حکم توهین ذهنی به مقدسات و ائمه اطهار(علیهم السلام) با وجود نفی و مخالفت در دل چیست و چگونه می توان از این افکار منفی رها شد؟
حکم توهین ذهنی به مقدسات و ائمه اطهار(علیهم السلام) با وجود نفی و مخالفت در دل چیست و چگونه می توان از این افکار منفی رها شد؟ پاسخ: خواهر گرامی؛ پرسش شما نشون میده که ما با جوونی در ارتباطیم که ریه‌های سالم معنویتش، تحمل غبار گناه رو نداره و تمام تلاش خودشو واسه رسیدن به کمالات بیشتر و تقرب به خدای مهربون انجام میده. درمیون گذاشتن خصوصی‌ترین حرفاتون با ما، گویای اعتمادیه که به ما دارید که خدا رو شاکریم. دانشجوی محترم، لازمه توجه شما رو به این نکته جلب کنیم که خطور افکاری ناراحت کننده که به صورت غیر اختیاری، ناخواسته و تکراری وارد ذهن می‌شه و فرد علی رغم تلاش در جهت جلوگیری از ورود اونا به ذهن، قادر به کنترلشون نیست، برای بسیاری اتفاق میفته و شما تنها فردی نیستید که از اینجور افکار مزاحم و تکراری رنج می‌برید. حقیقت اینه که شیطون، خیلی هنرمنده. گاهی اونقدر خوب سفسطه می بافه که خیال می کنیم بزرگترین فیلسوف عالمه. گاهی اونقدر عاطفی و دلسوز نشون میده که انگار بهترین روان شناس دنیاست. اونقدر با دقت برخورد می کنه که گاه اونو فرشته ای می بینیم که داره ما رو به سوی خدا می بره. همۀ اینا واسه اینه که نقابهای او، خیلی شبیه اصله. یه وقتایی یه کار اشتباه کوچیک رو چندین برابر بزرگ می کنه و آیینه دق ما می کنه تا فکر کنیم ما اینیم و هرگز نمی تونیم کاری رو انجام بدیم که خدا رو خوشحال کنه. اون به راحتی می تونه حتی یه رفتار درست و عادی رو، اشتباه جلوه بده تا ما دست از اون و خیلی رفتارهای شبیه اون برداریم، تا به خودمون در انجام کار درست، نمرۀ کمی بدیم. نقطۀ محوری انحراف از دوستی با خدا، همین کم ارزش دیدن خودمونه. من وقتی احساس کنم ارزش کمی دارم، قطعا خودمو آمادۀ کارهای خوب که ارزش زیادی داره نمی بینم؛ مثل سکه ای که میشه باهاش فقط پفکی خرید یا انداخت گوشه ای تا از شرش خلاص شد. اما اگه بدونم تو دستم یه گوهره که می تونم باهاش همۀ عالم رو بخرم، بازم رهاش می کنم یا دنبال چیزای کم ارزش میرم؟ نه. امامان خوب ما فرمودن، ارزش شما به اندازۀ بهشته، پس خودتو کم نفروش. حالا با این حرفا قصد داریم به کجا بریم؟ ابزارهای شیطون واسه آدما متناسب با شخصیت اوناست. قطعا من که به ندایی میرم دنبالش با شمایی که مواظب چشم و گوش و لقۀ غذا و ... هستید، برای شیطون یکجور نیستیم. اون مجبوره برای شما از ابرازهای لطیف تر و دقیقتری استفاده کنه تا لو نره. او همۀ توانشون میذاره تا همۀ موفقیتهای شما رو برای خودش تصاحب کنه و حتی قدمی عقل و احساس شما رو به عقب برگردونه. گاهی این اتفاقات خیلی خیلی نامرئی و ناهوشیار بوجود میاد. مثلا همون فکرایی که گفتید در مورد مقدسات و اهل بیت (علیهم السلام) دارید. خدا تو قرآن فرموده؛ شیطان وسوسه داره تا خودشو به شما نزدیک و شما رو از خدا دور کنه. این شما نیستید که اون فکرها رو دارید بلکه شلیک وسوسه‌های شیطون طرف شماست. پس این در اختیار شما نیست که شما به حساب خودتون واریز می کنید. همین خودپنداری این رفتار باعث میشه توان عاطفی و ذهنی کمتری در بقیه عبادات داشته باشید. اجازه بدید دلتون رو به قبول این حرفها و آرامش نزدیکتر کنم با بیاناتی از امام صادق (علیه السلام). جوونی اومد خدمت ایشون و همین حرفهای شما رو عرض کرد که من فکرای بدی میاد تو ذهنم در حالیکه ازشون بیزارم. آقا فرمودن این نشونۀ ایمانه. اگه مؤمن نبودی که آزار دهنده نبود. در حدیث دیگه ای از امام صادق (علیه‌السلام‌) می‌خونیم: (ما من مؤمن الا و لقلبه اذنان فی جوفه : اذن ینفث فیها الوسواس الخناس و اذن ینفث فیها الملک فیؤید الله المؤمن بالملک ، فذلک قوله و ایدهم بروح منه): هر مؤمنی قلبش دو گوش دارد، گوشی که در آن وسواس خناس (شیطان) می دمد، و گوشی که فرشته در آن می‌دمد، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تقویت می‌کند، و این همان است که می‌فرماید: و ایدهم بروح منه . هیچکدوم از مشکلات زندگی اونقدر بزرگ نیست که بتونه دل پاک و ذهن منطقی شما رو از مسیر دوستی با خدا و دوستانش جدا کنه. یقین داشته باشید که خدا اونهمه خوبی شما رو بهتر از دیگران می بینه. مطمئن باشید که او از هرکسی برای ما دلسوزتره. شک نکنید که او برای شما بهترینها رو میخواد. اینا باعث میشه شما اعتماد بیشتری بهش داشته باشید و صبرتون رو تقویت کنید. همون و صبر و درایتی که شیطون رو خلع سلاح می کنه. خدا شما رو دوست داره. دلتون تیره نیست و احساس محبتتون کم نشده. شما خوبید. مهم اینه که اینو قبول کنید و به سوی بهتر شدن راه رو ادامه بدید و ناهمواریها رو با همون شناخت درست از شیطون و ایمان به خدا، بگذرونید. خواهر محترم، در ادامه برای دوری از اون افکار نکاتی رو متذکر میشم، هرچند فکر نمی کنم بهشون نیازی داشته باشید: 1 از آنجا که معمولاً این افکار به هنگام بیکاری به سراغ فرد می‌آید، سعی کنید با یک برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده تمام اوقات شبانه ‌روزی خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید. به مطالعه، نظافت اتاق، کمک به دوستان، ورزش و... مشغول باشید و هر گاه بیکار شدید خود را به کاری مشغول سازید. 2 هرگاه افکار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول کار دیگری کنید و با ایجاد حواس‌پرتی از آن افکار مزاحم دوری کنید. 3 هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: (بس است دیگر) و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبی دیگر خواهید رفت. 4 ذکر این نکته لازم است که غالبا افکار مشوش و آلوده از بازی‌های شیطان و وسوسه‌های نفس است که هدف از آن سرگرم کردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نیک است و انسان باید در برابر این نوع افکار و هجوم آن بی اعتنا باشد و با پرکردن فضای قلب و سینه از یاد خداوند و ذکر او و تفکر در شگفتی‌های خلقت او جایی خالی برای شیطنت شیطان در قلب خود باقی نگذارد. 5- تلقین؛ به خود تلقین کنید که من می‌توانم شک و تردیدهایم را رها کنم و به اصول فکری خود کاملاً باور و ایمان دارم. 6- اذکار (لا اله الا الله) و (لاحول و لاقوة الا بالله) و تلاوت سورۀ ناس، کمک خوبی برای عبور از این افکار است. خواهر محترم؛ عبوری بدور از افراط و تفریط، رمز رسیدن به اوج سعادت‌های مادی و معنوی است. نویسنده: عباس‌علی هراتیان
عنوان سوال:

حکم توهین ذهنی به مقدسات و ائمه اطهار(علیهم السلام) با وجود نفی و مخالفت در دل چیست و چگونه می توان از این افکار منفی رها شد؟


پاسخ:

حکم توهین ذهنی به مقدسات و ائمه اطهار(علیهم السلام) با وجود نفی و مخالفت در دل چیست و چگونه می توان از این افکار منفی رها شد؟

پاسخ:
خواهر گرامی؛ پرسش شما نشون میده که ما با جوونی در ارتباطیم که ریه‌های سالم معنویتش، تحمل غبار گناه رو نداره و تمام تلاش خودشو واسه رسیدن به کمالات بیشتر و تقرب به خدای مهربون انجام میده. درمیون گذاشتن خصوصی‌ترین حرفاتون با ما، گویای اعتمادیه که به ما دارید که خدا رو شاکریم.

دانشجوی محترم، لازمه توجه شما رو به این نکته جلب کنیم که خطور افکاری ناراحت کننده که به صورت غیر اختیاری، ناخواسته و تکراری وارد ذهن می‌شه و فرد علی رغم تلاش در جهت جلوگیری از ورود اونا به ذهن، قادر به کنترلشون نیست، برای بسیاری اتفاق میفته و شما تنها فردی نیستید که از اینجور افکار مزاحم و تکراری رنج می‌برید.
حقیقت اینه که شیطون، خیلی هنرمنده. گاهی اونقدر خوب سفسطه می بافه که خیال می کنیم بزرگترین فیلسوف عالمه. گاهی اونقدر عاطفی و دلسوز نشون میده که انگار بهترین روان شناس دنیاست. اونقدر با دقت برخورد می کنه که گاه اونو فرشته ای می بینیم که داره ما رو به سوی خدا می بره. همۀ اینا واسه اینه که نقابهای او، خیلی شبیه اصله. یه وقتایی یه کار اشتباه کوچیک رو چندین برابر بزرگ می کنه و آیینه دق ما می کنه تا فکر کنیم ما اینیم و هرگز نمی تونیم کاری رو انجام بدیم که خدا رو خوشحال کنه. اون به راحتی می تونه حتی یه رفتار درست و عادی رو، اشتباه جلوه بده تا ما دست از اون و خیلی رفتارهای شبیه اون برداریم، تا به خودمون در انجام کار درست، نمرۀ کمی بدیم. نقطۀ محوری انحراف از دوستی با خدا، همین کم ارزش دیدن خودمونه. من وقتی احساس کنم ارزش کمی دارم، قطعا خودمو آمادۀ کارهای خوب که ارزش زیادی داره نمی بینم؛ مثل سکه ای که میشه باهاش فقط پفکی خرید یا انداخت گوشه ای تا از شرش خلاص شد. اما اگه بدونم تو دستم یه گوهره که می تونم باهاش همۀ عالم رو بخرم، بازم رهاش می کنم یا دنبال چیزای کم ارزش میرم؟ نه. امامان خوب ما فرمودن، ارزش شما به اندازۀ بهشته، پس خودتو کم نفروش.
حالا با این حرفا قصد داریم به کجا بریم؟ ابزارهای شیطون واسه آدما متناسب با شخصیت اوناست. قطعا من که به ندایی میرم دنبالش با شمایی که مواظب چشم و گوش و لقۀ غذا و ... هستید، برای شیطون یکجور نیستیم. اون مجبوره برای شما از ابرازهای لطیف تر و دقیقتری استفاده کنه تا لو نره. او همۀ توانشون میذاره تا همۀ موفقیتهای شما رو برای خودش تصاحب کنه و حتی قدمی عقل و احساس شما رو به عقب برگردونه. گاهی این اتفاقات خیلی خیلی نامرئی و ناهوشیار بوجود میاد. مثلا همون فکرایی که گفتید در مورد مقدسات و اهل بیت (علیهم السلام) دارید. خدا تو قرآن فرموده؛ شیطان وسوسه داره تا خودشو به شما نزدیک و شما رو از خدا دور کنه. این شما نیستید که اون فکرها رو دارید بلکه شلیک وسوسه‌های شیطون طرف شماست. پس این در اختیار شما نیست که شما به حساب خودتون واریز می کنید. همین خودپنداری این رفتار باعث میشه توان عاطفی و ذهنی کمتری در بقیه عبادات داشته باشید.
اجازه بدید دلتون رو به قبول این حرفها و آرامش نزدیکتر کنم با بیاناتی از امام صادق (علیه السلام). جوونی اومد خدمت ایشون و همین حرفهای شما رو عرض کرد که من فکرای بدی میاد تو ذهنم در حالیکه ازشون بیزارم. آقا فرمودن این نشونۀ ایمانه. اگه مؤمن نبودی که آزار دهنده نبود. در حدیث دیگه ای از امام صادق (علیه‌السلام‌) می‌خونیم: (ما من مؤمن الا و لقلبه اذنان فی جوفه : اذن ینفث فیها الوسواس الخناس و اذن ینفث فیها الملک فیؤید الله المؤمن بالملک ، فذلک قوله و ایدهم بروح منه): هر مؤمنی قلبش دو گوش دارد، گوشی که در آن وسواس خناس (شیطان) می دمد، و گوشی که فرشته در آن می‌دمد، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تقویت می‌کند، و این همان است که می‌فرماید: و ایدهم بروح منه .
هیچکدوم از مشکلات زندگی اونقدر بزرگ نیست که بتونه دل پاک و ذهن منطقی شما رو از مسیر دوستی با خدا و دوستانش جدا کنه. یقین داشته باشید که خدا اونهمه خوبی شما رو بهتر از دیگران می بینه. مطمئن باشید که او از هرکسی برای ما دلسوزتره. شک نکنید که او برای شما بهترینها رو میخواد. اینا باعث میشه شما اعتماد بیشتری بهش داشته باشید و صبرتون رو تقویت کنید. همون و صبر و درایتی که شیطون رو خلع سلاح می کنه.
خدا شما رو دوست داره. دلتون تیره نیست و احساس محبتتون کم نشده. شما خوبید. مهم اینه که اینو قبول کنید و به سوی بهتر شدن راه رو ادامه بدید و ناهمواریها رو با همون شناخت درست از شیطون و ایمان به خدا، بگذرونید.
خواهر محترم، در ادامه برای دوری از اون افکار نکاتی رو متذکر میشم، هرچند فکر نمی کنم بهشون نیازی داشته باشید:
1 از آنجا که معمولاً این افکار به هنگام بیکاری به سراغ فرد می‌آید، سعی کنید با یک برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده تمام اوقات شبانه ‌روزی خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید. به مطالعه، نظافت اتاق، کمک به دوستان، ورزش و... مشغول باشید و هر گاه بیکار شدید خود را به کاری مشغول سازید.
2 هرگاه افکار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول کار دیگری کنید و با ایجاد حواس‌پرتی از آن افکار مزاحم دوری کنید.
3 هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: (بس است دیگر) و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبی دیگر خواهید رفت.
4 ذکر این نکته لازم است که غالبا افکار مشوش و آلوده از بازی‌های شیطان و وسوسه‌های نفس است که هدف از آن سرگرم کردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نیک است و انسان باید در برابر این نوع افکار و هجوم آن بی اعتنا باشد و با پرکردن فضای قلب و سینه از یاد خداوند و ذکر او و تفکر در شگفتی‌های خلقت او جایی خالی برای شیطنت شیطان در قلب خود باقی نگذارد.
5- تلقین؛ به خود تلقین کنید که من می‌توانم شک و تردیدهایم را رها کنم و به اصول فکری خود کاملاً باور و ایمان دارم.
6- اذکار (لا اله الا الله) و (لاحول و لاقوة الا بالله) و تلاوت سورۀ ناس، کمک خوبی برای عبور از این افکار است.

خواهر محترم؛ عبوری بدور از افراط و تفریط، رمز رسیدن به اوج سعادت‌های مادی و معنوی است.

نویسنده: عباس‌علی هراتیان





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین