چه کنیم که گفته های دیگران در ما اثر نکند و ایمان ما را دچارتزلزل نکند؟
انسان یک موجود اجتماعی است و نسبت به عوامل محیطی واکنش های زیادی از خود نشان می دهد. یک فرد هر چه از ثبات و قدرت کمتری برخوردار باشد، این عوامل بیشتر در او تأثیرگذار است. به طور مثال نوزاد انسان چون خیلی ضعیف است، با کمترین میکروب بیمار می شود یا با کمی سرما یا گرما دچار مشکل می شود، ولی وقتی بزرگتر و قوی تر شد، در مقابل عوامل بیماری زا مقاومت نشان می دهد. در مسائل معنوی هم همین طور است؛ هر چه یک فرد در درون خود از پایگاه روانی و شخصیتی و اخلاقی ضعیفی برخوردار باشد، تأثیرپذیری او از دیگران زیادتر خواهد بود که در واقع علت ضعف این پایگاه به نداشتن یا ضعیف بودن پایگاه فکری و اعتقادی فرد مربوط می شود، ولی اگر افراد از پایگاه درونی قدرت مندی برخوردار باشند عوامل محیطی مثل رفتارهای نامطلوب اطرافیان در آنها تأثیر منفی نخواهد گذاشت. امام علی(ع) در نهج البلاغه (حکمت 147) می فرماید: مردم سه گروهند یا عالم و دانشمندند یا متعلم و دانشجو و شاگرد علمایند و یا انسانهای متزلزلی که هیچ منزلتی نزد مردم ندارند، از هر سخنی تبعیت می کنند و به هر سو که باد بوزد متمایل گردند (حزب بادند) به نور علم روشن نشده اند و پایگاه محکمی در زندگی خود ندارند. بنابراین هر چه افراد از نظر شناختی و فکری دارای اعتقادات و باورهای قوی تری باشند کمتر تحت تأثیر افکار و عقاید نادرست دیگران واقع می شوند. رسالت و کار اصلی پیامبران و ادیان آسمانی همین است که باورهای مردم را اصلاح کنند و آنها را نسبت به این باورها قوی کنند. علت اصلی انحراف ملت ها در طول تاریخ جهل و نادانی آنهاست. امروزه اگر قدرت های شیطانی دنیا بر جان و مال و تفکر ملت هایشان مسلطند و افکار باطل و خطرناک خود را به خورد آنها می دهند، فقط به خاطر این است که نگذاشته اند باورهای صحیح در ذهن آنها وارد شود. قرآن نیز از سیاست شیطانی فرعون (و فرعون های تاریخ) پرده بر می دارد و می فرماید: (فاستخف قومه فاطاعوه؛ فرعون ملت خود را خفیف و خوار نمود (و از علم و دانش تهی کرد)) (زخرف، آیه 54). در نتیجه او را اطاعت کردند. همین جریان در یک محدوده کوچکتر در تک تک ما نیز می تواند حاکم شود. اگر ما در زندگی دارای هدف مشخصی نباشیم و نسبت به هدف اصلی خلقت آگاهی نداشته باشیم و به قول مثنوی مولوی که می گوید: روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم زکجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم گر ما ندانیم خدا ما را برای چه منظوری آفریده و چه هدفی باید از زندگی داشته باشیم، اگر ما از حقایق هستی بی اطلاع باشیم و به قول مولوی اگر ندانیم که: مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم نتیجه این می شود که در پیچ و خم زندگی گم می شویم و چون راه را نمی دانیم و از روش زندگی اطلاع نداریم، هر صدایی و هر دعوتی و هر رفتار و گفتاری در ما تأثیر می گذارد و هر کدام برای مدتی ما را به دنبال خود می کشاند و وقتی سرمان به سنگ خورد چون از پایگاه فکری درستی برخوردار نیستیم دوباره مثل گذشته راه اشتباه دیگری را انتخاب می کنیم که بهتر از راه اول نیست. علت این که این همه افراد دنبال مدگرایی و چشم و همچشمی و رقابت و امثال آن هستند به همین جهت است، همچنین علت این که بعضی از جوانان ما به مواد افیونی و مخدر معتاد می شوند یا از خانه فرار می کنند و عصیان گر می شوند و نیز علت این که در بین جوانان غربی آمار خودکشی، بیماری های عصبی و روانی، مصرف الکل و امثال آن زیاد شده، همه به خاطر نداشتن پایگاه فکری و شناختی صحیح و محکم است. متأسفانه علم و تکنولوژی هر چه پیشرفت کرده چون از علوم عقلی فاصله گرفته و به تجربه و آزمایشگاه محدود شده و صورت ماده گرایی به خود گرفته در تزلزل بیشتر پایگاه شخصیتی و روانی انسان ها تأثیرگذاشته است. به همین دلیل می بینیم به جای این که در دیگران تأثیر بگذاریم و افکار آنها را اصلاح کنیم، خود تسلیم افکار آنها می شویم. www.morsalat.com
عنوان سوال:

چه کنیم که گفته های دیگران در ما اثر نکند و ایمان ما را دچارتزلزل نکند؟


پاسخ:

انسان یک موجود اجتماعی است و نسبت به عوامل محیطی واکنش های زیادی از خود نشان می دهد. یک فرد هر چه از ثبات و قدرت کمتری برخوردار باشد، این عوامل بیشتر در او تأثیرگذار است. به طور مثال نوزاد انسان چون خیلی ضعیف است، با کمترین میکروب بیمار می شود یا با کمی سرما یا گرما دچار مشکل می شود، ولی وقتی بزرگتر و قوی تر شد، در مقابل عوامل بیماری زا مقاومت نشان می دهد.
در مسائل معنوی هم همین طور است؛ هر چه یک فرد در درون خود از پایگاه روانی و شخصیتی و اخلاقی ضعیفی برخوردار باشد، تأثیرپذیری او از دیگران زیادتر خواهد بود که در واقع علت ضعف این پایگاه به نداشتن یا ضعیف بودن پایگاه فکری و اعتقادی فرد مربوط می شود، ولی اگر افراد از پایگاه درونی قدرت مندی برخوردار باشند عوامل محیطی مثل رفتارهای نامطلوب اطرافیان در آنها تأثیر منفی نخواهد گذاشت.
امام علی(ع) در نهج البلاغه (حکمت 147) می فرماید: مردم سه گروهند یا عالم و دانشمندند یا متعلم و دانشجو و شاگرد علمایند و یا انسانهای متزلزلی که هیچ منزلتی نزد مردم ندارند، از هر سخنی تبعیت می کنند و به هر سو که باد بوزد متمایل گردند (حزب بادند) به نور علم روشن نشده اند و پایگاه محکمی در زندگی خود ندارند.
بنابراین هر چه افراد از نظر شناختی و فکری دارای اعتقادات و باورهای قوی تری باشند کمتر تحت تأثیر افکار و عقاید نادرست دیگران واقع می شوند. رسالت و کار اصلی پیامبران و ادیان آسمانی همین است که باورهای مردم را اصلاح کنند و آنها را نسبت به این باورها قوی کنند. علت اصلی انحراف ملت ها در طول تاریخ جهل و نادانی آنهاست. امروزه اگر قدرت های شیطانی دنیا بر جان و مال و تفکر ملت هایشان مسلطند و افکار باطل و خطرناک خود را به خورد آنها می دهند، فقط به خاطر این است که نگذاشته اند باورهای صحیح در ذهن آنها وارد شود. قرآن نیز از سیاست شیطانی فرعونفرعون های تاریخ) پرده بر می دارد و می فرماید: (فاستخف قومه فاطاعوه؛ فرعون ملت خود را خفیف و خوار نمود (و از علم و دانش تهی کرد)) (زخرف، آیه 54).
در نتیجه او را اطاعت کردند. همین جریان در یک محدوده کوچکتر در تک تک ما نیز می تواند حاکم شود. اگر ما در زندگی دارای هدف مشخصی نباشیم و نسبت به هدف اصلی خلقت آگاهی نداشته باشیم و به قول مثنوی مولوی که می گوید:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
زکجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
گر ما ندانیم خدا ما را برای چه منظوری آفریده و چه هدفی باید از زندگی داشته باشیم، اگر ما از حقایق هستی بی اطلاع باشیم و به قول مولوی اگر ندانیم که:
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
نتیجه این می شود که در پیچ و خم زندگی گم می شویم و چون راه را نمی دانیم و از روش زندگی اطلاع نداریم، هر صدایی و هر دعوتی و هر رفتار و گفتاری در ما تأثیر می گذارد و هر کدام برای مدتی ما را به دنبال خود می کشاند و وقتی سرمان به سنگ خورد چون از پایگاه فکری درستی برخوردار نیستیم دوباره مثل گذشته راه اشتباه دیگری را انتخاب می کنیم که بهتر از راه اول نیست. علت این که این همه افراد دنبال مدگرایی و چشم و همچشمی و رقابت و امثال آن هستند به همین جهت است، همچنین علت این که بعضی از جوانان ما به مواد افیونی و مخدر معتاد می شوند یا از خانه فرار می کنند و عصیان گر می شوند و نیز علت این که در بین جوانان غربی آمار خودکشی، بیماری های عصبی و روانی، مصرف الکل و امثال آن زیاد شده، همه به خاطر نداشتن پایگاه فکری و شناختی صحیح و محکم است. متأسفانه علم و تکنولوژی هر چه پیشرفت کرده چون از علوم عقلی فاصله گرفته و به تجربه و آزمایشگاه محدود شده و صورت ماده گرایی به خود گرفته در تزلزل بیشتر پایگاه شخصیتی و روانی انسان ها تأثیرگذاشته است. به همین دلیل می بینیم به جای این که در دیگران تأثیر بگذاریم و افکار آنها را اصلاح کنیم، خود تسلیم افکار آنها می شویم.
www.morsalat.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین