چه کنیم تا صفت ناپسند حسادت را در خود بمیرانیم؟
یکی از صفات ناپسند انسان‌ها حسد است و کمتر کسی یافت می‌شود که از آن، پیراسته باشد. حسد، ‌هم برای فرد زیان دارد و هم برای جامعه، ‌و علماء اخلاق آن را یکی از نکوهیده‌ترین صفتها شمرده‌اند. زیرا که زیان حسد، دو جنبه دارد. از طرفی به شخص حسود زیان می‌رساند و از طرفی، کسی را که به او حسد برده شده، یعنی محسود را در خطر نیستی و نابودی قرار می‌دهد. و هر جامعه‌ای، بیشتر افراد آن، در یکی از این دو موقعیت قرار دارند. و هنگامی که اکثریت افراد جامعه، در خطر قرار گرفتند، رشد و پیشرفت این جامعه دچار اختلال، رکود و گاهی توقف می‌شود. حسد در تمام طبقات موجود است و اختصاص به دسته‌ای مخصوص ندارد. گمان نرود که طبقه عالیه، به واسطه برخورداری از ناز و نعمت از حسد به دور هستند. بلکه گرفتاران این صفت زشت اخلاقی و رفتاری در این دسته نیز فراوان‌اند. شاید یکی از علل آن که دیکتاتورها، رجال و بزرگان کشوری، خود را نابود می‌کنند، حسد آنها باشد. چون نمی‌توانند ببینند به جز خودشان، کسی دیگر، ثروتی یا شخصیتی و مقامی داشته باشد. هر چند خودشان بالاتر از آن را داشته باشند، ولی بر همان اندازه‌ای که دیگران دارند، حسادت می‌ورزند. پس حسد، همان طوری که از زیر دست نسبت به بالا دست رخ می‌دهد از بالا به پایین و از مهتر به کهتر نیز بسیاراست. و از مساوی به مساوی، نیز خواهد بود. بلکه فراوان است و اینگونه حسد بیشتر در میان خویشان، دوستان و نزدیکان اتفاق می‌افتد. حسد چیست؟ حسد، آرزوی دور شدنِ نعمتی، از کسی است و دستیابی حسود به آن. که گاه می‌شود که حسود، خودش آن نعمت را دارد، و به آن حسد می‌ورزد. و گاه می‌شود که حسود زیان خویش، بلکه مرگ خود را می‌خواهد، تا نعمت آن کس سلب شود. حسد و رحمت خداوند آنچه مسلم است، این است که حسود مادامی که حسادت می‌کند، از رحمت خداوند دور است. هر چند شب و روز عبادت کند. زیرا عبادتهای حسود رنگ حسد را دارد. و کردارهای نیک وی، زهرآلود است. پس در درگاه حضرت باریتعالی، مورد پسند نخواهد بود. عقل سالم، چنین حکم می‌کند که آدمی، با داشتن عوامل ارثی و محیط پرورش و تعلیم و تربیت مخصوص، باید چنین و چنان کند، و غیر از این نمی‌تواند انجام دهد. و اگر به علت داشتن حس حسادت، که خود بیماری زیان‌آورِ روانی است، حرکات و اعمال خود را با دوستان و آشنایان خودش، که هر یک ژنهای ارثیِ مخصوص و محیط پرورش دیگری داشته‌اند، مقایسه کند و به خود فشار آورد که قدم در راه آنان گذارد، گرفتار عوارض روانی می‌شود و راه صلح و صفای زندگی را از دست می‌دهد. حس حسادت، مثل یک میکروب وارد بدن آدمی می‌شود. و اثرات شوم خود را در نهاد اشخاص می‌گذارد. بنابراین، همانطور که بشر، برای جلوگیری از ابتلای به بیماری‌های جسمی‌، خود را واکسینه می‌کند و یا با تصفیه آب و ضد عفونی کردن سبزی، و سایر وسایل، خود را از ابتلای به بیماری مصون می‌دارد، لازم است محیط زندگی خود را از لوث میکروب کثیف و پردردسر حسادت نیز، بزداید. و با تعقل کامل و در نظر گرفتن ممکنات خود، راه حقیقی زندگی را بیابد. چون عقل سالم، راه حسادت را نمی‌پیماید و به خوبی می‌داند که اگر کسی مثلا از نظر مادی از دیگران افزون است، نه چنان است که خوشبختی را در آغوش دارد و یا دیگری که،کم پول‌تر است، به بدبختی کامل، افتاده باشد. بلکه به عکس، اگر اصل را در زندگی لذت به حساب آوریم، عقل سالم، حکم می‌کند که آماده داشتن همه گونه وسایل تنعم، سبب می‌شود که صاحب آن، بدان نعمت‌ها خو بگیرد. و این بار برای احساس لذت، در پی فعالیت‌ شدیدتر و وسیعتری باشد. روی این اصل، چه بهتر که آدمی خیلی متنعم نباشد تا بتواند از زندگی عادی خود بیشتر لذت ببرد. یکی از دانشمندان آمریکایی که در مورد خودکشی‌های کشور خود، مطالعاتی اظهار داشته است که خودکشی، در تودة اغنیاء سه برابر توده فقیر است. علتش این است که اغنیاء، با داشتن همه چیز باز هیچ ندارند. یعنی زندگی‌شان فاقد لذت است. عقل سالم به خوبی می‌داند که زندگی کردن با پول زیاد و مقام والا داشتن نیست. بلکه آدمی با عقلش زندگی می‌کند نه با پولش. با این توضیح می‌توان گفت یکی از راه‌های غلبه بر حسد آشنایی و توجه به ضررهای فردی و اجتماعی آن است. مراتب حسد: 1. اینکه شخص حسود، طبعاً بدخواه دیگران باشد، ولی خودش از این حال، ناراحت و عقلاً از این میل قلبی، متنفر باشد، و به همین خاطر، بر نفس خود غضبناک بوده و در فکر چاره‌ای برای رفع آن باشد. این قسم از حسد چون از اختیار انسان، خارج است قطعاً مورد عفو پروردگار است. 2. اینکه این میل قلبی را دوست داشته و در ناگواریهای محسود به وسیله قول یا فعلی، شادمانی خود را اظهار کند، این قسم از حسد، قطعاً ممنوع و حرام است. 3. قسم سوم حالتی است میانة دو حالت قبلی، یعنی آن که در قلب حسد بورزد و از حسد خود، به هیچ وجه ناراحت نباشد، و درصدد رفع آن بر نیاید. ولی ظاهرا خود را از اطاعت حسد و انجام مقتضیات آن حفظ کند. در حکم این قسم، بین عرفاء، اختلاف است. ولی در هر حال حسد است و برای سلامت روانی انسان ضررهای فراوان دارد. علل و اسباب حسد: 1. عداوت و دشمنی: به این معنی که انسان وقتی با کسی دشمن شد، هیچ خیری را برای او نمی‌خواهد و لذا متنعم بودنش را دوست ندارد. 2. کبر: شخص حسود می‌خواهد بر دیگران تکبر کند و اگر آنها متنعم باشند، زمینه‌ای برای کبر او باقی نمی‌نماند. 3. تعجب، این سبب درموردی است که نعمت، به قدری باشد که انسان تعجب کند که شخصِ آن چنانی به نعمتی این چنینی دست یابد. 4. ترس از نرسیدن به مقصود: به این معنی که انسان بترسد محسود با نعمتی که به دست آورده، می‌تواند مانعِ منافع او شده و او را از رسیدن به مقصود باز دارد. مثل تاجری که می‌ترسد همکارانش با داشتن فلان مقدار سرمایه در بازار، رقیب او شود. 5. حب و ریاست: چون ریاست معمولاً مبتنی بر این است که رئیس، نعمتی داشته باشد که دیگران از او محروم باشند. لذا شخص ریاست طلب، وقتی ببیند، دیگران به نعمتی شبیه آنچه او دارد، دست یافته‌اند، حسد می‌ورزد. 6. خباثت درونی و بخل ذاتی نسبت به بندگان خدا: کسانی هستند که متنعم شدن دیگران، ‌هیچ ضرری برای آنها ندارد، ولی به علت خباثت ذاتی و بخلی که دارند، از گرفتاری دیگران شاد و از متنعم بودن آنها در عذابند. راه علاج حسد 1. راه علمی؛ 2. راه عملی. راه علمی: علاج این مرض، این است که حسود بداند، ‌حسد خسران دنیا و آخرت را برایش به ارمغان می‌آورد. زیرا حسد در واقع، ‌عبارت است از: خشم بر رحمت خداوند و ناخوش داشتن نعمت او، که بین بندگان خود تقسیم نموده است. و این نحوة نگرش ناسپاسی در برابر خداوند است و از طرفی دیگر، حسود بداند که با حسد، از شیوه عملی، رفتاری و فکری اولیاء خدا خارج شده و با شیطان هم مسلک گشته است. چه اینکه اولیاء خدا، بندگان او را دوست دارند. و ابلیس و کفار، پیوسته برای مؤمنین آرزوی بلاء می‌کنند و زوال نعمت آنها را خواستارند. خدای متعال می‌فرماید: (اِن تَمْسَسکم حسنةً تسُوهم و إن تُصبکم سیئةٌ یفرحُوا بها)؛[1] اگر خیری به شما (مؤمنین) برسد آنها (کفار) بدحال و غمگین می‌شوند و اگر حادثه ناگواری برایتان پیش آید، شادمان می‌شوند. اینها ضررهایی است که حسد، برای دین و آخرت انسان به بار می‌آورد. و اما ضرر دنیایی حسد، آن است که حسود، در عذابی دردناک و غم و غصه‌ای سوزناک که حسدش برای او فراهم کرده به سر می‌برد. زیرا می‌بیند که روز به روز نعمت، نصیب افرادی می‌شود که وی به ظاهر آنها را دشمن خود می‌پندارد. و حسد او هر چند زیاد باشد، در نعمت دیگران تأثیر ندارد. چه اینکه اگر حسد حاسدان در نعمت‌ها، مؤثر بود با حسد کفار، ‌هیچ نعمتی برای مؤمنین باقی نمی‌ماند. آری حسد، هیچ ضرری به محسود نمی‌رساند. چون نعمتی را که خدا برای بندگانش مقرر کرده است را با هیچ وسیله‌ای نمی‌توان سلب کرد. بله همان طور که گفتیم، زیان حسد، متوجه حسود است و به حال محسود نافع و برای دنیا و آخرت او مفید است. 2. راه و معالجه عملی حسد: علاج عملیِ حسد، آن است که حسد و تمام اقوال و افعالی را که حسد اقتضاء می‌کند، محکوم کند و خود را به انجام نقیض آنها مکلف نماید. مثلا اگر حسد، اقتضا می‌کند که متعرض عرض و آبروی محسود شود، زبانش را به مدح و ثنای او مکلف کند و اگر موجب قطع بخشش به او می‌شود، خود را به بخشش بیشتری، وادار نماید. و در نتیجة چنین رفتاری محسود به او محبت پیدا می‌کند و در اثر محبت او، شخص حسود، محبت پیدا می‌کند و بین آنها دوستی و موافقت ایجاد می‌شود و همین دوستی، مادّة حسد را خشک می‌کند و این تکلّفات اولیه، برای حسود، به صورت خُلق و خوی در می‌آید. خلاصه آن که، اولاً، حسد جزء نابهنجاری‌ها است و از خواص عقل سلیم نیست. ثانیاً، شخص حسود، قبل از اینکه بتواند، سبب ایجاد ناراحتی دوستانش شود، و آنها را با گفتار و یا کردار خود، بیازارد، با باطن آلوده خود، تحریکات شدید عصبی در مراکز مغزی و به خصوص، عاطفی خود، ایجاد کرده و اعمال حیاتیِ درونی خود را واژگون ساخته است. منابع برای مطالعه بیشتر: 1. چرا بیمار می‌شویم؟ دکتر علی پریور؛ 2. کتاب الاخلاق، مرحوم سید عبدالله شبر؛ 3. حسد، سید رضا صدر. 4. سفر به درون، محمد رضا رسایی؛ 5. خودسازی جسمی و روحی، ناصر مجرد. 6 حسد و دروغ، شهید سید عبدالحسین دستغیب. 7خلاصه معراج السعادة، مرحوم حاج شیخ عباس قمی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . آل عمران، 120.
عنوان سوال:

چه کنیم تا صفت ناپسند حسادت را در خود بمیرانیم؟


پاسخ:

یکی از صفات ناپسند انسان‌ها حسد است و کمتر کسی یافت می‌شود که از آن، پیراسته باشد. حسد، ‌هم برای فرد زیان دارد و هم برای جامعه، ‌و علماء اخلاق آن را یکی از نکوهیده‌ترین صفتها شمرده‌اند. زیرا که زیان حسد، دو جنبه دارد. از طرفی به شخص حسود زیان می‌رساند و از طرفی، کسی را که به او حسد برده شده، یعنی محسود را در خطر نیستی و نابودی قرار می‌دهد. و هر جامعه‌ای، بیشتر افراد آن، در یکی از این دو موقعیت قرار دارند. و هنگامی که اکثریت افراد جامعه، در خطر قرار گرفتند، رشد و پیشرفت این جامعه دچار اختلال، رکود و گاهی توقف می‌شود.
حسد در تمام طبقات موجود است و اختصاص به دسته‌ای مخصوص ندارد. گمان نرود که طبقه عالیه، به واسطه برخورداری از ناز و نعمت از حسد به دور هستند. بلکه گرفتاران این صفت زشت اخلاقی و رفتاری در این دسته نیز فراوان‌اند. شاید یکی از علل آن که دیکتاتورها، رجال و بزرگان کشوری، خود را نابود می‌کنند، حسد آنها باشد. چون نمی‌توانند ببینند به جز خودشان، کسی دیگر، ثروتی یا شخصیتی و مقامی داشته باشد. هر چند خودشان بالاتر از آن را داشته باشند، ولی بر همان اندازه‌ای که دیگران دارند، حسادت می‌ورزند. پس حسد، همان طوری که از زیر دست نسبت به بالا دست رخ می‌دهد از بالا به پایین و از مهتر به کهتر نیز بسیاراست. و از مساوی به مساوی، نیز خواهد بود. بلکه فراوان است و اینگونه حسد بیشتر در میان خویشان، دوستان و نزدیکان اتفاق می‌افتد.
حسد چیست؟ حسد، آرزوی دور شدنِ نعمتی، از کسی است و دستیابی حسود به آن. که گاه می‌شود که حسود، خودش آن نعمت را دارد، و به آن حسد می‌ورزد. و گاه می‌شود که حسود زیان خویش، بلکه مرگ خود را می‌خواهد، تا نعمت آن کس سلب شود.
حسد و رحمت خداوند آنچه مسلم است، این است که حسود مادامی که حسادت می‌کند، از رحمت خداوند دور است. هر چند شب و روز عبادت کند. زیرا عبادتهای حسود رنگ حسد را دارد. و کردارهای نیک وی، زهرآلود است. پس در درگاه حضرت باریتعالی، مورد پسند نخواهد بود. عقل سالم، چنین حکم می‌کند که آدمی، با داشتن عوامل ارثی و محیط پرورش و تعلیم و تربیت مخصوص، باید چنین و چنان کند، و غیر از این نمی‌تواند انجام دهد. و اگر به علت داشتن حس حسادت، که خود بیماری زیان‌آورِ روانی است، حرکات و اعمال خود را با دوستان و آشنایان خودش، که هر یک ژنهای ارثیِ مخصوص و محیط پرورش دیگری داشته‌اند، مقایسه کند و به خود فشار آورد که قدم در راه آنان گذارد، گرفتار عوارض روانی می‌شود و راه صلح و صفای زندگی را از دست می‌دهد. حس حسادت، مثل یک میکروب وارد بدن آدمی می‌شود. و اثرات شوم خود را در نهاد اشخاص می‌گذارد. بنابراین، همانطور که بشر، برای جلوگیری از ابتلای به بیماری‌های جسمی‌، خود را واکسینه می‌کند و یا با تصفیه آب و ضد عفونی کردن سبزی، و سایر وسایل، خود را از ابتلای به بیماری مصون می‌دارد، لازم است محیط زندگی خود را از لوث میکروب کثیف و پردردسر حسادت نیز، بزداید. و با تعقل کامل و در نظر گرفتن ممکنات خود، راه حقیقی زندگی را بیابد. چون عقل سالم، راه حسادت را نمی‌پیماید و به خوبی می‌داند که اگر کسی مثلا از نظر مادی از دیگران افزون است، نه چنان است که خوشبختی را در آغوش دارد و یا دیگری که،کم پول‌تر است، به بدبختی کامل، افتاده باشد. بلکه به عکس، اگر اصل را در زندگی لذت به حساب آوریم، عقل سالم، حکم می‌کند که آماده داشتن همه گونه وسایل تنعم، سبب می‌شود که صاحب آن، بدان نعمت‌ها خو بگیرد. و این بار برای احساس لذت، در پی فعالیت‌ شدیدتر و وسیعتری باشد. روی این اصل، چه بهتر که آدمی خیلی متنعم نباشد تا بتواند از زندگی عادی خود بیشتر لذت ببرد.
یکی از دانشمندان آمریکایی که در مورد خودکشی‌های کشور خود، مطالعاتی اظهار داشته است که خودکشی، در تودة اغنیاء سه برابر توده فقیر است. علتش این است که اغنیاء، با داشتن همه چیز باز هیچ ندارند. یعنی زندگی‌شان فاقد لذت است.
عقل سالم به خوبی می‌داند که زندگی کردن با پول زیاد و مقام والا داشتن نیست. بلکه آدمی با عقلش زندگی می‌کند نه با پولش. با این توضیح می‌توان گفت یکی از راه‌های غلبه بر حسد آشنایی و توجه به ضررهای فردی و اجتماعی آن است.
مراتب حسد: 1. اینکه شخص حسود، طبعاً بدخواه دیگران باشد، ولی خودش از این حال، ناراحت و عقلاً از این میل قلبی، متنفر باشد، و به همین خاطر، بر نفس خود غضبناک بوده و در فکر چاره‌ای برای رفع آن باشد. این قسم از حسد چون از اختیار انسان، خارج است قطعاً مورد عفو پروردگار است.
2. اینکه این میل قلبی را دوست داشته و در ناگواریهای محسود به وسیله قول یا فعلی، شادمانی خود را اظهار کند، این قسم از حسد، قطعاً ممنوع و حرام است.
3. قسم سوم حالتی است میانة دو حالت قبلی، یعنی آن که در قلب حسد بورزد و از حسد خود، به هیچ وجه ناراحت نباشد، و درصدد رفع آن بر نیاید. ولی ظاهرا خود را از اطاعت حسد و انجام مقتضیات آن حفظ کند. در حکم این قسم، بین عرفاء، اختلاف است. ولی در هر حال حسد است و برای سلامت روانی انسان ضررهای فراوان دارد.
علل و اسباب حسد:
1. عداوت و دشمنی: به این معنی که انسان وقتی با کسی دشمن شد، هیچ خیری را برای او نمی‌خواهد و لذا متنعم بودنش را دوست ندارد.
2. کبر: شخص حسود می‌خواهد بر دیگران تکبر کند و اگر آنها متنعم باشند، زمینه‌ای برای کبر او باقی نمی‌نماند.
3. تعجب، این سبب درموردی است که نعمت، به قدری باشد که انسان تعجب کند که شخصِ آن چنانی به نعمتی این چنینی دست یابد.
4. ترس از نرسیدن به مقصود: به این معنی که انسان بترسد محسود با نعمتی که به دست آورده، می‌تواند مانعِ منافع او شده و او را از رسیدن به مقصود باز دارد. مثل تاجری که می‌ترسد همکارانش با داشتن فلان مقدار سرمایه در بازار، رقیب او شود.
5. حب و ریاست: چون ریاست معمولاً مبتنی بر این است که رئیس، نعمتی داشته باشد که دیگران از او محروم باشند. لذا شخص ریاست طلب، وقتی ببیند، دیگران به نعمتی شبیه آنچه او دارد، دست یافته‌اند، حسد می‌ورزد.
6. خباثت درونی و بخل ذاتی نسبت به بندگان خدا:
کسانی هستند که متنعم شدن دیگران، ‌هیچ ضرری برای آنها ندارد، ولی به علت خباثت ذاتی و بخلی که دارند، از گرفتاری دیگران شاد و از متنعم بودن آنها در عذابند.
راه علاج حسد
1. راه علمی؛ 2. راه عملی. راه علمی: علاج این مرض، این است که حسود بداند، ‌حسد خسران دنیا و آخرت را برایش به ارمغان می‌آورد. زیرا حسد در واقع، ‌عبارت است از: خشم بر رحمت خداوند و ناخوش داشتن نعمت او، که بین بندگان خود تقسیم نموده است. و این نحوة نگرش ناسپاسی در برابر خداوند است و از طرفی دیگر، حسود بداند که با حسد، از شیوه عملی، رفتاری و فکری اولیاء خدا خارج شده و با شیطان هم مسلک گشته است. چه اینکه اولیاء خدا، بندگان او را دوست دارند. و ابلیس و کفار، پیوسته برای مؤمنین آرزوی بلاء می‌کنند و زوال نعمت آنها را خواستارند. خدای متعال می‌فرماید: (اِن تَمْسَسکم حسنةً تسُوهم و إن تُصبکم سیئةٌ یفرحُوا بها)؛[1] اگر خیری به شما (مؤمنین) برسد آنها (کفار) بدحال و غمگین می‌شوند و اگر حادثه ناگواری برایتان پیش آید، شادمان می‌شوند.
اینها ضررهایی است که حسد، برای دین و آخرت انسان به بار می‌آورد. و اما ضرر دنیایی حسد، آن است که حسود، در عذابی دردناک و غم و غصه‌ای سوزناک که حسدش برای او فراهم کرده به سر می‌برد. زیرا می‌بیند که روز به روز نعمت، نصیب افرادی می‌شود که وی به ظاهر آنها را دشمن خود می‌پندارد. و حسد او هر چند زیاد باشد، در نعمت دیگران تأثیر ندارد. چه اینکه اگر حسد حاسدان در نعمت‌ها، مؤثر بود با حسد کفار، ‌هیچ نعمتی برای مؤمنین باقی نمی‌ماند.
آری حسد، هیچ ضرری به محسود نمی‌رساند. چون نعمتی را که خدا برای بندگانش مقرر کرده است را با هیچ وسیله‌ای نمی‌توان سلب کرد. بله همان طور که گفتیم، زیان حسد، متوجه حسود است و به حال محسود نافع و برای دنیا و آخرت او مفید است.
2. راه و معالجه عملی حسد:
علاج عملیِ حسد، آن است که حسد و تمام اقوال و افعالی را که حسد اقتضاء می‌کند، محکوم کند و خود را به انجام نقیض آنها مکلف نماید. مثلا اگر حسد، اقتضا می‌کند که متعرض عرض و آبروی محسود شود، زبانش را به مدح و ثنای او مکلف کند و اگر موجب قطع بخشش به او می‌شود، خود را به بخشش بیشتری، وادار نماید. و در نتیجة چنین رفتاری محسود به او محبت پیدا می‌کند و در اثر محبت او، شخص حسود، محبت پیدا می‌کند و بین آنها دوستی و موافقت ایجاد می‌شود و همین دوستی، مادّة حسد را خشک می‌کند و این تکلّفات اولیه، برای حسود، به صورت خُلق و خوی در می‌آید.
خلاصه آن که، اولاً، حسد جزء نابهنجاری‌ها است و از خواص عقل سلیم نیست. ثانیاً، شخص حسود، قبل از اینکه بتواند، سبب ایجاد ناراحتی دوستانش شود، و آنها را با گفتار و یا کردار خود، بیازارد، با باطن آلوده خود، تحریکات شدید عصبی در مراکز مغزی و به خصوص، عاطفی خود، ایجاد کرده و اعمال حیاتیِ درونی خود را واژگون ساخته است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. چرا بیمار می‌شویم؟ دکتر علی پریور؛
2. کتاب الاخلاق، مرحوم سید عبدالله شبر؛
3. حسد، سید رضا صدر.
4. سفر به درون، محمد رضا رسایی؛
5. خودسازی جسمی و روحی، ناصر مجرد.
6 حسد و دروغ، شهید سید عبدالحسین دستغیب.
7خلاصه معراج السعادة، مرحوم حاج شیخ عباس قمی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . آل عمران، 120.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین