تربیت در نظر علمای قدیم، چه جایگاهی داشت؟
از نظر علمای تربیت قدیم، شک و تردیدی نبود که قسمتی از اخلاقیات را باید در وجود بشر تکوین کرد و به اصطلاح علمای اخلاق، باید فضایل را به صورت ملکات در انسان ایجاد نمود. علمای قدیم، [انسانی] را تربیت شده می نامیدند که فضیلت در او به صورت خوی و ملکه درآمده باشد و مادامی که یک فضیلت به صورت ملکه درنیامده باشد یا به طبیعت ثانوی انسان بدل نشده باشد؛ (حال) است نه فضیلت؛ زیرا امری زایل شدنی است. باید ملکه شود تا زوالش مشکل باشد. علمای قدیم در تعریف عدالت می گفتند: عدالت، ملکه تقوا و پرهیزکاری است؛ یعنی تقوا و پرهیزکاری برای انسان، ملکه شده باشد. حتی می گفتند: انسان آن وقت دارای اخلاق فاضله است که در عالم خواب هم ضداخلاق از او صادر نشود. مثلاً آن قدر راست گو باشد که حتی در عالم خواب هم دروغ نگوید. بر این اساس است که اهتمام زیادی می شود که تربیت در سنین کودکی صورت گیرد. اصلاً گفته می شود که تربیت، فن تشکیل عادت است. روحیه انسان در ابتدا مانند ماده قابل انعقادی مثل گچ است. ابتدا که آن را در آب می ریزند، شُل است و بعد سفت می شود. وقتی این ماده شل است، آن را در هر قالبی بریزیم، به همان شکل درمی آید. می توان آن را به صورت انسان درآورد یا به صورت خوک یا خروس. در هر قالبی که بریزیم، همین که سرد شد، همان شکل را می گیرد و سفت می شود. می گویند روح انسان در زمان کودکی حالت قابل انعطافی دارد و مانند همان ماده شل است و هر چه انسان بزرگ تر می شود، قابلیت انعطاف آن کمتر می شود. اینکه گفته اند: (اَلعِلمُ فِی الصَّغرِ کَالنَّقشِ فی الحَجَر)، اختصاص به علم ندارد، بلکه باید گفته شود: (التَّربِیَةُ فِی الصِّغَر کاَلنَّقشِ فِی الحَجَر.) البته علمای امروز هم به تربیت در دوران کودکی بیشتر اهمیت می دهند. [ظرفیت] پذیرش از بچه دبستانی بیشتر خواهد بود. انسان در پنجاه سالگی شخصیتش منعقد می شود. البته مبالغه نباید کرد. انسان یک موجود قابل تغییر و قابل توجه و بازگشت است و ممکن است در صد سالگی هم خود را تغییر دهد، ولی شک نیست که حالات روحی کم کم ملکه می شود و برگرداندن آنها دشوار می گردد. منبع: تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص
عنوان سوال:

تربیت در نظر علمای قدیم، چه جایگاهی داشت؟


پاسخ:

از نظر علمای تربیت قدیم، شک و تردیدی نبود که قسمتی از اخلاقیات را باید در وجود بشر تکوین کرد و به اصطلاح علمای اخلاق، باید فضایل را به صورت ملکات در انسان ایجاد نمود. علمای قدیم، [انسانی] را تربیت شده می نامیدند که فضیلت در او به صورت خوی و ملکه درآمده باشد و مادامی که یک فضیلت به صورت ملکه درنیامده باشد یا به طبیعت ثانوی انسان بدل نشده باشد؛ (حال) است نه فضیلت؛ زیرا امری زایل شدنی است. باید ملکه شود تا زوالش مشکل باشد. علمای قدیم در تعریف عدالت می گفتند: عدالت، ملکه تقوا و پرهیزکاری است؛ یعنی تقوا و پرهیزکاری برای انسان، ملکه شده باشد. حتی می گفتند: انسان آن وقت دارای اخلاق فاضله است که در عالم خواب هم ضداخلاق از او صادر نشود. مثلاً آن قدر راست گو باشد که حتی در عالم خواب هم دروغ نگوید. بر این اساس است که اهتمام زیادی می شود که تربیت در سنین کودکی صورت گیرد. اصلاً گفته می شود که تربیت، فن تشکیل عادت است. روحیه انسان در ابتدا مانند ماده قابل انعقادی مثل گچ است. ابتدا که آن را در آب می ریزند، شُل است و بعد سفت می شود. وقتی این ماده شل است، آن را در هر قالبی بریزیم، به همان شکل درمی آید. می توان آن را به صورت انسان درآورد یا به صورت خوک یا خروس. در هر قالبی که بریزیم، همین که سرد شد، همان شکل را می گیرد و سفت می شود. می گویند روح انسان در زمان کودکی حالت قابل انعطافی دارد و مانند همان ماده شل است و هر چه انسان بزرگ تر می شود، قابلیت انعطاف آن کمتر می شود. اینکه گفته اند: (اَلعِلمُ فِی الصَّغرِ کَالنَّقشِ فی الحَجَر)، اختصاص به علم ندارد، بلکه باید گفته شود: (التَّربِیَةُ فِی الصِّغَر کاَلنَّقشِ فِی الحَجَر.) البته علمای امروز هم به تربیت در دوران کودکی بیشتر اهمیت می دهند. [ظرفیت] پذیرش از بچه دبستانی بیشتر خواهد بود. انسان در پنجاه سالگی شخصیتش منعقد می شود. البته مبالغه نباید کرد. انسان یک موجود قابل تغییر و قابل توجه و بازگشت است و ممکن است در صد سالگی هم خود را تغییر دهد، ولی شک نیست که حالات روحی کم کم ملکه می شود و برگرداندن آنها دشوار می گردد.
منبع: تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین