خرافات میماند تا واقعیت.[14] 3. تفکر در این عرفان جایی ندارد و بیشتر عملگرا هستند؛ بنابراین به سود و زیان خیلی از اعمال توجه نمیشود، از نظر آنان خوابها و رؤیاها مهماند و نباید از کنار آنها به سادگی گذشت و باید کاری کرد تا خواب شفاف شود تا در بیداری از آن استفاده نمود.[15] 4. مبتنی بر شهود بودن: که این امر موجب میگردد که خیلی از رفتارها برای عامهی مردم قابل قبول نباشد و عرف و عقل آن را نپسندد، هر چند بعداً بتوانند خوی سالکان را به آن عادت دهند، و بعداً این شهودها را به عنوان آیین و یا فرامین عرفانی رواج دهند. 5. عقل ستیزی: یکی از نقاط ضعف مهم آن عقل ستیزی است، هر چند که عارفان عقل را ناکارآمد میدانند، و آن را حجاب چهرهی حقیقت میدانند، ولی در عرفان سرخ پوستی شدیدتر است، و همان طور که گفته شد، آنان فقط عمل میکنند و به آن رفتار فکر نمیکنند، لذا عموماً مردم آنان را انسانهای دیوانه میدانند.[16] آنها تنها راه رسیدن به مقصد را راه دل می دانند. 6. اصل نیرنگ و حقهبازی: در عرفان سرخ پوستی اگر مرشد بخواهد از ابتدا از طریق عقل و راستی با سالک برخورد کند، او نمیپذیرد، و لذا از طریق نیرنگ او را وارد این تمرینات میکند، و وقتی کاملاً با آن آموزشها خو پیدا کرد، و طبیعت مرشد را پیدا کرد، این حقه و نیرنگ را به او میگوید و سالک تمام این نیرنگبازی و حقه، و خاموش کردن عقل را فدای آن معرفت جادوگرانه میکند، که فرا گرفته است، مثلاً: یکی از این سالکان میگوید: او از ابتدا به من گفته بود، تمام زنان زیبایی که در اطراف اوست به من میدهد، و مرا از طلا خواهد پوشاند و من گول خوردم...[17] 7. حماقت اختیاری: خوب و بد، ثمر بخش و زیانبار، سلامتی و مرض، توانگری و فقر، هیچ ذوقی برای سالک ندارد و تنها فعل او مهم است، زیرا عقل را کنار گذاشته است. موارد یاد شده تنها قسمتی از ویژگیهای منفی عرفان سرخ پوستی است و اصل کسانی که این عرفان از آنان گرفته شده، وجود خارجیشان مورد تردید است و بی مبنا و ملاک بودن اعمال آنان، که آن را آمیزهای از خرافات و رفتارهای نامفهوم جلوه داده، و کنار گذاشتن عقل و استفاده از حقه و نیرنگ ... که حقیقت را مخفی میکند، و دیگر ویژگیهای منفی این عرفان را نمیتوان به صورت اندیشهی مقدس و خردمندانه پذیرفت. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سفر جادویی با کارلوس کاستاندا، مارگارت رانیان، ترجمهی مهدی کندری. 2. هدیه عقاب، کارلوس کاستاندا، ترجمهی مهران کندری، و مسعود کاظمی. 3. دین اسطوره در آمریکای وسطی، ترجمهی مهران کندری. [1] . بیشتر این مطالب از سایت شارح دفتر تبلیغات مقالات آقای حسین واعظی نیا نقل میشود. www. Shareh. Com/ persian / modules. Php _ name_ news 8 fils _ article 8 sid 3485. [2] . بیشتر از سایت قبلی و قسمتی هم از کتاب (چپق مقدس) ص 22 و سایتهای دیگر گرفته شده است. [3] . همان. [4] . همان. [5] . سایت شارح. [6] . همان. [7] . همان. [8] . براون، جوزف اسپس، چپق مقدس، ترجمهی: ع پاشایی، تهران، نشر میترا، 1378 ه ش، ص 22، [9] . چپق مقدس، ص 32. [10] . همان، ص 33. [11] . همان، ص 70. [12] . همان به نقل از رینه گندن از لندن، ص 24. [13] . بیشتر ترجمههای موجود عرفان سرخ پوستی از نوشتههای کاستاندا است. [14] . از سایت شارح، عرفان سرخ پوستی، حسین واعظی نیا. [15] . www. Youhanna . persianbloy. Com _ 1382 _ 4. [16] . مانند: رقص خورشید، که یکی از اعمال آنهاست، که وقتی او را برای بار اول دیدند، پنداشتند دیوانه شد، ولی بعداً همین شریک آیین.. چپق مقدس، ص 94. [17] . از سایت شارح، حسین واعظی نیا. ( اندیشه قم )
عرفان سرخ پوستی دارای یک سری اعمال مخصوصی است و طبق آموزههای مرشد به سالک انجام میگیرد، تا سالک خوی مورد نظر مرشد را پیدا کرده و به اصطلاح آنان (مقدس) گردد.[1]
این مسلک هیچ سند و مدرک معتبری ندارد. بلکه بیشتر از طریق خاطرات و گزارشهایی است که بعضی افراد از طریق سرخ پوستان نقل میکنند، که بعضاً خود آنان وجود خارجی نداشته، یا حداقل خیلیها انکار نمودهاند. این عرفان از خرافات شکل گرفته تا واقعیت و حداقل این که رازآلود بوده و دارای یک سری ویژگیهای مثبت و منفی است که در ذیل به آنها اشاره میکنیم:
الف ویژگیهای مثبت: بعضی ویژگیهای مثبت را میتوان در این عرفان یافت که در زندگی مادی و معنوی، میتواند مؤثر باشد.
1. نیاز به مرشد: نیاز به مرشد در این عرفان حتّی شدیدتر از عرفانهای دیگر است. در عرفان های دیگر مرشد تنها راهنمایی و ارائه طریق میکند، ولی در این عرفان مرشد همراه با روح سالک است و از ابتدا تا رسیدن به مقصد او را همراهی میکند.
2. نزدیکی مرگ به انسان: یکی از تفکرات آنان این است که مرگ در شانهی چپ انسان است و مرگ انسان وقتی فرا میرسد که او انسان را لمس کند، در آن وقت است که انسان میمیرد و این نزدیکی مرگ به انسان دلبستگی او را به دنیا کم و رسیدن به (واکان تانکا) به اصطلاح آنان پدربزرگ و جد را آسانتر میکند، که در عرفان اسلامی یاد مرگ، آخرت انسان را به یاد میآورد و انسان به فکر ساختن آن میافتد. البته در عرفان سرخ پوستی به طور اجمال برگشتن به خاک و یا بازگشت به سوی (واکان تانکا) وارد شده و از آخرت سخن زیادی وجود ندارد.[2]
3. تصور هر عمل آخرین نبرد: سالک باید بداند که برای هر عمل قدرت دارد، لذا هیچ گاه احساس شکست و ناامیدی نمیکند و همیشه به نتیجهی کار خویش امیدوار خواهد بود و کار خویش را با قدرت تمام دنبال میکند و این روحیه انسان را در شرایط مختلف زندگی مادی و معنوی مقاوم میکند.[3]
4. ترک عادت نکردن: در این عرفان میگویند ما عادت کردهایم که طبق آن زندگی را پیش ببریم ( منظور همان فرامین و اعمالی است که در این عرفان عمل میشود) عادت کردن در همه جا مثبت نیست، ولی در عرفان عادت به کارهای مثبت تأیید شده است.[4]
5. عمل بدون چشمداشت فایده: آنان برای عمل فایده را دنبال نمیکنند، لذا ممکن است خیلی از اعمال را که مرشد میگوید و سالک انجام میدهد، فایدهای هم نداشته باشد، ولی سالک به عاقبت تمرینات که به (اصطلاح) به معرفت برسد، فکر میکند.
6. ویژگیهای سالک: در این عرفان سالک باید ویژگیهایی مانند: نترس بودن، کهولت، و قدرت و ... را داشته باشد. یعنی ترس نداشته، کهولت مانع کار، و قدرت، شرط انجام است و در مورد کهولت که چارهای از آن نیست راه چاره را این میدانند که در جوانی سختیها و دشواریها را طی کند، که در کهولت به مشکل نیافتد، این ویژگیها در عرفانهای دیگر نیز وجود دارد که باید خود را در جوانی ساخت و الاّ در پیری مشکل است، لذا از این لحاظ و همچنین ترس نداشتن (داشتن شجاعت) و قدرت را میتوان از ویژگیهای مثبت این عرفان برشمرد.[5]
7. اصول اقتدار در این عرفان: اقتدار که از شرایط سالک بُوَد دارای اصولی است مانند: شناسایی درست میدان مبارزه، خو گرفتن به سادگی، حذف غیر ضروریها از زندگی، تمرکز بر تصمیم جدی به مبارزه یا ترک آن فکر خود را از چیزهای عجیب و غریب منصرف ساختن وقت خود را فشرده و به لحظهها اهمیت دادن و میانهروی و اعتدال و ... که اینها را میتوان ویژگی مثبت به شمار آورد که در بقیهی عرفانها هم کما بیش اشاره کردهاند.[6]
8. نیاز کم سالک به مسائل مادی و رضایت او به مواهب اندک دنیایی: زیرا او مقصدی والا دارد و منتظر، و تا زمانی که انتظار میکشد چیزی نمیخواهد و این انتظار موجب میشود، خیلی از سختیها مانند: گرسنگی و تشنگی و غیره را تحمل کند و به تعبیر دیگر عشق رسیدن به مقصد، این امور را برای او آسان میگرداند.[7]
9. احترام به دو پایان و همهی موجودات روی زمین:[8] آنان اعتقاد به تقدس زمین و بعضی موجودات دارند، لذا انسان، حیوانات و اشیاء مادی دیگر همگی محترماند.
10. ارتباط نداشتن با آدمهای ناپاک: یکی از فرامین آنان این است که سالکی که میخواهد به مقصد برسد، نباید با انسانهای ناپاک ارتباط داشته باشد، و اختلاف و نزاع و درگیری را کنار بگذارد، زیرا یکی از شرایط رسیدن به مقصد همدلی است.[9]
11. مقدس بودن: چشم، دست، دهان، گوش و ... و باید از طریق آنها گناهی صورت نگیرد، و اگر کسی این ها را رعایت کند، واکان تانکا (موجود متعالی) او را دوست خواهد داشت.[10]
12. دائم الذکر بودن، نجنگیدنی، سرمشق مردم بودن، و خدمت به مردم.
13. رسیدن به شهود و عرفان اختصاص به سنین خاصی ندارد، و هر کسی میتواند سالک این طریق باشد.[11] با این که ویژگیهایی برای عرفان سرخ پوستی از حیث مثبت بودن شمرده شد، ولی با این حال ویژگیهای منفی دارد که به برخی اشاره میکنیم:
ب: ویژگیهای منفی:
1. اعتقاد به شهودهای صخره، سایه، حیوان گورکن، اسب جفتک زن، عقاب خال خالی، جهات چهارگانهی عالم، چپق، گاومیش، گاو نر و ... که هیچ کدام از اینها نه تنها مبنایی ندارند، بلکه خرافه بوده و جنبه شرکآلود و طبیعت پرستی آن رسیدن به وجود متعالی را ناممکن میکند.[12]
2. اصل این عرفان ثابت نیست بلکه صرفاً گزارش چند نفر است که با افرادی از سرخ پوستان تماس داشتهاند، با این همه عدهای در وجود چنین انسانهایی تشکیک کردهاند و گفتهاند چنین افرادی وجود خارجی ندارند و بعضی از آنان مانند کاستاندا، خود اعتراف میکند که در نوشتههای موجود به یادداشتهای حین آموزش مراجعه نکرده است،[13] بنابراین در اصل وجود این نوع عرفان تردید است و بیشتر به خرافات میماند تا واقعیت.[14]
3. تفکر در این عرفان جایی ندارد و بیشتر عملگرا هستند؛ بنابراین به سود و زیان خیلی از اعمال توجه نمیشود، از نظر آنان خوابها و رؤیاها مهماند و نباید از کنار آنها به سادگی گذشت و باید کاری کرد تا خواب شفاف شود تا در بیداری از آن استفاده نمود.[15]
4. مبتنی بر شهود بودن: که این امر موجب میگردد که خیلی از رفتارها برای عامهی مردم قابل قبول نباشد و عرف و عقل آن را نپسندد، هر چند بعداً بتوانند خوی سالکان را به آن عادت دهند، و بعداً این شهودها را به عنوان آیین و یا فرامین عرفانی رواج دهند.
5. عقل ستیزی: یکی از نقاط ضعف مهم آن عقل ستیزی است، هر چند که عارفان عقل را ناکارآمد میدانند، و آن را حجاب چهرهی حقیقت میدانند، ولی در عرفان سرخ پوستی شدیدتر است، و همان طور که گفته شد، آنان فقط عمل میکنند و به آن رفتار فکر نمیکنند، لذا عموماً مردم آنان را انسانهای دیوانه میدانند.[16] آنها تنها راه رسیدن به مقصد را راه دل می دانند.
6. اصل نیرنگ و حقهبازی: در عرفان سرخ پوستی اگر مرشد بخواهد از ابتدا از طریق عقل و راستی با سالک برخورد کند، او نمیپذیرد، و لذا از طریق نیرنگ او را وارد این تمرینات میکند، و وقتی کاملاً با آن آموزشها خو پیدا کرد، و طبیعت مرشد را پیدا کرد، این حقه و نیرنگ را به او میگوید و سالک تمام این نیرنگبازی و حقه، و خاموش کردن عقل را فدای آن معرفت جادوگرانه میکند، که فرا گرفته است، مثلاً: یکی از این سالکان میگوید: او از ابتدا به من گفته بود، تمام زنان زیبایی که در اطراف اوست به من میدهد، و مرا از طلا خواهد پوشاند و من گول خوردم...[17]
7. حماقت اختیاری: خوب و بد، ثمر بخش و زیانبار، سلامتی و مرض، توانگری و فقر، هیچ ذوقی برای سالک ندارد و تنها فعل او مهم است، زیرا عقل را کنار گذاشته است.
موارد یاد شده تنها قسمتی از ویژگیهای منفی عرفان سرخ پوستی است و اصل کسانی که این عرفان از آنان گرفته شده، وجود خارجیشان مورد تردید است و بی مبنا و ملاک بودن اعمال آنان، که آن را آمیزهای از خرافات و رفتارهای نامفهوم جلوه داده، و کنار گذاشتن عقل و استفاده از حقه و نیرنگ ... که حقیقت را مخفی میکند، و دیگر ویژگیهای منفی این عرفان را نمیتوان به صورت اندیشهی مقدس و خردمندانه پذیرفت.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سفر جادویی با کارلوس کاستاندا، مارگارت رانیان، ترجمهی مهدی کندری.
2. هدیه عقاب، کارلوس کاستاندا، ترجمهی مهران کندری، و مسعود کاظمی.
3. دین اسطوره در آمریکای وسطی، ترجمهی مهران کندری.
[1] . بیشتر این مطالب از سایت شارح دفتر تبلیغات مقالات آقای حسین واعظی نیا نقل میشود.
www. Shareh. Com/ persian / modules. Php _ name_ news 8 fils _ article 8 sid 3485.
[2] . بیشتر از سایت قبلی و قسمتی هم از کتاب (چپق مقدس) ص 22 و سایتهای دیگر گرفته شده است.
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . سایت شارح.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . براون، جوزف اسپس، چپق مقدس، ترجمهی: ع پاشایی، تهران، نشر میترا، 1378 ه ش، ص 22،
[9] . چپق مقدس، ص 32.
[10] . همان، ص 33.
[11] . همان، ص 70.
[12] . همان به نقل از رینه گندن از لندن، ص 24.
[13] . بیشتر ترجمههای موجود عرفان سرخ پوستی از نوشتههای کاستاندا است.
[14] . از سایت شارح، عرفان سرخ پوستی، حسین واعظی نیا.
[15] . www. Youhanna . persianbloy. Com _ 1382 _ 4.
[16] . مانند: رقص خورشید، که یکی از اعمال آنهاست، که وقتی او را برای بار اول دیدند، پنداشتند دیوانه شد، ولی بعداً همین شریک آیین.. چپق مقدس، ص 94.
[17] . از سایت شارح، حسین واعظی نیا.
( اندیشه قم )
- [سایر] داستان الگوهای منفی و مثبت در قرآن را بیان کنید.
- [سایر] داستان الگوهای منفی و مثبت در قرآن را بیان کنید.
- [سایر] تأثیر مثبت یا منفی دین در خوشبختی را بیان کنید؟
- [سایر] دفاع مقدس و آثار مثبت منفی آن را بنویسید؟
- [سایر] چرا باید عرفان محدود به دین شود؟ در صورتی که میتواند عرفان مورد نظر در زندگی شخص تاثیر مثبت داشته باشد.
- [سایر] آثار مثبت و منفی دوستان و همسالان کودکان و نوجوانان کدامند؟
- [سایر] آثار مثبت و منفی دوستان و همسالان کودکان و نوجوانان کدامند؟
- [سایر] فرایند جهانی شدن را شرح دهید و آیا امری مثبت است یا منفی؟
- [سایر] به چند اثر مثبت و منفی تفسیر علمی قرآن کریم اشاره بفرمایید؟
- [سایر] آیا فرهنگها با هم مرتبط هستند؟ ارتباط فرهنگی کشورها چه جنبههای مثبت و منفی دارد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهی یا سرخ تیره است و با فشار و کمی سوزش بیرون می آید.
- [آیت الله نوری همدانی] خون حیض در بیشتر اوقات ، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مائل به سیاهی یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش بیرون می آید .
- [امام خمینی] خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهی یا سرخ است و با فشار و کمی سوزش بیرون می آید.
- [آیت الله اردبیلی] خون حیض در بیشتر اوقات غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ یا سرخ مایل به سیاهی است و با فشار و کمی سوزش بیرون میآید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر خرمایی را که زرد یا سرخ شده، بر درخت به چیزی غیر از خرما بفروشند اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] گچ، آهک، گِل سرشور و گِل سرخ، بنابر احتیاط واجب از معدن محسوب شده و خُمس دارد.
- [آیت الله بروجردی] پوستهای مختصر لب و جاهای دیگر بدن که موقع افتادنشان رسیده، اگر چه آنها را بکنند پاک است، ولی بنا بر احتیاط واجب باید از پوستی که موقع افتادنش نرسیده و آن را کندهاند اجتناب نمایند.
- [آیت الله بهجت] پوست های مختصر لب و جاهای دیگر بدن که موقع افتادنشان رسیده اگر چه آنها را بکَنند پاک است ، ولی بنا بر احتیاط واجب باید از پوستی که موقع افتادنش نرسیده و آن را کنده اند اجتناب نمایند .
- [آیت الله اردبیلی] اگر خرمایی را که زرد یا سرخ شده، بر درخت بفروشند اشکال ندارد، ولی نباید عوض آن را خرما بگیرند.
- [امام خمینی] گچ و آهک و گل سر شور و گل سرخ بنابر احتیاط واجب از معدن محسوب است و خمس دارد.