همسر من، بازی والدین با کودکان را رفتاری نابخردانه و باعث کسر شأن آن دو می‌داند. آیا این اندیشه درست است؟
با استفاده از روایات دینی و نوع برخورد اولیای الاهی با این مسأله، با اطمینان می‌توان گفت که اندیشه همسر شما درست نیست. بازی والدین با کودکان، آثار و برکات بسیار ارزشمندی دارد که نباید فرزندان را از آن‌ها محروم کرد. با توجه به این که والدین، مهم‌ترین افراد برای کودک هستند، دوست دارد وارد دنیای او شوند و با وی بازی کنند. بازی والدین با کودک، احساس خودباوری را در او تقویت می‌کند. اگر بازی پدر و مادر با کودک باعث کسر شأن آن دو می‌شد، رسول گرامی صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیه‌السلام با فرزندان خود یا کودکان دیگر بازی نمی‌کردند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جمع یاران، سر خود را برای حسن و حسین که از سر و گردن حضرت بالا می‌رفتند، پایین می‌آورد و گاهی آنان را می‌گرفت و می‌بوسید. (1) روزی رسول گرامی در حرکت به سمت میهمانی، می‌کوشید حسین را که با پسرها بازی می‌کرد بگیرد؛ ولی او به این سو و آن سو فرار می‌کرد. حضرت او را می‌خنداند و سرانجام او را گرفت. (2) آن بزرگوار، زبانش را برای حسین کوچک در می‌آورد و کودک سرخی زبان را می‌دید و می‌خندید. (3) حضرت گاهی برای حسن و حسین علیهماالسلام نیم‌خیز می‌نشست و آنان را بر پشت خود سوار می‌کرد و می‌فرمود: شتر شما شتر خوبی است. (4) روزی دستان حسین را گرفت و پایش را روی پای خود گذاشت و می‌فرمود: بیا بالا چشم کوچولو. بیا بالا چشم کوچولو. (5) رسول خدا صلی الله علیه و آله با دختر خوانده‌اش زینب نیز بازی می‌کرد و پی در پی او را با تعبیر (زینب کوچولو) صدا می‌زد.(6) بازی با کودکان آن قدر از دیدگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله مهم بوده که حتی هنگام نماز هم مانع بازی آنان نمی‌شد. روزی هنگام نماز، حسین خردسال در حال سجده بر دوش حضرت سوار شد و پاهایش را تکان می‌داد و می‌گفت: هی هی. وقتی پیامبر می‌خواست از سجده سر بردارد، او را به آرامی می‌گرفت و کنار خود می‌گذاشت و حسین دوباره همان کار را تکرار می‌کرد. (7) فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز با فرزند خود، حسن بازی می‌کرد؛ او را به هوا می‌انداخت و شعر زیبایی را می‌خواند و می‌فرمود: حسن جان! مانند پدرت علی باش و ریسمان را از گردن حق بردار. خدای احسان کننده را بپرست و با دشمنان و کینه‌توزان دوستی مکن. (8) اشبه اباک یا حسن‌ و اخلع عن الحق الرسن‌ و اعبد الها ذا منن‌ و لا توال ذا الاحن‌ پی نوشتها: 1. محمدی ری شهری، حکمت نامه کودک، ص 263 به نقل از شرح الاخبار، ج 2، ص 115. 2. همان، ص 265 به نقل از مستدرک صحیحین، ج 3، ص 194. 3. همان، ص 269 به نقل از صحیح ابن حبان، ج 15، ص 431. 4. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 285. 5. تاریخ دمشق، ج 13، ص 194. 6. متقی هندی، کنزالعمال، ج 7، ص 140. 7. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 296. 8. ابن‌شهر آشوب، مناقب، ج 3، ص 389. منبع: کتاب نسیم مهر(3)، حجت الاسلام حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا(علیه السلام)/1388
عنوان سوال:

همسر من، بازی والدین با کودکان را رفتاری نابخردانه و باعث کسر شأن آن دو می‌داند. آیا این اندیشه درست است؟


پاسخ:

با استفاده از روایات دینی و نوع برخورد اولیای الاهی با این مسأله، با اطمینان می‌توان گفت که اندیشه همسر شما درست نیست. بازی والدین با کودکان، آثار و برکات بسیار ارزشمندی دارد که نباید فرزندان را از آن‌ها محروم کرد.
با توجه به این که والدین، مهم‌ترین افراد برای کودک هستند، دوست دارد وارد دنیای او شوند و با وی بازی کنند. بازی والدین با کودک، احساس خودباوری را در او تقویت می‌کند.
اگر بازی پدر و مادر با کودک باعث کسر شأن آن دو می‌شد، رسول گرامی صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیه‌السلام با فرزندان خود یا کودکان دیگر بازی نمی‌کردند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جمع یاران، سر خود را برای حسن و حسین که از سر و گردن حضرت بالا می‌رفتند، پایین می‌آورد و گاهی آنان را می‌گرفت و می‌بوسید. (1)
روزی رسول گرامی در حرکت به سمت میهمانی، می‌کوشید حسین را که با پسرها بازی می‌کرد بگیرد؛ ولی او به این سو و آن سو فرار می‌کرد. حضرت او را می‌خنداند و سرانجام او را گرفت. (2)
آن بزرگوار، زبانش را برای حسین کوچک در می‌آورد و کودک سرخی زبان را می‌دید و می‌خندید. (3)
حضرت گاهی برای حسن و حسین علیهماالسلام نیم‌خیز می‌نشست و آنان را بر پشت خود سوار می‌کرد و می‌فرمود: شتر شما شتر خوبی است. (4)
روزی دستان حسین را گرفت و پایش را روی پای خود گذاشت و می‌فرمود: بیا بالا چشم کوچولو. بیا بالا چشم کوچولو. (5)
رسول خدا صلی الله علیه و آله با دختر خوانده‌اش زینب نیز بازی می‌کرد و پی در پی او را با تعبیر (زینب کوچولو) صدا می‌زد.(6)
بازی با کودکان آن قدر از دیدگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله مهم بوده که حتی هنگام نماز هم مانع بازی آنان نمی‌شد. روزی هنگام نماز، حسین خردسال در حال سجده بر دوش حضرت سوار شد و پاهایش را تکان می‌داد و می‌گفت: هی هی. وقتی پیامبر می‌خواست از سجده سر بردارد، او را به آرامی می‌گرفت و کنار خود می‌گذاشت و حسین دوباره همان کار را تکرار می‌کرد. (7)
فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز با فرزند خود، حسن بازی می‌کرد؛ او را به هوا می‌انداخت و شعر زیبایی را می‌خواند و می‌فرمود:
حسن جان! مانند پدرت علی باش و ریسمان را از گردن حق بردار. خدای احسان کننده را بپرست و با دشمنان و کینه‌توزان دوستی مکن. (8)
اشبه اباک یا حسن‌
و اخلع عن الحق الرسن‌
و اعبد الها ذا منن‌
و لا توال ذا الاحن‌
پی نوشتها:
1. محمدی ری شهری، حکمت نامه کودک، ص 263 به نقل از شرح الاخبار، ج 2، ص 115.
2. همان، ص 265 به نقل از مستدرک صحیحین، ج 3، ص 194.
3. همان، ص 269 به نقل از صحیح ابن حبان، ج 15، ص 431.
4. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 285.
5. تاریخ دمشق، ج 13، ص 194.
6. متقی هندی، کنزالعمال، ج 7، ص 140.
7. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 296.
8. ابن‌شهر آشوب، مناقب، ج 3، ص 389.
منبع: کتاب نسیم مهر(3)، حجت الاسلام حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا(علیه السلام)/1388





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین