روابط دختر و پسر، نظر اسلام، وظیفه ما؟
شرح پرسش: مدت‌ها است این مسأله فکرم را مشغول کرده است که با جامعه‌ ای که هر روز را در آن به شب می‌ رسانم، چه کنم. اتفاقاتی که در دانشگاه می ‌افتد و روابط پسرها و دخترها که بسیاری از اوقات زشت و ناپسند است، ناشی از بی‌ فرهنگی است یا بی‌ ایمانی؟ نمی‌ دانم ناشی از چیست؛ ولی در جامعه ما که اسلامی است، واقعاً غیر قابل تحمل است و عرف جامعه سنتی ما چنین حرکات و روابطی را نمی‌ پسندد. خودشان استدلال می‌ کنند در اسلام گفته شده است دو نفر که یکدیگر را دوست داشته باشند به هم محرمند. با این استدلال بدون هیچ گونه عقد رسمی یا صیغه با هم قدم می ‌زنند و یا حتی گاهی اوقات، به قول خودشان برای شناخت بیش‌تر، بدون اطلاع خانواده ‌ها در خلوت با هم صحبت می‌ کنند. آیا در احکام دینی چنین چیزی وجود دارد؟ به نظر شما، وظیفه ما در این موقعیت چیست و چه باید بکنیم؟گاهی اوقات فکر می‌ کنم کاش در دانشگاه ‌ها دخترها و پسرها را جدا می‌ کردند؛ ولی باز با خودم می ‌گویم آن وقت این اتفاقات در پنهان می‌ افتاد و شاید بدتر از این می‌ شد. واقعاً علت چیست و چه باید کرد؟دوست دارم به این گونه افراد گفته شود فکر نکنند شجاعت به خرج می‌ دهند و در جلوی چشم‌ های نامحرمان و پسرهای دیگر با یکدیگر قدم می ‌زنند یا دست می‌ دهند و یا شانه به شانه راه می‌ روند؟ پاسخ: توجه شما دانشجوی گرامی به مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه، به خصوص لزوم رعایت ارزش‌ها و هنجارهای دینی و اخلاقی در محیط دانشگاه و احساس مسؤولیت‌تان در برابر برخی نابهنجاری‌ها، قابل تقدیر و تحسین است. در این نامه سه پرسش اصلی به چشم می‌ خورد: 1. آیا صرف دوست داشتن دختر و پسر آن‌ها را محرم می ‌کند؟ 2. روابط ناپسند دختر و پسر در دانشگاه ‌ها ناشی از چیست و چرا گسترش یافته است؟ 3. وظیفه و مسؤولیت ما در این موقعیت چیست و چه باید کرد؟ در پاسخ سؤال اول باید یاد آور شد آنچه سبب ایجاد پیوند زناشویی می ‌شود، خواندن صیغه عقد از سوی زن و مرد یا وکلای آن‌ها و با اجازه اولیای آن‌ها و حفظ شرایط آن است؛ در غیر این صورت، سببی برای ایجاد زوجیت و محرمیت زناشویی وجود ندارد. صرف دوست داشتن متقابل دو نفر، مجوزی برای محرم شدن آن‌ها نیست. معمولاً دوستی‌ های قبل از ازدواج برای کامیابی‌ های جنسی و در اثر غلبه شهوات صورت می‌ گیرد؛ نخستین چیزی که در این گونه روابط از دست می‌ رود گوهر ارزشمند عفاف و پاکی است و باید از چنین روابطی که بدون هیچ‌گونه عقد رسمی یا صیغه و بدون اطلاع خانواده‌ ها به بهانه شناخت بیش‌تر صورت می‌ گیرد، جداً پرهیز کرد. بنابراین، پاسخ سؤال اول منفی است. در پاسخ به سؤال دوم به عواملی چند می ‌توان اشاره کرد: 1. عدم ارضای صحیح غریزه جنسی بی‌ تردید ایام جوانی، ایام بیداری غریزه جنسی و گرایش به جنس مخالف است. در این ایام شوق جنسی و احساسات بر روان آدمی سایه می ‌افکند؛ ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تأثیر قرار می‌ دهد و سبب تحریک پذیری وی در برخورد با جنس مخالف می‌ شود. طبیعی است این نیاز درونی باید به طور صحیح و مطلوب ارضا و تأمین شود. راه قابل قبول آن نیز ازدواج است؛ ولی متأسفانه به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی - نظیر بالا رفتن سطح انتظارت و توقعات خانواده‌ ها و توجه به برخی تشریفات غیر لازم، معضل اشتغال و آینده شغلی جوانان، ادامه تحصیل آن‌ها و عدم وجود امکانات و شرایط مالی مناسب برخی خانواده‌ ها - سن ازدواج دختران و پسران افزایش یافته و در نتیجه ارضا و تأمین عاقلانه و صحیح این غریزه سرکش، به خصوص در دوران جوانی، به انحراف کشیده شده است. بنابراین، این گونه رفتارهای نابهنجار در جامعه دینی و سنتی ما روبه فزونی است و اگر نگوییم به یک بحران اجتماعی تبدیل شده دست کم می ‌توان آن را یک معضل اجتماعی نامید. متأسفانه نظام اجتماعی ما تا کنون نتوانسته با فراهم کردن زمینه ازدواج جوانان از گسترش این رفتارهای نادرست پیشگیری کند. 2. احساس نیاز به محبت در این سنین جوانان خواهان روابط دوستانه و هم سخن شدن با یکدیگرند. اریکسون، یکی از روان‌شناسان غرب، می‌ گوید: جوان در این مرحله می‌ خواهد روابط دوستانه نزدیکی با دیگران پیدا کند؛ ارزشمندترین و مهم‌ترین هستی و دارایی‌ اش را به فردی دیگر هدیه دهد؛ در پی یافتن هویتی جدید است و گمان می‌ کند خانواده و والدینش نمی‌ توانند از وی حمایت کنند. بنابراین، اگر این نیاز در محیط خانوادگی به خوبی تأمین نشود یا لطمه بیند و مخدوش شود، نیاز به محبت و ابراز محبت و برقراری ارتباط دوستانه‌ اش دچار اختلاف خواهد شد؛ به عبارت دیگر، دختر و پسری که عواطف و احساساتشان در درون خانواده ارضا نشود و در جمع خانوادگی احساس غربت و تنهایی کنند، در فضای باز و آزاد جامعه طعمه افراد فرصت طلب و سودجو می‌ شوند؛ به راحتی در دام افراد شیاد می ‌افتند یا حداقل میل متقابل آن‌ها و جنس مخالف سبب می‌ شود آن‌ها به بهانه‌ های مختلف از قبیل آشنایی برای ازدواج و تبادل نظر درباره مسائل علمی و درسی آگاهانه یا ناخودآگاه در جهت تأمین و ارضای این نیازشان گام بردارند؛ البته با روشی غلط و غیر قابل قبول که مشاهده‌اش شما را می‌ رنجاند. 3. الگو گرفتن از منابع غیر خودی‌ متأسفانه بخش قابل توجهی از جوانان ما ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی خود را از محیط های غیر خودی و غیر اصیل جوامع دیگر می‌ گیرند. بی‌ تردید گسترش ارتباطات اجتماعی و توسعه آن و نیز گسترش و توسعه تکنولوژی و وسائل ارتباط جمعی و (پدیده جهانی شدن در همه عرصه‌ های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و...) در این خودباختگی و روی آوردن به فرهنگ بیگانه نقش اساسی دارد. این امور سبب می‌ شود جوانان فرهنگ‌ها و ارزش‌ های دیگر جوامع را الگو قرار دهند و به گمان این که این گونه روابط عامل رشد و نشانه کمال و جرأت و وسیله ابراز شخصیت است، به آن روی آورند. در این میان، مسأله رقابت جوانان و به رخ کشیدن خود برای همسالان نقشی عمده ایفا می‌کند. برخی برای این که در جمع دوستان مورد تحسین قرار گیرند و یا دست کم بی‌ عرضه و بی‌ جرأت خوانده نشوند، به دنبال دوست پسر یا دوست دختر می‌ گردند و با آن که به خوبی از عواقب سوء این کارها آگاهند، از آن دست نمی‌ کشند. اما در پاسخ به سؤال سوم شما و این که در وضعیت حاضر، در برابر چنین معضل اجتماعی چه باید کرد؟ به نظر می ‌رسد باید متناسب با علل به وجود آورنده و عوامل گسترش دهنده این مشکل اقداماتی درخور انجام داد. بخشی از اقدامات سودمند در این مسأله عبارت است از: الف) ارضای صحیح و مشروع این غریزه معقول‌ترین راه برای نجات یافتن از این گونه رفتارهای نابهنجار یا کج‌روانه است. ویل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمین، درباره ازدواج می ‌نویسد: اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال‌های طبیعی انجام گیرد، بیماری‌های روانی و انحرافات جنسی که زندگی را لکه دار کرده است تا نصف تقلیل خواهد یافت. شاید به همین جهت است که در آموزه‌ های دینی‌مان تسریع در ازدواج فرزندان و جوانان مورد تأکید قرار گرفته است. این دستورها و تشویق‌ ها گویای آن است که می توان با ازدواج از بسیاری انحرافات اخلاقی و جنسی و روابط ناسالم و غیر مشروع دو جنس پیشگیری کرد. البته این موضوع به تلاش همگانی خانواده‌ ها و مسؤولان و اصلاح نگرش ‌ها و آداب و رسوم نادرست و فراهم کردن تسهیلات و امکانات ازدواج بستگی دارد و همه افراد، خانواده‌ ها و حکومت وظیفه دارند در مسیر تحقق مقدمات ازدواج جوانان بکوشند. ب) تحکیم روابط خانوادگی و ایجاد فضای عاطفی مثبت بین والدین و فرزندان و افزایش رابطه صمیمانه و نزدیک بین اعضای خانواده عامل پیشگیرانه دیگری است که می ‌تواند در ایجاد احساس امنیت و آرامش و تأمین نیاز عاطفی نقش مؤثری داشته باشد. زیرا وقتی جوانان در خانه با محبت و توجه کافی روبه‌رو نشوند، این محبت و رابطه عاطفی را در بیرون خانه جست و جو می‌ کنند و متناسب با دوران بلوغ و اوجگیری احساسات غریزی، رابطه خود را با جنس مخالف توسعه می‌ دهند. بنابراین، نیاز به محبت در دوره جوانی را باید با گسترش روابط عاطفی خانوادگی و نیز گسترش رابطه صمیمانه و دوستانه بین همسالان هم جنس تأمین کرد و با یافتن دوستان مناسب و ایجاد ارتباطات گرم و عاطفی و انجام برخی فعالیت‌های دسته جمعی به این نیاز درونی پاسخ مثبت داد. ج) خود کنترلی‌ خود کنترلی می‌تواند جوانان جویای رشد و کمال و عفت و پاکی همچون شما را در این فضای آلوده حفظ کند. با کنترل چشم، گوش و دیگر حواس و نیز کنترل افکاری که در این زمینه شکل می‌ گیرد، می‌توان از تأثیر گذاری روابط ناسالم دیگران تا حدود زیادی جلوگیری کرد. مطمئناً هر چه بیش‌تر ذهن و حواس خود را در این زمینه مشغول سازیم، بیش‌تر تأثیرپذیر خواهیم بود. پس بهتراست اوقات فراغت خود را با برنامه‌ ریزی صحیح پرکنید و با پرهیز از بیکاری و تنهایی و توجه به این صحنه ‌ها، به وظیفه اصلی و مهم دوران دانشجویی که همان تحصیل علم است، بپردازید. در پایان باید یادآور شد، برخی از عزیزان و جوانان از اشتباه بودن یا عدم مشروعیت بعضی ارتباطهای خود آگاهی ندارند. برخورد روشنگرانه و با عاطفه ما می‌ تواند به اصلاح و تغییر رفتار آن‌ها انجامد. قطعاً حسن سلوک و رفتار شما در بیان این موضوع به آن‌ها نقشی تعیین کننده دارد. کتاب، (جوانان و روابط)، نوشته ابوالقاسم مقیمی حاجی از انتشارات مرکز مطالعات و پژوهش‌ های فرهنگی حوزه علمیه قم می‌ تواند را هنمای خوبی در این زمینه باشد. کتاب دیگری که در این زمینه سودمند می‌ نماید، (تحلیل تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران)، نوشته علی اصغر احمدی است که به وسیله سازمان انجمن اولیا و مربیان منتشر شده است. منبع:سایت انوار طاها
عنوان سوال:

روابط دختر و پسر، نظر اسلام، وظیفه ما؟


پاسخ:

شرح پرسش:
مدت‌ها است این مسأله فکرم را مشغول کرده است که با جامعه‌ ای که هر روز را در آن به شب می‌ رسانم، چه کنم. اتفاقاتی که در دانشگاه می ‌افتد و روابط پسرها و دخترها که بسیاری از اوقات زشت و ناپسند است، ناشی از بی‌ فرهنگی است یا بی‌ ایمانی؟ نمی‌ دانم ناشی از چیست؛ ولی در جامعه ما که اسلامی است، واقعاً غیر قابل تحمل است و عرف جامعه سنتی ما چنین حرکات و روابطی را نمی‌ پسندد. خودشان استدلال می‌ کنند در اسلام گفته شده است دو نفر که یکدیگر را دوست داشته باشند به هم محرمند. با این استدلال بدون هیچ گونه عقد رسمی یا صیغه با هم قدم می ‌زنند و یا حتی گاهی اوقات، به قول خودشان برای شناخت بیش‌تر، بدون اطلاع خانواده ‌ها در خلوت با هم صحبت می‌ کنند. آیا در احکام دینی چنین چیزی وجود دارد؟ به نظر شما، وظیفه ما در این موقعیت چیست و چه باید بکنیم؟گاهی اوقات فکر می‌ کنم کاش در دانشگاه ‌ها دخترها و پسرها را جدا می‌ کردند؛ ولی باز با خودم می ‌گویم آن وقت این اتفاقات در پنهان می‌ افتاد و شاید بدتر از این می‌ شد. واقعاً علت چیست و چه باید کرد؟دوست دارم به این گونه افراد گفته شود فکر نکنند شجاعت به خرج می‌ دهند و در جلوی چشم‌ های نامحرمان و پسرهای دیگر با یکدیگر قدم می ‌زنند یا دست می‌ دهند و یا شانه به شانه راه می‌ روند؟

پاسخ:
توجه شما دانشجوی گرامی به مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه، به خصوص لزوم رعایت ارزش‌ها و هنجارهای دینی و اخلاقی در محیط دانشگاه و احساس مسؤولیت‌تان در برابر برخی نابهنجاری‌ها، قابل تقدیر و تحسین است. در این نامه سه پرسش اصلی به چشم می‌ خورد:
1. آیا صرف دوست داشتن دختر و پسر آن‌ها را محرم می ‌کند؟
2. روابط ناپسند دختر و پسر در دانشگاه ‌ها ناشی از چیست و چرا گسترش یافته است؟
3. وظیفه و مسؤولیت ما در این موقعیت چیست و چه باید کرد؟
در پاسخ سؤال اول باید یاد آور شد آنچه سبب ایجاد پیوند زناشویی می ‌شود، خواندن صیغه عقد از سوی زن و مرد یا وکلای آن‌ها و با اجازه اولیای آن‌ها و حفظ شرایط آن است؛ در غیر این صورت، سببی برای ایجاد زوجیت و محرمیت زناشویی وجود ندارد. صرف دوست داشتن متقابل دو نفر، مجوزی برای محرم شدن آن‌ها نیست. معمولاً دوستی‌ های قبل از ازدواج برای کامیابی‌ های جنسی و در اثر غلبه شهوات صورت می‌ گیرد؛ نخستین چیزی که در این گونه روابط از دست می‌ رود گوهر ارزشمند عفاف و پاکی است و باید از چنین روابطی که بدون هیچ‌گونه عقد رسمی یا صیغه و بدون اطلاع خانواده‌ ها به بهانه شناخت بیش‌تر صورت می‌ گیرد، جداً پرهیز کرد. بنابراین، پاسخ سؤال اول منفی است.
در پاسخ به سؤال دوم به عواملی چند می ‌توان اشاره کرد:
1. عدم ارضای صحیح غریزه جنسی
بی‌ تردید ایام جوانی، ایام بیداری غریزه جنسی و گرایش به جنس مخالف است. در این ایام شوق جنسی و احساسات بر روان آدمی سایه می ‌افکند؛ ناخودآگاه رفتار، سخن و نگاه جوان را تحت تأثیر قرار می‌ دهد و سبب تحریک پذیری وی در برخورد با جنس مخالف می‌ شود. طبیعی است این نیاز درونی باید به طور صحیح و مطلوب ارضا و تأمین شود. راه قابل قبول آن نیز ازدواج است؛ ولی متأسفانه به دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی - نظیر بالا رفتن سطح انتظارت و توقعات خانواده‌ ها و توجه به برخی تشریفات غیر لازم، معضل اشتغال و آینده شغلی جوانان، ادامه تحصیل آن‌ها و عدم وجود امکانات و شرایط مالی مناسب برخی خانواده‌ ها - سن ازدواج دختران و پسران افزایش یافته و در نتیجه ارضا و تأمین عاقلانه و صحیح این غریزه سرکش، به خصوص در دوران جوانی، به انحراف کشیده شده است. بنابراین، این گونه رفتارهای نابهنجار در جامعه دینی و سنتی ما روبه فزونی است و اگر نگوییم به یک بحران اجتماعی تبدیل شده دست کم می ‌توان آن را یک معضل اجتماعی نامید. متأسفانه نظام اجتماعی ما تا کنون نتوانسته با فراهم کردن زمینه ازدواج جوانان از گسترش این رفتارهای نادرست پیشگیری کند.
2. احساس نیاز به محبت
در این سنین جوانان خواهان روابط دوستانه و هم سخن شدن با یکدیگرند. اریکسون، یکی از روان‌شناسان غرب، می‌ گوید: جوان در این مرحله می‌ خواهد روابط دوستانه نزدیکی با دیگران پیدا کند؛ ارزشمندترین و مهم‌ترین هستی و دارایی‌ اش را به فردی دیگر هدیه دهد؛ در پی یافتن هویتی جدید است و گمان می‌ کند خانواده و والدینش نمی‌ توانند از وی حمایت کنند. بنابراین، اگر این نیاز در محیط خانوادگی به خوبی تأمین نشود یا لطمه بیند و مخدوش شود، نیاز به محبت و ابراز محبت و برقراری ارتباط دوستانه‌ اش دچار اختلاف خواهد شد؛ به عبارت دیگر، دختر و پسری که عواطف و احساساتشان در درون خانواده ارضا نشود و در جمع خانوادگی احساس غربت و تنهایی کنند، در فضای باز و آزاد جامعه طعمه افراد فرصت طلب و سودجو می‌ شوند؛ به راحتی در دام افراد شیاد می ‌افتند یا حداقل میل متقابل آن‌ها و جنس مخالف سبب می‌ شود آن‌ها به بهانه‌ های مختلف از قبیل آشنایی برای ازدواج و تبادل نظر درباره مسائل علمی و درسی آگاهانه یا ناخودآگاه در جهت تأمین و ارضای این نیازشان گام بردارند؛ البته با روشی غلط و غیر قابل قبول که مشاهده‌اش شما را می‌ رنجاند.
3. الگو گرفتن از منابع غیر خودی‌
متأسفانه بخش قابل توجهی از جوانان ما ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی خود را از محیط های غیر خودی و غیر اصیل جوامع دیگر می‌ گیرند. بی‌ تردید گسترش ارتباطات اجتماعی و توسعه آن و نیز گسترش و توسعه تکنولوژی و وسائل ارتباط جمعی و (پدیده جهانی شدن در همه عرصه‌ های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و...) در این خودباختگی و روی آوردن به فرهنگ بیگانه نقش اساسی دارد. این امور سبب می‌ شود جوانان فرهنگ‌ها و ارزش‌ های دیگر جوامع را الگو قرار دهند و به گمان این که این گونه روابط عامل رشد و نشانه کمال و جرأت و وسیله ابراز شخصیت است، به آن روی آورند. در این میان، مسأله رقابت جوانان و به رخ کشیدن خود برای همسالان نقشی عمده ایفا می‌کند. برخی برای این که در جمع دوستان مورد تحسین قرار گیرند و یا دست کم بی‌ عرضه و بی‌ جرأت خوانده نشوند، به دنبال دوست پسر یا دوست دختر می‌ گردند و با آن که به خوبی از عواقب سوء این کارها آگاهند، از آن دست نمی‌ کشند.
اما در پاسخ به سؤال سوم شما و این که در وضعیت حاضر، در برابر چنین معضل اجتماعی چه باید کرد؟ به نظر می ‌رسد باید متناسب با علل به وجود آورنده و عوامل گسترش دهنده این مشکل اقداماتی درخور انجام داد. بخشی از اقدامات سودمند در این مسأله عبارت است از:
الف) ارضای صحیح و مشروع این غریزه معقول‌ترین راه برای نجات یافتن از این گونه رفتارهای نابهنجار یا کج‌روانه است.
ویل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمین، درباره ازدواج می ‌نویسد: اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال‌های طبیعی انجام گیرد، بیماری‌های روانی و انحرافات جنسی که زندگی را لکه دار کرده است تا نصف تقلیل خواهد یافت. شاید به همین جهت است که در آموزه‌ های دینی‌مان تسریع در ازدواج فرزندان و جوانان مورد تأکید قرار گرفته است. این دستورها و تشویق‌ ها گویای آن است که می توان با ازدواج از بسیاری انحرافات اخلاقی و جنسی و روابط ناسالم و غیر مشروع دو جنس پیشگیری کرد.
البته این موضوع به تلاش همگانی خانواده‌ ها و مسؤولان و اصلاح نگرش ‌ها و آداب و رسوم نادرست و فراهم کردن تسهیلات و امکانات ازدواج بستگی دارد و همه افراد، خانواده‌ ها و حکومت وظیفه دارند در مسیر تحقق مقدمات ازدواج جوانان بکوشند.
ب) تحکیم روابط خانوادگی و ایجاد فضای عاطفی مثبت بین والدین و فرزندان و افزایش رابطه صمیمانه و نزدیک بین اعضای خانواده عامل پیشگیرانه دیگری است که می ‌تواند در ایجاد احساس امنیت و آرامش و تأمین نیاز عاطفی نقش مؤثری داشته باشد. زیرا وقتی جوانان در خانه با محبت و توجه کافی روبه‌رو نشوند، این محبت و رابطه عاطفی را در بیرون خانه جست و جو می‌ کنند و متناسب با دوران بلوغ و اوجگیری احساسات غریزی، رابطه خود را با جنس مخالف توسعه می‌ دهند. بنابراین، نیاز به محبت در دوره جوانی را باید با گسترش روابط عاطفی خانوادگی و نیز گسترش رابطه صمیمانه و دوستانه بین همسالان هم جنس تأمین کرد و با یافتن دوستان مناسب و ایجاد ارتباطات گرم و عاطفی و انجام برخی فعالیت‌های دسته جمعی به این نیاز درونی پاسخ مثبت داد.
ج) خود کنترلی‌
خود کنترلی می‌تواند جوانان جویای رشد و کمال و عفت و پاکی همچون شما را در این فضای آلوده حفظ کند. با کنترل چشم، گوش و دیگر حواس و نیز کنترل افکاری که در این زمینه شکل می‌ گیرد، می‌توان از تأثیر گذاری روابط ناسالم دیگران تا حدود زیادی جلوگیری کرد. مطمئناً هر چه بیش‌تر ذهن و حواس خود را در این زمینه مشغول سازیم، بیش‌تر تأثیرپذیر خواهیم بود. پس بهتراست اوقات فراغت خود را با برنامه‌ ریزی صحیح پرکنید و با پرهیز از بیکاری و تنهایی و توجه به این صحنه ‌ها، به وظیفه اصلی و مهم دوران دانشجویی که همان تحصیل علم است، بپردازید.
در پایان باید یادآور شد، برخی از عزیزان و جوانان از اشتباه بودن یا عدم مشروعیت بعضی ارتباطهای خود آگاهی ندارند. برخورد روشنگرانه و با عاطفه ما می‌ تواند به اصلاح و تغییر رفتار آن‌ها انجامد. قطعاً حسن سلوک و رفتار شما در بیان این موضوع به آن‌ها نقشی تعیین کننده دارد.
کتاب، (جوانان و روابط)، نوشته ابوالقاسم مقیمی حاجی از انتشارات مرکز مطالعات و پژوهش‌ های فرهنگی حوزه علمیه قم می‌ تواند را هنمای خوبی در این زمینه باشد. کتاب دیگری که در این زمینه سودمند می‌ نماید، (تحلیل تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران)، نوشته علی اصغر احمدی است که به وسیله سازمان انجمن اولیا و مربیان منتشر شده است.
منبع:سایت انوار طاها





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین