انسان یک سلسله نیازهای زیستی و روانی دارد که اگر این نیازها تأمین نشود هم ادامه‌ی حیات او ممکن است دچار مشکل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و کمال واقعی بهره‌مند نخواهد شد یک دسته از این نیازها نیازهای زیستی هستند مانند نیاز به آب، هوا، غذا و... اگر این نیازها تأمین نشود قطعا ادامه‌ی زندگی برای انسان و هیچ موجود زنده دیگر امکان‌پذیر نیست به این نیازها، نیازهای نخستین یا اولیه می‌گویند علاوه بر نیازهای اولیه یک سلسله نیازهای دیگری انسان دارد که بیشتر جنبه‌ی روانی دارند قطعا اگر این نیازها از طریق صحیح تأمین نشود انسان به آرامش واقعی نمی‌رسد و اگر انسان آرامش روانی نداشته باشد نمی‌تواند به سوی رشد و کمال و شکوفایی گام بردارد از جمله‌ی این نیازها مهرطلبی و مهرورزی نسبت به دیگران است انسان دوست دارد که به او مهر بورزند کما اینکه دوست دارد به دیگران مهر بورزد با دیگران ارتباط و دوستی برقرار کند یکی دیگر از نیازهای انسان نیاز به یک جفت جنسی است یعنی برای تأمین نیازهای جنسی و غریزی خود نیز نیاز به یک فردی دارد که کفو و همتای او باشد و در همه‌ی ادیان الهی از جمله دین حیات بخش اسلام تأمین این نیاز در قالب ازدواج تحقق پیدا می‌کند و ازدواج فواید بسیار زیادی برای انسان دارد از جمله‌ی این فواید علاوه بر ارضاء غریزه‌ی جنسی، دست‌یابی به آرامش است و قرآن یکی از فلسفه‌های ازدواج را دست‌یابی به آرامش می‌داند و می‌فرماید ازدواج کنید لتسکنوا الیها سکینه و آرامش یکی از مهمترین نیازهای بشر است و چه فلسفه‌ای زیباتر از این که خداوند این آرامش و سکینه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمینان مراتبی دارد یک رتبه‌ی آن از طریق ازدواج حاصل می‌شود مراتبی از آنهم از طریق عبادت و ذکر خداوند تأمین می‌شود چنانچه خداوند فرمود: الا بذکر الله تطمئن القلوب آگاه باشید که با یاد و ذکر خدا دلها آرامش پیدا می‌کند{M. آرامش مهمترین چیزی است که می‌تواند زمینه‌ساز استفاده از سایر امکانات و استعدادها را فراهم کند انسان مضطرب هرگز نمی‌تواند از تمام ظرفیت‌های خود استفاده کند و به تکامل برسد بنابراین حداقل چیزی که می‌تواند بعنوان فلسفه‌ی ازدواج باشد رسیدن به آرامش نسبی برای استفاده از سایر توانمندیهاست و بالاخره دستیابی به خود شکوفایی و کمال نهایی و این مطلب در طول تاریخ و حیات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اینکه ازدواج با رعایت همه‌ی شرایط که دین و شارع معین کرده است که یکی از آن شرایط ازدواج با کسی که کفو و همتای انسان باشد یعنی از نظر اعتقادی، فکری، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی، سنّی و تحصیلی و قیافه‌ی ظاهری نزدیک به انسان باشد هر چه دو نفر از دختر و پسر در فاکتورهای فوق به هم نزدیکتر باشند شرایط احراز کفویت بیشتر می‌شود و در نتیجه شرط ازدواج واقعی و صحیح بیشتر فراهم شده و آثاری که برای ازدواج بهتر و بیشتر تأمین می‌شود. علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگی انسان نظام می بخشد و روابط خانوادگی را به گونه ای تعریف می کند که وضعیت پسر و دختر از حالت نابسامانی به وضعیت سامان دهی رو می آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را دارای مشکلات و پذیرفتن مسئولیتها می باشد اما هر کس زودتر ازدواج کرده است به طور معمول اشتغال مسکن و وضعیت زندگی او نیز زودتر شکل گرفته است. به طور خلاصه می توان درباره فلسفه ازدواج و نتایج و ثمرات آن چنین اظهار داشت که فلسفه ازدواج در سه امر خلاصه می شود تکمیل، تسکین، تولید. در این زمینه توصیه می شود مطلب زیر را مطالعه فرمایید. مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) در جواب فیلسوف شهیر اروپایی برتراند راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، نوشت: (با ازدواج می‌خواهد انسان به وجود آید، مسأله انسان مطرح است.) بنابراین، ارضای غریزه جنسی و تأمین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولی می‌توان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید. 1.تکمیل‌ هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می‌کند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده می‌شود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می‌کند. مرحوم شهید مطهری در این باره می‌فرماید: (تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقه‌مند شدن به سرنوشت دیگران.... و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است همین است... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است... پختگی ای که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد می‌شود، در هیچ جای دیگر نمی‌توان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.) (تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری. ص 252) شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل می‌شود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت فرزندان آینده تلقی می‌کند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعی در او شکل می‌گیرد و بسیاری از شایستگی‌ها و توانمندی‌های نهفته در درونش را شکوفا می‌سازد. بنابراین، می‌توان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه‌ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل می‌شود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابسته‌اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل می‌کنند. 2. تسکین‌ مهم‌ترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می‌شود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج می‌فرماید: (از آیات و نشانه‌های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آ رامش یابید.) (سوره روم (30): آیه 21) بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا می‌گیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین می‌برد و او را به آرامش روحی می‌رساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت می‌انجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانی‌شان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره‌ای از بیماری‌های روانی و گاه جسمانی شمرده‌اند. 3. تولید یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان‌های خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده می‌شود و در سعادت دنیا و آخرت آن‌ها مؤثر است به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خوانده‌اند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: (چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.) در حقیقت زوج‌ها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود می‌آورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده می‌انجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت می‌کند. البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تأمین و به روشی درست ارضا می‌شود. با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش می‌رسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته می‌شود و زمینه را برای خوشبختی یک جوان فراهم می کند. www.eporsesh.com
انسان یک سلسله نیازهای زیستی و روانی دارد که اگر این نیازها تأمین نشود هم ادامهی حیات او ممکن است دچار مشکل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و کمال واقعی بهرهمند نخواهد شد یک دسته از این نیازها نیازهای زیستی هستند مانند نیاز به آب، هوا، غذا و... اگر این نیازها تأمین نشود قطعا ادامهی زندگی برای انسان و هیچ موجود زنده دیگر امکانپذیر نیست به این نیازها، نیازهای نخستین یا اولیه میگویند علاوه بر نیازهای اولیه یک سلسله نیازهای دیگری انسان دارد که بیشتر جنبهی روانی دارند قطعا اگر این نیازها از طریق صحیح تأمین نشود انسان به آرامش واقعی نمیرسد و اگر انسان آرامش روانی نداشته باشد نمیتواند به سوی رشد و کمال و شکوفایی گام بردارد از جملهی این نیازها مهرطلبی و مهرورزی نسبت به دیگران است انسان دوست دارد که به او مهر بورزند کما اینکه دوست دارد به دیگران مهر بورزد با دیگران ارتباط و دوستی برقرار کند یکی دیگر از نیازهای انسان نیاز به یک جفت جنسی است یعنی برای تأمین نیازهای جنسی و غریزی خود نیز نیاز به یک فردی دارد که کفو و همتای او باشد و در همهی ادیان الهی از جمله دین حیات بخش اسلام تأمین این نیاز در قالب ازدواج تحقق پیدا میکند و ازدواج فواید بسیار زیادی برای انسان دارد از جملهی این فواید علاوه بر ارضاء غریزهی جنسی، دستیابی به آرامش است و قرآن یکی از فلسفههای ازدواج را دستیابی به آرامش میداند و میفرماید ازدواج کنید لتسکنوا الیها سکینه و آرامش یکی از مهمترین نیازهای بشر است و چه فلسفهای زیباتر از این که خداوند این آرامش و سکینه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمینان مراتبی دارد یک رتبهی آن از طریق ازدواج حاصل میشود مراتبی از آنهم از طریق عبادت و ذکر خداوند تأمین میشود چنانچه خداوند فرمود: الا بذکر الله تطمئن القلوب آگاه باشید که با یاد و ذکر خدا دلها آرامش پیدا میکند{M. آرامش مهمترین چیزی است که میتواند زمینهساز استفاده از سایر امکانات و استعدادها را فراهم کند انسان مضطرب هرگز نمیتواند از تمام ظرفیتهای خود استفاده کند و به تکامل برسد بنابراین حداقل چیزی که میتواند بعنوان فلسفهی ازدواج باشد رسیدن به آرامش نسبی برای استفاده از سایر توانمندیهاست و بالاخره دستیابی به خود شکوفایی و کمال نهایی و این مطلب در طول تاریخ و حیات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اینکه ازدواج با رعایت همهی شرایط که دین و شارع معین کرده است که یکی از آن شرایط ازدواج با کسی که کفو و همتای انسان باشد یعنی از نظر اعتقادی، فکری، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی، سنّی و تحصیلی و قیافهی ظاهری نزدیک به انسان باشد هر چه دو نفر از دختر و پسر در فاکتورهای فوق به هم نزدیکتر باشند شرایط احراز کفویت بیشتر میشود و در نتیجه شرط ازدواج واقعی و صحیح بیشتر فراهم شده و آثاری که برای ازدواج بهتر و بیشتر تأمین میشود.
علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگی انسان نظام می بخشد و روابط خانوادگی را به گونه ای تعریف می کند که وضعیت پسر و دختر از حالت نابسامانی به وضعیت سامان دهی رو می آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را دارای مشکلات و پذیرفتن مسئولیتها می باشد اما هر کس زودتر ازدواج کرده است به طور معمول اشتغال مسکن و وضعیت زندگی او نیز زودتر شکل گرفته است.
به طور خلاصه می توان درباره فلسفه ازدواج و نتایج و ثمرات آن چنین اظهار داشت که فلسفه ازدواج در سه امر خلاصه می شود تکمیل، تسکین، تولید. در این زمینه توصیه می شود مطلب زیر را مطالعه فرمایید.
مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) در جواب فیلسوف شهیر اروپایی برتراند راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، نوشت:
(با ازدواج میخواهد انسان به وجود آید، مسأله انسان مطرح است.)
بنابراین، ارضای غریزه جنسی و تأمین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولی میتوان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید.
1.تکمیل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده میشود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم میکند. مرحوم شهید مطهری در این باره میفرماید: (تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقهمند شدن به سرنوشت دیگران.... و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است همین است... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است... پختگی ای که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد میشود، در هیچ جای دیگر نمیتوان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.) (تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری. ص 252)
شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل میشود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت فرزندان آینده تلقی میکند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار میگیرد؛ به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعی در او شکل میگیرد و بسیاری از شایستگیها و توانمندیهای نهفته در درونش را شکوفا میسازد.
بنابراین، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونهای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل میشود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابستهاند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل میکنند.
2. تسکین
مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین میشود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج میفرماید: (از آیات و نشانههای خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آ رامش یابید.) (سوره روم (30): آیه 21)
بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا میگیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت میانجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پارهای از بیماریهای روانی و گاه جسمانی شمردهاند.
3. تولید
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسانهای خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده میشود و در سعادت دنیا و آخرت آنها مؤثر است به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خواندهاند. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: (چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.) در حقیقت زوجها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود میآورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده میانجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت میکند.
البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تأمین و به روشی درست ارضا میشود.
با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش میرسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته میشود و زمینه را برای خوشبختی یک جوان فراهم می کند.
www.eporsesh.com
- [سایر] تأثیر مثبت یا منفی دین در خوشبختی را بیان کنید؟
- [سایر] از نظر امام خمینی(ره) مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی ها چیست؟
- [سایر] آیا قبل از خواستگاری دعایی برای خوشبختی و عاقبت بخیری در ازدواج وجود دارد؟
- [سایر] خوشبختی چیست؟ علم روانشناسی به چه کسی خوشبخت می گوید و خوشبختی چگونه بدست میاد؟
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان کهن سال با دختران جوان جایز است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا ازدواج مردان کهن سال با دختران جوان جایز است؟
- [سایر] تعریف خوشبختی چیست ؟
- [سایر] آیا از نظر روانشناسی ، ایمان بر روی ذهن تاثیر میگذارد و اگر میگذارد این تاثیر به چه صورت است؟
- [سایر] مقصود از تأثیر پذیری انسان چیست و شیوههای تعدیل کننده تأثیر پذیری انسان از نظر اسلام کداماند؟
- [سایر] به نظر شما جوان مجردی که در همه حال ذکر خداوند بگوید و نمازهایش به جماعت باشد بهتر است، یا جوان متأهل که نمازش فرادا و به علت مشغله فکری چندان در یاد خدا نباشد؟ بنده به علت مشکلات مالی میترسم اگر ازدواج کنم دیگر نتوانم مثل سابق نمازهایم را به جماعت بخوانم و یا اینکه از یاد خدا دور شوم. باید چکار کنم؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . واجب است که شوهر بیش از چهار ماه نزدیکی با متعه خود را اگر جوان باشد ترک نکند. و بنابر احتیاط بیش از این مدت، نزدیکی با متعه پیر خود را نیز ترک نکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نصیحت تأثیر ندارد، واجب است با احتمال تأثیر امر و نهی الزامی کند، و اگر تأثیر نمی کند مگر با تشدید در گفتار و تهدید بر مخالفت، لازم است لکن باید از دروغ و معصیت دیگر احتراز شود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر می داند که نصیحت تأثیر ندارد ، واجب است با احتمال تأثیر امر ونهی الزامی کند ، اگر تأثیر نمی کند مگر با تشدید در گفتار وتهدید بر مخالفت ، لازم است لکن باید از دروغ ومعصیت دیگر احتراز شود .
- [امام خمینی] اگر میداند که نصیحت تأثیر ندارد، واجب است با احتمال تأثیر امر و نهی الزامی کند، و اگر تأثیر نمیکند مگر با تشدید در گفتار و تهدید بر مخالفت، لازم است لکن باید از دروغ و معصیت دیگر احتراز شود.
- [آیت الله خوئی] شوهر نمیتواند بیش از چهار ماه با عیال دائمی جوان خود نزدیکی را ترک کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد همه سالم و بیعیب و جوان باشند، نمیتواند زکات آنها را مریض یا معیوب یا پیر بدهد، بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض و دستهای معیوب و دسته دیگر بیعیب و مقداری پیر و مقداری جوان باشند، احتیاط آن است که برای زکات آنها سالم و بیعیب و جوان بدهد، بلکه بنا بر احتیاط در صورتی که همه مریض یا معیوب یا پیر هم باشند، برای زکات آنها سالم و بیعیب و جوان بدهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد همه مریض یا معیوب یا پیر باشند ، می تواند زکوه را از خود آنها بدهد . ولی اگر همه سالم و بی عیب و جوان باشند نمی تواند زکوه آنها را مریض ، معیوب ، یا پیر بدهد . بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض و دسته ای معیوب و دستة دیگر بی عیب و مقداری پیر و مقداری جوان باشند ، احتیاط واجب آن است که برای زکوه آنها سالم و بی عیب و جوان بدهد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد مریض یا معیوب یا پیر باشند، میتواند زکات را از خود آنها بدهد، ولی اگر همه سالم و بیعیب و جوان باشند، نمیتواند زکات آنها را از مریض، یا معیوب یا پیر بدهد، بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض و دستهای معیوب و دسته دیگر بیعیب و مقداری پیر و مقداری جوان باشند، احتیاط واجب آن است که برای زکات آنها سالم و بیعیب و جوان بدهد.
- [آیت الله خوئی] اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد، همه مریض یا معیوب یا پیر باشند، میتواند زکات را از خود آنها بدهد. ولی اگر همه سالم و بیعیب و جوان باشند، نمیتواند زکات آنها را مریض یا معیوب یا پیر بدهد، بلکه اگر بعضی از آنها سالم و بعضی مریض، و دستهای معیوب و دست دیگر بیعیب، و مقداری پیر و مقداری جوان باشند، احتیاط واجب آن است که برای زکات آنها سالم و بیعیب و جوان بدهد.
- [امام خمینی] اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد همه مریض یا معیوب یا پیر باشند، میتواند زکات را از خود آنها بدهد. ولی اگر همه سالم و بیعیب و جوان باشند نمیتواند زکات آنها را مریض، یا معیوب، یا پیر بدهد. بلکه اگر بعضی از آنهاسالم و بعضی مریض و دستهای معیوب و دست? دیگر بیعیب، و مقداری پیر و مقداری جوان باشند، احتیاط واجب آن است که برای زکات آنها سالم و بیعیب و جوان بدهد.