پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی: این حس تملک فطری نیست. طبیعی است. بین فطرت و طبیعت تفاوت است. فطرت چیزی است که غیرقابل تغییر است ولی حس طبیعی کاملا قابل تغییر است . یعنی خداوند این را در طبیعت زن قرار داده است . اگر این فطری بود، این سوال درست بود . چون احکامی خداوند خلاف فطرت انسان نیست. احکام الهی همه منطبق بر فطرت انسان ها است . ولی ممکن است احکام الهی خلاف طبیعت انسانها باشد. مثلا نماز، روزه و حج خلاف طبیعت انسان است. طبیعت انسان دوست دارد راحت باشد . همه دوست دارند شب تا صبح را بخوابند. غرایز بُعد انسانی در واقع طبیعت است. انسان دوست دارد تا صبح بخوابد ولی باید صبح بلند بشود و نماز بخواند. این حکم الهی است. طبیعت انسان دوست دارد بخورد ولی روزه ی خدا می گوید : نخور و این خلاف طبیعت انسان است ولی ما بخاطر فواید و دفع مفسده هایش این کار را می کنیم . آیا خوردن داروی تلخ موافق طبع ماست؟ خیر ولی انسان می خورد تا سالم بماند . آیا تیغ جراحی موافق طبع انسان است؟ خیر ولی انسان به خاطر منفعت آن را تحمل می کند . ازدواج مجدد آقایان خلاف طبیعت خانم ها است. ولی آن قدر فایده دارد که اگر انجام نشود مفسده دارد که خداوند حکمی را برای جلب منفعت ها و دفع مفسده های آن می دهد. البته اگر جایگاه واقعی اش را داشته باشد و شرایط در آن رعایت بشود، فایده دارد. این خیلی مهم است. شرایط بسیار زیادی دارد. مهمترین شرایط آن عدالت است و فایده هم زیاد دارد. چون طبیعت است قابل تغییر است. همان مناطقی که خود خانم خودش همسر دوم را انطباق می کنند . ch3.iribtv.ir
اگر حس تملک در زن است و زن انحصار طلب است ، پس چرا خداوند خلاف این فطرت ازدواج مجدد را جایز دانسته است ؟
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی:
این حس تملک فطری نیست. طبیعی است. بین فطرت و طبیعت تفاوت است. فطرت چیزی است که غیرقابل تغییر است ولی حس طبیعی کاملا قابل تغییر است . یعنی خداوند این را در طبیعت زن قرار داده است . اگر این فطری بود، این سوال درست بود . چون احکامی خداوند خلاف فطرت انسان نیست. احکام الهی همه منطبق بر فطرت انسان ها است . ولی ممکن است احکام الهی خلاف طبیعت انسانها باشد. مثلا نماز، روزه و حج خلاف طبیعت انسان است. طبیعت انسان دوست دارد راحت باشد . همه دوست دارند شب تا صبح را بخوابند. غرایز بُعد انسانی در واقع طبیعت است. انسان دوست دارد تا صبح بخوابد ولی باید صبح بلند بشود و نماز بخواند. این حکم الهی است. طبیعت انسان دوست دارد بخورد ولی روزه ی خدا می گوید : نخور و این خلاف طبیعت انسان است ولی ما بخاطر فواید و دفع مفسده هایش این کار را می کنیم . آیا خوردن داروی تلخ موافق طبع ماست؟ خیر ولی انسان می خورد تا سالم بماند . آیا تیغ جراحی موافق طبع انسان است؟ خیر ولی انسان به خاطر منفعت آن را تحمل می کند . ازدواج مجدد آقایان خلاف طبیعت خانم ها است. ولی آن قدر فایده دارد که اگر انجام نشود مفسده دارد که خداوند حکمی را برای جلب منفعت ها و دفع مفسده های آن می دهد. البته اگر جایگاه واقعی اش را داشته باشد و شرایط در آن رعایت بشود، فایده دارد. این خیلی مهم است. شرایط بسیار زیادی دارد. مهمترین شرایط آن عدالت است و فایده هم زیاد دارد. چون طبیعت است قابل تغییر است. همان مناطقی که خود خانم خودش همسر دوم را انطباق می کنند .
ch3.iribtv.ir
- [سایر] به لحاظ قانونی، یکی از موارد برای ازدواج مجدد مرد عقیم بودن زن است. حال اگر زنی با داشتن دو فرزند، به لحاظ پزشکی از بارداری مجدد منع شود و شوهر خواهان فرزند دیگری باشد، آیا جایز است مرد بدون اجازه همسر ازدواج مجدد کند؟
- [سایر] آیا درست است که امام خمینی (ره) صیغه کردن دختر شیرخوار را جایز دانسته است؟
- [سایر] زن و مردی که ازدواج موقّت کردهاند، اگر بخواهند مدت آن را افزایش دهند؛ آیا صیغه مجدّد لازم است؟
- [سایر] آیا صحت ازدواج مجدد مشروط به رضایت زن اول است؟ آیا عقد ازدواج بدون داشتن علاقه صحیح است؟
- [سایر] چرا برای مرد عاشق امکان ازدواج مجدد هست ولی برای زن عاشق این امکان وجود ندارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا زن میتواند در شرایط ضمن عقد خود حق ازدواج مجدد را از همسرش سلب نماید؟
- [سایر] ازدواج مجدد مرد بدون علت باشد در این صورت حق طلاق با زن است یا نه؟
- [سایر] اگر مختلط بودن زن و مرد اشکال دارد، چرا در طواف خانه کعبه مختلط اند و خداوند این امر را جایز دانسته پس میشه در جاهای دیگر هم مختلط باشند!
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج با زنان اهل کتاب نیاز به اذن همسر اول مسلمان دارد حتی اگر در ضمن عقد شرط نشده باشد؟ (مراجع دیگر اذن را شرط دانسته اند و حتی برخی با رضایت و اجازه زن نیز جایز نمی دانند).
- [سایر] اگر همسر کسی از انجام وظایف زناشویی خود داری کند و ازدواج مجدد یا طلاق زن امکانپذیر نیست و مرد احتمال دهد منحرف شود، چه بکند؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . ازدواج مسلم یا مسلمه با بهایی جایز نیست و اگر عقد بین آنها واقع شود باطل است، چه زن باشد و چه مرد، و جدا شدن آنها واجب است و بر مسلمانان لازم است آنها را جدا کنند و محتاج به طلاق نیست، لکن اگر زن نمی دانسته که مرد بهایی است یا مسأله را نمی دانسته که نباید به بهایی شوهر کند، بعد از جدایی از او باید عدّه وطی به شبهه که عدّه طلاق است نگهدارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زنی که در حال احرام است با مردی که در حال احرام نیست ازدواج کند ، عقد او باطل است ، واگر زن می دانسته که ازدواج کردن در حال احرام حرام است ، واجب است بعداً با آن مرد ازدواج نکند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر زنی که در حال احرام است با مردی که در حال احرام نیست ازدواج کند، عقد او باطل است. و اگر زن می دانسته که ازدواج کردن در حال احرام حرام است، باید بعداً با آن مرد ازدواج نکند.
- [آیت الله سبحانی] اگر مرد نداند که زن در عده است و با او ازدواج کند، چنانچه زن هم نداند و بچه ای از آنان به دنیا بیاید، حلال زاده است و شرعاً فرزند هر دو می باشد ولی اگر زن می دانسته که در عدّه است و می دانسته که ازدواج در عده حرام است شرعاً بچه، فرزند پدر است و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به یکدیگر حرام می باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی در حال احرام با زنی ازدواج نماید عقد او باطل است و اگر می دانسته که ازدواج کردن در حال احرام حرام است ان زن بر او حرام ابدی می شود
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی در حال احرام که یکی از کارهای حجّ است ، با زنی ازدواج نماید عقد او باطل است ، وچنانچه می دانسته که زن گرفتن بر او حرام است ، دیگر نمی تواند آن زن را عقد کند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر کسی در حال احرام که یکی از کارهای عمره یا حج است با زنی ازدواج نماید؛ عقد او باطل است و چنانچه می دانسته که زن گرفتن بر او حرام است؛ دیگر نمی تواند آن زن را عقد کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی در حال احرام که یکی از کارهای حج یا عمره است، با زنی ازدواج نماید عقد او باطل است، و چنانچه می دانسته که زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمی تواند آن زن را عقد کند.
- [امام خمینی] اگر کسی در حال احرام که یکی از کارهای حج است با زنی ازدواج نماید عقد او باطل است، و چنانچه می دانسته که زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمی تواند آن زن را عقد کند.
- [آیت الله بهجت] ازدواج دائم با زن پنجم برای کسی که چهار زن دائم دارد جایز نیست، مگر آنکه بعضی از آنها را طلاق دهد، که اگر طلاق رجعی است باید عدّه به سرآید و اگر طلاق بائن است سرآمدن عدّه لازم نیست، اگرچه در زمان عدّه مکروه است و بلکه خلاف احتیاط است.