ارتش نجات بخش دوازده هزار نفری اسلام، در 15 رجب سال 92 هجری، توانست با ابتکار خاصی، قوای دولتی اسپانیا را که بالغ بر صدهزار نفر بود شکست دهد و با استقبال گرم و پرشور مردم اسپانیا مواجه گردد. این ارتش نیرومند به فرماندهی برده ای آزاد شده به نام (طارق ابن زیاد) در زمان خلافت ولید بن عبدالملک از تنگه ای که از آن روز به نام تنگه ی جبل الطارق موسوم شده وارد سرزمین های اسپانیا گردید و کشور حاصل خیز و زیبای اسپانیا را که بر اثر ظلم و بی لیاقتی (رودریک) آخرین پادشاه سلسله ی (گوتها) به ویرانه ای تبدیل شده بود از چنگال جنایتکارانه ی گوتها نجات بخشید.[1] سیاست اعراب در رفتار با مردم اسپانیا، همان سیاستی بود که با مردم شام و مصر معمول داشتند; و طبق همان رفتار نیک خود، اموال و معابد و قوانین آن ها را به حال خود گذارده، قضاوت و حکومت میان آن ها را نیز به عهده ی قضاوت خودشان واگذاردند، و جز مبلغ کمی که عبارت بود از یک دینار (15 فرانک) برای اشراف و نیم دینار برای دیگران، چیزی بر آن ها مقرر نکردند. مردم اسپانیا نیز که چنین دیدند، بلادرنگ آن را پذیرفتند و بدون هیچ گونه مقاومتی در برابر اعراب تسلیم شدند. تنها یک دسته از ملاّکین و صاحبان اراضی اسپانیا به جنگ با اعراب برخاستند که این جنگ نیز چندان طول نکشید.[2] اعراب توانستند در مدت چند قرن اسپانیا را از نظر علمی و اقتصادی یک سره زیر و رو کنند و آن را در رأس تمام ممالک اروپایی قرار دهند، و تنها به پیش رفت های علمی و اقتصادی اکتفا نکردند، بلکه در جنبه های اخلاقی مردم نیز مؤثّر بودند; زیرا آنها بودند که به ملّت نصاری و پیروان مسیح، با ارزش ترین صفات انسانی را آموختند، یا لااقل درصدد آموختن آن برآمدند، و آن نشانه ی سخت گیری نکردن نسبت به دیگران بود. خوی هم زیستی اعراب اسپانیا نسبت به زیردستان مغلوب خود بدان حد بود که به کشیشان مسیحی اجازه دادند برای خود جلسات مذهبی دایر کنند... . گروه زیادی از مسیحیان اسلام آوردند و این اسلام آن ها به خاطر طمع به چیزی نبود; زیرا یهودیان و نیز مسیحیانی که به تبعیّت اعراب درآمدند، می توانستند همانند مسلمانان در پست های مهمّ دولتی شاغل شوند و از این رو، نیازی نبود که به طمع رسیدن به منصب و مقامی مسلمان شوند.[3] پی نوشتها: [1]. زین العابدین قربانی، اسلام و حقوق بشر، ص 378. [2]. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه ی سید هاشم حسینی، ص 327. [3]. همان، ص 341. منبع: اسلام و اقلیّت های مذهبی، محمد باقر طاهری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
ارتش نجات بخش دوازده هزار نفری اسلام، در 15 رجب سال 92 هجری، توانست با ابتکار خاصی، قوای دولتی اسپانیا را که بالغ بر صدهزار نفر بود شکست دهد و با استقبال گرم و پرشور مردم اسپانیا مواجه گردد.
این ارتش نیرومند به فرماندهی برده ای آزاد شده به نام (طارق ابن زیاد) در زمان خلافت ولید بن عبدالملک از تنگه ای که از آن روز به نام تنگه ی جبل الطارق موسوم شده وارد سرزمین های اسپانیا گردید و کشور حاصل خیز و زیبای اسپانیا را که بر اثر ظلم و بی لیاقتی (رودریک) آخرین پادشاه سلسله ی (گوتها) به ویرانه ای تبدیل شده بود از چنگال جنایتکارانه ی گوتها نجات بخشید.[1]
سیاست اعراب در رفتار با مردم اسپانیا، همان سیاستی بود که با مردم شام و مصر معمول داشتند; و طبق همان رفتار نیک خود، اموال و معابد و قوانین آن ها را به حال خود گذارده، قضاوت و حکومت میان آن ها را نیز به عهده ی قضاوت خودشان واگذاردند، و جز مبلغ کمی که عبارت بود از یک دینار (15 فرانک) برای اشراف و نیم دینار برای دیگران، چیزی بر آن ها مقرر نکردند. مردم اسپانیا نیز که چنین دیدند، بلادرنگ آن را پذیرفتند و بدون هیچ گونه مقاومتی در برابر اعراب تسلیم شدند. تنها یک دسته از ملاّکین و صاحبان اراضی اسپانیا به جنگ با اعراب برخاستند که این جنگ نیز چندان طول نکشید.[2]
اعراب توانستند در مدت چند قرن اسپانیا را از نظر علمی و اقتصادی یک سره زیر و رو کنند و آن را در رأس تمام ممالک اروپایی قرار دهند، و تنها به پیش رفت های علمی و اقتصادی اکتفا نکردند، بلکه در جنبه های اخلاقی مردم نیز مؤثّر بودند; زیرا آنها بودند که به ملّت نصاری و پیروان مسیح، با ارزش ترین صفات انسانی را آموختند، یا لااقل درصدد آموختن آن برآمدند، و آن نشانه ی سخت گیری نکردن نسبت به دیگران بود. خوی هم زیستی اعراب اسپانیا نسبت به زیردستان مغلوب خود بدان حد بود که به کشیشان مسیحی اجازه دادند برای خود جلسات مذهبی دایر کنند... .
گروه زیادی از مسیحیان اسلام آوردند و این اسلام آن ها به خاطر طمع به چیزی نبود; زیرا یهودیان و نیز مسیحیانی که به تبعیّت اعراب درآمدند، می توانستند همانند مسلمانان در پست های مهمّ دولتی شاغل شوند و از این رو، نیازی نبود که به طمع رسیدن به منصب و مقامی مسلمان شوند.[3]
پی نوشتها:
[1]. زین العابدین قربانی، اسلام و حقوق بشر، ص 378.
[2]. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه ی سید هاشم حسینی، ص 327.
[3]. همان، ص 341.
منبع: اسلام و اقلیّت های مذهبی، محمد باقر طاهری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
- [سایر] مسیحیان در اسپانیا و اندلس چه جنایاتی مرتکب شدند؟
- [سایر] چه چیزهایی می تواند از اجرای واقعة اندلس در ایران جلوگیری نماید؟
- [سایر] چه چیزهایی می تواند از اجرای واقعة اندلس در ایران جلوگیری نماید؟
- [سایر] عوامل مؤثر بر رفتار انسان مسلمان کداماند؟
- [سایر] فکر نمیکنید واقعة اندلس در حال اجراشدن در ایران است و چرا ما واقعاً حرکت خاصی نمیکنیم؟
- [سایر] از نظر روایات اسلامی، رفتار مسلمانان با غیر مسلمانان چگونه است؟
- [سایر] از نظر روایات، چگونه باید با غیر مسلمانان رفتار کرد؟
- [سایر] چرا رفتار بعضی از مسلمانان با اعتقادات دینی و مذهبی آنان در تضاد است؟
- [سایر] علت تاءکید مکرر حضرت امام (ره ) بر تحقق اسلام در قوانین کشور و رفتار کارگزاران چیست ؟
- [سایر] دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در مورد نحوه رفتار با اقلیت های غیر مسلمان چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.
- [آیت الله اردبیلی] نیکویی رفتار، منش و حسن سلوک مسلمانان خصوصا عالمان، فرهیختگان و سرشناسان از بهترین وسایل امر به معروف و نهی از منکر است و بر همه واجب است با روش و منش پسندیده خود عملاً جامعه اسلامی را به انجام معروف و ترک منکر رهنمون بسازند.
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در مسأله به فتوای مرجع تقلیدی عمل کرد و بعد از وفات وی در همان مسأله به فتوای مجتهد مطلق زنده رفتار نمود، دوباره نمیتواند آن را برابر فتوای مرجع متوفّا انجام دهد, مگر آنکه مجتهد مطلقِ زنده, در آنمسأله, فقط احتیاط کرده و مقلّد مدتی برابر آن عمل کرده باشد; در این حال, مقلّد میتواند دوباره به فتوای مرجع متوفّا رفتار کند.
- [آیت الله اردبیلی] مرد با رعایت جهات زیر میتواند دو یا سه و یا حدّ اکثر چهار همسر دائم برای خود اختیار کند: اوّل:بتواند بین همسران خود به عدالت رفتار نماید. دوم:توانایی اداره بیش از یک خانواده را داشته باشد. پس اگر مرد نتواند بین همسران خود به عدالت رفتار نماید و یا نتواند آنان را تأمین نماید، نباید بیش از یک همسر برای خود اختیار کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دفن مسلمان درقبرستان کفار ودفن کافردرقبرستان مسلمانان جائز نیست.
- [آیت الله بهجت] مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد. ولی اگر میت مسلمان پسر کافری دارد و او پسری مسلمان دارد، آن پسر مسلمان از جدّ خود ارث میبرد، و همچنین اگر پسر میت مسلمان، کافر باشد ولی عموی میت یا برادر میت مسلمان باشد ارث به آنها میرسد، و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و برادر ارث میبرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.