معاملات به معنی اعم آن که در مقابل عبادات است، چند گونه است؟
معاملات؛ یعنی غیر عبادات، کارهای اجتماعی، یا بگوییم اموری که با یک نوع تعهد صورت می گیرد، معمولاً به عقد و ایقاع تقسیم می شود. مثلاً نکاح را (عقد) و طلاق را (ایقاع) می گویند. قرض دادن و قرض گرفتن را عقد می گویند. ابراء دین؛ یعنی بری ءالذمه کردن طرف را ایقاع می گویند. مرحوم آقای بروجردی [درباره تفاوت میان عقد و ایقاع] تعبیر نسبتا جامع و لطیفی داشتند. می گفتند، آنجا عقد است که تصرف، مستلزم تصرف در سلطان دو طرف باشد؛ یعنی من در آنچه تحت سلطه خودم هست، تصرف می کنم و به علاوه در چیزی که تحت سلطه دیگری هست، تصرف می کنم. از این نظر، دو نفر باید دخالت داشته باشند؛ چون من حق دارم در آنچه در سلطه خودم هست، تصرف بکنم، ولی اگر این امر مستلزم این باشد که در چیزی هم که درسلطه دیگری هست، تصرفی صورت بگیرد، در این صورت او هم باید دخالت داشته باشد. پس قهرا می شود دو طرفی و می شود عقد. اگر کاری باشد که از نظر حقوقی صرفا در سلطه من است و هیچ چیزی در سلطه طرف نیست، در این صورت برای تصرف من نیازی به قبول او نخواهد بود. این [را ]ایقاع [می گویند] مثل مسئله دین که از همه چیز واضح تر است. من از کسی طلبکار هستم و طلبکار می خواهم از طلب خودم صرف نظر بکنم، در اینجا من نمی خواهم در چیزی که در سلطه او است، تصرفی کرده باشم، بلکه می خواهم آنچه را به خودم مربوط هست، بردارم و رفع کنم. بنابراین، [ابراء دین] ایقاع است و نیازی به قبول طرف ندارد. www.irc.ir
عنوان سوال:

معاملات به معنی اعم آن که در مقابل عبادات است، چند گونه است؟


پاسخ:

معاملات؛ یعنی غیر عبادات، کارهای اجتماعی، یا بگوییم اموری که با یک نوع تعهد صورت می گیرد، معمولاً به عقد و ایقاع تقسیم می شود. مثلاً نکاح را (عقد) و طلاق را (ایقاع) می گویند. قرض دادن و قرض گرفتن را عقد می گویند. ابراء دین؛ یعنی بری ءالذمه کردن طرف را ایقاع می گویند.
مرحوم آقای بروجردی [درباره تفاوت میان عقد و ایقاع] تعبیر نسبتا جامع و لطیفی داشتند. می گفتند، آنجا عقد است که تصرف، مستلزم تصرف در سلطان دو طرف باشد؛ یعنی من در آنچه تحت سلطه خودم هست، تصرف می کنم و به علاوه در چیزی که تحت سلطه دیگری هست، تصرف می کنم. از این نظر، دو نفر باید دخالت داشته باشند؛ چون من حق دارم در آنچه در سلطه خودم هست، تصرف بکنم، ولی اگر این امر مستلزم این باشد که در چیزی هم که درسلطه دیگری هست، تصرفی صورت بگیرد، در این صورت او هم باید دخالت داشته باشد. پس قهرا می شود دو طرفی و می شود عقد. اگر کاری باشد که از نظر حقوقی صرفا در سلطه من است و هیچ چیزی در سلطه طرف نیست، در این صورت برای تصرف من نیازی به قبول او نخواهد بود. این [را ]ایقاع [می گویند] مثل مسئله دین که از همه چیز واضح تر است. من از کسی طلبکار هستم و طلبکار می خواهم از طلب خودم صرف نظر بکنم، در اینجا من نمی خواهم در چیزی که در سلطه او است، تصرفی کرده باشم، بلکه می خواهم آنچه را به خودم مربوط هست، بردارم و رفع کنم. بنابراین، [ابراء دین] ایقاع است و نیازی به قبول طرف ندارد.
www.irc.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین