شادی و نشاط، چه نسبتی با دین دارد؟ آیا دین شادابی را تقویت می‌کند یا سبب رکود و خمود آن است؟
شادی در دین با توجه به منابع دینی، (قرآن و سیره پیشوایان معصوم)، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال می‌سازد. البته این شادی درچهارچوب نگاه تعدیلی معنا می‌یابد توضیح اینکه: یکم. هدف، غایت، فرجام و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم می‌کند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان تنزل یافته، باید تلاش کند تا دوباره خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به اصل خویش (حاکمیت روح توحید و خدایی شدن)، دست‌یازد.(1) دوم. بهترین آیین‌ها آن است که با طبیعت آدمی و ساختار آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی‌های طبیعی و فطری اش را برآورد. در غیر این صورت، قابل عمل نیست و نمی‌تواند آدمی را خوشبخت و سعادت‌مند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجّه به این نیازها و تناسب آن با فطرت آدمی، توانست از محدودیت جزیره‌العرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصی‌نقاط دنیا شکل دهد.(2) به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها، غرایز و خواسته‌هایش محروم می‌کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه‌های مادی معطوف می‌دارد. نه او را از جهانی که در آن زندگی می‌کند، جدا می‌سازد و نه او را بی‌نیاز از دین و شریعت به حساب می‌آورد.(3) اهمیت و ضرورت شادی سوم. شادی و نشاط یک ضرورت و نیاز است. این پدیده هر چند از زوایای گوناگونی تعریف و تشریح شده ولی به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسی انسان به شمار می‌آید. چه کسی را می‌توان یافت که مدعی باشد نیازمند به شادی نیست؟ اساس جهان هستی و پدیده‌های آن به گونه‌ای طراحی شده است که در آدمی شادی ایجاد کند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت‌با ظرافت، آبشارهای زیبا، گل‌های رنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند دو انسان و همه شادی آور و سرور انگیز است. از آنجا که شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی را از آدمی دور می‌سازد، روان‌شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید داده‌اند و این نشانگراین حقیقت است که شادی، نیاز اساسی و ضروری آدمی است.(4) عوامل شادی و نشاط چهارم. با بررسی نظریات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، می‌توان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالت‌شادی و نشاط را در انسان پدید می‌آورند: ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، خود آرایی، پوشیدن لباس‌های روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده‌های خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزه‌ها و.(5) چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد سزد که شاد زید شادمان و غم نخورد(6) اسلام و شادی پنجم. اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده، توأم با گریه و زاری و ناله را خلاف رحمت و نعمت‌خداوند دانسته است. در یکی از داستان‌های صدر اسلام آمده است: روزی رسول خدا (ص) دستور صادر کرد که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عده‌ای با بهانه‌های مختلف از شرکت در این لشکر کشی خود داری و از فرمان خدا و پیامبر (ص) تخلف کردند خداوند در قرآن می‌فرماید: (لعنت‌خدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می‌روند؛ اما باز هم زندگی دوستی، آنها را وادار کرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد این گروه از رحمت‌حق)(7) به دنبال آن، به عنوان یک نفرین می‌گوید: ( فَلْیَضْحَکُوا قَلیلًا وَ لْیَبْکُوا کَثیرًا) ([این گروه نافرمان‌] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند). روشن است که نفرین به صورت کیفر و مجازاتی است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمی او را دچار عذاب و رنج می‌سازد. اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان می‌کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است و او می‌خواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند.(8) توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از این واقعیت است که اسلام، بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده است. باغ‌های زیبا، آب‌های زلال و روان، زیباترین بسترها، نرم‌ترین و چشم‌گیرترین پارچه‌ها، برترین دیدنی‌ها(9) و در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادی به شمار می‌رود و خداوند برای شادکردن انسان‌ها، بهشت را این‌چنین قرار داده است. قرآن در آیه ای دیگر، برخی عوامل شادی و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته است. ( قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ(10) (بگو [در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم می‌کردند] ای پیغمبر چه کسی حرام کرده است زینت و آرایش و زیبایی‌هایی را که خداوند از درون طبیعت، برای بندگانش بیرون کشیده؛ چه کسی حرام کرده است روزی‌های پاک و مواهب پاک را؛ بگو: این مواهب پاک و این زیبایی‌ها برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیا و در زندگانی جاوید آخرت قرار داده شده است). با این تفاوت که در این دنیا، زیبایی‌ها به زشتی‌ها و شادی‌ها به رنج‌ها آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر و در روز رستاخیز، این زیبایی‌ها و این مواهب پاک، برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد.(11) این آیه به خوبی بیان‌گر این حقیقت است که اسلام به بهره‌مند شدن از زیبایی‌ها و موهبت‌های زندگی اهمیت می‌دهد و آن را زیبنده دین‌داران و مؤمنان می‌داند. معصومان (ع) نیز بر این امر صحّه گذاشته‌اند. رسول اکرم (ص) می‌فرماید: (مؤمن شوخ و شاداب است).(12) حضرت علی (ع): (شادمانی، گشایش خاطر می‌آورد)(13) و (اوقات شادی، غنیمت است)(14) و نیز (هرکس شادی‌اش اند ک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود).(15) 3. امام صادق (ع) فرمود: (هیچ مؤمنی نیست که شوخی در طبع او نباشد)(16) و نیز (شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است).(17) 4. امام رضا (ع) فرمود: (کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب‌هایتان واقف می‌سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعت‌های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت‌های دیگر را تأمین کنید).(18) در سیره معصومان، عنصر شادی آن چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن، به بسترسازی، زمینه‌سازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است.(19) در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل‌های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت مانند پیاده‌روی، سوارکاری، غوطه‌وری در آب، نگاه کردن به سبزه‌ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و(20) بیان شده است. مرز شادی و نشاط ششم. براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد و باشد؛ زیرا هر پدیده‌ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلی‌اش نگردد، از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا که انسان در انجام دادن هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی‌می‌گیرد،(21) سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزه‌ای در آن دنبال می‌شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین می‌توان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست. مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک‌سری، بی‌شرمی و گستاخی بیامیزد، (هزل) نامیده می‌شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را (هجو) می‌خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است.(22) اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده‌روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان علی (ع) می‌فرماید: (هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می‌شود)(23) و امام صادق (ع) می‌فرماید: (زیاد شوخی کردن، آبرو را می‌برد).(24) خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادی است باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه‌دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است. وقتی احترام مؤمن برتر از کعبه بر شمرده شده، به خوبی روشن می‌شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است.(25) قالب‌های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان‌های والای او باشد؛ زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب، نتیجه ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی(26) و تبسّم بهترین خنده دانسته شده است.(27) زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت‌خواهد بود. مزاح و بذله‌گویی در مراسم سوگواری و مکان‌های مقدس ناپسند است(28) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم (ص) نقل شده است: (کسی که بر جنازه‌ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می‌کند و دعایش اجابت نمی‌شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می‌گردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای او است).(29) بر این اساس پاره‌ای از روایات که شادی و عوامل آن را نکوهش کرده‌اند ناظر به نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفریط در غلتیده‌اند، وگرنه اسلام اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده بلکه آن را تایید و توصیه کرده است. پی‌نوشت‌ (1) خداشناسی و فرجام‌شناسی‌] دفتر اول [، صص 75 87 (2)) فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة ا لله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم (،) روم (30)، آیه 30) (3) محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 203 (4) نگا: روان‌شناسی شادی، روان‌شناسی کمال، راز شاد زیستن و (5) شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس؛ شیخ طوسی، امالی، ح 45؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 95؛ آیین زندگی، ص 34 (6) رودکی‌ (7) توبه (9)، آیه 81 (8) گفتارها، ج 2، ص 225 و 226 (9) ر. ک: سوره های: الرحمن، واقعه و یس‌ (10) اعراف (7)، آیه 32 (11) گفتارها، ج 2، ص 227 و 228 (12) حرانی، تحف العقول، ص 94 (13) آمدی، غررالحکم، ح 3202 (14) همان، ح 4801 (15) بحارالانوار، ج 78، ص 21 (16) کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 366 (17) همان‌ (18) بحارالانوار، ج 75، ص 123 (19) کافی، ج 2، ص 291 (20) وسائل الشیعه، ج 12، ص 112؛ بحارالانوار، ج 16، ص 298؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 814 (21) اخلاق اسلامی، ص 98 و 99؛ اخلاق الهی، ج 5، ص 832 (22) یکی از اصحاب از رسول خدا پرسید:) آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد) کافی، ج 2، ص 663؛ تحف العقول، ص 323) (23) غررالحکم، ص 222 (24) کافی، ج 2، ص 566 (25) اخلاق الهی، ج 5، ص 256 257 (26) کافی، ج 2، ص 466 (27) غررالحکم، ص 222 (28) اخلاق الهی، ج 5، ص 258 259 (29) همان) ر. ک: محمدرضا کاشفی، مجله پرسمان، شماره 19)
عنوان سوال:

شادی و نشاط، چه نسبتی با دین دارد؟ آیا دین شادابی را تقویت می‌کند یا سبب رکود و خمود آن است؟


پاسخ:

شادی در دین
با توجه به منابع دینی، (قرآن و سیره پیشوایان معصوم)، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال می‌سازد. البته این شادی درچهارچوب نگاه تعدیلی معنا می‌یابد توضیح اینکه:
یکم. هدف، غایت، فرجام و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم می‌کند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان تنزل یافته، باید تلاش کند تا دوباره خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به اصل خویش (حاکمیت روح توحید و خدایی شدن)، دست‌یازد.(1)
دوم. بهترین آیین‌ها آن است که با طبیعت آدمی و ساختار آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی‌های طبیعی و فطری اش را برآورد. در غیر این صورت، قابل عمل نیست و نمی‌تواند آدمی را خوشبخت و سعادت‌مند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجّه به این نیازها و تناسب آن با فطرت آدمی، توانست از محدودیت جزیره‌العرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصی‌نقاط دنیا شکل دهد.(2) به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها، غرایز و خواسته‌هایش محروم می‌کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه‌های مادی معطوف می‌دارد. نه او را از جهانی که در آن زندگی می‌کند، جدا می‌سازد و نه او را بی‌نیاز از دین و شریعت به حساب می‌آورد.(3)
اهمیت و ضرورت شادی
سوم. شادی و نشاط یک ضرورت و نیاز است. این پدیده هر چند از زوایای گوناگونی تعریف و تشریح شده ولی به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسی انسان به شمار می‌آید. چه کسی را می‌توان یافت که مدعی باشد نیازمند به شادی نیست؟ اساس جهان هستی و پدیده‌های آن به گونه‌ای طراحی شده است که در آدمی شادی ایجاد کند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت‌با ظرافت، آبشارهای زیبا، گل‌های رنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند دو انسان و همه شادی آور و سرور انگیز است. از آنجا که شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی را از آدمی دور می‌سازد، روان‌شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید داده‌اند و این نشانگراین حقیقت است که شادی، نیاز اساسی و ضروری آدمی است.(4)
عوامل شادی و نشاط
چهارم. با بررسی نظریات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، می‌توان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالت‌شادی و نشاط را در انسان پدید می‌آورند: ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، خود آرایی، پوشیدن لباس‌های روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده‌های خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزه‌ها و.(5)
چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد
تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد
سزد که شاد زید شادمان و غم نخورد(6)
اسلام و شادی
پنجم. اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده، توأم با گریه و زاری و ناله را خلاف رحمت و نعمت‌خداوند دانسته است. در یکی از داستان‌های صدر اسلام آمده است: روزی رسول خدا (ص) دستور صادر کرد که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عده‌ای با بهانه‌های مختلف از شرکت در این لشکر کشی خود داری و از فرمان خدا و پیامبر (ص) تخلف کردند خداوند در قرآن می‌فرماید: (لعنت‌خدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می‌روند؛ اما باز هم زندگی دوستی، آنها را وادار کرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد این گروه از رحمت‌حق)(7) به دنبال آن، به عنوان یک نفرین می‌گوید: ( فَلْیَضْحَکُوا قَلیلًا وَ لْیَبْکُوا کَثیرًا) ([این گروه نافرمان‌] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند). روشن است که نفرین به صورت کیفر و مجازاتی است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمی او را دچار عذاب و رنج می‌سازد. اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان می‌کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به
عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است و او می‌خواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند.(8)
توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از این واقعیت است که اسلام، بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده است. باغ‌های زیبا، آب‌های زلال و روان، زیباترین بسترها، نرم‌ترین و چشم‌گیرترین پارچه‌ها، برترین دیدنی‌ها(9) و در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادی به شمار می‌رود و خداوند برای شادکردن انسان‌ها، بهشت را این‌چنین قرار داده است.
قرآن در آیه ای دیگر، برخی عوامل شادی و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته است. ( قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ(10) (بگو [در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم می‌کردند] ای پیغمبر چه کسی حرام کرده است زینت و آرایش و زیبایی‌هایی را که خداوند از درون طبیعت، برای بندگانش بیرون کشیده؛ چه کسی حرام کرده است روزی‌های پاک و مواهب پاک را؛ بگو: این مواهب پاک و این زیبایی‌ها برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیا و در زندگانی جاوید آخرت قرار داده شده است). با این تفاوت که در این دنیا، زیبایی‌ها به زشتی‌ها و شادی‌ها به رنج‌ها آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر و در روز رستاخیز، این زیبایی‌ها و این مواهب پاک، برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد.(11)
این آیه به خوبی بیان‌گر این حقیقت است که اسلام به بهره‌مند شدن از زیبایی‌ها و موهبت‌های زندگی اهمیت می‌دهد و آن را زیبنده دین‌داران و مؤمنان می‌داند.
معصومان (ع) نیز بر این امر صحّه گذاشته‌اند.
رسول اکرم (ص) می‌فرماید: (مؤمن شوخ و شاداب است).(12)
حضرت علی (ع): (شادمانی، گشایش خاطر می‌آورد)(13) و (اوقات شادی، غنیمت است)(14) و نیز (هرکس شادی‌اش اند ک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود).(15)
3. امام صادق (ع) فرمود: (هیچ مؤمنی نیست که شوخی در طبع او نباشد)(16) و نیز (شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است).(17)
4. امام رضا (ع) فرمود: (کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب‌هایتان واقف می‌سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعت‌های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت‌های دیگر را تأمین کنید).(18)
در سیره معصومان، عنصر شادی آن چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن، به بسترسازی، زمینه‌سازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است.(19)
در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعمل‌های خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت مانند پیاده‌روی، سوارکاری، غوطه‌وری در آب، نگاه کردن به سبزه‌ها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و(20) بیان شده است.
مرز شادی و نشاط
ششم. براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد و باشد؛ زیرا هر پدیده‌ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلی‌اش نگردد، از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا که انسان در انجام دادن هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی‌می‌گیرد،(21) سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزه‌ای در آن دنبال می‌شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین می‌توان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.
مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک‌سری، بی‌شرمی و گستاخی بیامیزد، (هزل) نامیده می‌شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را (هجو) می‌خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است.(22) اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی
یا زیاده‌روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان علی (ع) می‌فرماید: (هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می‌شود)(23) و امام صادق (ع) می‌فرماید: (زیاد شوخی کردن، آبرو را می‌برد).(24)
خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادی است باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه‌دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است. وقتی احترام مؤمن برتر از کعبه بر شمرده شده، به خوبی روشن می‌شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است.(25)
قالب‌های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان‌های والای او باشد؛ زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب، نتیجه ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی(26) و تبسّم بهترین خنده دانسته شده است.(27) زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت‌خواهد بود. مزاح و بذله‌گویی در مراسم سوگواری و مکان‌های مقدس ناپسند است(28) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم (ص) نقل شده است: (کسی که بر جنازه‌ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می‌کند و دعایش اجابت نمی‌شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می‌گردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای او است).(29)
بر این اساس پاره‌ای از روایات که شادی و عوامل آن را نکوهش کرده‌اند ناظر به نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفریط در غلتیده‌اند، وگرنه اسلام اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده بلکه آن را تایید و توصیه کرده است.
پی‌نوشت‌
(1) خداشناسی و فرجام‌شناسی‌] دفتر اول [، صص 75 87
(2)) فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة ا لله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم (،) روم (30)، آیه 30)
(3) محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 203
(4) نگا: روان‌شناسی شادی، روان‌شناسی کمال، راز شاد زیستن و
(5) شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس؛ شیخ طوسی، امالی، ح 45؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 95؛ آیین زندگی، ص 34
(6) رودکی‌
(7) توبه (9)، آیه 81
(8) گفتارها، ج 2، ص 225 و 226
(9) ر. ک: سوره های: الرحمن، واقعه و یس‌
(10) اعراف (7)، آیه 32
(11) گفتارها، ج 2، ص 227 و 228
(12) حرانی، تحف العقول، ص 94
(13) آمدی، غررالحکم، ح 3202
(14) همان، ح 4801
(15) بحارالانوار، ج 78، ص 21
(16) کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 366
(17) همان‌
(18) بحارالانوار، ج 75، ص 123
(19) کافی، ج 2، ص 291
(20) وسائل الشیعه، ج 12، ص 112؛ بحارالانوار، ج 16، ص 298؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 814
(21) اخلاق اسلامی، ص 98 و 99؛ اخلاق الهی، ج 5، ص 832
(22) یکی از اصحاب از رسول خدا پرسید:) آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد) کافی، ج 2، ص 663؛ تحف العقول، ص 323)
(23) غررالحکم، ص 222
(24) کافی، ج 2، ص 566
(25) اخلاق الهی، ج 5، ص 256 257
(26) کافی، ج 2، ص 466
(27) غررالحکم، ص 222
(28) اخلاق الهی، ج 5، ص 258 259
(29) همان) ر. ک: محمدرضا کاشفی، مجله پرسمان، شماره 19)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین