آیا دانشگاه با وضع موجودش و با فرهنگی که در آنجا حاکم شده و مروج افکار مادی است می تواند در امور فرهنگ سازی و تولید علم نقش داشته باشد؟
همان طور که رهبر معظم انقلاب فرموده اند: (خط کلی نظام اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی است برای ایجاد یک تمدن اسلامی، مانند هر تمدن دیگر دو عنصر اساسی لازم است یکی تولید فکر و یکی پرورش انسان.)[1] در واقع اسلام برخلاف دنیای غرب. کسب علم و پیشرفت در میدان های علمی را ملازم با کسب فضیلت و ارتقای معرفت دینی می داند، لذا تولید علم و فرهنگ سازی و در نهایت رسیدن به تمدن اسلامی منوط به پیش شرط هائی می باشد که در صورت وجود آن پیش شرط ها زمینه برای ایجاد یک نهضت نرم افزاری فراهم می شود که از جمله می توان موارد زیر را برشمرد: 1. ایمان باوری و خدا محوری: روشن است که ایمان به خدا خاستگاه شکل گیری دیگر عناصر فرهنگی همچون امانت داری، وفاداری، قانون گرائی راستی و درستکاری، خیراندیشی و امید به آینده به حساب می آید که وجه تمایز فرهنگ اسلامی از دیگر فرهنگ ها می باشد. در پرتو آن رفتارها، معنای درست می یابد و نشاط انگیز و تعالی بخش می گردد و از آن جا که جاودانگی انسان را پیوند می دهد، در وجود آدمی روح حیات و پویائی می دمد و کمیت و کیفیت عملکردها را در او دو چندان می کند. 2. ایجاد روحیه علم جوئی و تحقیق: ما دارای میراث فکری، فرهنگی و اجتماعی اسلاف گذشته هستیم، اما وظیفه ما فقط دریافت کردن و شاگردی کردن نیست باید با ایجاد روحیه جستجوگری و نقد و پرسشگری در کلاس های درسی مدارس و دانشگاه ها و ایجاد روحیه علم گرائی به جای مدرک گرائی بستر مناسب فرهنگی و آموزشی را برای تولید علم فراهم آورد. چنان که رهبر معظم انقلاب با تأکید بر این نکته فرمودند: (ما نمی توانیم در شهید مطهری متوقف شویم). 3. تلاش و پشتکار: تولید علم و فرهنگ سازی در جهان امروز فقط در سایه تلاش و پشتکار سخت حاصل می شود. کار و تلاش سازنده خواست خدا و سیره انبیاء و بزرگان دین است، هر اندازه ملّتی در این وادی کوشاتر باشد به کمال های مطلوب بیشتری دست می یابد. 4. انجام تحقیقات و پژوهش ها به صورت گروهی: درست است که در تاریخ گذشته ما افرادی همچون ملاصدرا و ابن سینا و ... با تلاش های فردی خود خدمات شایانی به علم و گسترش آن نمودند، ولی در جهان امروز با توجه به عقب نگهداشتن کشور ما از کاروان علم توسط ایادی استکبار و رشد سریع علم و تولید فکر و همچنین انجام تحقیقات بین رشته ای، ایجاد روحیه همکاری و تشریک مساعی بین اندیشمندان و تشکیل انجمن های علمی مفید و کارآمد و به دور از تشریفات بی جا و نمایش با حضور دانش آموختگان مربوط ضروری می باشد. 5. اعتماد به نفس: باید حس خود کم بینی را که طی 200 سال گذشته به ملت ما تلقین و تحمیل شده است را کنار بزنیم و بدانیم که هوش و استعداد درخشان ایرانی ریشه در تاریخ این کشور دارد که نمونه عینی و امروزی آن موفقیت های علمی جوانان این کشور در المپیادهای جهانی است و به قول رهبر معظم انقلاب: (این مهر نمی توانیم و نمی توانید را که یکی از بخش های عمدة سیاست فرهنگی دشمنان بود، بایستی از ذهن خود پاک کنیم). 6. تکریم و احترام، دانشمندان و اندیشمندان: اگر به راستی خواهان پیشرفت علم و دانش هستیم باید فرهنگ احترام به دانشمندان و مبتکران را در جامعه گسترش دهیم مع الأسف در جامعه ما آنچه مایه ارزش و افتخار افراد است، لااقل در نظر مردم ظاهر بین برخورداری از ثروت یا پست های مهم و حساس می باشد با چنین فرهنگی کمتر انگیزه ای برای انسان ها پدید می آید که در صدد تولید علم و نظریه پردازی باشند. باید با تکریم واقعی اندیشمندان بستر فرهنگی و اجتماعی مناسب را برای رشد علم و فناوری بوجود آورد. 7. مدیریت صحیح: یک مدیریت ممتاز با برنامه ریزی صحیح و با درک خواسته ها و نگرانی های اندیشمندان و مبتکران و حمایت معنوی و مادی مناسب از آنان باعث تولید علم و رشد اندیشه و حفظ نیروهای کارآمد می شود. همچنین با تعیین اولویت های پژوهشی کشور و هدایت تفکرات و اندیشه ها، اندیشمندان را از رفتن به سوی تحقیقات غیر لازم و پژوهش های موازی باز می دارد و با فراهم نمودن زمینه مناسب جهت کاربردی شدن پژوهش ها و به بار نشستن آنها متناسب با نوع پژوهش باعث توسعه و پیشرفت کشور می شود. 8. پرهیز از تعصب و جمودگرایی: رهبر معظم انقلاب در مورد زمینه ها و بسترهای آسیب پذیری نهضت نرم افزاری و تولید علم می فرمایند: (یکی از زمینه ها، تحجر است. نگاه نو به مسائل نکردن، گذران تاریخ و تحول فکر انسان ها را ندیده گرفتن، تعالی و ترقی فکر و اندیشه و راه های زندگی را انکار کردن، این تحجر است. در کنار تحجر، ولنگاری فکری و عملی، ولنگاری و بی بند و باری چه در فکر، یعنی این که انسان هر آنچه را که در بازار فکر اندیشه مطرح می شود، بدون ارزیابی، بدون نقّادی، بدون فهم درست با آن مواجه بشود و با زرق و برق، این متاع بسیار حساس را برای خود تهیه کند و چه در عمل، یعنی نقطة مقابل تقوا، از جمله آفت ها طعمه جوئی است. این آفت بزرگی است. مسند را، مسئولیت را، مقام اجتماعی را، حتی علم را به عنوان طعمه برای این که بتواند به نان و نوائی برسد این آفت است.)[2] 9. پرهیز از کمیت گرایی به جای کیفیت گرایی (مدرک گرایی): در یکی از مهم ترین آفت های آموزشی ما در دانشگاه ها از بین رفتن تشنگی علم و کیفیت گرایی و در عوض جایگزین شدن مطلوب انگاری و کمیت گرایی می باشد. دلیل این امر این است که عده کثیری از اساتیدی می باشند که روند تحصیلات خود را طبق سلسله مراتب آموزشی و هنجارهای علمی خاص، یعنی تئوری های مسائل، فرایندها و روش های تجویز شده و منع شده، می گذرانند و پس از آن با ارائه مقاله ای که اغلب غیر بدیع می باشد به مقام دکتری و استادی نائل می آیند. این محصوریت در دگمه های علمی، موجب ایستائی علم و همچنین تقدیس و تمدیع سنت های علمی می شود. در این راستا فضائی برای نقد و انتقاد علمی که موجب رشد و پویش علم است. همچنین ظهور اندیشه های نو و بدیع و پژوهش و نوآوری باقی نمی ماند، بنابراین کار استاد پس دادن دروس خوانده شده خود به دانشجو می باشد و دانشجو نیز در مقابل با الگوگیری از متدلوژی استاد بر حفظ سنت ها تأکید می ورزد و این گونه است که جامعه علمی به سمت مدرک گرایی و نمره متمایل می شود و در عوض از تمایل به پژوهش کاسته می شود با این تفاسیر هدف نهائی استاد باید خلاقیت باشد که موجب تولید علم می شود. 10. تأمین ابزارهای لازم در امر پژوهش: مراکز آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی که نهادهای اصلی رشد علوم هستند، از جمله ساختارهای علمی می باشند که در یک جامعه به مشابه پیکرهای جانداری هستند که رشد آنها منجر به رشد جامعه می شود و به بیان دیگر هر حرکت اجتماعی از طریق این ساختارها اعمال می شود، لذا مراکز آموزشی از ابزارهای مهم توسعه علمی باشد که دولت باید از طریق تخصیص بودجه لازم از آنها حمایت نماید و با تأمین مالی و رفاهی پژوهشگران باعث شود که پژوهشگران تمام دغدغه و توانشان متمرکز بر کار پژوهش باشد. یکی دیگر از وظائف لازم الاجراء سازمان های علمی، فراهم نمودن تمام امکانات و ابزارهای پژوهشی برای متخصصین و محققین می باشد، از جمله این ابزارها و عوامل که نقش زیر بنائی در توسعه علمی دارد، تحقق سخت افزار آموزشی، یعنی ایجاد فن آوری آموزشی در جامعه علمی می باشد، مانند تجهیزات کامپیوتری و ... 11. فراموش نکردن نخبگان: یکی دیگر از وظایف ساختارهای آموزشی بیرون آوردن نخبگان علمی از انزوا و ایجاد شرایطی برای تعامل و تبادل اطلاعات بین آنها می باشد. البته در شرایطی نتیجه پژوهش های آنها به ثمر می نشیند و موجب توسعه می شود که سازمان ها، نظرات و پژوهش های آنها را کاربری کنند و یا حداقل اعتنای کافی به پژوهش ها و تحقیقات آنها بنمایند بنابراین دانشگاه برای این که نقش موثری را در فرهنگ سازی و تولید علم ایفا نماید، باید با توجه به پیش شرط های مطرح شده و سرلوحه قرار دادن روحیة تحقیق و تولید علم و توجه به کیفیت و تلاش و پیشتکار و تکیه بر فرهنگ پر بار دینی، روحیه خود باختگی و مرعوب شدن در برابر فرهنگ استعماری غرب را کنار زده و پلی به سوی پیشرفت و توسعه علمی کشور ایجاد نمایند. بدیهی است تا زمانی که دانشگاه مروج افکار مادی و فرهنگ بیگانه باشد و پیشرفت غرب را از زاویه فرهگ آن بنگرد قادر نخواهد بود سهم بسزایی در فرهنگ سازی و تولید علم داشته باشد و تنها نقش یک مصرف کننده و ترجمه کننده فرهنگ بیگانه را ایفا خواهد نمود. دانشگاهی می تواند فرهنگ ساز باشد که فرهنگ اسلامی را سر لوحه فعالیت های خویش قرار داده و با تکیه بر قدرت و استعداد جوانان خلاق و متعهد خود راه های ترقی و توسعه علمی را بپیماید. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مجله پگاه حوزه شماره های آبان 79، اردیبهشت 83. 2. کتاب درآمدی بر آزاد اندیشی نظریه پردازی در علوم دینی انتشار دبیرخانه نهضت آزاد اندیش و تولید علم، چاپ انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم. 3. مجله بازتاب اندیشه، شماره های 30 - 52. 4. خبرنامه دبیرخانه نهضت آزاد اندیشی دینی و تولید علم چاپ مرکز مدیریت حوزه علمیه قم. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . سخنرانی مقام معظم رهبری، در شهر مقدس قم، 1379. [2] . مجله پگاه حوزه، سخنرانی مقام معظم رهبری، 1379.
عنوان سوال:

آیا دانشگاه با وضع موجودش و با فرهنگی که در آنجا حاکم شده و مروج افکار مادی است می تواند در امور فرهنگ سازی و تولید علم نقش داشته باشد؟


پاسخ:

همان طور که رهبر معظم انقلاب فرموده اند: (خط کلی نظام اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی است برای ایجاد یک تمدن اسلامی، مانند هر تمدن دیگر دو عنصر اساسی لازم است یکی تولید فکر و یکی پرورش انسان.)[1] در واقع اسلام برخلاف دنیای غرب. کسب علم و پیشرفت در میدان های علمی را ملازم با کسب فضیلت و ارتقای معرفت دینی می داند، لذا تولید علم و فرهنگ سازی و در نهایت رسیدن به تمدن اسلامی منوط به پیش شرط هائی می باشد که در صورت وجود آن پیش شرط ها زمینه برای ایجاد یک نهضت نرم افزاری فراهم می شود که از جمله می توان موارد زیر را برشمرد:
1. ایمان باوری و خدا محوری: روشن است که ایمان به خدا خاستگاه شکل گیری دیگر عناصر فرهنگی همچون امانت داری، وفاداری، قانون گرائی راستی و درستکاری، خیراندیشی و امید به آینده به حساب می آید که وجه تمایز فرهنگ اسلامی از دیگر فرهنگ ها می باشد. در پرتو آن رفتارها، معنای درست می یابد و نشاط انگیز و تعالی بخش می گردد و از آن جا که جاودانگی انسان را پیوند می دهد، در وجود آدمی روح حیات و پویائی می دمد و کمیت و کیفیت عملکردها را در او دو چندان می کند.
2. ایجاد روحیه علم جوئی و تحقیق: ما دارای میراث فکری، فرهنگی و اجتماعی اسلاف گذشته هستیم، اما وظیفه ما فقط دریافت کردن و شاگردی کردن نیست باید با ایجاد روحیه جستجوگری و نقد و پرسشگری در کلاس های درسی مدارس و دانشگاه ها و ایجاد روحیه علم گرائی به جای مدرک گرائی بستر مناسب فرهنگی و آموزشی را برای تولید علم فراهم آورد. چنان که رهبر معظم انقلاب با تأکید بر این نکته فرمودند: (ما نمی توانیم در شهید مطهری متوقف شویم).
3. تلاش و پشتکار: تولید علم و فرهنگ سازی در جهان امروز فقط در سایه تلاش و پشتکار سخت حاصل می شود. کار و تلاش سازنده خواست خدا و سیره انبیاء و بزرگان دین است، هر اندازه ملّتی در این وادی کوشاتر باشد به کمال های مطلوب بیشتری دست می یابد.
4. انجام تحقیقات و پژوهش ها به صورت گروهی: درست است که در تاریخ گذشته ما افرادی همچون ملاصدرا و ابن سینا و ... با تلاش های فردی خود خدمات شایانی به علم و گسترش آن نمودند، ولی در جهان امروز با توجه به عقب نگهداشتن کشور ما از کاروان علم توسط ایادی استکبار و رشد سریع علم و تولید فکر و همچنین انجام تحقیقات بین رشته ای، ایجاد روحیه همکاری و تشریک مساعی بین اندیشمندان و تشکیل انجمن های علمی مفید و کارآمد و به دور از تشریفات بی جا و نمایش با حضور دانش آموختگان مربوط ضروری می باشد.
5. اعتماد به نفس: باید حس خود کم بینی را که طی 200 سال گذشته به ملت ما تلقین و تحمیل شده است را کنار بزنیم و بدانیم که هوش و استعداد درخشان ایرانی ریشه در تاریخ این کشور دارد که نمونه عینی و امروزی آن موفقیت های علمی جوانان این کشور در المپیادهای جهانی است و به قول رهبر معظم انقلاب: (این مهر نمی توانیم و نمی توانید را که یکی از بخش های عمدة سیاست فرهنگی دشمنان بود، بایستی از ذهن خود پاک کنیم).
6. تکریم و احترام، دانشمندان و اندیشمندان: اگر به راستی خواهان پیشرفت علم و دانش هستیم باید فرهنگ احترام به دانشمندان و مبتکران را در جامعه گسترش دهیم مع الأسف در جامعه ما آنچه مایه ارزش و افتخار افراد است، لااقل در نظر مردم ظاهر بین برخورداری از ثروت یا پست های مهم و حساس می باشد با چنین فرهنگی کمتر انگیزه ای برای انسان ها پدید می آید که در صدد تولید علم و نظریه پردازی باشند. باید با تکریم واقعی اندیشمندان بستر فرهنگی و اجتماعی مناسب را برای رشد علم و فناوری بوجود آورد.
7. مدیریت صحیح: یک مدیریت ممتاز با برنامه ریزی صحیح و با درک خواسته ها و نگرانی های اندیشمندان و مبتکران و حمایت معنوی و مادی مناسب از آنان باعث تولید علم و رشد اندیشه و حفظ نیروهای کارآمد می شود. همچنین با تعیین اولویت های پژوهشی کشور و هدایت تفکرات و اندیشه ها، اندیشمندان را از رفتن به سوی تحقیقات غیر لازم و پژوهش های موازی باز می دارد و با فراهم نمودن زمینه مناسب جهت کاربردی شدن پژوهش ها و به بار نشستن آنها متناسب با نوع پژوهش باعث توسعه و پیشرفت کشور می شود.
8. پرهیز از تعصب و جمودگرایی: رهبر معظم انقلاب در مورد زمینه ها و بسترهای آسیب پذیری نهضت نرم افزاری و تولید علم می فرمایند: (یکی از زمینه ها، تحجر است. نگاه نو به مسائل نکردن، گذران تاریخ و تحول فکر انسان ها را ندیده گرفتن، تعالی و ترقی فکر و اندیشه و راه های زندگی را انکار کردن، این تحجر است. در کنار تحجر، ولنگاری فکری و عملی، ولنگاری و بی بند و باری چه در فکر، یعنی این که انسان هر آنچه را که در بازار فکر اندیشه مطرح می شود، بدون ارزیابی، بدون نقّادی، بدون فهم درست با آن مواجه بشود و با زرق و برق، این متاع بسیار حساس را برای خود تهیه کند و چه در عمل، یعنی نقطة مقابل تقوا، از جمله آفت ها طعمه جوئی است. این آفت بزرگی است. مسند را، مسئولیت را، مقام اجتماعی را، حتی علم را به عنوان طعمه برای این که بتواند به نان و نوائی برسد این آفت است.)[2]
9. پرهیز از کمیت گرایی به جای کیفیت گرایی (مدرک گرایی): در یکی از مهم ترین آفت های آموزشی ما در دانشگاه ها از بین رفتن تشنگی علم و کیفیت گرایی و در عوض جایگزین شدن مطلوب انگاری و کمیت گرایی می باشد. دلیل این امر این است که عده کثیری از اساتیدی می باشند که روند تحصیلات خود را طبق سلسله مراتب آموزشی و هنجارهای علمی خاص، یعنی تئوری های مسائل، فرایندها و روش های تجویز شده و منع شده، می گذرانند و پس از آن با ارائه مقاله ای که اغلب غیر بدیع می باشد به مقام دکتری و استادی نائل می آیند. این محصوریت در دگمه های علمی، موجب ایستائی علم و همچنین تقدیس و تمدیع سنت های علمی می شود. در این راستا فضائی برای نقد و انتقاد علمی که موجب رشد و پویش علم است. همچنین ظهور اندیشه های نو و بدیع و پژوهش و نوآوری باقی نمی ماند، بنابراین کار استاد پس دادن دروس خوانده شده خود به دانشجو می باشد و دانشجو نیز در مقابل با الگوگیری از متدلوژی استاد بر حفظ سنت ها تأکید می ورزد و این گونه است که جامعه علمی به سمت مدرک گرایی و نمره متمایل می شود و در عوض از تمایل به پژوهش کاسته می شود با این تفاسیر هدف نهائی استاد باید خلاقیت باشد که موجب تولید علم می شود.
10. تأمین ابزارهای لازم در امر پژوهش: مراکز آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی که نهادهای اصلی رشد علوم هستند، از جمله ساختارهای علمی می باشند که در یک جامعه به مشابه پیکرهای جانداری هستند که رشد آنها منجر به رشد جامعه می شود و به بیان دیگر هر حرکت اجتماعی از طریق این ساختارها اعمال می شود، لذا مراکز آموزشی از ابزارهای مهم توسعه علمی باشد که دولت باید از طریق تخصیص بودجه لازم از آنها حمایت نماید و با تأمین مالی و رفاهی پژوهشگران باعث شود که پژوهشگران تمام دغدغه و توانشان متمرکز بر کار پژوهش باشد. یکی دیگر از وظائف لازم الاجراء سازمان های علمی، فراهم نمودن تمام امکانات و ابزارهای پژوهشی برای متخصصین و محققین می باشد، از جمله این ابزارها و عوامل که نقش زیر بنائی در توسعه علمی دارد، تحقق سخت افزار آموزشی، یعنی ایجاد فن آوری آموزشی در جامعه علمی می باشد، مانند تجهیزات کامپیوتری و ...
11. فراموش نکردن نخبگان: یکی دیگر از وظایف ساختارهای آموزشی بیرون آوردن نخبگان علمی از انزوا و ایجاد شرایطی برای تعامل و تبادل اطلاعات بین آنها می باشد. البته در شرایطی نتیجه پژوهش های آنها به ثمر می نشیند و موجب توسعه می شود که سازمان ها، نظرات و پژوهش های آنها را کاربری کنند و یا حداقل اعتنای کافی به پژوهش ها و تحقیقات آنها بنمایند بنابراین دانشگاه برای این که نقش موثری را در فرهنگ سازی و تولید علم ایفا نماید، باید با توجه به پیش شرط های مطرح شده و سرلوحه قرار دادن روحیة تحقیق و تولید علم و توجه به کیفیت و تلاش و پیشتکار و تکیه بر فرهنگ پر بار دینی، روحیه خود باختگی و مرعوب شدن در برابر فرهنگ استعماری غرب را کنار زده و پلی به سوی پیشرفت و توسعه علمی کشور ایجاد نمایند. بدیهی است تا زمانی که دانشگاه مروج افکار مادی و فرهنگ بیگانه باشد و پیشرفت غرب را از زاویه فرهگ آن بنگرد قادر نخواهد بود سهم بسزایی در فرهنگ سازی و تولید علم داشته باشد و تنها نقش یک مصرف کننده و ترجمه کننده فرهنگ بیگانه را ایفا خواهد نمود. دانشگاهی می تواند فرهنگ ساز باشد که فرهنگ اسلامی را سر لوحه فعالیت های خویش قرار داده و با تکیه بر قدرت و استعداد جوانان خلاق و متعهد خود راه های ترقی و توسعه علمی را بپیماید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مجله پگاه حوزه شماره های آبان 79، اردیبهشت 83.
2. کتاب درآمدی بر آزاد اندیشی نظریه پردازی در علوم دینی انتشار دبیرخانه نهضت آزاد اندیش و تولید علم، چاپ انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
3. مجله بازتاب اندیشه، شماره های 30 - 52.
4. خبرنامه دبیرخانه نهضت آزاد اندیشی دینی و تولید علم چاپ مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سخنرانی مقام معظم رهبری، در شهر مقدس قم، 1379.
[2] . مجله پگاه حوزه، سخنرانی مقام معظم رهبری، 1379.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین