آیا ولایت فقیه قبلاً نیز در جوامع اسلامی پیاده شده، یا فقط بعد از انقلاب در جمهوری اسلامی عملی شده است؟
پیشینه عملی ولایت فقیه را می‌توان در موارد بسیار زیادی- حتی در عصر پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) اثبات کرد زیرا مسلمانان از همان صدر اسلام، با دو مسأله اساسی روبه‌رو بوده‌اند: 1. غیبت پیامبر (ص) و حضور نداشتن ایشان در بسیاری از شهرها 2. نیاز مبرم مسلمانان به احکام و دستورهای سیاسی و فردی. بنابراین پیامبر گرامی (ص) به افرادی نیاز داشت تا در غیبت ایشان، احکام را برای مردم تبیین و جامعه اسلامی را اداره کنند. این مسأله در دوران امامان معصوم (ع) نیز وجود داشت. لذا علاوه بر اینکه در سیره نظری آن بزرگواران مشاهده می‌کنیم که با الهام از قرآن، به حلّ این مسأله پرداخته‌اند در سیره عملی خود نیز- در مواردی که نیاز بوده با تکیه بر شرایط مهم رهبری (قدرت و توانمندی، امانت‌داری، علم و آگاهی به احکام و دستورات الهی و) اقدام به تعیین افراد واجد شرایط می‌کردند مانند: حذیفه بن یمان به عنوان ولی فقیه اول مدائن، سلمان فارسی به عنوان ولی‌فقیه دوم مدائن، عمار بن یاسر به عنوان ولی فقیه کوفه، مالک اشتر به عنوان حاکم و ولی فقیه مصر. در زمان غیبت هم فقهای بزرگوار اسلام، با تکیه بر آیات و روایات و ادله عقلی- که فقیه واجد شرایط را در غیبت معصوم (ع) برای اداره و رهبری جامعه اسلامی منصوب نموده‌اند همواره در صدد تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام و تعالیم آن در جامعه و تحقق آرمان‌های آن بوده‌اند. البته زمانی که زمینه‌ها و شرایط دست‌یابی بدین مهم به طور کامل فراهم نبود، آنان به مرتبه‌ای مناسب با اقتضای شرایط محیطی بسنده کرده و در پی تحقق زمینه لازم برای تشکیل حکومت اسلامی بوده‌اند. اینک به طور مختصر به تجلّی اعمال ولایت فقیه در حد مقدور از سوی برخی از مشهورترین فقها می‌پردازیم: 1. شیخ مفید در ابتدای غیبت کبری به عنوان ولی فقیه آن زمان مطرح بود. 2. سید رضی و سید مرتضی یکی پس از دیگری، به مدت 33 سال امارت حاجیان و نقابت سادات (اهل بیت) و منصب قاضی‌القضاتی را در زمان القادر بالله و بهاء الدوله دیلمی بر عهده داشتند. 3. خواجه نصیر الدین طوسی با ورود به دربار هلاکوخان، زمینه‌ساز خدمات ارزنده‌ای به دین و تشیع شد. 4. سید بن طاووس در زمان خود طبق مقتضیات زمان، در مسائل سیاسی دخالت می‌کرد و در صورت نیاز و امکان، تصدّی بعضی از آنها را بر عهده می‌گرفت. 5. محقق کرکی با نزدیک شدن به دربار پادشاهان صفوی، نقطه عطفی در عملی ساختن نظریه (ولایت فقیه) به وجود آورد تا جایی که شاه طهماسب ضمن اذعان به ولایت محقق کرکی به عنوان نایب امام زمان، ریاست عالی مملکتی را به او تقدیم کرد و محقق از این راه گام‌های ارزنده‌ای در بسط و اجرای احکام عالی اسلام، در سطح کشور برداشت.(1) 6. علامه مجلسی، منصب شیخ الاسلامی را پذیرفت و از این راه خدمات شایانی به اسلام کرد. وی از نفوذ صوفیه کاست و تشیع را ترویج داده، دربار را بدان سو کشاند. 7. شیخ بهائی با تکیه بر ولایت فقیه، سمت شیخ الاسلامی شاه عباس را پذیرفت تا مردم را طبق نگرش ائمه معصومین (ع) تربیت و فقه جعفری را اجرا کند. 8. شیخ جعفر کاشف الغطاء ولایت بر جامعه را حق خود می‌دانست و بر این اساس، مقام فرماندهی جنگ (ایران و روس) را در اختیار فتحعلی شاه قرار داد.(2)(3) 9. مولا احمد نراقی، ولایت‌فقیه را در همه زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مبسوطالید می‌دانست و حاکمیّتی غیر از حاکمیت فقیه در جامعه را به رسمیت نمی‌شناخت. وی ضمن برقراری رابطه نزدیک با فتحعلی شاه، سعی می‌کرد از او یک سلطان عادل بسازد ولی هیچ گاه ولایت بالاستقلال وی را به رسمیّت نشناخت. 10. شیخ فضل الله نوری- که (ولایت در زعامت سیاسی) را از آن فقیهان آل محمد (ص) می‌دانست همواره در مسائل سیاسی پیشگام بود. وی توانست حاکمیت احکام اسلامی را بر نظام حقوقی و سیاسی مملکت از طریق نظارت شرعی فقیهان تثبیت کند. 11. آیت‌الله بروجردی با تکیه بر ولایت فقیه- تا آنجا که شرایط محیطی اجازه داد در مسائل سیاسی و اجتماعی مداخله کرده، جلوی بسیاری از انحرافات رژیم پهلوی را گرفت. نتیجه: از بررسی پیشینه تاریخی (ولایت فقیه) چند انگاره مشخص می‌شود: یکم. اصل ولایت فقیه نه تنها به زمان غیبت کبرا بلکه به نزول وحی و زمان صدر اسلام و عصر حضور ائمه اطهار (ع) باز می‌گردد. بنابراین مسأله یاد شده، از لحاظ نظری و عملی، بسیار متقدم بر زمان وقوع انقلاب اسلامی است و در زمان ما در عرصه عمل، عینیت و تجلّی و جایگاه مناسب خویش را به دست آورده است. دوّم. هر یک از صاحب نظران، بر اثر مهیا نبودن زمینه کامل، به عملی شدن ناقص ولایت فقیه بسنده می‌کردند. راز نزدیک شدن علمای تراز اول شیعه به دربار برخی از سلاطین را می‌توان در راستای امید به تجلی عملی ولایت فقیه- هر چند در عرصه‌ای محدود ارزیابی کرد. سوّم. آنچه امروزه به صورت یک نظریه، از سوی حضرت امام (ره) و بسیاری از فقهای بزرگوار ارائه شده و مبنای نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است تطورات و ادوار مختلفی داشته است. این اندیشه در خط سیر تاریخی- تدریجی خود، مراحل تکوین و تکامل را پیموده است تا اینکه در قرون اخیر- به ویژه از قرن سیزدهم به بعد صورت توسعه‌یافته آن، به عنوان یک نظریه سیاسی کامل آشکار شده است.(4)(5) پی‌نوشت‌ (1) موسوی بهبهانی، علی، حکیم استرآباد، میرداماد، ص 11- 01. (2) کشف الغطاء، ج 2، ص 394. (3) (4) برای آگاهی بیشتر ر. ک: (5) الف. جهان‌بزرگی، احمد، درآمدی بر تحول نظریه دولت در اسلام ب. پیشینه و دلایل ولایت‌فقیه، امام خمینی و حکومت اسلامی پ. جهان بزرگی، احمد، پیشینه تاریخی ولایت‌فقیه.
عنوان سوال:

آیا ولایت فقیه قبلاً نیز در جوامع اسلامی پیاده شده، یا فقط بعد از انقلاب در جمهوری اسلامی عملی شده است؟


پاسخ:

پیشینه عملی ولایت فقیه را می‌توان در موارد بسیار زیادی- حتی در عصر پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) اثبات کرد زیرا مسلمانان از همان صدر اسلام، با دو مسأله اساسی روبه‌رو بوده‌اند:
1. غیبت پیامبر (ص) و حضور نداشتن ایشان در بسیاری از شهرها
2. نیاز مبرم مسلمانان به احکام و دستورهای سیاسی و فردی.
بنابراین پیامبر گرامی (ص) به افرادی نیاز داشت تا در غیبت ایشان، احکام را برای مردم تبیین و جامعه اسلامی را اداره کنند.
این مسأله در دوران امامان معصوم (ع) نیز وجود داشت. لذا علاوه بر اینکه در سیره نظری آن بزرگواران مشاهده می‌کنیم که با الهام از قرآن، به حلّ این مسأله پرداخته‌اند در سیره عملی خود نیز- در مواردی که نیاز بوده با تکیه بر شرایط مهم رهبری (قدرت و توانمندی، امانت‌داری، علم و آگاهی به احکام و دستورات الهی و) اقدام به تعیین افراد واجد شرایط می‌کردند مانند: حذیفه بن یمان به عنوان ولی فقیه اول مدائن، سلمان فارسی به عنوان ولی‌فقیه دوم مدائن، عمار بن یاسر به عنوان ولی فقیه کوفه، مالک اشتر به عنوان حاکم و ولی فقیه مصر.
در زمان غیبت هم فقهای بزرگوار اسلام، با تکیه بر آیات و روایات و ادله عقلی- که فقیه واجد شرایط را در غیبت معصوم (ع) برای اداره و رهبری جامعه اسلامی منصوب نموده‌اند همواره در صدد تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام و تعالیم آن در جامعه و تحقق آرمان‌های آن بوده‌اند. البته زمانی که زمینه‌ها و شرایط دست‌یابی بدین مهم به طور کامل فراهم نبود، آنان به مرتبه‌ای مناسب با اقتضای شرایط محیطی بسنده کرده و در پی تحقق زمینه لازم برای تشکیل حکومت اسلامی بوده‌اند. اینک به طور مختصر به تجلّی اعمال ولایت فقیه در حد مقدور از سوی برخی از مشهورترین فقها می‌پردازیم:
1. شیخ مفید در ابتدای غیبت کبری به عنوان ولی فقیه آن زمان مطرح بود.
2. سید رضی و سید مرتضی یکی پس از دیگری، به مدت 33 سال امارت حاجیان و نقابت سادات (اهل بیت) و منصب قاضی‌القضاتی را در زمان القادر بالله و بهاء الدوله دیلمی بر عهده داشتند.
3. خواجه نصیر الدین طوسی با ورود به دربار هلاکوخان، زمینه‌ساز خدمات ارزنده‌ای به دین و تشیع شد.
4. سید بن طاووس در زمان خود طبق مقتضیات زمان، در مسائل سیاسی دخالت می‌کرد و در صورت نیاز و امکان، تصدّی بعضی از آنها را بر عهده می‌گرفت.
5. محقق کرکی با نزدیک شدن به دربار پادشاهان صفوی، نقطه عطفی در عملی ساختن نظریه (ولایت فقیه) به وجود آورد تا جایی که شاه طهماسب ضمن اذعان به ولایت محقق کرکی به عنوان نایب امام زمان، ریاست عالی مملکتی را به او تقدیم کرد و محقق از این راه گام‌های ارزنده‌ای در بسط و اجرای احکام عالی اسلام، در سطح کشور برداشت.(1)
6. علامه مجلسی، منصب شیخ الاسلامی را پذیرفت و از این راه خدمات شایانی به اسلام کرد. وی از نفوذ صوفیه کاست و تشیع را ترویج داده، دربار را بدان سو کشاند.
7. شیخ بهائی با تکیه بر ولایت فقیه، سمت شیخ الاسلامی شاه عباس را پذیرفت تا مردم را طبق نگرش ائمه معصومین (ع) تربیت و فقه جعفری را اجرا کند.
8. شیخ جعفر کاشف الغطاء ولایت بر جامعه را حق خود می‌دانست و بر این اساس، مقام فرماندهی جنگ (ایران و روس) را در اختیار فتحعلی شاه قرار داد.(2)(3)
9. مولا احمد نراقی، ولایت‌فقیه را در همه زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مبسوطالید می‌دانست و حاکمیّتی غیر از حاکمیت فقیه در جامعه را به رسمیت نمی‌شناخت. وی ضمن برقراری رابطه نزدیک با فتحعلی شاه، سعی می‌کرد از او یک سلطان عادل بسازد ولی هیچ گاه ولایت بالاستقلال وی را به رسمیّت نشناخت.
10. شیخ فضل الله نوری- که (ولایت در زعامت سیاسی) را از آن فقیهان آل محمد (ص) می‌دانست همواره در مسائل سیاسی پیشگام بود. وی توانست حاکمیت احکام اسلامی را بر نظام حقوقی و سیاسی مملکت از طریق نظارت شرعی فقیهان تثبیت کند.
11. آیت‌الله بروجردی با تکیه بر ولایت فقیه- تا آنجا که شرایط محیطی اجازه داد در مسائل سیاسی و اجتماعی مداخله کرده، جلوی بسیاری از انحرافات رژیم پهلوی را گرفت.
نتیجه:
از بررسی پیشینه تاریخی (ولایت فقیه) چند انگاره مشخص می‌شود:
یکم. اصل ولایت فقیه نه تنها به زمان غیبت کبرا بلکه به نزول وحی و زمان صدر اسلام و عصر حضور ائمه اطهار (ع) باز می‌گردد. بنابراین مسأله یاد شده، از لحاظ نظری و عملی، بسیار متقدم
بر زمان وقوع انقلاب اسلامی است و در زمان ما در عرصه عمل، عینیت و تجلّی و جایگاه مناسب خویش را به دست آورده است.
دوّم. هر یک از صاحب نظران، بر اثر مهیا نبودن زمینه کامل، به عملی شدن ناقص ولایت فقیه بسنده می‌کردند. راز نزدیک شدن علمای تراز اول شیعه به دربار برخی از سلاطین را می‌توان در راستای امید به تجلی عملی ولایت فقیه- هر چند در عرصه‌ای محدود ارزیابی کرد.
سوّم. آنچه امروزه به صورت یک نظریه، از سوی حضرت امام (ره) و بسیاری از فقهای بزرگوار ارائه شده و مبنای نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است تطورات و ادوار مختلفی داشته است. این اندیشه در خط سیر تاریخی- تدریجی خود، مراحل تکوین و تکامل را پیموده است تا اینکه در قرون اخیر- به ویژه از قرن سیزدهم به بعد صورت توسعه‌یافته آن، به عنوان یک نظریه سیاسی کامل آشکار شده است.(4)(5)
پی‌نوشت‌
(1) موسوی بهبهانی، علی، حکیم استرآباد، میرداماد، ص 11- 01.
(2) کشف الغطاء، ج 2، ص 394.
(3)
(4) برای آگاهی بیشتر ر. ک:
(5) الف. جهان‌بزرگی، احمد، درآمدی بر تحول نظریه دولت در اسلام ب. پیشینه و دلایل ولایت‌فقیه، امام خمینی و حکومت اسلامی پ. جهان بزرگی، احمد، پیشینه تاریخی ولایت‌فقیه.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین