اسلام در خصوص نوید دادن و ترساندن مردم از عملکرد زمان آینده پیش گویان در دنیا و آخرت معیار مطلوبی را معین نموده است اینکه بپرسیم آیا تر ساندن و بیمناک شدن از مواردی همچون تعجیل درعقوبت در دنیا رسوائی قبل از مرگ سکرات و شدت مرگ سؤال نکیر و منکر عذاب قبر و ورود به محشر عبور از تیزی طراط آتش سوزان غل و زنجیری ابدی محرومیت از بهشت و یا محجوب ماندن از جمال یار و..... بهتر است یا بشارت و نوید به آینده ای درخشان و نعمتهای لایزال الهی در بهشت و امید به غفران و استعداد الهی ورحمانیت و حمیت خداوند این سؤال مانند این است که بپرسیم آیاآب بهتر است یا نان ؟ جواب هم روشن است که هر دو خوب است چه اینکه نان برای گرسنه بهتر است آب برای فرد تشنه و اگر گرسنگی و تشنگی با هم عارض شوند هر کدام شد بهتر باشد باید مراعات شود . اگر گرسنگی غالب شودنان بهتر است و اگر تشنگی غالب شود آب بهتر است و از آنجا که خوف و ترس از خداوند که همان ترس از عملکرد خودمان است داروی غلفت است و رجا و امیدواری درمان بخش نومیدی است چنانچه غفلت از عذاب الهی و غرور فریب بر قلب عارض شده باشد خوف وترس بهتر است اگر یاس و نومیدی از رحمت خداوند بر قلب عارض شود امیدواری و بشارت به رحمت بی منتهای الهی بهتر است . نهایت اگه خوف ورجا ء هرکدام حدی دارد مخصوص و پسندیده و چون ا زآن حد بگذرد نکوهیده و مذموم خواهد بود . و حد رجاء آنست که به غفلت از عذاب الهی نیانجامد و گرنه موجب خسران است چه اینکه خداوند می فرمایند :{ لایامن من مکر الله ا لا القوم الخاسرون} یعنی جزو گروه زیانکاران از عذاب الهی غافل نمی شود و حد خوف آنست که به نا امیدی نرسد و گرنه ضلالت و گمراهی است چراکه خداوند می فرمایند:{ و من یقظ من رحمة ربه الا القوم الضالین اعراف 99}یعنی چه کسی از رحمت پروردگارش نا امید می شود جز گمراهان ( حجر 56) و یا در آیه ای دیگر می فرماید { لاییایس من روح الله الاالقوم الکاقرون } یعنی جز کافران کسی از رحمت خدا نا امید نمی شود ( یوسف 78) اما از آنجا که غالب مردم در اثر غفلت و غرور و فریب و عدم وموفق جنبه رجاء و امیدواری در آنها حاکم است سزاوار است که قبل از اشراف بر موت جنبه خوف غالب باشد و به هنگام مرگ رجاء و خوش بینی بر خلاف غلبه کند . و از این مطلب چنانچه در اخبار هم وارد شده است آنست که خوف تازیانه ای است که انسان را به عمل وا میدارد و در هنگام مرگ وقت محل گذشته و در آن دم انسان طاقت اسباب و علل خوف را ندارد چه اینکه خوف ابدی قلب رایاری و فرا رسیدن مرگ را نزدیک می کند ولی نسیم امید و رجاء قلب انسان را تقریب و پرودگار ش را که مایه امید اوست محبوبش می کند و با این وضع مشتاق زیارت یار می شود . و چنانچه مجالسی و با فردی از این حد مطلوب در روایات پا را فراتر نهد و به انذارو تر ساندن مردم بیش از حد نیاز بپردازد طبیعی است که امر پسندیده ای نیست و نباید چنین باشد و جهت مطالعه بیشتر با متون روای و قرآنی بهتر است به منابع ذیل مراجعه تا به تفصیل مطالب واقف گردد و مراسم عزاداری هم که وسیله ارتباط معنوی و ایجاد و جذبه در قلوب با اهل بیت علیهم السلام است خود عاملی است که موجب اصلاح نفوس انسانها و به تبع مو جب اصلاح اعمال و کردار می شود . www. eporsesh.com
در مذهب شیعه بیشتر مواقع عزاداری و توبه به مرگ و عذاب آخرت اشاره زیادی می شود و این باعث نا امیدی انسانها می شود چرا باید اینطور باشد ؟
اسلام در خصوص نوید دادن و ترساندن مردم از عملکرد زمان آینده پیش گویان در دنیا و آخرت معیار مطلوبی را معین نموده است اینکه بپرسیم آیا تر ساندن و بیمناک شدن از مواردی همچون تعجیل درعقوبت در دنیا رسوائی قبل از مرگ سکرات و شدت مرگ سؤال نکیر و منکر عذاب قبر و ورود به محشر عبور از تیزی طراط آتش سوزان غل و زنجیری ابدی محرومیت از بهشت و یا محجوب ماندن از جمال یار و..... بهتر است یا بشارت و نوید به آینده ای درخشان و نعمتهای لایزال الهی در بهشت و امید به غفران و استعداد الهی ورحمانیت و حمیت خداوند این سؤال مانند این است که بپرسیم آیاآب بهتر است یا نان ؟ جواب هم روشن است که هر دو خوب است چه اینکه نان برای گرسنه بهتر است آب برای فرد تشنه و اگر گرسنگی و تشنگی با هم عارض شوند هر کدام شد بهتر باشد باید مراعات شود . اگر گرسنگی غالب شودنان بهتر است و اگر تشنگی غالب شود آب بهتر است و از آنجا که خوف و ترس از خداوند که همان ترس از عملکرد خودمان است داروی غلفت است و رجا و امیدواری درمان بخش نومیدی است چنانچه غفلت از عذاب الهی و غرور فریب بر قلب عارض شده باشد خوف وترس بهتر است اگر یاس و نومیدی از رحمت خداوند بر قلب عارض شود امیدواری و بشارت به رحمت بی منتهای الهی بهتر است . نهایت اگه خوف ورجا ء هرکدام حدی دارد مخصوص و پسندیده و چون ا زآن حد بگذرد نکوهیده و مذموم خواهد بود . و حد رجاء آنست که به غفلت از عذاب الهی نیانجامد و گرنه موجب خسران است چه اینکه خداوند می فرمایند :{ لایامن من مکر الله ا لا القوم الخاسرون} یعنی جزو گروه زیانکاران از عذاب الهی غافل نمی شود و حد خوف آنست که به نا امیدی نرسد و گرنه ضلالت و گمراهی است چراکه خداوند می فرمایند:{ و من یقظ من رحمة ربه الا القوم الضالین اعراف 99}یعنی چه کسی از رحمت پروردگارش نا امید می شود جز گمراهان ( حجر 56) و یا در آیه ای دیگر می فرماید { لاییایس من روح الله الاالقوم الکاقرون } یعنی جز کافران کسی از رحمت خدا نا امید نمی شود ( یوسف 78) اما از آنجا که غالب مردم در اثر غفلت و غرور و فریب و عدم وموفق جنبه رجاء و امیدواری در آنها حاکم است سزاوار است که قبل از اشراف بر موت جنبه خوف غالب باشد و به هنگام مرگ رجاء و خوش بینی بر خلاف غلبه کند . و از این مطلب چنانچه در اخبار هم وارد شده است آنست که خوف تازیانه ای است که انسان را به عمل وا میدارد و در هنگام مرگ وقت محل گذشته و در آن دم انسان طاقت اسباب و علل خوف را ندارد چه اینکه خوف ابدی قلب رایاری و فرا رسیدن مرگ را نزدیک می کند ولی نسیم امید و رجاء قلب انسان را تقریب و پرودگار ش را که مایه امید اوست محبوبش می کند و با این وضع مشتاق زیارت یار می شود .
و چنانچه مجالسی و با فردی از این حد مطلوب در روایات پا را فراتر نهد و به انذارو تر ساندن مردم بیش از حد نیاز بپردازد طبیعی است که امر پسندیده ای نیست و نباید چنین باشد و جهت مطالعه بیشتر با متون روای و قرآنی بهتر است به منابع ذیل مراجعه تا به تفصیل مطالب واقف گردد
و مراسم عزاداری هم که وسیله ارتباط معنوی و ایجاد و جذبه در قلوب با اهل بیت علیهم السلام است خود عاملی است که موجب اصلاح نفوس انسانها و به تبع مو جب اصلاح اعمال و کردار می شود .
www. eporsesh.com
- [آیت الله خامنه ای] در میان بعضی از عشایر معمول است که هنگام مرگ بعضی از اشخاص، با قرض، اقدام به خرید تعداد زیادی گوسفند می کنند تا همه کسانی را که در مراسم عزاداری شرکت می نمایند، اطعام کنند. این کار باعث ضرر فراوانی به آنها می شود، آیا تحمل این ضررها برای حفظ عادات و رسوم جایز است؟
- [سایر] بعضی مواقع در کشور حملات انتحاری انجام می شود و باعث کشته شدن شیعیان زیادی می شود. در این صورت برای همه آنها باید جداگانه نماز وحشت خوانده شود یا یک نماز برای همه آنها کافی است؟ لطفاً نطرات همه مراجع بیان فرمائید.
- [سایر] من خیلی زود عصبانی می شوم طوری که در ان لحظه می خواهم چیزی را خرد یا پاره کنم. خیلی مواقع نمی دانم چرا عصبانی شدم.من 17 ساله هستم واز لحاظ توجه و ابراز وجود دچار کمبود هستم با این که فرزند آخر خانواده هستم وخانواده از این لحاظ خیلی به من توجه داشته از لحاظ مالی در سطح متوسطی هستیم ولی گاهی اوقات این حس را دارم حس مفید نبودن و وجود نداشتن.من خیلی چیز ها را در زندگی دوست داشته ام ولی خیلی ازانهارا به دست نیاورده ام این موضوع باعث نا امیدی من میشده طوری که هیچ چیز را دوست نداشتم.
- [سایر] در برخی احادیث در مورد عذاب قبر کفار و گناهکاران به مار و عقرب اشاره شده است. مثلا در مورد گناه زنا از پیامبر(ص) نقل شده است: هر کس با زنی زنا کند و بدون توبه و با اصرار بر آن بمیرد، خداوند سیصد در به روی او در قبر میگشاید که از آن درها مارها و عقربها و اژدرهای آتشین بیرون میآیند و تا روز قیامت خواهد سوخت و ... . همین طور برخی دیگر از گناهان. حتی در برخی کتب مربوط به داستانهای عالم پس از مرگ و قبر به عذاب افراد با مار و عقرب برمیخوریم. سؤال این است که تا جایی که من اطلاع دارم عذاب برزخ عذاب روح است نه جسم. چطور عذاب یک تکه گوشت مرده که روحی در آن وجود ندارد با مار و عقرب یا هر چیز دیگر معنا پیدا میکند؟
- [سایر] همواره شنیده بودم که مردم بعد از روز قیامت و روز حشر و روز حساب، بعضی از آنها وارد بهشت می شوند به عنوان پاداششان بر اعمال نیکی که در دنیا انجام داده اند و بعضی دیگر وارد دوزخ می شوند به عنوان عذاب بر اعمال زشتی که در دنیا انجام دادند. به عبارت دیگر، در جهان آینده بهشت یا جهنم است که در انتظار مردم خواهد بود، یا نعمت یا نقمت است که نصیب آنها خواهد شد. محور سؤال من در مورد نعمت و عذاب آخرت نیست، بلکه بیشتر در مورد نعمت و عذاب قبر که انسان بعد از فوت و قبل از روز قیامت دچار آن خواهد شد، می باشد. آیا در آن هنگام، مؤمنان با نعمت قبر متنعم شده و کفار با عذاب قبر معذب می شوند؟ در کتاب تفسیر الکاشف علامه محمد جواد مغنیه، ج 1، ص 407، بحث در باره عذاب قبر تحت عنوان حساب قبر آمده است که مؤلف محترم، انسان را بعد از مرگ به چهار قسمت تقسیم می نماید. از شما خواهشمندم که در مورد آن چهار گروه؛ به ویژه گروه سوم و چهارم؛ توضیح بفرمایید. در گروه سوم، شیخ مفید قائل به این است که آنها بعد از مرگ، مردم مشکوکی هستند. مراد از مشکوک بودن در این جا چیست؟ و نسبت به گروه چهارم، ایشان می فرمایند که آنها مرده اند، ولی تا روز نشر و محشر در عالم اموات به سر می برند. مراد از گروه چهارم را در این زمینه توضیح فرمایید؟ شیخ مفید هم بر اساس روایات از امامان معصوم (ع) که می فرمایند: "بعضی از مردگان در عالم قبر عذاب را نمی بینند" استناد می کنند.
- [سایر] با سلام جناب آقای شهاب مرادی مهربانی و ساده و مردمی سخن گفتن شما مرا شیفته ی شما ساخته . اما لازم است که در مورد مسائلی مرا یاری کنید که سخت درمانده و عاجزم. دانشجوی رشته ی ریاضی هستم . بارها و بارها خوابی دیدم که باعث نگرانی من شده است.البته نگرانی نه به خاطر تعبییر آن به خاطر جبران گذشته ها و چگونگی انجام آن . البته چون اعتقاد به دوزخ و خدا دارم توبه کردم و تمام تلاش من این است تا گناهی که خداوند آنها را منع فرموده مرتکب نشوم. من بارها و بارها خواب عروسی خودم را دیدم . تعبیرش را هم که به قول ماها تابلوست . بیشترین چیزی که باعث نگرانی من شده مردن نیست ٬ آخرت و اعمالم مرا نگران کرده .البته من دختر بدی نبودم وتمام تلاشم برای آینده همین است اما ... تصمیم داشتم فوق ادامه دهم البته نا امید نشدم و تا زمانی خداوند به من زندگی ببخشد ادامه میدهم . از شما می خواهم راهی به من نشان دهید تا جبران کنم و خوب باشم. کمکم کنید من فقط وفقط به شما اعتماد دارم. من یه دنیا ازتون سوال دارم .که اگه عمری باقی باشه از شما خواهم پرسید. با سپاس
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. از شما خواهش میکنم مرا در حل مشکلم یاری کنید. پیشاپیش بخاطر این رک گویی مرا ببخشید. البته بعضی از این سوالات را از مراکز دیگر پرسیده ام ولی فکر میکنم سوالات زیر کاملتر است البته برای اطمینان آیا باید از جای دیگری هم میپرسم؟ اگر پرسیدم راضی باشید. من از سن تکلیف تا کنون که حدود 24 سالم است گناه زیاد انجام داده ام و نماز نخوانده ام و روزه نگرفته ام و گناه استمنا وغیره را خیلی انجام داده ام و فکر میکنم شاید بخاطر همین سختیها و مصیبتهای زیادی کشیده ام از این قبیل که در دوران دبیرستان حدود سال سوم در مورد مسائل خداشناسی شبهاتی دامنگیر من شد که واقعا مرا عذاب میداد و آن شبهات حل نشده در ذهن من باقی مانده و بر اثر گناهان و لذت آنها کم کم ذهنم از آن شبهات تا حدودی فاصله گرفت. چندی پیش بخاطر روابط نامشروعی که داشتم به این فکر افتادم که نکند به بیماریهای لا علاجی دچار شده باشم. این فکر نیز مدتی مرا اذار داد که البته هنوز ازمایش خون نداده ام. اخیرا نیز مشکل زیر برایم پیش امده: متاسفانه من سالهاست از سایت های غیر اخلاقی دیدن میکنم چند سا ل است که از یک نرم افزار فیلتر شکن استفاده میکنم البته آن نرم افزار را خودم نساخته ام و در اینترنت موجود است و اولین بار نیز فکر کنم دوستم با بلوتوث به من داد. سایتهایی که آن نرم افزار را میشود از آنها دانلود کرد فکر میکنم اکثراً فیلتر شده باشند البته بعضی فیلتر نشده اند چون چند وقت پیش من ان را دانلود کردم. کسی که آن نرم افزار را دارد میتواند از فیلتر عبور کند. آن نرم افزار را در کافینت ها نیز استفاده کردم. چون آدرس سایتهایی که می روی در حافظه کامپیوتر میماند من به این فکر افتادم که نکند کسی بر اثر استفاده از آن سایتها و وبلاگها و سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن به گناه آلوده شود و نیز ممکن است من آن نرم افزار فیلتر شکن و آدرس آن سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن و پروکسی ها را در روی کا مپیوترها جا گذاشته باشم که سبب آشنایی افراد دیگر از این راه عبور از فیلتر شود و براحتی از فیلتر عبور کند و بعضی ها هم نا خواسته از اینترنت بدون فیلتر استفاده کنند یا هر کار دیگری که باعث دسترسی افراد دیگر به این سایتها شو د. البته شاید هم همین نیت را داشته ام که دیگران را گمراه کنم . حال شما فرض کنید همین نیت را داشته ام اکنون از این کارم به ترس افتاده ام. به یک کافینت که ایمیلش را داشتم موضوع را گفتم تا در حد امکان آدرسها و نر م افزار را پاک کند نمیدانم متوجه شد و ایمیلم را دریافت کرد یا نه و لی بخاطر گناه کردن دوباره به ان کافینت و کافینت های دیگر و به سایتهای مذکور رفتم. به علاوه در شهر دیگری که دانشجو بوده ام هم به کافینت هم در کامپیوترهای دانشگاه این کارها را کرده ام. تکلیف آنها چه میشود آیا باید به ان شهری که دانشجو بودهام برگردم .چه طور مسئول آن را مطلع کنم. در یک سایت یا وبلاگ یا گروه با ایمیل عضو شده بودم که آدرس سایتهای فیلتر شکن را به ایمیلم میفرستاد ممکن است آن ایمیلم باز مانده باشد و کسی به گناه آلوده شود و دیگران را نیز آلوده کند یا این کارهای من باعث تداوم کار آن سایتها و وبلاگها شود و ودیگران نیز استفاده کنند. یا هر چیزی که شاید من از آن اطلاعی نداشته باشم. چند بار رمز ایمیلم را عوض کردم ولی میترسم باز هم در دسترس افراد قرار گیرد. آیا واجب است آن را به جایی که وظیفه فیلتر را دارد اطلاع دهم شما جایی را میشناسید؟ آیا واجب است به دوستم که چند ماه پیش آن نرم افزار را به من داد تماس بگیرم و به او بگویم که آن نرم افزار را به کسی ندهد؟ آیا حتما باید جلوی کار او را بگیرم یا فقط تذکر دهم؟ آیا باید فورا او را مطلع کنم حتی قبل از فرستادن این سوالات برای شما تا نشانه توبه من باشد و توبه ام قبول شود و گناهی باز هم برایم ثبت نشود.. ایمیلی داشتم که افرادی به ان فیلم و عکس غیر اخلاقی میفرستادند از ترس اینکه نکند آن را در کافینت باز گذاشته باشم چند بار رمز آن را عوض کردم ولی نام ایمیل را عوض نکردم تا ببینم آیا دوباره برایم فیلم و عکس میفرستند یا نه و آیا کسی رمز آن را پیدا میکند یا نه. چون آخرین زمان استفاده از آن ایمیل در تنظیمات آن باقی میماند و میتوان متوجه شد کسی رمز آن را دارد یا نه. این عوض نکردن نام ایمیل شاید باعث شود آن افراد فکر کنند من باز هم مشتاق دریافت آن عکسها و فیلمها و... باشم و این باعث تداوم کار آنها شود و افراد زیادتری را گمراه کنند. شاید نیتم هم از این عوض نکردن نام ایمیل این بوده که باز هم ان عکسها و فیلمها و... را دریافت کنم و یا افراد را گمراه کنم. نمیدانم دیشب میخواستم آن ایمیلم را چک کنم ولی رمز ان را چند بار دادم اشتباه بود فکر کنم از یاد برده ام ایا باید باز هم امتحان کنم تا رمز را بیابم تا ببینم کسی از ان ایمیل استفاده کرده تا باز هم رمزش را یا نام خود ایمیل را عوض کنم؟ چند بار باید امتحان کنم تا وجدانم راضی شود که قصد بدی ندارم؟ از این هم میترسم که شاید کار دیگری نیز کرده باشم مثلا تغییر در تنظیمات کامپیوتر ها یا کاری که نمیدانسته ام باعث دسترسی افراد میشود که سبب گناه افراد دیگر شود. ولی چندبن بار با وجود این احتمالات باز هم به کافینت رفته از ان سایتها و نرم افزار و ویلاگها و ایمیلها و... استفاده کردهام. و این شاید نشانه این است که عمدی در کار من است . میترسم در موقع نوشتن این سوالات قصد مظلوم نمایی کنم.یا واقعیت را ننویسم.یا علتش وسواس باشد. شک دارم که توبه میکنم یا نه.شک دارم که پشیمانم یا نه. شک دارم که همه چیز را گفته ام یانه .شاید به خاطر اینکه دیر در فرستادن این سوال به شما اقدام کرده ام ونیز دوباره به آ ن کافینت برای پاک کردن ادرسها نرفته ام و یا چیزهای دیگر. ایا همین که این نامه را برایتان نوشته ام نشانه توبه من است؟ حال اگر توبه کنم تکلیف موضوعی که به ان اشاره کرده ام چه میشود ایا روز به روز به گناه من افزوده میشود؟ همین فکر باعث شده که در عذاب باشم . ایا باید صاحبان کافینت را مطلع کنم ؟اگر این کار را نکنم و فقط از کارهایم پشیمان باشم کافیست تا خدا مرا ببخشد و گناهان دیگران برای من نیز ثبت نشودیا حتما باید برای قبولی توبه کارهای دیگری از قبیل رفتن به ان کافینتها و پاک کردن ادرسها بکنم؟ کلا چه کار باید بکنم تا از این عذاب رها شوم متاسفم که این را میگویم من با فردی که بالغ نبود زنا کرده ام البته بدون دخول.. شاید هم او راضی نبود چون به پدر و مادرش گفت و نزدیک بود ابرو ریزی بزرگی شکل بگیرد ولی هر جور بود شاید خدا رحم کرد و موضوع تقریبا تمام شد.با چند نفر دیگر هم لواط کرده ام که بعضی نابالغ بوده اند.البته اینطور نبوده که به زور باشد . شاید هم بوده و فرد مقابل به من نگفته که دوست ندارد. نمیدانم اگر میگفت این کار را ادامه میدادم یانه. در هر دوصورت ( به اجبار یا به خواست طرف مقابل)تکلیف چیست؟ از کجا بفهمم به زور بوده یا نه. از این میترسم که این کار من باعث گمراهی ان افراد در اینده (چه کم چه زیاد) شود و حق الناس یا حق ا... به گردن من باشد وان افراد نیزا فراد دیگری را گمراه کنند و همینطور ادامه یابد و روز به روز به گناه من افزوده شود. چاره چیست؟ ایا اینها حق الناس است یا حق الله. موضوع دیگری نیزوجود دارد همانطور که گفتم من از سن بلوغ تا کنون نه نماز خوانده ام ونه روزه گرفته ام وممکن است خمس هم به من واجب شده باشد و من نداده باشم و یا کفاره یا چبزهای دیگر حال که میخواهم نماز بخوانم 2 چیز اذیتم میکند اینکه ممکن است پول حرام در دست من باشد و من مقدار ان را ندانم با ان لباس خریده باشم و نماز با ان لباس باطل است. در اداره ای که کار میکنم با کوچکترین کم کاری مثلا در حد یک چرت زدن کوتاه در اداره باعث میشود حقوقی در یافت میکنم به حرام الوده شود ونمز دیگر قبول نشود وهمچنین ان شبهاتی که در مورد مسائل اعتقادی گفتم باعث میشود در نمازبه افکار عذاب اوری دچار شوم و در انتخاب درست معبود شک کنم. زندگیم خیلی پیچیده شده و در عذابم .نمیدانم مسلمانم یا نه در نوشتن این سوالات فکر میکنم که نکند مظلوم نمایی میکنم و حقیقت را نمیگویم از کجا بفهمم نیتم برگشت و توبه است؟. چند روزی است که نگاهم رابه نامحرم کنترل میکنم و از اینجا شروع کرده ام.. تا کم کم شاید نماز هم بخوانم ایا این کار من درست است یا باید حتما تمام واجبات را انجام دهم تا توبه ام قبول شود؟ شاید این کارم به علت خسته شدن یا دلزدگی باشد ونه بخاطر توبه. کمکم کنید از کجا شروع کنم. تا از این عذاب رهاشوم . مخصوصا در مورد مساله کافینت. سوال دیگری هم داشتم ایا برای توبه واجب است ادرس وبلاگ هایی که فیلتر نشده اند را یه مرکزی که کارش فیلتر کردن است بگویم.
- [سایر] با سلام خدمت شما.من دختری 19 ساله هستم که از بچگی به دین و ایمان شهره بودم.در سن نوجوانی خواستگاران زیادی داشتم که متاسفانه خانواده ام یدون اجازه و مشورت با من ردشون میکردند . وقتی بزرگتر شدم نیاز به هم صحبتی با جنس مخالف رو در خودم احساس کردم اما متاسفانه چون دیدم به هیچ وجه راه از دواج ندارم از طریق چت با دیگران حرف زدم تا اینکه با پسری اشنا شدم که قبلا شکست عشقی خورده بود من دائم به اون نزدیک میشدم و وابستگی بسیار زیادی بین ما ایجاد شد به طوری که پسره میگه من تحمل یک ثانیه دوری تو رو ندارم ازم خواستگاری کرده اما از اونجا که چنین چیزی محاله من قبول نکردم(مسایلی هست که چنین چیزی رو محال کرده) و حالا من از تمام کردار اشتباهم پشیمان و ناد هستم بگم که دوسهسالی میشه که یک خط در میان نماز میخونم و اصلا هیچ چیز رو مثل سابق رعایت نمیکنم. اما حالا پشیمان شدم از همه کارام توبه کردم نمازامو میرم مسجد و کلا سعی کردم خوب باشم. اما ماجرای من با این پسر تمام نشدنیه و چون از اونجا که خودم باعث اشنایی و وابستگی بیش از حدش شدم حس میکنم حتی اگر ازدواج کنه و از زنش اختلاف پیدا کنه به خاطر منه چون من طوری رفتار کردم که میگه اخلاقت رو خیلی دوست دارم و بهت عادت کردم. و از طرفی میگه طوری وابسته تو هستم که اگر منو رها کنی تا ابد ازدواج نمیکنم و شاید اصلا دیوونه بشم.حالا من موندم و این عذاب وجدان شدید . چون خودم ازش خواستم باهام چت کنه و خودم وابستش کردم.اون حتی حاضره تا ابد با من چت کنه و منو نبینه ولی از دستم نده.یک طوری شده زندگیم که دیگه خودمو صددرصد جهنمی میدونم و فکر میکنم راه نجاتی ندارم. حالا به نظر شما من چه کنم.؟اگه میشه نظرم خصوصی بمونه و جوابمو برام میل کنید. اون بیش از حد عاطفیه و از اونجا که قبلا شکست عاطفی خورده منم بخوام بهش ضربه وارد کنم اوضاش بدتر میشه. از طرفی میگن بعضی گناهان طوریه که حتی تا ابد توبه هم کنی ضررش تا قیامت وجود داره. این از اون دسته گناهاست؟با تشکر از شما.من منتظر پاسخ شما هستم.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خدمت مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته با سلام و احترام فروان اپراتور جدیدی در زمینه تلفن همراه در حال فراگیر شدن در کشور می باشد. این اپراتور علاوه بر ارتباط صوتی، امکان ایجاد ارتباط تصویری را بین طرفین مکالمه فراهم می سازد. همچنین به واسطه این اپراتور، مشترکین می توانند انواع تصاویر و فیلم ها را برای همدیگر ارسال کنند. راه اندازی این اپراتور مزایا و معایبی را به همراه دارد که در ذیل به برخی از آن مزایا و معایب اشاره می شود. مزایا: 1) امکان دریافت تصاویر تلویزیونی بر روی گوشی های تلفن همراه. 2) امکان دریافت کلیپ های تصویری بر روی گوشی تلفن همراه. 3) برقراری تماس تصویری ( به عنوان مثال با استفاده از این قابلیت، مادری که مدتهاست از فرزند خود دور است می تواند با او تماس تصویری بر قرار کند.) معایب: یکی از تفاوت های این اپراتور با اپراتور های قبلی، قابلیت تماس تصویری است که معایب عظیمی را در پی دارد. برخی از آن معایب عبارتنداز: 1) با توجه به اهمیت حریم بین زن و مرد نا محرم در اسلام، با آمدن این اپراتور بسیاری از مرزها و حریم ها مفهوم خود را از دست می دهند. 2) این اپراتور، زمینه دسترسی به گناه را برای فاسدان هموار می نماید. علاوه بر این، وسیله وسوسه انگیزی برای به فساد کشیده شدن دختران و پسران می باشد. و درنتیجه نگرانی ها و استرس های پدران و مادران صد چندان می شود. و در برخی موارد باعث سست شدن بنیان خانواده ها می گردد. 3) از آنجا که با برقراری تماس تصویری علاوه بر فرد مکالمه کننده، امکان رؤیت محیط و افراد دیگری که در اطراف فرد مکالمه کننده هستند وجود دارد جامعه زنان خصوصا زنان متدین احساس آرامش و امنیت نداشته و در هر جا که استفاده کننده از این اپراتور حضور داشته باشد باید با پوشش کامل باشند. 4) امکان ارسال فیلم به وسیله این اپراتور، بهترین موقعیت را برای فعالیت مخالفین فکری تشیع همچون وهابیت، مسیحیت، بهائیت و ... فراهم می سازد. آنها که تا به حال راه نفوذ جدّی غیر از ماهواره و اینترنت در کشور را نداشتند، با آمدن این اپراتور ، راه را برای فعالیت های خود هموار دیده و قطعا کمر همّت می بندند و تولیدات و فعالیت های خود را گسترش می دهند. 5) در آخر لازم به ذکر است که در صورت راه اندازی این اپراتور، به دلیل وجود فضای رقابتی اپراتور های دیگر نیز به احتمال قریب به یقین ، خود را به این امکانات تجهیز کنند، در این صورت تمام اپراتور ها مجهز به ارتباط صوتی تصویری خواهند شد. حال سؤال از آن مرجع عظیم الشأن این است که : با توجه به مفاسدی که برای این اپراتور ذکر شد و با توجه به اینکه اپراتور های قبلی نیاز های ضروری مشترکین را رفع می کنند، آیا جایز است شرکت های خصوصی یا نیمه دولتی اقدام به راه اندازی این اپراتور کنند؟ حکم مساعدت و معاونت در راه اندازی چنین اپراتوری چیست؟
- [سایر] با سلام خدمت شما که وقت و نیروی خود راصرف پاسخ دادن به پرسش های مردم برای کمک به آنها در جهت دست یافتن به راه حل مناسبشان می کنید پیشاپیش از خداوند متعال پیشرفت و موفقیت شما را در این زمینه خواهانم مطلبی را که می خواهم با شما به عنوان یک کارشناس در میان بگذارم مشکلی است که شاید به شکلهای گوناگون در بسیاری از جوانان مخصوصا در جوانان کشور ما وجود دارد منظورم مشکلات جنسی و مسائل مربوط به آن است من نیز از این روند جدا نیستم و درگیر مشکلی هستم که هر لحظه مرا ناتوان تر می سازد چندی پیش این مسئله را با شبکهء پرسمان که یک سایت دانشجویی است در میان گذاشتم آنها نیز لطف کردند و پاسخم را دادند اما این مشکل آن قدر بر روح من چیره گشته که راه حلهای آنها را نتوانستم اجرا کنم چرا که اراده ام بسیار ضعیف شده است مشکلی که در مورد آن می خواستم صحبت کنم کاری است بسیار بسیاربدتر از اعتیاد به مواد مخدر،استمناء!آری درد من این است دردی که هم جسمم را و هم روحم را چند سال مورد حملهء خود قرار داده و تا کنون نتوانسته ام به طور قطعی از پس آن بر بیایم اجازه می خواهم به دلیل اینکه شناخت هر چه بیشتر شخصیت فرد پرسش کننده می تواند به مشاور در جهت ارائهء پاسخی بهتر و جامع تر کمک کند وقتتان را بگیرم و کمی از زندگی ام را برایتان شرح دهم ... باید بگویم به خاطر این که همه فکر می کردند من فرد بسیارپاکی هستم و به خاطر این که قلبا پاک بودم و نظر بدی نسبت به دختران فامیل نداشتم و بسیار از متلک گویی به آنها متنفر بودم همیشه در میان آنها بودم و با آنهابسیار صمیمی تر از هم جنسانم بودم به همین دلیل به من می گفتند مریم خانم در جمع آنها احساس راحتی می کردم و تا اکنون نیز آنها مرا پسری خوب و پاک می دانند به خاطر همین ارتباط پاک احساس بد و شرورانه ای نسبت به آنها نداشتم زمان می گذشت و هر بار که استمناء می کردم بیشتر به درون گمراهی فرو می رفتم هر بار پس از انجام این کار به خودم قول می دادم که دیگر این کار را نکنم و توبه می کردم اما باز این کار تکرار می شد تا همین الان ..... در مقطع پیش دانشگاهی که بودم از یک طرف به نمراتم حساس بودم و از طرفی نگران وضعیت کنکور خود بودم تصمیم گرفتم آن سهل را به دلیل یا بهانهء سنگین بودن درسها و نبود وقت کنکور ندهم و سال آینده با فراغ فکر بیشتری برای کنکور درس بخوانم کارم را خوب شروع کردم و بدون مشورت در چند کلاس کنکور ثبت نام کردم اما هنگامی که دیدم بیشتر به فکر پول هستند تا انتقال مفاهیم انگیزه ام را از دست دادم و دیگر به آن کلاسها نرفتم و تقریبا دیگر درس نخواندم بسیار با خانواده ام درگیر بودم آنها مدام مرا به ادامهء کار تشویق می کردند ولی من مقاومت می کردم زیرا توقعم بالا بود و می خواستم در رشتهء خوبی قبول شوم دلیل این که در این مورد می نویسم این است که می خواهم بگویم یکی از زیانهای استمناء کاهش اراده است من هنگامی که در درسهایم به مشکلی بر می خوردم خیلی سریع ناراحت می شدم و بدتر این که این ناراحتی را به درسهای دیگر نیز می کشاندم و دیگر دوست نداشتم به درس خواندن در آن ساعت ادامه دهم چرا که اراده ام ضعیف شده بود آن سال نیز گذشت وسال تحصیلی جدید را با انگیزه ای قوی شروع کردم در ابتدای شروع کارم چون می دانستم که اگر استمناء را ادامه دهم باز هم سرنوشتم مانند سال گذشته خواهد شد با حال التماس و تضرع پس از نماز به سجده افتادم و قران در بغل از خداوند به زاری خواستم هدایتم کند و مرا از این منجلاب بیرون آورد خداوند نیز با لطف همیشگی که به من داشته است هدایتم کرد هر روز رابطه ام با خداوند بهتر می شد پس از نماز اول وقت مغرب و عشاء هر شب تا شب کنکور به طور مرتب دو صفحه قران را با معنی آن وبا تفکر می خواندم مدت عبادت من یک ساعت به طول می انجامید ولی گذشتن زمان را حس نمی کردم اوایل کار دو سه مرتبه استمناء کردم ولی کم کم این کار را ترک کردم آن قدر خود را به خداوند نزدیک می دیدم که در نماز گریه می کردم و از این که دارم با پروردگار و آفرینندهء خودم صحبت می کنم شور و شعف سراسر وجودم را فرا می گرفت وبا تعجب و شرمندگی به گذشته ام فکرمی کردم جدولی درست کرده بودم که سعود و سقوط اخلاقی را توسط فلشهایی در آن نشان می دادم دائم در حال مراقبهء نفس بودم هر شب بعد از نماز عشاء کل کارهای دیروز و امروزم را مرور می کردم و نکته های مثبت و منفی را یادداشت می کردم تا دیگر بدیها را تکرارنکنم شبهای جمعه را مرتب به حرم می رفتم یک شب حرم خیلی شلوغ بود و من که همیشه دنبال جای خلوتی می گشتم یکی دیگرازبلاهای استمناءگوشه گیری من بود هیچ جای خالی پیدا نکردم و با حالت حزن بسیار به امام رضا ع سلام کردم و با ناراحتی از حرم خارج شدم در مجلسی که به مناسبت چهلم فوت پدربزرگم برگزار شده بود دختر عمه ام به مادرم گفت چند شب پیش احسان را در خواب دیده ام که به حرم رفته و حرم بسیار شلوغ بود و درهای منتهی به ضریح بسته بود و خادمان اجازهء ورود نمی دادند که احسان جلو رفت در را برای او باز کردند وقتی این خواب را شنیدم گریه کردم که چگونه من که آن قدر بد سیرت بودم به کوتاه مدتی آن چنان مورد لطف خداوند قرار گرفته ام که زیر سایهء رحمت امام رضا ع قرار گرفته ام در آن نه ماه که برای کنکور درس می خواندم دعا می کردم که در رشتهء داروسازی در شهر خودم قبول شوم پس از کنکور مانند هر سال تابستان را برای شبکاری به مغازهء تولیدی پدرم رفتم روزی پس از نماز صبح تلفن مغازه به صدا درآمد و صدای پدرم را شنیدم که خبر قبول شدن در رشتهء داروسازی مشهد را به من می داد بسیار خوشحال شدم و نماز شکر خواندم هدف من از درس خواندن رسیدن به پول و ثروت نبود بلکه می خواستم تا پله های پیشرفت را طی کنم و وزیر شوم و به کشور و هم وطنانم خدمت کنم تمام وجودم سرشار از عشق به پیشرفت میهنم بود قبلا مطالعات زیادی در مورد تاریخ باستان ایران و افتخارات آن داشتم و حال پلهء اول را با لطف بسیار خداوند و تلاش خودم با موفقیت طی کرده بودم در تابستان تحقیقی در زمینهء امام زمان ع و وظایف شیعیان ایشان انجام دادم تحقیق بسیار جالبی شده بود باید بگویم در این نه ماه نمازهای ظهرو عصر و مغرب و عشائم را مرتب به مسجد می رفتم به پیشنهاد امام جماعت مسجد محلمان تصمیم گرفتم جمعه شبها آن را برای نمازگزاران آن را ارائه دهم جمعه شبها پس از نماز عشاء بر می خواستم و این تحقیق را می خواندم و حضار با علاقه گوش می کردند خلاصه آدم خوبی شده بودم ولی پس از این که به قول قران کشتی من به ساحل نجات رسیده بود و به هدفم رسیده بودم ارتباطم با خدا ضعیف تر شد و پس از مدتی دوباره با ناسپاسی تمام استمناء کردم و آن را تکرار کردم تا اکنون که در اواخر ترم اول هستم در این چند سال بر اثر این کار همیشه کم بنیه بوده ام مخصوصا این اواخر که به طور جنون آمیزی تقریبا هر دو شب یک باراین کار را می کنم دستهایم می لرزند چشمانم ضعیف شده است در مدت کوتاهی دوبار عینکم را عوض کردم موهایم بسیار نازک و نرم وشکننده شده است و به راحتی و بسیار زیاد می ریزند لبهایم را نا خود آگاه گاز می گیرم مادرم می گوید تازگی ها عصبی شده ای زیاد پلک می زنی انگشتانت را گاز می گیری بر خلاف گذشته اعتماد به نفسم کم شده دیگر نمی توانم در کلاس از استاد سوال بپرسم هنگامی که مطلبی را نمی فهمم و نمی توانم سوال کنم بسیار ناراحت می شوم هنگامی که می خواهم مطلبی را برای هم کلاسی هایم که سی پسر و سی دختر هستند بگویم صورتم به طور محسوسی شروع به لرزش می کند و صدایم بسیار می لرزد چند روز پیش در عین ناباوری دیدم هنگامی که می خواستم چیزی را به دانشجویان یادآوری کنم زیر ناخنهایم کبود شده تمرکزم بر درسهایم بسیار کم شده است سر کلاس که هستم انگار مرده ای بیش نیستم و در دنیایی دیگر سیر می کنم و مرتب ذهنم منحرف می شود و درسها را نمی فهمم در خانه هم هر چه تلاش می کنم بعضی درسها را بفهمم نمی شود و هر روز نگران تر می شوم هر بار تصمیم می گیرم دیگر این کار را نکنم ولی نمی شود دیگر هدفم یادم رفته است دیگر خدا را نمی شناسم و نماز را به زور می خوانم در آیات قران شک می کنم و گاهی اوقات خدا را فاقد نقش در این دنیا می دانم و قران را داستان نمی دانم عاقبتم به کجا می کشد این ها بخشی از زندگی من بود حال امیدم پس از خداوند به شما است خواهش می کنم این برادرتان را اگر بدتان نمی آید کمک کنیدو از تاریکی ها او را دوباره به نور برگردانید خواهش می کنم پاسخی مقطعی به من ندهید و مرا مرحله به مرحله هدایت کنید اگر امثال مرا رها کنید به جای اول خود بر می گردند لطفا مرا راهنمایی کنید در ضمن خوشحال می شوم اگر این نوشته را بدون ذکر نام در معرض دید دیگر کاربران بگذارید چه بسا بخوانند و عبرت بگیرند