پاسخ سوال (الف): (قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ. قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ ما أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ. قالَ ذلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ وَ اللَّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ)؛ قصص (28)، آیه 26 - 28.؛ (یکی از آن دو (دختر )گفت: ای پدر! او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسی است که استخدام می کنی؛ هم نیرومند (و هم ) در خور اعتماد است. (شعیب ) گفت: من می خواهم یکی از این دو دختر خود را (که مشاهده می کنی )، به نکاح تو در آورم؛ به این (شرط) که هشت سال برای من کار کنی، و اگر ده سال را تمام گردانی، اختیار با توست و نمی خواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاءالله از درستکاران خواهی یافت. (موسی )گفت: این (قرار داد)، میان من و تو باشد که هر یک از دو مدت را به انجام رسانیدم، بر من تعدی (روا )نباشد و خدا بر آن چه می گوییم، وکیل است). خواستگاری دختر یا خانواده دختر از پسر، از نظر شرعی اشکال ندارد؛ (قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ)؛ قصص (28)، آیه 27.. شعیب به موسی گفت: من می خواهم یکی از دو دخترم را به نکاح تو درآورم. این جمله، خواستگاری خانواده دختر از پسر است و حتی شاید گفت که قبل از این که این کلام از زبان شعیب صادر شود، جمله آن دخترش بود که گفت: (قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ)؛ همان، آیه 26.. این سخن، نوعی پیشنهاد ازدواج، در قالب کنایه بود واز آن جا که شعیب متوجه آن کنایه شد، پیشنهاد ازدواج دخترش با موسی را مطرح کرد. بنابراین، از نظر شرعی اشکال ندارد؛ ولی باید توجه داشت که دختر شعیب، خودش مستقیماً اقدام به این کار ننمود؛ بلکه از طریق خانواده و پدر، این پیشنهاد صورت گرفت. لازم به تذکر است که گرچه از نظر شرعی این کار مباح است، ولی باید رسوم و آداب منطقه ها و زمان های مختلف، مراعات شود. در زمان ما اگر پیشنهاد از طرف دختر یا خانواده او باشد، معمولاً اثر خوبی بر جای نمی گذارد؛ حتی گاهی اثر عکس می دهد و در نتیجه، از نظر عرفی، بهتر است خواستگاری از طرف پسر باشد. پسرها این روحیه را دارند که اگر ده بار هم جواب منفی بشنوند، تحملش را داشته، مأیوس و سرخورده نمی شوند؛ ولی شما فرض کنید دختری با مادرش برای خواستگاری بروند منزل یک آقا پسر و بعد مادر پسر بگوید: پسر من آمادگی ازدواج ندارد و می خواهد ادامه تحصیل دهد! خوب، چه حالی به دختر و مادر او دست می دهد؟ مسلماً حالت خوبی نیست؛ ولی برعکس آن طوری نیست؛ مادر پسر می گوید: پسر من می خواهد غلام شما و دست بوس شما شود و کوچکی شما را بکند و... این، هیچ عیب نیست؛ در حالی که اگر این حرف ها از مادر دختر صادر شود، از نظر عرفی صورت خوشی ندارد. ضمناً مهریه می تواند کار و عمل باشد و لازم نیست حتماً پول نقد باشد؛ (عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ)؛ همان، آیه 27.؛ (به شرط آن که هشت سال برای من کار کنی). ملاک داماد و شوهر خوب هم، امانت داری و ایمان و قدرت کار و کسب است؛ (إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ)؛ همان، آیه 26.؛ (بهترین کسی است که استخدام می کنی؛ هم نیرومند و هم در خور اعتماد است). دختران شعیب دیدند او در ماجرای کمک رسانی به آنها، نه یک کلمه حرف نامربوط زد و نه یک نگاه بد به نامحرم کرد و از طرفی، وجدان کاری و قدرت بازوی خوبی هم دارد. این معیارها برای شوهر آینده یک دختر، لازم است؛ تا یک زندگی مناسب و خوب را بتواند اداره و مدیریت کند؛ زیرا صرف قیافه مرد یا مدرک و امثال آن، نمی تواند کافی باشد. پاسخ سؤال(ب): مقدار مهریه، باید متناسب وضع داماد و جامعه باشد؛ (عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ...)؛ همان، آیه 27.؛ ((شعیب ) گفت: من می خواهم یکی از این دو دختر خود را (که مشاهده می کنی )، به نکاح تو در آورم؛ به این (شرط) که هشت سال برای من کار کنی...). شعیب دید موسی پول ندارد؛ ولی توان و عرضه کار کردن دارد؛ به همین جهت، مهریه نقد از او خواستن، بی انصافی بود و برخلاف کار کردن؛ زیرا مستخدم شخص باتقوایی مثل شعیب شدن، آن هم برای عمل حلالی چون چوپانی (در آن زمان)، هم مصلحت بود و هم با شرایط موسی علیه السلام سازگاری داشت. مقدار مهریه از این آیه و از روایات مربوط به مهریه، به روشنی استفاده می شود که مهریه، باید قابل پرداخت باشد و داماد باید توان پرداخت آن را داشته باشد. در صدر اسلام، مهریه به عروس و خانواده او داده می شد و معمولاً برای هزینه های شروع زندگی، آن را خرج می کردند؛ به عنوان مثال، رسول اکرم صلی الله علیه وآله 500 درهم به عنوان مهریه دختر بزرگوارش، حضرت زهراعلیها السلام قرار داد و هنگامی که حضرت علی علیه السلام آن را پرداخت کرد، رسول خداصلی الله علیه وآله آن را بر سه بخش تقسیم فرمود؛ با ثلث آن جهاز عروس را خرید؛ با ثلث دیگر آن برای عروس، لباس عروسی تهیه کرد و ثلث آخر را نیز صرف مجلس جشن و ولیمه عروسی کرد. حضرت موسی هم بدون فاصله، بعد از خواندن عقد، شروع به کار برای حضرت شعیب کرد و شعیب نیز مسکن و خوراک داماد و عروس را تأمین می کرد؛ یعنی مهریه، دست مایه شروع زندگی شد. این، فلسفه مهریه است. مهریه ای که در زمان ما مرسوم است، اصلاً مهریه نیست؛ یک نوع ضمانت است که داماد دختر را طلاق ندهد؛ یعنی عاقبت اندیشی جهت بعد از طلاق یا جلوگیری از طلاق است. حال با توجه به فلسفه مهریه، مقدار آن در زمان های مختلف، متفاوت می شود. در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله که مهریه حضرت زهراعلیها السلام پانصد درهم بود، اگر تاریخ را کنکاش کنیم، خواهیم فهمید که قیمت یک گوسفند خوب، دو درهم بود؛ یعنی با آن مهریه، می شد 250 گوسفند خرید. البته قبول داریم که نمی شود ارزش پول این زمان و آن زمان را با مقایسه یک نوع کالا، مشخص کرد؛ ولی به طور تقریبی می شود حدس زد. در نتیجه قیمت 250 گوسفند بیش از 30 میلیون تومان می شود؛ در حالی که اگر به درهم بخواهیم حساب کنیم، هر درهم نقره در زمان ما، اگر هزار تومان باشد، مهرالسنه پانصدهزار تومان می شود که مبلغ معقولی برای این زمان نیست، اجرت یک چوپان نیز در زمان ما اگر سیصد هزار تومان در ماه باشد هشت سال، یعنی 96 ماه، مبلغی معادل 28 میلیون و هشتصدهزار تومان می شود. بنابراین، مهریه متعادل در زمان ما بین بیست تا چهل میلیون تومان می تواند متغیر باشد. حال دامادی که این مقدار پول نقد ندارد، پدر زن می تواند با او شرط کند که هر زمان که مالک خانه ای شد، مقداری از خانه اش را به نام دختر و عروس نماید یا داماد بگوید که توقع جهاز سنگین را ندارد. به عقیده ما با این بیان، هم مصلحت دختر و خانواده او رعایت می شود و هم مصلحت پسر. ما معتقدیم که مهریه های بسیار سنگین، مانند هزار سکه طلا، از نظر شرع و عرف، ناکارآمد می باشند و مهریه های بسیار سبک، مانند یک شاخه نبات نیز هیچ توجیه عرفی و شرعی ندارند. در پایان تذکر دو نکته زیر مفید است: 1. عروس در آیه مورد بحث، مردد بین دو نفر نبوده، بلکه همان دختری است که برای موسی پیغام برد و به پدر گفت که او را استخدام کن؛ او قدرتمند و امین است و پدر از کنایه او، مطلب را فهمید و به همین جهت، قرآن تعبیرش برای هر دو مورد یکی است؛ (قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ) و (أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ) که برای هر دو موضع، از واژه (احد) استفاده شده و این، اشاره دارد که هر دو قضیه، مربوط به یک دختر است. 2. مهریه نیز مردد بین هشت سال و ده سال نبوده، بلکه مهریه، همان هشت سال مستخدمی موسی برای شعیب علیه السلام بود و دو سال دیگر به عنوان تفضّل موسی علیه السلام مطرح شد. porseman.org
1 . الف) آیا خواستگاری دختر یا خانواده او از پسر جایز است؟ ب) به نظر اسلام، مهریه چقدر باید باشد؟
پاسخ سوال (الف):
(قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ. قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ ما أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ. قالَ ذلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ وَ اللَّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ)؛ قصص (28)، آیه 26 - 28.؛ (یکی از آن دو (دختر )گفت: ای پدر! او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسی است که استخدام می کنی؛ هم نیرومند (و هم ) در خور اعتماد است. (شعیب ) گفت: من می خواهم یکی از این دو دختر خود را (که مشاهده می کنی )، به نکاح تو در آورم؛ به این (شرط) که هشت سال برای من کار کنی، و اگر ده سال را تمام گردانی، اختیار با توست و نمی خواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاءالله از درستکاران خواهی یافت. (موسی )گفت: این (قرار داد)، میان من و تو باشد که هر یک از دو مدت را به انجام رسانیدم، بر من تعدی (روا )نباشد و خدا بر آن چه می گوییم، وکیل است).
خواستگاری دختر یا خانواده دختر از پسر، از نظر شرعی اشکال ندارد؛ (قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ)؛ قصص (28)، آیه 27..
شعیب به موسی گفت: من می خواهم یکی از دو دخترم را به نکاح تو درآورم. این جمله، خواستگاری خانواده دختر از پسر است و حتی شاید گفت که قبل از این که این کلام از زبان شعیب صادر شود، جمله آن دخترش بود که گفت: (قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ)؛ همان، آیه 26..
این سخن، نوعی پیشنهاد ازدواج، در قالب کنایه بود واز آن جا که شعیب متوجه آن کنایه شد، پیشنهاد ازدواج دخترش با موسی را مطرح کرد.
بنابراین، از نظر شرعی اشکال ندارد؛ ولی باید توجه داشت که دختر شعیب، خودش مستقیماً اقدام به این کار ننمود؛ بلکه از طریق خانواده و پدر، این پیشنهاد صورت گرفت. لازم به تذکر است که گرچه از نظر شرعی این کار مباح است، ولی باید رسوم و آداب منطقه ها و زمان های مختلف، مراعات شود.
در زمان ما اگر پیشنهاد از طرف دختر یا خانواده او باشد، معمولاً اثر خوبی بر جای نمی گذارد؛ حتی گاهی اثر عکس می دهد و در نتیجه، از نظر عرفی، بهتر است خواستگاری از طرف پسر باشد.
پسرها این روحیه را دارند که اگر ده بار هم جواب منفی بشنوند، تحملش را داشته، مأیوس و سرخورده نمی شوند؛ ولی شما فرض کنید دختری با مادرش برای خواستگاری بروند منزل یک آقا پسر و بعد مادر پسر بگوید: پسر من آمادگی ازدواج ندارد و می خواهد ادامه تحصیل دهد!
خوب، چه حالی به دختر و مادر او دست می دهد؟
مسلماً حالت خوبی نیست؛ ولی برعکس آن طوری نیست؛ مادر پسر می گوید: پسر من می خواهد غلام شما و دست بوس شما شود و کوچکی شما را بکند و... این، هیچ عیب نیست؛ در حالی که اگر این حرف ها از مادر دختر صادر شود، از نظر عرفی صورت خوشی ندارد.
ضمناً مهریه می تواند کار و عمل باشد و لازم نیست حتماً پول نقد باشد؛ (عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ)؛ همان، آیه 27.؛ (به شرط آن که هشت سال برای من کار کنی).
ملاک داماد و شوهر خوب هم، امانت داری و ایمان و قدرت کار و کسب است؛ (إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ)؛ همان، آیه 26.؛ (بهترین کسی است که استخدام می کنی؛ هم نیرومند و هم در خور اعتماد است).
دختران شعیب دیدند او در ماجرای کمک رسانی به آنها، نه یک کلمه حرف نامربوط زد و نه یک نگاه بد به نامحرم کرد و از طرفی، وجدان کاری و قدرت بازوی خوبی هم دارد.
این معیارها برای شوهر آینده یک دختر، لازم است؛ تا یک زندگی مناسب و خوب را بتواند اداره و مدیریت کند؛ زیرا صرف قیافه مرد یا مدرک و امثال آن، نمی تواند کافی باشد.
پاسخ سؤال(ب):
مقدار مهریه، باید متناسب وضع داماد و جامعه باشد؛ (عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ...)؛ همان، آیه 27.؛ ((شعیب ) گفت: من می خواهم یکی از این دو دختر خود را (که مشاهده می کنی )، به نکاح تو در آورم؛ به این (شرط) که هشت سال برای من کار کنی...).
شعیب دید موسی پول ندارد؛ ولی توان و عرضه کار کردن دارد؛ به همین جهت، مهریه نقد از او خواستن، بی انصافی بود و برخلاف کار کردن؛ زیرا مستخدم شخص باتقوایی مثل شعیب شدن، آن هم برای عمل حلالی چون چوپانی (در آن زمان)، هم مصلحت بود و هم با شرایط موسی علیه السلام سازگاری داشت.
مقدار مهریه
از این آیه و از روایات مربوط به مهریه، به روشنی استفاده می شود که مهریه، باید قابل پرداخت باشد و داماد باید توان پرداخت آن را داشته باشد.
در صدر اسلام، مهریه به عروس و خانواده او داده می شد و معمولاً برای هزینه های شروع زندگی، آن را خرج می کردند؛ به عنوان مثال، رسول اکرم صلی الله علیه وآله 500 درهم به عنوان مهریه دختر بزرگوارش، حضرت زهراعلیها السلام قرار داد و هنگامی که حضرت علی علیه السلام آن را پرداخت کرد، رسول خداصلی الله علیه وآله آن را بر سه بخش تقسیم فرمود؛ با ثلث آن جهاز عروس را خرید؛ با ثلث دیگر آن برای عروس، لباس عروسی تهیه کرد و ثلث آخر را نیز صرف مجلس جشن و ولیمه عروسی کرد.
حضرت موسی هم بدون فاصله، بعد از خواندن عقد، شروع به کار برای حضرت شعیب کرد و شعیب نیز مسکن و خوراک داماد و عروس را تأمین می کرد؛ یعنی مهریه، دست مایه شروع زندگی شد. این، فلسفه مهریه است.
مهریه ای که در زمان ما مرسوم است، اصلاً مهریه نیست؛ یک نوع ضمانت است که داماد دختر را طلاق ندهد؛ یعنی عاقبت اندیشی جهت بعد از طلاق یا جلوگیری از طلاق است.
حال با توجه به فلسفه مهریه، مقدار آن در زمان های مختلف، متفاوت می شود. در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله که مهریه حضرت زهراعلیها السلام پانصد درهم بود، اگر تاریخ را کنکاش کنیم، خواهیم فهمید که قیمت یک گوسفند خوب، دو درهم بود؛ یعنی با آن مهریه، می شد 250 گوسفند خرید. البته قبول داریم که نمی شود ارزش پول این زمان و آن زمان را با مقایسه یک نوع کالا، مشخص کرد؛ ولی به طور تقریبی می شود حدس زد. در نتیجه قیمت 250 گوسفند بیش از 30 میلیون تومان می شود؛ در حالی که اگر به درهم بخواهیم حساب کنیم، هر درهم نقره در زمان ما، اگر هزار تومان باشد، مهرالسنه پانصدهزار تومان می شود که مبلغ معقولی برای این زمان نیست، اجرت یک چوپان نیز در زمان ما اگر سیصد هزار تومان در ماه باشد هشت سال، یعنی 96 ماه، مبلغی معادل 28 میلیون و هشتصدهزار تومان می شود.
بنابراین، مهریه متعادل در زمان ما بین بیست تا چهل میلیون تومان می تواند متغیر باشد. حال دامادی که این مقدار پول نقد ندارد، پدر زن می تواند با او شرط کند که هر زمان که مالک خانه ای شد، مقداری از خانه اش را به نام دختر و عروس نماید یا داماد بگوید که توقع جهاز سنگین را ندارد.
به عقیده ما با این بیان، هم مصلحت دختر و خانواده او رعایت می شود و هم مصلحت پسر. ما معتقدیم که مهریه های بسیار سنگین، مانند هزار سکه طلا، از نظر شرع و عرف، ناکارآمد می باشند و مهریه های بسیار سبک، مانند یک شاخه نبات نیز هیچ توجیه عرفی و شرعی ندارند.
در پایان تذکر دو نکته زیر مفید است:
1. عروس در آیه مورد بحث، مردد بین دو نفر نبوده، بلکه همان دختری است که برای موسی پیغام برد و به پدر گفت که او را استخدام کن؛ او قدرتمند و امین است و پدر از کنایه او، مطلب را فهمید و به همین جهت، قرآن تعبیرش برای هر دو مورد یکی است؛ (قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ) و (أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ) که برای هر دو موضع، از واژه (احد) استفاده شده و این، اشاره دارد که هر دو قضیه، مربوط به یک دختر است.
2. مهریه نیز مردد بین هشت سال و ده سال نبوده، بلکه مهریه، همان هشت سال مستخدمی موسی برای شعیب علیه السلام بود و دو سال دیگر به عنوان تفضّل موسی علیه السلام مطرح شد.
porseman.org
- [سایر] وقتی خانواده پسر تماس می گیرند و می خواهند قرار خواستگاری بگذارنند ، عکس العمل خانواده دختر چگونه باید باشد ؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر خانواده پسری برای خواستگاری دختری یکی دو مرتبه به خانه دختر بروند و خانواده دختر با ازدواج آنها موافقت کند ولی بعداً خانواده پسر ازدواج را بنا بر عللی بر هم بزند، با توجه به اینکه طیّ این چند روز خاطراتی بین دختر و پسر ایجاد شده امّا ازدواج بر هم خورده و خانواده دختر از خانواده پسر ناراضی است؛ آیا حقّ الناسی برگردن خانواده پسر آمده است؟ اگر جواب مثبت است چه باید کرد؟
- [آیت الله سبحانی] آیا مصرف زکات برای امور ذیل جایز است؟ الف. ازدواج پسر; ب. جهیزیه ی دختر; ج. تشکیل صندوق قرض الحسنه; د. مخارج دانشگاه، اعم از خرید کتب و ثبت نام و شهریه و...;
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر شخصی برای خواستگاری دختری برود و برای تعیین مهریه پدر دختر بگوید که مهریه این دختر هم باید به اندازه مهریه دخترهای بزرگم باشد و پسر نیز بخاطر آن حرف قبول کند که همان اندازه باشد و بعد از جاری شدن صیغه عقد بفهمد که پدر دختر دروغ گفته چون مهریه دخترهای بزرگش خیلی کمتر بوده آیا این مهریه حلال است یا نه؟
- [سایر] روابط دختر و پسر، نظر اسلام، وظیفه ما؟
- [آیت الله اردبیلی] در مراسم خواستگاری و پیش از عقد، اگر دختر عیبی داشته باشد که به ظاهر مشخص نباشد (مثلاً سوختگی یا مشکل روحی) از نظر شرعی آیا این مسأله میبایست با خانوادة پسر مطرح شود یا خیر؟
- [سایر] آیا درست است بعضی از خانواده از زمان بعد از خواستگاری تا زمان عقد با رابطه دختر و پسر مخالفت می کنند ؟
- [سایر] در خانواده ما رسم است که در مراسم خواستگاری ، دختر و پسر فقط بیست دقیقه می توانند صحبت کنند . بنظر شما این کافی ست ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] درباره سن بلوغ دختر بفرمایید: الف. سن بلوغ دختر از نظر شرعی چند سالگی است؟ ب. آیا برای دختر از حیث بلوغ میتوان بین عبادات، عقود و ایقاعات تفاوتی قائل شد؟ ج. برای اجرای حدود و قصاص چطور؟
- [سایر] گاهی، مادر همراه با دختر خود و بدون پسر به خواستگاری میآید. اینگونه خواستگاری کردن توهین به دختر نیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث دو نفر از طبقه اول باشند: الف دو پسر: که مال میت بین آنها بالسویه تقسیم می شود. ب دو دختر: که مال میت بین آنها بالسویه تقسیم می شود. ج یک پسر و یک دختر: که سهم دختر 31 وسهم پسر 32 می شود. د پدر یا مادر و یک پسر: سهم پدر یا مادر 61 و بقیه سهم پسر می شود. ه پدر یا مادر و یک دختر: سهم پدر یا مادر 41 وبقیه سهم دختر می شود. و پدر و مادر: تفصیل آن بیان می شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث میت چند پسر و چند دختر باشند تمام مال بین آنها بگونه ای تقسیم می شود که هر پسر دو برابر هر دختر سهم ببرد مثلا اگر میت دو پسر و سه دختر داشته باشد مال او به 7 قسمت تقسیم می شود و هر پسر 2 سهم و هر دختر 1 سهم می برد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر میت مسلمان باشد الف: اگرهمه ورثه او مسلمان باشند همه طبق احکام ارث از او ارث می برند. ب: اگر بعضی از ورثه مسلمان باشند و برخی از آنها کافر باشند تنها ورثه مسلمان ازاو ارث میبرند. ج: اگر همه ورثه او کافر باشند هیچیک از آنها از او ارث نمیبرند و تمام مال میت مسلمان در اختیار مجتهد جامع الشرائط قرار میگیرد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر میت کافر باشد الف: اگر تمام ورثه او هم کافر باشند ورثه طبق احکام ارث از او ارث می برند. ب: اگر بعضی از ورثه او مسلمان باشند و بعضی کافر فقط ورثه مسلمان او ارث میبرند و به ورثه کافر ارث نمیرسد. ج: اگر همه ورثه او مسلمان باشند همه آنها طبق احکام ارث از او ارث میبرند.
- [آیت الله اردبیلی] بر هر مکلفی واجب است تکالیف شریعت اسلام را آن چنانکه متوجه او میباشد انجام دهد. شرایط تکلیف چند چیز است: الف (بلوغ)؛ نشانه بالغ شدن دختر یا پسر یکی از سه چیز است: اوّل:روییدن موی زبر و درشت زیر شکم و بالای عورت. دوم: بیرون آمدن منی در خواب یا بیداری. سوم:برای پسر تمام شدن پانزده سال قمری هر چند وقتی سیزده سال او تمام شد، خوب است بنابر احتیاط مستحب واجبات را بجا آورد و از کارهای حرام اجتناب کند و زنهای نامحرم نیز خودشان را از او بپوشانند و برای دختر تمام شدن نه سال قمری، و اگر سن دختر معلوم نباشد و آبستن شود یا خونی ببیند که صفات حیض را داشته باشد، حکم میشود که قبلاً بالغ شده است. ب (عقل)؛ پس دیوانه تکلیفی ندارد. ج (توانایی انجام تکلیف و اختیار)؛ پس شخصی که به طور کلّی از انجام وظایف خود عاجز است، تکلیفی ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] پدر و جد پدری می توانند برای محرم شدن، یک ساعت یا دو ساعت زنی را به عقد پسر نابالغ خود درآورند، و نیز می توانند دختر نابالغ خود را برای محرم شدن، به عقد کسی درآورند ولی باید آن عقد برای دختر مصلحت داشته باشد حتی اگر به مقدار مهریه ای باشد که برای دختر قرار می دهند.
- [آیت الله مظاهری] ترک مراوده بلکه قهر بدون دشمنی و کینهتوزی با افراد متجمّل در صورتی که احتمال سرایت آن حالت در خودش یا خانواده و اولاد او داده شود جایز است، ولی اگر بداند که سرایت نمیکند جایز نیست. [1]. مائده، 91.
- [آیت الله مکارم شیرازی] تشریح مرده مسلمان برای مقاصد طبی به چند شرط جایز است: 1 مقصود یاد گرفتن و تکمیل اطلاعات طبی برای نجات جان مسلمانان بوده باشد و بدون تشریح این مقصود حاصل نشود. 2 دسترسی به مرده غیر مسلمان نباشد. 3 به مقدار ضرورت و احتیاج قناعت کند و اضافه بر آن جایز نیست ، با چنین شرایطی تشریح جایز بلکه واجب است، اما در مورد مرده غیر مسلمان این شرایط لازم نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث پدر و مادر و یک دختر باشند: الف اگر مادر حاجب داشته باشد سهم او 61 میشود وسهم پدر هم 61 و سهم دختر21 می شود و 61 باقیمانده بین پدر و دختر تقسیم می شود و از چهار قسمت یک قسمت به پدر وبقیه به دختر می رسد بنابر این مال میت به 24 قسمت تقسیم می شود و 4 سهم آن به مادر و 5 سهم به پدر و 15 سهم به دختر متوفی می رسد. ب اگر مادر حاجب نداشته باشد مال میت به 5 قسمت تقسیم میشود و یک سهم به پدر و یک سهم به مادر و سه سهم بقیه به دختر میت می رسد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پدر و جدّ پدری بخواهند برای محرم شدن یک ساعت یا دو =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب المتعة)،ح2 و 20،ج21،ص5 و 10. ساعت زنی را به عقد پسر نابالغ خود در آورند یا دختر نابالغ خود را برای محرم شدن به عقد کسی درآورند، در صورتی صحیح است که به مصلحت طفل باشد و به طور جِدّی قصد انشای عقد را داشته باشند و بنابر احتیاط پسر و دختر قابل استمتاع باشند وگرنه تنها برای محرمیّت، صیغه خواندن خالی از اشکال نیست.