اصول گرایی به حرکت و اندیشه ای می گویند که به ارزشهای اولیه اسلامی معتقد است و پیروزی و بهروزی کشورهای اسلامی را در بازگشت و تمسک به آن ارزشها می داند. نه از الگوی کشورهای غربی پیروی می کند و نه از الگوی کشورهای شرقی، این واژه معمولاً از سوی رسانه های گروهی غربی برای اشاره به جنبش های اسلامی، احیاء گری اسلامی، اصول گرایی اسلامی، رستاخیز اسلامی و یا بیداری اسلامی بکار رفته است، احیاء گری اسلامی بمعنی بازگشت به اصول بی آلایش اسلامی، بازگشت به قرآن و سنت نبوی صلی الله علیه و آله در سطوح مختلف فردی و جمعی است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد ویژگی و مفهوم اصول گرایی می گویند: اصول گرایی یعنی اصول مستدّل منطقی را قبول داشتن و به آنها پایبند ماندن و رفتارهای خود را با آن اصول تطبیق کردن مثل شاخصهایی که انسان را در یک جاده هدایت می کنند.(إنَّ الّذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا)[1].این استقامت کردن اصول گرایی است. متأسفانه یک عده اصول گرایی را با تحجر اشتباه گرفته و خیال کرده اند که اصول گرایی یعنی تحجر در حالی که اصول گرایی بمعنای تحجر نیست، معنای تحجر اینست که از هر آنچه به صورت یک باور در ذهن انسان وارد شده بدون اینکه پایه های استدلالی و استناد مستحکمی داشته باشد بی دلیل و متعصبانه دفاع کردن. چنانچه در آیه شریفه آمده است (إذ جَعَلَ الّذینَ کفروُا فی قُلوبُهُم الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجاهِلیَّةِ.)[2] ،(حمیّة الجاهلیّة) گریبان کسانی را می گیرد که آنها جاهلانه از یک چیز دفاع می کنند. اصول گرایی با این دفاع جاهلانه و حمیت متعصبانه و متحجرانه اشتباه نشود.[3] مقام معظم رهبری همچنین در فراز دیگری خاطر نشان می کنند: اصول گرایی اسلامی متکی به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوق آزادی خواهی و استقلال خواهی یک ملت می شود.[4] خلاصه می توان گفت: که اصول گرایی اسلامی ایده و حرکتی است که به ارزشهای اولیه اسلامی معتقد و پایبند است و پیروزی و بهروزی کشورهای اسلامی را در بازگشت به آن ارزشها و تمسک به آن ارزشهای اصیل و پیروی از قرآن و سنت نبوی صلی الله علیه و آله می داند و از الگوهایی که کشورهای غربی یا شرقی ارائه می دهند پیروی نمی کنند بلکه علیه آن الگوها بطور پنهان و آشکار با جهاد مبارزه می کنند، در مقابل این واژه که بار مثبت و ارزشی دارد، واژه بنیاد گرایی است که کاربرد منفی دارد. از سوی رسانه های گروهی غربی برای بد نام کردن و تضعیف و توهین نهضتهای اسلامی آنها را بنیادگرا، سطحی نگر، متمسّک به ظاهر و دارای افکاری بسته و منجمد معرفی می کنند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ویژگی مدیران اصول گرا، اکبر مظفری، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، 1384. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . احقاف/13. [2] . فتح/26. [3] . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای در جمع اعضای انجمن اهل قلم، 7/11/1381. [4] . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای، 15/5/1382.
اصول گرایی یعنی چه؟
اصول گرایی به حرکت و اندیشه ای می گویند که به ارزشهای اولیه اسلامی معتقد است و پیروزی و بهروزی کشورهای اسلامی را در بازگشت و تمسک به آن ارزشها می داند. نه از الگوی کشورهای غربی پیروی می کند و نه از الگوی کشورهای شرقی، این واژه معمولاً از سوی رسانه های گروهی غربی برای اشاره به جنبش های اسلامی، احیاء گری اسلامی، اصول گرایی اسلامی، رستاخیز اسلامی و یا بیداری اسلامی بکار رفته است، احیاء گری اسلامی بمعنی بازگشت به اصول بی آلایش اسلامی، بازگشت به قرآن و سنت نبوی صلی الله علیه و آله در سطوح مختلف فردی و جمعی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد ویژگی و مفهوم اصول گرایی می گویند: اصول گرایی یعنی اصول مستدّل منطقی را قبول داشتن و به آنها پایبند ماندن و رفتارهای خود را با آن اصول تطبیق کردن مثل شاخصهایی که انسان را در یک جاده هدایت می کنند.(إنَّ الّذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا)[1].این استقامت کردن اصول گرایی است.
متأسفانه یک عده اصول گرایی را با تحجر اشتباه گرفته و خیال کرده اند که اصول گرایی یعنی تحجر در حالی که اصول گرایی بمعنای تحجر نیست، معنای تحجر اینست که از هر آنچه به صورت یک باور در ذهن انسان وارد شده بدون اینکه پایه های استدلالی و استناد مستحکمی داشته باشد بی دلیل و متعصبانه دفاع کردن. چنانچه در آیه شریفه آمده است (إذ جَعَلَ الّذینَ کفروُا فی قُلوبُهُم الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجاهِلیَّةِ.)[2] ،(حمیّة الجاهلیّة) گریبان کسانی را می گیرد که آنها جاهلانه از یک چیز دفاع می کنند. اصول گرایی با این دفاع جاهلانه و حمیت متعصبانه و متحجرانه اشتباه نشود.[3] مقام معظم رهبری همچنین در فراز دیگری خاطر نشان می کنند:
اصول گرایی اسلامی متکی به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوق آزادی خواهی و استقلال خواهی یک ملت می شود.[4]
خلاصه می توان گفت: که اصول گرایی اسلامی ایده و حرکتی است که به ارزشهای اولیه اسلامی معتقد و پایبند است و پیروزی و بهروزی کشورهای اسلامی را در بازگشت به آن ارزشها و تمسک به آن ارزشهای اصیل و پیروی از قرآن و سنت نبوی صلی الله علیه و آله می داند و از الگوهایی که کشورهای غربی یا شرقی ارائه می دهند پیروی نمی کنند بلکه علیه آن الگوها بطور پنهان و آشکار با جهاد مبارزه می کنند، در مقابل این واژه که بار مثبت و ارزشی دارد، واژه بنیاد گرایی است که کاربرد منفی دارد. از سوی رسانه های گروهی غربی برای بد نام کردن و تضعیف و توهین نهضتهای اسلامی آنها را بنیادگرا، سطحی نگر، متمسّک به ظاهر و دارای افکاری بسته و منجمد معرفی می کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ویژگی مدیران اصول گرا، اکبر مظفری، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، 1384.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . احقاف/13.
[2] . فتح/26.
[3] . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای در جمع اعضای انجمن اهل قلم، 7/11/1381.
[4] . بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای، 15/5/1382.
- [سایر] 1- سبک مدیریت تحولات ، توسط رهبر معظم انقلاب ( مد ظله ) بر چه پایه ای استوار است ؟ 2- ترکیب چه اصولی توسط رهبر معظم انفلاب ( مد ظله )در واقع ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است ؟
- [سایر] تفاوت اصول عملیه با اصول لفظیه در چیست؟ چگونه میتوان اصول عملیه را با مسائل مبتلابه تطبیق نمود؟
- [سایر] مراد از تقلیدی نبودن اصول دین چیست و چگونه میتوان با تحقیق به این اصول رسید؟
- [سایر] اصول دین با اصول مذهب چه تفاوتی دارد و ترتیب صحیح آن کدام است؟
- [آیت الله بهجت] آیا اصول اسلام و اصول ایمان با هم فرق می کند؟
- [آیت الله بهجت] در این عصر مستضعف اعتقادی (در اصول اسلام و در اصول ایمان) به چه کسی اطلاق می شود؟
- [سایر] معیار و ملاک برای جدایی و مرز اصول و سلیقهها چیست؟ اصول را چگونه میتوان تشخیص داد؟
- [سایر] مجتهدین روی چه اصولی احکامی را تعیین می کنند؟ آیا برای اثبات این اصول، دلیل عقل پسندی دارند؟
- [آیت الله سیستانی] دلایل عقلی برای اصول دین؟
- [سایر] : سلام علیکم؛ آیا قبل از اجتهاد فقهی و اصولی میتوان به تحصیل علوم تخصصی پرداخت؟ و آیا ملکه اجتهاد بدون اصول فقه قابل کسب میباشد و یا خیر؟
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [آیت الله مظاهری] (اصالة الصحة) اصلی از اصول اسلامی است و معنای آن این است که اگر عملی را از مسلمانی دیدیم که از جهت ظاهر خوب نیست، آن را خوب بدانیم و کار او را به صورت صحیح و خوب توجیه کنیم، حتّی امام صادق(سلاماللهعلیه) فرمودهاند: هفتاد توجیه برای آن بکن تا سوءظن برای تو پیدا نشود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.