برخی معتقدند چون برخورد با توهین کنندگان به مقدسات، منجر به اشاعه ی توهین می شود، خودْ اشاعه ی فحشاست. آیا این مطلب صحیح است؟
این سخن به این صورت کلی، حتّی مورد پذیرش دگراندیشان جامعه ی ما البته آنهایی که اندکی انصاف دارند نیز نمی باشد.[1] زیرا هر کس با تعالیم اسلام آشنا باشد، می داند که اسلام، با توهین برخورد می کندو استهزا، تمسخر و توهین به دین را آزاد نمی داند. در مورد تعیین مصداق توهین می توان بحث کرد، امّا هنگامی که مصداق توهین، مسلّم و قطعی بود، باید با آن مقابله و برخورد نمود؛ لیکن این سؤال می تواند مطرح باشد که برخورد با توهین کنندگان چگونه باید باشد و اسلام چه راهی را برای مقابله با توهین ارائه می کند، تا مفسده ی اشاعه ی توهین و فحشا پیش نیاید؟ این سؤال در مورد وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر نیز مطرح می شود که، اگر بخواهیم انجام این وظیفه، منجر به منکر یا منکرهای دیگر نشود چگونه باید عمل کنیم؟ مراتب امر به معروف و نهی از منکر علمای اسلام، بر اساس دستورالعمل های ائمه ی معصومین(علیهم السلام)مراتبی را برای انجام این وظیفه ذکر کرده اند، که در این جا به بعضی از این مراتب اشاره می کنیم:[2] اولین مرتبه از مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از: تعلیم و ارشاد فرد یا افرادی که به دلایلی نسبت به دین یا حکم دینی، آگاهی و آشنایی لازم و کافی را نداشته، و یا مسئله را به صورت نادرست فهمیده باشند، که این مراتب، مورد بحث نیست و باید حکم یا مسئله را به شیوه های مناسب و صحیح، به این افراد آموزش داد. دومین مرتبه عبارت است از: تذکّر و موعظه که صورت های مختلفی دارد؛ برخی از دانشمندان اسلامی، این صورت ها را بسیار واضح و روشن، چنین بیان کرده اند: (مثلا شما اطّلاع پیدا کردید که، فردی علی رغم این که حکم را می داند و علم دارد که فلان کار گناه است، عمداً آن گناه را مرتکب می شود؛ این فرض چند حالت دارد: - گاهی آن فرد به تنهایی در خلوت، گناهی را مرتکب شده است و شما به طور اتفاقی از عمل او اطّلاع پیدا کرده اید، و او اصلا نمی خواهد کسی در مورد این مسئله چیزی بفهمد و حتّی اگر متوجّه شود که شما از عمل او اطّلاع پیدا کرده اید، خجالت می کشد. در این جا شما باید او را امر به معروف و نهی از منکر کنید، امّا این امر به معروف و نهی از منکر باید به گونه ای باشد که او خجالت نکشد، چون خجالت دادن افراد، مصداق ایذای مؤمن (اذیت کردن مؤمن) است و ایذای مؤمن هم حرام است؛ باید به گونه ای با او صحبت کنید که او متوجّه نشود شما از گناه او خبر دارید؛ مثلا با گفتن مسائل کلی او را موعظه کنید، چه رسد که رازش را فاش و گناهش را بازگو کنید. باز گو کردن گناه دیگران، خود گناه کبیره است...، حتّی اگر فردِ گناهکار کودک باشد، شما حق ندارید راز او را به پدر و مادرش بگویید... ریختن آبروی مؤمن حرام است، مگر در یک مورد و آن در صورتی است که اصلاح فرد گناهکار منحصراً در این باشد که به دیگری بگویید، امّا تا ممکن است باید خودتان در صدد اصلاح او بر آمده، او را از منکری که مرتکب آن می شود، نهی کنید؛ امّا به گونه ای که متوجّه نشود شما خبر دارید. بسیاری از مردم از این موضوع غفلت دارند؛ گمان می کنند اگر کسی گناهی را مرتکب شد، مخصوصاً اگر گناه کبیره باشد باید افشاگری کرد، و به مراجع ذی صلاح خبر داد، در صورتی که حتی افشای گناهی که موجب حد است، به این سادگی، جایز نیست. گاهی فرد گناهکار، انسانی لاابالی است. درست است که در خلوت، گناهی را مرتکب شده است، امّا اگر دیگران متوجّه عمل او شوند، احساس شرم و خجالت نمی کند. در مورد چنین فردی پنهان کاری لازم نیست. امّا در عین حال، باید به نحوی او را از منکر نهی کرد، که کسانی که خبر ندارند، بی جهت مطّلع نشوند. باید محرمانه و به طور خصوصی به او گفته شود، نه این که در میان جمع به او بگویید، تا سرّش فاش شود. گر چه خود آن فرد هم ابایی نداشته باشد، ولی شما نباید به انتشار فحشا کمک کنید. امّا اگر کسی متجاهر به فسق باشد؛ یعنی عملا در حضور دیگران گناه کند و احساس شرمساری هم نکند خوب، امر به معروف و نهی از منکر در مورد چنین کسی سخت تر از دیگران است، امّا در عین حال برخورد با او مراحلی دارد: اول با قولِ لَیّن، با ادب و احترام و با نرمی، او را موعظه کنید و آثار دنیوی و اخروی این عمل را برای او ذکر کنید تا تشویق شود و گناه را ترک کند. اگر مرحله ی اول اثر نکرد، مرحله ی دوم کمی سخت تر است؛ یعنی در این مرحله اخم کنید، با خشم و تندی به او بگویید. در این مورد باید با افراد گناهکار، با سختی و تندی برخورد کرد. باید آمرانه مسئله را به آنها گفت. مصداق قدر متیقّن امر به معروف، که همه ی معانی امر به معروف در آن جاری می شود، همین مورد است، که آمرانه گفته شود. اگر دیدید باز هم گفتار آمرانه تأثیر نداشت، می توانید او را تهدید کنید که، اگر کار خود را ترک نکنی تو را به مراجع ذی صلاح معرفی می کنم[3]؛ اگر تهدید هم اثر نکرد، در این صورت، فرد گناهکار را معرفی کنید.[4] بیانات فوق که برگرفته از روایات معصومین(علیهم السلام) است[5]، نشان دهنده ی ذو مراتب بودن وظیفه ی الهی امر به معروف و نهی از منکر است، که با توجّه به این مراتب، باید این فریضه به نحوی انجام شود که خود از هر گونه مفسده ای مبرّا باشد و نمی توان به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر، موجب اشاعه ی فحشا و منکرات دیگر شد. از طرفی، مجریان حکومت باید در دایره ی وظایف خود ترتیبی اتّخاذ کنند که اولا، زمینه ی توهین به مقدّسات در جامعه ی اسلامی فراهم نشود؛ ثانیاً، اگر توهینی صورت گرفت، به گونه ای که مناسب شأن جامعه ی اسلامی و نظام اسلامی است با آن برخورد کنند، تا منجر به اشاعه ی توهین و انتشار فحشا و منکرات نشود. نه این که با مستمسک قراردادن این مغالطه، که برخورد با توهین کنندگان، منجر به گسترش توهین خواهد شد، باب هر گونه اهانت و استهزا به مقدسات دینی و اسلامی را باز بگذارند و هیچ گونه برخوردی را روا ندانند!. چنین اباحه گری نسبت به مقدّسات دینی مردم، حتّی در عرف بین الملل نیز پسندیده نیست، تا چه رسد به مملکت اسلامی که به پاس حرمت مقدّسات خود، صدها هزار شهید اهدا نموده و هزاران جانباز و آزاده تقدیم داشته است. پی نوشتها: [1]. ر.ک: ناصر فکوهی و دیگران، خط قرمز؛ آزادی اندیشه و بیان و حد و مرزهای آن، ص55. [2]. البته امر به معروف و نهی از منکر به معنای عام که شامل تعلیم و موعظه و...و حتّی جهاد می شود، دارای این مراتب است، و گرنه امر به معروف و نهی از منکر به معنای خاصّ کلمه، فقط مورد امر و نهی کردن را شامل می شود. [3]. البته مراحل مذکور با صرف نظر از وجود سایر شرایط، از قبیل احتمال تأثیر، و نبود تهدید جانی و مالی و عِرضی برای امر کننده، بیان شده است. [4]. محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص193196. [5]. مانند این روایت شریف از امام باقر(علیه السلام) که: (...فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و صکّوابها جباههم و لاتخافوا فی الله لومة لائم...)، تهذیب الاصول، ج6، ص180، باب22، ح 21؛ اصول کافی، ج5، ص55، ح 1، به نقل از آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص153. منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).
عنوان سوال:

برخی معتقدند چون برخورد با توهین کنندگان به مقدسات، منجر به اشاعه ی توهین می شود، خودْ اشاعه ی فحشاست. آیا این مطلب صحیح است؟


پاسخ:

این سخن به این صورت کلی، حتّی مورد پذیرش دگراندیشان جامعه ی ما البته آنهایی که اندکی انصاف دارند نیز نمی باشد.[1] زیرا هر کس با تعالیم اسلام آشنا باشد، می داند که اسلام، با توهین برخورد می کندو استهزا، تمسخر و توهین به دین را آزاد نمی داند. در مورد تعیین مصداق توهین می توان بحث کرد، امّا هنگامی که مصداق توهین، مسلّم و قطعی بود، باید با آن مقابله و برخورد نمود؛ لیکن این سؤال می تواند مطرح باشد که برخورد با توهین کنندگان چگونه باید باشد و اسلام چه راهی را برای مقابله با توهین ارائه می کند، تا مفسده ی اشاعه ی توهین و فحشا پیش نیاید؟
این سؤال در مورد وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر نیز مطرح می شود که، اگر بخواهیم انجام این وظیفه، منجر به منکر یا منکرهای دیگر نشود چگونه باید عمل کنیم؟
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
علمای اسلام، بر اساس دستورالعمل های ائمه ی معصومین(علیهم السلام)مراتبی را برای انجام این وظیفه ذکر کرده اند، که در این جا به بعضی از این مراتب اشاره می کنیم:[2]
اولین مرتبه از مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از: تعلیم و ارشاد فرد یا افرادی که به دلایلی نسبت به دین یا حکم دینی، آگاهی و آشنایی لازم و کافی را نداشته، و یا مسئله را به صورت نادرست فهمیده باشند، که این مراتب، مورد بحث نیست و باید حکم یا مسئله را به شیوه های مناسب و صحیح، به این افراد آموزش داد.
دومین مرتبه عبارت است از: تذکّر و موعظه که صورت های مختلفی دارد؛ برخی از دانشمندان اسلامی، این صورت ها را بسیار واضح و روشن، چنین بیان کرده اند: (مثلا شما اطّلاع پیدا کردید که، فردی علی رغم این که حکم را می داند و علم دارد که فلان کار گناه است، عمداً آن گناه را مرتکب می شود؛ این فرض چند حالت دارد:
- گاهی آن فرد به تنهایی در خلوت، گناهی را مرتکب شده است و شما به طور اتفاقی از عمل او اطّلاع پیدا کرده اید، و او اصلا نمی خواهد کسی در مورد این مسئله چیزی بفهمد و حتّی اگر متوجّه شود که شما از عمل او اطّلاع پیدا کرده اید، خجالت می کشد. در این جا شما باید او را امر به معروف و نهی از منکر کنید، امّا این امر به معروف و نهی از منکر باید به گونه ای باشد که او خجالت نکشد، چون خجالت دادن افراد، مصداق ایذای مؤمن (اذیت کردن مؤمن) است و ایذای مؤمن هم حرام است؛ باید به گونه ای با او صحبت کنید که او متوجّه نشود شما از گناه او خبر دارید؛ مثلا با گفتن مسائل کلی او را موعظه کنید، چه رسد که رازش را فاش و گناهش را بازگو کنید. باز گو کردن گناه دیگران، خود گناه کبیره است...، حتّی اگر فردِ گناهکار کودک باشد، شما حق ندارید راز او را به پدر و مادرش بگویید... ریختن آبروی مؤمن حرام است، مگر در یک مورد و آن در صورتی است که اصلاح فرد گناهکار منحصراً در این باشد که به دیگری بگویید، امّا تا ممکن است باید خودتان در صدد اصلاح او بر آمده، او را از منکری که مرتکب آن می شود، نهی کنید؛ امّا به گونه ای که متوجّه نشود شما خبر دارید.
بسیاری از مردم از این موضوع غفلت دارند؛ گمان می کنند اگر کسی گناهی را مرتکب شد، مخصوصاً اگر گناه کبیره باشد باید افشاگری کرد، و به مراجع ذی صلاح خبر داد، در صورتی که حتی افشای گناهی که موجب حد است، به این سادگی، جایز نیست.
گاهی فرد گناهکار، انسانی لاابالی است. درست است که در خلوت، گناهی را مرتکب شده است، امّا اگر دیگران متوجّه عمل او شوند، احساس شرم و خجالت نمی کند. در مورد چنین فردی پنهان کاری لازم نیست. امّا در عین حال، باید به نحوی او را از منکر نهی کرد، که کسانی که خبر ندارند، بی جهت مطّلع نشوند. باید محرمانه و به طور خصوصی به او گفته شود، نه این که در میان جمع به او بگویید، تا سرّش فاش شود. گر چه خود آن فرد هم ابایی نداشته باشد، ولی شما نباید به انتشار فحشا کمک کنید.
امّا اگر کسی متجاهر به فسق باشد؛ یعنی عملا در حضور دیگران گناه کند و احساس شرمساری هم نکند خوب، امر به معروف و نهی از منکر در مورد چنین کسی سخت تر از دیگران است، امّا در عین حال برخورد با او مراحلی دارد: اول با قولِ لَیّن، با ادب و احترام و با نرمی، او را موعظه کنید و آثار دنیوی و اخروی این عمل را برای او ذکر کنید تا تشویق شود و گناه را ترک کند. اگر مرحله ی اول اثر نکرد، مرحله ی دوم کمی سخت تر است؛ یعنی در این مرحله اخم کنید، با خشم و تندی به او بگویید. در این مورد باید با افراد گناهکار، با سختی و تندی برخورد کرد. باید آمرانه مسئله را به آنها گفت. مصداق قدر متیقّن امر به معروف، که همه ی معانی امر به معروف در آن جاری می شود، همین مورد است، که آمرانه گفته شود. اگر دیدید باز هم گفتار آمرانه تأثیر نداشت، می توانید او را تهدید کنید که، اگر کار خود را ترک نکنی تو را به مراجع ذی صلاح معرفی می کنم[3]؛ اگر تهدید هم اثر نکرد، در این صورت، فرد گناهکار را معرفی کنید.[4]
بیانات فوق که برگرفته از روایات معصومین(علیهم السلام) است[5]، نشان دهنده ی ذو مراتب بودن وظیفه ی الهی امر به معروف و نهی از منکر است، که با توجّه به این مراتب، باید این فریضه به نحوی انجام شود که خود از هر گونه مفسده ای مبرّا باشد و نمی توان به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر، موجب اشاعه ی فحشا و منکرات دیگر شد.
از طرفی، مجریان حکومت باید در دایره ی وظایف خود ترتیبی اتّخاذ کنند که اولا، زمینه ی توهین به مقدّسات در جامعه ی اسلامی فراهم نشود؛ ثانیاً، اگر توهینی صورت گرفت، به گونه ای که مناسب شأن جامعه ی اسلامی و نظام اسلامی است با آن برخورد کنند، تا منجر به اشاعه ی توهین و انتشار فحشا و منکرات نشود.
نه این که با مستمسک قراردادن این مغالطه، که برخورد با توهین کنندگان، منجر به گسترش توهین خواهد شد، باب هر گونه اهانت و استهزا به مقدسات دینی و اسلامی را باز بگذارند و هیچ گونه برخوردی را روا ندانند!.
چنین اباحه گری نسبت به مقدّسات دینی مردم، حتّی در عرف بین الملل نیز پسندیده نیست، تا چه رسد به مملکت اسلامی که به پاس حرمت مقدّسات خود، صدها هزار شهید اهدا نموده و هزاران جانباز و آزاده تقدیم داشته است.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: ناصر فکوهی و دیگران، خط قرمز؛ آزادی اندیشه و بیان و حد و مرزهای آن، ص55.
[2]. البته امر به معروف و نهی از منکر به معنای عام که شامل تعلیم و موعظه و...و حتّی جهاد می شود، دارای این مراتب است، و گرنه امر به معروف و نهی از منکر به معنای خاصّ کلمه، فقط مورد امر و نهی کردن را شامل می شود.
[3]. البته مراحل مذکور با صرف نظر از وجود سایر شرایط، از قبیل احتمال تأثیر، و نبود تهدید جانی و مالی و عِرضی برای امر کننده، بیان شده است.
[4]. محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص193196.
[5]. مانند این روایت شریف از امام باقر(علیه السلام) که: (...فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و صکّوابها جباههم و لاتخافوا فی الله لومة لائم...)، تهذیب الاصول، ج6، ص180، باب22، ح 21؛ اصول کافی، ج5، ص55، ح 1، به نقل از آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص153.
منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین