قبل از هر چیز باید از این احساس مسؤولیتی که نسبت به جوانان جامعه دارید تقدیر و تشکر کنیم و از این که شما دارای این روحیه عالی هستید به شما تبریک بگوییم. اما این که چگونه آنها را تشویق کنید که احکام دینی را بهتر و بیشتر رعایت کنند تا از محرمات بیشتر اجتناب نمایند؟ برای انجام چنین مسؤولیتی قبل از هر چیز باید اعتماد آنها را به خود جلب کنید به عبارت دیگر آنها باید به شما به عنوان فردی امین، دلسوز، صمیمی اعتماد کند و لازمه این که این اعتماد به وجود بیاید باید از راهکارهایی مناسب استفاده نمایید تا میزان تأثیرگذاری شما بیشتر شود. 1. برای جلب اعتماد ابتدا باید رابطه عاطفی خود را با آنها تقویت کنید. برای این که این ارتباط عاطفی به وجود بیاید باید نسبت به آنها همدلی نمایید. برای این که بتوانید همدلی کنید باید شرایط روحی و دغدغه هایی که دارند را درک کنید. از آنجا که آنها در سنین جوانی یا نوجوانی هستند کمی باید به آنها بیشتر نزدیک شوید تا متوجه شوید که چه دغدغه هایی دارند و شما تا چه اندازه می توانید در حل مشکلات آنها به آنها کمک کنید. بنابراین همدلی کردن با آنها مستلزم درک کردن آنهاست. در مرحله بعد برای ایجاد ارتباط عاطفی با آنها باید پذیرش بدون شرط نسبت به آنها داشته باشید. این طور نباشد که آنها را هنگامی تحویل بگیرید و پذیرای آنها باشید که کارهای مورد علاقه شما را انجام دهند ولو این که آنها رفتارهای غلطی هم داشته باشند ولی شما بدون شرط آنها را بپذیرید. این نحوه برخورد باعث می شود که ارتباط عاطفی آنها با شما محکمتر شود. علاوه بر این دلسوزی و صمیمیت خود را نیز عملا باید نسبت به آنها نشان دهید به گونه ای که همواره احساس کنند شما دلسوز آنها هستید. بنابراین اگر همدلی، پذیرش بدون شرط و دلسوزی نسبت به آنها داشته باشید ارتباط عاطفی شما به آنها محکم می شود. و ایجاد اعتماد آنها نسبت به شما حاصل می شود. 2. توجه به انگیزه های آنها: انسان ها معمولا دارای انگیزه ها و نیازهایی هستند، توجه به نیازها و انگیزه های افراد بسیار مهم است. یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیاز به معنویت است. اگر این نیاز به نحو صحیح ارضاء نشود، گرایش به موسیقی و اعتیاد و مشکلات اخلاقی جایگزین آن می شود. در هر حال توجه به انگیزه های افراد و تلاش در جهت دست یابی آنها به این انگیزه ها باعث ایجاد اعتماد می شود. 3. عنصری که در اعتمادسازی نقش مؤثری دارد عنصر شناخت است؛ یعنی سطح شناختی و درک افراد را باید در نظر گرفت و براساس میزان درک و شناخت آنها با آنها صحبت کرد. توجه به این سه عنصر عاطفی، شناختی و انگیزشی در افراد موجب ایجاد اعتماد در آنها نسبت به خود می شود. وقتی که شما این اعتماد را در آنها نسبت به خود ایجاد کردید آنگاه می توانید تأثیرگذار باشید و امر و نهی شما یا نصیحت شما و یا پیشنهاد شما مؤثر واقع می شود. سعی کنید برای ارشاد آنها بیشتر از الگوی مشاوره استفاده کنید تا از موضع یک فردی که امر و نهی می کند یا حکم می کند؛ که این کار خلاف است پس نباید انجام داد ... نکته دیگری که در تأثیرگذاری شما نقش مهمی دارد رفتار شماست .یعنی هر چه شما با زبان رفتار و عمل با آنها سخن بگویید مؤثرتر است .یعنی: اگر ظهر می شود و صدای اذان بلند می شود اقدام به اقامه نماز نمایید. یا وقتی با نامحرم مواجه می شود رعایت حدود الهی را بکنید این بهترین شیوه برای تأثیرگذاری است. در مرحله بعد از باب امر به معروف و نهی از منکر رعایت حدود الهی را به آنها گوشزد کنید (البته به شرط این که احساس کنید این اقدام شما تأثیر مثبت دارد و الاّ بیشتر از همان راهکارهای اول و دوم استفاده کنید). در مجموع می توان گفت: تأثیرگذاری یک مهارتی است که به تدریج حاصل می‌شود و تأثیرگذار و تأثیر گیرنده و فضای روانی از آمادگی لازم و شرائط کافی برخوردار باشد که با تمرین و ممارست به این مهارت دسترسی پیدا می‌شود. با رعایت اصول و نکات زیر می‌توان میزان تأثیرگذاری را افزایش داد: 1. کار خود را با تحسین و قدردانی صمیمانه از طرف مقابل شروع کنید. 2. با اندکی تفحص و جستجو برنامه خود را با برجسته کردن یک یا چند نکته مثبت و ارزشمند در طرف مقابل و تحسین صادقانه از وی به خاطر وجود آن امر مثبت ارتباط خود را با وی پی‌گیری نمائید. 3. در صورتی که اشتباه و لغزشی در وی مشاهده کردید مستقیما از او گلایه نکنید و وی را مورد انتقاد مستقیم و سرزنش خود قرار ندهید. 4. قبل از انتقاد از دیگران درباره اشتباهات خود حرف بزنید. 5. سعی کنید شنونده خوبی باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خودشان برای شما حرف بزنند. 6. صمیمانه دیگران را دوست داشته باشید و به آنها این محبت باطنی خود را اعلام کنید. 7. به دیگران اعتبار بدهید و کاری کنید که احساس کنند مهم هستند. 8. در طرف مقابل نسبت به کاری که می‌خواهید انجام دهد میل شدیدی ایجاد کنید و به عبارت دیگر فضای روانی لازم را برای انجام آن عمل فراهم نمائید. 9. هر رفتاری را که از دیگران نسبت به خود انتظار دارید همان را با ایشان در پیش گیرید. 10. سعی کنید نقطه نظرات و دیدگاههای خویش را بر دیگران تحمیل نکنید .زیرا مردم سخن کسی را که بخواهد عقیده‌اش را بر آنان تحمیل کند نمی‌پذیرند و با کسی که همچون یک سرپرست با ایشان رفتار کند دوستی نمی‌ورزند و به او اعتماد نمی‌کنند. در این زمینه برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1. آئین دوست یابی، دیل کارنگی 2. دوستی و دوستان، سید هادی مدرسی، انتشارات آستان قدس رضوی 3. دوستی در قرآن، محمدی ری شهری www.eporsesh.com
برای نصیحت کردن جوانان با توجه به روحیه حساس و زودرنجی که دارند چه راهکار و پیشنهادی دارید تا تأثیر بیشتری روی آنها بگذاریم؟
قبل از هر چیز باید از این احساس مسؤولیتی که نسبت به جوانان جامعه دارید تقدیر و تشکر کنیم و از این که شما دارای این روحیه عالی هستید به شما تبریک بگوییم. اما این که چگونه آنها را تشویق کنید که احکام دینی را بهتر و بیشتر رعایت کنند تا از محرمات بیشتر اجتناب نمایند؟ برای انجام چنین مسؤولیتی قبل از هر چیز باید اعتماد آنها را به خود جلب کنید به عبارت دیگر آنها باید به شما به عنوان فردی امین، دلسوز، صمیمی اعتماد کند و لازمه این که این اعتماد به وجود بیاید باید از راهکارهایی مناسب استفاده نمایید تا میزان تأثیرگذاری شما بیشتر شود.
1. برای جلب اعتماد ابتدا باید رابطه عاطفی خود را با آنها تقویت کنید. برای این که این ارتباط عاطفی به وجود بیاید باید نسبت به آنها همدلی نمایید. برای این که بتوانید همدلی کنید باید شرایط روحی و دغدغه هایی که دارند را درک کنید. از آنجا که آنها در سنین جوانی یا نوجوانی هستند کمی باید به آنها بیشتر نزدیک شوید تا متوجه شوید که چه دغدغه هایی دارند و شما تا چه اندازه می توانید در حل مشکلات آنها به آنها کمک کنید. بنابراین همدلی کردن با آنها مستلزم درک کردن آنهاست.
در مرحله بعد برای ایجاد ارتباط عاطفی با آنها باید پذیرش بدون شرط نسبت به آنها داشته باشید. این طور نباشد که آنها را هنگامی تحویل بگیرید و پذیرای آنها باشید که کارهای مورد علاقه شما را انجام دهند ولو این که آنها رفتارهای غلطی هم داشته باشند ولی شما بدون شرط آنها را بپذیرید. این نحوه برخورد باعث می شود که ارتباط عاطفی آنها با شما محکمتر شود. علاوه بر این دلسوزی و صمیمیت خود را نیز عملا باید نسبت به آنها نشان دهید به گونه ای که همواره احساس کنند شما دلسوز آنها هستید. بنابراین اگر همدلی، پذیرش بدون شرط و دلسوزی نسبت به آنها داشته باشید ارتباط عاطفی شما به آنها محکم می شود. و ایجاد اعتماد آنها نسبت به شما حاصل می شود.
2. توجه به انگیزه های آنها: انسان ها معمولا دارای انگیزه ها و نیازهایی هستند، توجه به نیازها و انگیزه های افراد بسیار مهم است. یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیاز به معنویت است. اگر این نیاز به نحو صحیح ارضاء نشود، گرایش به موسیقی و اعتیاد و مشکلات اخلاقی جایگزین آن می شود. در هر حال توجه به انگیزه های افراد و تلاش در جهت دست یابی آنها به این انگیزه ها باعث ایجاد اعتماد می شود.
3. عنصری که در اعتمادسازی نقش مؤثری دارد عنصر شناخت است؛ یعنی سطح شناختی و درک افراد را باید در نظر گرفت و براساس میزان درک و شناخت آنها با آنها صحبت کرد. توجه به این سه عنصر عاطفی، شناختی و انگیزشی در افراد موجب ایجاد اعتماد در آنها نسبت به خود می شود. وقتی که شما این اعتماد را در آنها نسبت به خود ایجاد کردید آنگاه می توانید تأثیرگذار باشید و امر و نهی شما یا نصیحت شما و یا پیشنهاد شما مؤثر واقع می شود. سعی کنید برای ارشاد آنها بیشتر از الگوی مشاوره استفاده کنید تا از موضع یک فردی که امر و نهی می کند یا حکم می کند؛ که این کار خلاف است پس نباید انجام داد ...
نکته دیگری که در تأثیرگذاری شما نقش مهمی دارد رفتار شماست .یعنی هر چه شما با زبان رفتار و عمل با آنها سخن بگویید مؤثرتر است .یعنی: اگر ظهر می شود و صدای اذان بلند می شود اقدام به اقامه نماز نمایید. یا وقتی با نامحرم مواجه می شود رعایت حدود الهی را بکنید این بهترین شیوه برای تأثیرگذاری است.
در مرحله بعد از باب امر به معروف و نهی از منکر رعایت حدود الهی را به آنها گوشزد کنید (البته به شرط این که احساس کنید این اقدام شما تأثیر مثبت دارد و الاّ بیشتر از همان راهکارهای اول و دوم استفاده کنید).
در مجموع می توان گفت: تأثیرگذاری یک مهارتی است که به تدریج حاصل میشود و تأثیرگذار و تأثیر گیرنده و فضای روانی از آمادگی لازم و شرائط کافی برخوردار باشد که با تمرین و ممارست به این مهارت دسترسی پیدا میشود. با رعایت اصول و نکات زیر میتوان میزان تأثیرگذاری را افزایش داد:
1. کار خود را با تحسین و قدردانی صمیمانه از طرف مقابل شروع کنید.
2. با اندکی تفحص و جستجو برنامه خود را با برجسته کردن یک یا چند نکته مثبت و ارزشمند در طرف مقابل و تحسین صادقانه از وی به خاطر وجود آن امر مثبت ارتباط خود را با وی پیگیری نمائید.
3. در صورتی که اشتباه و لغزشی در وی مشاهده کردید مستقیما از او گلایه نکنید و وی را مورد انتقاد مستقیم و سرزنش خود قرار ندهید.
4. قبل از انتقاد از دیگران درباره اشتباهات خود حرف بزنید.
5. سعی کنید شنونده خوبی باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خودشان برای شما حرف بزنند.
6. صمیمانه دیگران را دوست داشته باشید و به آنها این محبت باطنی خود را اعلام کنید.
7. به دیگران اعتبار بدهید و کاری کنید که احساس کنند مهم هستند.
8. در طرف مقابل نسبت به کاری که میخواهید انجام دهد میل شدیدی ایجاد کنید و به عبارت دیگر فضای روانی لازم را برای انجام آن عمل فراهم نمائید.
9. هر رفتاری را که از دیگران نسبت به خود انتظار دارید همان را با ایشان در پیش گیرید.
10. سعی کنید نقطه نظرات و دیدگاههای خویش را بر دیگران تحمیل نکنید .زیرا مردم سخن کسی را که بخواهد عقیدهاش را بر آنان تحمیل کند نمیپذیرند و با کسی که همچون یک سرپرست با ایشان رفتار کند دوستی نمیورزند و به او اعتماد نمیکنند.
در این زمینه برای آگاهی بیشتر ر.ک:
1. آئین دوست یابی، دیل کارنگی
2. دوستی و دوستان، سید هادی مدرسی، انتشارات آستان قدس رضوی
3. دوستی در قرآن، محمدی ری شهری
www.eporsesh.com
- [سایر] سلام. من از نظر جسمی وضعیتی دارم که استرس و ناآرامی ذهنی به شدت روی جسمم تاثیر می ذاره و به قول دکترم مانع جذب و تاثیر داروها می شه. به خاطر همین به شدت به آرامش ذهنی نیاز دارم ولی متاسفانه و علی رغم همه تلاشهایی که آگاهانه انجام دادم مثلا کتابهای مربوط به روانشناسی خوندم و سعی کردم نکاتشون رو رعایت کنم ولی هنوز هم روحیه حساسی دارم و از بعضی موضوعات به شدت ناراحت و براشفته می شم البته این موضوع همراه با پرخاشگری نیست در واقع توی خودم می ریزم ولی توی اون مدت به شدت حالم از نظر جسمی هم بد می شه و در واقع هرچی سعی می کنم که به خودم تلقین کنم و یا خودمو از نظر منطقی قانع کنم که نباید اینقدر حساس باشم ولی نمی تونم. خواهش می کنم یه راهکار عملی بهم نشون بدهید که در لحظه واقعی کمکم کنه. سپاسگزارم
- [سایر] باسلام.زن جوانی از عید 89 ضمن جر و بحث با شوهر خود منزل را ترک و با پسر 4 ساله اش به منزل مادرش رفته است.شوهر او هم در منزل مادرخودش فعلا" به سر میبرد.بعد از گذشت یک ماه شوهر ضمن شکایت به دادگاه جهت تمکین نکردن همسرش، از طریق کلانتری اقدام به دیدن فرزند خود کرده است.در حال حاضر طبق توافق بین زن و شوهر در کلانتری، کودک 4 ساله، شش روز نزد پدر و یک روز نزد مادرزندگی میکند.البته شوهر، بچه را به منزل مادرخودش می آورد. چندی است که کودک می گوید چرا منزلمان گم شده، یا می گوید من میدانم منزلمان گم شده. حال نمیدانند با این قضیه چه کنند آیا صلاح هست بچه را به منزلی که در آن زندگی میکرده ببرند تا با اسباب بازیهایش بازی کند وخانه را ببیند یانه؟ پدر بچه میترسد بچه را ببرد در روحیه او تاثیر بد بگذارد.شما چه پیشنهادی دارید؟ لطفا" در صورت امکان سریعتر راهنمایی بفرمائید. با تشکر
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه تلقین بر روی ضمیر ناخوداگاه تاثیر میگذارد و باید موارد و کلمات مثبت را بکار ببریم می خوستم بدانم ایا تلقین جملاتی که در ان منفی ها نفی شده مثل جمله من نمی ترسم و یا احمق نیستم هم میتوان بکار برد؟ و با این جمله چه اتفاقی میافتد و چه تاثیری بر ضمیر ناخوداگاه میگذارد و ضمیر ناخوداگاه چه باور و روحیه ایی می سازد؟ با تشکر فراوان از زحمات شما خدا خیرتان بدهد
- [سایر] سلام دختری 26 ساله ساکن تهران و تحصیل کرده ومحجبه هستم خانواده ام مذهبی با سه فرزند دو دختر و یک پسر هستیم و سطح مالیمان از متوسط بالاتر است ..خودم نیز شاغل هستم و ظاهرم معمولی و بلکه بهتر است.اما تا این لحظه هیچ خواستگاری نداشته ام ضمنا خواهر بزرگتری دارم که 32 سالشان است.که کلا خواستگاران کمی داشت و مواردی هم که سالی یکبار می آیند شرایط مورد قبول اورا ندارند.تجویزهای همه را عملی کرده ام :رفت وآمدبا اطرافیان ،توسل ،توکل،صبر،حضور در مراسم مختلف زنانه و...دریغ از یک مورد خواستگاری جدای از بحث ازدواج کردن همین نداشتن خواستگاروخواهان بسیار اذیتم میکند تو روحیه ام تاثیر منفی گذاشته هم "علت" این معضل رو میخوام بدونم هم "راهکار عملی" غیر از مواردی که امتحان کردم.لطفا عمومی پاسخ دهید ممنون
- [سایر] سلام من دختری 15 ساله دارم که پسر عمه او با سن 24 سال و با تحصیلات فوق لیسانس خواستگار او می باشد همسرم معتقد است که با توجه به اینکه پسر دارای اخلاق خوب و همه چیز تمام است از نظر ایمانی نیز خوب است موضوع را با دخترم درمیان بگذارد اما من معتقد ام که سن دخترم برای این تصمیم گیری مناسب نیست از طرفی هم آنها عجله دارند که حداقل نامزدی صورت گیرد تا زمان گرفتن دیپلم نمی دانم چه کار کنم از طرفی هم همسرم نگران است که این موقعیت برای فرزندم دیگر تکرار نشود راهنمایی بفرمایید . در ضمن دخترم دارای روحیه حساس و احساساتی است می ترسم با درمیان گذاشتن موضوع از درس و تحصیل بازماند بسیار متشکر می شوم که راهنمایی بفرمایید .
- [سایر] سلام چندین روز قبل از شما گله ای کردم که چرا بدون توجه به شرایط کنونی جامعه به دفاع از میراث رضا خان که همان سربازی است پرداختهاید و گفتم که من وبلاگی دارم و در آن به بیست و پنج دلیل ثابت کردهام که سربازی اجباری باید حذف شود و همچنین اسامی 77 کشور که سربازی اجباری را حذف کرده بودند ذکر کردم. اما اکنون می بینم که به سوال من هنوز پاسخ نداده اید. می دانم سرتان شلوغ است ولی اگر برای جوانان ایرانی ارزش قایل هستید وبلاگ من را دیده و اگر قانع شدید به حق حضرت زهرا قسمتان می دهم که دردهای ما جوانان را ... برسانید. با تشکر ------------ ما زیاران چشم یاری داشتیم؟ متاسفانه شنیدم که چند ماه قبل شما در تلویزیون از یک پدیده رضاخانی دفاع کرده اید. بله سربازی را می گویم. من در وبلاگم اسامی 77 کشور جهان که سربازی اجباری را لغو کرده اند را آورده ام . اولین مطلب وبلاگ من هم بیست و پنج دلیل برای حذف سربازی اجباری است که در آنجا به تاریخچه سربازی و مخالفت علمای بزرگی چون سید ابوالحسن اصفهانی با آن و نیز نامه علمای تهران که سربازی را ریشه کن و خانمان سوز دانسته اند اشاره کرده ام. همچنین تاثیر منفی سربازی بر ازدواج را ذکر کرده ام. خواهشمندم اکنون که خود را متخصص سربازی هم دانسته اید حتما مطالب وبلاگ من و به خصوص بیست و پنج دلیل را بخوانید و اگر قانع شدید در تلویزیون از ما جوانان عذر خواهی کنید و اگر هم نشدید لااقل نمک روی زخم ما نریزید و اگر هم از جمله آخوندهای درباری هستید که به هر نحوی می خواهند همه چیز را توجیه کنند خوب با شما حرفی ندارم. البته این را هم بگویم من خودم و خانواده ام کاملا مذهبی و ولایتی و انقلابی هستیم ولی سربازی را نقض اسلام و حقوق جوانان در جمهوری اسلامی می دانم و با آن شدیدا مخالفم.
- [سایر] استاد عزیزم،سلام.خسته نباشید ... دوباره مزاحم شدم.ویژگی آدمهای خوب اینکه آدم نمیتونه ازشون دل بکنه.عذر زحمات استاد چون من خداروشکر روحیه ی شادی دارم واز زندگیم لذت میبرم که آشناییم با سایتتون این لذت را 2برابر کرد، دوست دارم یک کاری بکنم که سایت شما شادتر بشه تا این شادی تو روحیه دوستان مراجعه کننده هم تاثیر مثبت بزاره. اگه اجازه بدین پیشنهادهایی دارم.مثل:در صفحه ی اول سایتتون از آیات وروایات و جملات حکیمانه ی علمای دینی و غیر دینی خصوصا در مورد شادی،زندگی وامید استفاده کنید.مثل:آنکس که از رنج زندگی بترسد،از ترس،در رنج خواهد بود.پائولوکوئیلو امید قوه ی محرک زندگیست.ساموئل اسمایلز زیبایی از رنج زاده میشودووو یا ابیات و آیات و روایاتی در مورد آقا امام زمان(ع)ونوشته هایی برای یادآوری اینکه ما پدری داریم که ایشون همیشه به یاد ما هستن و هوای مارو دارند و ما همیشه منتظرشون هستیم.و توجه به این نکته که:شاید این جمعه بیاید،شاید یک خواهشی دارم ،ازتون میخوام مطالب بیشتری در مورد آقا تو سایتتون بزارین.من مطمئنم با یاد آقا و امید به اینکه شاید بتونیم زمان ظهور را درک کنیم و از یاران آ قا باشیم،روحیه شادی برامون ایجاد میکنه.مثلا همین امروز وقتی سایتتونو باز کردم و تک بیتی اولشو که در مورد آقام بوددیدم، کلی شاد شدم وتا مدتی ذهنم را معطوف آقا کرد. و چون به توانایی های شما ایمان دارم ازتون میخوام در این باره بیشتر برامون تو سایت بنویسین. همینطور میشه بخش هایی از تجربه ها وصحبتهای انسانهای موفقی که با مقابله و گذر از مشکلات به موفقیت رسیدن،تو سایت بزارین تا همه ی دوستان بتون بهره ببرن. انشاالله اگه پیشنهادهای بیشتری به ذهنم رسید،دوباره مزاحم میشم. راستی بازم ازصبر و بزرگواری شما متشکرم.
- [سایر] به نام خدا با سلام مختصر عرض می کنم مادرم بیش از حد به مسائل زندگی خانواده مادری اش حساس و توجه دارد یکی از برادرانش یک سالی است که با همسرش در زندگی اش مشکل داره و مادرم با وجود داشتن چند خواهر و برادر تنها این مسئله بر روی او تاثیر بسیار منفی گذاشته و بقیه خواهر و برادرانش نسبت به این مسئله بی اعتنا و حواسشان به زندگی خودشان می باشد و همه بار عصبی این مسئله بر روی دوش اوست و اعصابش بسیار ضعیف شده و نسبت به همه چیز بدبین شده و اعتمادش به ما را هم کاملا از دست داده و مدام از کارهای منطقی و درست ما ایراد می گیرد و هر روز انتقادهای نابه جایی از رفتار و کردار ما می نماید و ما بچه ها به همراه پدرمان همگی خیلی تحمل کرده و به خاطر زحماتی که از بچگی برای ما کشیده گذشت می کنیم اما روز به روز وضعیت رفتارهایش تحت تاثیر این مسئله بدتر می شود ولی ما دوست داریم که آرامش دوباره به زندگی مان برگردد. ممنون می شوم در این مورد راهکاری جهت بهبود اوضاع پیشنهاد دهید. یا علی
- [سایر] سلام جسته و گریخته بعضی از برنامه هاتونو دیدم و حرفاتون به دلم نشست.امروز صبح تو برنامه ی مردم ایران سلام یه قسمتی از بحثی رو شنیدم راجع به هویت جنسی جوانان..از دید یه دختر 19 ساله میگم نقش جو جامعه اگه نگیم مهمتر از خانواده ست در همون حده . دخترها وارد جامعه میشن توی خیابون راه میرن و متلک میخورن! پدیده ای که اینروزا واسه همه انگار عادی شده!اما واسه یه دختر هیچ وقت عادی نمیشه!اون دختر سعی میکنه محکم راه بره سرد و خشن نگاه کنه. سعی میکنه اون نرمی ای رو که باعث میشه مورد توهین قرار بگیره پنهان کنه..توجه کنین!پنهان کنه نه اینکه حقیقتا خشن بشه و باز هم پیدا میشن اراذلی که کم هم نیستن و به خودشون حق توهین کردن میدن در آخر چی میمونه واسه اون دختر؟؟جز یه نفرت جز یه حال تهوع!و سعی میکنه خودش رو پنهان کنه چون انگار این دختر بودن یه ضعفه که به پسرها ،مردها ،پیرمردها اجازه ی تحقیر میده.همه جا همین وضعه ..برخورد مغازه دارا..خیلی از به اصطلاح معلما واساتید!!چنان آدم رو منزجر میکنه که اون دختر ترجیح میده کاملا خشن کاملا سخت به نظر برسه ..این تاثیر جامعه گمونم مورد مهمی بود که اشاره نشد ببخشید خیلی طولانی شد!
- [سایر] با سلام الان که اینو مینویسم واقعا روحا خیلی خستم. بیشتر از 4 ساله ازدواج کردم به دور از خانواده ام با همسرم زندگی میکنم و تقریبا زندگی پر استرس و التهابی رو داشتم . همسرم فقط درس میخوند و استرسش رو به خونه میاورد و بیشتر به من بی توجه بود. کلا روحیه سرد و آرومی داره و کمتر حرف میزنه. آرامشش خوبه ولی سرد بودنش اذیتم میکرد. اکثر برنامه ها به پیشنهاد من بود . دوستیها ، ارتباطات ، تفریحات و گشت و گذار و... اگه من پیشنهادی نداشتم بیشتر ترجیح میداد تو خونه باشه و یا به کارای درسی و شخصیش برسه . شدیدا دوست داشتم ادامه تحصیل بدم ، اما تا الان فرصتش برام پیش نیومده بود. به پیشنهاد خودم تصمیم به بچه داری داشتم . همسرم راضی نیست ، اما قبول کرده . من الان 31 سالمه و اینجوری خودم رو راضی کرده بودم که اول بچه دار شم بعد 3-4 سال دوباره برم سراغ درس و کار . اما الان همزمان موقعیت تحصیل هم برام پیش اومده و همسرم خیلی خوشحاله و ترغیبم میکنه به ادامه تحصیل. پاک گیج شدم . از دست همسرم خیلی عصبانیم. همش احساس میکنم با بی ملاحظه گی هاش و بی تفاوتیاش نسبت به زندگی و خواسته های زندگی مشترکمون 4 سال زندگیم رو ازم گرفته. از دست خونوادش هم ناراحتم چون خیلی اذیتم کردند . الان پاک سر در گمم . 4 سال زندگیم اونجوری رفته. 2 سالش هم بخوام بزارم پای ادامه تحصیل و ارشد . پس کی بچه دار شم؟ لطفا راهنماییم کنید من الان خیلی دلگیر و عصبیم . هم کار و درسم رو ول کردم و ازدواج کردم و هم تو ازدواجم با یه آدم بیخیال نسبت به سرنوشتم مواجه شدم. الان هم موندم بر سر دوراهی.