آموزش ادب با بیادبی یا مودبانه؟ نمونه های خصوصی و آداب عمومی- ادب، هم یک صفت شخصیتی است و هم یک مهارت اجتماعی؛ ادب از این طریق کسب میشود که کودکان با والدین خود همانندی کنند و نیز از راه تقلید از والدین بدست میآید. تحت تمام شرایط، ادب باید مودبانه به کودک آموخته شود. با این حال، والدین بارها و بارها ادب را با بیادبی و بیاحترامی به کودک یاد میدهند. وقتی کودک فراموش میکند که بگوید: (متشکرم)، والدین آن را در حضور دیگران به او گوشزد میکنند، این کار خودش بیاحترامی است. والدین شتابان به کودکشان یادآوری میکنند که بگوید (خداحافظ) حتی قبل از اینکه خودشان خداحافظی کرده باشند. (رابرت) شش ساله به تازگی هدیه ی بستهبندی شدهای را دریافت کرده بود. وی سرشار از کنجکاوی بود و آن را میفشرد تا بفهمد داخل آن بسته چیست. مادر: (رابرت، بس کن! داری هدیه را خراب میکنی! وقتی هدیه میگیری باید چه بگویی؟) (رابرت) (با عصبانیت): (از شما ممنونم!) مادر: (حالاشدی یک پسر خوب.) مادر میتوانست این مسئله را با بیادبی کمتر و تأثیری بیشتر یاد بدهد. او میتوانست چنین بگوید: (ممنونم، عمه جان! که این هدیه دوست داشتنی را به من دادی.) قابل تصور بود که (رابرت) به دنبال گفته ی مادرش، خود نیز تشکّر کند. اگر (رابرت) این کار را نکرده بود، در این صورت مادر میتوانست بعدها که با هم تنها شدند، موضوع آداب و رسوم عمومی را به او خاطرنشان کند. مادر میتوانست بگوید: (از با ملاحظه بودن عمه ات است که به فکر تو باشد و برایت هدیه بخرد. بیا یک یادداشت برایش بنویسیم و ازش تشکّر کنیم. او خوشحال خواهد شد که ببیند ما هم به فکرش بودیم.) این نوع رفتار در عین حال که از سرزنش و توبیخ مستقیم پیچیدهتر است، کارایی و تأثیر بیشتری هم دارد. ظرافتهای موجود در هنر زندگی را نباید با پتک وارد سر کودک کرد. وقتی کودکان گفتگوی بزرگترها را قطع میکنند، بزرگترها معمولاً با خشم و عصبانیت واکنش نشان میدهند: (بیادب نباش! حرف کسی را قطع کردن بیادبی است!) با این حال، قطع کردن صحبت قطع کننده هم بیادبی است. والدین نباید در روش ادب کردن کودک، خودشان هم بیادب باشند. شاید بهتر باشد که اینطور بگوییم: (من دوست دارم حرفم را تمام کنم. من که تمام کردم، آن وقت نوبت توست.) اگر به کودک بگوییم که بیادب است، هر مقصود خوبی هم که داشته باشیم کاری از پیش نخواهیم برد، برخلاف آنچه که ما بدان امید داریم، این نوع برخورد، کودک را به سوی بیادب بودن سوق میدهد. خطر این است که کودک ارزیابی ما را مبنی بر بیادب بودنش خواهد پذیرفت و در ساختن تصویری از خود، بخشی را به این ارزیابی اختصاص خواهد داد. هر بار که فکر کند پسر بیادبی است، از این تصویر پیروی خواهد کرد. فقط برای پسر بچههای بیادب طبیعی است که بیادبانه رفتار کنند. به منزل دوستان و آشنایان که میرویم و ملاقاتشان میکنیم، فرصتهایی هم بدست میآوریم تا ادب را به کودکان نشان دهیم. این دیدار بایستی برای والدین و کودک آنها مطبوع و خوشایند باشد. این خواسته، زمانی به بهترین وضع، جامه ی عمل به خود میگیرد که مسئولیت رفتار کودک بر دوش خود کودک و میزبان نهاده شود. (کمک خود ما هم این خواهد بود که درکمان از آرزوها و احساسات کودک را بیان کنیم و این درک را به او نشان دهیم.) کودکان یاد میگیرند که ما از سرزنش و توبیخ آنان در منازل دیگران نفرت داریم؛ به همین خاطر، از طرف ما که اطمینان کسب میکنند، در این جور جاها تصمیم میگیرند که رفتارشان را نشان دهند و شلوغ بازی در آورند. این استراتژی آنها فقط از یک طریق به نحو احسن خنثی میشود؛ اینکه اجازه بدهیم میزبان ما قوانین و اصول خانه ی خودش را برقرار سازد و آنها را به اجرا در بیاورد. وقتی کودک در خانه ی (عمه ماری) روی مبلها میپرد، باید بگذاریم خود عمه (ماری) تصمیم بگیرد که آیا روی مبل میپرند یا نه، و بگذاریم همان (عمه ماری) از کودک بخواهد که حد را رعایت کند. وقتی دیگران از کودک رعایت حدود خانه را طلب میکنند، امکان بیشتری وجود دارد که کودک اطاعت کند. مادر که از وظیفه انضباطیاش فراغت یافته است، میتواند با تأکید دوباره آن حد بهطور خصوصی و در خلوت، کمکی کرده باشد: (اینها اصول و قوانین اینجا هستند.) این روش فقط زمانی میتواند به کار گرفته شود و مفید باشد که میزبان و مهمان حد و حدود همدیگر را بشناسند و درباره ی حدود مسئولیتشان توافق داشته باشند. این مسئولیت مادر (مهمان) است که از نقش انضباطی خود موقتاً چشمپوشی کند. و این حق فرد میزبان است که بخواهد قوانین خانهاش اجرا شوند. مادر با عدم مداخله بیجا و بیموقع به کودک کمک میکند تا واقعیت و اصل آن موقعیت را بفهمد و درک کند. www.eporsesh.com
آموزش ادب با بیادبی یا مودبانه؟
نمونه های خصوصی و آداب عمومی- ادب، هم یک صفت شخصیتی است و هم یک مهارت اجتماعی؛ ادب از این طریق کسب میشود که کودکان با والدین خود همانندی کنند و نیز از راه تقلید از والدین بدست میآید. تحت تمام شرایط، ادب باید مودبانه به کودک آموخته شود. با این حال، والدین بارها و بارها ادب را با بیادبی و بیاحترامی به کودک یاد میدهند. وقتی کودک فراموش میکند که بگوید: (متشکرم)، والدین آن را در حضور دیگران به او گوشزد میکنند، این کار خودش بیاحترامی است. والدین شتابان به کودکشان یادآوری میکنند که بگوید (خداحافظ) حتی قبل از اینکه خودشان خداحافظی کرده باشند.
(رابرت) شش ساله به تازگی هدیه ی بستهبندی شدهای را دریافت کرده بود. وی سرشار از کنجکاوی بود و آن را میفشرد تا بفهمد داخل آن بسته چیست.
مادر: (رابرت، بس کن! داری هدیه را خراب میکنی! وقتی هدیه میگیری باید چه بگویی؟)
(رابرت) (با عصبانیت): (از شما ممنونم!)
مادر: (حالاشدی یک پسر خوب.)
مادر میتوانست این مسئله را با بیادبی کمتر و تأثیری بیشتر یاد بدهد. او میتوانست چنین بگوید: (ممنونم، عمه جان! که این هدیه دوست داشتنی را به من دادی.) قابل تصور بود که (رابرت) به دنبال گفته ی مادرش، خود نیز تشکّر کند. اگر (رابرت) این کار را نکرده بود، در این صورت مادر میتوانست بعدها که با هم تنها شدند، موضوع آداب و رسوم عمومی را به او خاطرنشان کند. مادر میتوانست بگوید: (از با ملاحظه بودن عمه ات است که به فکر تو باشد و برایت هدیه بخرد. بیا یک یادداشت برایش بنویسیم و ازش تشکّر کنیم. او خوشحال خواهد شد که ببیند ما هم به فکرش بودیم.)
این نوع رفتار در عین حال که از سرزنش و توبیخ مستقیم پیچیدهتر است، کارایی و تأثیر بیشتری هم دارد. ظرافتهای موجود در هنر زندگی را نباید با پتک وارد سر کودک کرد.
وقتی کودکان گفتگوی بزرگترها را قطع میکنند، بزرگترها معمولاً با خشم و عصبانیت واکنش نشان میدهند: (بیادب نباش! حرف کسی را قطع کردن بیادبی است!) با این حال، قطع کردن صحبت قطع کننده هم بیادبی است. والدین نباید در روش ادب کردن کودک، خودشان هم بیادب باشند. شاید بهتر باشد که اینطور بگوییم: (من دوست دارم حرفم را تمام کنم. من که تمام کردم، آن وقت نوبت توست.)
اگر به کودک بگوییم که بیادب است، هر مقصود خوبی هم که داشته باشیم کاری از پیش نخواهیم برد، برخلاف آنچه که ما بدان امید داریم، این نوع برخورد، کودک را به سوی بیادب بودن سوق میدهد. خطر این است که کودک ارزیابی ما را مبنی بر بیادب بودنش خواهد پذیرفت و در ساختن تصویری از خود، بخشی را به این ارزیابی اختصاص خواهد داد. هر بار که فکر کند پسر بیادبی است، از این تصویر پیروی خواهد کرد. فقط برای پسر بچههای بیادب طبیعی است که بیادبانه رفتار کنند.
به منزل دوستان و آشنایان که میرویم و ملاقاتشان میکنیم، فرصتهایی هم بدست میآوریم تا ادب را به کودکان نشان دهیم. این دیدار بایستی برای والدین و کودک آنها مطبوع و خوشایند باشد. این خواسته، زمانی به بهترین وضع، جامه ی عمل به خود میگیرد که مسئولیت رفتار کودک بر دوش خود کودک و میزبان نهاده شود. (کمک خود ما هم این خواهد بود که درکمان از آرزوها و احساسات کودک را بیان کنیم و این درک را به او نشان دهیم.)
کودکان یاد میگیرند که ما از سرزنش و توبیخ آنان در منازل دیگران نفرت داریم؛ به همین خاطر، از طرف ما که اطمینان کسب میکنند، در این جور جاها تصمیم میگیرند که رفتارشان را نشان دهند و شلوغ بازی در آورند. این استراتژی آنها فقط از یک طریق به نحو احسن خنثی میشود؛ اینکه اجازه بدهیم میزبان ما قوانین و اصول خانه ی خودش را برقرار سازد و آنها را به اجرا در بیاورد. وقتی کودک در خانه ی (عمه ماری) روی مبلها میپرد، باید بگذاریم خود عمه (ماری) تصمیم بگیرد که آیا روی مبل میپرند یا نه، و بگذاریم همان (عمه ماری) از کودک بخواهد که حد را رعایت کند. وقتی دیگران از کودک رعایت حدود خانه را طلب میکنند، امکان بیشتری وجود دارد که کودک اطاعت کند. مادر که از وظیفه انضباطیاش فراغت یافته است، میتواند با تأکید دوباره آن حد بهطور خصوصی و در خلوت، کمکی کرده باشد: (اینها اصول و قوانین اینجا هستند.)
این روش فقط زمانی میتواند به کار گرفته شود و مفید باشد که میزبان و مهمان حد و حدود همدیگر را بشناسند و درباره ی حدود مسئولیتشان توافق داشته باشند. این مسئولیت مادر (مهمان) است که از نقش انضباطی خود موقتاً چشمپوشی کند. و این حق فرد میزبان است که بخواهد قوانین خانهاش اجرا شوند. مادر با عدم مداخله بیجا و بیموقع به کودک کمک میکند تا واقعیت و اصل آن موقعیت را بفهمد و درک کند.
www.eporsesh.com
- [سایر] چگونه والدین در محبت کردن به فرزندان دچار افراط و تفریط نشوند؟
- [سایر] شیوه مناسب برخورد والدین با کودکان چیست؟
- [سایر] کلیدهای والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟
- [سایر] شیوه برخورد ومدیریت صحیح والدین باسؤالات کودکان چیست؟
- [سایر] در مقابل رقابت طلبی کودکان وظیفه والدین چیست؟
- [سایر] کلیدهای موفق والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟
- [سایر] دانایی والدین چه نقشی در تربیت بهتر کودکان دارد؟
- [سایر] والدین چگونه ازناهنجاریهای رفتاری کودکان در آینده جلوگیری نمایند؟
- [سایر] وظیفه والدین در مقابل کودکان تازه وارد به خانواده چیست؟
- [سایر] نحوه برخورد والدین با کودکان لوس باید چگونه باشد؟
- [آیت الله خوئی] نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است، و امتیازش از نماز صبح این است که دو خطبه در پیش دارد، و نماز جمعه تخییری است: به این معنی که مکلف در روز جمعه مخیر است که نماز جمعه را بخواند درصورتی که شرائطش موجود باشد، یا نماز ظهر بهجا آورد، پس اگر نماز جمعه را بهجا آورد کفایت از ظهر میکند. و واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد: (اول): داخل شدن وقت، و آن عبارت از زوال آفتاب است، و وقتش تا برابر شدن سایه شاخص است با شاخص بنابر أظهر، پس هر گاه تا برابر شدن سایه با شاخص نماز جمعه را تأخیر انداخت، وقتش خارج شده و نماز را باید بهجا آورد. (دوم) شمارة افراد، و آن هفت نفر است با امام، و هر گاه هفت نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز جمعه واجب نمیشود. بلی نماز جمعه از پنج نفری که یکیشان امام باشد صحیح است. (سوم) بودن امام جامع شرائط امامت: از عدالت و غیر آن از چیزهایی که در امام جماعت معتبر است، همچنانکه در بحث نماز جماعت خواهد آمد و بدون او نماز جمعه واجب نمیشود. و صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد: (اول) جماعت بودن، پس فرادی صحیح نیست و هر گاه مأموم قبل از رکوع رکعت دوم نماز جمعه به امام برسد مجزی خواهد بود، و یک رکعت دیگر به او اضافه میکند، و اگر در رکوع درک امام کند مجزی بودنش مشکل است، و احتیاط ترک نشود. (دوم) خواندن دو خطبه پیش از نماز: که در خطبه اول حمد و ثنای الهی را گفته و وصیت به تقوی و پرهیزگاری شود و یک سوره از قرآن بخواند، سپس نشسته و برخیزد، و باز هم حمد و ثنای الهی را بهجا آورده و بر پیغمبر اکرم و ائمه مسلمین صلوات فرستاده، و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار (طلب آمرزش) کند. و لازم است خطبه پیش از نماز باشد، پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد صحیح نخواهد بودو خواندن خطبه پیش از زوال آفتاب جایز نیست. لازم است کسی که خطبه را میخواند هنگام خطبه ایستاده باشد پس هر گاه خطبه را نشسته بخواند صحیح نخواهد بود و فاصله انداختن بین دو خطبه به بنشستن لازم و واجب است، و لازم است نشستن مختصر و خفیف باشد، و لازم است امام جماعت و خطیب (کسی که خطبه میخواند) یک نفر باشد. واقوی این است که در خطبه طهارت شرط نیست، اگرچه اشتراط احوط است. و در مقدار واجب از خطبه عربیت (زبان عربی) معتبر است، و در مازاد بر آن معتبر نیست مگر آنکه حاضرین زبان عربی را ندانند، که احوط در این صورت در خصوص وصیت به تقوی جمع بین عربیت و زبان حاضرین است. (سوم) آنکه مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد، پس هر گاه نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا باشد، و مقارن هم بودند هر دو باطل میشوند، و اگر یکی سبقت بر دیگری داشت هر چند به تکبیرة الاحرام باشد صحیح و دومی باطل خواهد بود و اگر پس از برگزاری نماز جمعه کشف شد که نماز جمعه دیگری بر او سابق یا مقارنش در مسافت کمتر از یک فرسخ بر پا شده بوده بهجا آوردن نماز ظهر واجب خواهد بود، و فرقی نیست بین این کشف در وقت یا در خارج وقت باشد و بر پا نمودن نماز جمعه درصورتی مانع از نماز جمع دیگر در مسافت مزبور میشود که خود صحیح و جامع شرائط باشد، والا در مانع بودنش اشکال است، و اقرب مانع نبودن است.
- [آیت الله سیستانی] نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است ، با این تفاوت که در نماز جمعه دو خطبه قبل از نماز لازم است . و نماز جمعه واجب تخییری است ، به این معنی که مکلف در روز جمعه مخیّر است که نماز جمعه را بخواند در صورتی که شرائطش موجود باشد یا نماز ظهر بجا آورد ، و اگر نماز جمعه را بجا آورد ، کفایت از ظهر میکند . و واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد : اول : داخل شدن وقت ، و آن عبارت از زوال آفتاب ، یعنی ظهر است ، و وقتش اول عرفی زوال است ، پس هر گاه از این وقت نماز جمعه را تأخیر انداخت ، وقتش تمام شده و نماز ظهر را باید بجا آورد . دوم : شماره افراد ، و آن پنج نفر است با امام ، و هر گاه پنج نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز جمعه واجب نمیشود . سوم : بودن امام جامع شرائط امامت ، از عدالت و غیر آن از چیزهائی که در امام جماعت معتبر است ، همچنان که در بحث نماز جماعت خواهد آمد ، و بدون او نماز جمعه واجب نمیشود . و صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد : اول : جماعت بودن ، پس فرادی صحیح نیست ، و هر گاه مأموم قبل از رکوع رکعت دوم نماز جمعه به امام برسد اقتدا میکند و یک رکعت دیگر را فرادی میخواند و نماز جمعهاش صحیح است . و اگر در رکوع رکعت دوم امام را درک کند بنابر احتیاط واجب نمیتواند به این نماز جمعه اکتفا کند و باید نماز ظهر را بجا آورد . دوم : خواندن امام دو خطبه پیش از نماز ، که در خطبه اول حمد و ثنای الهی را گفته و توصیه به تقوی و پرهیزکاری شود و یک سوره کوتاه از قرآن بخواند ، و در خطبه دوم باز هم حمد و ثنای الهی را بجا آورده و بر پیغمبر اکرم و ائمه مسلمین صلوات فرستاده و احتیاط مستحب آن است که برای مؤمنین و مؤمنات استغفار (طلب آمرزش) کند . و لازم است خطبه پیش از نماز باشد ، پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد صحیح نخواهد بود ، و خواندن خطبه پیش از ظهر اشکال دارد . و لازم است کسی که خطبه را میخواند هنگام خطبه ایستاده باشد ، پس هر گاه خطبه را نشسته بخواند صحیح نخواهد بود . و نیز لازم است بین دو خطبه قدری بنشیند ، و لازم است نشستن مختصر و خفیف باشد . و لازم است امام جماعت خودش خطبه را بخواند ، و حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیغمبر اکرم و ائمه مسلمین بنابر احتیاط باید به عربی باشد ، و در ما زاد بر آن عربیت معتبر نیست ، بلکه اگر بیشتر حاضرین زبان عربی راندانند احتیاط لازم آن است که توصیه به تقوی به زبان حاضرین باشد . سوم : آنکه مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد ، بنابر این اگر نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا شود چنانچه با هم شروع شوند هر دو باطل میشوند ، و اگر یکی زودتر از دیگری شروع شود هر چند به تکبیرة الاحرام باشد صحیح ، و دومی باطل خواهد بود . ولی هر گاه پس از برگزاری نماز جمعه معلوم شود که نماز جمعه دیگری همزمان یا مقدم بر آن در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا شده بوده ، بجا آوردن نماز ظهر واجب نخواهد بود . و برپا نمودن نماز جمعه در صورتی مانع از نماز جمعه دیگر در مسافت مزبور میشود که خود صحیح و جامع الشرائط باشد و در غیر این صورت مانع نخواهد بود .