انقلاب اسلامی در گشودن راه رهایی از عقب‌ماندگی چه نقشی داشته و در آینده چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟
پیش از بررسی نقش انقلاب اسلامی در احیاء تفکر دینی و نجات تمدن اسلامی از انحطاط، مروری اجمالی بر تاریخ معاصر خالی از فایده نخواهد بود. اجمالاً می‌دانیم که در دو قرن گذشته با توسعة قدرتِ اقتصادی و صنعتی اروپا و گسترش مرزهای دولت های اروپایی با تهاجم به سمت شرق، مرزهای جهان اسلام مورد تاخت و تاز قرار گرفت، به دنبال این وضعیت جهان اسلام بخش‌های وسیعی از قلمرو خود را در اروپای مرکزی از دست داد و بخش‌های مهمی نیز از آن در آفریقا و آسیا تحت استعمار مستقیم و یا غیرمستقیم قرار گرفتند. پیش روی و دست‌اندازی اروپا جنبه‌های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی را در برمی‌گرفت، آثار منحط فرهنگی غرب گاه به صورت آگاهانه و با طرح‌هایی از پیش اندیشیده شده به کشورهای اسلامی صادر می‌شدند و گاه اندیشه‌ای نامأنوس و در تضاد با فرهنگ و آموزه‌های دینی به کشورهای اسلامی گسیل می‌گشت. این وضعیت بستری مناسب در انحطاط فرهنگ اسلامی و تضعیف و عقب‌ماندگی مسلمانان برجای نهاد و در این میان مصلحان و احیاگران چندی با درک و بینشی آگاهانه عامل عقب‌ماندگی و انحطاط تمدن اسلام و مسلمین را در این سلطة استعماری و روی‌گردانی از تمدن اصیل دینی جستجو می‌کردند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری بزرگترین مصلح و احیاگر دینی معاصر یعنی امام خمینی(ره) با اتکاء به تمدن غنی اسلامی موفق گردید این تمدن را که بر اثر دشمنی‌ها، غفلت‌ها و جهالت‌ها در ورطه و سراشیبی سقوط و تحریف قرار گرفته بود نجات بخشیده و عزت و افتخاری بزرگ برای اسلام و مسلمین به ارمغان آورد. نقش انقلاب در احیاء تمدن اسلامی بدون تردید یکی از علل عقب‌ماندگی جهان اسلام را باید در دوری از اسلام اصیل و تحریف آن جستجو کرد. تأکیدهای مکرر حضرت امام (ره) بر قرائت‌های نادرست از اسلام و اصرار ایشان در بکارگیری اصطلاحاتی چون اسلام آمریکایی، اسلام شاهنشاهی، اسلام مقدس نماهای متحجر و اسلام سرمایه‌داران و مرفهین بی‌درد، در برابر اسلام اصیل مستضعفان و محرومان و اسلام ناب محمدی صلّی الله علیه و آله [1] حاکی از این واقعیت بود که تمدن اسلامی در دوره‌های معاصر و پیش از آن دچار تحریف‌ها و سوء برداشت‌های نادرستی گردیده بود که ادامة آن وضعیت، دوری هر چه بیشتر از اسلام اصیل را در پی داشته و عواقب جبران‌ناپذیری را رقم می‌زد، ایشان علل عقب‌ماندگی جوامع اسلامی را در از دست دادن روحیه‌های اصیل دینی همچون روحیة شهادت‌‌طلبی و ظلم‌ستیزی جستجو می‌کردند.[2] بدیهی است انقلاب اسلامی با پشتوانة قوی دینی و برخورداری از روحیة شهادت‌طلبی، ایستادگی در برابر ظلم و نجات از سلطة استعماری ظالمان و دست نشاندگان آن را مهم‌ترین هدف خود قرار داد و موفق گردید تأثیرات عمیقی در بیداری مسلمانان تحت سلطة جهان برجای گذارد و بر اهمیت نقش دین در میان توده‌های اجتماعی و پیشبرد اهداف آنان تأکید ورزد. نقش و جایگاه دین در روابط اجتماعی تا پیش از انقلاب اسلامی به گونه‌ای بود که در میان متفکران و نظریه‌پردازان غربی یک اتفاق نظر عمومی مبنی بر تصور محو و نابودی، مطلق و یا تدریجی دین از سراسر جهان را به وجود آورده بود. مراجعه به آثار مارکس، وبر، دورکهایم و سایر جامعه‌شناسان که به جامعه‌شناسی دینی پرداخته‌اند ثابت می‌کند که علیرغم وجود اختلافات و نگرش‌های متفاوت در میان آنها، همگی بر سر یک مسئله وحدت نظر داشتند و آن این‌که دین به تدریج در حال افول است. تصور اساسی آنان بر این پیش فرض استوار بود که پیشرفت عقلانیت، توسعه و ترقی به معنای متداول در غرب به بی‌رغبتی به دین و دوری از ارزشهای دینی منتهی خواهد شد و عجیب آن‌که تمام شواهد و قرائن موجود تا پیش از انقلاب اسلامی در ایران بر این ایده دین‌زدایی تدریجی صحّه می‌نهادند و حتی بسیاری از دولت‌ها در جوامع اسلامی نیز عملاً ‌این سیاست را دنبال می‌کردند. حرکت آتاتورک در ترکیه و رضاخان و محمدرضا در داخل ایران نمونه‌ای از این واقعیت بود و این در حالی است که بسیاری از نظریه‌پردازان جهان بر وجود بُعد سیاسی اجتماعی قوی در دین اسلام تأکید داشته‌اند.[3] ظهور انقلاب اسلامی در ایران نه تنها سدی در برابر روند حرکت دین‌زدایی سردمداران و دست‌نشاندگان جوامع اسلامی ایجاد کرد بلکه بر ادیان جهانی دیگر نیز تأثیر گذار بود. در چنین وضعیتی انقلاب اسلامی با به چالش خواندن تئوری‌های موجود بر اهمیت نقش اخلاق و معنویت در زندگی اجتماعی انسان تأکید ورزید. تا پیش از انقلاب، فرهنگ وارداتی حاکم بر این سرزمین، وضعیت را به گونه‌ای ساخته بود که مردم احساس می‌کردند چنانچه خود را با یک نظام ارزشی خاص آن فرهنگ وارداتی تطبیق ندهند در جامعه مورد تمسخر و استهزاء قرار خواهند گرفت. نوع پوشش، طرز گفتار، وضع ظاهری، حرکات و رفتارهای اجتماعی، تحت تأثیر نوعی نظام ارزشی بود که دائماً از سوی رژیم سابق تبلیغ می‌شد و هر کس که غیر آن رفتار می‌کرد عقب مانده و غیرعادی تلقی می‌شد. فرهنگ و آموزه‌های دینی تا حدی مورد بی‌مهری قرار گرفته بود که اگر کسی در دانشگاهها، مجامع عمومی، ادارات و محافل مختلف به ایده‌ها و رفتارهای اسلامی تظاهر می‌کرد بی‌فرهنگ و متحجر خطاب می‌گردید و لذا هر چند بسیاری از مردم پایبند به اعتقادات اسلامی و مذهبی خویش بودند اما جرأت اظهار آن را نداشتند و از آنجا که تظاهر به جلوه‌های دینی در سطح جامعه چندان رونقی نداشت مردم نیز از قدرت عظیم این فرهنگ دینی فراگیر در جامعه غافل بودند. یکی از هنرهای بزرگ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی شناخت قدرت عظیم این فرهنگ فراگیر و استفاده بهینه از آن بود. فراموش نمی‌کنیم که در میان آن راهپیمائی‌های بزرگ سالهای نخست انقلاب، مردم بر اثر ظهور و تجلی این فرهنگ دینی همچون برپایی نمازهای جماعت بر سر چهارراه‌ها و خیابانها دچار چه شور و شعفی می‌شدند این شادی و سرور بیشتر به خاطر یافتن وحدت در شخصیت افراد بود که در حقیقت می‌دیدند که آن شکستگی فرهنگی در رژیم سابق را پشت سر گذاشته‌اند و به فضای جدیدی قدم نهاده‌اند که در آن دلیلی وجود ندارد آنچه را که هستند و به آن اعتقاد دارند در صحنه‌های رسمی و عمومی انکار کنند. تغییر لباسها، قیافه‌ها و رفتارها و حتی واژه‌هایی که مردم این سرزمین به کار می‌بردند به دلیل همین اتفاق عظیم و عزتی بود که این انقلاب به مسلمانان بخشید. نقش انقلاب اسلامی در رهایی از عقب‌ماندگی: نقش انقلاب اسلامی در گشودن راه رهایی از عقب‌ماندگی در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، علیرغم وجود تمام مشکلات فراروی انقلاب، واقعیت انکارناپذیری است که کتابها و تحلیل‌های بسیاری به آن اختصاص یافته است.[4] آنچه در ادامه خواهد آمد، بررسی تنها بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در جهات مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی در دو بعد داخلی و خارجی است که می‌تواند خود گویای نقش انقلاب در گشودن راه رهایی از عقب‌ماندگی باشد: الف) ابعاد داخلی 1. فرهنگی بدون تردید انقلاب اسلامی در درجة اول یک انقلاب فرهنگی بود که در مقابل فرهنگ وارداتی غرب ایستاد و چهرة نامأنوس این فرهنگ را که نتیجه‌ای جز استثمار و عقب‌ماندگی جهان سوم نداشته است آشکار ساخت. عمومی شدن آموزش در سطح جامعه و ارتقای سطح علمی دانش آموختگان در کشور، تنها بخشی از دستاوردهای انقلاب در بخش فرهنگی است. تا پیش از انقلاب بیش از 75% مردم ایران بی سواد بودند.[5] اما پس از پیروزی انقلاب با تشکیل نهضت سوادآموزی و جهاد سازندگی و با تحت پوشش قرار گرفتن بسیاری از روستاها و مناطق محروم از امکانات آموزشی و علمی، این وضعیت با ارتقاء کمی و کیفی چشم گیری مواجه گردید. همچنین از دیگر دستاوردهای این بخش می‌توان به بازیابی جایگاه و نقش واقعی زنان ایرانی اشاره کرد که رژیم گذشته با رواج ارزش های غربی، زنان مسلمان ایران را در معرض خودباختگی فرهنگی و از دست دادن هویت مذهبی قرار داده بود. 2. سیاسی از جمله مهم‌ترین شاخصه‌های این بخش را می‌توان سرنگونی حکومت استبدادی شاهنشاهی و برقراری نظام مردمی جمهوری اسلامی و همچنین رهایی از سلطة استعماری بیگانگان و کسب استقلال و تحول در اصول و رفتارهای سیاست خارجی کشور اشاره کرد[6] که از نمودهای عینی آن قطع سریع رابطه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی بود که رژیم شاه به دلیل تأمین منافع قدرتهای استعماری، روابط سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای با این دو رژیم برقرار کرده بود. 3. اقتصادی اضمحلال اقتصادی کشور در نظام سرمایه‌داری جهانی، تک محصولی بودن و وابستگی گسترده و انحصاری به نفت، واردات مواد غذایی و کالاهای مصرفی، صنایع مونتاژ و وابسته، شکاف شدید طبقاتی و بی‌توجهی به تهیه زیرساختهای اقتصادی، بخشی از ویژگی‌های اقتصاد ایران در رژم پهلوی به شمار می‌آمد. پس از پیروزی انقلاب علیرغم تحمیل جنگ هشت ساله که به شهرها و صنایع کشور زیان‌های مالی عظیمی وارد ساخت و نیز افزایش بی‌رویه جمعیت، گام‌های بزرگی در راه دستیابی به اهداف اقتصادی مطلوب برداشته شد که از جمله آنها می‌توان به ایجاد سدها و مهار آبها، گسترش صنایع مادر، حرکت در جهت خودکفایی در محصولات کشاورزی و کالاهای ضروری، صنایع دفاعی و نیز تعدیل ثروت و خروج از اقتصاد تک محصولی اشاره کرد. 4. نظامی از جمله مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در بعد نظامی می‌توان به تشکیل بسیج مردمی برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی و نیز دفع تجاوزات خارجی، تحرکات تجزیه‌طلبانه، مقابله با توطئه‌ گروهک‌های ضد انقلاب و منافقین و به دنبال آن ایجاد ثبات و امنیت در کشور و کسب اعتبار بین‌المللی اشاره کرد. پیشرفت‌های چشمگیری در صنایع نظامی و دفاعی نیز بخش دیگری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در بخش نظامی به شمار می‌آید. ب) ابعاد خارجی انقلاب اسلامی علاوه بر تأثیرات داخلی، نتایج و بازتاب‌های گسترده‌ای در جهان خارج اعم از جهان اسلام و یا خارج از آن برجای نهاد: 1. جهان اسلام از جمله دستاوردهای انقلاب در این بُعد می‌توان به تجدید حیات اسلام به عنوان یک نظام سیاسی ارجح در زمان حاکمیّت حکومت‌های لائیک در جهان اسلام اشاره کرد هفته‌نامه اشپیگل در آستانة پانزدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ضمن اذعان به تجدید حیات مسلمانان جهان تحت تأثیر انقلاب اسلامی می‌نویسد: (اسلام مبارزترین مذهب دنیا با انرژی برخاسته از انقلاب اسلامی 2/1 میلیارد مسلمان را برانگیخته و آنان را برای تشکیل حکومت الله در زمین به حرکت درآورده است.[7] از دیگر دستاوردهای انقلاب در این زمینه می‌توان به احیاء حج ابراهیمی، ظهور جنبش‌ها، احزاب، اصول‌گرایی اسلامی و غیره اشاره کرد. انتفاضة مردم فلسطین، جبهة اسلامی سودان، مقاومت اسلامی لبنان، ‌رشد اسلام‌گرایی در ترکیه و... بخشی از برکات معنوی انقلاب اسلامی به شمار می‌آید. نلسون ماندلا رهبر کنگره ملی آفریقا و اولین رئیس جمهور مردمی آفریقای جنوبی آزاد شده از سلطه سفید پوستان نژادپرست، در خصوص تأثیر انقلاب اسلامی بر مبارزات مردمی در آفریقا می‌گوید: (انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام خمینی، امیدهای فراوانی را برای قیام مردم آفریقای جنوبی در مبارزه با بی‌عدالتی‌ها به همراه داشته است و بدون تردید تاریخ هرگز نقش ایران اسلامی را فراموش نخواهد کرد.)[8] 2. جهان غیر مسلمان به طور کلی می‌توان گفت انقلاب اسلامی از یک سو سبب رویکرد به دین، معنویت و تضعیف اندیشه‌های مادی‌گرایانه شد و از سوی دیگر الگوی مبارزات مردم تحت ستم در نقاط مختلف جهان گردید. سردبیر پرتیتراژترین روزنامة هندی زبان (نای دنیا) می‌نویسد: (انقلاب اسلامی ایران به ملت‌های دربند جهان آموخته است که چگونه خود را از زیر سلطه و نفوذ بیگانگان نجات دهند.)[9] به اعتقاد وی درس آزادی و آزاداندیشی برای مردم تحت سلطه در سراسر جهان بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی بوده است. همچنین یک روزنامه نگار سوئیسی می‌نویسد: (به دنبال انقلاب اسلامی و شعار (جمهوری اسلامی) در مورد دفاع از مستضعفین، آمریکای لاتین شاهد ده‌ها کشیش بود که با انتقاد از پاپ خواستار تجدید نظر در آئین کلیسای واتیکان بودند. اوج چنین روندی در احیای مسیحیت سیاسی در نیکاراگوئه خود را نشان داد. چند سال پس از انقلاب اسلامی صدها کتاب در مورد نقش مذهب در صحنة سیاست و اجتماع به بازارهای جهان آمدو بسیاری از دانشگاه‌ها به تحقیق درباره مذهب پرداختند.[10] چشم‌انداز آینده دنیای معاصر پس از تجربه دو دوره قرون وسطی و عصر جدید، هم اکنون در سالهای آغازین هزاره سوم قرار دارد. ظهور انقلاب اسلامی ایران در سالهای پایانی هزاره دوم با برهم زدن بسیاری از معادلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ نظریه‌پردازان اجتماعی، پرچم‌دار حرکتی گردید که تحولات گسترده آینده را رهبری می‌کرد. گسترة این تحولات به حدی است که بسیاری از نظریه‌پردازان تحت تأثیر این انقلاب با تجدیدنظر در معادلات قبلی خود قرن آینده را قرن توسعه دین و معنویت نام نهاده‌اند. به گفته (آندره مالرو) قرن آینده یا نخواهد بود و یا مذهبی خواهد بود.[11] و این نکته مهمی است که بر نقش این انقلاب در ایجاد تحولات و تغییر دیدگاه‌های فوق تأکید ورزیده و آینده روشنی را برای شکوفایی هر چه بیشتر تمدن اسلامی ترسیم خواهد نمود. انشاءالله. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، ره توشه انق، نشر هماهنگ، 1377. 2. نعمت اله باوند، درآمدی بر نظریه انق اسلامی، انتشارات مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشة معاصر. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. ر. ک: اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی(ره)، تبیان پنجم، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام، 1374، ص 38 به بعد. [2]. صحیفة نور، ج 8، صص 94 95. [3]. آنتونی گیدنز، جامعه‌شناسی، منوچهر صبوری، انتشارات نی، 1381، ص 516. [4]. برای مطالعة بیشتر در این زمینه به عنوان نمونه می‌توان به منابع زیر مراجعه کرد: هاشمی رفسنجانی، دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات فرهنگ انقلاب اسلامی، 1362. ره‌آورد انقلاب، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374. شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، ره‌توشة انقلاب، نشر هماهنگ، 1377. [5]. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1377، ص 207. [6]. ر. ک: قانون اساسی، اصل 52. [7]. روزنامه جمهوری اسلامی، 4 بهمن 1371. [8]. همان، 14 مرداد 1371. [9]. ر. ک: همان، 17 خرداد 1369. [10]. همان. [11]. باوند، نعمت الله، درآمدی بر نظریة انقلاب اسلامی، انتشارات مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشة معاصر، 1378، ص 85.
عنوان سوال:

انقلاب اسلامی در گشودن راه رهایی از عقب‌ماندگی چه نقشی داشته و در آینده چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟


پاسخ:

پیش از بررسی نقش انقلاب اسلامی در احیاء تفکر دینی و نجات تمدن اسلامی از انحطاط، مروری اجمالی بر تاریخ معاصر خالی از فایده نخواهد بود. اجمالاً می‌دانیم که در دو قرن گذشته با توسعة قدرتِ اقتصادی و صنعتی اروپا و گسترش مرزهای دولت های اروپایی با تهاجم به سمت شرق، مرزهای جهان اسلام مورد تاخت و تاز قرار گرفت، به دنبال این وضعیت جهان اسلام بخش‌های وسیعی از قلمرو خود را در اروپای مرکزی از دست داد و بخش‌های مهمی نیز از آن در آفریقا و آسیا تحت استعمار مستقیم و یا غیرمستقیم قرار گرفتند. پیش روی و دست‌اندازی اروپا جنبه‌های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی را در برمی‌گرفت، آثار منحط فرهنگی غرب گاه به صورت آگاهانه و با طرح‌هایی از پیش اندیشیده شده به کشورهای اسلامی صادر می‌شدند و گاه اندیشه‌ای نامأنوس و در تضاد با فرهنگ و آموزه‌های دینی به کشورهای اسلامی گسیل می‌گشت. این وضعیت بستری مناسب در انحطاط فرهنگ اسلامی و تضعیف و عقب‌ماندگی مسلمانان برجای نهاد و در این میان مصلحان و احیاگران چندی با درک و بینشی آگاهانه عامل عقب‌ماندگی و انحطاط تمدن اسلام و مسلمین را در این سلطة استعماری و روی‌گردانی از تمدن اصیل دینی جستجو می‌کردند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری بزرگترین مصلح و احیاگر دینی معاصر یعنی امام خمینی(ره) با اتکاء به تمدن غنی اسلامی موفق گردید این تمدن را که بر اثر دشمنی‌ها، غفلت‌ها و جهالت‌ها در ورطه و سراشیبی سقوط و تحریف قرار گرفته بود نجات بخشیده و عزت و افتخاری بزرگ برای اسلام و مسلمین به ارمغان آورد.
نقش انقلاب در احیاء تمدن اسلامی
بدون تردید یکی از علل عقب‌ماندگی جهان اسلام را باید در دوری از اسلام اصیل و تحریف آن جستجو کرد. تأکیدهای مکرر حضرت امام (ره) بر قرائت‌های نادرست از اسلام و اصرار ایشان در بکارگیری اصطلاحاتی چون اسلام آمریکایی، اسلام شاهنشاهی، اسلام مقدس نماهای متحجر و اسلام سرمایه‌داران و مرفهین بی‌درد، در برابر اسلام اصیل مستضعفان و محرومان و اسلام ناب محمدی صلّی الله علیه و آله [1] حاکی از این واقعیت بود که تمدن اسلامی در دوره‌های معاصر و پیش از آن دچار تحریف‌ها و سوء برداشت‌های نادرستی گردیده بود که ادامة آن وضعیت، دوری هر چه بیشتر از اسلام اصیل را در پی داشته و عواقب جبران‌ناپذیری را رقم می‌زد، ایشان علل عقب‌ماندگی جوامع اسلامی را در از دست دادن روحیه‌های اصیل دینی همچون روحیة شهادت‌‌طلبی و ظلم‌ستیزی جستجو می‌کردند.[2] بدیهی است انقلاب اسلامی با پشتوانة قوی دینی و برخورداری از روحیة شهادت‌طلبی، ایستادگی در برابر ظلم و نجات از سلطة استعماری ظالمان و دست نشاندگان آن را مهم‌ترین هدف خود قرار داد و موفق گردید تأثیرات عمیقی در بیداری مسلمانان تحت سلطة جهان برجای گذارد و بر اهمیت نقش دین در میان توده‌های اجتماعی و پیشبرد اهداف آنان تأکید ورزد. نقش و جایگاه دین در روابط اجتماعی تا پیش از انقلاب اسلامی به گونه‌ای بود که در میان متفکران و نظریه‌پردازان غربی یک اتفاق نظر عمومی مبنی بر تصور محو و نابودی، مطلق و یا تدریجی دین از سراسر جهان را به وجود آورده بود.
مراجعه به آثار مارکس، وبر، دورکهایم و سایر جامعه‌شناسان که به جامعه‌شناسی دینی پرداخته‌اند ثابت می‌کند که علیرغم وجود اختلافات و نگرش‌های متفاوت در میان آنها، همگی بر سر یک مسئله وحدت نظر داشتند و آن این‌که دین به تدریج در حال افول است. تصور اساسی آنان بر این پیش فرض استوار بود که پیشرفت عقلانیت، توسعه و ترقی به معنای متداول در غرب به بی‌رغبتی به دین و دوری از ارزشهای دینی منتهی خواهد شد و عجیب آن‌که تمام شواهد و قرائن موجود تا پیش از انقلاب اسلامی در ایران بر این ایده دین‌زدایی تدریجی صحّه می‌نهادند و حتی بسیاری از دولت‌ها در جوامع اسلامی نیز عملاً ‌این سیاست را دنبال می‌کردند. حرکت آتاتورک در ترکیه و رضاخان و محمدرضا در داخل ایران نمونه‌ای از این واقعیت بود و این در حالی است که بسیاری از نظریه‌پردازان جهان بر وجود بُعد سیاسی اجتماعی قوی در دین اسلام تأکید داشته‌اند.[3] ظهور انقلاب اسلامی در ایران نه تنها سدی در برابر روند حرکت دین‌زدایی سردمداران و دست‌نشاندگان جوامع اسلامی ایجاد کرد بلکه بر ادیان جهانی دیگر نیز تأثیر گذار بود. در چنین وضعیتی انقلاب اسلامی با به چالش خواندن تئوری‌های موجود بر اهمیت نقش اخلاق و معنویت در زندگی اجتماعی انسان تأکید ورزید. تا پیش از انقلاب، فرهنگ وارداتی حاکم بر این سرزمین، وضعیت را به گونه‌ای ساخته بود که مردم احساس می‌کردند چنانچه خود را با یک نظام ارزشی خاص آن فرهنگ وارداتی تطبیق ندهند در جامعه مورد تمسخر و استهزاء قرار خواهند گرفت. نوع پوشش، طرز گفتار، وضع ظاهری، حرکات و رفتارهای اجتماعی، تحت تأثیر نوعی نظام ارزشی بود که دائماً از سوی رژیم سابق تبلیغ می‌شد و هر کس که غیر آن رفتار می‌کرد عقب مانده و غیرعادی تلقی می‌شد. فرهنگ و آموزه‌های دینی تا حدی مورد بی‌مهری قرار گرفته بود که اگر کسی در دانشگاهها، مجامع عمومی، ادارات و محافل مختلف به ایده‌ها و رفتارهای اسلامی تظاهر می‌کرد بی‌فرهنگ و متحجر خطاب می‌گردید و لذا هر چند بسیاری از مردم پایبند به اعتقادات اسلامی و مذهبی خویش بودند اما جرأت اظهار آن را نداشتند و از آنجا که تظاهر به جلوه‌های دینی در سطح جامعه چندان رونقی نداشت مردم نیز از قدرت عظیم این فرهنگ دینی فراگیر در جامعه غافل بودند.
یکی از هنرهای بزرگ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی شناخت قدرت عظیم این فرهنگ فراگیر و استفاده بهینه از آن بود. فراموش نمی‌کنیم که در میان آن راهپیمائی‌های بزرگ سالهای نخست انقلاب، مردم بر اثر ظهور و تجلی این فرهنگ دینی همچون برپایی نمازهای جماعت بر سر چهارراه‌ها و خیابانها دچار چه شور و شعفی می‌شدند این شادی و سرور بیشتر به خاطر یافتن وحدت در شخصیت افراد بود که در حقیقت می‌دیدند که آن شکستگی فرهنگی در رژیم سابق را پشت سر گذاشته‌اند و به فضای جدیدی قدم نهاده‌اند که در آن دلیلی وجود ندارد آنچه را که هستند و به آن اعتقاد دارند در صحنه‌های رسمی و عمومی انکار کنند. تغییر لباسها، قیافه‌ها و رفتارها و حتی واژه‌هایی که مردم این سرزمین به کار می‌بردند به دلیل همین اتفاق عظیم و عزتی بود که این انقلاب به مسلمانان بخشید.
نقش انقلاب اسلامی در رهایی از عقب‌ماندگی:
نقش انقلاب اسلامی در گشودن راه رهایی از عقب‌ماندگی در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، علیرغم وجود تمام مشکلات فراروی انقلاب، واقعیت انکارناپذیری است که کتابها و تحلیل‌های بسیاری به آن اختصاص یافته است.[4] آنچه در ادامه خواهد آمد، بررسی تنها بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در جهات مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی در دو بعد داخلی و خارجی است که می‌تواند خود گویای نقش انقلاب در گشودن راه رهایی از عقب‌ماندگی باشد:
الف) ابعاد داخلی
1. فرهنگی
بدون تردید انقلاب اسلامی در درجة اول یک انقلاب فرهنگی بود که در مقابل فرهنگ وارداتی غرب ایستاد و چهرة نامأنوس این فرهنگ را که نتیجه‌ای جز استثمار و عقب‌ماندگی جهان سوم نداشته است آشکار ساخت. عمومی شدن آموزش در سطح جامعه و ارتقای سطح علمی دانش آموختگان در کشور، تنها بخشی از دستاوردهای انقلاب در بخش فرهنگی است. تا پیش از انقلاب بیش از 75% مردم ایران بی سواد بودند.[5] اما پس از پیروزی انقلاب با تشکیل نهضت سوادآموزی و جهاد سازندگی و با تحت پوشش قرار گرفتن بسیاری از روستاها و مناطق محروم از امکانات آموزشی و علمی، این وضعیت با ارتقاء کمی و کیفی چشم گیری مواجه گردید. همچنین از دیگر دستاوردهای این بخش می‌توان به بازیابی جایگاه و نقش واقعی زنان ایرانی اشاره کرد که رژیم گذشته با رواج ارزش های غربی، زنان مسلمان ایران را در معرض خودباختگی فرهنگی و از دست دادن هویت مذهبی قرار داده بود.
2. سیاسی
از جمله مهم‌ترین شاخصه‌های این بخش را می‌توان سرنگونی حکومت استبدادی شاهنشاهی و برقراری نظام مردمی جمهوری اسلامی و همچنین رهایی از سلطة استعماری بیگانگان و کسب استقلال و تحول در اصول و رفتارهای سیاست خارجی کشور اشاره کرد[6] که از نمودهای عینی آن قطع سریع رابطه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی بود که رژیم شاه به دلیل تأمین منافع قدرتهای استعماری، روابط سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای با این دو رژیم برقرار کرده بود.
3. اقتصادی
اضمحلال اقتصادی کشور در نظام سرمایه‌داری جهانی، تک محصولی بودن و وابستگی گسترده و انحصاری به نفت، واردات مواد غذایی و کالاهای مصرفی، صنایع مونتاژ و وابسته، شکاف شدید طبقاتی و بی‌توجهی به تهیه زیرساختهای اقتصادی، بخشی از ویژگی‌های اقتصاد ایران در رژم پهلوی به شمار می‌آمد. پس از پیروزی انقلاب علیرغم تحمیل جنگ هشت ساله که به شهرها و صنایع کشور زیان‌های مالی عظیمی وارد ساخت و نیز افزایش بی‌رویه جمعیت، گام‌های بزرگی در راه دستیابی به اهداف اقتصادی مطلوب برداشته شد که از جمله آنها می‌توان به ایجاد سدها و مهار آبها، گسترش صنایع مادر، حرکت در جهت خودکفایی در محصولات کشاورزی و کالاهای ضروری، صنایع دفاعی و نیز تعدیل ثروت و خروج از اقتصاد تک محصولی اشاره کرد.
4. نظامی
از جمله مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در بعد نظامی می‌توان به تشکیل بسیج مردمی برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی و نیز دفع تجاوزات خارجی، تحرکات تجزیه‌طلبانه، مقابله با توطئه‌ گروهک‌های ضد انقلاب و منافقین و به دنبال آن ایجاد ثبات و امنیت در کشور و کسب اعتبار بین‌المللی اشاره کرد. پیشرفت‌های چشمگیری در صنایع نظامی و دفاعی نیز بخش دیگری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در بخش نظامی به شمار می‌آید.
ب) ابعاد خارجی
انقلاب اسلامی علاوه بر تأثیرات داخلی، نتایج و بازتاب‌های گسترده‌ای در جهان خارج اعم از جهان اسلام و یا خارج از آن برجای نهاد:
1. جهان اسلام
از جمله دستاوردهای انقلاب در این بُعد می‌توان به تجدید حیات اسلام به عنوان یک نظام سیاسی ارجح در زمان حاکمیّت حکومت‌های لائیک در جهان اسلام اشاره کرد هفته‌نامه اشپیگل در آستانة پانزدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ضمن اذعان به تجدید حیات مسلمانان جهان تحت تأثیر انقلاب اسلامی می‌نویسد: (اسلام مبارزترین مذهب دنیا با انرژی برخاسته از انقلاب اسلامی 2/1 میلیارد مسلمان را برانگیخته و آنان را برای تشکیل حکومت الله در زمین به حرکت درآورده است.[7]
از دیگر دستاوردهای انقلاب در این زمینه می‌توان به احیاء حج ابراهیمی، ظهور جنبش‌ها، احزاب، اصول‌گرایی اسلامی و غیره اشاره کرد. انتفاضة مردم فلسطین، جبهة اسلامی سودان، مقاومت اسلامی لبنان، ‌رشد اسلام‌گرایی در ترکیه و... بخشی از برکات معنوی انقلاب اسلامی به شمار می‌آید. نلسون ماندلا رهبر کنگره ملی آفریقا و اولین رئیس جمهور مردمی آفریقای جنوبی آزاد شده از سلطه سفید پوستان نژادپرست، در خصوص تأثیر انقلاب اسلامی بر مبارزات مردمی در آفریقا می‌گوید: (انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام خمینی، امیدهای فراوانی را برای قیام مردم آفریقای جنوبی در مبارزه با بی‌عدالتی‌ها به همراه داشته است و بدون تردید تاریخ هرگز نقش ایران اسلامی را فراموش نخواهد کرد.)[8]
2. جهان غیر مسلمان
به طور کلی می‌توان گفت انقلاب اسلامی از یک سو سبب رویکرد به دین، معنویت و تضعیف اندیشه‌های مادی‌گرایانه شد و از سوی دیگر الگوی مبارزات مردم تحت ستم در نقاط مختلف جهان گردید. سردبیر پرتیتراژترین روزنامة هندی زبان (نای دنیا) می‌نویسد: (انقلاب اسلامی ایران به ملت‌های دربند جهان آموخته است که چگونه خود را از زیر سلطه و نفوذ بیگانگان نجات دهند.)[9] به اعتقاد وی درس آزادی و آزاداندیشی برای مردم تحت سلطه در سراسر جهان بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی بوده است. همچنین یک روزنامه نگار سوئیسی می‌نویسد: (به دنبال انقلاب اسلامی و شعار (جمهوری اسلامی) در مورد دفاع از مستضعفین، آمریکای لاتین شاهد ده‌ها کشیش بود که با انتقاد از پاپ خواستار تجدید نظر در آئین کلیسای واتیکان بودند. اوج چنین روندی در احیای مسیحیت سیاسی در نیکاراگوئه خود را نشان داد. چند سال پس از انقلاب اسلامی صدها کتاب در مورد نقش مذهب در صحنة سیاست و اجتماع به بازارهای جهان آمدو بسیاری از دانشگاه‌ها به تحقیق درباره مذهب پرداختند.[10]
چشم‌انداز آینده
دنیای معاصر پس از تجربه دو دوره قرون وسطی و عصر جدید، هم اکنون در سالهای آغازین هزاره سوم قرار دارد. ظهور انقلاب اسلامی ایران در سالهای پایانی هزاره دوم با برهم زدن بسیاری از معادلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ نظریه‌پردازان اجتماعی، پرچم‌دار حرکتی گردید که تحولات گسترده آینده را رهبری می‌کرد. گسترة این تحولات به حدی است که بسیاری از نظریه‌پردازان تحت تأثیر این انقلاب با تجدیدنظر در معادلات قبلی خود قرن آینده را قرن توسعه دین و معنویت نام نهاده‌اند. به گفته (آندره مالرو) قرن آینده یا نخواهد بود و یا مذهبی خواهد بود.[11] و این نکته مهمی است که بر نقش این انقلاب در ایجاد تحولات و تغییر دیدگاه‌های فوق تأکید ورزیده و آینده روشنی را برای شکوفایی هر چه بیشتر تمدن اسلامی ترسیم خواهد نمود. انشاءالله.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، ره توشه انق، نشر هماهنگ، 1377.
2. نعمت اله باوند، درآمدی بر نظریه انق اسلامی، انتشارات مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشة معاصر.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. ر. ک: اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی(ره)، تبیان پنجم، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام، 1374، ص 38 به بعد.
[2]. صحیفة نور، ج 8، صص 94 95.
[3]. آنتونی گیدنز، جامعه‌شناسی، منوچهر صبوری، انتشارات نی، 1381، ص 516.
[4]. برای مطالعة بیشتر در این زمینه به عنوان نمونه می‌توان به منابع زیر مراجعه کرد:
هاشمی رفسنجانی، دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات فرهنگ انقلاب اسلامی، 1362.
ره‌آورد انقلاب، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374.
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، ره‌توشة انقلاب، نشر هماهنگ، 1377.
[5]. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1377، ص 207.
[6]. ر. ک: قانون اساسی، اصل 52.
[7]. روزنامه جمهوری اسلامی، 4 بهمن 1371.
[8]. همان، 14 مرداد 1371.
[9]. ر. ک: همان، 17 خرداد 1369.
[10]. همان.
[11]. باوند، نعمت الله، درآمدی بر نظریة انقلاب اسلامی، انتشارات مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشة معاصر، 1378، ص 85.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین