چرا عده طلاق با عده وفات فرق داره و آیا فقط این امر برای خانمها قابل اجرا است؟
احکام الهی دارای حکمت و علت هستند .وجوب و حرمت احکام و یا صحت و بطلان آنها براساس حکمت نیست بلکه براساس علت آن احکام می‌باشد و ما معمولاً دسترسی به فهم علت احکام نداریم اگر چه ممکن است بعضی از حکمت های احکام را بتوانیم به دست آوریم. علت نگه‌داری عده و احکام مربوط به آن به درستی بر ما روشن نیست ولی معنای این کلام آن نیست که علت ندارد. هیچ حکمی از احکام الهی بدون علت نیست. عبارت (ولله عزیز حکیم) در ذیل آیه شریفه 228 بقره که به احکام مربوط به عده زنان می پردازد تصریح به وجود علت حکیمانه در مورد عده و زمان آن است. دست یابی به این علت ها برای عقل بشری ممکن نیست. عقل ما با توجه به آموزه های اسلامی یا علوم تجربی و حسی می تواند بعضی حکمت ها را برای احکام الهی و از جمله نگه داشتن عده استنباط نماید.ولی بسیاری از شرایط و ویژگی های احکام الهی که دارای حکمت های متعدد مادی و معنوی است به وسیله عقل و علم تجربی بشر قابل اثبات نبوده و تعبدی است. شاید لزوم تمایز بین عده وفات و عده طلاق یکی از حکمت های اختلاف مدت عده باشد. در ضمن روایتی به این امر اشاره شده است که؛ غم طلاق بعد از سه ماه و سوز و گداز وفات بعد از 4 ماه فروکش می کند. بر این اساس وضعیت زن از نظر روحی و روانی متعادل شده و امکان تصمیم گیری برای امر مهم و سرنوشت سازی مانند ازدواج مهیا می گردد. در روایت دیگری اشاره شده است که ، عده طلاق برای استبراء رحم است. با گذشت سه ماه امکان تشخیص فرزند و یا پاک شدن رحم محقق می شود. در عده وفات، یکی از مهمترین حکمت های آن حفظ حرمت زناشویی و در عین حال داغدار بودن زن است و از طرف دیگر بایستی میزان صبر و استقامت زن در مورد برآوردن نیازهای عاطفی و جنسی نیز مد نظر قرار گیرد. حداکثر استقامت و صبر زن در مورد ارضاء نیاز عاطفی وجنسی به طور میانگین 4 ماه معرفی شده است. هیچ مردی حق ندارد بیش از 4 ماه همسر خویش را از ایجاد رابطه جنسی محروم نماید. در مورد حکم ایلاء که بر اساس آن مرد قسم می خورد که دیگر با همسرش نزدیکی نکند .حاکم شرع 4 ماه به مرد مهلت می دهد که یا به همسرش تمکین نماید و یا اینکه او را طلاق دهد و حق ندارد به منظور اذیت کردن زن نه او را طلاق دهد و نه رابطه زناشویی بر قرار کند. در غیر این صورت به شدید ترین مجازات ها ، مجازات می گردد. بر این اساس 4 ماه به عنوان زمانی معرفی شده است که زن حداکثر احترام به حرمت زناشویی خویش را اجابت نموده و در عین حال منتهای صبر و استقامت او در مورد نیاز جنسی و عاطفی ازدواج است. در جهت پاسخ گویی به قسمت دوم سئوالتان توجه شما را به مطالب ذیل جلب می نماییم. شناخت حکمت های عده ، چرائی اختصاص عده به زن را توضیح می دهد. قبل از اینکه به ذکر برخی حکمت های عده بپردازیم ، توجه به چند حکم فقهی ضرورت دارد. 1. عده انواع مختلفی دارد که متضمن حکمت های مشترک و خاص است . عده طلاق در ازدواج دائم و عده پایان مدت در ازدواج موقت و عده وفات در صورت فوت شوهر.2 در صورت عدم نزدیکی بعد از ازدواج و یا یائسگی زن در ازدواج موقت ، عده منتفی می گردد. 3. زن در زمان عده دارای حقوق و تکالیفی است. با این مقدمه برخی از حکمت ها را این گونه می توان شماره نمود: 1.حکمت بهداشتی: بی شک ارتباط جنسی ممکن است زمینه مناسب برای انتقال یا شکل گیری بیماری ها و عفونت های مختلف فراهم آورد این احتمال در ارتباطات متعدد جنسی بیشتر و خطرناکتر است. در این میان زن به لحاظ ساختار جسمی و فیزیکی (داشتن رحم که محل تجمیع ترشحات مرد است) و هم به خاطر فعل و انفعالات طبیعی رحمی (حیض و نفاس و...) قابلیت بیشتری برای دریافت ، پرورش و انتقال بیماری ها و عفونت ها دارد. زمان عده در حقیقت می تواند نقش قرنطینه برای رحم زن باشد تا ضمن آنکه زمینه شکل گیری عفونت های خطرناک ( که به وسیله ارتباط مکرر جنسی ممکن است در زن حاصل شود) منتفی گردد زمینه انتقال آن به مرد دیگر یا فرزندان و ... نیز منتفی می گردد. شاید حکمت اینکه در آیه 228 سوره بقره تعداد پاک شدن از حیض معیار عده قرار گرفته باشد نیز اشاره لطیفی به این نکته باشد . چون از نظر فیزیولوژی حیض نوعی خانه تکانی رحم از سلول های مرده و عفونت های داخلی و خارجی است و سه بار خانه تکانی در عده طلاق محیط کم خطری را برای ارتباط جنسی و تولید نسل ایجاد می نماید. 2. مصلحت حفظ نسل : عدّه نگه داشتن زن، جلوگیری از مخلوط شدن نطفه‌ها در رحم زن است تا اگر احتمالا در رحم زن نطفه باشد، تا سه ماه مشخص شود، چون گاهی نطفه بعد از مدت‌ها بسته می‌شود. نطفه احتمالی حقوق را برای پدر و مادر و خود فرزند ایجاد می کند. بر این اساس فرزندی متولد شد، به طور یقین مشخص می شود که مربوط به چه کسی است و در نتیجه محارم این فرزند معلوم هستند. وقتی این بچه بزرگ شود می داند با چه کسانی نمی‌تواند ازدواج کند و نیز مسأله ارث بردن او روشن شود. این مطلب که با پیشرفت علوم ژنتیک و پزشکی و ... امکان تشخیص فرزند در رحم یا نسب فرزند وجود دارد نیز منتفی کننده لزوم نگه داشتن عده نیست چرا که اولا این یکی از حکمت های عده است نه همه ان و نه علت آن. ثانیا تشخیص پزشکی و علمی اموری خطاپذیر بوده که همواره امکان خطا در مورد آن می رود.از طرفی علوم تجربی با تمام پیشرفت خود امکان اثبات بی ضرر بودن رابطه جدید جنسی زن را برای جنین شوهر اول یا دوم ندارد. 3. احیاء دوباره خانواده: از نظر اسلام طلاق منفورترین حلال ها و پایه گذاری خانواده و احیا آن از بهترین رفتارهاست. در عده طلاق رجعی ، زن بایستی در همان خانه ای که زندگی می کرده سکونت داشته باشد. در این زمان زن ومرد می توانند با توافق دوباره بایکدیگر و بدون هیچ تشریفات شرعی یا قانونی دوباره زندگی خانوادگی خویش را احیا کرده ویا با پایان رسیدن زمان عده، بر تصمیم بر جدایی باقی بمانندو به طور کامل از هم جدا شوند. گاهی در اثر عوامل مختلف، وضعی پیش می‌آید که پدید آمدن یک اختلاف جزئی و نزاع کوچک، حس انتقام را آن چنان شعله ور می‌سازد که فروغ عقل و وجدان را خاموش می‌کند و غالباً تفرقه‌های خانوادگی در همین حالات رخ می‌دهد. اما بسیار می‌شود که مدتی اندک بعد از کشمکش، زن و مرد به خود آمده، پشیمان می‌گردند. این جاست که آیه مورد بحث می‌گوید: زنها باید مدّتی عده نگه دارند و صبر کنند تا این امواج زود گذر بگذرد و ابرهای تیره نزاع و دشمنی از آسمان زندگی آنان پراکنده شود. بااین توضیح زمان عده موقعیت و زمینه ای مناسب است که در آن نه جدایی کامل و نه رابطه زناشویی به نحو کامل برقرار نیست . در این موقعیت زن و مرد به دور از هیجانات و احساسات زودگذر ،در برزخ بین اصلاح مشکلات و بازگشت به کانون خانوده ویا عدم توانایی برای اصلاح و جدایی قرار می گیرند.به عبارت دیگر زمان عده در طلاق رجعی ،موقعیتی عقلایی و مناسب برای درست فکر کردن و سبک و سنگین کردن مزایا و معایب باقی بودن بر ازدواج و یا جدایی کامل خواهد بود. در عمل زمان عده رجعی فرصتی برای احیاء دوباره نظام خانواده و تولدی دوباره بر اساس شرائط و بینش ها ی جدید نسبت به زندگی است. 4.حفظ حرمت اعضاءخانواده این حکمت مهمی است که در عده طلاق و عده وفات نهفته است. خانواده کانون محترمی است که نه تنها زن و شوهر بلکه تمام فرزندان و بستگان و حتی جامعه بایستی حرمت آن را نگه دارند. ازدواج بلافاصله زن بعد از طلاق یا بعد از وفات به نوعی دهن کجی به حق داران کانون خانواده (شوهر، فرزندان ، بستگان و...) تلقی می شود. که می تواند پیامدهای تربیتی ،عاطفی و روانی جبران ناپذیری را خصوصا برای فرزندان و بستگان ایجاد نماید. همچنین ازدواج سریع زن بعد از طلاق یا وفات شوهر ممکن است زمینه سوء ظن ها و اتهامات مختلف را فراهم آورده و مقدمه ای بر کینه توزی ها و جرایم دیگر شود. ناگفته پیداست این ادعا که شوهر نیز بایستی برای حفظ حرمت خانواده عده نگه دارد پذیرفتنی نیست. چرا که اولا ازدواج مجدد به دلایل مختلفی که در جای خود اثبات شده چه قبل از طلاق یا وفات همسر و چه بعد از آن ،حق مرد است . ثانیا در بسیاری موارد، به لحاظ وظایف مختلف از جمله حضانت و نگهداری فرزندان و وظایف اجتماعی و همچنین آسیب پذیری ویژه مرد در مورد سرکشی های غریزه جنسی ،نیاز به ازدواج در مرد شدید تر از زن است. 5. عده بمثابه حق برای زن. خداوند درباره رفتار با زنان در زمان عده می فرماید: (لاتخرجوهن من بیوتهن؛ آنها را (در دوران عده) از خانه هایشان بیرون نکنید) (أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ وَ إِنْ کُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّی یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْری‌؛ آنها را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند) و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند و اگر برای شما (فرزند را) شیر می‌دهند، پاداش آنها را بپردازید و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید و اگر به توافق نرسیدید، آن دیگری شیردادن آن بچه را بر عهده می‌گیرد.) از آیات و روایات متعدد احکام مهمی در مورد حقوق زن در زمان عده استنباط می گردد که فقها به آن اشاره کرده اند. حق نفقه و سکونت در منزل شوهر و همچنین نفقه و اجرت نگهداری و شیردادن فرزند در زمان حاملگی از جمله حقوقی است که در زمان عده بر عهده شوهر است. (بیوتهن) در آیه 1 طلاق به این امر اشاره دارد که حق سکونت در منزل شوهر حق مسلم زن است و شوهر حق خارج کردن او را از منزل ندارد. ضمن آنکه عبارت (أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ) اشاره لطیفی به این نکته دارد که مرد باید بر اساس وسع و قدرت خود به سکنای زن اهمیت داده و زمینه بی حرمتی و آزار زن را فراهم نکند.ضمن انکه نفقه همسر و اجرت نگهداری و شیردادن به فرزند را باید پرداخت نماید. پی نوشت . عبد الله بن سنان قال قلت لأبی عبد الله ع لأی علة صار عدة المطلقة ثلاثة أشهر و عدة المتوفی عنها زوجها أربعة أشهر و عشرا قال لأن حرقة المطلقة تسکن فی ثلاثة أشهر و حرقة المتوفی عنها زوجها لا تسکن إلا أربعة أشهر و عشرا. . عن أبی الهیثم قال سألت أبا الحسن الثانی ع کیف صارت عدة المطلقة ثلاث حیض أو ثلاثة أشهر و عدةالمتوفی عنها زوجها أربعة أشهر و عشرا قال أما عدة المطلقة ثلاث حیض أو ثلاثة أشهر فلاستبراء الرحم من الولد و أما المتوفی عنها زوجها فإن الله تعالی شرط للنساء شرطا فلم یحلهن فیه و فیما شرط علیهن بل شرط علیهن مثل ما شرط لهن فأما ما شرط لهن فإنه جعل لهن فی الإیلاء أربعة أشهر لأنه علم أن ذلک غایة صبر النساء فقال عز و جل لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فلم یجز للرجل أکثر من أربعة أشهر فی الإیلاء لأنه علم أن ذلک غایة صبر النساء عن الرجال و أما ما شرط علیهن فقال عدتهن أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً یعنی إذا توفی عنها زوجها فأوجب علیها إذا أصیبت بزوجها و توفی عنها مثل ما أوجب علیها فی حیاته إذا آلی منها و علم أن غایة صبر المرأة أربعة أشهر فی ترک الجماع فمن ثم أوجب علیها و لها . در مورد مجازات مردی که قسم خورده است با همسرش نزدیکی نکند در روایات متعدد آمده است که سیره امیرالمومنین علی علیه السلام این بود که به مرد 4 ماه فرصت می دادند اگر از تمکین سر باز می زد او را زندانی می کردند و آب و غذا را از وی دریغ می نمودند. در برخی روایات آمده است که حضرت اطراف زندان او را هیزم گذاشتند و تهدید نمودند که اگر تمکین نکند یا زن را آزاد ننماید او را آتش می زنند یا در روایت دیگری چنین مردی را تهدید به اعدام نمودند. . علل الشرائع، ج‌2، ص: 508 . البقرة : 228 ( وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ .... ؛زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند) . (طلاق/ 1 . طلاق/6 porseman.org
عنوان سوال:

چرا عده طلاق با عده وفات فرق داره و آیا فقط این امر برای خانمها قابل اجرا است؟


پاسخ:

احکام الهی دارای حکمت و علت هستند .وجوب و حرمت احکام و یا صحت و بطلان آنها براساس حکمت نیست بلکه براساس علت آن احکام می‌باشد و ما معمولاً دسترسی به فهم علت احکام نداریم اگر چه ممکن است بعضی از حکمت های احکام را بتوانیم به دست آوریم. علت نگه‌داری عده و احکام مربوط به آن به درستی بر ما روشن نیست ولی معنای این کلام آن نیست که علت ندارد. هیچ حکمی از احکام الهی بدون علت نیست. عبارت (ولله عزیز حکیم) در ذیل آیه شریفه 228 بقره که به احکام مربوط به عده زنان می پردازد تصریح به وجود علت حکیمانه در مورد عده و زمان آن است.
دست یابی به این علت ها برای عقل بشری ممکن نیست. عقل ما با توجه به آموزه های اسلامی یا علوم تجربی و حسی می تواند بعضی حکمت ها را برای احکام الهی و از جمله نگه داشتن عده استنباط نماید.ولی بسیاری از شرایط و ویژگی های احکام الهی که دارای حکمت های متعدد مادی و معنوی است به وسیله عقل و علم تجربی بشر قابل اثبات نبوده و تعبدی است.
شاید لزوم تمایز بین عده وفات و عده طلاق یکی از حکمت های اختلاف مدت عده باشد.
در ضمن روایتی به این امر اشاره شده است که؛
غم طلاق بعد از سه ماه و سوز و گداز وفات بعد از 4 ماه فروکش می کند. بر این اساس وضعیت زن از نظر روحی و روانی متعادل شده و امکان تصمیم گیری برای امر مهم و سرنوشت سازی مانند ازدواج مهیا می گردد.
در روایت دیگری اشاره شده است که ، عده طلاق برای استبراء رحم است. با گذشت سه ماه امکان تشخیص فرزند و یا پاک شدن رحم محقق می شود.
در عده وفات، یکی از مهمترین حکمت های آن حفظ حرمت زناشویی و در عین حال داغدار بودن زن است و از طرف دیگر بایستی میزان صبر و استقامت زن در مورد برآوردن نیازهای عاطفی و جنسی نیز مد نظر قرار گیرد. حداکثر استقامت و صبر زن در مورد ارضاء نیاز عاطفی وجنسی به طور میانگین 4 ماه معرفی شده است. هیچ مردی حق ندارد بیش از 4 ماه همسر خویش را از ایجاد رابطه جنسی محروم نماید. در مورد حکم ایلاء که بر اساس آن مرد قسم می خورد که دیگر با همسرش نزدیکی نکند .حاکم شرع 4 ماه به مرد مهلت می دهد که یا به همسرش تمکین نماید و یا اینکه او را طلاق دهد و حق ندارد به منظور اذیت کردن زن نه او را طلاق دهد و نه رابطه زناشویی بر قرار کند. در غیر این صورت به شدید ترین مجازات ها ، مجازات می گردد. بر این اساس 4 ماه به عنوان زمانی معرفی شده است که زن حداکثر احترام به حرمت زناشویی خویش را اجابت نموده و در عین حال منتهای صبر و استقامت او در مورد نیاز جنسی و عاطفی ازدواج است.
در جهت پاسخ گویی به قسمت دوم سئوالتان توجه شما را به مطالب ذیل جلب می نماییم.
شناخت حکمت های عده ، چرائی اختصاص عده به زن را توضیح می دهد. قبل از اینکه به ذکر برخی حکمت های عده بپردازیم ، توجه به چند حکم فقهی ضرورت دارد.
1. عده انواع مختلفی دارد که متضمن حکمت های مشترک و خاص است . عده طلاق در ازدواج دائم و عده پایان مدت در ازدواج موقت و عده وفات در صورت فوت شوهر.2 در صورت عدم نزدیکی بعد از ازدواج و یا یائسگی زن در ازدواج موقت ، عده منتفی می گردد. 3. زن در زمان عده دارای حقوق و تکالیفی است.
با این مقدمه برخی از حکمت ها را این گونه می توان شماره نمود:
1.حکمت بهداشتی:
بی شک ارتباط جنسی ممکن است زمینه مناسب برای انتقال یا شکل گیری بیماری ها و عفونت های مختلف فراهم آورد این احتمال در ارتباطات متعدد جنسی بیشتر و خطرناکتر است. در این میان زن به لحاظ ساختار جسمی و فیزیکی (داشتن رحم که محل تجمیع ترشحات مرد است) و هم به خاطر فعل و انفعالات طبیعی رحمی (حیض و نفاس و...) قابلیت بیشتری برای دریافت ، پرورش و انتقال بیماری ها و عفونت ها دارد. زمان عده در حقیقت می تواند نقش قرنطینه برای رحم زن باشد تا ضمن آنکه زمینه شکل گیری عفونت های خطرناک ( که به وسیله ارتباط مکرر جنسی ممکن است در زن حاصل شود) منتفی گردد زمینه انتقال آن به مرد دیگر یا فرزندان و ... نیز منتفی می گردد. شاید حکمت اینکه در آیه 228 سوره بقره تعداد پاک شدن از حیض معیار عده قرار گرفته باشد نیز اشاره لطیفی به این نکته باشد . چون از نظر فیزیولوژی حیض نوعی خانه تکانی رحم از سلول های مرده و عفونت های داخلی و خارجی است و سه بار خانه تکانی در عده طلاق محیط کم خطری را برای ارتباط جنسی و تولید نسل ایجاد می نماید.
2. مصلحت حفظ نسل :
عدّه نگه داشتن زن، جلوگیری از مخلوط شدن نطفه‌ها در رحم زن است تا اگر احتمالا در رحم زن نطفه باشد، تا سه ماه مشخص شود، چون گاهی نطفه بعد از مدت‌ها بسته می‌شود. نطفه احتمالی حقوق را برای پدر و مادر و خود فرزند ایجاد می کند. بر این اساس فرزندی متولد شد، به طور یقین مشخص می شود که مربوط به چه کسی است و در نتیجه محارم این فرزند معلوم هستند. وقتی این بچه بزرگ شود می داند با چه کسانی نمی‌تواند ازدواج کند و نیز مسأله ارث بردن او روشن شود.
این مطلب که با پیشرفت علوم ژنتیک و پزشکی و ... امکان تشخیص فرزند در رحم یا نسب فرزند وجود دارد نیز منتفی کننده لزوم نگه داشتن عده نیست چرا که اولا این یکی از حکمت های عده است نه همه ان و نه علت آن. ثانیا تشخیص پزشکی و علمی اموری خطاپذیر بوده که همواره امکان خطا در مورد آن می رود.از طرفی علوم تجربی با تمام پیشرفت خود امکان اثبات بی ضرر بودن رابطه جدید جنسی زن را برای جنین شوهر اول یا دوم ندارد.
3. احیاء دوباره خانواده:
از نظر اسلام طلاق منفورترین حلال ها و پایه گذاری خانواده و احیا آن از بهترین رفتارهاست.
در عده طلاق رجعی ، زن بایستی در همان خانه ای که زندگی می کرده سکونت داشته باشد. در این زمان زن ومرد می توانند با توافق دوباره بایکدیگر و بدون هیچ تشریفات شرعی یا قانونی دوباره زندگی خانوادگی خویش را احیا کرده ویا با پایان رسیدن زمان عده، بر تصمیم بر جدایی باقی بمانندو به طور کامل از هم جدا شوند.
گاهی در اثر عوامل مختلف، وضعی پیش می‌آید که پدید آمدن یک اختلاف جزئی و نزاع کوچک، حس انتقام را آن چنان شعله ور می‌سازد که فروغ عقل و وجدان را خاموش می‌کند و غالباً تفرقه‌های خانوادگی در همین حالات رخ می‌دهد. اما بسیار می‌شود که مدتی اندک بعد از کشمکش، زن و مرد به خود آمده، پشیمان می‌گردند. این جاست که آیه مورد بحث می‌گوید: زنها باید مدّتی عده نگه دارند و صبر کنند تا این امواج زود گذر بگذرد و ابرهای تیره نزاع و دشمنی از آسمان زندگی آنان پراکنده شود.
بااین توضیح زمان عده موقعیت و زمینه ای مناسب است که در آن نه جدایی کامل و نه رابطه زناشویی به نحو کامل برقرار نیست . در این موقعیت زن و مرد به دور از هیجانات و احساسات زودگذر ،در برزخ بین اصلاح مشکلات و بازگشت به کانون خانوده ویا عدم توانایی برای اصلاح و جدایی قرار می گیرند.به عبارت دیگر زمان عده در طلاق رجعی ،موقعیتی عقلایی و مناسب برای درست فکر کردن و سبک و سنگین کردن مزایا و معایب باقی بودن بر ازدواج و یا جدایی کامل خواهد بود. در عمل زمان عده رجعی فرصتی برای احیاء دوباره نظام خانواده و تولدی دوباره بر اساس شرائط و بینش ها ی جدید نسبت به زندگی است.
4.حفظ حرمت اعضاءخانواده
این حکمت مهمی است که در عده طلاق و عده وفات نهفته است. خانواده کانون محترمی است که نه تنها زن و شوهر بلکه تمام فرزندان و بستگان و حتی جامعه بایستی حرمت آن را نگه دارند. ازدواج بلافاصله زن بعد از طلاق یا بعد از وفات به نوعی دهن کجی به حق داران کانون خانواده (شوهر، فرزندان ، بستگان و...) تلقی می شود. که می تواند پیامدهای تربیتی ،عاطفی و روانی جبران ناپذیری را خصوصا برای فرزندان و بستگان ایجاد نماید.
همچنین ازدواج سریع زن بعد از طلاق یا وفات شوهر ممکن است زمینه سوء ظن ها و اتهامات مختلف را فراهم آورده و مقدمه ای بر کینه توزی ها و جرایم دیگر شود.
ناگفته پیداست این ادعا که شوهر نیز بایستی برای حفظ حرمت خانواده عده نگه دارد پذیرفتنی نیست. چرا که اولا ازدواج مجدد به دلایل مختلفی که در جای خود اثبات شده چه قبل از طلاق یا وفات همسر و چه بعد از آن ،حق مرد است . ثانیا در بسیاری موارد، به لحاظ وظایف مختلف از جمله حضانت و نگهداری فرزندان و وظایف اجتماعی و همچنین آسیب پذیری ویژه مرد در مورد سرکشی های غریزه جنسی ،نیاز به ازدواج در مرد شدید تر از زن است.
5. عده بمثابه حق برای زن.
خداوند درباره رفتار با زنان در زمان عده می فرماید:
(لاتخرجوهن من بیوتهن؛ آنها را (در دوران عده) از خانه هایشان بیرون نکنید)
(أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ وَ إِنْ کُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّی یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْری‌؛ آنها را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند) و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند و اگر برای شما (فرزند را) شیر می‌دهند، پاداش آنها را بپردازید و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید و اگر به توافق نرسیدید، آن دیگری شیردادن آن بچه را بر عهده می‌گیرد.)
از آیات و روایات متعدد احکام مهمی در مورد حقوق زن در زمان عده استنباط می گردد که فقها به آن اشاره کرده اند. حق نفقه و سکونت در منزل شوهر و همچنین نفقه و اجرت نگهداری و شیردادن فرزند در زمان حاملگی از جمله حقوقی است که در زمان عده بر عهده شوهر است.
(بیوتهن) در آیه 1 طلاق به این امر اشاره دارد که حق سکونت در منزل شوهر حق مسلم زن است و شوهر حق خارج کردن او را از منزل ندارد. ضمن آنکه عبارت (أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ) اشاره لطیفی به این نکته دارد که مرد باید بر اساس وسع و قدرت خود به سکنای زن اهمیت داده و زمینه بی حرمتی و آزار زن را فراهم نکند.ضمن انکه نفقه همسر و اجرت نگهداری و شیردادن به فرزند را باید پرداخت نماید.
پی نوشت
. عبد الله بن سنان قال قلت لأبی عبد الله ع لأی علة صار عدة المطلقة ثلاثة أشهر و عدة المتوفی عنها زوجها أربعة أشهر و عشرا قال لأن حرقة المطلقة تسکن فی ثلاثة أشهر و حرقة المتوفی عنها زوجها لا تسکن إلا أربعة أشهر و عشرا.
. عن أبی الهیثم قال سألت أبا الحسن الثانی ع کیف صارت عدة المطلقة ثلاث حیض أو ثلاثة أشهر و عدةالمتوفی عنها زوجها أربعة أشهر و عشرا قال أما عدة المطلقة ثلاث حیض أو ثلاثة أشهر فلاستبراء الرحم من الولد و أما المتوفی عنها زوجها فإن الله تعالی شرط للنساء شرطا فلم یحلهن فیه و فیما شرط علیهن بل شرط علیهن مثل ما شرط لهن فأما ما شرط لهن فإنه جعل لهن فی الإیلاء أربعة أشهر لأنه علم أن ذلک غایة صبر النساء فقال عز و جل لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فلم یجز للرجل أکثر من أربعة أشهر فی الإیلاء لأنه علم أن ذلک غایة صبر النساء عن الرجال و أما ما شرط علیهن فقال عدتهن أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً یعنی إذا توفی عنها زوجها فأوجب علیها إذا أصیبت بزوجها و توفی عنها مثل ما أوجب علیها فی حیاته إذا آلی منها و علم أن غایة صبر المرأة أربعة أشهر فی ترک الجماع فمن ثم أوجب علیها و لها
. در مورد مجازات مردی که قسم خورده است با همسرش نزدیکی نکند در روایات متعدد آمده است که سیره امیرالمومنین علی علیه السلام این بود که به مرد 4 ماه فرصت می دادند اگر از تمکین سر باز می زد او را زندانی می کردند و آب و غذا را از وی دریغ می نمودند. در برخی روایات آمده است که حضرت اطراف زندان او را هیزم گذاشتند و تهدید نمودند که اگر تمکین نکند یا زن را آزاد ننماید او را آتش می زنند یا در روایت دیگری چنین مردی را تهدید به اعدام نمودند.
. علل الشرائع، ج‌2، ص: 508
. البقرة : 228 ( وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ .... ؛زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدنپاک شدن) انتظار بکشند)
. (طلاق/ 1
. طلاق/6
porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین