تربیت فرزندان باید به گونهای باشد که علاوه بر احساس مسوولیت به آنها عزت نفس نیز بدهد و باعث شود که آنها خودشان را دوست بدارند. وقتی فرزندان با این روش بزرگ شوند، دیگرنیازی نیست برای این که احساس قدرتمندی کنند و یا حتی برای جلب توجه و محبت، به مواد مخدر، دوستهای ناباب و روابط نادرست روی آورند. کلیدهایی که به آن اشاره می کنیم می تواند به شما والدین عزیز کمک کند تا با به کارگیری این روشهای اثبات شده بتوانید فرزندانی سالم( از لحاظ روحی و شخصیتی) تربیت کنید. 1- به کیفیت زمانی که با فرزندتان میگذرانید، توجه کنید. پرورش عزت نفس فرزندان به این امر مهم بستگی دارد که کیفیت زمانی که با آنها میگذرانید چگونه است. مهم نیست چه مدت در کنار فرزندانتان هستید. کیفیت خوب و ایجاد روابط صحیح بین شما اهمیت دارد. اغلب ما به قدری سرمان شلوغ است که به محض تمام شدن کار اول به فکر شروع کار دوم و ... هستیم. بنابراین هرگز نمیتوانیم حواسمان را 100درصد روی گفتههای فرزندانمان متمرکز کنیم. شاید تنها وانمود کنیم به آنها گوش میدهیم ولی در اصل حواسمان جای دیگری است. اگر زمانی را که با فرزندانمان میگذرانیم پرکیفیت نباشد و آنها بهره ی لازم را از بودن در کنار ما نبرند ، باید انتظار بدرفتاری از جانب آنها را داشته باشیم. همواره به خاطرداشته باشید که حتی اگر سرسری هم به گفتههای فرزندتان گوش بدهید بسیار بهتر از حالتی است که به او بیاعتنا و بیتوجهی نشان دهید. بهتر است بدانید بیان احساسات هیچگونه مشکلی بهوجود نمیآورد. اگر کسی در مورد خاصی نظری بدهد، این تنها نظر و عقیده ی اوست، نباید با او بحث و جدل کرد تا او را مجبور به اطاعت از خود کنیم. به عنوان مثال وقتی فرزندتان به شما میگوید: (مامان، شما اصلا برای من وقت نمیگذارید)، حتی اگر این طور هم نباشد و شما تا سر حد امکان سعی میکنید برای او وقت بگذارید و حتی چند دقیقهای قبل هم با او بازی کردهاید باید متوجه شوید که او نظرش را به شما ابراز کرده است. بنابراین به احساسات و عقاید او احترام بگذارید و بگویید: (فکر میکنم مدتهاست که وقت نکردیم دوتایی با هم باشیم، پس بیا فکر کنیم که از این به بعد چه کار کنیم تا تو هم راضی باشی.) 2- با اعمالتان بر روی او تاثیر بگذارید. آمار نشان داده است که احتمالا بیش از 2000 بار در روز به فرزندانمان (بکن و نکن) میگوییم پس جای تعجب نیست که آنها نسبت به گفتههای ما بیتوجه شوند و طوری وانمود کنند که اصلا حرفهای ما را نشیندهاند! سعی کنید به جای آن که مرتب سر آنها داد و فریاد بزنید به خودتان بگویید: (در این شرایط من باید چه کار کنم؟) به عنوان مثال اگر ناراحت هستید که چرا فرزندتان لباسهایش را درمیآورد و به همان صورت نامرتب گوشهای پرت میکند و شما باید لباسهایش را بشویید و مرتب کنید، همواره به خاطر داشته باشید که با اعمال خود بهتر میتوانید بر روی آنها تاثیر بگذارید. 3- کاری کنید تا او احساس قدرت و بزرگی کند. کاری کنید که فرزندتان احساس قدرت کند. در غیر این صورت او به هر دری میزند تا جبران این حالت را بکند. همواره از روشهایی استفاده کنید تا احساس ارزشمندی در فرزندتان تقویت گردد: (مثلا نظرش را بخواهید، به او حق انتخاب بدهید، به او اجازه دهید بعضی کارهای شخصی شما را انجام دهد، در پختن غذا به شما کمک کند، در خرید کردن همراه شما باشد و در صورت لزوم به شما کمک کند و ... یک کودک چهار ساله قادر است ظرفهای پلاستیکی و یا میوهها را بشوید. او حتی میتواند سطل آشغال را هم بیرون از خانه بگذارد (البته خانههای هم کف) همه ی ما سعی میکنیم تمام کارها را خود به شخصه انجام دهیم، زیرا فکر میکنیم خودمان راحتتر و سریعتر کارها را پیش میبریم. ولی باید بدانیم که در این صورت بچهها احساس بیارزشی و توخالی بودن میکنند و در آینده به سختی زیر بار مسوولیت خواهند رفت. 4- بگذارید عواقب اعمالش را ببیند. وقتی میخواهید در بعضی کارهای فرزندتان دخالت کنید. ابتدا از خود بپرسید: اگر در این کار دخالت نکنم و اجازه دهم خودش تصمیم بگیرد چه اتفاقی میافتد؟ مطمئن باشید در مواردی که نیاز نیست در امور فرزندتان دخالت کنید و شما این کار را انجام میدهید ، فرصت یادگیری را از او میگیرید و نمیگذارید عواقب و پیامدهای اعمالش را ببیند. به عنوان مثال اگر فرزندان فراموش کرده است ظرف غذایش را به مدرسه ببرد، نیاز نیست شما برای او این کار را انجام دهید. بگذارید خودش راهحلی برای این مشکل پیدا کند و به طور عملی یاد بگیرد که کمتر چیزها را فراموش کند. بنابراین با این روش، بحث و اختلاف بین شما نیز کاهش مییابد و دیگر نیازی نیست مرتب به او غر بزنید: (یادت نرود ظرف غذایت را با خودت ببری). 5- با او بهطور منطقی برخورد کنید. بعضی اوقات فرزندان کاری انجام میدهند و شما نمیتوانید صبر کنید تا او نتیجه ی کارش را خود به عینه مشاهده کند. باید به صورت منطقی با او رفتار کنید. به عنوان مثال، اگر فرزندتان فراموش کند فیلم کارتونی که برای او اجاره کردهاید به موقع برگرداند، به جای این که یک هفته به او اخم کنید و باعث رنجش او شوید، بهتر است این کار را خودتان انجام دهید ولی پول اجاره ی آن را از پول تو جیبی او کم کنید، تا او به جای بدرفتاری شما، شاهد رفتار منطقیتان باشد. به تدریج او نیز همین رفتار را از شما فرا خواهد گرفت. مذهب و کمک به تربیت کودکان طبق مطالعه ی جدیدی که تأثیرات دین را بر رشد و ارتقای کودکان بررسی کرده است، مشخص شده کودکانی که والدین مذهبی دارند بهتر از دیگر کودکان رفتار میکنند و خود را با شرایط تطبیق میدهند. جان بارتکوسکی، جامعهشناس دانشگاه ایالت می سی سی پی و همکارانش از والدین و مربیان بیش از 16 هزار کودک که بیشتر آنها در سالهای اولیه ی تحصیل بودند خواستند ارزشیابی کنند که کودک چهقدر بر خود کنترل دارد، چند وقت یکبار رفتار ضعیف یا نامناسب از خود نشان میدهد و آیا بهخوبی به همسالانش احترام میگذارد و با آنها تعامل دارد یا نه؟ محققان نمرات بهدست آمده را با اظهارات والدین مبنی بر اینکه چند وقت یکبار به مکانهای مذهبی میروند، آیا در مورد دین با کودکشان صحبت میکنند یا خیر و آیا بر سر مسائل دینی در خانه مشاجره میکنند یا نه، مقایسه کردند. نتیجه این بود: کودکانی که والدینشان بهطور مرتب در مراکز دینی شرکت داشتند (بهخصوص وقتی هر دوی آنها بسیار مرتب به این مراکز میرفتند) و با کودکشان در مورد دین صحبت میکردند، نسبت به کودکانی که والدینشان مذهبی نبودند، هم از طرف والدین و هم از طرف مربیان نمره ی بهتری در مورد کنترل بر خود، مهارتهای اجتماعی و تمایل به یادگیری کسب کردند. بارتکوسکی همچنین نشان داد هنگامی که والدین غالباًً بر سر مسائل مذهبی بحث و مشاجره میکردند، کودکان بیشتر مشکل داشتند. بارتکوسکی در توجیه این یافتهها میگوید: آموزشهای مذهبی به سه دلیل میتواند برای کودکان خوب باشد؛ اول اینکه گروههای مذهبی از والدین حمایت اجتماعی میکنند و این برای رشد مهارتهای آنان مفید است. کودکانی که به این گروههای مذهبی آورده میشوند وقتی همان حرفهای والدین شان را میشنوند که بزرگسالان دیگر هم آنها را تأیید میکنند، حرفهای والدین شان را در خانه عمیقتر درک میکنند. دوم اینکه انواع ارزشها و هنجارهایی که در گروههای مذهبی مبادله میشود، اغلب به فداکاری و طرفداری از خانواده گرایش دارند. این ارزشها در شکلگیری ارتباط والدین با کودکان و در نتیجه رشد کودکان در واکنش به این ارتباط بسیار بسیار مهم هستند . در آخر سازمانهای مذهبی مهارتهای والدین را با معانی مقدس عجین میکنند. یکی از جامعهشناسان دانشگاه ویرجینیا که در این مطالعه حضور نداشت نیز با این موارد همعقیده است. وی میگوید لااقل برای مذهبیترین والدین فرستادن کودکانشان به بهشت مهمتر از فرستادن آنها به دانشگاه هاروارد است. یکی از روانشناسان دانشگاه بولینگ گرین استیت در اوهایو نیز که در این تحقیق حضور نداشت میگوید: اینکه چرا سازمانهای مذهبی میتوانند شرایط بیشتر پیشرفت را برای زندگی خانوادگی فراهم سازند ولی سازمانهای غیرمذهبی که به همین منظور تأسیس شدهاند نمیتوانند، هنوز یک راز است. بارتکوسکی به مقالهای اشاره میکند که در مجله ی تحقیقات علوم اجتماعی (Research Social Science) منتشر شده است. وی میگوید: یکی از محدودیتهای تحقیق او این است که در مورد این که چگونه گروههای مذهبی با توجه به تأثیرات شان بر کودکان با هم تفاوت دارند، مقایسهای صورت نگرفته است. www.eporsesh.com
تربیت فرزندان باید به گونهای باشد که علاوه بر احساس مسوولیت به آنها عزت نفس نیز بدهد و باعث شود که آنها خودشان را دوست بدارند. وقتی فرزندان با این روش بزرگ شوند، دیگرنیازی نیست برای این که احساس قدرتمندی کنند و یا حتی برای جلب توجه و محبت، به مواد مخدر، دوستهای ناباب و روابط نادرست روی آورند.
کلیدهایی که به آن اشاره می کنیم می تواند به شما والدین عزیز کمک کند تا با به کارگیری این روشهای اثبات شده بتوانید فرزندانی سالم( از لحاظ روحی و شخصیتی) تربیت کنید.
1- به کیفیت زمانی که با فرزندتان میگذرانید، توجه کنید.
پرورش عزت نفس فرزندان به این امر مهم بستگی دارد که کیفیت زمانی که با آنها میگذرانید چگونه است.
مهم نیست چه مدت در کنار فرزندانتان هستید. کیفیت خوب و ایجاد روابط صحیح بین شما اهمیت دارد.
اغلب ما به قدری سرمان شلوغ است که به محض تمام شدن کار اول به فکر شروع کار دوم و ... هستیم. بنابراین هرگز نمیتوانیم حواسمان را 100درصد روی گفتههای فرزندانمان متمرکز کنیم.
شاید تنها وانمود کنیم به آنها گوش میدهیم ولی در اصل حواسمان جای دیگری است. اگر زمانی را که با فرزندانمان میگذرانیم پرکیفیت نباشد و آنها بهره ی لازم را از بودن در کنار ما نبرند ، باید انتظار بدرفتاری از جانب آنها را داشته باشیم.
همواره به خاطرداشته باشید که حتی اگر سرسری هم به گفتههای فرزندتان گوش بدهید بسیار بهتر از حالتی است که به او بیاعتنا و بیتوجهی نشان دهید.
بهتر است بدانید بیان احساسات هیچگونه مشکلی بهوجود نمیآورد. اگر کسی در مورد خاصی نظری بدهد، این تنها نظر و عقیده ی اوست، نباید با او بحث و جدل کرد تا او را مجبور به اطاعت از خود کنیم. به عنوان مثال وقتی فرزندتان به شما میگوید: (مامان، شما اصلا برای من وقت نمیگذارید)، حتی اگر این طور هم نباشد و شما تا سر حد امکان سعی میکنید برای او وقت بگذارید و حتی چند دقیقهای قبل هم با او بازی کردهاید باید متوجه شوید که او نظرش را به شما ابراز کرده است. بنابراین به احساسات و عقاید او احترام بگذارید و بگویید: (فکر میکنم مدتهاست که وقت نکردیم دوتایی با هم باشیم، پس بیا فکر کنیم که از این به بعد چه کار کنیم تا تو هم راضی باشی.)
2- با اعمالتان بر روی او تاثیر بگذارید.
آمار نشان داده است که احتمالا بیش از 2000 بار در روز به فرزندانمان (بکن و نکن) میگوییم پس جای تعجب نیست که آنها نسبت به گفتههای ما بیتوجه شوند و طوری وانمود کنند که اصلا حرفهای ما را نشیندهاند! سعی کنید به جای آن که مرتب سر آنها داد و فریاد بزنید به خودتان بگویید: (در این شرایط من باید چه کار کنم؟) به عنوان مثال اگر ناراحت هستید که چرا فرزندتان لباسهایش را درمیآورد و به همان صورت نامرتب گوشهای پرت میکند و شما باید لباسهایش را بشویید و مرتب کنید، همواره به خاطر داشته باشید که با اعمال خود بهتر میتوانید بر روی آنها تاثیر بگذارید.
3- کاری کنید تا او احساس قدرت و بزرگی کند.
کاری کنید که فرزندتان احساس قدرت کند. در غیر این صورت او به هر دری میزند تا جبران این حالت را بکند. همواره از روشهایی استفاده کنید تا احساس ارزشمندی در فرزندتان تقویت گردد: (مثلا نظرش را بخواهید، به او حق انتخاب بدهید، به او اجازه دهید بعضی کارهای شخصی شما را انجام دهد، در پختن غذا به شما کمک کند، در خرید کردن همراه شما باشد و در صورت لزوم به شما کمک کند و ... یک کودک چهار ساله قادر است ظرفهای پلاستیکی و یا میوهها را بشوید. او حتی میتواند سطل آشغال را هم بیرون از خانه بگذارد (البته خانههای هم کف) همه ی ما سعی میکنیم تمام کارها را خود به شخصه انجام دهیم، زیرا فکر میکنیم خودمان راحتتر و سریعتر کارها را پیش میبریم. ولی باید بدانیم که در این صورت بچهها احساس بیارزشی و توخالی بودن میکنند و در آینده به سختی زیر بار مسوولیت خواهند رفت.
4- بگذارید عواقب اعمالش را ببیند.
وقتی میخواهید در بعضی کارهای فرزندتان دخالت کنید. ابتدا از خود بپرسید: اگر در این کار دخالت نکنم و اجازه دهم خودش تصمیم بگیرد چه اتفاقی میافتد؟ مطمئن باشید در مواردی که نیاز نیست در امور فرزندتان دخالت کنید و شما این کار را انجام میدهید ، فرصت یادگیری را از او میگیرید و نمیگذارید عواقب و پیامدهای اعمالش را ببیند. به عنوان مثال اگر فرزندان فراموش کرده است ظرف غذایش را به مدرسه ببرد، نیاز نیست شما برای او این کار را انجام دهید. بگذارید خودش راهحلی برای این مشکل پیدا کند و به طور عملی یاد بگیرد که کمتر چیزها را فراموش کند. بنابراین با این روش، بحث و اختلاف بین شما نیز کاهش مییابد و دیگر نیازی نیست مرتب به او غر بزنید: (یادت نرود ظرف غذایت را با خودت ببری).
5- با او بهطور منطقی برخورد کنید.
بعضی اوقات فرزندان کاری انجام میدهند و شما نمیتوانید صبر کنید تا او نتیجه ی کارش را خود به عینه مشاهده کند. باید به صورت منطقی با او رفتار کنید. به عنوان مثال، اگر فرزندتان فراموش کند فیلم کارتونی که برای او اجاره کردهاید به موقع برگرداند، به جای این که یک هفته به او اخم کنید و باعث رنجش او شوید، بهتر است این کار را خودتان انجام دهید ولی پول اجاره ی آن را از پول تو جیبی او کم کنید، تا او به جای بدرفتاری شما، شاهد رفتار منطقیتان باشد. به تدریج او نیز همین رفتار را از شما فرا خواهد گرفت.
مذهب و کمک به تربیت کودکان
طبق مطالعه ی جدیدی که تأثیرات دین را بر رشد و ارتقای کودکان بررسی کرده است، مشخص شده کودکانی که والدین مذهبی دارند بهتر از دیگر کودکان رفتار میکنند و خود را با شرایط تطبیق میدهند.
جان بارتکوسکی، جامعهشناس دانشگاه ایالت می سی سی پی و همکارانش از والدین و مربیان بیش از 16 هزار کودک که بیشتر آنها در سالهای اولیه ی تحصیل بودند خواستند ارزشیابی کنند که کودک چهقدر بر خود کنترل دارد، چند وقت یکبار رفتار ضعیف یا نامناسب از خود نشان میدهد و آیا بهخوبی به همسالانش احترام میگذارد و با آنها تعامل دارد یا نه؟ محققان نمرات بهدست آمده را با اظهارات والدین مبنی بر اینکه چند وقت یکبار به مکانهای مذهبی میروند، آیا در مورد دین با کودکشان صحبت میکنند یا خیر و آیا بر سر مسائل دینی در خانه مشاجره میکنند یا نه، مقایسه کردند.
نتیجه این بود: کودکانی که والدینشان بهطور مرتب در مراکز دینی شرکت داشتند (بهخصوص وقتی هر دوی آنها بسیار مرتب به این مراکز میرفتند) و با کودکشان در مورد دین صحبت میکردند، نسبت به کودکانی که والدینشان مذهبی نبودند، هم از طرف والدین و هم از طرف مربیان نمره ی بهتری در مورد کنترل بر خود، مهارتهای اجتماعی و تمایل به یادگیری کسب کردند.
بارتکوسکی همچنین نشان داد هنگامی که والدین غالباًً بر سر مسائل مذهبی بحث و مشاجره میکردند، کودکان بیشتر مشکل داشتند.
بارتکوسکی در توجیه این یافتهها میگوید: آموزشهای مذهبی به سه دلیل میتواند برای کودکان خوب باشد؛ اول اینکه گروههای مذهبی از والدین حمایت اجتماعی میکنند و این برای رشد مهارتهای آنان مفید است. کودکانی که به این گروههای مذهبی آورده میشوند وقتی همان حرفهای والدین شان را میشنوند که بزرگسالان دیگر هم آنها را تأیید میکنند، حرفهای والدین شان را در خانه عمیقتر درک میکنند.
دوم اینکه انواع ارزشها و هنجارهایی که در گروههای مذهبی مبادله میشود، اغلب به فداکاری و طرفداری از خانواده گرایش دارند. این ارزشها در شکلگیری ارتباط والدین با کودکان و در نتیجه رشد کودکان در واکنش به این ارتباط بسیار بسیار مهم هستند .
در آخر سازمانهای مذهبی مهارتهای والدین را با معانی مقدس عجین میکنند.
یکی از جامعهشناسان دانشگاه ویرجینیا که در این مطالعه حضور نداشت نیز با این موارد همعقیده است. وی میگوید لااقل برای مذهبیترین والدین فرستادن کودکانشان به بهشت مهمتر از فرستادن آنها به دانشگاه هاروارد است.
یکی از روانشناسان دانشگاه بولینگ گرین استیت در اوهایو نیز که در این تحقیق حضور نداشت میگوید: اینکه چرا سازمانهای مذهبی میتوانند شرایط بیشتر پیشرفت را برای زندگی خانوادگی فراهم سازند ولی سازمانهای غیرمذهبی که به همین منظور تأسیس شدهاند نمیتوانند، هنوز یک راز است.
بارتکوسکی به مقالهای اشاره میکند که در مجله ی تحقیقات علوم اجتماعی (Research Social Science) منتشر شده است. وی میگوید: یکی از محدودیتهای تحقیق او این است که در مورد این که چگونه گروههای مذهبی با توجه به تأثیرات شان بر کودکان با هم تفاوت دارند، مقایسهای صورت نگرفته است.
www.eporsesh.com
- [سایر] کلیدهای والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟
- [سایر] دانایی والدین چه نقشی در تربیت بهتر کودکان دارد؟
- [سایر] دانایی والدین چه نقشی در تربیت بهتر کودکان دارد؟
- [سایر] دانایی والدین چه نقشی در تربیت بهتر کودکان دارد؟
- [سایر] لحظه های موفق والدین در تربیت فرزند چیست؟
- [سایر] تربیت دینی کودکان چه لزومی دارد؟
- [سایر] تأثیر دین بر تربیت اجتماعی کودکان چیست؟
- [سایر] شیوه مناسب برخورد والدین با کودکان چیست؟
- [سایر] تربیت دینی کودکان چه لزومی دارد؟
- [سایر] اشتباهات رایج والدین در تربیت کودکان چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند واجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد، وحاصل را بین ورثه میّت ومالک قسمت میکند، و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند درختها را تربیت نمایند.
- [آیت الله مظاهری] دو نفری که مساقات کردهاند اگر بفهمند که معامله مساقات باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست و باید مزد کسی که آنها را تربیت کرده بدهد، و اگر مال کسی بوده که آنها را تربیت کرده بعد از تربیت هم مال اوست و میتواند آنها را بکند، ولی باید گودالهایی را که به واسطه کندن درختها پیدا شده پر کند و اجاره زمین را از روزی که درختها را کاشته به صاحب زمین بدهد، ولی صاحب زمین نمیتواند او را مجبور نماید که درختها را بکند و فقط میتواند اجاره زمین را بگیرد.
- [امام خمینی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش به جای او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت میکند و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند، یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند، درختها را تربیت نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعد از قرارداد مساقات، مالک یا کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، مساقات به هم نمیخورد و به وارث منتقل میشود، ولی اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد و شرط کرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، مساقات به هم میخورد و باید سهم او را به ورثهاش بدهند و اگر حقوق دیگری هم داشته، ورثه او ارث میبرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش انها را تربیت کند ورثه اش به جای او هستند و اگر خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند حاکم شرع از مال میت اجیر می گیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت می کند و اگر قرارداد کرده باشند که خود او درختها را تربیت کند با مردن او معامله به هم می خورد
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد ، چنانچه در قرارداد قید و شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ، و رثهاش به جای او هستند ؛ وچنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند ، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد ، و حاصل را بین و رثه میّت و مالک قسمت میکند ، و اگر در معامله قید کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید ، با مردن او معامله بهم میخورد .
- [آیت الله خوئی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش بهجای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورث میت و مالک قسمت میکند و اگر قرارداد کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، با مردن او معامله به هم میخورد.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت میکند و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد و اگر قرار نگذاشتهاند، مالک میتواند عقد را به هم بزند، یا راضی شود که ورثهی او، یا کسی که آنها اجیرش میکنند درختها را تربیت نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میّت و مالک قسمت میکند ولی اگر قرارداد کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، به گونهای که به تربیت درختها توسّط شخص دیگر اصلاً رضایت ندارد، با مردن او معامله به هم میخورد و اگر برای کسی حقّ به هم زدن معامله را در صورت مرگ تربیتکننده درخت قرار داده باشد، وی میتواند بر طبق حقّ خود معامله را به هم بزند.
- [آیت الله مظاهری] تربیت باید با تلطّف و مهربانی و تسلّط بر اعصاب و با صبر و حوصله باشد، و از پرخاشگری و تندی و کتک پرهیز شود، مگر اینکه چارهای برای تربیت جز تندی یا کتک نباشد که در این صورت به انداز? ضرورت جایز است و دیه هم ندارد، ولی اگر کتک بیجا باشد یا برای تشفّی خاطر باشد نه بهخاطر تربیت، علاوه بر اینکه حرام است، دیه نیز دارد، و دی? آن در باب قصاص و دیات گذشت.