اسلام به مسأله عشق و دوستی میان دختر و پسر از دو بعد نظر میکند: 1. بعد انسانی و فطری 2. بعد جنسی و غریزی 1- اسلام از تمامی انسانها (مؤنث و مذکر) میخواهد که به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند و در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند و در گرفتاریها به یاری هم بشتابند و خلاصه (انسان بودن) را ارج بگذارند و بایستی نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند. احادیث بسیار زیادی در خصوص رعایت حقوق مؤمنین و مسلمین از حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است که از مجموع آنها این گونه استفاده میشود که اسلام بر مسأله دوستی و محبت که باعث ربط آدمیان به همدیگر و ایجاد نوعی احساس متقابل در میان آنان میگردد پافشاری میکند و این درجه از دوستی و پیوند درونی را یکی از جلوههای ایمان میشمارد رسول اکرم(ص) میفرماید: (ایمان کسی کامل نیست مگر آن که هر چیزی را که برای خود میپسند برای دیگران نیز بپسندد و آن چه را برای خود زشت میشمارد برای آنان زشت بداند) بر این اساس نگاه بی روح و بی عاطفه به دیگران و مشکلاتی که در زندگی،با آنها دست و پنجه نرم میکنند نگاهی مؤمنانه نیست حدیث معروف دیگری نیز هست که به روشنی گویای این دیدگاه بلند اسلام است پیامبر اکرم(ص) فرمود:(من لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم، هر کس در اندیشه امور دیگر مسلمانان نباشد مسلمان واقعی نیست)[1] 2- بعد دیگر جنبه غریزی است که انسانی، انسان دیگری را تا سر حد طبیعیترین نیازهایش از قبیل خوردن و آشامیدن دوست بدارد و به او تعلق خاطر بسپارد، در این جنبه محبت و دوستی خود به خود با جنبه جنسی گره میخورد و محبوب کسی است که دوست دار از این جنبه در او میل کرده است، این نوع دوستی را در فضای ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی برخی از بزرگسالان نیز میتوان دید. در این فضاست که در حقیقت افراد مجذوب زیبایی ظاهر و دیگر مسائل برانگیزاننده جنسی قرار دارند و آن چه بیش از همه اهمیت مییابد همین طرق قضیه است. در نگاه اسلام این گونه محبت ورزیدن و عشق تنها در صورتی که مقدمهای برای ازدواج باشد پذیرفتنی و مقبول است. از این رو مانعی ندارد که مرد به زن مورد علاقهاش که جمالش دستمایه جذبه او شده میل کند، از نظر اسلام مرد میتواند برای فراهم آوردن مقدمات ازدواج و ارزیابی همسر آینده خویش از جنبههای زیبا شناختی و مسائل دیگری از این نوع به او بنگرد اما ضابطهمند و در چارچوب تعریف شده و بدون هوی و هوسرانی و شهوترانی افسار گریخته اما آن چه از محبت ورزی، وسیله لهو و لعب و بر هم زننده نظام حاکم بر ارتباط زن و مرد در حوزه زناشوئی گردد، به کلی مردود و ناپسند است. فراتر از این، هر آن چه که سرانجام به انحرافات جنسی بیانجامد از هر نوع چه قلبی، چشمی یا زبانی یا عملی، و یا در نهایت زمینه وقوع انحراف و تحریک جنسی را فراهم کند، از آنجا که پدید آورنده مشکلاتی اخلاقی خواهد شد که آدمی را به باتلاق انحراف خواهد کشید از جنبه دینی و اسلامی مطرود است و خلاصه این که اسلام میخواهد به عاطفه و احساس جنبه عقلی بخشیده شود تا از این رهگذر، انسان افسار عاطفه خویش را به دست عقل بسپارد و از پوسته به ژرفا و مغز فرو رود. اسلام نمیخواهد دختر و پسر جوان به صرف یک نگاه ساده و یا مسائل سطحی دیگر خود را ببازند و آهنگ دلدادگی سر دهند زیرا که قطعاً این مسائل بسیار زودگذر و غیر واقعی است، نظر اسلام نه تنها در این مسئله که در همه روابط انسانی مانند دوستیها و همکاریها و سایر معاشرتها نیز چنین است و از آن جا که انسان دارای دو بعد مادی و معنوی بوده و اسلام نیز برای همه ابعاد او برنامهای دارد در این مورد که یکی از جنبههای مادی انسان است هم آن چه مایه سعادت و کمال وی و دوری و نجات او از شقاوت و بدبختی است بیان نموده و به همین جهت برای این نوع محبت قائل به ضوابط و شرایطی است و خلوت کردن با همدیگر یا دست زدن به کارهایی را که فراهم آورنده تحریکات جنسی است مجاز نمیشمارد، اما با این همه، آنان را از سخنگفتنهای پاک و بیشائبه باز نمیدارد. پی نوشت: [1] -اصول کافی جلد 2 .صفحه 164 منبع: پایگاه حوزه
اسلام به مسأله عشق و دوستی میان دختر و پسر از دو بعد نظر میکند:
1. بعد انسانی و فطری
2. بعد جنسی و غریزی
1- اسلام از تمامی انسانها (مؤنث و مذکر) میخواهد که به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند و در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند و در گرفتاریها به یاری هم بشتابند و خلاصه (انسان بودن) را ارج بگذارند و بایستی نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند.
احادیث بسیار زیادی در خصوص رعایت حقوق مؤمنین و مسلمین از حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است که از مجموع آنها این گونه استفاده میشود که اسلام بر مسأله دوستی و محبت که باعث ربط آدمیان به همدیگر و ایجاد نوعی احساس متقابل در میان آنان میگردد پافشاری میکند و این درجه از دوستی و پیوند درونی را یکی از جلوههای ایمان میشمارد رسول اکرم(ص) میفرماید: (ایمان کسی کامل نیست مگر آن که هر چیزی را که برای خود میپسند برای دیگران نیز بپسندد و آن چه را برای خود زشت میشمارد برای آنان زشت بداند) بر این اساس نگاه بی روح و بی عاطفه به دیگران و مشکلاتی که در زندگی،با آنها دست و پنجه نرم میکنند نگاهی مؤمنانه نیست حدیث معروف دیگری نیز هست که به روشنی گویای این دیدگاه بلند اسلام است پیامبر اکرم(ص) فرمود:(من لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم، هر کس در اندیشه امور دیگر مسلمانان نباشد مسلمان واقعی نیست)[1]
2- بعد دیگر جنبه غریزی است که انسانی، انسان دیگری را تا سر حد طبیعیترین نیازهایش از قبیل خوردن و آشامیدن دوست بدارد و به او تعلق خاطر بسپارد، در این جنبه محبت و دوستی خود به خود با جنبه جنسی گره میخورد و محبوب کسی است که دوست دار از این جنبه در او میل کرده است، این نوع دوستی را در فضای ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی برخی از بزرگسالان نیز میتوان دید. در این فضاست که در حقیقت افراد مجذوب زیبایی ظاهر و دیگر مسائل برانگیزاننده جنسی قرار دارند و آن چه بیش از همه اهمیت مییابد همین طرق قضیه است.
در نگاه اسلام این گونه محبت ورزیدن و عشق تنها در صورتی که مقدمهای برای ازدواج باشد پذیرفتنی و مقبول است.
از این رو مانعی ندارد که مرد به زن مورد علاقهاش که جمالش دستمایه جذبه او شده میل کند، از نظر اسلام مرد میتواند برای فراهم آوردن مقدمات ازدواج و ارزیابی همسر آینده خویش از جنبههای زیبا شناختی و مسائل دیگری از این نوع به او بنگرد اما ضابطهمند و در چارچوب تعریف شده و بدون هوی و هوسرانی و شهوترانی افسار گریخته اما آن چه از محبت ورزی، وسیله لهو و لعب و بر هم زننده نظام حاکم بر ارتباط زن و مرد در حوزه زناشوئی گردد، به کلی مردود و ناپسند است. فراتر از این، هر آن چه که سرانجام به انحرافات جنسی بیانجامد از هر نوع چه قلبی، چشمی یا زبانی یا عملی، و یا در نهایت زمینه وقوع انحراف و تحریک جنسی را فراهم کند، از آنجا که پدید آورنده مشکلاتی اخلاقی خواهد شد که آدمی را به باتلاق انحراف خواهد کشید از جنبه دینی و اسلامی مطرود است و خلاصه این که اسلام میخواهد به عاطفه و احساس جنبه عقلی بخشیده شود تا از این رهگذر، انسان افسار عاطفه خویش را به دست عقل بسپارد و از پوسته به ژرفا و مغز فرو رود. اسلام نمیخواهد دختر و پسر جوان به صرف یک نگاه ساده و یا مسائل سطحی دیگر خود را ببازند و آهنگ دلدادگی سر دهند زیرا که قطعاً این مسائل بسیار زودگذر و غیر واقعی است، نظر اسلام نه تنها در این مسئله که در همه روابط انسانی مانند دوستیها و همکاریها و سایر معاشرتها نیز چنین است و از آن جا که انسان دارای دو بعد مادی و معنوی بوده و اسلام نیز برای همه ابعاد او برنامهای دارد در این مورد که یکی از جنبههای مادی انسان است هم آن چه مایه سعادت و کمال وی و دوری و نجات او از شقاوت و بدبختی است بیان نموده و به همین جهت برای این نوع محبت قائل به ضوابط و شرایطی است و خلوت کردن با همدیگر یا دست زدن به کارهایی را که فراهم آورنده تحریکات جنسی است مجاز نمیشمارد، اما با این همه، آنان را از سخنگفتنهای پاک و بیشائبه باز نمیدارد.
پی نوشت:
[1] -اصول کافی جلد 2 .صفحه 164
منبع: پایگاه حوزه
- [سایر] چرا اسلام ما را در رابطه با جنس مخالف محدود کرده است؟
- [سایر] چرا اسلام ما را در رابطه با جنس مخالف محدود کرده است؟
- [سایر] نظر اسلام در مورد هم جنس بازی چیست؟ چگونه می توان این گرایش را از بین برد؟
- [سایر] اگر کسی در دلش به جنس مخالف گرایش و علاقه داشته باشد گناه کرده ؟
- [سایر] نظر اسلام در مورد هم جنس بازی چیست؟چگونه می توان این گرایش را از بین برد؟
- [سایر] حکم اسلام در رابطه با برقراری رابطه سالم (اگر دستم هم به طرف نخوره) چیه؟
- [سایر] آشنایی و رابطه با جنس مخالف چه فوایدی دارد؟
- [سایر] نظر اسلام در خصوص روابط دختر و پسر چیست و چه ایرادی دارد انسان دوستی از جنس مخالف داشته باشد؟
- [سایر] چگونه از گذشته خواستگارم و اینکه آیا قبلا با جنس مخالف ارتباط برقرار کرده یا نه مطلع شوم؟ همیشه برام یک معظل بوده که بدانم آیا خواستگارم قبل از من با دختری رابطه دوستی برقرار کرده یا نه؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] حکم اینکه به دخترم در خانه اجازه میدهم که چت بکند چیست؟ البته از همه نظر به ایشان اطمینان دارم و ارتباط او با جنس مخالف از این طریق خطری برایش ندارد فقط از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
- [امام خمینی] اگر عقد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام سوءظن به دیگران است و این گناه بزرگ علاوه بر اینکه عملی حرام است، در بسیاری از موارد منجر به قتل و جدائی دوستان از یکدیگر و طلاق و بیمهری شوهر با زن یا زن با شوهر، و بغض و کینه و مانند اینها میشود، و آن اقسامی دارد: الف) سوءظنّ مربوط به گناه، نظیر اینکه کسی تخیّل کند همسر او رابطه نامشروع با دیگری دارد و بعد از آن تجسّس کند و یا عمل دیگری نظیر بیمهری بر آن مترتّب کند، این قسم حرام و گناهش بزرگ و مفاسد آن نیز بسیار است. ب) سوءظن مربوط به گناه، ولی بدون آنکه عملی بر آن مترتب کند، و این قسم نیز نزد علمای علم اخلاق حرام است و مبارزه با آن را از اوجب واجبات میدانند. ج) سوءظن مربوط به گناه، ولی علاوه بر اینکه عملی مترتّب بر آن نمیکند، خطوری بیش نباشد و فوراً از آن منصرف شود، و این قسم نیز حرام است، امّا پروردگار عالم به جهت منّت بر بندگان از آن عفو نموده است، ولی باید متوجّه باشیم همین خطورات است که به تدریج منجر به استقرار در نفس و سپس منجر به ملکه میشود، و اگر کسی- العیاذ باللَّه- ملکه سوءظن پیدا کند، مفاسد بزرگی حتّی سوءظنّ به خدای متعال و پیامبر و اهلبیت(سلاماللهعلیهم) پیدا میکند. د) سوءظن مربوط به غیرگناه، نظیر اینکه زنی تخیّل کند شوهرش ازدواج دیگری نموده است، و این قسم اگر عملی که گناه است بر آن مترتّب نشود و مواظبت کند ملکه نشود، از نظر فقهای عظام گناه نیست، ولی علاوه بر اینکه از نظر علمای علم اخلاق حرام است، باید بدانیم که سوءظن هر چه باشد مفاسد عظیمی را در بر دارد.