پی آمدهای رابطه ی نامشروع برای روح، روان و ایمان آدمی بدین قرار است: 1. از میان رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها که خود افزایش مفاسد و جرم و جنایت را در پی دارد. 2. کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب . 3. سرپیچی از دستور قرآن و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) که انسان را از پیروی هوا و هوس باز می دارند. غریزه ی جنسی یکی از غریزه های طبیعی نفس بشری است که انسان باید به آن پاسخ بگوید. خداوند هر یک از این غریزه ها را بر اساس حکمت و هدفی در نهاد آدمی قرار داده است. بنابراین، خوشبختی و دست یابی به آرامش واقعی انسان در گرو پاسخ گویی متوازن و متعادل به همه ی این غریزه ها است. در این میان، آدمی تنها با بهره گیری از خرد خویش می تواند این غریزه ها را به کنترل درآورد. توجه بیش از اندازه به یک غریزه و چیرگی آن بر همه ی خواسته های عقلانی و فطری آدمی، همانند آن است که یکی از اندام های انسان، بیش از اندازه رشد کند و دیگر اعضا کوچک بماند. بدیهی است چنین هیکلی از سلامت و زیبایی لازم برخوردار نیست و ناقص و بدمنظر خواهد بود. اینک پی آمدهای منفی رابطه ی نامشروع برای روح، روان و ایمان انسان را بررسی می کنیم: 1. از بین رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها اگر انسان با دید استقلالی، به غریزه و شهوت ها به عنوان تنها هدف زندگی بنگرد، هر عاملی که بهتر و بیشتر به شهوت ها پاسخ دهد، جایز شمرده خواهد شد. در این صورت، چشم چرانی، علاقه ی شهوانی به هم جنس، تماس جنسی فراتر از دایره ی ازدواج دایم و موقت، خودارضایی، اعتیاد به عکس ها و فیلم های مبتذل و آزادی ارتباط شهوانی پسران و دختران با یکدیگر، پسندیده خواهد بود، حتی اگر با ضابطه های عقلی و دینی در ستیز باشد و به نابودی شرافت انسانی و جامعه ی بشری بیانجامد.[1] با نگاهی به جامعه های غربی، پی آمدهای منفی رابطه ی نامشروع را بر فرد و جامعه به خوبی درخواهید یافت. در این جامعه ها، هدف انسان از زندگی و آینده ی روشن، از میان رفته است و افزایش روز افزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیب های اخلاقی و انسانی، در گسترش اصل لذت جویی و حکومت غریزه بر عقل آدمی، ریشه دارد. در نتیجه، با از میان رفتن اهداف بلند انسانی و پدید آمدن مشکلات اجتماعی، بنیاد پیوندهای خانوادگی رو به تزلزل نهاده است. 2. کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب برخی صاحب نظران غربی هم چون فروید[2] و راسل،[3] آزادی های جنسی را عامل آرامش روانی و زدودن عقده های درونی می دانستند، ولی پس از اجرای فراگیر این راه کار در غرب، شاهد افزایش روزافزون آمار بیماری های روانی، خودکشی و جنایت های ناشی از ناکامی های جنسی هستیم. بسی روشن است که گسترش محرّک های جنسی، انسان را به کام جویی بیشتر می کشاند و هر گونه شکست در این راه، به آسیب بس بزرگ تری خواهد انجامید. استاد شهید مطهری(رحمهم الله) در این باره می فرماید: (این نوع روابط) هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و خواست اشباع نشدنی درمی آورد. غریزه ی جنسی هم چون آتشی است که هرچه به آن بیشتر خوراک بدهند، شعلهورتر می شود. در نتیجه، با توجه به این که روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حدّ خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس، سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه و ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه ی خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد که امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم می خورد.[4] 3. پیدایش تنوّع خواهی و اثرگذاری آن بر ازدواج جوانانی که پیش از ازدواج، رابطه ی نامشروع را تجربه کرده باشند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه به دید شک و دودلی[5] می نگرند. حتی پس از ازدواج نیز دل کندن از لذت های گذشته برای آنان مشکل است و تنوّع طلبی، روان شان را بیمار می سازد و چه بسا پس از مدتی، دوباره به منجلاب فساد کشیده شوند. ویل دورانت می گوید: فساد پس از ازدواج بیشتر محصول عادت های پیش از ازدواج است.[6] 4. اثر گذاری رابطه ی نامشروع بر ایمان افراد از نگاه معارف دینی قرآن کریم و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) با اشاره به پی آمدهای منفی پیروی از هوا و هوس و شهوت ها، انسان ها را از روی آوردن به آن برحذر داشته اند. نخستین گام در ایجاد رابطه ی نامشروع، نگاه های هوس آلود و چشم چرانی است. به همین دلیل، خدواند در قرآن، افراد با ایمان را از نگاه هوس آلود و شهوانی بازداشته است.[7]سرپیچی از دستور الهی تنها زیان کاری در دنیا و آخرت را در پی دارد و ایمان و معنویت را نابود می کند. در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام)چنین آمده است: حکمت و شهوت در یک قلب جمع نمی شود.[8] هم چنین در روایت دیگری فرموده است: هیچ چیز به اندازه ی چیرگی شهوت، تقوا را از بین نمی برد.[9] یا این که در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) تصریح شده است: کسی که با شهوت همراه شود، جان و عقلش بیمار می شود.[10] با توجه به آیات قرآن و احادیث معصومین(علیهم السلام) روشن می شود که انسان در سایه ی پیروی از آموزه های نورانی اسلام، به تکامل می رسد و در صورت سرپیچی از دستورهای الهی و دست یازیدن به کردار خلاف شرع، از رحمت الهی دور می شود. آن گاه با خاموش شدن نور الهی در خانه ی وجودش، در جاده ی فساد و تباهی گام می نهد.[11] پی نوشتها: [1]. اسلام و ارضای غریزه ی جنسی، محمدرضا امین زاده، قم، انتشارات در راه حق، 1377، چ 1، ص12. [2]. نظریه های جمعیّت، چارلز کادور و دیگران، برگردان: احمد رضوانی، بخش سوم، ص 378. برای آگاهی از نظریه های فروید و راسل ر.ک: اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، صص 20 50. [3]. جهانی که می شناسم، برتراند راسل، برگردان: روح الله عباسی، تهران، شرکت سهامی کتاب های جیبی، 1357، ص 70. [4]. مسأله ی حجاب، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا، 1374، چ 42، صص 84 87. [5]. مشکلات جنسی جوانان، ناصر مکارم شیرازی، قم، انتشارات نسل جوان، ص 31. [6]. لذات فلسفه، ویل دورانت، تهران، نشر دانشجویی، ص 94. [7]. بقره، 30 و 31. [8]. میزان الحکمة، محمد محمدی ری شهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 10، ص 386. [9]. همان، ج 10، ص 386. [10]. همان، ج 10، ص 378. [11]- برای آگاهی بیشتر ر.ک: مسأله ی حجاب، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا، فصل اول و پایانی; اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا; مشکلات جنسی جوانان، ناصر مکارم شیرازی، قم، انتشارات نسل جوان; اسلام و ارضای غریزه جنسی، محمدرضا امین زاده، قم، انتشارات در راه حق.
پی آمدهای رابطه ی نامشروع برای روح، روان و ایمان آدمی بدین قرار است:
1. از میان رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها که خود افزایش مفاسد و جرم و جنایت را در پی دارد.
2. کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب .
3. سرپیچی از دستور قرآن و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) که انسان را از پیروی هوا و هوس باز می دارند.
غریزه ی جنسی یکی از غریزه های طبیعی نفس بشری است که انسان باید به آن پاسخ بگوید. خداوند هر یک از این غریزه ها را بر اساس حکمت و هدفی در نهاد آدمی قرار داده است. بنابراین، خوشبختی و دست یابی به آرامش واقعی انسان در گرو پاسخ گویی متوازن و متعادل به همه ی این غریزه ها است. در این میان، آدمی تنها با بهره گیری از خرد خویش می تواند این غریزه ها را به کنترل درآورد. توجه بیش از اندازه به یک غریزه و چیرگی آن بر همه ی خواسته های عقلانی و فطری آدمی، همانند آن است که یکی از اندام های انسان، بیش از اندازه رشد کند و دیگر اعضا کوچک بماند. بدیهی است چنین هیکلی از سلامت و زیبایی لازم برخوردار نیست و ناقص و بدمنظر خواهد بود.
اینک پی آمدهای منفی رابطه ی نامشروع برای روح، روان و ایمان انسان را بررسی می کنیم:
1. از بین رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها
اگر انسان با دید استقلالی، به غریزه و شهوت ها به عنوان تنها هدف زندگی بنگرد، هر عاملی که بهتر و بیشتر به شهوت ها پاسخ دهد، جایز شمرده خواهد شد. در این صورت، چشم چرانی، علاقه ی شهوانی به هم جنس، تماس جنسی فراتر از دایره ی ازدواج دایم و موقت، خودارضایی، اعتیاد به عکس ها و فیلم های مبتذل و آزادی ارتباط شهوانی پسران و دختران با یکدیگر، پسندیده خواهد بود، حتی اگر با ضابطه های عقلی و دینی در ستیز باشد و به نابودی شرافت انسانی و جامعه ی بشری بیانجامد.[1]
با نگاهی به جامعه های غربی، پی آمدهای منفی رابطه ی نامشروع را بر فرد و جامعه به خوبی درخواهید یافت. در این جامعه ها، هدف انسان از زندگی و آینده ی روشن، از میان رفته است و افزایش روز افزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیب های اخلاقی و انسانی، در گسترش اصل لذت جویی و حکومت غریزه بر عقل آدمی، ریشه دارد. در نتیجه، با از میان رفتن اهداف بلند انسانی و پدید آمدن مشکلات اجتماعی، بنیاد پیوندهای خانوادگی رو به تزلزل نهاده است.
2. کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب
برخی صاحب نظران غربی هم چون فروید[2] و راسل،[3] آزادی های جنسی را عامل آرامش روانی و زدودن عقده های درونی می دانستند، ولی پس از اجرای فراگیر این راه کار در غرب، شاهد افزایش روزافزون آمار بیماری های روانی، خودکشی و جنایت های ناشی از ناکامی های جنسی هستیم. بسی روشن است که گسترش محرّک های جنسی، انسان را به کام جویی بیشتر می کشاند و هر گونه شکست در این راه، به آسیب بس بزرگ تری خواهد انجامید.
استاد شهید مطهری(رحمهم الله) در این باره می فرماید:
(این نوع روابط) هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و خواست اشباع نشدنی درمی آورد. غریزه ی جنسی هم چون آتشی است که هرچه به آن بیشتر خوراک بدهند، شعلهورتر می شود. در نتیجه، با توجه به این که روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حدّ خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس، سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه و ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه ی خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد که امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم می خورد.[4]
3. پیدایش تنوّع خواهی و اثرگذاری آن بر ازدواج
جوانانی که پیش از ازدواج، رابطه ی نامشروع را تجربه کرده باشند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه به دید شک و دودلی[5] می نگرند. حتی پس از ازدواج نیز دل کندن از لذت های گذشته برای آنان مشکل است و تنوّع طلبی، روان شان را بیمار می سازد و چه بسا پس از مدتی، دوباره به منجلاب فساد کشیده شوند. ویل دورانت می گوید:
فساد پس از ازدواج بیشتر محصول عادت های پیش از ازدواج است.[6]
4. اثر گذاری رابطه ی نامشروع بر ایمان افراد از نگاه معارف دینی
قرآن کریم و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) با اشاره به پی آمدهای منفی پیروی از هوا و هوس و شهوت ها، انسان ها را از روی آوردن به آن برحذر داشته اند.
نخستین گام در ایجاد رابطه ی نامشروع، نگاه های هوس آلود و چشم چرانی است. به همین دلیل، خدواند در قرآن، افراد با ایمان را از نگاه هوس آلود و شهوانی بازداشته است.[7]سرپیچی از دستور الهی تنها زیان کاری در دنیا و آخرت را در پی دارد و ایمان و معنویت را نابود می کند. در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام)چنین آمده است:
حکمت و شهوت در یک قلب جمع نمی شود.[8]
هم چنین در روایت دیگری فرموده است:
هیچ چیز به اندازه ی چیرگی شهوت، تقوا را از بین نمی برد.[9]
یا این که در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) تصریح شده است:
کسی که با شهوت همراه شود، جان و عقلش بیمار می شود.[10]
با توجه به آیات قرآن و احادیث معصومین(علیهم السلام) روشن می شود که انسان در سایه ی پیروی از آموزه های نورانی اسلام، به تکامل می رسد و در صورت سرپیچی از دستورهای الهی و دست یازیدن به کردار خلاف شرع، از رحمت الهی دور می شود. آن گاه با خاموش شدن نور الهی در خانه ی وجودش، در جاده ی فساد و تباهی گام می نهد.[11]
پی نوشتها:
[1]. اسلام و ارضای غریزه ی جنسی، محمدرضا امین زاده، قم، انتشارات در راه حق، 1377، چ 1، ص12.
[2]. نظریه های جمعیّت، چارلز کادور و دیگران، برگردان: احمد رضوانی، بخش سوم، ص 378. برای آگاهی از نظریه های فروید و راسل ر.ک: اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، صص 20 50.
[3]. جهانی که می شناسم، برتراند راسل، برگردان: روح الله عباسی، تهران، شرکت سهامی کتاب های جیبی، 1357، ص 70.
[4]. مسأله ی حجاب، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا، 1374، چ 42، صص 84 87.
[5]. مشکلات جنسی جوانان، ناصر مکارم شیرازی، قم، انتشارات نسل جوان، ص 31.
[6]. لذات فلسفه، ویل دورانت، تهران، نشر دانشجویی، ص 94.
[7]. بقره، 30 و 31.
[8]. میزان الحکمة، محمد محمدی ری شهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 10، ص 386.
[9]. همان، ج 10، ص 386.
[10]. همان، ج 10، ص 378.
[11]- برای آگاهی بیشتر ر.ک: مسأله ی حجاب، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا، فصل اول و پایانی; اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا; مشکلات جنسی جوانان، ناصر مکارم شیرازی، قم، انتشارات نسل جوان; اسلام و ارضای غریزه جنسی، محمدرضا امین زاده، قم، انتشارات در راه حق.
- [سایر] روابط نامشروع چه تأثیری در روحیّه و ایمان و اعتقادات جوانان دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] وظیفه جوانان مؤمن در دانشگاههای مختلط در رابطه با فسادی که میبینند چیست؟
- [سایر] نوحه ها و اشعار حماسی چه تأثیری در روحیه رزمندگان ایرانی در طول جنگ تحمیلی داشت؟
- [سایر] ایا بعد از رابطه نامشروع ازدواج به صلاح است؟
- [سایر] اعتقاد به موعود و منجی چه تأثیری بر زندگی ما دارد؟
- [سایر] اعتقاد به موعود و منجی چه تأثیری بر زندگی ما دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] رابطه نامشروع مادون زنا همچون تفخیذ یا تقبیل چگونه اثبات می شود؟
- [آیت الله بهجت] آیا رابطه نامشروع با خواهر زن، باعث حرمت همسر، بر مرد می شود؟
- [آیت الله بهجت] اگر مردی به همسر خود نسبت رابطه ی نامشروع با شخص خاصی بدهد، حکم شرعی چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا اجاره دادن منزل به فردی که با دیگری رابطه نامشروع دارد اشکال دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام سوءظن به دیگران است و این گناه بزرگ علاوه بر اینکه عملی حرام است، در بسیاری از موارد منجر به قتل و جدائی دوستان از یکدیگر و طلاق و بیمهری شوهر با زن یا زن با شوهر، و بغض و کینه و مانند اینها میشود، و آن اقسامی دارد: الف) سوءظنّ مربوط به گناه، نظیر اینکه کسی تخیّل کند همسر او رابطه نامشروع با دیگری دارد و بعد از آن تجسّس کند و یا عمل دیگری نظیر بیمهری بر آن مترتّب کند، این قسم حرام و گناهش بزرگ و مفاسد آن نیز بسیار است. ب) سوءظن مربوط به گناه، ولی بدون آنکه عملی بر آن مترتب کند، و این قسم نیز نزد علمای علم اخلاق حرام است و مبارزه با آن را از اوجب واجبات میدانند. ج) سوءظن مربوط به گناه، ولی علاوه بر اینکه عملی مترتّب بر آن نمیکند، خطوری بیش نباشد و فوراً از آن منصرف شود، و این قسم نیز حرام است، امّا پروردگار عالم به جهت منّت بر بندگان از آن عفو نموده است، ولی باید متوجّه باشیم همین خطورات است که به تدریج منجر به استقرار در نفس و سپس منجر به ملکه میشود، و اگر کسی- العیاذ باللَّه- ملکه سوءظن پیدا کند، مفاسد بزرگی حتّی سوءظنّ به خدای متعال و پیامبر و اهلبیت(سلاماللهعلیهم) پیدا میکند. د) سوءظن مربوط به غیرگناه، نظیر اینکه زنی تخیّل کند شوهرش ازدواج دیگری نموده است، و این قسم اگر عملی که گناه است بر آن مترتّب نشود و مواظبت کند ملکه نشود، از نظر فقهای عظام گناه نیست، ولی علاوه بر اینکه از نظر علمای علم اخلاق حرام است، باید بدانیم که سوءظن هر چه باشد مفاسد عظیمی را در بر دارد.