به نظر می رسد منظور از (مشکلات) در متن سؤال معطوف به مشکلات اقتصادی باشد، لذا پاسخ را با نگاه به مشکلات اقتصادی بیان می کنیم. بدیهی است که در جامعة ما مشکلات متعددی در زمینة فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... وجود دارد. از جمله مشکلات اقتصادی در کشور ما، می توان به توزیع ناعادلانة ثروت، بالا بودن نرخ تورّم، ضعف در مدیریت اقتصادی کشور، بالا بودن هزینه های درمانی، کم بودن درآمد در مقابل هزینه های زندگی برای بسیاری از مردم و ... اشاره کرد. این مشکلات پدیده های غیر قابل انکاری هستند که در جامعه ما وجود دارند و روزانه بسیاری از مردم بطور مستقیم با آنها (مثل هزینة درمان) و یا با پیامدهای آنها (مثل ضعف در مدیریت اقتصادی) دست و پنجه نرم می کنند. این پدیده ها معلول هایی هستند که علت هایی دارند. علت آنها چیست؟ آیا رشد سریع جمعیت است؟ آیا مدیریت ناکارآمد مدیران اقتصادی و ضعف دستگاه نظارت است؟ یا فشارها و محاصرة اقتصادی خارجی علت است؟ و یا همة اینها با هم مجموعة علل را تشکیل می دهند؟ نکتة قابل توجه این است که معمولاً پدیده های اجتماعی دارای یک علت نمی باشند؛ بلکه علت های مختلفی دارند. به عبارت دیگر عوامل متعددی دست به دست هم می دهند تا یک پدیدة اجتماعی مانند مشکلات اقتصادی، بوجود آید. برای پی بردن به علت های اصلی و فرعی مشکلات اقتصادی، نیاز به بحث های طولانی و کارشناسی می باشد اما در این مختصر، به طور خلاصه به نقش رشد جمعیت در بروز مشکلات اقتصادی می پردازیم. تقریباً تمامی کشورهای موسوم به جهان سوم، طی نیم قرن گذشته با پدیدة افزایش جمعیت مواجه بوده اند. متوسط رشد جمعیت در تمامی این کشورها، طی همین دوره نزدیک به 3 درصد بوده است و این به معنای آن است که جمعیت این کشورها تقریباً در هر 23 سال دو برابر می شود.[1] با مقایسة آمارهای رسمی در مورد تعداد جمعیت (سال 1356، 33 میلیون نفر و سال 1376، 64 میلیون نفر)[2]، ایران هم چنین وضعیتی دارد. علت اصلی این پدیده را باید در کاهش مرگ و میر در این کشورها جستجو کرد. تقارن ناگهانی و گاه ناخواستة یک روند قدیمیِ بومی (میزان بالای زاد و ولد) با یک روند جدید (کاهش مرگ و میر، بخاطر گسترش نسبی بهداشت عمومی) پدیده ای به نام افزایش سریع جمعیت را به وجود آورده است. در حالی که در کشورهای پیشرفتة صنعتی غرب، این تقارن به صورت تدریجی و تعادل یافته تری رخ داده است.[3] افزایش سریع جمعیت، آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مهمی را به دنبال داشته است. اینکه جمعیت بر سیاست مؤثر باشد، نظری است که از مدتها پیش رواج داشته است و سرعت گرفتن رشد جمعیت منجر به نتایج سیاسی مهمی می شود.[4] یکی از اولین و مهمترین آثار رشد سریع جمعیت، تأثیر منفی آن بر رشد اقتصادی است. برای فهم این موضوع کافی است که به این نکتة ساده، ولی مهم توجه داشته باشیم که جمعیت اضافه شده، هم نیازمند کالاها و خدمات جدید و هم محتاج اشتغال (فرصتهای شغلی جدید) است و هر دوی اینها در گرو سرمایه گذاریهای جدید است، اما کشورهای در حال توسعه، مانند ایران در تأمین سرمایه های مورد نیاز خود با مشکلات عدیده ای مواجهند.[5] همچنین در کشورهایی که میزان رشد جمعیت آنها بالاست، بخش اعظم جمعیت آنها را کودکان و نوجوانانی تشکیل می دهند که به طور عمده مصرف کننده هستند یا جوانانی هستند که با مشکل بیکاری مواجهند. چنانچه در جامعة ما، جوان بودن جمعیت و مسئلة اشتغال زایی با هم مرتبط هستند و یکی از مشکلات مهم محسوب می شود. اما این مسئله به نوبة خود بر این مشکل می افزاید و به این وسیله بر میزان انواع بیکاری و کم کاری نیز افزوده می شود. افزایش تعداد بیکاران به دو طریق موجب گسترش فقر می شود: نخست آنهایی را که فاقد کارند، در فقر غوطه ور می سازد، سپس از طریق تأثیری که بر سطح دستمزدها می گذارد، بر فقر تعدادی از شاغلان این کشورها نیز می افزاید، زیرا هرچه تعداد بیکاران یک جامعه بیشتر باشد، سطح دستمزدها در آن کشور پایینتر خواهد ماند، چون در یک اقتصاد بازاری، نیروی کار نیز به مثابه یک کالا در بازار عرضه می شود و تا حدود زیادی تابع قانون عرضه و تقاضاست.[6] با وجود اینکه، رشد سریع جمعیت در ایجاد یا تشدید مشکلات متعددی مؤثر است، اما علت مشکلات از جمله ضعف و بحران اقتصادی منحصر در آن نمی باشد. اگرچه مهار رشد سریع جمعیت برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور ضروری است، اما موجب از بین رفتن تمامی مشکلات اقتصادی کشور نمی شود. جنبة دیگری از مسئله که باید مورد توجه باشد این است که اگر همة شرایط و امکانات کشور مناسب بوده باشد، داشتن جمعیت زیاد امتیازی به حساب می آید، زیرا نیروی انسانی زیادی را تأمین می کند. از سوی دیگر، کاهش نرخ تولید هم ممکن است گاه سبب خطر جدی شود، همان طور که در فرانسه میان دو جنگ جهانی بود.[7] نکتة مهم دیگر اینکه، در ارزشیابی جمعیت عناصر کیفی هم مطرح است. جمعیت را نباید به طور ریاضی سنجید، نوع مردم بیش از شمار آنها اهمیت دارد. ارسطو بدرستی گفت که شهروند خوب، دولت را خوب و شهروند بد، دولت را بد می کند.[8] بنابراین مشکلات کشور صرفاً معلول رشد سریع جمعیت نیست هرچند افزایش جمعیت یکی از علت های مشکلات اقتصادی محسوب می شود. و در صورت برخورداری کشور از همة شرایط و امکانات مناسب، داشتن جمعیت زیادِ با کیفیت، امتیاز و یک امر برتری و یک امر برتری دهنده و تقویت کننده اقتصاد محسوب می شود. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ساعی، احمد، مسائل سیاسی _ اقتصادی جهان سوم، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم، 1379، ص 81. [2] . حشمت زاده، محمدباقر، آثار و نتایج انقلاب اسلامی ایران، تهران، مؤسسة فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، 1381، ص 25. [3] . ساعی، احمد، همان، ص 82. [4] . موریس دوورژه، جامعه شناسی سیاسی، ترجمة ابوالفضل قاضی، تهران، مؤسسة انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1376، ص 64. [5] . ساعی، احمد، همان، ص 84. [6] . همان، ص 88. [7] . عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران، انتشارات نی، چاپ پنجم، 1378، ص 140. [8] . همان، ص 141.
به نظر می رسد منظور از (مشکلات) در متن سؤال معطوف به مشکلات اقتصادی باشد، لذا پاسخ را با نگاه به مشکلات اقتصادی بیان می کنیم. بدیهی است که در جامعة ما مشکلات متعددی در زمینة فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... وجود دارد. از جمله مشکلات اقتصادی در کشور ما، می توان به توزیع ناعادلانة ثروت، بالا بودن نرخ تورّم، ضعف در مدیریت اقتصادی کشور، بالا بودن هزینه های درمانی، کم بودن درآمد در مقابل هزینه های زندگی برای بسیاری از مردم و ... اشاره کرد. این مشکلات پدیده های غیر قابل انکاری هستند که در جامعه ما وجود دارند و روزانه بسیاری از مردم بطور مستقیم با آنها (مثل هزینة درمان) و یا با پیامدهای آنها (مثل ضعف در مدیریت اقتصادی) دست و پنجه نرم می کنند. این پدیده ها معلول هایی هستند که علت هایی دارند. علت آنها چیست؟ آیا رشد سریع جمعیت است؟ آیا مدیریت ناکارآمد مدیران اقتصادی و ضعف دستگاه نظارت است؟ یا فشارها و محاصرة اقتصادی خارجی علت است؟ و یا همة اینها با هم مجموعة علل را تشکیل می دهند؟
نکتة قابل توجه این است که معمولاً پدیده های اجتماعی دارای یک علت نمی باشند؛ بلکه علت های مختلفی دارند. به عبارت دیگر عوامل متعددی دست به دست هم می دهند تا یک پدیدة اجتماعی مانند مشکلات اقتصادی، بوجود آید. برای پی بردن به علت های اصلی و فرعی مشکلات اقتصادی، نیاز به بحث های طولانی و کارشناسی می باشد اما در این مختصر، به طور خلاصه به نقش رشد جمعیت در بروز مشکلات اقتصادی می پردازیم.
تقریباً تمامی کشورهای موسوم به جهان سوم، طی نیم قرن گذشته با پدیدة افزایش جمعیت مواجه بوده اند. متوسط رشد جمعیت در تمامی این کشورها، طی همین دوره نزدیک به 3 درصد بوده است و این به معنای آن است که جمعیت این کشورها تقریباً در هر 23 سال دو برابر می شود.[1] با مقایسة آمارهای رسمی در مورد تعداد جمعیت (سال 1356، 33 میلیون نفر و سال 1376، 64 میلیون نفر)[2]، ایران هم چنین وضعیتی دارد. علت اصلی این پدیده را باید در کاهش مرگ و میر در این کشورها جستجو کرد. تقارن ناگهانی و گاه ناخواستة یک روند قدیمیِ بومی (میزان بالای زاد و ولد) با یک روند جدید (کاهش مرگ و میر، بخاطر گسترش نسبی بهداشت عمومی) پدیده ای به نام افزایش سریع جمعیت را به وجود آورده است. در حالی که در کشورهای پیشرفتة صنعتی غرب، این تقارن به صورت تدریجی و تعادل یافته تری رخ داده است.[3] افزایش سریع جمعیت، آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مهمی را به دنبال داشته است.
اینکه جمعیت بر سیاست مؤثر باشد، نظری است که از مدتها پیش رواج داشته است و سرعت گرفتن رشد جمعیت منجر به نتایج سیاسی مهمی می شود.[4] یکی از اولین و مهمترین آثار رشد سریع جمعیت، تأثیر منفی آن بر رشد اقتصادی است. برای فهم این موضوع کافی است که به این نکتة ساده، ولی مهم توجه داشته باشیم که جمعیت اضافه شده، هم نیازمند کالاها و خدمات جدید و هم محتاج اشتغال (فرصتهای شغلی جدید) است و هر دوی اینها در گرو سرمایه گذاریهای جدید است، اما کشورهای در حال توسعه، مانند ایران در تأمین سرمایه های مورد نیاز خود با مشکلات عدیده ای مواجهند.[5] همچنین در کشورهایی که میزان رشد جمعیت آنها بالاست، بخش اعظم جمعیت آنها را کودکان و نوجوانانی تشکیل می دهند که به طور عمده مصرف کننده هستند یا جوانانی هستند که با مشکل بیکاری مواجهند. چنانچه در جامعة ما، جوان بودن جمعیت و مسئلة اشتغال زایی با هم مرتبط هستند و یکی از مشکلات مهم محسوب می شود. اما این مسئله به نوبة خود بر این مشکل می افزاید و به این وسیله بر میزان انواع بیکاری و کم کاری نیز افزوده می شود. افزایش تعداد بیکاران به دو طریق موجب گسترش فقر می شود: نخست آنهایی را که فاقد کارند، در فقر غوطه ور می سازد، سپس از طریق تأثیری که بر سطح دستمزدها می گذارد، بر فقر تعدادی از شاغلان این کشورها نیز می افزاید، زیرا هرچه تعداد بیکاران یک جامعه بیشتر باشد، سطح دستمزدها در آن کشور پایینتر خواهد ماند، چون در یک اقتصاد بازاری، نیروی کار نیز به مثابه یک کالا در بازار عرضه می شود و تا حدود زیادی تابع قانون عرضه و تقاضاست.[6]
با وجود اینکه، رشد سریع جمعیت در ایجاد یا تشدید مشکلات متعددی مؤثر است، اما علت مشکلات از جمله ضعف و بحران اقتصادی منحصر در آن نمی باشد. اگرچه مهار رشد سریع جمعیت برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور ضروری است، اما موجب از بین رفتن تمامی مشکلات اقتصادی کشور نمی شود.
جنبة دیگری از مسئله که باید مورد توجه باشد این است که اگر همة شرایط و امکانات کشور مناسب بوده باشد، داشتن جمعیت زیاد امتیازی به حساب می آید، زیرا نیروی انسانی زیادی را تأمین می کند. از سوی دیگر، کاهش نرخ تولید هم ممکن است گاه سبب خطر جدی شود، همان طور که در فرانسه میان دو جنگ جهانی بود.[7] نکتة مهم دیگر اینکه، در ارزشیابی جمعیت عناصر کیفی هم مطرح است. جمعیت را نباید به طور ریاضی سنجید، نوع مردم بیش از شمار آنها اهمیت دارد. ارسطو بدرستی گفت که شهروند خوب، دولت را خوب و شهروند بد، دولت را بد می کند.[8]
بنابراین مشکلات کشور صرفاً معلول رشد سریع جمعیت نیست هرچند افزایش جمعیت یکی از علت های مشکلات اقتصادی محسوب می شود. و در صورت برخورداری کشور از همة شرایط و امکانات مناسب، داشتن جمعیت زیادِ با کیفیت، امتیاز و یک امر برتری و یک امر برتری دهنده و تقویت کننده اقتصاد محسوب می شود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ساعی، احمد، مسائل سیاسی _ اقتصادی جهان سوم، تهران، انتشارات سمت، چاپ سوم، 1379، ص 81.
[2] . حشمت زاده، محمدباقر، آثار و نتایج انقلاب اسلامی ایران، تهران، مؤسسة فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ دوم، 1381، ص 25.
[3] . ساعی، احمد، همان، ص 82.
[4] . موریس دوورژه، جامعه شناسی سیاسی، ترجمة ابوالفضل قاضی، تهران، مؤسسة انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1376، ص 64.
[5] . ساعی، احمد، همان، ص 84.
[6] . همان، ص 88.
[7] . عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران، انتشارات نی، چاپ پنجم، 1378، ص 140.
[8] . همان، ص 141.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا اسلام موافق با رشد جمعیت است؟
- [سایر] وضعیت رشد جمعیت وهابیت در ایران چگونه است؟
- [سایر] نسبت حل مشکلات کشور با استحکام ساخت درونی چیست؟
- [سایر] چرا رهبری علی رغم وجود مشکلات فرمودند کشور همچنان در مسیر پیشرفت مطلوب قرار دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] با توجه به پیامدهای منفی رشد جمعییت از قبیل بیکاری، فقر، مشکلات آموزشی، بهداشتی و زیست محیطی، نظر معظم له در مورد سیاستهای کنترل جمعییت در ایران چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا در کشور اسلامی که اکثریت جمعیت آن مسلمان هستند، نیازی به تحقیق و سؤال در مورد گوشت است یا شخص می تواند در هر جایی گوشت بخورد؟
- [سایر] عرصه های مجاهدت در برون رفت از مشکلات موجود و استمرار اقتدار و استمرار و اعتلای کشور کدامند ؟
- [آیت الله نوری همدانی] الف آیا جواز شرعی برای وازکتومی و بستن لوله ها جهت کنترل موالید و جلوگیری از رشد غیر متعارف جمعیت عنوان حکم ثانویه ( حکومتی ) را داشته و با از بین رفتن ضرورت قابل لغو است ؟
- [سایر] من با توجه به مشکلات ذکر شده در مساله 1 نمی توانم رهبری را از این مشکلات مبرا بدانم. آنجا که بهلول در توصیف هارون الرشید به او گفت: تو آنی که در شرق کشور یا در غرب کشور بر کسی ظلم شود از تو بازخواست
- [سایر] مقام رهبری در یک کشور چه اختیاراتی دارد؟ چه کسی باید آشفتگیها و نابسامانی های یک کشور را سازماندهی کند؟ پس رهبری اینجا چه کاره است که ما این قدر در جامعه خود مشکلات داریم؟
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله اردبیلی] هر جنس و مالی که یک بار خُمس آن داده شود، دیگر خُمس به آن تعلّق نمیگیرد، مگر این که رشد کرده یا قیمت آن افزایش یابد که مقدار رشد کرده یا افزایش یافته، متعلّق خمس است؛ ولی اگر رشد قیمت بر اثر کاهش ارزش پول باشد به گونهای که درآمد و غنیمت محسوب نشود خُمس آن لازم نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] د: نماز جمعه باید به جماعت خوانده شود و حداقل جمعیت برای انعقاد جمعه، پنج نفر است (امام جمعه و چهار نفر دیگر).
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی وارد مجلس شود و به جمعیت سلام کند جواب او بر همه واجب است، ولی اگر یک نفر جواب دهد کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی چیزی را غصب کند و آن چیز در دست او رشد و نموّ پیدا کند، همه آن متعلّق به صاحب مال است؛ مثلاً اگر نهالی را غصب کند و در زمین خود بکارد، درخت هرچه رشد و نموّ پیدا کند متعلّق به صاحب نهال است و غاصب اجرت زمین را طلبکار نیست؛ همچنین اگر پیوندی را غصب کند و به درخت خود پیوند بزند، بنابر اقوی نموّ و میوه آن برای صاحب پیوند است.
- [آیت الله علوی گرگانی] شروع نکردن به نماز در جایی که اطمینان نداشته که نماز را در آنجا تمام کند مثل نماز خواندن در باد و یا باران وزیادی جمعیّت ولی اگر برجأ اتمام نمودن، تمام کند جائز است و نماز صحیح است.
- [آیت الله علوی گرگانی] سینه زدن در کوچه و بازار با این که زنها عبور میکنند در صورتیکه سینه زن، پیراهن پوشیده باشد، اشکال ندارد و نیز اگر جلوی جمعیّت عزادار بیرق ومانند آن بردارند، مانعی ندارد ولی باید استعمال آلات لهونشود.
- [آیت الله مظاهری] در جایی که به واسطه احتمال باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، اگر شروع کرد و به مانعی بر نخورد، نمازش صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .نماز در مکانی که بر اثر ازدحام جمعیّت یا وزش باد تند و مانند آن، اطمینانی به حفظ آرامش بدن نیست، اگر به امید آرام بودن بدن شروع شود و تا پایان مانعی پدید نیاید, صحیح است.
- [آیت الله سبحانی] در جایی که به واسطه احتمال باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، اگر به امید تمام کردن شروع کند، اشکال ندارد و اگر به مانعی برنخورد، نمازش صحیح است.