برای پاسخ به این سؤال که مربوط به چرائی اختلافات علماء و اندیشمندان قدیم و جدید است باید به این امر توجه شود که عمدتاً سؤال ناظر بر اختلافات فقهی درباره مباحث سیاسی اجتماعی جامعه می باشد لذا در این نوشتار، جهت بحث به این سمت و سوی معطوف شده است امّا در ابتدا تذکر دو نکته ضروری است که باید به آن توجه نمائیم. اول اینکه: (تردیدی نیست که حوزه های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع، مهم ترین پایگاه محکم اسلامی در برابرحملات وانحرافات و کجروی ها بوده اند. علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند. اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن واسلام واهل بیت علیهم السلام به خورد اقشار مختلف داده بودند.)[1] دوم اینکه کار علما و کار فقیه کشف حکم الهی از کتاب و سنت است. ما باید بین مخترع و کاشف فرق بگذاریم. بنابراین همه فقهاء خادمان وحی بوده اند و کوشش می کنند حکم الهی را آن طور که هست بدست آورند. بدینگونه که در ضروریات دین مثل نماز که از ضروریات دین است و یا در ضروریات فقه مثل تعلق زکات بر جو و گندم که از ضروریات فقه است، اتفاق مسلمانان و آیات قطعی و روایات متواتر وجود دارد، فقیهان جهان اسلام در طول قرن ها در مورد آنها یک رأی و نظر داشته اند ولی مسائلی که از این حالات بیرون بوده و دلایل آن ها از نظر روشنی به این پایه نمی رسد، در این موارد اختلاف مربوط به کشف قرائن است که حکم را روشن می کند و هم چنین احیاناً مربوط به فهم فقیه از روایت است.[2] با این توضیح ناگزیریم فارغ از ضروریات دین و ضروریات فقه، فرض سؤال را بر روی فروعات فقهی ببریم و بدین وجه است که (کتاب های فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عبادی تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد... حال آیا می توان تصور نمود که چون فقهاء با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند (نعوذبالله) خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند؟ هرگز)[3] مثلاً در مسأله مالکیت و محدودة آن، در مسائل پیچیدة پول و ارز و بانکداری، در مالیات، مجسمه سازی، موسیقی، تغییر موضوعات حرام و حلال و توسیع و تضییق بعضی از احکام در زمان ها و مکان های مختلف، (که اینها گوشه ای از هزاران مسأله مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کرده اند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمان های گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید برای آن فکری بنمایند.)[4] البته این تغییر و تحولات و گوناگونی آراء فقهاء تابع ویژگیهای اجتهاد و پویایی و استمرار آن می باشد که این (استمرار اجتهاد، فقیه را در استنباط احکام مربوط به موضوع های تازه و بی سابقه از دو منبع نقل و عقل یاری می نماید. موضوع های جدید، همواره با تحولات جدید اجتماعی چهره می نمایند و فقیه به تناسب شرایط اجتماعی تازه، ضرورت تحقیق دربارة احکام مستور و (پنهانی) که تاکنون از معرفت آنها بی بهره بوده را احساس می کند و استنباط احکام موضوع های تازه و بی سابقه را براساس اصول و قواعد شرعی و بدون اعمال سلیقه و پندار شخصی خود آغاز می نماید. شکی نیست که شناخت دقیق این موضوع ها، شرط اساسی برای استنباط حکم مربوط به آن هاست.)[5] یعنی می توان گفت (مسأله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است واقعاً موضوع جدیدی شده است قهراً حکم جدیدی می طلبد.)[6] و این بدین سبب است که (با آگاهی از زمان و حوادث مربوط به آن، راه استنباط احکام الهی از منابع شرعی همواره باز است... امام صادق علیه السلام می فرماید: (العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس یعنی انسان آگاه به زمان خود، مورد هجوم خطاها و اشتباهات قرار نمی گیرید.) و به برکت آگاهی از زمان و نیازهای آن فقه اسلام، همواره در بسط و گسترش بوده است.)[7] البته بدون شک، تشخیص قواعد فقهی براساس کتاب و سنّت... کاری بس ظریف و عظیم است و نیازمند استعداد شگرف و اشراف بر ابواب مختلف فقه و کاوش دقیق و تفکر عمیق پیرامون الفاظ و عبارات و قرائن حالیه و متعالیه متون نقلی و تعمیق فراوان در منبع عقل می باشد.[8] به عبارتی دیگر، اختلاف علماء و فقهاء تابع ویژگیهای فقه و پویایی آن است یعنی باید گفت که (اجتهاد و فقاهت بر دو رکن اساسی استوار است: 1. تعمق در استدلال برای حکم شناسی. 2. تلاش در جهت تبیین کامل موضوع که نخستین گام در تحقیق اجتهادی است و شهید صدر(ره) از تلاش نخست به حرکت عمودی در فقه و از تلاش دوم به حرکت افقی در اجتهاد تعبیر می کند.)[9] و همین دو رکن اساسی و به کارگیری آن باعث گردیده فقه، پویایی خودش را داشته باشد بنابراین (پویایی فقه معلول گرایش های درونی محقق، وسعت و عدم وسعت معلومات درون دینی و برون دینی مجتهد، خلاقیّت فکری، عارض شدن موانع برای احکام اولیه، عوامل طبیعی مؤثر در موضوعات و اتخاذ روش های مختلف در دین شناسی است. ولی پویایی آن به مفهوم تغییر و تحول در احکام شرعی نیست، زیرا آن چه دگرگون می شود موضوعات است نه احکام شرعی. احکام و اصول اسلامی به علت کلی بودن و توجه به نیازهای ثابت بشر و قدرت سازگاری با نیازهای متغیر، همواره ثابت و جاودانه اند و کاروان بشری را در بستر قرون به سوی سعادت و کمال حقیقی رهنمون می شود.)[10] پس (قوانینی که به مقتضای روح آدمی و شؤون ثابت او وضع می شود، همان قوانین تشریعی است که در هیچ حالت، توسط هیچ کس، قابل تغییر و تبدیل نیست و در مقام ثابت و دوامِ این احکام است که فرموده اند: (حلال محمد حلال ابتداً الی القیامة و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة)[11] یعنی؛ حلال پیامبر اکرم حلال همیشگی است تا روز قیامت و حرام او حرام است تا روز قیامت. اما مقرراتی که عهده دار اداره امور متغیر و طبیعی انسان است، متغیر است و از یک سو تابع قوانین ثابت است و از سوی دیگر، به شرایط خاص زمانی و مکانی بستگی دارد.[12] به تعبیر دیگر در می یابیم که (اسلام اصولی دارد که آن اصول ثابت است و تغییرپذیر نیست ولی در اسلام جای تغییر هم وجود دارد.)[13] که برخی از اختلاف دیدگاهها تابع همین تغییرات است البته (تغییر باید در یک مدار معین و مشخص و در یک جهت خاص صورت بگیرد.)[14] یعنی باید یادآور شد که (اسلام یک نوع رمزی و یک دستگاه متحرکی در داخل خودش قرار داده که خودش از ناحیه خودش تغییر می کند نه از ناحیة کسی که مثلاً علماء بیایند تغییربدهند. علماء فقط می توانند آن تغییرات را کشف کنند نه اینکه تغییر دهند.)[15] و از این خاطر (معلوم می شود که گاهی ممکن است تکلیف مردم در دو زمان فرق بکند؛ در یک زمان یک امر حرام باشد یا در یک شرایط و در یک مکان یک امر حرام باشد، همان چیز در زمان دیگر و در شرایط دیگر حلال و گاهی واجب باشد)[16] براین اساس در یک جمع بندی باید گفت که اختلاف دیدگاه های علماء در مسائل سیاسی فقهی و اجتماعی برخی از آن تابع مناسبات بیرونی و عمدة آن تابع تغییراتی است که در سازوکار درونی فقه اسلام و مناسبات درونی آن نظیر تأثیرات زمان و مکان بر توسعه و تضییق موضوع و یا عنوان، تغییر ملاکات در استنباط احکام، تزاحم[17] و تعارضات احکام، احکام حکومتی و... می باشد که باعث می گردد برخی از دیدگاههای علما قدیم با جدید مختلف باشد که مجالی برای تفصیل آن نیست و مقال دیگری را می طلبد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مجموعه مقالات (کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی(ره)). 2. نقش زمان و مکان در اجتهاد، از انتشارات نشر آثار امام(ره). 3. مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 21، نشر صدرا. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. موسوی خمینی، سیدروح الله، منشور روحانیت، تبیان، دهم، مؤسسه نشر آثار امام، 3/12/67، ص 46. [2]. سبحانی، جعفر، نشریه قبسات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص 78، ش 15 و 16. [3]. موسوی خمینی، سید روح الله، منشور برادری، تبیان دهم، همان، ص 41. [4]. همان، ص 42. [5]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)، نشر اسراء، ص 240. [6]. موسوی خمینی، سیدروح الله، صحیفه نور،(پیام امام به روحانیون)، ج 21، ص 101-88. [7]. جوادی آملی، همان، ص 241. [8]. همان، ص 242. [9]. ایزدپناه، عباس، مجموعه مقالات کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام (فقیهان و زمان و مکان)، ص 86. [10]. همان. [11].کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 1، ص 58، ح 19. [12]. جوادی آملی، عبدالله، همان، ص 253. [13]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، ش 21، ص 283. [14]. همان. [15]. همان. [16]. همان. [17]. تزاحم به این معناست که در یک زمان، تحقق دو یا چند دستور دینی امکان پذیر نمی باشدو اجرای هر یک، سبب ترک دیگری می گردد در چنین مواردی، جز فدا کردن دستور مهم و عمل نمودن به دستور مهم تر، چاره وجود ندارد. جوادی آملی، همان، ص 245.
چرا علماء و اندیشمندان اسلامی قدیم و جدید نسبت به مسائل سیاسی، فقهی و اجتماعی جامعه وحدت نظر ندارند؟
برای پاسخ به این سؤال که مربوط به چرائی اختلافات علماء و اندیشمندان قدیم و جدید است باید به این امر توجه شود که عمدتاً سؤال ناظر بر اختلافات فقهی درباره مباحث سیاسی اجتماعی جامعه می باشد لذا در این نوشتار، جهت بحث به این سمت و سوی معطوف شده است امّا در ابتدا تذکر دو نکته ضروری است که باید به آن توجه نمائیم.
اول اینکه: (تردیدی نیست که حوزه های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع، مهم ترین پایگاه محکم اسلامی در برابرحملات وانحرافات و کجروی ها بوده اند. علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند. اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن واسلام واهل بیت علیهم السلام به خورد اقشار مختلف داده بودند.)[1]
دوم اینکه کار علما و کار فقیه کشف حکم الهی از کتاب و سنت است. ما باید بین مخترع و کاشف فرق بگذاریم. بنابراین همه فقهاء خادمان وحی بوده اند و کوشش می کنند حکم الهی را آن طور که هست بدست آورند. بدینگونه که در ضروریات دین مثل نماز که از ضروریات دین است و یا در ضروریات فقه مثل تعلق زکات بر جو و گندم که از ضروریات فقه است، اتفاق مسلمانان و آیات قطعی و روایات متواتر وجود دارد، فقیهان جهان اسلام در طول قرن ها در مورد آنها یک رأی و نظر داشته اند ولی مسائلی که از این حالات بیرون بوده و دلایل آن ها از نظر روشنی به این پایه نمی رسد، در این موارد اختلاف مربوط به کشف قرائن است که حکم را روشن می کند و هم چنین احیاناً مربوط به فهم فقیه از روایت است.[2]
با این توضیح ناگزیریم فارغ از ضروریات دین و ضروریات فقه، فرض سؤال را بر روی فروعات فقهی ببریم و بدین وجه است که (کتاب های فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عبادی تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد... حال آیا می توان تصور نمود که چون فقهاء با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند (نعوذبالله) خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند؟ هرگز)[3] مثلاً در مسأله مالکیت و محدودة آن، در مسائل پیچیدة پول و ارز و بانکداری، در مالیات، مجسمه سازی، موسیقی، تغییر موضوعات حرام و حلال و توسیع و تضییق بعضی از احکام در زمان ها و مکان های مختلف، (که اینها گوشه ای از هزاران مسأله مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کرده اند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمان های گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید برای آن فکری بنمایند.)[4]
البته این تغییر و تحولات و گوناگونی آراء فقهاء تابع ویژگیهای اجتهاد و پویایی و استمرار آن می باشد که این (استمرار اجتهاد، فقیه را در استنباط احکام مربوط به موضوع های تازه و بی سابقه از دو منبع نقل و عقل یاری می نماید. موضوع های جدید، همواره با تحولات جدید اجتماعی چهره می نمایند و فقیه به تناسب شرایط اجتماعی تازه، ضرورت تحقیق دربارة احکام مستور و (پنهانی) که تاکنون از معرفت آنها بی بهره بوده را احساس می کند و استنباط احکام موضوع های تازه و بی سابقه را براساس اصول و قواعد شرعی و بدون اعمال سلیقه و پندار شخصی خود آغاز می نماید. شکی نیست که شناخت دقیق این موضوع ها، شرط اساسی برای استنباط حکم مربوط به آن هاست.)[5] یعنی می توان گفت (مسأله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است واقعاً موضوع جدیدی شده است قهراً حکم جدیدی می طلبد.)[6] و این بدین سبب است که (با آگاهی از زمان و حوادث مربوط به آن، راه استنباط احکام الهی از منابع شرعی همواره باز است... امام صادق علیه السلام می فرماید: (العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس یعنی انسان آگاه به زمان خود، مورد هجوم خطاها و اشتباهات قرار نمی گیرید.) و به برکت آگاهی از زمان و نیازهای آن فقه اسلام، همواره در بسط و گسترش بوده است.)[7] البته بدون شک، تشخیص قواعد فقهی براساس کتاب و سنّت... کاری بس ظریف و عظیم است و نیازمند استعداد شگرف و اشراف بر ابواب مختلف فقه و کاوش دقیق و تفکر عمیق پیرامون الفاظ و عبارات و قرائن حالیه و متعالیه متون نقلی و تعمیق فراوان در منبع عقل می باشد.[8]
به عبارتی دیگر، اختلاف علماء و فقهاء تابع ویژگیهای فقه و پویایی آن است یعنی باید گفت که (اجتهاد و فقاهت بر دو رکن اساسی استوار است: 1. تعمق در استدلال برای حکم شناسی. 2. تلاش در جهت تبیین کامل موضوع که نخستین گام در تحقیق اجتهادی است و شهید صدر(ره) از تلاش نخست به حرکت عمودی در فقه و از تلاش دوم به حرکت افقی در اجتهاد تعبیر می کند.)[9] و همین دو رکن اساسی و به کارگیری آن باعث گردیده فقه، پویایی خودش را داشته باشد بنابراین (پویایی فقه معلول گرایش های درونی محقق، وسعت و عدم وسعت معلومات درون دینی و برون دینی مجتهد، خلاقیّت فکری، عارض شدن موانع برای احکام اولیه، عوامل طبیعی مؤثر در موضوعات و اتخاذ روش های مختلف در دین شناسی است. ولی پویایی آن به مفهوم تغییر و تحول در احکام شرعی نیست، زیرا آن چه دگرگون می شود موضوعات است نه احکام شرعی. احکام و اصول اسلامی به علت کلی بودن و توجه به نیازهای ثابت بشر و قدرت سازگاری با نیازهای متغیر، همواره ثابت و جاودانه اند و کاروان بشری را در بستر قرون به سوی سعادت و کمال حقیقی رهنمون می شود.)[10]
پس (قوانینی که به مقتضای روح آدمی و شؤون ثابت او وضع می شود، همان قوانین تشریعی است که در هیچ حالت، توسط هیچ کس، قابل تغییر و تبدیل نیست و در مقام ثابت و دوامِ این احکام است که فرموده اند: (حلال محمد حلال ابتداً الی القیامة و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة)[11] یعنی؛ حلال پیامبر اکرم حلال همیشگی است تا روز قیامت و حرام او حرام است تا روز قیامت.
اما مقرراتی که عهده دار اداره امور متغیر و طبیعی انسان است، متغیر است و از یک سو تابع قوانین ثابت است و از سوی دیگر، به شرایط خاص زمانی و مکانی بستگی دارد.[12]
به تعبیر دیگر در می یابیم که (اسلام اصولی دارد که آن اصول ثابت است و تغییرپذیر نیست ولی در اسلام جای تغییر هم وجود دارد.)[13] که برخی از اختلاف دیدگاهها تابع همین تغییرات است البته (تغییر باید در یک مدار معین و مشخص و در یک جهت خاص صورت بگیرد.)[14] یعنی باید یادآور شد که (اسلام یک نوع رمزی و یک دستگاه متحرکی در داخل خودش قرار داده که خودش از ناحیه خودش تغییر می کند نه از ناحیة کسی که مثلاً علماء بیایند تغییربدهند. علماء فقط می توانند آن تغییرات را کشف کنند نه اینکه تغییر دهند.)[15] و از این خاطر (معلوم می شود که گاهی ممکن است تکلیف مردم در دو زمان فرق بکند؛ در یک زمان یک امر حرام باشد یا در یک شرایط و در یک مکان یک امر حرام باشد، همان چیز در زمان دیگر و در شرایط دیگر حلال و گاهی واجب باشد)[16]
براین اساس در یک جمع بندی باید گفت که اختلاف دیدگاه های علماء در مسائل سیاسی فقهی و اجتماعی برخی از آن تابع مناسبات بیرونی و عمدة آن تابع تغییراتی است که در سازوکار درونی فقه اسلام و مناسبات درونی آن نظیر تأثیرات زمان و مکان بر توسعه و تضییق موضوع و یا عنوان، تغییر ملاکات در استنباط احکام، تزاحم[17] و تعارضات احکام، احکام حکومتی و... می باشد که باعث می گردد برخی از دیدگاههای علما قدیم با جدید مختلف باشد که مجالی برای تفصیل آن نیست و مقال دیگری را می طلبد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مجموعه مقالات (کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی(ره)).
2. نقش زمان و مکان در اجتهاد، از انتشارات نشر آثار امام(ره).
3. مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 21، نشر صدرا.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. موسوی خمینی، سیدروح الله، منشور روحانیت، تبیان، دهم، مؤسسه نشر آثار امام، 3/12/67، ص 46.
[2]. سبحانی، جعفر، نشریه قبسات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص 78، ش 15 و 16.
[3]. موسوی خمینی، سید روح الله، منشور برادری، تبیان دهم، همان، ص 41.
[4]. همان، ص 42.
[5]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت)، نشر اسراء، ص 240.
[6]. موسوی خمینی، سیدروح الله، صحیفه نور،(پیام امام به روحانیون)، ج 21، ص 101-88.
[7]. جوادی آملی، همان، ص 241.
[8]. همان، ص 242.
[9]. ایزدپناه، عباس، مجموعه مقالات کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام (فقیهان و زمان و مکان)، ص 86.
[10]. همان.
[11].کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 1، ص 58، ح 19.
[12]. جوادی آملی، عبدالله، همان، ص 253.
[13]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، ش 21، ص 283.
[14]. همان.
[15]. همان.
[16]. همان.
[17]. تزاحم به این معناست که در یک زمان، تحقق دو یا چند دستور دینی امکان پذیر نمی باشدو اجرای هر یک، سبب ترک دیگری می گردد در چنین مواردی، جز فدا کردن دستور مهم و عمل نمودن به دستور مهم تر، چاره وجود ندارد. جوادی آملی، همان، ص 245.
- [سایر] وحدت و انسجام اسلامی از نگاه رهبر چیست؟ (جهت تحقیق پیرامون موضوع وحدت و انسجام اسلامی از نگاه علما و اندیشمندان دینی)
- [سایر] چرا قدیم در حوزه با فلسفه مخالفت می کردند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا در مسائل سیاسی و اجتماعی غیبت جایز است؟
- [سایر] تربیت در نظر علمای قدیم، چه جایگاهی داشت؟
- [آیت الله بهجت] تقلید از مجتهد شامل مسایل حکومتی و سیاسی نیز می شود، یا منحصر به مسایل فقهی است؟
- [سایر] آیارهبری دینی آیتالله بروجردی به دور از فعالیتهای سیاسی بود وایشان به مسائل سیاسی و اجتماعی مستقیماً ورود نمینمودند؟
- [سایر] منابعی در مورد نقش حضرت زهرا سلام الله علیها در مسایل اجتماعی و سیاسی بیان کنید؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا در مسائل سیاسی و اجتماعی غیبت جایز است؟ ملاک و میزان چیست؟
- [سایر] نظر مراجع قدیم و جدید و روش برخورد آنان با هنرتعزیه چگونه بوده است؟
- [سایر] معنای بصیرت چیست؟ آیا در روایات چنین چیزی داریم؟ جایگاه بصیرت در مسائل سیاسی جامعه چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب در خطبة نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تَذکّر دهد ومردم را در جریان مسائل زیانبار و سودمند کشورهای اسلامی وغیر اسلامی قرار دهد ونیازهای مسلمین را در اَمر معاد ومعاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال وکیان مسلمین نقش مُهِمّی دارد گوشزد کند وکیفیّت روابط آنان را با سائر مِلَل بیان نماید ومردم را از دخالتهای دُوَل ستمگر و اِسْتعمارگر در امور سیاسی واقتصادی مسلمین که مُنْجَرْ به استعمارو استثمار آنها می شود بر حَذَرْ دارد . خلاصه نماز جمعه ودو خطبة آن ، نظیر حجّ ومراکز تجمّع آن ونماز های عید فطر وقربان وغیره ، از سنگرهای بزرگی است که مُتأسِّفانه مسلمانان از وظائف مُهمّ سیاسی خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند .اسلام دین سیاست ، آن هم در همة شئون آن است وکسی که در احکام قضائی ، سیاسی ، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تَأمّل کند مُتوجّه این معنی می شود .هر کس گمان کند دین از سیاست جدا است ، جاهلی است که نه اسلام را می شناسد ونه سیاست را.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شایسته است امامِ خطیب در خطبه نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تذکر دهد و مردم را در جریان مسائل زیان بار و سودمند کشورهای اسلامی و غیر اسلامی قرار دهد و نیازهای مسلمین را در امر معاد و معاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال و کیان مسلمین نقش مهمی دارد گوشزد کند و کیفیت صحیح روابط آنان را با سایر ملل بیان نماید و مردم را از دخالتهای دول ستمگر و استعمارگر در امور سیاسی و اقتصادی مسلمین که منجر به استعمار و استثمار آنها می شود بر حذر دارد. خلاصه، نماز جمعه و دو خطبه آن نظیر حج و مراکز تجمع آن و نمازهای عید فطر و قربان و غیره از سنگرهای بزرگی است که متأسفانه کثیری از مسلمانان از وظائف مهم سیاسی خود در آن غافل مانده اند، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند. اسلام دین سیاست آنهم در همه شئون آن است وکسی که در احکام قضائی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تأمل کند متوجه این معنی می شود. هر کس گمان کنددین ازسیاست جدااست جاهلی است که نه اسلام رامی شناسد و نه سیاست را می داند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ک: شایسته است خطیب ملبس به عمامه و عبا باشد و بر عصا یا مانند آن تکیه کند و قبل از شروع به خطبه، به مأمومین سلام کند و سزاوار است مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مسلمین و جهان اسلام و آن منطقه را برای مردم شرح دهد و آنها را به وظایفشان در برابر این مسائل آشنا سازد و در برابر توطئه های دشمنان به آنها هشدار دهد. پس خطیب باید حداکثر استفاده را از خطبه ها برای تهذیب نفوس مردم و آگاه ساختن آنها از مسائل مهم روز بنماید که یکی از اهداف اصلی خطبه ها همین است. خطبه ها را با عبارات فصیح و گویا و بلیغ و مؤثر و نافذ ایراد نماید تا خطبه ها تأثیر لازم را در نفوس مسلمین بگذارد و از این فریضه عبادی سیاسی بهره گیری کامل شود; هرگز به سراغ مسائل تفرقه انداز نرود و مسلمین را به وحدت در مقابل دشمنان دعوت نماید و احتیاط واجب آن است که نمازگزاران هنگام ایراد خطبه با طهارت باشند و رو به امام نشینند و سکوت را رعایت کنند و به خطبه ها گوش فرا دهند، ولی اگر عمداً سخن بگویند، نماز جمعه آنها باطل نمی شود، هر چند کار خلافی کرده اند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر وارث میّت یک یا چند عمو به همراه یک یا چند عمّه باشند، چنانچه همه مادری باشند مال به طور مساوی بین آنها تقسیم میشود و اگر همه پدر و مادری یا همه پدری باشند، عمو دو برابر عمّه میبرد، مثلاً اگر وارث میّت دو عمو و یک عمّه باشند که همگی پدر و مادری یا پدری هستند، 15 مال به عمّه و به هر یک از دو عمو، 25 میرسد و احتیاط مستحبّ آن است که در تقسیم مصالحه کنند، شیوه طبیعی مصالحه این است که مقدار مردّد بین دو نفر را به طور مساوی بین خود تقسیم کنند، بنابراین سهم نهایی هر شخص پس از مصالحه، میانگین حداقل و حداکثر سهم وی خواهد بود. در توضیح مصالحه میگوییم که چون برخی از علماء، سهم عمو و عمّه را مساوی میدانند، در نتیجه سهم هر یک از عمو و عمّه را در مثال بالا 1030 میدانند، بنابراین سهم قطعی عموها 1030 (طبق نظر صحیح: 1230) و سهم قطعی عمّه 630 (طبق نظر برخی از علماء: 1030) میباشد و اگر مقدار مردّد را به طور مساوی مصالحه کنند، سهم نهایی هر عمو 1130 و سهم عمّه 830 خواهد بود و اگر برخی از وارثان نابالغ یا دیوانه باشد، احتیاط مستحبّ آن است که وارثان بالغ عاقل، به جای مصالحه مقدار مردّد را به وارث نابالغ یا دیوانه ببخشند؛ و همین طور در مسائل آینده.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] امر به معروف و نهی از منکر یعنی احساس وظیفه و نظارت همگانی در جهت اصلاح آحاد جامعه و دولتمردان و دستور به نیکی و بازدارندگی از پلیدی و زشتی از فرائض بزرگ اسلامی است که به وسیله آن، دیگر فرائض بر پا میشود و نشانه ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر و راه نیل به مقام بهترین امّت و ملّت بشری است. امام باقر علیهالسلام میفرماید: (این فریضه راه انبیاء و روش صالحان و تکلیف بزرگی است که به واسطه آن، دیگر فرائض اجرا میگردد، راهها اَمن میشود، کسب و تجارت حلال میگردد و رونق مییابد، حقوق مردم تأمین میشود، زمینها آباد میگردد، دشمنان به عدل و انصاف وادار میشوند و کارها به صلاح میآید.)(1)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.