اقسام لذت را بشمارید بالاترین و پایدارترین نوع لذت کدام است؟ چگونه می توان به نوع عالی و پایدار لذت دست یافت؟
حقیقت لذت، عبارت است از ادراک چیزی که ملائم و موافق با طبیعت و روحیۀ انسان باشد؛ یعنی درک چنین اموری برای انسان، لذت آور و موجب شادی و انبساط خاطر او می گردد. و در مقابل درک و احساس چیزهایی که ناگوار و مخالف اخلاق و طبیعت انسان باشد، درد آور و موجب کدورت روان و ناراحتی است. براین اساس هر انسانی از برخی امور، لذت می‌برد و از بعضی رنجور می‌شود اما اینکه از چه امور لذت ببرد و از جه مسائلی نگران شود به تربیت اخلاقی او مربوط می شود. انسان طبعا موجودی لذت جوست و کارهای خود را برای رسیدن به لذتی انجام می دهد یا حداقل انگیزه آنها در رفتن به سوی چیزی لذت از آن چیز است. برخی از افراد چنین گمان می کنند که لذت ها محدود به لذتهای حسی و حیوانی (شکم و شهوت) است که اگر لذت های حسی خود را محدود کنند و برای خدا از لذت های حرام یا لذت هایی که در شأن آنها نیست بگذرند زندگی سختی خواهند داشت و گمان می کنند که مؤمنان واقعی و بندگان مطیع دستورات خداوند از چیزی لذت نمی برند و زندگی به کام آنان تلخ است در حالی که چنین نیست زیرا لذت ها محدود به لذتهای حسی نیست. بلکه لذت هایی وجود دارد که بسیار بالاتر از لذت های مادی و حیوانی است. در یک تقسیم بندی کلی لذت ها بر چهار نوع است: 1- لذت حسی: لذت هایی که از طریق اعضای بدن و حواس پنج گانه ظاهری نصیب انسان می شود. 2- لذت خیالی: لذتی که از طریق خیال نصیب انسان می شود مانند لذت در خواب . لذت بردن از ناحیه خیال حضور در جایی زیبا ، لذت بردن از یک خاطره خوش و ... . 3- لذت عقلی: لذت بردن از درک حقایق عقلی همانند لذت بردن از کشف فرمول های ریاضی و فیزیک و لذت بردن از آگاهی یافتن بر امور علمی. 4- لذت معنوی و(روحی): مانند لذتی که از امور معنوی و بندگی خدا نصیب بنده می شود. البته هدف بنده در امور معنوی و عبادی نباید لذت بردن باشد چون امور عبادی باید خالصانه برای خدا انجام شود، اما به طور طبیعی آنها که اهل امور معنوی و عبادی اند، لذتی نیز عائدشان می شود که کمتر از لذت مادی نیست بلکه برای جمعی بسیار فراتر از آن است. علامه جعفری انواع لذت ها و آلام را به دو دسته طبقه بندی نموده است که عبارتند از: لذایذ و آلام جسمی (مادی)و لذایذ و آلام روحی (معنوی). اصول لذایذ مادی شامل لذایذ مادی مستقیم مثل لذت خوردن، آشامیدن، پوشیدن و لذایذ مادی غیرمستقیم مثل لذت مهارت، جلب محبت، تسلط بر دیگران و لذت تفریح آرامش فکری و لذت آزادی می باشد. اصول لذایذ روحی مثل انجام تکلیف است و تقرب به ذات احدیت.[1] اما اینکه کدام لذت برتر است بستگی به نوع تفکر و جهان بینی هر فرد دارد از دیدگاه یک انسان مؤمن و الهی لذتی برتر از رسیدن به مقام رضایت خداوند نیست. از این رو هر کاری که او را به رضای الهی خدا نزدیک کند دارای لذت برتر است. مؤمن همیشه در اندیشۀ انجام کار خیر است؛ نه لذت حسی و سود دنیایی. البته این خیر گاهی لذیذ و نافع و گاهی تلخ و زیانبار است؛ اگر نسبت ‌به حس و طبیعت‌بررسی شود، برای ذائقه و نیز از نظر منافع مادی، لذیذ و سود آور نیست، ولی عقل آن را خیر می‌داند. از این بالاتر، گاهی برخی از کارها، نه تنها برای ذائقه و حس، لذت و از لحاظ مسائل مادی، سودی ندارد، بلکه عقل هم در تشخیص خیر بودن او (راجل‌) و درمانده است؛ اما وحی که اشراف بر عقل دارد و معلم آن است و آن را شکوفا و دفینه‌های آن را آشکار و شکفته‌تر می‌کند، به عقل می‌فهماند که فلان کار خیر است و آنگاه عقل، خیر بودن آن را می‌فهمد و می‌پذیرد و دستور انجام آن را به بدن صادر می‌کند. در قرآن کریم آمده است که باید معیار کارها، خیر باشد و لذت و سود ظاهری نباشد و خیر را هم باید وحی بیان کند: ( چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. ‌)[2] از این آیه کریمه، معلوم می‌شود حقیقت ما را همان جان و فطرت تأمین می‌کند و بدن و منافع بدنی، ابزاری بیش نیست. راه رسیدن به لذت برتر: استاد جوادی آملی در این زمینه می فرماید: "آنها که عاقل، زاهد، عارف، عابد و بنده خدا هستند و طعم ریاست را به خوبی چشیده‌اند، قبل از این که در بارۀ مسائل اجتماعی، سیاسی و... سخن بگویند، در محیط داخلی روح خود، تکلیف رئیس و مرئوس را مشخص می‌کنند و می‌گویند روح، باید فرمان بدهد و بدن باید اطاعت کند و این گونه ریاست، لذت بخش است؛ مثلا، روح دستور می‌دهد که شما روزه بگیرید، ولی بدن رنج می‌برد و اطاعت می‌کند و روح از این فرمانروایی بر بدن لذت می‌برد یا روح در حالت دفاع و جهاد و نبرد با بیگانه‌ها به بدن دستور می‌دهد و بدن اطاعت نموده و از جایی به جایی حرکت و جهاد را آغاز و رنج تیر و دشنه را تحمل می‌کند و زخمی می‌شود. این‌جا روح، خدا را شکر می‌کند که من فرمان دادم و بدن اطاعت کرد. نیز چنین است در نگاه نکردن به نامحرم یا گوش ندادن به آهنگ های حرام و یا نخوردن مال های حرام و صدها دستورهای دینی دیگر، ولی جاهل، بدن را بر روح، مسلط کرده و آن را امیر و رئیس می‌کند و بر کرسی ریاست می‌نشاند و روح الاهی را تحت اسارت بدن می‌گیرد."[3] پی نوشتها: [1] نک: جعفری، محمد تقی، آفرینش و انسان. [2] بقره، 216؛َ عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی‌ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ. [3] جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن، ص 241. http://farsi.islamquest.net
عنوان سوال:

اقسام لذت را بشمارید بالاترین و پایدارترین نوع لذت کدام است؟ چگونه می توان به نوع عالی و پایدار لذت دست یافت؟


پاسخ:

حقیقت لذت، عبارت است از ادراک چیزی که ملائم و موافق با طبیعت و روحیۀ انسان باشد؛ یعنی درک چنین اموری برای انسان، لذت آور و موجب شادی و انبساط خاطر او می گردد. و در مقابل درک و احساس چیزهایی که ناگوار و مخالف اخلاق و طبیعت انسان باشد، درد آور و موجب کدورت روان و ناراحتی است.
براین اساس هر انسانی از برخی امور، لذت می‌برد و از بعضی رنجور می‌شود اما اینکه از چه امور لذت ببرد و از جه مسائلی نگران شود به تربیت اخلاقی او مربوط می شود. انسان طبعا موجودی لذت جوست و کارهای خود را برای رسیدن به لذتی انجام می دهد یا حداقل انگیزه آنها در رفتن به سوی چیزی لذت از آن چیز است. برخی از افراد چنین گمان می کنند که لذت ها محدود به لذتهای حسی و حیوانی (شکم و شهوت) است که اگر لذت های حسی خود را محدود کنند و برای خدا از لذت های حرام یا لذت هایی که در شأن آنها نیست بگذرند زندگی سختی خواهند داشت و گمان می کنند که مؤمنان واقعی و بندگان مطیع دستورات خداوند از چیزی لذت نمی برند و زندگی به کام آنان تلخ است در حالی که چنین نیست زیرا لذت ها محدود به لذتهای حسی نیست. بلکه لذت هایی وجود دارد که بسیار بالاتر از لذت های مادی و حیوانی است.
در یک تقسیم بندی کلی لذت ها بر چهار نوع است:
1- لذت حسی: لذت هایی که از طریق اعضای بدن و حواس پنج گانه ظاهری نصیب انسان می شود.
2- لذت خیالی: لذتی که از طریق خیال نصیب انسان می شود مانند لذت در خواب . لذت بردن از ناحیه خیال حضور در جایی زیبا ، لذت بردن از یک خاطره خوش و ... .
3- لذت عقلی: لذت بردن از درک حقایق عقلی همانند لذت بردن از کشف فرمول های ریاضی و فیزیک و لذت بردن از آگاهی یافتن بر امور علمی.
4- لذت معنوی و(روحی): مانند لذتی که از امور معنوی و بندگی خدا نصیب بنده می شود. البته هدف بنده در امور معنوی و عبادی نباید لذت بردن باشد چون امور عبادی باید خالصانه برای خدا انجام شود، اما به طور طبیعی آنها که اهل امور معنوی و عبادی اند، لذتی نیز عائدشان می شود که کمتر از لذت مادی نیست بلکه برای جمعی بسیار فراتر از آن است.
علامه جعفری انواع لذت ها و آلام را به دو دسته طبقه بندی نموده است که عبارتند از: لذایذ و آلام جسمی (مادی)و لذایذ و آلام روحی (معنوی). اصول لذایذ مادی شامل لذایذ مادی مستقیم مثل لذت خوردن، آشامیدن، پوشیدن و لذایذ مادی غیرمستقیم مثل لذت مهارت، جلب محبت، تسلط بر دیگران و لذت تفریح آرامش فکری و لذت آزادی می باشد. اصول لذایذ روحی مثل انجام تکلیف است و تقرب به ذات احدیت.[1]
اما اینکه کدام لذت برتر است بستگی به نوع تفکر و جهان بینی هر فرد دارد از دیدگاه یک انسان مؤمن و الهی لذتی برتر از رسیدن به مقام رضایت خداوند نیست. از این رو هر کاری که او را به رضای الهی خدا نزدیک کند دارای لذت برتر است.
مؤمن همیشه در اندیشۀ انجام کار خیر است؛ نه لذت حسی و سود دنیایی. البته این خیر گاهی لذیذ و نافع و گاهی تلخ و زیانبار است؛ اگر نسبت ‌به حس و طبیعت‌بررسی شود، برای ذائقه و نیز از نظر منافع مادی، لذیذ و سود آور نیست، ولی عقل آن را خیر می‌داند. از این بالاتر، گاهی برخی از کارها، نه تنها برای ذائقه و حس، لذت و از لحاظ مسائل مادی، سودی ندارد، بلکه عقل هم در تشخیص خیر بودن او (راجل‌) و درمانده است؛ اما وحی که اشراف بر عقل دارد و معلم آن است و آن را شکوفا و دفینه‌های آن را آشکار و شکفته‌تر می‌کند، به عقل می‌فهماند که فلان کار خیر است و آنگاه عقل، خیر بودن آن را می‌فهمد و می‌پذیرد و دستور انجام آن را به بدن صادر می‌کند.
در قرآن کریم آمده است که باید معیار کارها، خیر باشد و لذت و سود ظاهری نباشد و خیر را هم باید وحی بیان کند: ( چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. ‌)[2]
از این آیه کریمه، معلوم می‌شود حقیقت ما را همان جان و فطرت تأمین می‌کند و بدن و منافع بدنی، ابزاری بیش نیست.
راه رسیدن به لذت برتر:
استاد جوادی آملی در این زمینه می فرماید: "آنها که عاقل، زاهد، عارف، عابد و بنده خدا هستند و طعم ریاست را به خوبی چشیده‌اند، قبل از این که در بارۀ مسائل اجتماعی، سیاسی و... سخن بگویند، در محیط داخلی روح خود، تکلیف رئیس و مرئوس را مشخص می‌کنند و می‌گویند روح، باید فرمان بدهد و بدن باید اطاعت کند و این گونه ریاست، لذت بخش است؛ مثلا، روح دستور می‌دهد که شما روزه بگیرید، ولی بدن رنج می‌برد و اطاعت می‌کند و روح از این فرمانروایی بر بدن لذت می‌برد یا روح در حالت دفاع و جهاد و نبرد با بیگانه‌ها به بدن دستور می‌دهد و بدن اطاعت نموده و از جایی به جایی حرکت و جهاد را آغاز و رنج تیر و دشنه را تحمل می‌کند و زخمی می‌شود. این‌جا روح، خدا را شکر می‌کند که من فرمان دادم و بدن اطاعت کرد. نیز چنین است در نگاه نکردن به نامحرم یا گوش ندادن به آهنگ های حرام و یا نخوردن مال های حرام و صدها دستورهای دینی دیگر، ولی جاهل، بدن را بر روح، مسلط کرده و آن را امیر و رئیس می‌کند و بر کرسی ریاست می‌نشاند و روح الاهی را تحت اسارت بدن می‌گیرد."[3]
پی نوشتها:
[1] نک: جعفری، محمد تقی، آفرینش و انسان.
[2] بقره، 216؛َ عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی‌ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ.
[3] جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن، ص 241.
http://farsi.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین