خداوند در قرآن، خلقت زن و شوهر و محبّت و مودّت میان آن ها را از نشانه های حکمت خود معرفی می کند.[1] پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده که نزد خداوند محبوب تر و عزیزتر از ازدواج باشد.)[2] و هم چنین امام صادق(علیه السلام)می فرماید: (دو رکعت نماز انسان متأهّل افضل و بالاتر از هفتاد رکعت نماز انسان مجرّد است.)[3] ازدواج بهترین پاسخ به نیازهای جنسی و عاطفی انسان است و هدف ها و نیازهای بی شماری را تأمین می کند که از جمله ی مهم ترین هدف های ازدواج نیل به آرامش و سکون، تأمین نیازهای جنسی، بقای نسل، تکمیل و تکامل فردی و اجتماعی، سلامت و امنیّت و سرانجام، تأمین نیازهای روانی و اجتماعی فرد را می توان نام برد.[4] اهداف ازدواج 1. ایجاد محیطی خصوصی برای آرامش و آسایش: نیاز به آرامش که ریشه در سرشت آدمی دارد، بر اساس تعلیم مکتب اسلام یکی از مهم ترین و شاید اوّلین انگیزه ی ازدواج محسوب می گردد. ازدواج در حقیقت، کانونی تشکیل می دهد که در آن، زن و مرد احساس آرامش کنند؛ زیرا زنان و مردان آرامش دهنده ی روانیِ یک دیگرند و خداوند می فرماید: (یکی از نشانه ها این است که برای شما همسری از جنس خودتان بیافرید تا با او انس گیرید و در کنارش آرامش بیابید.)[5] 2. تأمین نیازهای جنسی: انسان دارای مجموعه ای ازنیازها و غرایز است که عدم ارضا و یا نقص در ارضای هر کدام از آن ها موجب ایجاد تزلزل در شخصیّت می گردد و ازدواج، بهترین پاسخ به این غریزه است و رهبانیّت و پس زدن آن صحیح نیست؛ زیرا پیامدهای مختلف روحی و جسمی دارد. اسلام، غرق شدن در هوی و هوس و ارضای آزاد و نامشروع را صحیح نمی داند، چون جز تشنگیِ سیری ناپذیر و تنوّع طلبی و اضطراب، چیز دیگری در پی نخواهد داشت؛ بنابراین باید به ضرورت تأمین نیاز جنسی توجّه نمود، اما نه تنها از بعد مادّی و جسمانی؛ بلکه در نتیجه ی تأمین صحیح، فرد از لحاظ روانی و اخلاقی نیز به آرامش می رسد. بنابراین فرد پس از ازدواج می تواند این غریزه ی مهمّ حیاتی را با شیوه ای مطلوب و معقول و اجتماع پسند ارضا کند و در سایه ی آن، به آرامش دست یابد.[6] 3. دوستی و محبّت و عشق: آدمی در هر سن و مرحله ای از حیات خویش، به محبّت احتیاج دارد و علاقه مند است که دیگران به او مهر بورزند.[7] استاد شهید مطهری در این باره می گوید: پسر و دختری که هیچ کدام آن ها در زمان تجرّدشان در هیچ چیزی نمی اندیشیدند مگر آنچه مستقیماً به شخص خودشان ارتباط داشت، همین که به هم دل بستند و کانون خانوادگی تشکیل دادند، برای اوّلین بار خود را به سرنوشت موجودی دیگر علاقه مند می بینند. شعاع خواسته هایشان وسیع تر می شود و چون صاحب فرزند شدند، به کلّی روحشان عوض می شود ...[8] و اگر به اتّحاد روح زن و شوهر و عواطف صمیمانه ای که تا آخرین روزهای پیری - که غریزه ی جنسی فعّالیتی ندارد - توجه کنیم به این نقش ازدواج بهتر پی می بریم. 4. تکمیل و تکامل: هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست؛ به همین جهت پیوسته در صدد این است که نقص و کمبود خویش را جبران کند، جوانان با گزینش همسری شایسته، موجبات رشد و تکامل خود را فراهم می کنند و در مسیر زندگی، از نظرات و تشویق ها و حمایت های یک دیگر بهره مند می شوند. (شهید مطهری) درباره ی نقش تربیتی ازدواج می گوید: یک پختگی هست، که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد نفس، نماز شب و ارادت نیکان پیدا نمی شود، این را فقط در همین ازدواج و تشکیل خانواده باید به دست آورد.[9] 5. تولّد فرزند و بقای نسل و سلامت آن: میل به داشتن فرزند و تداوم نسل ها و پرورش انسان ها از انگیزه و اهداف مهمّی است که در طول دوره های گوناگون، همواره عامل مهمِّ ازدواج و تشکیل خانواده بوده است. تشکیل خانواده، ایجاد کانون پذیرایی نسل آینده است و سعادت نسل ها بستگی به وضع خانوادگی دارد و سلامت امنیّت فرزندان در گرو استحکام خانواده می باشد.[10] 6. سلامت و امنیت فردی و اجتماعی: خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی و مقدّس ترین نهاد بشری است و در بردارنده ی پاک ترین و عمیق ترین مناسبات انسانی است که برای سلامت و امنیّت و سعادت فرد و اجتماع، سودمند و ضروری است. قرآن کریم زن و شوهر را به لباس یک دیگر تشبیه نموده است.[11] همان طور که انسان همیشه با لباس است و لباس، هم مایه ی آراستگی و زیبایی و هم جامه ی ستر و عفاف اوست، زن و شوهر نیز همین گونه اند. لباس از همه چیز به تن انسان نزدیک تر است و مَحرم تر؛ و آن گاه همین لباس در عین نزدیکی به تن، بدن را از دیگران می پوشاند و دور می سازد؛ همان طور که از نوع لباس فرد می توان به شخصیّت و افکار او پی برد، از نوع همسری که بر می گزیند نیز می توان به شخصیّت و هویّت او پی برد. ... تفاوت دختر و پسری که تشکیل خانواده می دهند با دختر و پسری که در یک جامعه ی بی بند و بار، رابطه ی جنسی بر قرار می کنند، این است که زن و شوهر مطابق تمثیل قرآنی در حکم لباس یک دیگر و مایه ی عفت و پوشیدگی هم می باشند و حال آن که دو تای دیگر موجب برهنگی و بی عفتی یک دیگر می شوند.[12] (ایور موریش)، جامعه شناس غربی معاصر، درباره ی نقش خانواده در زمینه های مختلف می گوید: (برخی از وظایفِ روانی و اجتماعی، در نقش تربیتی خانواده مستترند. مناسبات جنسی و عاشقانه برای انسان نیاز اساسی محسوب می شود و هر چند واضح است که می توان این نیازها را در خارج از نهادهای خانواده و ازدواج بر آورده کرد؛ ولی این نکته نیز واضح است که ارضای کاملا نامحدود خواسته های جنسی، به فرو پاشی نظام جامعه و مناسبات آن منجر می شود. ... خانواده واحد بسیار تخصّصیِ تأمینِ محبّتی است که به حصول اطمینان از ثبات عاطفی کمک می کند. تحقّق این امر هنگامی است که زن و مرد در شرایط امروزی، زندگی موفّقیت آمیز داشته باشند. ثبات عاطفی در بلند مدت، بسیار بیش تر از هیجانات جسمانی برای انسان جنبه ی حیاتی دارد.[13] (ویل دورانت) درباره ی نقش ازدواج می گوید: اگر با جوانی خرد و تعقّل یار می بود، عشق را از هر چیزی گرامی تر می داشت و روح و جسم را برای پذیرایی عشق، تمیز و پاکیزه نگاه می داشت و ایّام عشق را با ماه های نامزدی طولانی تر می ساخت و آن را با ازدواجِ پر از آداب و تشریفات، تضمین می کرد و با تصمیم و جدِّ تمام، همه را پیرو آن می ساخت. اگر عقل و حکمت با جوان بود، عشق را عزیز می داشت و آن را با اخلاص تقویت می کرد و با فداکاری عمیق تر می ساخت و با آوردن فرزند به آن حیات و زندگی می بخشید.[14] پس تا انسان زنده است و زندگی می کند، نیازمند یار و یاوری مهربان و رفیقی همدل و همراه و پشتیبان لحظه های تنهایی است و همسر انسان بهترین فرد است. این جاست که دین مبین اسلام بر ازدواج تاکید فراوانی داشته، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و سایر معصومین(علیهم السلام) بر آن توصیه می نمودند. پی نوشتها: [1]. ر.ک. سوره ی رم، 21. [2]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 3. [3]. همان، ص 6. [4]. شکوه نوابی نژاد، مشاوره ی ازدواج و ...، ص 5. [5]. سوره ی روم، 21. [6]. همان، ص 6 و 7؛ برای مطالعه درباره اهداف ازدواج ر.ک: آیت الله امینی آیین همسر داری، ص 11 23). [7]. استادان طرح جامعه و آموزش خانواده، جوان و تشکیل خانواده، ص 109 و 129. [8]. شهید مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه ی علی(علیه السلام)، ص 40. [9]. جوان و تشکیل خانواده، ص 108 و 129؛ کتاب مشاوره ی ازدواج، ص 5 10. [10]. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص398. [11]. ر.ک. سوره ی بقره، 178. [12]. غلامعلی حدال عادل. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 72. [13]. ایور موریش، درآمدی بر جامعه شناسی تعلیم و تربیت، ص 172. [14]. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص462. منبع: جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه.
خداوند در قرآن، خلقت زن و شوهر و محبّت و مودّت میان آن ها را از نشانه های حکمت خود معرفی می کند.[1]
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده که نزد خداوند محبوب تر و عزیزتر از ازدواج باشد.)[2] و هم چنین امام صادق(علیه السلام)می فرماید: (دو رکعت نماز انسان متأهّل افضل و بالاتر از هفتاد رکعت نماز انسان مجرّد است.)[3]
ازدواج بهترین پاسخ به نیازهای جنسی و عاطفی انسان است و هدف ها و نیازهای بی شماری را تأمین می کند که از جمله ی مهم ترین هدف های ازدواج نیل به آرامش و سکون، تأمین نیازهای جنسی، بقای نسل، تکمیل و تکامل فردی و اجتماعی، سلامت و امنیّت و سرانجام، تأمین نیازهای روانی و اجتماعی فرد را می توان نام برد.[4]
اهداف ازدواج
1. ایجاد محیطی خصوصی برای آرامش و آسایش: نیاز به آرامش که ریشه در سرشت آدمی دارد، بر اساس تعلیم مکتب اسلام یکی از مهم ترین و شاید اوّلین انگیزه ی ازدواج محسوب می گردد. ازدواج در حقیقت، کانونی تشکیل می دهد که در آن، زن و مرد احساس آرامش کنند؛ زیرا زنان و مردان آرامش دهنده ی روانیِ یک دیگرند و خداوند می فرماید: (یکی از نشانه ها این است که برای شما همسری از جنس خودتان بیافرید تا با او انس گیرید و در کنارش آرامش بیابید.)[5]
2. تأمین نیازهای جنسی: انسان دارای مجموعه ای ازنیازها و غرایز است که عدم ارضا و یا نقص در ارضای هر کدام از آن ها موجب ایجاد تزلزل در شخصیّت می گردد و ازدواج، بهترین پاسخ به این غریزه است و رهبانیّت و پس زدن آن صحیح نیست؛ زیرا پیامدهای مختلف روحی و جسمی دارد. اسلام، غرق شدن در هوی و هوس و ارضای آزاد و نامشروع را صحیح نمی داند، چون جز تشنگیِ سیری ناپذیر و تنوّع طلبی و اضطراب، چیز دیگری در پی نخواهد داشت؛ بنابراین باید به ضرورت تأمین نیاز جنسی توجّه نمود، اما نه تنها از بعد مادّی و جسمانی؛ بلکه در نتیجه ی تأمین صحیح، فرد از لحاظ روانی و اخلاقی نیز به آرامش می رسد.
بنابراین فرد پس از ازدواج می تواند این غریزه ی مهمّ حیاتی را با شیوه ای مطلوب و معقول و اجتماع پسند ارضا کند و در سایه ی آن، به آرامش دست یابد.[6]
3. دوستی و محبّت و عشق: آدمی در هر سن و مرحله ای از حیات خویش، به محبّت احتیاج دارد و علاقه مند است که دیگران به او مهر بورزند.[7] استاد شهید مطهری در این باره می گوید:
پسر و دختری که هیچ کدام آن ها در زمان تجرّدشان در هیچ چیزی نمی اندیشیدند مگر آنچه مستقیماً به شخص خودشان ارتباط داشت، همین که به هم دل بستند و کانون خانوادگی تشکیل دادند، برای اوّلین بار خود را به سرنوشت موجودی دیگر علاقه مند می بینند. شعاع خواسته هایشان وسیع تر می شود و چون صاحب فرزند شدند، به کلّی روحشان عوض می شود ...[8]
و اگر به اتّحاد روح زن و شوهر و عواطف صمیمانه ای که تا آخرین روزهای پیری - که غریزه ی جنسی فعّالیتی ندارد - توجه کنیم به این نقش ازدواج بهتر پی می بریم.
4. تکمیل و تکامل: هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست؛ به همین جهت پیوسته در صدد این است که نقص و کمبود خویش را جبران کند، جوانان با گزینش همسری شایسته، موجبات رشد و تکامل خود را فراهم می کنند و در مسیر زندگی، از نظرات و تشویق ها و حمایت های یک دیگر بهره مند می شوند. (شهید مطهری) درباره ی نقش تربیتی ازدواج می گوید:
یک پختگی هست، که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد نفس، نماز شب و ارادت نیکان پیدا نمی شود، این را فقط در همین ازدواج و تشکیل خانواده باید به دست آورد.[9]
5. تولّد فرزند و بقای نسل و سلامت آن: میل به داشتن فرزند و تداوم نسل ها و پرورش انسان ها از انگیزه و اهداف مهمّی است که در طول دوره های گوناگون، همواره عامل مهمِّ ازدواج و تشکیل خانواده بوده است.
تشکیل خانواده، ایجاد کانون پذیرایی نسل آینده است و سعادت نسل ها بستگی به وضع خانوادگی دارد و سلامت امنیّت فرزندان در گرو استحکام خانواده می باشد.[10]
6. سلامت و امنیت فردی و اجتماعی: خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی و مقدّس ترین نهاد بشری است و در بردارنده ی پاک ترین و عمیق ترین مناسبات انسانی است که برای سلامت و امنیّت و سعادت فرد و اجتماع، سودمند و ضروری است. قرآن کریم زن و شوهر را به لباس یک دیگر تشبیه نموده است.[11]
همان طور که انسان همیشه با لباس است و لباس، هم مایه ی آراستگی و زیبایی و هم جامه ی ستر و عفاف اوست، زن و شوهر نیز همین گونه اند. لباس از همه چیز به تن انسان نزدیک تر است و مَحرم تر؛ و آن گاه همین لباس در عین نزدیکی به تن، بدن را از دیگران می پوشاند و دور می سازد؛ همان طور که از نوع لباس فرد می توان به شخصیّت و افکار او پی برد، از نوع همسری که بر می گزیند نیز می توان به شخصیّت و هویّت او پی برد.
... تفاوت دختر و پسری که تشکیل خانواده می دهند با دختر و پسری که در یک جامعه ی بی بند و بار، رابطه ی جنسی بر قرار می کنند، این است که زن و شوهر مطابق تمثیل قرآنی در حکم لباس یک دیگر و مایه ی عفت و پوشیدگی هم می باشند و حال آن که دو تای دیگر موجب برهنگی و بی عفتی یک دیگر می شوند.[12]
(ایور موریش)، جامعه شناس غربی معاصر، درباره ی نقش خانواده در زمینه های مختلف می گوید:
(برخی از وظایفِ روانی و اجتماعی، در نقش تربیتی خانواده مستترند. مناسبات جنسی و عاشقانه برای انسان نیاز اساسی محسوب می شود و هر چند واضح است که می توان این نیازها را در خارج از نهادهای خانواده و ازدواج بر آورده کرد؛ ولی این نکته نیز واضح است که ارضای کاملا نامحدود خواسته های جنسی، به فرو پاشی نظام جامعه و مناسبات آن منجر می شود. ... خانواده واحد بسیار تخصّصیِ تأمینِ محبّتی است که به حصول اطمینان از ثبات عاطفی کمک می کند. تحقّق این امر هنگامی است که زن و مرد در شرایط امروزی، زندگی موفّقیت آمیز داشته باشند.
ثبات عاطفی در بلند مدت، بسیار بیش تر از هیجانات جسمانی برای انسان جنبه ی حیاتی دارد.[13]
(ویل دورانت) درباره ی نقش ازدواج می گوید:
اگر با جوانی خرد و تعقّل یار می بود، عشق را از هر چیزی گرامی تر می داشت و روح و جسم را برای پذیرایی عشق، تمیز و پاکیزه نگاه می داشت و ایّام عشق را با ماه های نامزدی طولانی تر می ساخت و آن را با ازدواجِ پر از آداب و تشریفات، تضمین می کرد و با تصمیم و جدِّ تمام، همه را پیرو آن می ساخت. اگر عقل و حکمت با جوان بود، عشق را عزیز می داشت و آن را با اخلاص تقویت می کرد و با فداکاری عمیق تر می ساخت و با آوردن فرزند به آن حیات و زندگی می بخشید.[14]
پس تا انسان زنده است و زندگی می کند، نیازمند یار و یاوری مهربان و رفیقی همدل و همراه و پشتیبان لحظه های تنهایی است و همسر انسان بهترین فرد است. این جاست که دین مبین اسلام بر ازدواج تاکید فراوانی داشته، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و سایر معصومین(علیهم السلام) بر آن توصیه می نمودند.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک. سوره ی رم، 21.
[2]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 3.
[3]. همان، ص 6.
[4]. شکوه نوابی نژاد، مشاوره ی ازدواج و ...، ص 5.
[5]. سوره ی روم، 21.
[6]. همان، ص 6 و 7؛ برای مطالعه درباره اهداف ازدواج ر.ک: آیت الله امینی آیین همسر داری، ص 11 23).
[7]. استادان طرح جامعه و آموزش خانواده، جوان و تشکیل خانواده، ص 109 و 129.
[8]. شهید مرتضی مطهری، جاذبه و دافعه ی علی(علیه السلام)، ص 40.
[9]. جوان و تشکیل خانواده، ص 108 و 129؛ کتاب مشاوره ی ازدواج، ص 5 10.
[10]. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص398.
[11]. ر.ک. سوره ی بقره، 178.
[12]. غلامعلی حدال عادل. فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 72.
[13]. ایور موریش، درآمدی بر جامعه شناسی تعلیم و تربیت، ص 172.
[14]. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص462.
منبع: جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه.
- [سایر] نماز شب چه آثار و فوایدی دارد؟
- [سایر] حجاب و پوشش دارای چه آثار و فوایدی است؟
- [سایر] آیا یاد مرگ برای انسان آثار و فوایدی هم دارد؟
- [سایر] از منظر قرآن ازدواج چه فوایدی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آثار رضا و تنفیذ لاحق ولی در نکاح منقطع چیست؟
- [سایر] پرهیز چه فوایدی دارد؟
- [سایر] حجامت چه فوایدی دارد؟
- [سایر] تنقیه چه فوایدی دارد؟
- [سایر] عطسه چه فوایدی دارد؟
- [سایر] انفیه چه فوایدی دارد؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اشیاء عتیقه و آثار باستانی که از زیر خاک به دست می آید، اگرچه گنج نیستند; ولی خمس دارند.
- [آیت الله سیستانی] آثار بجا مانده پس از ویران کردن مسجد مانند سنگ و چوب و آهن، و وسایل آن مانند لوازم روشنایی، گرمایشی و سرمایشی، اگر وقف بر مسجد باشد، واجب است که صرف مسجد دیگری شود، و اگر این کار ممکن نباشد، در مصالح عمومی مصرف گردد، و اگر نتوان جز با فروششان از آنها استفاده کرد، باید متولّی یا آن که مانند او حق تصرف دارد آنها را بفروشد و صرف مسجد دیگری بکند. و در صورتی که آثار بجا مانده مسجد، ملک آن باشد، مثل آنکه از منافع عینِ وقف شده بر مسجد خریداری شده باشد، واجب نیست که خود این آثار صرف مسجد دیگری شود، بلکه جایز است که متولّی یا آن که مانند او حق تصرف دارد در صورت صلاحدید آنها را بفروشد، و بهای آنها را صرف مسجد دیگری کند. و حکم تفصیلی که گذشت درباره آثار بجا مانده اوقاف عام، مانند مدارس و حسینیهها که در راهها قرار میگیرند، نیز جاری است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که اجازه احیا دارد، لازم نیست شخصا اقدام به کارهای مقدّماتی و احیا نماید، بلکه اگر دیگری را اجیر یا وکیل کند، کافی است و آثار عمل برای کسی است که اجیر یا وکیل گرفته است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ازدواج موقّت هر چند برای لذّت بردن هم نباشد صحیح است، همسر موقّت را (متعه) یا (صیغه) نیز میگویند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ازدواج از مستحبات است و اگر کسی بترسد که با ترک ازدواج در حرام بیفتد ازدواج بر او واجب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] به واسطه عقد ازدواج زن و مرد به هم حلال می شوند و آن بر دو قسم است: ازدواج دائم که همیشگی است و زنی را که به این عقد در می آید (دائمه) گویند و ازدواج موقت که برای مدت معینی عقد زناشوئی می بندند، خواه این مدت کوتاه باشد یا طولانی و آن را (متعه) و (صیغه) نیز می نامند.
- [آیت الله بهجت] زن مسلمان، نمیتواند با مرد غیر مسلمان ازدواج نماید و مرد مسلمان هم نمیتواند با زنان کافری که اهل کتاب نیستند، ازدواج کند، ولی با زنانی که یهودی و یا نصرانی باشند، موقتاً بهصورت صیغه میتواند ازدواج نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند و نیز اگر ماموم مرد است امام او هم باید مرد باشد و اقتدا کردن بچه ممیز که خوب و بد را می فهمد به بچه ممیز دیگر مانعی ندارد اگرچه آثار جماعت بر او مترتب نمی شود.
- [آیت الله نوری همدانی] امام جماعت باید بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و عادل حلال زاده باشد و نماز را بطور صحیح بخواند و نیز اگر ماموم مرد است امام اوهم باید مرد باشد و اقتدا کردن بچة ممیز که خوب وبد را می فهمد به بچة ممیز دیگر مانعی ندارد اگر چه آثار جماعت بر او مترتب نمی شود .
- [امام خمینی] جایز نیست برای طلاب علوم دینیه دخول در مدارس که بعض معممین و ائمه جماعت از طرف دولت جائر و یا با اشاره دولت تصدی نمودهاند چه برنامه تحصیلی از طرف دولت جائر باشد یا از طرف این نحو متصدیان که عمّال دولت جائر هستند، زیرا در این امور نقشه محو آثار اسلام و احکام قرآن کریم کشیده شده است.