چه در ازدواج موقت و چه دائم ، وظیفه تامین معاش و نفقه فرزند بر عهده پدر می باشد. مادر برای نگهداری و حتی شیردهی از فرزند مستحق دریافت اجرت است.اگر چه این امر ممکن است موجب مشکلاتی برای مرد باشد لکن در صورتی که این وظیفه بر عهده زن باشد مشکلات متعدد و بعضا خارج از طاقت زن خواهد بود. سرّ ورازتقسیم حقوق و وظایف بین زن ومرد در برابر فرزندان نیز بر همین اساس استوار است. اسلام به شکل بی سابقه ای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعایت کرده است , از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده و حق قیمومت در معاملات زن را که در دنیای قدیم سابقه ممتد دارد و در اروپا تا اوایل قرن بیستم رایج بود از مرد گرفته است . و از طرف دیگر با برداشتن مسؤولیت تأمین بودجه خانوادگی از دوش زن , او را از هر نوع اجبار و الزام برای دویدن به دنبال پول معاف کرده است . حقیقت این است که در مسئله نفقه و تامین معاش فرزندان ،اسلام نخواسته بنفع زن و علیه مرد , یا بنفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند . اسلام نه جانبدار زن است و نه جانبدار مرد . اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانی که باید در دامن آنها پرورش یابند و بالاخره سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است . اسلام راه وصول زن و مرد و فرزندان آنها و جامعه بشریت را به سعادت , در این می بیند که قواعد و قوانین طبیعت و اوضاع و احوالی که بدست توانا و مدبر خلقت بوجود آمده نادیده گرفته نشود . اسلام در قوانین خود این قاعده را همواره رعایت کرده است که مرد مظهر نیاز و احتیاج و زن مظهر بی نیازی باشد , اسلام مرد را بصورت خریدار و زن را به صورت صاحب کالا می شناسد , از نظر اسلام در وصال و زندگی مشترک زن و مرد , این مرد است که باید خود را بعنوان بهره گیر بشناسد و هزینه این کار را تحمل کند . زن و مرد نباید فراموش کنند که در مسئله عشق از نظر طبیعت دو نقش جداگانه بعهده آنها واگذار شده است . ازدواج هنگامی لذت بخش است که زن و مرد در نقش طبیعی خود ظاهر شوند . علت دیگر که برای لزوم نفقه فرزندان بر مرد در کار است اینست که مسؤولیت و رنج و زحمات طاقت فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت بعهده زن گذاشته شده است , آنچه در این کار از نظر طبیعی بعهده زن گذاشته شده است , آنچه در این کار از نظر طبیعی بعهده مرد است یک عمل لذت بخش آنی بیش نیست , این زن است که باید این بیماری ماهانه را ( در غیر ایام کودکی و پیری ) تحمل کند , سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره را بعهده بگیرد , سختی زایمان و عوارض آن را تحمل نماید , کودک را شیر بدهد و پرستاری کند . اینها همه از نیروی بدنی و عضلانی زن میکاهد , توانائی او را در کار و کسب کاهش می دهد . اینهاست که اگر بنا بشود قانون , زن و مرد را از لحاظ تأمین بودجه زندگی در وضع مشابهی قرار دهد و به حمایت زن بر نخیزد , زن وضع رقت باری پیدا خواهد کرد . و همین ها سبب شده که در جاندارانی که بصورت جفت زندگی میکنند جنس نر همواره به حمایت جنس ماده برخیزد او را در مدت گرفتاری تولید نسل در خوراک و آذوقه کمک کند بعلاوه زن و مرد از لحاظ نیروی کار و فعالیتهای خشن تولیدی و اقتصادی مشابه و مساوی آفریده نشده اند . اگر بنای بیگانگی باشد و مرد در مقابل زن قد علم کند و به او بگوید ذره ای از درآمد خودم را خرج تو نمی کنم هرگز زن قادر نیست خود را به پای مرد برساند . برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به: نظام حقوق زن در اسلام. شهید مرتضی مطهری. ج 1 ص 295 www.porseman.org
چرا در اسلام در ازدواج موقت، اگر خانم بچه دار شود، مسئولیت تأمین معاش به عهده همسر است؟ با عنایت اینکه مشکلات متعددی را پیش رو خواهد داشت؟
چه در ازدواج موقت و چه دائم ، وظیفه تامین معاش و نفقه فرزند بر عهده پدر می باشد. مادر برای نگهداری و حتی شیردهی از فرزند مستحق دریافت اجرت است.اگر چه این امر ممکن است موجب مشکلاتی برای مرد باشد لکن در صورتی که این وظیفه بر عهده زن باشد مشکلات متعدد و بعضا خارج از طاقت زن خواهد بود. سرّ ورازتقسیم حقوق و وظایف بین زن ومرد در برابر فرزندان نیز بر همین اساس استوار است.
اسلام به شکل بی سابقه ای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعایت کرده است , از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده و حق قیمومت در معاملات زن را که در دنیای قدیم سابقه ممتد دارد و در اروپا تا اوایل قرن بیستم رایج بود از مرد گرفته است . و از طرف دیگر با برداشتن مسؤولیت تأمین بودجه خانوادگی از دوش زن , او را از هر نوع اجبار و الزام برای دویدن به دنبال پول معاف کرده است . حقیقت این است که در مسئله نفقه و تامین معاش فرزندان ،اسلام نخواسته بنفع زن و علیه مرد , یا بنفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند . اسلام نه جانبدار زن است و نه جانبدار مرد . اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانی که باید در دامن آنها پرورش یابند و بالاخره سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است . اسلام راه وصول زن و مرد و فرزندان آنها و جامعه بشریت را به سعادت , در این می بیند که قواعد و قوانین طبیعت و اوضاع و احوالی که بدست توانا و مدبر خلقت بوجود آمده نادیده گرفته نشود .
اسلام در قوانین خود این قاعده را همواره رعایت کرده است که مرد مظهر نیاز و احتیاج و زن مظهر بی نیازی باشد , اسلام مرد را بصورت خریدار و زن را به صورت صاحب کالا می شناسد , از نظر اسلام در وصال و زندگی مشترک زن و مرد , این مرد است که باید خود را بعنوان بهره گیر بشناسد و هزینه این کار را تحمل کند . زن و مرد نباید فراموش کنند که در مسئله عشق از نظر طبیعت دو نقش جداگانه بعهده آنها واگذار شده است . ازدواج هنگامی لذت بخش است که زن و مرد در نقش طبیعی خود ظاهر شوند .
علت دیگر که برای لزوم نفقه فرزندان بر مرد در کار است اینست که مسؤولیت و رنج و زحمات طاقت فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت بعهده زن گذاشته شده است , آنچه در این کار از نظر طبیعی بعهده زن گذاشته شده است , آنچه در این کار از نظر طبیعی بعهده مرد است یک عمل لذت بخش آنی بیش نیست , این زن است که باید این بیماری ماهانه را ( در غیر ایام کودکی و پیری ) تحمل کند , سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره را بعهده بگیرد , سختی زایمان و عوارض آن را تحمل نماید , کودک را شیر بدهد و پرستاری کند .
اینها همه از نیروی بدنی و عضلانی زن میکاهد , توانائی او را در کار و کسب کاهش می دهد . اینهاست که اگر بنا بشود قانون , زن و مرد را از لحاظ تأمین بودجه زندگی در وضع مشابهی قرار دهد و به حمایت زن بر نخیزد , زن وضع رقت باری پیدا خواهد کرد . و همین ها سبب شده که در جاندارانی که بصورت جفت زندگی میکنند جنس نر همواره به حمایت جنس ماده برخیزد او را در مدت گرفتاری تولید نسل در خوراک و آذوقه کمک کند
بعلاوه زن و مرد از لحاظ نیروی کار و فعالیتهای خشن تولیدی و اقتصادی مشابه و مساوی آفریده نشده اند . اگر بنای بیگانگی باشد و مرد در مقابل زن قد علم کند و به او بگوید ذره ای از درآمد خودم را خرج تو نمی کنم هرگز زن قادر نیست خود را به پای مرد برساند .
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به:
نظام حقوق زن در اسلام. شهید مرتضی مطهری. ج 1 ص 295
www.porseman.org
- [سایر] آیا تشریع ازدواج موقت برای تأمین هوسرانی است؟
- [سایر] علت جواز ازدواج موقت (صیغه) برای مرد متأهل و بدون اجازه همسر خود چیست؟
- [سایر] علت جواز ازدواج موقت (صیغه) برای مرد متأهل و بدون اجازه همسر خود چیست؟
- [سایر] عدّه برای خانم ها در ازدواج موقت چقدر است؟
- [سایر] برای ازدواج موقت با زنی از اهل کتاب آیا اجازه شوهر از همسر مسلمان دائم، لازم و ضروری است؟ و اگر اجازه نگیرد عقد باطل است یا نه؟
- [سایر] ازدواج موقت با داشتن همسر دائم صحیح است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چرا یک خانم مسلمان نمی تواند با یک مرد غیر مسلمان ازدواج کند؟
- [آیت الله مظاهری] اگر زوج، همسر عقدی خود را از رفتن به عمره مفرده منع کند، با عنایت به این که آن خانم در خانه پدرش زندگی می کند چه وظیفه ای دارد؟
- [آیت الله مظاهری] آیا مردان متاهل در دوران حاملگی همسر خویش می توانند به خاطر وضع خاص همسر خود ازدواج موقت کنند؟
- [آیت الله بهجت] آیا مرد با داشتن همسر دایم، می تواند ازدواج موقت کند؟ رضایت و اجازه همسر دایمی او چه نقشی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر غیر اهل کتاب یهودی، مسیحی و زرتشتی ازدواج کند، ولی ازدواج دائم یا موقّت با زنهای اهل کتاب مانعی ندارد؛ البته چنانچه مردی همسر مسلمان داشته باشد، بدون اجازه او نمیتواند با زن کتابی ازدواج نماید مگر آن که او را متعه نماید و مدّت ازدواجش بسیار کوتاه باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] وکیل لازم نیست مرد باشد، زن هم میتواند برای خواندن صیغه عقد از طرف دیگری وکیل شود؛ بلکه بچه ممیّز نیز میتواند برای خواندن صیغه وکیل شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] پدر و جد پدری نمی توانند زن دایمی طفل خودرا طلاق بدهند و اگر پدر یا جد پدری برای طفل خود زنی را متعه کند اگرچه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدت متعه باشد مثلا برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله متعه کند چنانچه صلاح بچه باشد می توانند مدت ان زن را ببخشند
- [آیت الله سبحانی] اگر پدر یا جد پدری برای طفل خود در صورت مصلحت زنی را صیغه کند; اگرچه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدت صیغه باشد، مثلاً برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله صیغه کند، چنانچه صلاح بچه باشد، می تواند مدت آن زن را ببخشد ولی زن دائمی او را نمی تواند طلاق دهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پدر یا جد پدری برای طفل خود زنی را صیغه کند، اگر چه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدت صیغه باشد مثلا برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله صیغه کند، چنانچه صلاح بچه باشد، می تواند مدت آن را ببخشد ولی زن دائمی او را نمی تواند طلاق دهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر پدر یا جد پدری برای طفل خود زنی را صیغه کند؛ اگرچه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدت صیغه باشد؛ مثلا برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله صیغه کند؛ چنانچه صلاح بچه باشد؛ می تواند مدت آن زن را ببخشد ولی زن دائمی او را نمی تواند طلاق دهد.
- [امام خمینی] اگر پدر و جد پدری برای طفل خود زنی را صیغه کند، اگرچه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدت صیغه باشد، مثلا برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله صیغه کند چنانچه صلاح بچه باشد، می تواند مدت آن زن را ببخشد ولی زن دایمی او را نمی تواند طلاق دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پدر یا جدّ پدری برای طفل خود زنی را صیغه کند، اگر چه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدّت صیغه باشد؛ مثلاً برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله صیغه کند، چنانچه صلاح بچه باشد، میتواند مدّت آن زن را ببخشد، ولی زن دائمی او را نمیتواند طلاق دهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر پدر یا جدّ پدری برای طفل خود زنی را صیغه کند، اگرچه مقداری از زمان تکلیف بچه جز مدّت صیغه باشد، مثلاً برای پسر 14 ساله خودش زنی را دو ساله صیغه کند اگر چه صلاح بچه باشد، بخشیدن آن مدّت را به زن اشکال دارد امّا زن دائمی او را نمیتواند طلاق دهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر پدر یا جدّ پدری برای طفل خود زنی را متعه کند ، اگر چه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدت ازدواج موقت باشد ، مثلاً برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله متعه کند ، چنانچه صلاح بچه باشد میتواند مدت آن زن را ببخشد ، ولی زن دائمی او را نمیتواند طلاق دهد .