این سخن به این صورت کلی، حتّی مورد پذیرش دگراندیشان جامعه ی ما البته آنهایی که اندکی انصاف دارند نیز نمی باشد.[1] زیرا هر کس با تعالیم اسلام آشنا باشد، می داند که اسلام، با توهین برخورد می کندو استهزا، تمسخر و توهین به دین را آزاد نمی داند. در مورد تعیین مصداق توهین می توان بحث کرد، امّا هنگامی که مصداق توهین، مسلّم و قطعی بود، باید با آن مقابله و برخورد نمود؛ لیکن این سؤال می تواند مطرح باشد که برخورد با توهین کنندگان چگونه باید باشد و اسلام چه راهی را برای مقابله با توهین ارائه می کند، تا مفسده ی اشاعه ی توهین و فحشا پیش نیاید؟ این سؤال در مورد وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر نیز مطرح می شود که، اگر بخواهیم انجام این وظیفه، منجر به منکر یا منکرهای دیگر نشود چگونه باید عمل کنیم؟ مراتب امر به معروف و نهی از منکر علمای اسلام، بر اساس دستورالعمل های ائمه ی معصومین(علیهم السلام)مراتبی را برای انجام این وظیفه ذکر کرده اند، که در این جا به بعضی از این مراتب اشاره می کنیم:[2] اولین مرتبه از مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از: تعلیم و ارشاد فرد یا افرادی که به دلایلی نسبت به دین یا حکم دینی، آگاهی و آشنایی لازم و کافی را نداشته، و یا مسئله را به صورت نادرست فهمیده باشند، که این مراتب، مورد بحث نیست و باید حکم یا مسئله را به شیوه های مناسب و صحیح، به این افراد آموزش داد. دومین مرتبه عبارت است از: تذکّر و موعظه که صورت های مختلفی دارد؛ برخی از دانشمندان اسلامی، این صورت ها را بسیار واضح و روشن، چنین بیان کرده اند: (مثلا شما اطّلاع پیدا کردید که، فردی علی رغم این که حکم را می داند و علم دارد که فلان کار گناه است، عمداً آن گناه را مرتکب می شود؛ این فرض چند حالت دارد: - گاهی آن فرد به تنهایی در خلوت، گناهی را مرتکب شده است و شما به طور اتفاقی از عمل او اطّلاع پیدا کرده اید، و او اصلا نمی خواهد کسی در مورد این مسئله چیزی بفهمد و حتّی اگر متوجّه شود که شما از عمل او اطّلاع پیدا کرده اید، خجالت می کشد. در این جا شما باید او را امر به معروف و نهی از منکر کنید، امّا این امر به معروف و نهی از منکر باید به گونه ای باشد که او خجالت نکشد، چون خجالت دادن افراد، مصداق ایذای مؤمن (اذیت کردن مؤمن) است و ایذای مؤمن هم حرام است؛ باید به گونه ای با او صحبت کنید که او متوجّه نشود شما از گناه او خبر دارید؛ مثلا با گفتن مسائل کلی او را موعظه کنید، چه رسد که رازش را فاش و گناهش را بازگو کنید. باز گو کردن گناه دیگران، خود گناه کبیره است...، حتّی اگر فردِ گناهکار کودک باشد، شما حق ندارید راز او را به پدر و مادرش بگویید... ریختن آبروی مؤمن حرام است، مگر در یک مورد و آن در صورتی است که اصلاح فرد گناهکار منحصراً در این باشد که به دیگری بگویید، امّا تا ممکن است باید خودتان در صدد اصلاح او بر آمده، او را از منکری که مرتکب آن می شود، نهی کنید؛ امّا به گونه ای که متوجّه نشود شما خبر دارید. بسیاری از مردم از این موضوع غفلت دارند؛ گمان می کنند اگر کسی گناهی را مرتکب شد، مخصوصاً اگر گناه کبیره باشد باید افشاگری کرد، و به مراجع ذی صلاح خبر داد، در صورتی که حتی افشای گناهی که موجب حد است، به این سادگی، جایز نیست. گاهی فرد گناهکار، انسانی لاابالی است. درست است که در خلوت، گناهی را مرتکب شده است، امّا اگر دیگران متوجّه عمل او شوند، احساس شرم و خجالت نمی کند. در مورد چنین فردی پنهان کاری لازم نیست. امّا در عین حال، باید به نحوی او را از منکر نهی کرد، که کسانی که خبر ندارند، بی جهت مطّلع نشوند. باید محرمانه و به طور خصوصی به او گفته شود، نه این که در میان جمع به او بگویید، تا سرّش فاش شود. گر چه خود آن فرد هم ابایی نداشته باشد، ولی شما نباید به انتشار فحشا کمک کنید. امّا اگر کسی متجاهر به فسق باشد؛ یعنی عملا در حضور دیگران گناه کند و احساس شرمساری هم نکند خوب، امر به معروف و نهی از منکر در مورد چنین کسی سخت تر از دیگران است، امّا در عین حال برخورد با او مراحلی دارد: اول با قولِ لَیّن، با ادب و احترام و با نرمی، او را موعظه کنید و آثار دنیوی و اخروی این عمل را برای او ذکر کنید تا تشویق شود و گناه را ترک کند. اگر مرحله ی اول اثر نکرد، مرحله ی دوم کمی سخت تر است؛ یعنی در این مرحله اخم کنید، با خشم و تندی به او بگویید. در این مورد باید با افراد گناهکار، با سختی و تندی برخورد کرد. باید آمرانه مسئله را به آنها گفت. مصداق قدر متیقّن امر به معروف، که همه ی معانی امر به معروف در آن جاری می شود، همین مورد است، که آمرانه گفته شود. اگر دیدید باز هم گفتار آمرانه تأثیر نداشت، می توانید او را تهدید کنید که، اگر کار خود را ترک نکنی تو را به مراجع ذی صلاح معرفی می کنم[3]؛ اگر تهدید هم اثر نکرد، در این صورت، فرد گناهکار را معرفی کنید.[4] بیانات فوق که برگرفته از روایات معصومین(علیهم السلام) است[5]، نشان دهنده ی ذو مراتب بودن وظیفه ی الهی امر به معروف و نهی از منکر است، که با توجّه به این مراتب، باید این فریضه به نحوی انجام شود که خود از هر گونه مفسده ای مبرّا باشد و نمی توان به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر، موجب اشاعه ی فحشا و منکرات دیگر شد. از طرفی، مجریان حکومت باید در دایره ی وظایف خود ترتیبی اتّخاذ کنند که اولا، زمینه ی توهین به مقدّسات در جامعه ی اسلامی فراهم نشود؛ ثانیاً، اگر توهینی صورت گرفت، به گونه ای که مناسب شأن جامعه ی اسلامی و نظام اسلامی است با آن برخورد کنند، تا منجر به اشاعه ی توهین و انتشار فحشا و منکرات نشود. نه این که با مستمسک قراردادن این مغالطه، که برخورد با توهین کنندگان، منجر به گسترش توهین خواهد شد، باب هر گونه اهانت و استهزا به مقدسات دینی و اسلامی را باز بگذارند و هیچ گونه برخوردی را روا ندانند!. چنین اباحه گری نسبت به مقدّسات دینی مردم، حتّی در عرف بین الملل نیز پسندیده نیست، تا چه رسد به مملکت اسلامی که به پاس حرمت مقدّسات خود، صدها هزار شهید اهدا نموده و هزاران جانباز و آزاده تقدیم داشته است. پی نوشتها: [1]. ر.ک: ناصر فکوهی و دیگران، خط قرمز؛ آزادی اندیشه و بیان و حد و مرزهای آن، ص55. [2]. البته امر به معروف و نهی از منکر به معنای عام که شامل تعلیم و موعظه و...و حتّی جهاد می شود، دارای این مراتب است، و گرنه امر به معروف و نهی از منکر به معنای خاصّ کلمه، فقط مورد امر و نهی کردن را شامل می شود. [3]. البته مراحل مذکور با صرف نظر از وجود سایر شرایط، از قبیل احتمال تأثیر، و نبود تهدید جانی و مالی و عِرضی برای امر کننده، بیان شده است. [4]. محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص193196. [5]. مانند این روایت شریف از امام باقر(علیه السلام) که: (...فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و صکّوابها جباههم و لاتخافوا فی الله لومة لائم...)، تهذیب الاصول، ج6، ص180، باب22، ح 21؛ اصول کافی، ج5، ص55، ح 1، به نقل از آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص153. منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).
برخی معتقدند چون برخورد با توهین کنندگان به مقدسات، منجر به اشاعه ی توهین می شود، خودْ اشاعه ی فحشاست. آیا این مطلب صحیح است؟
این سخن به این صورت کلی، حتّی مورد پذیرش دگراندیشان جامعه ی ما البته آنهایی که اندکی انصاف دارند نیز نمی باشد.[1] زیرا هر کس با تعالیم اسلام آشنا باشد، می داند که اسلام، با توهین برخورد می کندو استهزا، تمسخر و توهین به دین را آزاد نمی داند. در مورد تعیین مصداق توهین می توان بحث کرد، امّا هنگامی که مصداق توهین، مسلّم و قطعی بود، باید با آن مقابله و برخورد نمود؛ لیکن این سؤال می تواند مطرح باشد که برخورد با توهین کنندگان چگونه باید باشد و اسلام چه راهی را برای مقابله با توهین ارائه می کند، تا مفسده ی اشاعه ی توهین و فحشا پیش نیاید؟
این سؤال در مورد وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر نیز مطرح می شود که، اگر بخواهیم انجام این وظیفه، منجر به منکر یا منکرهای دیگر نشود چگونه باید عمل کنیم؟
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
علمای اسلام، بر اساس دستورالعمل های ائمه ی معصومین(علیهم السلام)مراتبی را برای انجام این وظیفه ذکر کرده اند، که در این جا به بعضی از این مراتب اشاره می کنیم:[2]
اولین مرتبه از مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از: تعلیم و ارشاد فرد یا افرادی که به دلایلی نسبت به دین یا حکم دینی، آگاهی و آشنایی لازم و کافی را نداشته، و یا مسئله را به صورت نادرست فهمیده باشند، که این مراتب، مورد بحث نیست و باید حکم یا مسئله را به شیوه های مناسب و صحیح، به این افراد آموزش داد.
دومین مرتبه عبارت است از: تذکّر و موعظه که صورت های مختلفی دارد؛ برخی از دانشمندان اسلامی، این صورت ها را بسیار واضح و روشن، چنین بیان کرده اند: (مثلا شما اطّلاع پیدا کردید که، فردی علی رغم این که حکم را می داند و علم دارد که فلان کار گناه است، عمداً آن گناه را مرتکب می شود؛ این فرض چند حالت دارد:
- گاهی آن فرد به تنهایی در خلوت، گناهی را مرتکب شده است و شما به طور اتفاقی از عمل او اطّلاع پیدا کرده اید، و او اصلا نمی خواهد کسی در مورد این مسئله چیزی بفهمد و حتّی اگر متوجّه شود که شما از عمل او اطّلاع پیدا کرده اید، خجالت می کشد. در این جا شما باید او را امر به معروف و نهی از منکر کنید، امّا این امر به معروف و نهی از منکر باید به گونه ای باشد که او خجالت نکشد، چون خجالت دادن افراد، مصداق ایذای مؤمن (اذیت کردن مؤمن) است و ایذای مؤمن هم حرام است؛ باید به گونه ای با او صحبت کنید که او متوجّه نشود شما از گناه او خبر دارید؛ مثلا با گفتن مسائل کلی او را موعظه کنید، چه رسد که رازش را فاش و گناهش را بازگو کنید. باز گو کردن گناه دیگران، خود گناه کبیره است...، حتّی اگر فردِ گناهکار کودک باشد، شما حق ندارید راز او را به پدر و مادرش بگویید... ریختن آبروی مؤمن حرام است، مگر در یک مورد و آن در صورتی است که اصلاح فرد گناهکار منحصراً در این باشد که به دیگری بگویید، امّا تا ممکن است باید خودتان در صدد اصلاح او بر آمده، او را از منکری که مرتکب آن می شود، نهی کنید؛ امّا به گونه ای که متوجّه نشود شما خبر دارید.
بسیاری از مردم از این موضوع غفلت دارند؛ گمان می کنند اگر کسی گناهی را مرتکب شد، مخصوصاً اگر گناه کبیره باشد باید افشاگری کرد، و به مراجع ذی صلاح خبر داد، در صورتی که حتی افشای گناهی که موجب حد است، به این سادگی، جایز نیست.
گاهی فرد گناهکار، انسانی لاابالی است. درست است که در خلوت، گناهی را مرتکب شده است، امّا اگر دیگران متوجّه عمل او شوند، احساس شرم و خجالت نمی کند. در مورد چنین فردی پنهان کاری لازم نیست. امّا در عین حال، باید به نحوی او را از منکر نهی کرد، که کسانی که خبر ندارند، بی جهت مطّلع نشوند. باید محرمانه و به طور خصوصی به او گفته شود، نه این که در میان جمع به او بگویید، تا سرّش فاش شود. گر چه خود آن فرد هم ابایی نداشته باشد، ولی شما نباید به انتشار فحشا کمک کنید.
امّا اگر کسی متجاهر به فسق باشد؛ یعنی عملا در حضور دیگران گناه کند و احساس شرمساری هم نکند خوب، امر به معروف و نهی از منکر در مورد چنین کسی سخت تر از دیگران است، امّا در عین حال برخورد با او مراحلی دارد: اول با قولِ لَیّن، با ادب و احترام و با نرمی، او را موعظه کنید و آثار دنیوی و اخروی این عمل را برای او ذکر کنید تا تشویق شود و گناه را ترک کند. اگر مرحله ی اول اثر نکرد، مرحله ی دوم کمی سخت تر است؛ یعنی در این مرحله اخم کنید، با خشم و تندی به او بگویید. در این مورد باید با افراد گناهکار، با سختی و تندی برخورد کرد. باید آمرانه مسئله را به آنها گفت. مصداق قدر متیقّن امر به معروف، که همه ی معانی امر به معروف در آن جاری می شود، همین مورد است، که آمرانه گفته شود. اگر دیدید باز هم گفتار آمرانه تأثیر نداشت، می توانید او را تهدید کنید که، اگر کار خود را ترک نکنی تو را به مراجع ذی صلاح معرفی می کنم[3]؛ اگر تهدید هم اثر نکرد، در این صورت، فرد گناهکار را معرفی کنید.[4]
بیانات فوق که برگرفته از روایات معصومین(علیهم السلام) است[5]، نشان دهنده ی ذو مراتب بودن وظیفه ی الهی امر به معروف و نهی از منکر است، که با توجّه به این مراتب، باید این فریضه به نحوی انجام شود که خود از هر گونه مفسده ای مبرّا باشد و نمی توان به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر، موجب اشاعه ی فحشا و منکرات دیگر شد.
از طرفی، مجریان حکومت باید در دایره ی وظایف خود ترتیبی اتّخاذ کنند که اولا، زمینه ی توهین به مقدّسات در جامعه ی اسلامی فراهم نشود؛ ثانیاً، اگر توهینی صورت گرفت، به گونه ای که مناسب شأن جامعه ی اسلامی و نظام اسلامی است با آن برخورد کنند، تا منجر به اشاعه ی توهین و انتشار فحشا و منکرات نشود.
نه این که با مستمسک قراردادن این مغالطه، که برخورد با توهین کنندگان، منجر به گسترش توهین خواهد شد، باب هر گونه اهانت و استهزا به مقدسات دینی و اسلامی را باز بگذارند و هیچ گونه برخوردی را روا ندانند!.
چنین اباحه گری نسبت به مقدّسات دینی مردم، حتّی در عرف بین الملل نیز پسندیده نیست، تا چه رسد به مملکت اسلامی که به پاس حرمت مقدّسات خود، صدها هزار شهید اهدا نموده و هزاران جانباز و آزاده تقدیم داشته است.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: ناصر فکوهی و دیگران، خط قرمز؛ آزادی اندیشه و بیان و حد و مرزهای آن، ص55.
[2]. البته امر به معروف و نهی از منکر به معنای عام که شامل تعلیم و موعظه و...و حتّی جهاد می شود، دارای این مراتب است، و گرنه امر به معروف و نهی از منکر به معنای خاصّ کلمه، فقط مورد امر و نهی کردن را شامل می شود.
[3]. البته مراحل مذکور با صرف نظر از وجود سایر شرایط، از قبیل احتمال تأثیر، و نبود تهدید جانی و مالی و عِرضی برای امر کننده، بیان شده است.
[4]. محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص193196.
[5]. مانند این روایت شریف از امام باقر(علیه السلام) که: (...فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و صکّوابها جباههم و لاتخافوا فی الله لومة لائم...)، تهذیب الاصول، ج6، ص180، باب22، ح 21؛ اصول کافی، ج5، ص55، ح 1، به نقل از آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص153.
منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).
- [سایر] از منظر حقوقی آیا توهین به مقدسات ادیان، جرم است؟
- [سایر] اهل سنت معتقدند که پیامبر اکرم(ص) لقب فاروق را به عمر داده است آیا این مطلب صحیح است؟
- [سایر] روش برخورد با توهین و تحقیر چیست؟
- [سایر] حکم توهین ذهنی به مقدسات و ائمه اطهار(علیهم السلام) با وجود نفی و مخالفت در دل چیست و چگونه می توان از این افکار منفی رها شد؟
- [آیت الله بهجت] خرید و فروش و خواندن بعضی از کتب و روزنامه ها و... که در آن به مقدسات اسلام توهین شده است و یا گمراه کننده است، چه وجهی دارد و در چه صورتی جایز می باشد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] برخی معتقدند که گناهانی مانند بدحجابی یا پخش نوارهای مبتذل در ماشینها یا مغازهها، برپائی مجالس لهو و لعب و عروسی که شئون اسلامی در آنها رعایت نمیشود علاوه بر حرمت این اعمال آنها از باب اشاعه فساد یا اعانت بر اثم نیز گناه محسوب شده و در حقیقت با یک عمل چند گناه انجام داده میشود که چه بسا گناه اشاعه فساد بزرگتر باشد لطفانظر فقهی خود را در این مورد بیان فرمائید؟
- [سایر] وهابیون معتقدند مختار ثقفی ادعای مهدویت داشته است آیا این ادعایشان صحیح است؟
- [سایر] در احادیث، سفارش شده که از تارک نماز دوری و از سوی دیگر با مردم با روی گشاده برخورد کنیم. این دو مطلب چگونه توجیه پذیر است؟
- [سایر] آیا آشنایی اینترنتی منجر به ازدواج شود، صحیح هست؟ یا اشتباه محض؟
- [سایر] روش برخورد صحیح با رفتارهای ناشایست همسر چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جایی که به واسطه احتمال باد و باران یا فشار جمعیت و مانند آن اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند اگر به امید تمام کردن شروع کند و به مانعی برخورد ننماید نمازش صحیح است.
- [امام خمینی] رادیو و تلویزیون دارای منافع حلال عقلایی و منافع حرام است از نظر اسلام و جایز است انتفاع بردن از آنها به نحو حلال، از قبیل اخبار و مواعظ از رادیو و نشان دادن چیزهای حلال برای تعلیم و تربیت صحیح، یا نشان دادن کالاها و عجایب خلقت از بر و بحر از تلویزیون و اما چیزهای حرام از قبیل پخش غنا و موسیقی مطرب و اشاعه منکرات از قبیل پخش قوانین خلاف اسلام و مدح خائن و ظالم، و ترویج باطل، و ارائه چیزهایی که اخلاق جامعه را فاسد و عقاید آنها را متزلزل میکند، حرام و معصیت است.
- [آیت الله اردبیلی] در جایی که به واسطه احتمال باد، باران، تراکم جمعیت و مانند آن اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، اگر نماز را به امید تمام کردنِ آن شروع کند، اشکال ندارد و اگر به مانعی برخورد نکند، نماز او صحیح است. * شرط سوم: مکان نمازگزار نباید از جاهایی باشد که ماندن در آن حرام است؛ بنابر این نباید در محلی که باقی ماندن در آن برای انسان خطر جانی دارد مانند محلی که نزدیک است سقف آن خراب شود نماز خواند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر فقه امامیه، عقد نکاح بدون شاهد گرفتن صحیح است. لکن اهل سنّت در این مسأله اختلافنظر دارند، و برخی موافق امامیه هستند و پارهای مانند حنفیان، شافعیان، و حنبلیان، نکاح بدون شاهد گرفتن را فاسد میدانند. مالکیان نیز نکاح مخفیانه را فاسد میدانند. ولی آنان که مدّعی فسادند، خود دو دسته هستند: مالکیان، و بیشتر حنبلیان در مورد اینگونه نکاحها که در مورد صحت و فسادش اختلاف است مانند عقد مذکور معتقدند که هیچکس حقّ ازدواج با این زن را ندارد، مگر آنکه مردی که عقد نکاح به نام او بسته شده است، او را طلاق دهد و یا نکاح او را فسخ کند. پس اگر شوهر از پیروان این دو مذهب باشد، نمیتوان با آن زن ازدواج کرد مگر آنکه او را طلاق دهد و یا نکاحش را فسخ کند. شافعیان، و حنفیان در مورد اینگونه نکاحها معتقدند که میتوان با چنین زنی ازدواج کرد و نیاز به طلاق یا فسخ نکاح نیست. بنابراین هرگاه شوهر از پیروان این دو مذهب باشد، طبق قاعده الزام شوهر به احکام مذهبش، در صورتی که زن از نظر آنان از کسانی باشد که نیازمند عدّه هستند، اظهر جواز نکاح او پس از انقضای عدّه است. همچنین اگر زن شیعه باشد و شوهر از پیروان این دو مذهب باشد، در صورتی که از نظر آنان نیازمند عدّه است، جایز است پس از تمام شدن عدّه، ازدواج کند. لکن در هر دو صورت برای خروج از شبهه و رعایت احتیاط، اولی آن است که در صورت امتناع شوهر از طلاق زن، طلاق او را گر چه از طریق حاکم شرع بگیرند.
- [آیت الله علوی گرگانی] در سجده چند چیز مستحبّ است: 1 - کسی که ایستاده نماز میخواند، بعد از آن که سر از رکوع برداشت وکاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند، بعد از آن که کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2 - موقعی که مرد میخواهد به سجده برود، اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را بر زمین بگذارد. 3 - بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند وبرابر گوش بگذارد، به طوری که سر آنها روبه قبله باشد. 5 - در سجده دعا کند و از خداوند حاجت بخواهد واین دعا رابخواند: )یا خَیْرَ المَسْؤُلینَ وَیا خَیْرَ المُعْطِینَ ارْزُقْنی وَارْزُقْ عِیالِی مِنْ فِضْلِکَ فَاًّنَّکَ ذو الفَضْلِ العَظیم( یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند وای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من وعیال من از فضل خودت، پس بدرستی که تو دارای فضل بزرگی. 6 - بعد از سجدهبر ران چپ بنشیند وروی پایراسترا بر کف پای چپ بگذارد. 7 - بعد از هر سجده وقتی نشست وبدنش آرام گرفت، تکبیر بگوید. 8 - بعد از سجده اوّل بدنش که آرام گرفت )استَغْفِرُ اللّهَ رَبِّی وَأَتوبُ اًّلَیْه( بگوید. 9 - سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 10 - برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن، )اللّهُ أکْبَر( بگوید. 11 - در سجدهها بعد از ذکر واجب صلوات بفرستد. 12 - در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13 - مردها آرنجها وشکم را به زمین نچسبانند وبازوها را از پهلو جدا نگاه دارند، و زنها آرنجها وشکم را بر زمین بگذارند واعضأ بدن را بیکدیگر بچسبانند ومستحبّات دیگر سجده در کتابهای مفصّل گفته شده است.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده گرچه بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، وضوی او صحیح است. ______ 1) به نام خداوند و به وسیله او، و حمد برای خداوندی است که آب را پاکیزه قرار داد و آن را نجس قرار نداد. 2) خداوندا مرا از توبه کنندگان و پاکیزهگان قرار ده. 3) پروردگارا در روزی که به حضور تو نائل میشوم مرا با حجّت و دلیل خویش مواجه گردان و زبانم را به ذکر خودت گویا فرما. 4) بار الها رایحه بهشت را بر من حرام مگردان و مرا از کسانی قرار ده که رایحه بهشت و دلفزایی و عطر آن را درک میکند. 5) خداوندا سفید گردان روی مرا در روزی که بسیاری از صورتها سیاه میشود و سیاه مگردان روی مرا در روزی که بسیاری از وجوه سفید میگردد. 6) خداوندا نامه عمل مرا به دست راستم عطا فرما و جاودانگی در بهشت را به دست چپم عطا فرما و محاسبه مرا محاسبهای آسان مقرر فرما. 7) پروردگارا نامه عمل مرا در دست چپم و از پشت سرم قرار مده و آن را همچون بار گرانی بر گردانم مگذار و من به تو پناه میبرم از تکّه پارههای آتش. 8) بار الها مرا به مهربانی خود و به فزونیهای خود و به بخشش خود، آغشته فرما. 9) خداوندا در روزی که در آن روز، قدمها میلغزد، مرا بر صراط ثابت قدم بدار و کوشش مرا در آن راهی قرار ده که موجب رضایت تو از من میباشد ای صاحب بزرگی و بزرگواری.
- [آیت الله مظاهری] در سجده سیزده مورد مستحب است: 1 - کسی که ایستاده نماز میخواند بعد از آنکه سر از رکوع برداشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند بعد از آنکه کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2 - موقعی که مرد میخواهد به سجده برود، اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را به زمین بگذارد. 3 - بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد به طوری که سر آنها رو به قبله باشد. 5 - در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند: (یا خَیْرَ الْمَسْؤُولینَ وَ یا خَیْرَ الْمُعْطینَ اُرْزُقْنی وَ ارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فَاِنَّکَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ). (یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند و ای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی هستی). 6 - بعد از سجده، بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد. 7 - بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید. 8 - بعد از سجده اوّل بدنش که آرام گرفت بگوید: (اَسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ). 9 - سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 10 - برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن )اَللَّهُ اَکْبَرُ( بگوید. 11 - در سجده صلوات بفرستد و اگر آن را به قصد ذکری که در سجدهها دستور دادهاند بگوید، اشکال ندارد. 12 - در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13 - مردها آرنجها را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها را بر زمین بگذارند و اعضای بدن را به یکدیگر بچسبانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در سجده چند چیز مستحب است: 1 - کسی که ایستاده نماز می خواند بعد از آنکه سر از رکوع برداشت و کاملا ایستاد و کسی که نشسته نماز می خواند بعد از آنکه کاملا نشست؛ برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2 - موقعی که می خواهد به سجده برود؛ مرد اول دستها را و زن اول زانوها را به زمین بگذارد. 3 - بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد به طوری که سر آنها رو به قبله باشد. 5 - در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند یا خیر المسؤولین و یا خیر المعطین؛ ارزقنی وارزق عیالی من فضلک فانک ذو الفضل العظیم یعنی: ای بهترین کسی که از او سؤال می کنند و ای بهترین عطا کنندگان؛ از فضل خودت روزی بده به من و عیال من؛ پس بدرستی که تو دارای فضل بزرگی. 6 - بعد از سجده؛ بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد. 7 - بعد از هر سجده؛ وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید. 8 - بعد از سجده اول بدنش که آرام گرفت استغفر اللّه ربی و اتوب الیه بگوید. 9 - سجده را طول بدهد و در موقع نشستن؛ دستها را روی رانها بگذارد. 10 - برای رفتن به سجده دوم؛ در حال آرامی بدن اللّه اکبر بگوید. 11 - در سجده ها صلوات بفرستد. 12 - در موقع بلند شدن؛ دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13 - مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضاء آن را به یکدیگر بچسبانند. و مستحبات دیگر سجده در کتابهای مفصل گفته شده است.
- [آیت الله نوری همدانی] در سجده چند چیز مستحب است : 1- کسی که ایستاده نماز می خواند بعد از آنکه سر از رکوع بر داشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز می خواند ، بعد از آنکه کاملاً نشست ، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید . 2-موقعی که مرد می خواهد به سجده برود ، اول دستها را و زن اول زانوها را به زمین بگذارد . 3-بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد . 4-در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذرد ، به طوری که سر آنها رو به قبله باشد . 5-در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند : یا خیرَ المسؤولینَ و یا خیرَ المعطینَ اُرزُقنی و ارُزق عیالی من فضلکَ فانکَ ذُو الفصلِ العظیم . یعنی : ای بهترین کسی که از او سؤال می کنند و ای بهترین عطا کنندگان ، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت ، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی . 6-بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را برکف پای چپ بگذرد . 7-بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت ، تکبیر بگوید . 8-بعد از سجدة اول بدنش که آرام گرفت استغفراللهَ رَبی و اتوبُ الیهِ بگوید . 9-سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد . 10-برای رفتن به سجد ة دوم ، در حال آرامی بدن (اللهُ اکبرُ ) بگوید . 11-در سجده ها صلوات بفرستد و اگر آن را به قصد ذکری که در سجد ه ها دستور داده اند بگوید ، اشکال ندارد . 12-در موقع بلند شدن ، دستها را بعد از زانوها از زمین بر دارد . 13-مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازو ها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضاء بدن را به یکدیگر بچسبانند و مستحبات دیگر سجده در کتابهای مفصل گفته شده است .
- [آیت الله بروجردی] در سجده چند چیز مستحب است:1. کسی که ایستاده نماز میخواند بعد از آن که سر از رکوع برداشت و کاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند بعد از آن که کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید.2. موقعی که مرد میخواهد به سجده برود اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را به زمین بگذارد.3. بینی را به مُهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد.4. در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد، به طوری که سر آنها رو به قبله باشد.5. در سجده دعا کند و از خدا حاجت بخواهد و این دعا را بخواند:(یا خَیرَ المَسئُولینَ وَ یا خَیرَ الْمُعْطینَ اُرْزُقْنِی وَ ارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فَاِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ). یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند و ای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی.6. بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.7. بعد از هر سجده وقتی نشست و بدنش آرام گرفت تکبیر بگوید.8. بعد از سجدهی اوّل بدنش که آرام گرفت (اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ) بگوید.9. سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد.10 - برای رفتن به سجدهی دوم، در حال آرامی بدن (اَللهُ اَکبَر) بگوید.11. در سجدهها صلوات بفرستد ولی آن را به قصد ذکری که در سجده دستور دادهاند نگوید.12. در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد.13. مردها آرنجها و شکم را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند و زنها آرنجها و شکم را به زمین بگذارند و اعضاءِ بدن را به یکدیگر بچسبانند.و مستحبات دیگر سجده در کتابهای مفصل گفته شده است.