حسد (آرزوی زوال نعمت از دیگران) حسد عبارت است از: تمنای زوال نعمت از برادر مؤمن؛ البته آرزوی زوال بدی و نعمت که به صلاح طرف باشد، غیرت است، نه حسد؛ و اگر انسان آرزوی زوال نعمت از برادر مؤمن نکند، بلکه همانند آن را برای خود تمنا و آرزو کند به آن غبطه گویند. حسد از امراض کشنده ی نفسانیه است، که درمان آن سخت است، و شخص دارای چنین صفتی، همیشه در رنج و عذابِ دنیایی و کیفر و عقاب آخرتی گرفتار است، و هر نعمتی در محسود ببیند، متأثر و ناراحت می شود؛ در حالی که نعمت های خداوند بسیارند و قابل شمارش نمی باشند. (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها)؛[1] و از طرفی حسادت موجب ضرر و زیانی بر محسود نمی شود، بلکه موجب رسیدن ثواب و حسنات به او می شود؛ در حالی که تمام وِزْر و وَبال و تلخی برای حسود است. توانم آن که نیازارم اندرون کسی حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است بمیر تا برهی ای حسود کاین رنجی است که از مشقّت او جز به مرگ نتوان رست و چنانچه با دقت توجه نماییم، حسود نستجیر بالله در مقام عناد و ضدّیت با خداست، در این که چرا این نعمت را به محسود داده و باید از او بگیرد و به من بدهد؛ و خود را در مصالح و مفاسد داناتر می بیند؛ لذا آیات و روایات زیادی در مذمّت این صفت پست وارد شده است.خداوند تبارک و تعالی می فرماید: (أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ)؛[2] یا به مردم، نسبت به آنچه خدا از فضل و کرم خود به آنان داده حسد می برند. و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (انّ الحسد لَیَأکلُ الایمانَ کما تأکل النار الحطب) ؛[3] حسد ایمان را می سوزاند؛ همان گونه که آتش، هیزم را می سوزاند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به نکته ی لطیفی اشاره دارد و می فرماید: (صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ)؛[4] (حسادت سبب مرض بدن می گرددو) سلامتی جسم بستگی به کمی حسد دارد. توجه دارید فقط یک نقطه بین جسد و حسد است. هم چنین می فرماید: والحرص و الکبر و الحسد دواعیِ الی التقحّم فی الذنوب[5]؛ حرص به مال و تکبّر و حسد، انسان را به افتادن در گناهان گرفتار می کنند. امام صادق(علیه السلام) نیز می فرماید: آفة الدین الحسد و العجب و الفخر[6]؛ آفت دین، حسد و خودپسندی و فخرفروشی است. یکی از حکما قایل است که حسد زخمی است که بهبود نمی پذیرد. الا تا نخواهی بلا بر حسود که آن بخت برگشته خود در بلاست چه حاجت که باوی کنی دشمنی که او را چنین دشمنی در قفاست انگیزه های حسد انگیزه ی حسد، یا دشمنی و کینه، یا خباثت نفس و بخل نسبت به خیر و نعمت بندگان خدا، یا حبّ ریاست و مقام و مال، یا عدم تحمل برتری دیگران، یا تکبّر و عجب و... است. حسد بیش تر بین دو همکار، دو هم شهری دو هم محلّه ای و یا دو هم درس است که یکی به مقام و جاه و مالی رسیده، ولی دیگری نرسیده است؛ ولی بین دو غریب که ارتباطی با هم نداشته باشند حسدی نیست. ز بس نامهربانی ها ز یاران وطن دیدم *** به جای سرمه بر چشمان کشیدم خاک غربت را درمان و علاج حسد حسد به دو صورت درمان می شود: یکی علمی و دیگر عملی. امّا علمی آن است که شخص حسود توجه نماید که دنیا بی اعتبار و بی ارزش است و این مقام و مال و علم و... با مُردن از بین می روند. دنیا آن قدر ندارد که بر او رشک برند *** ای برادر که نه محسود بماند نه حسود چند روزی نمی گذرد که هر دو (فردی که حسادت میورزد و فردی که به او حسادت میورزند) زیر خاک می پوسند و هر کس با عملش محشور می شود؛ هم چنین شخص حسود باید توجه کند که حسد او به ضرر و زیان دنیا و آخرت خود اوست و ضرر و زیانی برای محسود ندارد. امّا از جهت عمل، شخص حسود باید خود را به تعریف و تمجید و احترام و تواضع و خوش رویی و مدارات با محسود وادار کند، گر چه بر خلاف مقتضای طبع و میل باطنی اش باشد. اگر مدّتی این کار را انجام دهد، خود به خود حسادت او برطرف و این رفتار برای او ملکه و ثابت می شود. ضدّ حسد (خیرخواهی) ضدّ صفت حسد، خیرخواهی برای دیگران است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: یجب علی المؤمن النصیحة له فی المشهد و المغیب[7]؛ بر مؤمن واجب است که خیرخواه برادر مؤمن خود باشد، چه در حضور او، و چه در غیاب او. و بهترین حالت برای انسان آن است که آن چه از خوبی برای خود می خواهد، برای برادر مؤمن خود هم بخواهد و آن چه بر خود نمی پسندد و نمی خواهد، برای برادر مؤمن خود هم نخواهد. پی نوشتها: [1]. سوره ی ابراهیم، آیه ی 34. [2]. سوره ی نساء، آیه ی 53. [3]. جامع السعادات، ج 2. [4]. نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1190؛ نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 192. [5]. نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1250؛ نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 223. [6]. جامع السعادات، ج 2، ص 150. [7]. جامع السعادات، ج 2، ص 164. منبع: سید محمد علی جزایری (آل غفور)،دروس اخلاق اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
حسد (آرزوی زوال نعمت از دیگران)
حسد عبارت است از: تمنای زوال نعمت از برادر مؤمن؛ البته آرزوی زوال بدی و نعمت که به صلاح طرف باشد، غیرت است، نه حسد؛ و اگر انسان آرزوی زوال نعمت از برادر مؤمن نکند، بلکه همانند آن را برای خود تمنا و آرزو کند به آن غبطه گویند. حسد از امراض کشنده ی نفسانیه است، که درمان آن سخت است، و شخص دارای چنین صفتی، همیشه در رنج و عذابِ دنیایی و کیفر و عقاب آخرتی گرفتار است، و هر نعمتی در محسود ببیند، متأثر و ناراحت می شود؛ در حالی که نعمت های خداوند بسیارند و قابل شمارش نمی باشند. (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها)؛[1] و از طرفی حسادت موجب ضرر و زیانی بر محسود نمی شود، بلکه موجب رسیدن ثواب و حسنات به او می شود؛ در حالی که تمام وِزْر و وَبال و تلخی برای حسود است.
توانم آن که نیازارم اندرون کسی
حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است
بمیر تا برهی ای حسود کاین رنجی است
که از مشقّت او جز به مرگ نتوان رست
و چنانچه با دقت توجه نماییم، حسود نستجیر بالله در مقام عناد و ضدّیت با خداست، در این که چرا این نعمت را به محسود داده و باید از او بگیرد و به من بدهد؛ و خود را در مصالح و مفاسد داناتر می بیند؛ لذا آیات و روایات زیادی در مذمّت این صفت پست وارد شده است.خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
(أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ)؛[2] یا به مردم، نسبت به آنچه خدا از فضل و کرم خود به آنان داده حسد می برند.
و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
(انّ الحسد لَیَأکلُ الایمانَ کما تأکل النار الحطب) ؛[3] حسد ایمان را می سوزاند؛ همان گونه که آتش، هیزم را می سوزاند.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) به نکته ی لطیفی اشاره دارد و می فرماید:
(صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ)؛[4] (حسادت سبب مرض بدن می گرددو) سلامتی جسم بستگی به کمی حسد دارد.
توجه دارید فقط یک نقطه بین جسد و حسد است.
هم چنین می فرماید:
والحرص و الکبر و الحسد دواعیِ الی التقحّم فی الذنوب[5]؛ حرص به مال و تکبّر و حسد، انسان را به افتادن در گناهان گرفتار می کنند.
امام صادق(علیه السلام) نیز می فرماید:
آفة الدین الحسد و العجب و الفخر[6]؛ آفت دین، حسد و خودپسندی و فخرفروشی است.
یکی از حکما قایل است که حسد زخمی است که بهبود نمی پذیرد.
الا تا نخواهی بلا بر حسود
که آن بخت برگشته خود در بلاست
چه حاجت که باوی کنی دشمنی
که او را چنین دشمنی در قفاست
انگیزه های حسد
انگیزه ی حسد، یا دشمنی و کینه، یا خباثت نفس و بخل نسبت به خیر و نعمت بندگان خدا، یا حبّ ریاست و مقام و مال، یا عدم تحمل برتری دیگران، یا تکبّر و عجب و... است. حسد بیش تر بین دو همکار، دو هم شهری دو هم محلّه ای و یا دو هم درس است که یکی به مقام و جاه و مالی رسیده، ولی دیگری نرسیده است؛ ولی بین دو غریب که ارتباطی با هم نداشته باشند حسدی نیست.
ز بس نامهربانی ها ز یاران وطن دیدم *** به جای سرمه بر چشمان کشیدم خاک غربت را
درمان و علاج حسد
حسد به دو صورت درمان می شود: یکی علمی و دیگر عملی. امّا علمی آن است که شخص حسود توجه نماید که دنیا بی اعتبار و بی ارزش است و این مقام و مال و علم و... با مُردن از بین می روند.
دنیا آن قدر ندارد که بر او رشک برند *** ای برادر که نه محسود بماند نه حسود
چند روزی نمی گذرد که هر دو (فردی که حسادت میورزد و فردی که به او حسادت میورزند) زیر خاک می پوسند و هر کس با عملش محشور می شود؛ هم چنین شخص حسود باید توجه کند که حسد او به ضرر و زیان دنیا و آخرت خود اوست و ضرر و زیانی برای محسود ندارد. امّا از جهت عمل، شخص حسود باید خود را به تعریف و تمجید و احترام و تواضع و خوش رویی و مدارات با محسود وادار کند، گر چه بر خلاف مقتضای طبع و میل باطنی اش باشد. اگر مدّتی این کار را انجام دهد، خود به خود حسادت او برطرف و این رفتار برای او ملکه و ثابت می شود.
ضدّ حسد (خیرخواهی)
ضدّ صفت حسد، خیرخواهی برای دیگران است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
یجب علی المؤمن النصیحة له فی المشهد و المغیب[7]؛ بر مؤمن واجب است که خیرخواه برادر مؤمن خود باشد، چه در حضور او، و چه در غیاب او.
و بهترین حالت برای انسان آن است که آن چه از خوبی برای خود می خواهد، برای برادر مؤمن خود هم بخواهد و آن چه بر خود نمی پسندد و نمی خواهد، برای برادر مؤمن خود هم نخواهد.
پی نوشتها:
[1]. سوره ی ابراهیم، آیه ی 34.
[2]. سوره ی نساء، آیه ی 53.
[3]. جامع السعادات، ج 2.
[4]. نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1190؛ نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 192.
[5]. نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1250؛ نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 223.
[6]. جامع السعادات، ج 2، ص 150.
[7]. جامع السعادات، ج 2، ص 164.
منبع: سید محمد علی جزایری (آل غفور)،دروس اخلاق اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
- [سایر] چگونه می توان صفت رذیله ای را زدود؟
- [سایر] چه کنیم تا صفت ناپسند حسادت را در خود بمیرانیم؟
- [سایر] نتایج مخرب حسادت و راه درمان آن چیست؟
- [سایر] ریشه های حسادت و راه درمان آن چیست؟
- [سایر] آیا انگیزه های اجتماعی می تواند در گرایش جوان به مد و مدگرایی مؤثر باشد؛ راه درمان آن چگونه است؟
- [سایر] شخصی که حساس و زودرنج است برای درمان خودش چه باید بکند؛ وظیفه و عمل ما برای درمانش چیست ؟ آیا این صفت ارثی است ؟
- [سایر] با عرض سلام خدمت مشاور محترم مدت زیادیست که من گرفتار چند صفت رذیله خیلی دردسر ساز شدم مثل تنبلی ،عدم مسئولیت پذیری در کارهام،و بی حوصلگی در کارهایی که یه زمانی دوست داشتم انجام بدهم و حتی دنبال زمان میگشتم تا انها را انجام بدهم. واین مرا خیلی خیلی عذاب میدهد وتمام انگیزه وانرزی ازمن گرفته شده است.نمیدانم چه کار کنم، میخواهم این طور نباشم اما هر چه تلاش میکنم نمیتوانم .اصلا نمیدانم چه طور شد که من اینجوری شده ام. باور کنید دیگر از دست خودم خسته شده ام. این امر هم در درس خواندنم اثر گذاشته وهم در عبادتهایم وهم در بقیه کارهایم... اگر راهنمایی ام کنید ممنون میشوم.
- [سایر] چگونه صفات رذیله را از خود دور کنیم؟
- [سایر] راه تهذیب نفس از حسادت و تفاوت حسادت و غبطه را بیان کنید؟
- [سایر] رذیله اخلاقی غرور و اسباب آن را توضیح دهید.
- [آیت الله مظاهری] صفت حسادت که رذیله مهمّی است، گرچه معصیت است، ولی پروردگار عالم تا بر طبق آن عملی انجام نگیرد، مؤاخذه نمیکند، بنابراین در خصوص حسد نه سائر رذائل، معصیت و حرمت مربوط به اعمالی است که از آن سرچشمه میگیرد، و تا عملی بر طبق آن انجام نگیرد، بخشیده شده است و ضرر به عدالت هم نمیزند، و همچنین است سوء ظنّ به دیگران اگر صرف خطور در دل باشد و استقرار نداشته باشد، و نظیر خطور گناه که همین حکم را دارد. صفحه 374
- [آیت الله بهجت] اگر وصیت کرد برای گروهی که موصوف به صفت خاصی هستند، مثل فقرا، باید صفت فقر در هنگام مرگ وصیتکننده هم موجود باشد و وجودش در زمان وصیت کافی نیست.
- [آیت الله مظاهری] مراد از عقل در اینجا این است که سفیه، سادهلوح، سادهاندیش و گولخور نباشد، و مراد از عدالت این است که حالت خداترسی باطنی داشته باشد که او را از انجام گناهان باز دارد، و مراد از ملکه قدسیه این است که حالت کج فکری، افراطگری، تفریطگری و صفات رذیله بارز مانند حسد، کبر، حب دنیا و مانند اینها نداشته باشد، و مراد از فقاهت این است که مجتهد مطلق در فقه باشد، و مراد از شجاعت این است که جرأت در حکم به حقّ را داشته باشد و هیچ کسی یا چیزی او را از حکم به حقّ و گفتن حقّ و نوشتن حقّ باز ندارد.
- [آیت الله مظاهری] در توبه تندخویی علاوه بر پشیمانی از گذشته و تصمیم بر ترک در آینده، باید از کسی که با او تندخویی نموده عذرخواهی کند، و علاوه بر همه اینها باید با این رذیله مبارزه کند تا ریشهکن شود.
- [آیت الله سبحانی] شخصی که از سفر معصیت برمی گردد، چنانچه انگیزه رجوعش مقصد مستقلی غیر از رجوع به وطن باشد، نماز او نیز شکسته است.
- [آیت الله نوری همدانی] شخصی که از سفر معصیت بر می گردد ، چنانچه انگیزة رجوعش مقصد مستقلی غیر از رجوع به وطن باشد نماز او شکسته است .
- [آیت الله جوادی آملی] .درمان کودک باید با اذن ولیّ او باشد.
- [آیت الله اردبیلی] بر مسلمانان لازم است روابط اجتماعی خود را از اموری همچون غیبت، تهمت، حسد، تکبّر، تجسّس، دروغ، تملّق، خدعه و مکر، رشوه، سوء ظن، فتنهانگیزی، خیانت، نفاق، استهزا، تضییع حقوق یکدیگر و ظلم و از هرگونه معصیت پاک گردانند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن ماهی های کوچک زنده اشکال دارد، مگر برای درمان در مقام ضرورت.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه طبیب, درمان بیمار را به صورتی سرپرستی کند مثلاً به او دارو دهد یا وی را تزریق کند یا دستور خوردن دارو یا انجام دادن کاری را به او بدهد و در این طبابت اشتباه نماید و به بیمار زیان برسد یا بمیرد, ضامن است و اگر به هیچوجه دستور ندهد, بلکه فقط راه درمان بیماری را در مقالهای بنویسد یا در تدریس بیان کند و بیمار شخصاً به درمان خود اقدام نماید و آسیب ببیند، طبیب ضامن نیست.