میان معاوضه، بیع و عقد در معامله چه نسبتی وجود دارد؟
نظری هست که مورد قبول نیز واقع شده به این [مضمون] که لزومی ندارد در همه عقدها، ایجاب و قبول باشد؛ یعنی یک طرف حتما اصالت داشته باشد و طرف دیگر نه و به اصطلاح، عوضی و معوّض باشد. ممکن است که یک معامله، صددرصد معاوضه باشد، به [گونه ای] که هر دو طرف به یک نسبت اصالت داشته باشند، مثل معامله میان دو کالا. مثلاً دو خانه را که معاوضه می کنند، هیچ ضرورتی ندارد که به صورت ایجاب و قبول و عوض و معوّض باشد و اگر بیع باشد، یک خانه را مبیع قرار دهیم و خانه دیگر را ثمن؛ چون اساس بیع بر همین است که یکی مثمن است و دیگری ثمن. اصلاً ما اینها را معاوضه می کنیم به صورتی که داخل در باب بیع نباشد. می شود یک معامله جدید و در این صورت، هیچ ضرورتی ندارد که مقررات خاص بیع را داشته باشد. [در این صورت،] یک معامله مستقل است و به همین [دلیل]، از آن عمومات کلی تغذیه می کند. ما باید ببینیم قواعد کلی چه اقتضا می کند، نه قواعد خاص بیع. بنابراین، در باب بیمه هم می توانیم بگوییم که بیمه معامله ای است که در آن، ایجاب و قبول، شرط نیست و ضرورتی ندارد و هیچ لازم نیست که یک طرف را معوض بگیریم و طرف دیگر را عوض. بیمه، معامله ای مستقل است. مسئله دیگر این است که در عقدها حتی ضرورت ندارد که معاوضه هم صدق بکند. معاوضه در جایی است که هر یک از دو طرف عقد، از ملک یکی خارج و به ملک دیگری وارد می شود. ممکن است [موردی] عقد باشد و تصرف در سلطان دو طرف باشد، بدون اینکه یک معاوضه واقعی صورت گرفته باشد؛ چنان که در عقد نکاح با اینکه ایجاب و قبول هم در کار است، ولی معاوضه نیست؛ یعنی این طور نیست که یک طرف مثلاً زن، چیزی را که مالک است، به مرد تملیک کند و مرد نیز چیزی در عوض به او تملیک کند. در فقه می گویند ماهیت مهر، ماهیت عوض نیست. در صیغه ازدواج هم مهر به شکل یک عوض قرار نمی گیرد و همان[گونه] که در قرآن آمده، مهر شکل (نِحله) یعنی هدیه را دارد: (وَ اتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحلَةً.)1 طرفین عقد نکاح، خودِ زن و شوهر هستند و ارتباطی که برقرار می شود، نه به صورت معاوضه است، بلکه به این صورت است که اینها قبلاً به صورت یک زوج نبودند. بعد از این، به صورت یک زوج در می آیند. [معنی] زَوَّجتُ... نه این است که من این زن را به ازای این مبلغ، زن تو قرار دادم، بلکه این است که شما دو نفر قبلاً دو فرد بودید، حالا یک زوج شدید. پس در عقد حتی لازم نیست که معاوضه هم در کار باشد. نه تنها ثمن و مثمن لازم نیست، بلکه معاوضه هم لازم نیست، مثل عقد نکاح که استثنائا در میان عقدها این طور است. پی نوشت: 1 .نساء، 4. منبع : ربا، بانک بیمه،علامه شهید مرتضی مطهری، صص 277 279.
عنوان سوال:

میان معاوضه، بیع و عقد در معامله چه نسبتی وجود دارد؟


پاسخ:

نظری هست که مورد قبول نیز واقع شده به این [مضمون] که لزومی ندارد در همه عقدها، ایجاب و قبول باشد؛ یعنی یک طرف حتما اصالت داشته باشد و طرف دیگر نه و به اصطلاح، عوضی و معوّض باشد. ممکن است که یک معامله، صددرصد معاوضه باشد، به [گونه ای] که هر دو طرف به یک نسبت اصالت داشته باشند، مثل معامله میان دو کالا. مثلاً دو خانه را که معاوضه می کنند، هیچ ضرورتی ندارد که به صورت ایجاب و قبول و عوض و معوّض باشد و اگر بیع باشد، یک خانه را مبیع قرار دهیم و خانه دیگر را ثمن؛ چون اساس بیع بر همین است که یکی مثمن است و دیگری ثمن. اصلاً ما اینها را معاوضه می کنیم به صورتی که داخل در باب بیع نباشد. می شود یک معامله جدید و در این صورت، هیچ ضرورتی ندارد که مقررات خاص بیع را داشته باشد. [در این صورت،] یک معامله مستقل است و به همین [دلیل]، از آن عمومات کلی تغذیه می کند. ما باید ببینیم قواعد کلی چه اقتضا می کند، نه قواعد خاص بیع. بنابراین، در باب بیمه هم می توانیم بگوییم که بیمه معامله ای است که در آن، ایجاب و قبول، شرط نیست و ضرورتی ندارد و هیچ لازم نیست که یک طرف را معوض بگیریم و طرف دیگر را عوض. بیمه، معامله ای مستقل است.
مسئله دیگر این است که در عقدها حتی ضرورت ندارد که معاوضه هم صدق بکند. معاوضه در جایی است که هر یک از دو طرف عقد، از ملک یکی خارج و به ملک دیگری وارد می شود. ممکن است [موردی] عقد باشد و تصرف در سلطان دو طرف باشد، بدون اینکه یک معاوضه واقعی صورت گرفته باشد؛ چنان که در عقد نکاح با اینکه ایجاب و قبول هم در کار است، ولی معاوضه نیست؛ یعنی این طور نیست که یک طرف مثلاً زن، چیزی را که مالک است، به مرد تملیک کند و مرد نیز چیزی در عوض به او تملیک کند. در فقه می گویند ماهیت مهر، ماهیت عوض نیست. در صیغه ازدواج هم مهر به شکل یک عوض قرار نمی گیرد و همان[گونه] که در قرآن آمده، مهر شکل (نِحله) یعنی هدیه را دارد: (وَ اتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحلَةً.)1 طرفین عقد نکاح، خودِ زن و شوهر هستند و ارتباطی که برقرار می شود، نه به صورت معاوضه است، بلکه به این صورت است که اینها قبلاً به صورت یک زوج نبودند. بعد از این، به صورت یک زوج در می آیند. [معنی] زَوَّجتُ... نه این است که من این زن را به ازای این مبلغ، زن تو قرار دادم، بلکه این است که شما دو نفر قبلاً دو فرد بودید، حالا یک زوج شدید. پس در عقد حتی لازم نیست که معاوضه هم در کار باشد. نه تنها ثمن و مثمن لازم نیست، بلکه معاوضه هم لازم نیست، مثل عقد نکاح که استثنائا در میان عقدها این طور است.
پی نوشت:
1 .نساء، 4.
منبع : ربا، بانک بیمه،علامه شهید مرتضی مطهری، صص 277 279.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین